نتایج جستجو برای عبارت :

تقدیر عشق هورا

هورا! رسما تردم.
حالا نه در این حد، ولی شیشصدتا پیشرفت تراز تو یه آزمون، اونم تقریبا جامع، چیز کمی نیست.خدا رو شکر که اینترنت قطعه. همیشه سوالا رو می‌فروختن و گند می‌زدن به ترازای ما. این آزمون که اینترنت نبود نتونستن سوالا رو بفروشن و به ترازای حقیقیمون رسیدیم.
من آشنا هستم با  روز های پاک و بستگی های کودکانه ی خودم.می دانم که لاله واژگون کجا می روید و گرگها کی زوزه می کشند .
من به همبستگی درختان و شیفتگی پیچک همسایه ایمان دارم. من باور دارم که مورچه ها، گلها، درختان گاهی هورا می کشند. 
من نمی خندم اگر کودکم در گورستان با پدرم که سالها پیش کفن پوسانده است دیدار کند . 
من پچ پچ  چمن ها را می شنوم وقتی کسی قانون آنها را زیر پا می نهد. 
من آشنا هستم با  روز های پاک و بستگی های کودکانه ی خودم.می دانم که لاله واژگون کجا می روید و گرگها کی زوزه می کشند .
من به همبستگی درختان و شیفتگی پیچک همسایه ایمان دارم. من باور دارم که مورچه ها، گلها، درختان گاهی هورا می کشند. 
من نمی خندم اگر کودکم در گورستان با پدرم که سالها پیش کفن پوسانده است دیدار کند . 
من پچ پچ  چمن ها را می شنوم وقتی کسی قانون آنها را له می کند. 
 قوه قضائیه گفته مردمی که پس از گرانی بنزین تجمع و اعتراض کردن، با اینکه اقدامشون قانونی نیست، ولی اراذل و اوباش نیستن.
نه تو رو خدا ملت همه اراذل و اوباشن. خوشحال باشیم دیگه دست و جیغ و هورا
از این به بعد هم بچه های خوبی باشید؛ قبل از اعتراض برید مجوز بگیرید!
+ وقتی هندزفری و صدای بلند آهنگ هم از نشنیدن اخبار جلوگیری نمی کند و بالاخره در حین مکث ها چیزی به گوش می رسد!
۱. خونه تی بحمدالله تموم شد. فقط مونده گردگیری و جاروی نهایی. جیغ دست هوراا :دی
۲. از خوشگسازی هم فقط مونده آبی شم دوباره.( اگه نصف موهامو نارنجی کنم، زشته به نظرتون؟ بین نارنجی و آبی شک دارم!)
۳. کادوهای روز مرد و پدر خریداری شد. بازم جیغ دست هورا :دی
۴. فردا سفره هفت سین رو بچینم.
۵. بولت ژونال رو درست کردم برای سال جدید. عاقا خیلی قشنگ شده. خیلی. عاشقشم *-*
۶. امیدوارم امسال عیددیدنی ها راحت و خوشحال تر از پارسال باشه .
هنوز هم هر کودکی نخستین بار، واژه‌ی الکی را به هنگام بازی کردن با بزرگترها می‌آموزد، آن‌گاه که ایشان الکی تیر خورده‌اند و یا مثلا الکی مرده‌اند. اما از یک تاریخی به بعد برای هر انسانی بازی تمام می‌شود و تازه می‌فهمد تنها چیزی که توی این عالم الکی نیست مُردن است. هورا کشیدن‌ مردم، هو کردن‌ مردم، ذوق کردن‌ الکی، دِق کردن‌ الکی. به پیر به پیغمبر، دروغ‌های مصلحتی، قرآن‌های بر نیزه، ایمان‌های الابختکی، قاریان الکی، آیه‌های یاس الکی، سی
این آخرین باری نیست که شکست می خورم ولی شاید آغاز اولین باری باشه که بالاخره پیروز میشم. چندتا تصمیم عجیب گرفتم. صفرمیش رو هفته پیش عملی کردم و موهام رو مدلی که میخواستم کوتاه کردم. اولیش اینه که مقاومت رو تموم کنم و برم دکتر؛ یا فردا یا پسفردا. دومیش اینه که هر اتفاقی افتاد، کم نیارم و همین یه ماه طاقت بیارم. سومیش اینه که دهنم رو ببندم. یه سکوت طولانی مدت.
منبع مقالات متن لوح تقدير 
 
با توجه به نبود منبع کافی در حوزه متن لوح تقدير تصمیم گرفتیم مقالات معتبر در این حوزه را با شما به اشتراک بگذاریم 
متن لوح تقدير اداری 
متن تقديرنامه اداری از یک کارمند
متن تقدير نامه فرهنگی
متن لوح تقدير بهداشتی
متن لوح تقدير فعالان فرهنگی مساجد
متن لوح تقدير از هنرمندان تئاتر
متن لوح تقدير هنری
متن لوح تقدير موسیقی
متن لوح تقدير روز زن و مادر
متن لوح تقدير روز خبرنگار
متن لوح تقدير بازنشستگی
1. یه روز تو زندگیم گوشی بردم مدرسه تحویل دادم. کلید کمد گوشیا گم شد و تا الان مث اسکلا وایساده بودیمو قرانو ختم کردیم یه کلید به گوشیا بخوره :| آخرشم پیدا شد و کلی دست و جیغ و هورا و گیلیلیلی کردم براشون :)
2. هرچیز خنده داری که اتفاق میفته بچه ها برمیگردن و به من و ری ری نگاه میکنن. حس میکنم ما دوتا اراذل کلاسیم :| نه؟ :|
3. امروز با ری ری چهارتا غذا خوردیم :| 
4. رفتم به خانوم بوفه ایه میگم خانوم یه چیز میخوام بگم شوکه نشیدا. من امروز هیچی نیاوردم با خود
وای هورا !!!
آقا من علاقه ی غیر قابل توصیفی به اکثر میوه ها دارم ( تقریبا همه چی بجز انبه ) 
بعد تو این بهار و تابستون میتونم کللللللی میوه ی متنوع بخورم و نمیدونید چقد خوشحالم!!!!
پاییز و زمستون که همه ش نارنگی و پرتقال بود .
الان میشه آلوچه ، خربزه ، طالبی ، انجییییر ، هلو ، گردو های آخر شهریور ، انواع و اقسام آلو ، انگور واااایییییی ♥_♥
بعد شاید باورتون نشه که الان برا اولین بار تو سال جدید آلوچه [ گوجه‌سبز ] خوردم و تاااازه حس میکنم به به به به
+ تا نصفش رفتم، به شدت درگیرکننده است، گاهی اصلا متوجه گذر زمان نمیشم :)
+ تا چند روز دیگه وارد سه ماهه سوم میشم. حالم خوبه خدا رو شکر البته اگر نوسانات خلقی، حساسیت و زودرنجی هامو فاکتور بگیریم! سعی میکنم خودمو شاد نگه دارم. ولی بعضی وقتا انحراف فکرم به مسائل خوب و مثبت واقعا سخت میشه.
+ از سیسمونی فقط سفارش تخت مونده. بقیه چیزا الحمدلله خریده شد :جیغ دست هورا 
+ باهاش حرف میزنم، اسمشو صدا میکنم ولی ترکیب مامان ارکیده هنوز برای خودم عجیبه :))
+
بادی شدید در پایگاه به وزش امد و شروع به جمع اوری گرد و خاک کرد. همه لحظه ای به هم نگاه کردند. 
گردو خاک امیخته با باد بالاخره در یک جا ثابت شد و شروع به چرخیدن کرد. از میان ان گردباد،مردی پدیدار شد.
واکنش جادوگران قابل پیش بینی بود. عده ای به زیر میز پناه بردند و عده ای نیروهای جادوییشان را فرا خواندند،ادام نیز یکی از انها بود.
دیوید ناگهان جلو رفت و گفت:
_همگی اروم باشین،این کاله.
مرد که به نظر میرسید کمی ازرده شده باشد گفت:
_استاد کال!
به هر حال،
دیدی،وقتی سرتو میزاری رو بالش بی دغدغه خوابت میبره چه حس خوبیه؟ 
جدا از اینکه گاهی وقتا یه سری مسائل باعث میشه با گریه بخوابیم، ولی
براتون از خدا میخوام شبا با آرامش بخوابین :)
اوم من هرشب که میخوابم واسه خودم دست و جیغ و هورا و ادا بازی ها درمیارم و میخوابم
اخه نمیدونین چه حس خوبیه ، کنکور نداری، پشت کنکوری نیستی ، و مثل همیشه دختر درس خون مامانتی و مشقاتو نوشتی و اماده ای برای میان ترم 
و یه آخییش بلند میگی و گوشیو از ساعت ۶ زنگ میزاری تا ۷ون
دیشب دست به یک عملیات انتحاری زدم.
 
کلافه بودم از روند  و سبک زندگیم و کلافه تر، که فقط نظاره میکنم و هیچ کاری برای بهتر شدنش نمیکنم.
اصلا حوصلش رو ندارم. فکر کنم من باید شیراز به دنیا میومدم. (شوخی)
 
خلاصه طی یک عملیات زورم به تنها چیزی که رسید همونیه که خانم ها موقع اعصاب پریشیشون زورشون بهش میرسه.
چهل سانت از موهام رو کوتاه کردم و ریختم دور :D
و امروز با شوک شدن همکارم نسبت به کاری که کردم مواجه شدم.
اون همه خرج کردی مو رنگ کردی بعد کوتاه کردی
-  نام هر گل زیبایی که در طبیعت است  روی شما می گذارند
۲- به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم وغصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید.
۳- آن قدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی آورید.
4- عشق و هنر ابداع شماست.
5- زیبایی مخصوص شماست.
6- همیشه جوانتر از سنتان هستید و هیچکس نمی داند شما چند ساله اید.
7- بهشت زیر پای شماست.
8- همیشه تمیز و نظیف هستید.
9- همیشه مقداری پول برای روز مبادا دارید که جز خودتان هیچ کس از
جای آن خبر
صب قرار گذاشته بودیم ساعت 12 پارک لاله
شدیم 4نفر(2 تا پسر 2 تا دختر)
رفتیم تو پارک جرعت حقیقت بازی کردیم
از بالا رفتم از درخت و جیغ زدن وسط اون میدون اصلی پارک تاااا بوس کردن رهگذر ها و این حرکتا
خعلی هم چسبید
بعدش رفتیم ناهار کجا؟
بعله درست حدس زدید پیروزی :|
ناهار رو خوردیم چون بخاطر تولد من جمع شدیم خواستم برم حساب کنم که دیدم بعله ناهار رو مهمون یکی از بچه هاییم که مرحله دو قبول شده و پسره هزینه رو تقبل کرد D:
همونجا دو تا دیگه از دخترا هم اومدنو
هوراپارک
هورا پارک مجموعه بازی و سرگرمی در محیطی فرح بخش و شاد پذیرای فرزندان عزیز شماست.
➖ورودی ۸ هزارتومن (از ساعت دوم ده درصدتخفیف)
➖با امکان اشتراک وعضویت ماهیانه
➖پارک هردو شیفت صبح و بعدازظهر باز میباشد.
➖مجموعه ای امن و کاملا مطمئن ، والدین شاغل میتوانند فرزندان خودرا تحویل پارک داده و به امورات روزمره خود رسیدگی نمایند
➖بازیهای مهیج هندیکس/ایرهاکی/فوتبال دستی ، برای نوجوانان و بزرگسالان
➖برگزاری جشنهای مختلف از جمله تولد
➖ب
امروز نمره ی تافل م اومد. تا نمره م نمیومد دست و دلم نمی رفت پست بذارم
خب. راستش مینیمم دانشگاه ها رو پاس میکنه و همین برام کافی بود
راستش تقریبا باورم نمیشه که پروژه ی تافل تموم شده باشه؛ یا حداقل فعلا تموم شده مگر اینکه جایی ازم نمره ی بالاتر بخوان که همچین چیزی بعیده وقتی خودشون مینیمم رو تعیین کردن.
آقای محترم میگه باید به خودت افتخار کنی که دست تنها اونم برای اولین بار همچین نمره ای آوردی،
خواهرم میگه باعث افتخار مایی!!
داداشم میگه بهت
ملت را نباید متکی به هیجان و جنجال بار آورد.اساس فکر مردم باید تغییر کند، رفیق! تا چنین کاری انجام نشود، مردم ماده‌‌ای خام هستند که برای مدتی، به هر شکلی می‌شود درشان آورد. مثل خمیرند. هر کسی، هر دستی، هر قدرتی می‌تواند شکل دلخواه خودش را از آن‌ها بسازد! اما برای اینکه مردم بتوانند خودشان، خود را به هر شکلی که می‌خواهند بسازند، باید خودشان صاحب فکر بشوند. فکری که منافع همه‌ی مردم را بتواند جوابگو باشد. در غیر این صورت، امروز به حرف‌های فل
دلم تنگ است برای دیدن یک لحظه ات در خواب 
تو را ای سرزمین زاد و اجدادی بهار زندگی
عشق پرستوهای عاشق  ای وطن  
 ای نازنین بی تو چگونه سر کنم اما هوای تو درون سینه ام خالی 
تو را اباد می خواهم 
نشستم در درون خانه ای تاریک دلم پر می کشد در باغ و بستان ها شکوفه ارغوان ان کلبه ای خاکی 
تو را اباد می خواهم 
شاپرک گر می روی ان سو دیار من 
پیامی می رسانی  این چنین می گفت فلانی 
 تو را اباد می خواهم 
من و کوه امید ارزوهای خیالم 
که هورا می کشم از هر نفس
دلم تنگ است برای دیدن یک لحظه ات در خواب 
تو را ای سرزمین زاد و اجدادی بهار زندگی
ای وطن  عشق پرستوهای عاشق  
 نازنین بی تو چگونه سر کنم اما هوای تو درون سینه ام خالی 
تو را اباد می خواهم 
نشستم در درون خانه ای تاریک دلم پر می کشد در باغ و بستان ها شکوفه ارغوان ان کلبه ای خاکی 
تو را اباد می خواهم 
قاصدک  گر می روی ان سو دیار من 
پیامی می رسانی  این چنین می گفت فلانی 
 تو را اباد می خواهم 
من و کوه امید ارزوهای خیالم 
که هورا می کشم از هر نفس در
I'm lying on the moon
My dear, I'll be there soon
It's a quiet and starry place
Time's we're swallowed up
In space we're here a million miles away

اگه به جای نگاه کردن به کل، به جزء نگاه کنیم راحت‌تره مگه نه؟ حالا فعلا بگذریم از این که هر چیز راحت‌تری بهتر نیست. این آهنگه رو روی ریپیت گذاشتم تا نوشتن این پست رو تموم کنم. خیلی عجیبه. این که در عین کند گذشتن زود می‌گذره. این که در عین ساده بودن پیچیده‌ست. این که هم درسته هم غلط. این که هم خوش‌حالم هم ناراحت. و و و. تناقض رو دوست داشتم همیشه. این که کمی آزارده
مارادونا در سنگر دشمن : تعریفی جذاب و شیرین از روزهایی نه چندان جذاب و البته تلخ
مارادونا در سنگر دشمننویسنده: داوود امیریانانتشارات: نشر شاهد
معرفی:
در این زمان که شور ونشاط بازی های کودکانه جایش را به نشستن و خیره شدن به صفحات موبایل و تبلت و کامپیوتر و فوقش حرکات انگشت داده، خواندن داستان ها و خاطرات طنز و زیبا می تواند کمی بچه ها را شاد کند و علاقه مند به مطالعه و شاید هم تفکر.به هر حال برای شروع یک گام بلند در راستای کتاب خوانی، مراجعه به
امروز یک‌شنبه است و هنوز سنجش کارنامه‌ی نهایی نداده! :| از اون‌جایی که احتمالا دوباره تا ۱۲ اردی‌بهشت قراره ناپیدا باشم، درصدهای زیبای آزمونم رو براتون می‌نویسم، بیشتر از این حوصله‌ی صبر کردن ندارم. :)
ادبیات: ۵۰ [خاک سیه بر سر تو!]
عربی: ۳۶ [سکوت سرشار از ناگفته‌ها…]
دینی: ۱۰۰ [چون که خیلی مومن و با دین و اینام. :دی]
زبان: ۱۰۰ [واقعا اگه این یکی ۱۰۰ نمی‌شد خیلی زشت و زننده بود!]
زمین: ۱۲ [زیادی هم هست براش!]
ریاضی: ۳۳ [بالاترین درصد کنکورم ریاضی ب
کی بود؟ 13 بهمن شب از نیمه گذشته بود که زنگ زد. صدای خسته از کارش را حتی پشت تلفن و با گذر از بین خطوط مخابراتی هم میشد حس کرد. کمی حرف زد و پرسید چرا هنوز بیداری؟» 
گفتم :منتظرت بودم که زنگ بزنی و صداتو بشنوم گفته بودم که دلتنگتم». 
بحث را عوض کرد و پرسید:حدس بزن کجام؟» 
گفتم توی راه خونه؟» گفت نه. 
گفتم اوممم کاری که داشتی طرفای خونه ی ما بود؟» گفت نه. 
با صدا خندیدم و گفتم خب قطعا پایین پنجره اتاقم که نیستی » . بعد از یک ثانیه سکوت گفت ب
بشر قرن هاست که تمام گرفتاری ها. کج فهمی ها و نرسیدن به آرزو هایش را به پای تقدير می نویسد  . شاید تنها راه مقابله با " من دیگرش " این باشد که تمام ناکامی ها  را  به پای تقدير بنویسد.و خود را از"  چه کنم "چه کنم ها،  نجات دهد.  
از آن طرف اگر عنصری بنام تقدير در زندگی بشر نبود، این ناکامی ها را به پای چه کسی می نوشت.؟  چگونه خود را از سرزنش " من دیگرش " نجات می داد؟  
حال و هوای این روز های بشر چگونه است؟  اصلاً به خود اجازه فکر کردن می دهد؟  یا با دلایل
حس میکنم زمان داره ازم انتقام میگیره. میدونه میخوام چه کارایی انجام بدم و نمیذاره. میخواد خسته م کنه. زود میگذره. منو تنهاتر میکنه و کاری میکنه من بی عرضه به نظر بیام. روزا از پی هم میگذرن بدون اینکه کاری انجام داده باشم. و بسیار خسته ام. دارم میدوام. با همه ی توان. اما این مسیر ته نداره. یه مسیر دایره ایه واسه تماشا کردن دیگرون. حتی دور هامم کسی نمیشمره و شمارش معی در کار نیست که امید داشته باشم تموم شه. قرار نیست به جایی برسم، ولی وظیفه مه که
آنکس که خود دنیاست دنیا به چه کارش بادآنکس که خود عقباست عقبا به چه کارش باد
آن یار که خود حق است از خیر و شرش بالاستجانی که خود حلواست حلوا به چه کارش باد 
درویش زبان‌آتش با کیش سخن گوید؟معنا چو ز او جوشد معنا به چه کارش باد
من آمدم و امّا تو هیچ ندیدی هانآنکس که نمی‌بیند آوا به چه کارش باد
او آمد و من بودم، من هیچ نه من بودماو را که سراسر اوست من‌ها به چه کارش باد
این چه‌چه تحریری آواز شیاطین استآن صیقلِ صیقل‌زن هاها به چه کارش باد
آن صوت شع
امیدوارم امسال براتون سالی باشه پُر از شادی
پُر از هیجان
پُر از خنده‌های بلند
پُر از گریه‌های از سرِ شوق
پُر از آخ جون گفتن و هورا کشیدن
پُر از بودن با کسایی که دلتون می‌خواد
پُر از خوراکی‌های خوشمزه
پُر از دوست داشتن و دوست داشته شدن
پُر از عکس‌های یهویی
پُر از تا ظهر خوابیدن
پُر از لباس‌های رنگی‌رنگی
پُر از گرفتنِ دستِ کسی که دوسش دارین
پُر از دوست دارم‌هایی که انتظارش رو ندارین
پُر از بغل کردنِ عزیزتریناتون
پُر از تلفن‌های غیرِ منتظ
امیدوارم امسال براتون سالی باشه پُر از شادی
پُر از هیجان
پُر از خنده‌های بلند
پُر از گریه‌های از سرِ شوق
پُر از آخ جون گفتن و هورا کشیدن
پُر از بودن با کسایی که دلتون می‌خواد
پُر از خوراکی‌های خوشمزه
پُر از دوست داشتن و دوست داشته شدن
پُر از عکس‌های یهویی
پُر از تا ظهر خوابیدن
پُر از لباس‌های رنگی‌رنگی
پُر از گرفتنِ دستِ کسی که دوسش دارین
پُر از دوست دارم‌هایی که انتظارش رو ندارین
پُر از بغل کردنِ عزیزتریناتون
پُر از تلفن‌های غیرِ منتظ
و هورا! پروژه سی ساعت نخوابیدن جواب داد بالاخره دیشب جوری خوابیدم که زله اگر میومد فرار نمیکرد. بعدازظهرش با چشم باز برای علی تظاهر به بیداری میکردم و اون گول نمیخورد، گاهی آب میپاشید روم، گاهی قلقلکم میداد، فیلم به خوردم میداد و خیلی کم اجازه میداد به حالت افقی دربیام. شب زدیم بیرون از خونه به دنبال نوت بوک های مخصوص من و کاغذهای کلاسوریِ چار سوراخِ خط آبی با حاشیه صورتیِ دو خط. سخت پیدا میشه!! در نهایت ساعت یازده کلرودیازپوکساید خوران رو
سلام
این روزا همش یاد این قضیه می افتم و میخندم! ازون خنده ها که از گریه غم انگیزتر است.
واقعا موندم ایران با این همه آدم باهوش و بااستعداد، چه گناهی کرده که یه همچین ادم احی باید بشه رئیس جمهورش! که همه کشور و منافعش رو حاضره فدای خودش و حزبش کنه
حالا ماجرای خنده دار این روزا چیه؟
یکی از دستااااااااااااوردهای خفن برجام این بود که ما میتونیم یه سری مواد هسته ای(مثه اورانیوم غنی شده و آب سنگین و.) رو تو بازارای جهانی بفروشیم! کلی هم بخاطر فروش
سلام
چه می کنید با کرونا؟ من که با رعایت بهداشت مجبورم خیلی بیرون از خونه باشم دیگه دیگه!
دیگه داره یک ماه میشه تعطیل بودن مدارس به خاطر این ویروس بوووووووووق کرونا !
لابد خیلی ها میگن خوش به حالتون سر کار نمیرین و حقوق می گیرین!!! نمی دونم شاید حق داشته باشن ندونن چقدر کار ما سختتر شده و زحمتمون بیشتر !
راستش من که شب یا صبح زود که همه خوابن و صدایی نیست، بیدارم تا فیلم تدریس از روی لپ تاپ رو ضبط کنم و تو گروه بگذارم برای بچه ها. تا حالا نشانه ها
این روزها خیلی ساده یک ایمیل برامون میاد و تعرفه های تبلیغ در سایت رو میفرستند و ما انتخاب می کنیم. روشهای مختلف تبلیغ هست: متنی، بنری، ویدئو و رپورتاژ و غیره. اما روزگاری این طور نبوده و چالشی بوده به اسم تبلیغات.
از آن روزها:
"على رغم رشد تبلیغات آنلاین در جهان سایت هاى ایرانى از تبلیغات بى بهره اند و حتى در مقایسه با رسانه هاى سنتى مثل نشریات نیز قادر به تامین حداقل هزینه هاى سایت هاى خود از طریق تبلیغات نیستند."
و باز بخوانید:
"بسیارى از افر
هفته پیش که تدکس این هفته هم کارگاه هنری؛ همین جوری هفته ای یه دونه از این ایونتا باشه روحیه من بالا می‌مونه، باتشکر از همکاری شما. :دی
 
من باب کارگاه:
- دوست داشتم :)) مخصوصا اون بخش آکاپلا و اون بخش موسیقی در دهه های موتوفاوت رو.
- هر بار که ذوق می‌کردم یه حس حسرت هم درِم وجود داشت که چرا تو کارگاه خودمون نقش بیشتری نگرفتم! بلکه شاید خفن‌تر می‌شد! احتمالا به نظر میاد که خیلی خودم رو تحویل گرفتم ولی خب اره :دی در حد خودم می‌تونستم بیشتر کمک کنم
 فصل 12 کامل
اهم اهم
دست و جیغ و هورا
نت وصل شد
اینم سه صفحه خوشگل که نجلا جان به محض وصل شدن نتش برامون گذاشته
پ.ن1: کتاب های مجموعه بندیکت فروشیه فقط حین ترجمه رایگان گذاشته میشه و فایلی از اونها دیگه منتشر نخواهد شد پس لطفا اگه جایی فایل اونو رایگان گذاشته بودن دریافت نکنید و فروش الکترونیک این مجموعه فقط از طریق سایت یا اپلیکیشن طاقچه و کتابراه (برای اپل داران گرامی)  است از جای دیگه نخرید.
پ.ن2: پست تا پایان فصل ویرایش میشه
پ.ن3: کپی برداری
در اصل باید این شکلی می بود که من سکوت کنم و خوب گوش دهم . مطمئن که شدم بیایم اینجا و بنویسم و بنویسم و بنویسم بعد در انتها بپرسم خوب شنیدید؟ صدای پای عشق است مگرنه؟» و شما یکصدا و هورا کشان بگویید بله بله عشق است ». آن وقت نفس عمیق می کشیدم و می رفتم تا در عشق غرق شوم . 
سکوت کردم ، گوش دادم ولی آن شکلی نشد، این شکلی شد که بی حواس شده ام، آه می کشم، دقایق زیادی خیره می مانم، و تهش می رسم به این شعر :
تنهایی ام امشب که پر است از غم غربت
 آن قدر بزر
شب بود و من با جاده ها درگیریاد تو شد آتش و دامنگیرافتاده بودی  لابلای منبا شعله میکردی مرا تسخیرخاکستری ماند از من و بادمتا بیکران ها برد در شبگیریادش بخیر آن روزگاران رانامیده ام در خلوتم تقديراکنون تمام آرزوی مندیداری از آن قاب و آن تصویر.#احمد_یزدانی #ادبیها #کوتوال_فیروزکوه #انجمن_ادبی_کوتوال #بنیاد_شعر_و_ادبیات_داستانی_ایرانیان @ahmadyazdany

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها