نتایج جستجو برای عبارت :

بنشین رفیقم تا درد دل بگویم ببین چه کرده

بنشين رفیقوم تا درد دل بگیوم - پارت بلاگ
 
partblog.ir/post/بنشين+رفیقوم+تا+درد+دل+بگیوم/
 
دانلود اهنگ درخواستی بنشين رفیقوم تا درد دل بگویوم ببين چه کرده فلک با حالو روزوم . متن آهنگ چه بگويم از سالار عقیلی چه بگويم نگفته هم پیداست غم این دل مگر .
بشین رفیقوم تا درد دل بگویوم - لیست بلاگ های اتومات blog.allblog.ir/post/بشین+رفیقوم+تا+درد+دل+بگویوم/
 

دانلود موسیقی جدید رستاک بنام اختیاریهDownload New Music Rastaak – Ekhtiariehترانه: حامد عسکری , موزیک: رستاک حلاج , تنظیم: اش
_
_ یک‌صندلی‌بگذار‌وسط‌پاییز‌لعنتی
_ بنشين‌نظاره‌گر‌باش‌بر‌این‌آسمان‌کریه
_ بگذار‌به‌جایِ‌تو‌آسمان‌ببارد‌بر‌این‌زمین
_ فقط‌بنشين‌و‌ببين‌و‌دق‌کن‌و‌بمیر (!) _
.
.
.

@pourkariman
• رضا پورکریمان
• پاییز ۹۷ 
 
در شهر طوس مامن امن خدا ببينحق را عیان ز چهر منیر رضا ببين
بگشای چشم دل ز سر علم و معرفتصحن مطهرّ حرم کبریا ببين
سلطان طوس رهبر آزادگان رضاشاهان به درگهش همه در التجا ببين
در تحت قبه اش به اجابت رسد دعااندر حریم او همه حاجت روا ببين
گسترده است سفره ی عامش بروی خلقبر خوان او تو نعمت بی منتها ببين
در رُفت و روب صحن و رواق مطهرشخیل ملک همیشه به صبح و مسا ببين
هر دردمند خسته که او را علاج نیستدر آستان او به امید شفا ببين
با خاک طوس گشته مقام زیارتش
نمی توانم از این بغض بی اراده بگويمکه با سواره چه حرفی منِ پیاده بگويم؟به آن که در دلش آبی تکان نخورده، چگونهاز آتشی که نگاهت به جا نهاده بگويم؟چه سود اگر که هوای تو را نداشته باشد؟سرم کم از بدنم باد اگر زیاده بگويمنه طاقتی که از آن چشم تیره، دست بدارمنه فرصتی که از این حال دست داده بگويمپناه می برم از شرّ شهر بی تو به غربتبه گوشه ای که غمم را به گوش جاده بگويمچه سخت منزوی ام کرده است عشق تو، بشنو:"دلم گرفته برایت، سلیس و ساده بگويم"سجاد رشیدی
اخه چرا من هرچی مطلب میزارم الان بالاترین ویوش 9 کم کم مونده بیان منو اصلا بندازه بیرون اه کردیینش اینستاگرام فاک به همتون بیانی ها جز رفيقم رفيقم همیشه انلاینه داره مطالبمو میبینه من ریدم به همه بیانی ها جز صدرا عبلعلی زاده
چه قدر حقیریم. چه قدر کوچکیم. چه قدر هیچیم. چه قدر ریزیم. چه قدر ناتمامیم. چه قدر ناقصیم. چه قدر ناچیزیم . چه قدر بی چیزیم . ببين چه قدر نه میان مایه، که بی مایه شده ایم .
یا من لَه الدنیا و الاخره!
ارحم لِمَن لَیسَ لَه الدنیا و الاخره .
ببين چه قدر دستانمان خالی ست. ببين حتی چه قدر دل هایمان هم خالی ست . ببين چه قدر جان هایمان خالی ست. ببين که فقط چشم هایمان پر اشک است. ببين یا حبیب الباکین. ببين یا سید المتوکلین. ببين یا اله العاصین . آماده اش نی
سلام
اول خدمت خانم ها عرض کنم بنده آدم شکمویی نیستم ولی اعتقاد دارم زن آیندم باید آشپز باشه ، چند روز پیش خونه دوستم که تازه ازدواج کرده مهمون بودم، چشمتون روز بد نبینه، البته دست خانمشون درد نکنه زحمت افتاده بود، ولی کاش زحمت نمی افتاد، کاش اون شب میگفتم رژیم دارم ،کاش اون شب به اون خونه نمیرفتم و باز میگم کاش 10 سال غذای سربازخانه رو میخوردم ولی اون خورشت سبزی رو نمیخوردم.
باور کنید انگار به جای سبزی از جلبک های دریایی استفاده شده بود ، بو و
دانلود آهنگ یا برگرد یا این دل را برگردان از سالار عقیلی
Download New Music Che Begooyam- Salar Aghili
دانلود آهنگ جدید سالار عقیلی با نام چه بگويم
 
دانلود آهنگ یا برگرد یا این دل را برگردان از سالار عقیلی
متن آهنگ چه بگويم از سالار عقیلی :
♫ ♫ نکست وان ♫ ♫
چه بگويم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکیو دوتاست
به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست
چه بگويم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکیو دوتاست
به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست
یا برگ
یک دسته از مو هایم را در دستم گرفته و تا زیر چانه‌ام می‌کشم.تقریبا ده ماهی می‌شود که کوتاه‌شان نکرده‌ام.هنوز اما به حد کافی،بلند نشده‌اند.کش مویی را که پارسال تابستان خریده بودم،از بالای کتابخانه ‌برمی‌دارم.همراه با رفيقم،با چه خجالتی رفتم روبروی یک فروشگاهی که خرت و پرت های نه می‌فروخت!از همین هایی که تلِ سر و لاک ناخون و این جور چیز ها دارند.من که نتوانستم درخواستم را به خانم فروشنده بگويم!رفيقم که دلیل این خجالتم را نمی‌فهمید،ج
آدمی که همیشه از من بدش میومد، امروز تحسینم کرد، چشماش برق زد و از من با خوشحالی پیش بقیه تعریف کرد! بهم لبخند زد، بهم توجه کرد. و من توی دلم با غصه به این فکر میکردم که چقدرر دیر عوض شدیم! آدمی که ازش بدم میومد، داره میره، یه غم عجیبی توی دلمه! 
داریم برمیگردیم شهر خودمون (به احتمال ۵۰ درصد) خوشحالم چون برمیگردم پیش دوستهای مهربون خودم، همونایی که واقعا دوستم داشتن، پیش همون معلم هایی که کلی زحمت کشیدن! از طرفی ناراحتم، چون یه سری هارو(درست ۷
احمقان و کورمالان را ببين این بساط فقه و فقدان را ببين 
کار خودکرده به دشمن می‌زنند بزدلی عقل انسان را ببين 
زاهد دیوانه را تدبیر نیست لاشی زن‌باز شیطان را ببين 
عشق گوید روح باش و راست گو مرد و زن را واده و جان را ببين 
عقل ناقص این چنین خودکامی ا‌ست عاشق حق باش و میزان را ببين 
این یکی پیری به خواب کفر و دین آن یکی پیری نگه‌بان را ببين 
مجلس وهم ددان بر باد شد هیبت روح سلیمان را ببين 
دوش بر بر باد وزان حلمی نشست گفت ماهم بخت رخشان را بب
احمقان و کورمالان را ببين این بساط فقه و فقدان را ببين 
کار خودکرده به دشمن می‌زنند بزدلی عقل انسان را ببين 
زاهد دیوانه را تدبیر نیست لاشی زن‌باز شیطان را ببين 
عشق گوید روح باش و راست گو مرد و زن را واده و جان را ببين 
عقل ناقص این چنین خودکامی ا‌ست عاشق حق باش و میزان را ببين 
این یکی پیری به خواب کفر و دین آن یکی پیری نگه‌بان را ببين 
مجلس وهم ددان بر باد شد هیبت روح سلیمان را ببين 
دوش بر باد وزان حلمی نشست گفت ماهم بخت رخشان را ببين
از همون اولش ، خیلی بینمون فرق بودمن عاشق بارون بودم اون عاشق برف بودمن خیلی آروم بودم اون خیلی پرحرف بودولی نگذریم از حق ، خیلی خوش قلب بوداز الان به جز دوری تو هیچی به من نزدیک نیستدرد داره نرو جفتمون از دست میریمنمی فهمم داریم تقاص چی رو ، پس می دیم برو ولی ببين کی برمیگرده ، من یا توببين تهش کی گریه کرده ، من یا توتا صبح همش شهرو می گرده ، من یا توحرفاتو الان بزن که دیگه دیره ، فردااگه میخوای بری برو ، دست بردارنری دوباره باز بیان ، از فردا ح
ای بابا. ببين ببين عزیز من. بین عزیزم بذار برات توضیح بدم. ببين مثلا فرض کن. ببين لطفا نپر وسط حرفم بذار حرفم تموم شه. آخه عزیزم اینطوری که نمیشه که. ببين تو خودت میدونی چی میگم. عزیزم لطفا یه لحظه. آخه میخوام بگم که اصلا.
انقدر ناامید از خودش کسی نمیتواند ناامید بشود که من هستم. من آمادهام برای مرگ هرچه زودتر تا که بیشتر به این دنیا وابسته نشده ام. تا که بیش از این سیاه نشده ام. تا که بیش از این از این از این از این از. از
افکار سیاه به سرم میزند.
ای بابا. ببين ببين عزیز من. بین عزیزم بذار برات توضیح بدم. ببين مثلا فرض کن. ببين لطفا نپر وسط حرفم بذار حرفم تموم شه. آخه عزیزم اینطوری که نمیشه که. ببين تو خودت میدونی چی میگم. عزیزم لطفا یه لحظه. آخه میخوام بگم که اصلا.
انقدر ناامید از خودش کسی نمیتواند ناامید بشود که من هستم. من آمادهام برای مرگ هرچه زودتر تا که بیشتر به این دنیا وابسته نشده ام. تا که بیش از این سیاه نشده ام. تا که بیش از این از این از این از این از. از
افکار سیاه به سرم میزند.
میخواهم بنویسم. میخواهم بگويم نذر کرده‌ام. میخواهم بگويم خوابت را دیده‌ام. میخواهم بگويم از مردهای میانسال با ریش دراز می‌ترسم. میخواهم بگويم وقت خداحافظی بهم میگه مواظب سلامتیت باش». میخوام بگم بی‌خوابی باعث ترس میشه. میخوام بگم هیچ کنترلی روی خودم ندارم. میخواهم بگويم انگار از دور دارم خودم را نگاه می‌کنم. میخواهم بگويم cosmology به فارسی میشه "کیهان‌شناسی"! میخوام بگم که . ولی از دیروز صبح تا حالا بیدارم. دیشب تا صبح داشتم به پروگرام‌ها
شب خواست تا به هیأت ماهت در آورم آیینه از دو چشم سیاهت در آورم حوا شدی به وسوسه , تا آدمت شومیوسف شدی که از ته چاهت درآورمبنشين نترس , دست به مویت نمی زنم بگذار تا که شال و کلاهت در آورم بنشين و سر گذشت مرا مو به مو بخوان تا  از  دل  تو    آتش آهت    در آورم تا دل بخواهتان بشوم , زودتر بگو خود را چه شکل با چه شباهت در آورم مشکل پسندمن , چه کنم تا که خویش را مقبول طبع و طرز نگاهت درآورم؟سیدمحمدعلی رضازاده
✍✍
ملک الشعرای چشم هایت.
بیا  و  آرام بنشين
جان آرامم !
 که وقت  سرور است وسرودن!
شامگاه  شعرنوشیدن است.وشیدایی چشیدن
تأخیرنکن
بیاوبنشين برسر کارستان خویش
توفقط بنشين و موی پریشان کن
تنها  ؛ بنشين و آشوب کن درشهر دل 
می شود روی بچرخانی وبنشينی ام درمقابل؟
شعرگفتنم می آید.!
می شود چشم بگشایی وشراب  بریزی در جام  جانم !؟
دوسه جرعه نگاه کفایت می کند کام تفتیده را .
بیا  ؛بیابنشين و خنده  سرکن که جهان  جان می گیرداز ترانه ی تبسم ت.
تو زلف بگشا
ت
Bax
این کلمه، ریشه‌ی فعل دیدن» در ترکی‌ست و همه افعال در ترکی برای دیدن» مثل دیدم, خواهی دید, اگر ببينی, میتونی ببينی, دیده بوده‌ای و. همه‌شون با همین bax شروع میشن.
همچنین bax همون جایگاه فعل امر مفرد رو داره و معنای ببين» هم میده.
.
خلاصه اینکه در ترکی ریشه‌ی هر فعلی همزمان فعل امر مفرد هم هست. مثلا:
Dur بایست
Ged برو
Bax ببين
Vur بزن
iç بنوش
at بینداز
Gəz گشت بزن
De بگو
bil بدان، آگاه باش، بفهم
sev دوست داشته باش
Elə, et, yap, qıl انجام بده، بکن
.
همه این بالا
Mazyar Fallahi
Nazanin
#MazyarFallahi
ای جان من جانان من تو جان جانی
من سرخوشم من دلخوشم چون تو بمانی
من بی تو اینجام خسته جانم بی قرارم
من مانده ام با خاطرت در روزگارم
بیا بیا نازنین ببين ببين با منی 
چو شد فدا جان من فدای جان تو
بیا بیا دلبرا تو در برم جان بخواه 
چو شد فدا جان من فدای جان تو
بیا بیا بی تو من خسته جانانم 
ببين ببين بی تو من جان پریشانم 
بی تو من بی قرارم
بیا ببين از غمت ناله سر دادم 
ببين مرا بی کسم دلبرم جانم 
بی تو من بی قرارم
بیا بیا نازنین ببی
من کَزین فاصله غارت شده‌ی چشم توام
چون به دیدار تو اُفتد سر و کارم چه کنم؟
سید‌حسن حسینی

هیچ یعنی من ِ از حسرت رویت دلتنگ
منِ آواره یِ در وسعتِ یک عالمه هیچ
اولین صفحـــه تقدیر دو دستم پـر پــوچ
دومین صفحه این قصه بی خاتمه هیچ
بــی تــو اقلیم زمین در نظرم یک کف خاک
هفت دریا همه در چشم ترم یک نمه هیچ
هیچ یعنی که مرا نشنوی از اینهمه بغض
هیچ یعنی که مرا نشنوی از اینهمه هیچ


"بنشين بر لب جــوی و گذر عمـــــر ببين"
ما نشستیم و ندیدیم جز این زمزمه هی
نوسروده‌ی علیرضا قزوه به مناسبت خروش مردم عراق علیه حضور ۱۶ ساله‌ی آمریکایی‌ها در این کشور :
ببين بغداد را و جوشش زیباترین حس راخروش جان‌نثاران ابومهدی مهندس» را
ببين بغداد را و جوش خون حاج قاسم» راببين تاثیر خون پاک آن مردان مخلص را
عراق و خیزش مختارهای رسته از زنجیرببين فریاد ملت را، ببين آواز مجلس  را
شنیدم بارها از دولتش بانگ رجایی» را شنیدم بارها از مجلسش خشم مدرس» را 
ادامه مطلب
دانلود آهنگ فرهاد جهانگیری به نام رفیق نارفیق (رفیق نا رفيقم بغض و ترانه و دردم )
Download Music Farhad Jahangiri – Refighe Narefigh (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید رفیق نارفیق (رفیق نا رفيقم بغض و ترانه و دردم ) با صدای فرهاد جهانگیری با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان فرهاد جهانگیری رفیق نارفیق همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی رفیق نارف
زمان، زمانِ بلا شد، پدر بیا و ببين
چه ظلم ها که به ما شد، پدر بیا و ببين
هر آن چه غربت و بی مِهری و مصیبت بود
نصیب آل کسا شد پدر بیا و ببين
هنوز تربت قبر تو تازه است، ولی
چه فتنه ها که به پا شد پدر بیا و ببين
برای مردم بی معرفت، بُتِ امت
رسید و قبله نما شد، پدر بیا و ببين
شبانه بر روی استر به خانه ها رفتم
چه گویم این که چه ها شد پدر بیا و ببين
به حرف و حجت صدیقه بی محلی شد
امامِ شهر رها شد، پدر بیا و ببين
شنیده ای وسط کوچه ی بنی هاشم.
به ما چقدر جفا شد؟!
فکرش را بکن
مثلا صدایت بزنم بگويم عاشقت شده ام!
شاکی نشو بابا.
فقط گفتم فکرش را بکن!
بعد بلا به دور ! 
مثلا بگویی وای عزیزم. 
من هم مدتهاست میخواهم همین را بگويم!
چشم غره نرو دختر .
گفتم مثلا بگویی!
بعد زندگی کنیم.بچه دار شویم.
نوه دار شویم !
اوووه اخمش را ببين.
داریم فرض میکنیم فقط!
حواست باشد نوه دار که شدیم
هر بار قربان صدقه اش بروی.
از من یک پس گردنی خواهد خورد!
ها؟ 
چشمهایت را چرا گرد میکنی!؟
حسادت پیر و جوان و بچه و نوه ندارد که!
خب.
نظرت
فلانی،برو ‌ببين چی شدکه تو ان دیگری نشدی.؟
برو‌ مرور کن ببين چی به سر دلت گذشته که داره به هر
بهونه ای برای نگهداشتن خودش چنگ میزنه. دلی که یکروز سفت نشسته بود سرجاش اقایی  میکرد ،دلبری میکرد ،برا دل دلبر جا خوش کرده بود
 حالا نشسته روبروی اویش ،هوایش ابری و‌ گرفته میشود
،بارانی ازاشک نم یاید چون غرورش اجازه نمی دهد 
بگوید حالا دوست دارد حتی جای ان دیگری باشد،بارانی نمیابرد اما بغضی سنگین
درگلویش دارد داد میزند که من میخواهم برگردم اقا
بگذار مسئله را گر چه تلخ، ولی واقعی، برایت روشن کنم. در این دنیا احتمال این‌که تو فقط با ازدواج با خانم ایکس یا آقای ایکس خوشبخت شوی و با هیچ کس دیگر خوشبخت نشوی چیزی در حدود یک تقسیم بر هفت‌صد میلیونه. تازه از این‌ها بگذریم، تو قسم جلاله می‌خوری که حتما با ایشان خوشبخت می‌شوی؟!
اصلا یک سوال! من الان من هستم و تو الان من. تو فکر می‌کنی چون من به او نمی‌رسم دارم برایت صغرا و کبرا می‌آورم؟ یقیناً اشتباه می‌کنی. تو الان در این موقعیت بحث توانا
گاهی باید انا لله بخوانیم برای دلمان
دلکم! نازنینم! خانه ی محبت خدا و عزیزانش!
کجا گیر کرده ای عزیزکم؟ کجا جا مانده ای؟
خار کدام گل مانع حرکتت شده و حواست را پرت کرده؟
تو مال خدایی عزیزم . از خدا آمده ای. کجا گیر کردی!
بیا برویم. یکبار تو دست مرا میگیری و حواسم که پرت می شود، حسین را نشانم می دهی و می گویی: ببين! حسین را ببين! نگاهش را، لبخندش را، اینها را ببين و ببين آیا هیچ زیبایی، به گرد پای زیبایی های او هم می رسد که بخواهی گرفتارش شوی؟؛ و من می
چه شبها که بی تو سحر می شود خوب  منودل درپی ات  دربدر می شود خوب منچه شبها که تا صبح کابوس وحشت ببينم همیوبرصورتم گونه تر می شود خوب  مندلم خوش که در سرخوشی غوطه ور گشته ایومن هم به غم غوطه ور می شوم خوب منشب وروز گم کرده ام وقت راوبی تو دلم پرشرر می شود خوب منزهجران  به سر خاک غم می کنم بازهمزداغت چه خاکم  به سرمی شود خوب منببين عشق تو شاعرم کرده با شعر همهمه حرف ها ساده تر  می شود خوبغزلهای من درد دلهای من با تواستوابیات ها هم خبر می شود خوب من
دیشب بعد یه پیاده روی تقریبا طولانی و حرف زدن با رفيقم برگشتم خونه ولی هنوز هم به نتیجه نرسیده بودم چی میخوام.
رفيقم میگفت خاصیت سن و سال ما الان همینه. ثبات نداریم همش تو شک به سر میبریم نمیدونیم چی درسته
خیلی خسته بودم نتونستم از کتابم (ملت عشق) چیزی بخونم، خوابیدم
صبح دوباره متولد شدم! شاد بودم! ولی برای کلاس رفتن خیلی معطل کردم
تو کلاس میخندیدم عطر جدیدم خیلی آرامش بخشه.حداقل برای خودم که اینطوریه
ولی ادما ازش تعریف نمیکنن. در بیشتر
+و من چقدر در بی اینترنتی این پست را در مغزم مرور کردم!+
نیامدم مثل پارسال از روزهایم گزارش بدهم.آمده ام از خودم بگويم.از نقطه ی صفر.از بحران زندگی بعد هجده سالگی.
منی که دیگر قطره های باران را،درز آجر ها را،نمیشمرم.منی که خیره به چشم هاش نشدم،گریه نکردم،با کمیل نمردم و با عهد زنده نشدم.منی که بوی گند رخوت گرفته ام.
هرروز رفيقم را ندیدم،به جای نمازخانه ی مدرسه و خواب خوش در آن،از پله های دانشکده بالا دویدم و به جای دویدن به کتابخانه و قاپیدن هشت
عزیزم یادت نمی آید مرا؟
بگذار بهت بگويممن همان دختر دلبر لر عاشق کش عیار پریوشت هستمچهره ام را خوب ببين!چشمانم سبز است ، همان چشمانی ک اولین بار توی پیاده رو های ارم بهشان زل زدیدستانم را تماشا کن ، همان دستهایی که گفتی بودی طراوتشان از گل های امارت فیل بیشتر استلبخند هایم را ببين ، درست مثل گذشته همانقدر پهن و عمیق دندان هایم نمایان می‌شود و تو لبخند میزدی " آخ دندان‌های سفیدش"قصه ی دوست داشتنت را جار زده بودمدر کوچه ها و خیابان ها ، در دشت
برخی نعمات که به ما اعطا شده است آنقدر بدیهی به نظر می رسند که از وجودشان غافلیم و شاید تابحال بابتش هیچ شکری بجا نیاورده باشیم من امروز میخواهم بگويم چقدر خوشحالم وقتی قالب صابون را در دستم گرفتم بوی آن را حس کردم تابحال یادم نمی آید که از بوی صابون گلنار اینقدر ذوق کرده باشم ببين این کرونا چه اثرات مثبتی هم داشته، قدر سلامتی و قدر نفسها و ثانیه های آرامش، قدر توانایی بویایی و همینطور چشایی را بیشتر میدانم
خدایا مرسی  
 
می روم که بروم آموزش ببينم تکلیف این دو واحد عمومی این ترم چه می شود! حقوق ی و اجتماعی در اسلام با یک استاد خوب که روز های سه شنبه اش لغو شده و باید بروم ببينم می شود روز های یکشنبه بروم سر کلاس یا نه! . برچسب این نیم سال را هم هنوز نزدم روی کارتم. اگر این دو واحد حذف شود، دوازده واحدی میشوم و این ترم هم حذف می شود! مثل حرکت سقل جِیشی ای که ترم پیش زدم! امتحان درس های اختصاصی ام را شرکت نکردم و بخاطرش راهیان نور را از دست دادم و تنبیه شدم و سر ا
دختره اومده سر فلان قضیه نصیحتم کنه، که برم علت انگیزه‌های درونی‌مو پیدا کنم، و حالا وسط حرفاش می‌گه: من به دراگ خیلی علاقه دارم. کنجکاوم دربارش. یه دفعه به رفيقم که پسر هم هست، گفتم و با تعجب زل زد تو چشمم و منو نهی کرد که اصلاً سمتش نرم و فلان.این دختره خیلی هم با من رودروایسی داره. یه زمانی رو من کراش داشته و اینا.من کاری به دراگش ندارم. همه چی به کنار.چه ومی داره که با تأکید بگی که رفیقت پسره؟ :))آقا، من خودم هم داغونم. منم معصوم نیستم. م
روز اول عید قبل از اینکه بزنم همه چی‌ را ببندم توی گروه دوستان نزدیک که کلاً ‌۵ نفریم و نزدیک ۱۶ ساله با هم رفیقیم، عید را تبریک گفتم و نوشتم انشالله سال بع قدری خوب باشه که بدی‌های ۹۸ هم فراموشتون بشه، رفيقم اومد نوشت، اینقدر ایشالله ایشالله نکن تا جمهوری اسلامی هست ما روی خوش نمی‌بینیم، به شوخی جوابش دادم با تو نبودم، باز تندتر شد و گفت آخر سال این زِرِت را بهت یادآوری می‌کنم.
تلگرامم را‌ فعلا‌ دیسیبل کردم، اما الآن بعد از ۵ روز دلم بر
سلام خوبین خبری نیست ازتون
زندگی من خیلی تغیر کرده اصلا همه چی عوض شده خیلی هاگرگ شدن خیلی ها بد شدن
خود من رفيقم رو که وضع مالی خوب نداشت رو انقدر مسخره کردم و تحقیر شد حالا وضعشون داره تغیر میکنه ولی من گره افتاده به کارم تازه دارم خیلی چیز ها رو میفهمم 
E.A:خودت رو باور داشته باش
می‌خواستم برایت بگويم که چرا رفتم. دوست داشتم برایت تعریف کنم که چطور همه چیز به هم ریخت. که چطور همه‌ی دنیایم فرو ریخت. می‌خواستم بگويم که درست است که از بیرون همه چیز به نظر عادی می‌رسد اما از درون نابودم می‌خواستم بگويم که تو بدانی، که تو مثل دیگران فکر نکنی خوشی زده زیر دلم. می‌خواستم برایت بگويم که حالم خوش نیست. که فکر می‌کنم دیگر هیچ وقت حالم خوب نمی‌شود. می‌خواستم برایت بگويم که فکر می‌کنم همه‌ی این‌ها کفاره‌ی گناهم بوده. یا چه

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها