نتایج جستجو برای عبارت :

تاریکی روشنایی

ساعت پخش و تکرار سریال تاريکي شب، روشنايي روز+ خلاصه داستان
این
سریال که به وقایع انقلاب می پردازد، در لوکیشن‌های خانه‌ای واقع در
خیابان ایتالیا و شهرک سینمایی دفاع مقدس مقابل دوربین رفت. همچنین مناطق
بازسازی‌شده در تهران که یادآور دهه ۵۰ است، از دیگر لوکیشن‌های این سریال
بود.


دوات آنلاین-سریال
تاريکي شب، روشنايي روز به کارگردانی حجت قاسم‌زاده اصل و تهیه کنندگی
مجید رضابالا از سری
به نام نامی الله
گمشده‌ای از دیار فراموشی با آن وجود کوچکش در لابه‌لای تاريکي خاطرات گذشته 
به دنبال مسیر خوشبختی، نور جست‌وجو می‌کرد. غافل از اینکه غرق شدن در دیار
فراموشی و تاريکي راهی نیست که او را به روشنايي روزهای روشن برساند.
آخر روشنايي با وجود روشنايي‌ست که حق شعله‌ور شدن را به خود می‌دهد، جویا
شدن آن در انبوهی از کوه‌های تاريکي تنها ناامیدی را به وجودش تزریق خواهد کرد.
ندای وجودش به کمکش شتافت و به او فهماند که آینده پیش‌رویش،
چشم بسته. قدم‌ها رو به جلو. کدوم آینه واقعیتو می‌گه؟» دخترِ تویِ آینه گفت. کجایِ این حرفا واقعیته؟» به دخترِ تویِ آینه گفتم. ما وجود داریم؟ از کجا معلوم کسایی نیستیم که فقط تویِ خوابِ یه نفر دیگه وجود دارن؟ کی می‌دونه چه بلایی سرِ آدمایِ تو خوابامون میاد؟ چندتا دنیایِ دیگه می‌تونه وجود داشته باشه، اگه هرکدوم از دنیاهایِ تو خوابامون واقعی باشن؟ تاريکي عدم وجود روشنايي نیست. عدم اعتقاد به روشناييه». کجا خونده بودمش؟ کدوم روشنايي؟ اگه ر
انشا نوشته شده توسط رضاکاکائیان 
در تاريکي شب با بال های رنگین خود که هر کدام از بال هایم همچون رنگین کمان رنگا های خیره کننده ای بر ان نقش بسته است که در تاريکي شب جلوه های زیباتری پیدا میک ند از این سو به آن سو پرواز می کنم تا به نوری برسم.
 
پروانه ها در شب هر کجا که نور کم هم که باشند به آنجا می روند و در آن نور پرواز میکنند همچونمعبودی که انگار بر دور ان می چرخد و معبود خود را طواف میکند.
 
در همین تاريکي به دنبال یک روشنايي می گشتم شعمی روشن ا
سلحشوری و شور و شر از همان ساعات اولیه انتشار خبر شهادت مردی در تاريکي به تک تک صاحبان قلب و شعور تسری پیدا کرد
مردی که در تاريکي توی روشنايي خیره کننده آتش خود سوخت همان ساعات پیامی به طور خصوصی به قلب هر کسی که قلبی داشت مخابره کرده بودهر کسی می گفت : او منم! من اویم!
روشنايي پیشانی ها را تابنده کرده بود اما نمی دانم چه شد که پیشانی های درخشان را گلی دود آلود گرفت!
ماجرا به گل گرفتگی سر ها و دلها ختم شد! ماجرا به جدالی غمبار بین طالبان زندگی و
که آدمایِ دنیایِ تویِ آیینه‌ها، نام نجات‌دهنده‌شونو از کی می‌پرسن؟ که نجات دهنده، مرده است؟ که ما تویِ کدوم آیینه زندگی می‌کنیم که هنوز که هنوزه نتونستیم خودمونو نجات بدیم؟ که بعدش چی می‌شه؟ کی می‌دونه کِی قراره بشکنه این آیینه‌ای که ما توشیم؟ چشم بستیم رویِ آینده. که اونقدر آیینه اینجاست که دیگه نمی‌دونم تصویرِ تویِ کدوم آیینه منم و کجایِ این همه سوالم. که ”من در شب‌ها و روزهای شما زندانی بودم و دَری می‌جستم به شب‌ها و روزهایِ بزر
مقدمه:
کورسوی امید می تواند مانند جانی دوباره نفس از دست رفته ایی را بازگرداند و از شوق آن همان نورکم تبدیل شود به خورشید تابان که روشنايي و تابشش یک لحظه هم قطع نمی شود.
تنه انشا:
تصور کنید که پروانه ایی هستید که به تازگی از پیله ی خود بیرون آمده اید و چیزی جز تاريکي و سیاهی شب به چشمتان نمی آید و نه قیافه ی خود را دیده اید و نه می دانید در کجا قرار دارید و مقصد و هدف شما چیست اما ناگهان در پس همه ی سیاهی ها یک کورسوی روشنايي می بینید و پران تازه ت
فرض کنید شبی در جاده‌ای هستید. سوار هرچه که دوست دارید باشید. قطار، خودروی شخصی، اتوبوس مهم نیست. از پشت شیشه‌های باران‌زده که کمی هم بخار گرفته است دور دست‌ها را نظاره کنید. روشنايي شهرهای دور، روشنايي روستاهای اطراف، و روشنايي ماه. من به این روشنايي‌ها،روشنايي محو باران‌زده می‌گویم. روشن اند و روشنايي، امید است. محو اند چون از پشت شیشه‌های بخارگرفته دیده می‌شوند. باران‌زده اند، زیر هجوم قطرات باران ایستاده‌اند و می‌تابند. 
من شبی
دیده ای؟ هر که وارد یک خانه ای تاریک شود. فانوس به همراه دارددنبال  نوری میگردد و آن را روشن میکندو به روزنه های خانه روشنی ارزانی می دارد.زمانی که در زندگی ام گشتی، دل من کلبه ای محقر و تاريکي بود و تو همچون فانوس  !آمدی و روشنايي ای از جنس امید به دلم بخشیدیو تزریق جانی دوباره ب جانم.با گرمای وجودت کور سوی شعله ی قلبم را شعله ور کردیدیده ای ؟نابینایی که میخواهد از خیابانی عبور کند . ساعتها کنار جاده ب انتظار صدایی از تردد قلیل ماشین هاس
قبر هر روز پنج مرتبه انسان را صدا میزند :1.من خانه فقر هستم با خود تان گنج بیاورید2.من خانه ترس هستم با خود تان انیس بیاوردید 3. من خانه مار ها و عقرب ها هستم با خود تان پادزهر بیاورید 4. من خانه تاريکي ها هستم با خود تان روشنايي بیاورید5. من خانه ریگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش بباوردید
1. گنج . لا اله الا الله 2. انیس . تلاوت قرآن کریم3. پادزهر .صدقه و خیرات4. روشنايي . نماز نماز شب 5. فرش . عمل صالح
┈┈•✾✾•┈┈
 
نگهداری باتری موبایل یا تبلت درمواقع مهم وضروری
برای مصرف كم تر باتری در موبایل و تبلت بهتر است ابتدا روشنايي صفحه نمایش آن را بانرم افزار های مربوط به كاهش روشنايي صفحه به حداقل ممكن كاهش میدهیم. مانند night mode
صداهای صفحه كلید را خاموش میكنیم.
ویبره،صدای هشدار دهنده ، پیام، تماس، را كم كرده درصورت امكان قطع صدا می كنیم.
نرم افزار ها را از قسمت اصلی متوقف میكنیم.با نرم افزار های مربوطه میتوان با یك كلیك تمام نرم افزار ها را متوقف كرد.مانند نر
در این بخش با بازیگران سریال عروس تاريکي آشنا می شویم. سریال عروس تاريکي یک درام عاشقانه اسـت و بازیگرانی از جمله: رضا کیانیان، رویا نونهالی، نرگس محمدی در آن بـه ایفای نقش پرداخته اند. سریال عروس تاريکي قرار اسـت از 25 خرداد ماه و از شبکه 1 سیما روی آنتن تلویزیون برود، در ادامه با مطرح ترین بازیگران این مجموعه تلویزیونی بـه طور کامل آشنا می شویم.
ادامه مطلب
- مروری بر جلسه گذشته
- شدت روشنايي
- درخشندگ
- تباین
- دسته بندی چراغها بر پایه پخش نور
- منابع نور
- شرایط استفاده از حداکثر روشنايي روز
- شرایط استفاده از حداکثر روشنايي مصنوعی
- انواع منابع روشنايي مصنوعی
- مشخصات اصلی لامپها
- اندازه گیری روشنايي
- انواع محیطهای کاری گرم 
- عوارض ناشی از گرما
 
پژوهشگران دانشگاه آکسفورد در پژوهشی جدید نشان دادند که حتی فکر کردن به روشنايي می‌تواند در تغییر اندازه مردمک چشم نقش داشته باشد.
به گزارش ایسنا و به نقل از نیوساینتیست، چشم‌ پنجره‌ای به ذهن است و ارتباط تنگاتنگی با آن دارد. پژوهشگران "دانشگاه آکسفورد" دریافتند که این ارتباط، فراتر از حد انتظار است. آنها در بررسی جدید خود دریافتند که حتی فکر کردن به روشنايي هم می‌تواند اندازه مردمک چشم را تغییر دهد.
مردمک چشمان ما در تاريکي، بزرگتر می‌
پدرم در گوشم زمزمه می کند مبادا هراسِ فردا استخوان هایت را در تاريکي شب خرد کند؛ اینها همه اوهامند و به همراه شب محو خواهند شد. تنها تا اولین روشنايي دوام بیار. به حافظه ضعیفش لبخند می زنم و آب دهانم را قورت می دهم؛ این بار هم نه.
خودمو جمع‌و جور کنم و دوباره بشم همون ادم سابق؟
بکشم بالا خودمو از این سیاهی‌ها و محو بشم تو روشنايي
حالا می‌فهمم تنهایی و تاريکي درد نیست. وابستگیه!
ادمو تو خودش غرق میکنه،محدود میکنه و دست‌وپاشو می‌بنده!
و بد ماجرا اینجاست که ما عاشق این محدودیت می‌شیم.
گیر میکنیم تو تله و دست‌وپا می‌زنیم . اونقدر که میشه کار هر روزمون.
دست و پا زدن و سر کردن با تنهایی و تیک‌تاک عقربه‌های ساعت.
به خودمون که میایم می‌بینیم ماه هاست اینجاییم! 
کی قراره
1 در ابتدا، خدا آسمان ها و زمین را آفرید. 2 زمین خالی و بدون شکل بود. همه جا آب بود و تاريکي آن را پوشانده بود و روح خدا بر روی آبها حرکت می کرد. 3 خدا فرمود: روشنايي بشود» و روشنايي شد. 4 خدا از دیدن روشنايي خشنود شد و روشنايي را از تاريکي جدا کرد. 5 خدا روشنايي را روز و تاريکي را شب نام گذاشت. شب گذشت و صبح فرا رسید، این بود روز اول.
.
مطالب مرتبط:
کتاب مقدس: انجیل یوحنا: فصل اول
سیر مطالعاتی یهودیت شناسی
سیر مطالعاتی تاریخ غرب
سیر مطالعاتی غرب شناسی
هرچی میگذره سخت تر میشه، نه عادی تر!
روزهای اول صبر اما بعدتر درد به عصب میرسه. الان دلتنگی دیگه به غم و خشم ترجمه نمیشه؛ دردی شده که من در شکمش زندگی میکنم. در تاريکي شکمش. یونس باید باشم که به روشنايي برگردم. اما من فقط فاطمه ام.
پیشرفت فناوری سیستم روشنايي را نیز دچار دستخوش کرده و آن را از حالت سنتی که تنها باعث رفع تاريکي بود، خارج کرده است.‌ درواقع تعریف سیستم روشنايي نوین بسیار گسترده‌تر از قبل شده و انواع مختلفی نظیر روشنايي داخلی متناسب با طراحی داخلی و فضاهای مختلف، روشنايي تزئینی و حجمی، نوع سبک روشنايي از نظر پویا یا متغیر بودن، کاربرد سیستم روشنايي در مکان‌های گوناگون را شامل می‌شود.
از این رو سیستم روشنايي وارد دنیای مهندسی شده و باعث پیدایش تخصص‌
من از میان جنگلی که سایه اش
نقش بند دریاچه آب های نقره ایی است
و از لابه لای درختان توس و قوش
که ستون های مرمرین قصر منند
قاصدکهای افکارم را
به آسمان رویاهایم خواهم فرستاد.
تا همچون ستارگان بدرخشند و
به زندگی من
روشنايي ببخشند
اندیشیدن،چراغ راه تاريکي های آدمیست.
دیوالی یا جشن  تلالو یک مهمانی پنج روزه هندوها با سابقه بیش از دو هزار سال و نماد پیروزی نه بر شر و غلبه روشنايي بر تاريکي است. زمان اجرای این جشن در میانه برگ ریزان کنار اساس رویت ماه نو است.  Narendra Shrestha/EPA عکس روز: چراغ های دیوالی عکس روز: ن در جشنواره دیوالی
اولین بار که ترسیدم نُه ماهه بودم،از صدای گربه ها ترسیدم و غش کردم.این شروع ماجرا بود و با بزرگتر شدنم ترس ها هم بزرگتر میشدن و من قوی تر کم تر از هوش میرفتم بعد از تاريکي می میترسیدم،عزیز هم از تاريکي می ترسید اما به من میگفت هیچ چیز تغییر نکرده فقط آسمون پذیرای ماه و ستاره های که به دختر کوچولو ما چشمک میزنن.منم دیگه از تاريکي نمیترسیدم اما عزیز باز می ترسید و میتدونست عمق تاريکي چیزی داره که روشنايي اون محو میکنه.ترس های من با بزرگ شدنم
اینجا، پشت خم ترین بید زرد و بی رمق
 چشم های خشک من، بسیار تنهاست
تنها چشمانی که پشت این بید
پی نور مرده است
تنها چشمانی که برای سبز ماندن این بید
جان داده است
خاک جهان درخت من، از همیشه تاریک تر است
باغچه ی تک درخت من، پنهان ترین باغچه از نور است
و چشمان من، قطره ای ندارد
که جهان درختش را تر کند
درخت تار من، مشت های پر از خاک من
خنجر کنار من
همه مرا می خوانند
چشم هایم را
در جهان من قطره ای نیست
که نثار تو کنم
جز پشت این چشمان
جز پشت این دو چشم سرخ
ترس از تاريکي در کودکان از جمله اختلالات اضطرابی است که کودک ترس شدید، افراطی و مداوم از تاريکي دارد. ترس از تاريکي به طور معمول در کودکان وجود دارد و ذهن آن‌ها در هنگام خاموش شدن لامپ این سوال را مطرح می‌کند که حالا چه اتفاقی قراراست بیافتد. خوشبختانه روش‌های درمانی موثری مانند درمان شناختی رفتاری برای این نوع از فوبیا وجود دارد. در ادامه مقاله به بررسی علل، نشانه‌ها و درمان فوبی تاريکي در کودکان خواهیم پرداخت. پس تا انتهای مطلب با ما ه
- اهداف فراهم آوردن روشنايي مناسب و بسنده
- ویژگی های روشنايي رضایت بخش
- ماهیت نور
- بیناب امواج الکترومغناطیس و نور مرئی
- حساسیت چشم انسان
- بازتاب نور
- عوامل موثر و اصلی در دیدن اجسام
- تولید انرژی نورانی
- کمیت های روشنايي: زاویه فضایی- شارنوری- ضریب بهره نوری- شدت نور 
اینکه تو در روشنايي روز،دلت روشن باشد به نور،به طره های پریشان آفتاب،چندان شگفت نیست!
تو در برابر خورشید به تماشای جهان ایستاده ای و زنده از آنی به زندگی.
اما اگر هر بار با رسیدنِ به شب،دچار تاريکي آن شوی و در برابر خود،جز نمایش ممتد سیاهی شب،هیچ نبینی،اگر هر بار با رسیدنِ سیاهه ی لشکر شام از راه،طلوع دوباره ی خورشید را از خاطر ببری و ناامید از تابش دیگربار آن شوی،معنایش این است که تو حقیقت نامیرای روشنايي را باور نکرده ای!
تو به خورشید ایما
پاییز در مدرسه‌هابَر درهاپاییز بر پیراهنِ بچه‌هابر پل‌هاو ریزشِ ما از درون استهیچ‌کس دلِ جارو کردنِ برگ‌هایمان را نداردامیدهایی که به باد می‌‌روند در تاريکي روزهاو سکوتِ ژنده که برگ‌های پاره پاره‌مان را جمع می‌کندبه یکدیگر نگاه می‌کنیم و زمستانی سفید را می‌بینیمکه به روشنايي غمگینی باز می‌شود با فرشته‌های پریشانیکه ترانه‌ی خیام را می‌خوانند.
"شمس لنگرودی"
هر آدمی دوبار می میرهیه بار وقتی عشقشو از دست میده، یه بار وقتی از دنیا میره.کاش فاصله ای بین این دو مردن نباشه.تحمل این فاصله خیلی دشواره.(فرهاد قائمیان/سریال تاريکي شب، روشنايي روز)اینکه اینو از زبون یه مرد میشنوم تو این سریال،سخته برام واقعا
چکه چکه قطرات باران از سوراخ سایبان راهی برای خودنمایی یافته اند. آسمان شلاق های قدرت را بر زمین ناتوان می زند. دیروز ابر های خسته از وعده باریدن فردا شب شلوغ را داده بودند. می دانی وقتی خورشید برود چه چیزی پدید خواهد آمد؟ ماه! خیر تاريکي، تاريکي می آید. انسان ها از تاريکي می ترسند چون وقتی میاد تنهایی را از هر لحظه ای دیگری بیشتر لمس می کنند.
خانه دارها معمولا لامپ و روشنايي شیک خود را از سقف آویزان می کنند و هر گوشه تاريکي از خانه را با چراغ روشن می کنند اما روشنايي راه پله نیز امروزه به جمع این نقاط اضافه شده که حقیقتا موضوع بسیار جذابی در دکوراسیون داخلی بشمار می رود. همانطور که می دانید ساخت روشنايي های توکار با نوار و چراغ های ال ایی دی بیشتر در مکان های تجاری مانند ادارجات و شرکت های بازرگانی یا مکان های عمومی دیده می شوند و منازل مسی کمتر از این سیستم در دکوراسیون خود است
من از تاريکي می‌ترسم، همیشه می ترسیدم. از تنهایی در تاريکي خیلی بیشتر می‌ترسم و تخیلاتم این ترس را بیشتر می‌کند.
امشب در سکوت محض خوابگاه، تنهایی در تاريکي نشسته‌ام و فکر می‌کنم تاريکي و غم با حال بد و خاکستری بودنشان چراغی برای کشف درون هستند، برای کشف رازهای درون و تله‌های شخصی و این عجیب است، خیلی خیلی زیاد. هرچند امشب این تنهایی را نمی‌خواهم.
روی نیمکت قرمز وسط خوابگاه نشسته‌ام و سرما را عمیق‌تر حس می‌کنم و دلم می‌خواهد حرف بزنم ب
من از تاريکي می‌ترسم، همیشه می ترسیدم. از تنهایی در تاريکي خیلی بیشتر می‌ترسم و تخیلاتم این ترس را بیشتر می‌کند.
امشب در سکوت محض خوابگاه، تنهایی در تاريکي نشسته‌ام و فکر می‌کنم تاريکي و غم با حال بد و خاکستری بودنشان چراغی برای کشف درون هستند، برای کشف رازهای درون و تله‌های شخصی و این عجیب است، خیلی خیلی زیاد. هرچند امشب این تنهایی را نمی‌خواهم.
روی نیمکت قرمز وسط خوابگاه نشسته‌ام و سرما را عمیق‌تر حس می‌کنم و دلم می‌خواهد حرف بزنم ب
از شادی دیگران شاد باش وگرنه زمان زیادی از عمرتو باید غمگین زندگی کنی!  م.م.
دل کندن از کسی که دوسش داری خیلی سخته چون اون دیگه الان به خودت تبدیل شده انگار بخوای از خودت دل بکنی!
به تنهایی که عادت کنی به همه چی عادت می کنی! م.م.
وقتی از تاريکي آدرس می‌پرسید، چیزی به جز تاريکي نصیبتان نخواهد شد! وقتی در افسردگی، استرس، وسواس، اعتیاد و هر اختلال روانی و رفتاری هستید، تصمیم‌گیری در آن حالت، شما را به روشنايي، هدایت نخواهد کرد.
بد وضیِ!
 
 
ترس از شب و تاريکي یک احساس مشترک است که در بین کودکان و بزرگسالان دیده می شود
 
ترس از شب و تاريکي یک احساس مشترک است که
در بین کودکان و حتی بزرگسالان دیده می شود ، این ترس برخی اوقات به دلیل
استرس ناشی از فعالیت های روزمره و گاهی نیز به دلیل ایجاد توهم های ذهنی
در افراد پدیدار می شود.ترس از تاريکي یکی از انواع فوبیاست که در کودکان و
بزرگسالان دیده می‌شود، قابل درمان بوده و می‌توان با کمک متخصص یا به
تنهایی بر آن غلبه کرد.
 
ادامه مطلب
یه وقتایی حس میکنی تو سیاهیِ مطلقی
هرچی دست و پا میزنی که خودتو نجات بدی از این مخمصه دلهره آور بیشتر میری تو قعر
و اونوقته که حس میکنی تموم شدی
دیگ دست و پا نمیزنی تنها یه گوشه خلوت میشه مرهم این روزای باقیت
و من میون این تاريکي و این قعر
میون این عمق ناامیدی و کنج خلوتم هرازگاهی به آسمون بالای سرم به نشونه هراس و امید زل میزنم
گاها اشک میریزم و گاها شاید بیشتر مچاله میشم تو خودم
اما ته دلم این روزا میگ هنوزم یه امیدی هست
قبلا هم بود
برج روشنايي، برج نوری، دکل روشنايي
برج های روشنايي (دکل روشنايي ، برج نوری
) برای روشنايي محوطه های بزرگ مانند پارک ها، تفرجگاه ها، میادین، خیابان
ها، پل ها ، محوطه ساختمان ها نظیر بیمارستان ها، کارخانجات و . . . 
استفاده زیادی دارند.
برج های نوری از محصولات پرکاربرد در محیط های عمومی می
باشند. برج نوری به طور کلی برای تامین روشنايي محوطه های وسیع مناسب می
باشد. تمامی برج ها نوری شرکت صنایع سبز با استفاده از پروژکتورهای ال ای دی و پروژکتوره
داشتم فکر میکردم که جوابتو بدم آخه خیلی سخت بود برام که در برابر تو راحت باشممیدونستم که اگه یه کم بیشتر ساکت باشم.  تو میری و من باز دوباره از خواب بیدار میشم و هیچی یادم نمیاد یا اینکه باید فکر کنم به اینکه چی بگم در دوباره دیدنت !من به خواب هایی که تو سراغی ازم میگیری هم ایمان دارم ولی خوب میشد قراری  میذاشتیم که منظّم تر منتظر دیدن خواب میشدم. میدونی اون شبی که به دنبال روشنايي از جنس تو راه افتادم و تو پیچ و خم کوچه ها فقط دنبال هاله ای از
از شادی دیگران شاد باش وگرنه زمان زیادی از عمرتو باید غمگین زندگی کنی!  م.م.
دل کندن از کسی که دوسش داری خیلی سخته چون اون دیگه الان به خودت تبدیل شده انگار بخوای از خودت دل بکنی!
به تنهایی که عادت کنی به همه چی عادت می کنی! م.م.
وقتی از تاريکي آدرس می‌پرسید، چیزی به جز تاريکي نصیبتان نخواهد شد! وقتی در افسردگی، استرس، وسواس، اعتیاد و هر اختلال روانی و رفتاری هستید، تصمیم‌گیری در آن حالت، شما را به روشنايي، هدایت نخواهد کرد.
بد وضیِ!
Download Here!

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها