نتایج جستجو برای عبارت :

تمام دنیا آشناست با زیر نافم

بعد آسمان ملک سلیمانم آشناست    آسوده‌ام که خلعت یارانم آشناستبه حال عاشقانم کسی داند              میخانه کجاست که جانانم آشناستاز ناله‌ها ناله ستانم نمانده‌ای            دیوانه‌ام که ناله مستانم آشناستناتوانیهای من در کوی دوست            بیشتر از داغ هجرانم آشناستاین صد هزار ساعت عشق               در آتش و پیمانم آشناست
 
 
و تو نمی دانی گم شدن با بار معنایی دور شدن از هر چه آشناست و پناه گرفتن در کنجی و فکر کردن و فکر کردن و فکر کردن جوری که خیال کنی تا جواب سوالهایت را پیدا نکنی تا ابد گم شده آن گم شده با بار معنایی دور شدن از هر آنچه آشناست هستی.
 
 
 
.
و من با تو سخن می گویمنامت را به من بگودستت را به من بدهحرفت را به من بگوقلبت را به من بدهمن ریشه های تو را در یافته امبا لبانت برای همه لب ها سخن گفته امو دست هایت با دستان من آشناستدستت را به من بدهای دیر یافته با تو سخن می گویمبسان ابر که با طوفانبسان علف که با صحرابسان باران که با بهاربسان درخت که با جنگل سخن می گویدزيرا که من ریشه های تو را دریافته امزيرا که صدای من با صدای تو آشناستدستت را به من بده
"جناب شاملو"
 
+ و قسم به دست ها
اشک رازیست - لبخند رازیست - عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی - نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی - یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید - علف با صحرا - ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو - دستت را به من بده
حرفت را به من بگو - قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن
پرسید فرق بین دوست و رفیق، گفتم دوست فقط یک آشناست، یک همکار، یک همکلاسی، حتی یک همسایه گاهی یک همسفر، شاید حتی یک همراه، یک همراه از سرکوچه تا دم خانه مثلا !دوستی یک آشنایی ست که با یک سلام شروع می‌شود، گاهی خداحافظی نگفته تمام می‌شود .یک اشتباه از دوست بیگانه می‌سازد اما رفاقت ریشه دارد. به روز و ماه و سال نیست، گاهی در یک آن، یک لحظه ریشه می‌دواند، می‌رود تا مغز استخوانت، توی تمام جانت، دلت را قرص می‌کند رفیق به بودنش، به ماندنش، به رف
در آیه ای از آیات سوره ی طه  آمده است : هر که گنهکار به پیشگاه پروردگارش درآید، بی تردید او را جهنمی است که در آن نه بمیرد و نه زندگی یابد .
.

.
آن آتش و لهیب هایش هنوز برایم عینیت ذهنی پیدا نکرده اند. این تصویر اما برایم آشناست. بویی از همین دنيا دارد . انگار تجربه اش را دارم. 
جایی که در آن نه می‌میری، نه زندگی می‌کنی.
زهرا رو گمش کردم.
صدای یکنفر در تمام محوطه اطراف غار علیصدر از بلندگوها پخش شد: 
خانوم فاطمه سروری لطفا به روابط عمومی مراجعه کنید. 
فکر کردم چقدر صدای گوینده آشناست.فاطمه سروری هم که منم.
اینها رو نوشتم که وقتی اینجا رو خوند بدونه برام مهمه هیچ وقت گمم نکنه.
اگر این دنيا غریبه پرور است ،تو آشنا بمان .تو پاے خوبی هایت بمان .مردم حرف می زنند ،حرف باد می شود ،می وزد در هوا و تو را دور تر می کند از تمام کسانی که باور ،برایشان یک چهار حرفی نا آشناست .اگر کسی معناے عاشقانه هایت را نفهمید ، بر روے عشق خط نکش !عاشقانه هایت را محکم در آغوش بگیر و بگذار براے داشتنش آغوشت را بفهمند .دنيا خوب ، بد ، زشت ، زیبا فراوان داردتو خوب باش .تو زیبا بمان و بگذار با دیدنت ، هر رهگذر نا امیدے لبخند بزند .رو به آسمان نگا
چای خوش عطر پیرمرد: زندگینامه یک انسان خاص. نامش به گوشتان آشناست.
چای خوش عطر پیرمرد : سیدسعید هاشمی
بریده کتاب:
قطار با صدای تلق و تلوق بلندی در حال حرکت به سمت استامبول بود. مدرس خسته شد. عبا و قبایش را درآورد و سراغ اثاثیه اش در واگن رفت. منقل را برداشت و مقداری زغال در آن ریخت. در گوشه ی واگن منقل را روشن کرد. نگهبان ها با تعجب کارهای او را نگاه می کردند و حرفی نمیزدند.
رییس نگهبان ها به ترکی به یکی از سربازهایش گفت:”این ها قهوه چی هم همراه خود
بند نافم را می‌برند، برای نخستین بار پا به وطن خویش می‌گذارم، حمل بار تمام می‌شود. این نخستین دل بریدن را توی کله‌ام می‌کنند. مرد که گریه نمی‌کند فراموشم می‌شود، پشتم درد می‌کند‌. فلک این نخستین فلک کردن را رایگانم می‌دهد. یک قراری با من می‌بندند همیشه لازم نیست نخست گناهی مرتکب شوی تا تو را بزنند، گاه تو را می‌زنند تا گناهی مرتکب شوی. موهای دماغم بزرگتر می‌شوند و من از هر آن چه بادا باد و آب و هوا عوض کردن حالم به هم می‌خورد، از هر آن
 
اگر این دنيا غریبه پرور است تو آشنا بمان !تو پای خوبی هایت بمان .مردم حرف می زنند ، حرف باد می شود .می وزد در هوا و تو را دورتر می کند از تمام کسانی که " باور " برای شان یک چهار حرفی نا آشناست .اگر کسی معنای عاشقانه هایت را نفهیمد ، بر روی عشق خط نکش .عاشقانه هایت را محکم در آغوش بگیر و بگذار برای داشتنش آغوشت را بفهمند .دنيا ، خوب ، بد ، زشت ، زیبا فراوان دارد .تو خوب باش .تو زیبا بمان و بگذار با دیدنت هر رهگذر نا امیدی لبخند بزند ، رو به آسمان نگاه ک
ما به دنبال چه هستیم؟! آرزوها کجا می روند؟! چرا فراموش می شوند؟! چرا به آنها نمی رسیم؟! شاید اگر به آرزوی نمی رسیم واقعا در طالبش نیستیم. فقط مسکنی هست برای اینکه الان حس خوبی داشته باشیم. اینکه آینده ای خواهیم داشت که دوست داریم. دوست داشتنی که می خواهیم وقتی رو تخت دراز کشیده ایم، در اتاقمان را بکوبد و ما را در آغوش بگیرد! شاید هم واقعا دوستش نداریم، برای این بیان می کنیم که دوستش داریم چون آدم های موفق چنین بیان کرده اند! آدم موفق چه کسی‌ست؟!
ما به دنبال چه هستیم؟! آرزوها کجا می روند؟! چرا فراموش می شوند؟! چرا به آنها نمی رسیم؟! شاید اگر به آرزوی نمی رسیم واقعا طالبش نیستیم. فقط مسکنی هست برای اینکه الان حس خوبی داشته باشیم. اینکه آینده ای خواهیم داشت که دوست داریم. دوست داشتنی که می خواهیم وقتی روی تخت دراز کشیده ایم، در اتاقمان را بکوبد و ما را در آغوش بگیرد! شاید هم واقعا دوستش نداریم، برای این بیان می کنیم که دوستش داریم چون آدم های موفق چنین بیان کرده اند! آدم موفق چه کسی‌ست؟! از
من همیشه که نه اما در ٩٠ درصد از این شهر دفاع میکنم. اما خب اگه بخوام یکم از دستش غر بزنم باید بگم که:
شلوغى شهر و مترو اذیتم نمیکنه، اما دستفروشاى مترو که هر روز که به عید نزدیک میشیم بیشتر میشه، واقعا اعصاب خورد کنه (خداروشکر الان یعنى صبحا کمتر هستن)
مورد بعدى این که توى تهران همه سیگار میکشن، دختر و پسر و پیر و جوون واقعا آزار دهنده ست.
فعلا این دو مورد بیش از هر چیزى تحملش سخته.
یه چیز جالب اینه که توى شهر به این بزرگى، توى مسیر همیشگى، چهر
ده روزی هست در یک دوره رایگان رشد فردی شرکت کرده ام! استاد دوره با تمام تواضعی که داره و خودشو نه استاد و نه هیچ‌چیز دیگه ای معرفی نکرده ولی لا به لای حرفاش از منبع اصلی گفت! و بعد برای دوره پیشرفته ‌گفت ثبت نام کنید! خب دوره رایگان خیلی کاربردی نبود. چون شدیدا خلاصه وار بود و برای رشد فردی خلاصه اصلا کمکی نمیکنه.
از آن روز جمله چند آدم حسابی در ذهنم بالا،پایین میشود.
یکی حرف ادریس میرویسی در پادکست بهترین خودت شو از اصلگرایی میگفتحدودا ای
این چند روز احساس می کنم که دارم توی شهر مردگان زندگی می کنم. امروز وقتی داشتم مسیر بین خوابگاه و دانشگاه رو می رفتم، احساس میکردم که دارم توی خرابه ها قدم می زنم. نه فقط من که توی خوابگاه توی دانشگاه هر کی رو می بینم احساس می کنم روی همه مون گرد افسردگی و ناامیدی نشسته.
بعله؛ گربه ای که روی نقشه ی جغرافیا، آشناست رو سگ سیاه افسردگی بلعید.
به نام "او"
آمدم بنویسم از شنیده هایم.و سکوت چشمانش را شنیدم. آمدم بنویسم از شکست.و شکستم را سال ها پیش باور کرده بودم.آمدم بنویسم از بودن در حیات وحش.و هجوم وحشیانه خاطرات را چشیدم.آمدم بنویسم از کافه مارکوفو لطافت احساس مرا حیران کرد.آمدم بنویسم از "خودم".و چقدر این واژه نا آشناست.
"مسافر"
بیاید خودمون و دیگران رو مسخره نکنیم. دوستی خاک گرفته و رفیق همیشه غایب معنایی ندارن. کسی که در جریان زندگیت نیست، نه آشناست و نه غریبه‌. یه بلاتکلیفی یا یه نقاب دیگه روی صورتته.
بیاید نقاب‌ها رو برداریم، بلاتکلیفی‌ها رو برطرف کنیم و آدم‌های الکی نایس و مهربون و "همیشه دوست"ای نباشیم.
هر از چند ماه لیست قیمت استتوسکوپ ها رو نگاه میکنم،  به تشنج میفتم . نه از قیمت بالا ! از تغییر قیمتهای بی منطق! لامذهبا دلار که پایین تر هم اومده نسبت به آخرین بار که چک کردم . 1 و نهصد بود . الآن یارو آشناست میگه دو و پونصد !
دلم نمیخواست به این زودی ولی بابام میگه بیا برات بخرم تا بیشتر از این بیخودی گرون نشده .
لذا بیاین بیشنهاد رنگ بدین . مشکی فول بلک؟ قرمز؟ سورمه ای ؟زیتونی دودی ؟از بین اینا . 
 
 
 گلستان رو بخون، چقدر این سعدی کارش درسته، عین باقلواست هر چی که میگه، دقیق، ظریف حساب شده لطیف و بعضا ببینی چه طنز دلنشینی داره کلامش. واقعا به نظر من شاهکاره، همه چی تمومه سعدی هم عالم است هم ادیب است هم شاعر است هم عاشق است هم دنيادیده است واقعا نامبر وانه، یکه، همه چی تمومه. گلستان بخون، جیگرت حال میاد اگر با تمام وجود بخونیش، حلاوتش، اون آهنگ کلماتش به جانت می‌نشینه فکر میکنی ای دل غافل چقدر این آشناست، انگار در وجودم بوده این ح
یه دوستی اینجوری با برادران فیلترینگ درد دل میکرد:"سلام برادران فیلترینگ، اگه اومدید و می خواید در اینجا رو تخته کنید خوش اومدید. زود تختش کنید. فقط یه مشکل: 5 ماهه که یه وب رو آدرس دادم بهتون هنوز فیل نشده ، ماجرا چیه؟+برادران فیلترینگ عزیز، مامور R81G13H رو هم بذارید اینجا به عنوان مراقب بالاسرم. با چم و خمش آشناست." همین.
این تصویر آشناست:فکرهای زیبا و کارهایی با لذت لحظه ای.کسی که لذت عمیق را میخواهد باید از روزهایش جدا شود و بچلاند همه چیز را تا عصاره اش را قطره قطره جمع کند و روزی که همه اش را دید لذت ببرد.اما حوصه میخواهد و کار مردان با حوصلست.باید بیشتر خلاصه کنم و تکرار کنم تا همه چیز را در یاد داشته باشم.وگرنه هر چیزی که میخوانم از دست میرود و به درد نمیخورد.حالا گوش کن و بعد فراموش کن.
حالا گوش کن و بعد فراموش کن.
شب ها حرف میزنیم و بهتریم .
قصه طولانیست ا
سلام
من 17 سالمه، به تازگی از آقای دکتری که تا حالا فقط دو بار رفتم پیشش خوشم اومده. قیافه ش واسه م به شدت آشناست، اما نمیدونم کجا دیدمش، ولی حس میکنم قبلا حتی باهاش حرف میزدم در صورتی که اصلا نمیشناسمش، اما واسم خیلی آشناست.
حرکاتش، حرف زدنش انگار قبلا یه عمر باهاش زندگی کردم. بار اول خیلی ازش خوشم اومد و بار دوم بعد از انجام آزمایشاتم که خواستم برم پیشش واسه دیدنش لحظه شماری میکردم نمیدونم چرا؟ حتی قیافه خاصی هم نداره حتی پزشک بودنش هم واسم م
با یک تلفن، رشته افکارت پاره میشود.
نظم فکری و برنامه ریزی روزانه ات بهم میریزد.
آنطرف خط، غریبه نیست و آشناست.
چاره ای نداری که پاسخگو باشی
او هم گناهی ندارد.
امیدش، گوش شنوایش و محرم اسرارش تویی.
به تو نگوید به که بگوید.
درست است که غم وغصه اش را همراه با یک سطل بزرگ آب یخ بر روی سرت آوار میکند.
و تو میمانی و یک سطل آب سرد ریخته بر روی مغزت.
چه کنم؟ 
دنيا همین است
بالا دارد.پایین هم دارد
باید صبور بودباید منتظر بود.باید تحمل ک
روز 256ام هر سال (معادل عدد 100 در مبنای شانزده ) مطابق 13 سپتامبر به عنوان روز برنامه نویسان نام گرفته است.از جمله دلایل انتخاب عدد 256 به عنوان روز برنامه نویسان این است که 256 بزرگترین توان عدد 2 کوچکتر از 365 که تعداد روز های یک سال است،میباشد.
همچنین در سیستم دودویی کامپیوتری تعداد اعداد منحصر به فردی که میتوان توسط یک بایت تولید کرد 256 میباشد،که شامل اعداد تا 255 میباشد. عدد 255 به صورت کلی برای برنامه نویس ها عددی آشناست.
"واقعیت این است که همه ما شامل جنبه های مختلفی از یک انسان هستیم. در میان تکاپوهایمان گاها به احساس ها و تمایلاتی بر می خوریم که نمیدانیم از کجا آمده و چگونه ابراز می شوند. گاها رفتار هایی از خود بروز می دهیم که هیچ چیز از آن ها نمی دانیم و تنها چیزی که می توانیم بدانیم این است که آن حس، حسی آشناست. در شرایط متفاوت، صداهای درونی متفاوتی را می شنویم. صدا هایی که برای ما، مانند الگوریتم ها و داده ها برای یک رایانه است."مجموعه ای از بازداشت ها(prohibition
حرکت دست آدم های زیادی تو دنيا مقدمه اتفاقات وحشتناکی بودند که نتیجه ای جز به پوچی کشوندن این کره خاکی برای همدیگه نداشته، ولی چه کنیم که این ماییم و دنيای درونی خودمون . احتمالاً شلیکی که جنگ جهانی اول رو شروع کرد یکی از پر اثرترین حرکات دست در طول تاریخ بشر بوده است.


توی کتاب توپ های ماه اوت می خوندم که داستان شروع جنگ جهانی اول تنها فقط یک توهم بزرگ بود، توهمی که خیلی ها باورش می کردند و بهش ایمان داشتند. ایمان به اینکه دیگه جنگ امکان ند
هزار سال پیش 
شبی که ابر اختران دوردست 
می گذشت از فراز بام من 
صدام کرد
چه آشناست این صدا 
همان که از زمان گاهواره می شنیدمش
همان که از درون من صدام می کند 
هزار سال میان جنگل ستاره ها 
پی تو گشته ام .
ستاره ای نگفت کز این سرای بی کسی 
کسی صدات می کند!
هنوز دیر نیست 
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست 
عزیز هم زبان 
تو در کدام کهکشان نشسته ای . 
 
× هوشنگ ابتهاج - همزاد 
× شعر جدید جناب سایه ، بخش هایی از این شعر باعث می شود نفس آدم بگیرد
× شبی دیگر
 
س: آیا چهره من متفاوت یا غیر طبیعی خواهد شد؟
بوتاکس یک درمان حساس به تکنیک است. شما هنگامی که توسط پزشکی که دارای مجوزهای مربوطه است و به آناتومی صورت آشناست، تحت درمان با بوتاکس قرار می گیرید، می توانید برای حصول نتایج دلخواه به آن اعتماد کنید. بنابراین شما بعد از رسیدن به نتیجه، چهره تان مانند قبل خواهد بود، فقط با خطوط قابل توجه کمتر. هیچ کس نباید متوجه شود که کاری انجام داده اید.
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
-دقت کردی وقتایی که ناراحتی،چقدر باید نازتو کشید آخرشم حرف نمیزنی؟
+یکی دیگم اینو بهم گفته بود
-بابا تو دختری خیر سرت یکم گریه کن ناز کن الکی ناز بیا گریه کن.
+اینم آشناست،یکی گفته:)
-میخوای به همین وضع بمونی؟
+نه،تصمیم دارم ازین ییشتر برم تو لاک خودمدیگه دلیلی به گفتن همونم نمی بینم
-دق میکنی،نمیشه که آدم فقط وقتی حالش خوبه بگه بخنده یا از دغدغه های سرسریش بگه نهایت.اونوقت وقتی داغونی ققط لبخند میزنی و هرچی بگن میگی.
+بله .ممنون:)
-باش
+:)
+:)
تن
بچه ها رو برده بودیم ایستگاه هیجان و بعدش همراه خانواده رفتیم تونل خریددر حال گشت زدن بودیم که یه آقایی پشت سرم با صدای بلند داد زد: معصومهمنم برگشتم بی اختیارادامه داد: معصومه بابا بیا اینجاشناخته بود منو! دااائما هم این اسمو تکرار میکرد تو کل این راهروها،جوری که کل خانواده شاکی شده بودن که چرا زیاد تکرار میکنه!ولی من تا طبقه پایین تونل هم فکر میکردم این کی بود!من قبلا کجا دیده بودمش!چرا حس میکنم آشناست!تازه فهمیدم هم دانشگاهیم بود!اصلا فکر
آیا چهره من متفاوت یا غیر طبیعی خواهد شد؟
بوتاکس یک درمان حساس به تکنیک است. شما هنگامی که توسط پزشکی که دارای مجوزهای مربوطه است و به آناتومی صورت آشناست، تحت درمان با بوتاکس قرار می گیرید، می توانید برای حصول نتایج دلخواه به آن اعتماد کنید. بنابراین شما بعد از رسیدن به نتیجه، چهره تان مانند قبل خواهد بود، فقط با خطوط قابل توجه کمتر. هیچ کس نباید متوجه شود که کاری انجام داده اید
 
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
میدونم فکر‌ کردید کلاس نویسندگی گذاشتم ولی نه،من خودم درست و حسابی نویسنده نشدم کلاس بخوام بزارم آخه؟؟حقیقتش یه سوالی داشتم میخواستم ببینم کسی تا حالا کلاس نویسندگی شرکت کرده؟و نظرش چی بوده؟
یه پیجی هست به اسم سندرم نویسندگی با همکاری یه موسسه فرهنگی کلاس مجازی آموزش نویسندگی گذاشته،میخواستم ببینم کسی تجربه داره در این مورد که بتونه کمکم کنه؟اصلا آشناست با این موسسه یگانه فاخر توانا»؟
 
انگار آشنایی به طول زمان با هم بودن نیست. به خطوط و رنگ و روی ظاهر هم نیست که بگویم شبیه کسی هستی که از پیش می شناخته ام. نمی دانم چه چیزی در وجود نازنینت انقدر آشناست
آنقدر می دانم که به اندازه ی باران آشنایی.
که تا شعف دویدن های سر از پا نشناخته می شناسمت،
تا صمیم کودکی،
تا همپای تو دویدن.
شروع یک آژانس طراحی وب: 5 مرحله اول برای گرفتن
بنابراین، شما فقط تمام مهارت های لازم برای طراحی وب سایت ها را به پایان رسانده اید، برخی از پول ها را ذخیره کرده اید، برخی از مقالات در مورد کارآفرینی بخوانید، و اکنون همه چیز را شروع کرده اید تا شرکت طراحی وب خود را شروع کنید. اما، تنها مشکل این است . ابتدا کجا شروع کنید؟ آیا این صدا برای شما آشناست؟
خوب نگران نباش ما برای کمک اینجا هستیم. در این مقاله، ما اولین گام هایی را که باید برای موفقیت در ر
 
انگار آشنایی به بلندى زمان با هم بودن نیست. به خطوط و رنگ و روی ظاهر هم نیست که بگویم شبیه کسی هستی که از پیش می شناخته ام. نمی دانم چه چیزی در وجود نازنینت انقدر آشناست
آنقدر می دانم که به اندازه ی باران آشنایی.
که تا شعف دویدن های سر از پا نشناخته می شناسمت،
تا صمیم کودکی،
تا همپای تو دویدن.
روش‌های پول درآوردن از سئو.
نام سئو برای هر کسی که با اینترنت و وبسایت سروکار دارد، آشناست. سئو یعنی بهینه‌سازی سایت، آن هم به خاطر رسیدن به این هدف که سایت موردنظر در صفحات اول جستجوی گوگل دیده‌شود. شاید با این تعریف‌ها آشنایی داشته‌باشید، اما آیا می‌دانید سئو یکی از پولسازترین مشاغل در عصر حاضر است؟ آیا روشهای کسب درآمد از سئو را می‌شناسید؟
ادامه مطلب
گفتم ممد آقا، پس تو که هنوز زنده‌ای. گفت آقا محسن، بهش سپردم تا وقتی حلوای تو رو نخوردم، نبرتم. محکم بغلش می‌کنم. بدون دست و روبوسی. همیشه فقط بغلش می‌کنم و این بار، انگار توی دست‌هاش هیچ رمقی نداشت. وقتی عصا رو دیدم، ترکیدم، مخم سوت کشید. یعنی انقدر ضعیف شده که حتی نمی‌تونه راحت راه بره؟ سعی کردم حالم رو زير صورتم نگه دارم. همون خودِ غیرجدی و مسخره‌ی خودم رو با یه خنده براش نگه داشتم. بدن محمدباقر ۲۴ ساله از درون داره فروپاشی رو تجربه می‌کن

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها