نتایج جستجو برای عبارت :

در تب تاب بودن به کجا رسیده ایم؟

مهربونی
دوستداشتنی بودن
خانوم بودن
صحبت کردن
بودن توی خونه
بیکار بودن
عاشق شدن
رعایت این و اون
اینا منو از خودِ واقعیم دور میکنه. احساس خنگ بودن بهم دست میده !
حتی گاهی وقتا بازدید آدما از وبی که میخوام توش تنها باشم هم همینطور.
یاعلی سرفصل خوب درعبادت بودن است/عشق حیدرمعنی آن باولایت بودن است/گشته آغاز پرستش باعلی و مصطفی/شیعه راگویم که بااو درسعادت بودن است/کیست مانندولایت ریشه دین مبین/سروقامت مثل حیدردرشجاعت بودن است/یاوران حضرت او قله های افتخار/رمزاسلام محمدبا بصیرت بودن است/حامی خوب علی شدمثل زهراو حسین/کربلاقاموس دینی درصلابت بودن است/رهبرم سیدعلی راهست تیغ ذوالفقار/چون سلیمانی برایش درارادت بودن است/میرسدکم کم ظهور مهدی صاحب زمان/مسلمین آنجا زمان باش
امروز تنها بودم.هیچ اسنرسی نداشتم.
گفتم خوبه بشینم چیزهایی را از آنها لذت می برم،بنویسم.
نشستم فکر کردم و فکر کردم.
۱- از با دوستانم بودن لذت می برم
۲-از با فرزندانم بودن لذت می برم.
۳-از با همسرم بودن لذت می برم.
۴_از با پدر و مادرم بودن لذت می برم
۵- از م بودن
۶-با برادرم بودن
۷-زاده هام بودن
۸-با پدر و مادر شوهرم بودن
۹-شوهرهایم بودن
۱۰-با بچه های خواهرشوهر ها بودن
۱۱-با برادرشور و جاری بودن
۱۲-در
دو سال است که پدر شده‌ام
پدر بودن را دوست دارم
یعنی دوست داشتم.
اما الان بیشتر
چون پدر بوردن یعنی آموزگار بودن
آموزگاری را دوست دارم
این روزها، پسرم به سنی رسيده است که می‌آموزد
آموختگار شده است
من از این آموختگاری اش، لذت می‌برم
شما نیز بهتر است هر چه زودتر، لذت ببرید.
شاید فردا دیر باشد
بودن با آن دسته از انسان‌هایی که هرچقدر بیش‌تر همراه‌شان می‌شوی و هم‌کلام‌شان، بیش‌تر به هیچ بودن خودت پی می‌بری. آدم‌هایی که به عمق رسيده‌اند بی آنکه خیس شده باشند. کسانی که با هر کلمه خود به تو می‌فهمانند که فقط در سطح آب مشغول بازی با حباب‌های کوچک بوده‌ای. تنها یک چیز برای توصیف آن‌ها کافی‌ست. "با پای خود تا لب چشمه می‌روی و تشنه‌تر برمی‌گردی. تشنه‌تر، هر بار. تشنه‌تر از هر بار. چرا؟ نمی‌دانم. نمی‌دانم".
ژانر: هیجان انگیز | امتیاز: 7.5 از 10
«جوترنر» (ردفورد) که برای یک بخش مخفی سیا در نیویورک کار می کند، برای افشای احتمالی اطلاعات، ادبیات تریلر و جاسوسی را بررسی می کند. روزی «ترنر» در بازگشت به محل کارش می بیند که همه ی همکارانش به طرز وحشیانه ای به قتل رسيده اند.
سرو مووی ؛ دانلود فیلم و سریال و موسیقی متن
گاهی زندگی، مجال نمی دهد. گاهی محال است که مجال زندگی نمی دهد.   اگر از نقطه ای که تفاوت ظاهری مجال و محال است، بگذریم به دو راهی افکار می رسیم".  بودن" وقتی میسّر است  که باید و نباید رنگ ببازد و هرچه می ماند، صرفاً و  صرفاً موجودیت، " بودن " در معنای حقیقی باشد.  در غیر اینصورت " بودن " و " نبودن " در یک کفه ی ترازو قرار می گیرد.  
اگر "بودن " منوط بهبودن " است.  هر عقل سلیمی می داند که "نبودن " بهتر از"بودن " است.  اگر" بودن " منوط به " بودن " است.  حافظ می
سوی ظهورمهدی این اربعین رسيده/پیغام کربلایش روی زمین رسيده/صدکاروان عاشق پای پیاده آید/دراین شکوه دنیاغوغای دین رسيده/درکوچه محبت زائر قدم گذارد/بهرحسین ویاران صدهمنشین رسيده/یاری برولایت تاانقلاب مهدی است/گنج بصیرت او برما چنین رسيده/دشمن شکست خورده از وحدت وولایت/بازمزم حسینی نورمبین رسيده/تاکربلاست جاری این اشک عاشقانش/بهرظهورمولا یار امین رسيده/آماده باش شیعه بهر امام آخر/لشکربرای رهبر از مومنین رسيده/وقت ظهورمهدی این اربعین مولا
یکی از اقواممون رفته ترکیه،
همین هفت هشت ساعت قبل رسيده،
5 تا عکس استوری کرده،
10 تا پست گذاشته، 10 تا، جلوی سوپرمارکتا، مازه ها، ماشینا، رستوران، همه جا.
 
بعد من کل کانادا رو بیست بار گشتم، 
همین سه ماه اخرم رو پست کردم اونم فقط سفرهای مهم!
 
اینا جای من بودن کلا در حال پست گذاشتن بودن فقط. دقیقا توی 5 ساعت گذشته از فرودگاه تا هتل دقیقا بیست تا پست گذاشته و دو سه تا استوری.
ما میخوایم ازاد باشیم
ولی خب ازاد بودن یعنی چی
هیچوقت نمیشینیم معنیش کنیم یعنی چی
وقتی بتونیم داد بزنیم یعنی ازادیم
وقتی بتونیم بریم یعنی ازادیم
وقتی بتونیم 
ما روش هایی که انتخاب میکنیم درسته
اما در عمل کارهای اشتباهی میکنیم
در واقع همه کارهایی که تو رو به سمت خودت بودن میبره یعنی ازاد بودن
اما چی؟
بودن؟
بودن انتخاب خودته یا بقیه انقدر تبلیغ کردن فکر میکنی بودن انتخاب خودته؟
ازادی یعنی خودت بودن
منتهی چند  نفر از اونایی که
مرا تهدید نمودند به جرم زن بودن                                  که ناتوان و ضعیف و کم طاقت بودن
مرا به طبخ در آشپزخانه به جارو                                    شستن کهنه کودک تمجید نمودن
که تو زن هستی و همچون ریگی کوچک                          درون رود می چرخی بی هویت بودن
که زن را ناتوان است در امر مدیری                                  که ریگ را در رودخانه سرگردان بودن  
که دنیا بهر زن چشم طمع داشت                                   به سرکوب کردن زن در خانه نمودن
خی
آقا زن عمو و دخترعموهام  عرق یا شراب زده بودن بر بدن بعد دو شب عروسی که بودن خبر رسيده که هم کلی رقصیدن خستگی ناپذیر هااا هم کلی کار کردن(اگه از من بپرسین تنها اتفاق نادر و تعجب آوری که در این قرن افتاده چیه ؟حتما به کار کردن اینا اشاره می کنم.)و من از همین تریبون خوردن این مشروبات که در چند پست قبلم گفتم که دست ساز پسر خانواده است برای جمیع این خانواده جایز می دانم و حلالشون و نوش جونشون هرچقدر خوردن!تازه یه شب از این دو شب که منم رفته بودم اصلا
خیلی تلخه که میشه بیست و اندی سالت بعد به خودت نگا میکنی میبینی رویا ها و فکر هایی داری که از صدا سیما و اموزش پرورش بهت رسيده
کجاش؟
اونجا که نگا میکنی و میبینی صدا سیما، اموزش پرورش و جامعه اون چیزی نیست که باید. و دروغه دروغاشو نا روشن بودن معلماشو همرو میبینی.
حالا با میرسی که از اونا بهت رسيده چیکار میکنی؟
بعد از چند ماه، بالاخره اومدم و یه چرخی توی وبلاگا زدمخیلیا رفته بودن خیلیا بودن خیلیا هم در حال تصمیم گیری برای رفتن بودنخیلیا هم زیر اب بودن و به ظاهر خبری ازشون نبود دوست داشتم یه پست بنویسم و منتشر کنم، رفتم دیدم یه پست نیمه تموم توی پیش نویسام دارم اومدم کاملش کنم که دیدیم حالشو ندارم احتماا فردا منتشرش کنم تاریخ نوشتنش 27 فروردینه :|
کانال ما در سروش #مثبت_دیدن ➕ ツ  یاد بگیرید محکم بودن را،قوی بودن را،کوه و سنگ بودن را،لازمتان می‌شود برای وقت‌هایی که آدم‌های زندگیتان دستشان می‌رود روی نقطه ضعفتان و دلتان را بند می‌کنند به نبودنشان.یاد بگیرید که هیچ جای زندگی ‌جواب محبت‌هایتان چیزی نمی‌شود که شما می‌خواهید.از من به شما نصیحت! قوی بودن را یاد بگیرید برای تمام روزهایی که قرار است تنتان بلرزد از آدم‌هایی که قلبتان می‌لرزانند
مرز بین یه سری چیزا خیلی باریک هست. 
یه سری چیزها رو با دقت زیاد میشه از یه سری چیزا تمییز داد و ولاغیر. شاید هم کلا جواب قطعی ندارن این چیزا.
مرز بین با ت بودن٬ رند بودن٬ محاسبه گر بودن در عین حال معصوم بودن و تو دنیای سیاهِ خاله زنک ها وارد نشدن.
ادامه مطلب
مرز بین یه سری چیزا خیلی باریک هست. 
یه سری چیزها رو با دقت زیاد میشه از یه سری چیزا تمییز داد و ولاغیر. شاید هم کلا جواب قطعی ندارن این چیزا.
مرز بین با ت بودن٬ رند بودن٬ محاسبه گر بودن در عین حال معصوم بودن و تو دنیای سیاهِ خاله زنک ها وارد نشدن.
ادامه مطلب
امروز 25 تیرماه سال 1398 است سه ماه از ارتباط دوباره من و حمید میگذرد ولی انگار این بار با تمامی دفعه های قبل متفاوت است . قبلها فقط در حد سلامی و حال و احوالی ولی حالا  بعد 17 سال حرفهای من و حمید بوی عشق میدهد. بوی نزدیکی بوی اغوش گرم با هم بودن . چقدر این حس و بودن در کنارش را میخواهم . منی که انتهای خط زندگی رسيده بودم حالا با بودن و نفس های حمید زندگی میکنم . حالا با این امید از خواب برمیخیزم که با او باشم برای او باشم مال او باشم . و امروز بلاخره بع
تبریک بیشماری درجمکران رسيده/ میلادپاک مهدی برشیعیان رسيده/از یمن مقدم او باران رحمت آید/خیر وصفا وعزت بردوستان رسيده/اشکی زشوق آید روزتولد او/آوای انتظارش برعاشقان رسيده/تبریک وتهنیت راهر کس بما بگوید/بازمزم ولایت شوری عیان رسيده/مژده به اهل عالم جبریل گفته باشد/آن حجت الهی بهرامان رسيده/درانتظار مهدی کل بشرنشسته/وقت ظهورناب صاحب زمان رسيده/
یه وقتایی دلم میخواد ناپدید بشم، هیشکی منو نبینه
هیشکی سراغم را نگیره
هیشکی نخواد که من باشم
من بمونم و یه سفیدی مطلق 
بعد بشینیم یه گوشه به همه چی فکر کنم
فکر کنم که چرا از تو سیاهچاله نور بیرون نمیاد
چرا همستر بچه اش را میخوره
چرا پانداها یهو تصمیم گرفتن منقرض بشن
چرا دلفین ها انقدر شاد به نظر میان
به همه اینا فک کنم و هیشکی نیاد بپره وسط این اقیانوس از همهمه و بخواد در مورد مسائل مهم زندگی عشقی و کاریش حرف بزنه
هیشکی نیاد در مورد بی مهری های
زن بودن شگفت انگیزترین وجه بودن است،خوب که نگاه مى کنم مى بینمخنده یعنى زن، گریه یعنى زن،خیال یعنى زن، خط و خال یعنى زن،پرنده یعنى زن، قمار یعنى زن،برنده یعنى زن، بهار یعنى زن،شروع یعنى زن، تبار یعنى زن،نگار یعنى زن، شکار یعنى زن،ستاره یعنى زن، سه تار یعنى زن،پنجره یعنى زن، غبار یعنى زن ومرد یعنى زن.همین که عطر خوش زن از مشام شعر رد مى شودتمام هستى شعر مى شود زن، مى شود من.در جهانى که بر مبناى زن بودن شکل گرفتههر روز، روز زن است.روزتان مبارک
1- جاذبه های بی نظیر امام راحل:
✅ ناکامی دشمنان در کم رنگ کردن یاد و نام امام در طول سالها✅ ماندگاری روز قدس بعد از چهل سال آن هم به وسیله توده های مردم✅ حضور اجتماعات عظیم مردمی در مراسم ارتحال بعد از ۳۰ سال
2- سرّ جاذبه امام راحل:
✅ حکیم و باتدبیر بودن امام✅ شجاع و مجاهد بودن امام ✅ پارسا و پرهیزکار بودن امام✅ ظلم ستیز و حامی مظلومان بودن ✅ عدالتخواهی و صادق بودن
هر کس با این خصوصیات باشد دلها به اوجذب میشود این وعده خداست
ادامه مطلب
اینک بهارقرآن برمسلمین رسيده/سر فصل بندگیهابر مومنین رسيده/ماه مبارک آمد باجلوه پرستش/آهنگ خوب ایمان روی زمین رسيده/بهرنبی وآلش یاری شیعیان بین/درخانه ولایت نورمبین رسيده/وقت دعا ویادبرمستمند باشد/درماه خوب رحمت خلدبرین رسيده/شور سحردعاو افطار پر فضیلت/برخاتم رسالت گنج ونگین رسيده/اشکی برای حیدر جاری زچشم باشد/شبهای قدر مولابرهمنشین رسيده/یاری بر فلسطین درروز قدس باشد/بهر شکست شیطان صدهاکمین رسيده/مهدی عنایت او لطف خدای دارد/وقت ظهور
روزی به دخترم خواهم گفت: اگر خواستی ازدواج کنی با مردی ازدواج کن که به جای مهمانی های احمقانه که مردان یک طرف جمع میشوند و از ت و کار و فوتبال میگویند و ن یک طرف دیگر جمع میشوند و از مانیکور و انواع رژیم غذایی و جک ها صحبت میکنند. تورا به دوچرخه سواری -کوهنوردی -تئاتر -کنسرت رفتن -فیلم دیدن -شعر و کتاب خواندن -کافه رفتن و شبگردی های بی هوا  با کوله پشتی و عکاسی و نقاشی و سر به سر هم گذاشتن و دیوانه بازی هایی از این دست ببرد. 
و آنقدر به باتو
صادق جاهد‌خطیبی در بازدید از طرح تولید آهن اسفنجی احیا استیل بافت تصریح کرد: میزان تولید آهن اسفنجی این شرکت درساعت به ۹۰ تن رسيده است. وی با اشاره به بی‌سابقه بودن این رکورد اعلام کرد: تولید آهن اسفنجی در روز بالغ بر۲ هزار و۱۰۰ تن بوده و در مجموع ماهانه به ۶۵ هزار تن رسيده است. مدیرعامل شرکت گسترش صنایع و معادن ماهان اظهار امیدواری کرد که این رکوردشکنی کماکان تداوم داشته باشد و شاهد
ادامه مطلب
من تو آتلیه کار می کنم.البته نمیشه بهش گفت آتلیه یه عکاسی کوچیکه تو یه زیرزمین.امروز یکی از مشتریای قدیمی اومده بود که عکسای هفت ، هشت ، ده سال پیششو با عکسای زنو بچش یکی کنه بندازه تو قاب.بایگانی عکاسی رو گشتم ، سی دیا و دی وی دیایی که چندین سال پیش رایت شده بودن رو گشتم ، ولی پیدا نکردم.حوصله م سر رفته بود.طرفای سه یا چهار ظهر بود و عکاسی هم خلوت.عکسای قدیمی بایگانی رو نگاه کردم.عکسایی که سال دو هزار و چهار گرفته شده بودن و خیلی قبل تر. . . با دور
آقابیا که نیمه شعبان رسيده/عیدبزرگ خالق ورحمان رسيده/درکوچه های انتظارت شیعه باشد/وقت طلوع رحمت واحسان رسيده/براهل بیت مصطفی نوردوچشمی/اندرقلوب مومنین ایمان رسيده/برگریه روز ظهورت گریه شوق/برکربلاهم زمزم جانان رسيده/عباس بامشک وعلم پادر رکاب است/ازبعد سختی های ماآسان رسيده/سیدعلی یاران خودآماده دارد/یک لشکری ازجانب ایران رسيده/مهدی موعودی شماآن حجت حق/باآن ظهورت عزت انسان رسيده/
خوشحالم اما می ترسم از خوشحال بودن!
به خوشحال بودن عادت ندارم! نگرانم که نکنه خراب شه یا خواب باشم یا نکنه توهمه یا نکنه نکنه نکنه
هزار تا اما و اگر تو ذهنمه!
تا حالا ترسیدین از اینکه خوشحال باشین؟
 
چرا بی قید شاد بودن رو یاد نگرفتم؟!
الان یه خورده دیروقته برای بیرون بودن.   اما برای بیمارستان بودن زمان عجیبی نیست     دو سه روزیست خانمی مادر شد و آقایی پدر!   چه ذوق زده اند از فرزند اول.   اما همه چیز به همین دلخوشی نمیگذرد و سختی های خودش را دارد   مثلا ممکن است مادر مجبور به سزارین شده باشد  و حالش هم  هر روز به شکل عجیبی خوب نباشد و هر بار تمام خانواده و جمعی نگران که خدایا خدایا به حال این مادر و پدر و این بچه رحم کن  و از درگاه خداوند کریم و رحیم طلب شفا عاجل داشته
الان یه خورده دیروقته برای بیرون بودن.   اما برای بیمارستان بودن زمان عجیبی نیست     دو سه روزیست خانمی مادر شد و آقایی پدر!   چه ذوق زده اند از فرزند اول.   اما همه چیز به همین دلخوشی نمیگذرد و سختی های خودش را دارد   مثلا ممکن است مادر مجبور به سزارین شده باشد  و حالش هم  هر روز به شکل عجیبی خوب نباشد و هر بار تمام خانواده و جمعی نگران که خدایا خدایا به حال این مادر و پدر و این بچه رحم کن  و از درگاه خداوند کریم و رحیم طلب شفا عاجل داشته
یکی بود یکی نبود
و شروع مشکلات از همان بودن بود
بودن یا نبودن مسأله ای نیست
مسأله در بودن است
وقتی بود بودی
مسأله ات چرا بودن است
چگونه بودن
و مشکلات ات شروع میشود با دیگر بود ها
نگران بی انصافی میشوی
نگران مظلوم واقع شدن
نگران دیده نشدن
نگران ندانستن
نگران نادان خوانده شدن
و اگر بودی مسلماً آزاد نخواهی بود
اگر بودی به ناچار باید حرکت کنی
و باید بسازی
و ساختن و ایجاد کردن بدون ساخته شدن و ایجاد شدن معنی ندارد
ذات نایافته از هستی بخش که تواند
دیروز غروب پارک بودم. دو تا گربه مقابل هم ایستاده بودن و برای هم غر غر می کردن. بعد کم کم حالت درگیری شد. پیشونی هاشون رو چسبونده بودن به هم و حالت دعوا گرفته بودن . چند دقیقه همین مدلی بودن و هی غرش ریز می رفتن. بعد یکیشون نشست. اون یکی هم نشست کنارش. یکیشون روبرو رو نگاه می کرد و اون یکی یه سمت دیگه رو. انگاری قهر بودن.
خیلی ناز و دوست داشتنی هستن گربه ها.
داشتم به همراهم می گفتم من گربه خیلی دوس دارم و از این حرفا و کلی برای همین اتفاق ساده ای که اف
من از نوشتن اسم واقعی ادمها اینجا هیچ ابایی ندارم.
ولی فکر میکنم اوج بی شخصیتی، عجول بودن در حین تصمیم گیری، چیپ بودن، بی عقل بودن، و لاشی بودن من و مشابهات من هست،
که بخوایم برای بالا بردن خودمون، از اسم بقیه استفاده کنیم.
برای اینکه خودت رو بکشی بالا یا نشون بدی که با ادم حسابیا سر و کار داشتی یا با ادمای دروغگو و بدقول و ناحسابی تعامل داشتی، نیازی نیست اونها رو معرفی کنی. همین که خود اون ادمها بخونن و بفهمن کارشون زشت بوده کافیه.
اصلا میفهمید تو هواپیما نشسته باشی و از همه جا بی خبر،یهو هزار تا سوراخ تو بدنت ایجاد بشه و بدنت سوراخ سوراخ بشه و یک دقیقه تو اون وضعیت باشی،یک دقیقه زجر بکشی و بعد بمیری،یک دقیقه بدن آبکش شده بچه ات رو ببینی و نتونی کاری بکنی،یعنی چی؟میفهمید چه جهنمیه؟؟
ای کاش وقتی میاید تو تلویزیون و با بی شرمی دهن گشادتونو باز میکنید و حرف مفت میزنید یه لحظه این تصویر از مغز پوکتون میگذشت،قطعا کمتر یاوه و اراجیف میگفتید.
یه خانمی دیروز خیلی با خونسردی گف
کاش تو المپیاد پیارسال مدال می‌آوردم که حسرت به دل نمونم 
معمولی بودن خیلی بده. مخصوصاً وقتی از بچگی فکر می‌کردی معمولی نیستی. چشمت رو باز می‌کنی، می‌بینی نه انقدری درس بلدی، نه انقدری تونستی دست‌آورد علمی داشته باشی، نه انقدری مهارت داری، نه استعداد زبان داری، نه استعداد دخترانگی، و نه چیز دیگه تا اینجا هم به ضرب و زور خانواده رسیدی! معمولی بودن واقعاً بده، ناراحت‌کننده‌ست، معمولی بودن اندوهگین‌کننده ست. 
جناب پطرس زده خطی خطیم کرده تمام نقشه هام نقشه بر آب شد خدایش !روزی که از انتشارات به من زنگ زده بودن به ایشونم زنگ زده بودن ! ایشونم نشانی رو تغییر میدن و میگن ادرس بیمارستان رو بنویسید :)) حالا نیومده بگه تو این سفارش رو دادی ؟ آخه بهشم گفتن نمیشه بهت بگیم که چیه !
دبروز که پیگیری کردم مرسوله رسيده دستش ولی جناب پطرس نمیدونسته چون تحویل دبیر خونه بیمارستان قسمت اداری داده شده ! و جالب ترش اینکه همه سوپرایزا به دغدغه اینکه چه کتابیه توی پاکت و ا
دلم برای روزهایی که بعضیا بودن، بعضیای دیگه بیش‌تر بودن، و بعضیای دیگه‌تر حرف می‌زدن، تنگ شده. نه اینکه حالا حرف نزنیم. اما نمی‌دونم چه تفاوتی بود، که اون روزها، اون حرف‌ها، اون موقعیت‌ها، دلنشین‌تر بودن. شاید چون هرچی جلوتر میریم، همه‌چی واقعی‌تر میشه؛ و به تبع، ترسناک‌تر. در نتیجه گم می‌کنیم حال خوب رو. نمی‌دونم.
هرچی که دوست دارید، بگید. خصوصی و عمومیش هم فرق نداره :)
آدم بایدتوی زندگیش استراتژی داشته باشه، اینکه بدونه اهدافش چیه،چه کارهایی رو باید انجام بده و چه کاری رو نباید انجام بده
مسئله فقط دانش آموز بودن،دانشجو بودن،پزشک، مهندس،تاجر،رئیس و کارمند بودن نیست.ی موضوع مهم شناخت خودمون،و دیگران هست.
ادامه مطلب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها