نتایج جستجو برای عبارت :

ان چیست که تشنه از گرسنه بیشتر دارد

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
عشق به نماز
درکتاب "امالی شیخ طوسی" از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) روایت شده که فرمود: ای اباذر! خدای عزوجل روشنی چشم مرا درنماز قرار داده وآن را محبوب من گردانیده، همچنانکه طعام را بر گرسنه و آب را بر تشنه محبوب ساخته است سپس فرمود: آدم گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشیدن آب سیر می شود اما من با خواندن نماز سیر نمی ‌شوم.
تو اگه به سمجات رسیده بود، امروز نمیومدی
اره راست میگی. 
 
اره راست میگه اسن امید بود که من رو اورد. من تشنه ام تشنه‌ی حرف زدن تشنه‌ی خواسته شدن. 
دلم می‌خواد یکی بیاد بگه هرچی بشه کنارتم. 
نذاره برم از خونش. 
یکی باشه بگه عب نداره درستش میکنم.
 
خب دوران سرخوشی به پایان آمد و من تشنه‌ام دوباره، اما راستش نه تشنه‌ی عشق و دوست داشتن و دوست داشته شدن که تشنه‌ی لاس زدن و دلم از تنهایی گرفته. 
چاره چيست؟ به یقین صبر و صبر و کمی مدارا با دل.
می‌خونه: دیگه عاشق شدن، ناز کشیدن فایده‌ نداره. به گیسوی پریشون میرسی خودتو نگه‌دار.
باید از خودم مراقبت کنم در مقابل این تشنگی و تلخی تنهایی، این نیز بگذرد.
تصورکن : رفته ها؛ برگردن ! 
یکی از قشنگ ترین و در عین حال دلهره آورترین صحنه‌های غدیر، آنجاست که پیامبر فرمود به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. 
فکر کن، بعدِ یک مسیر طولانی رسیده‌ای به جایی که امیدی برای گذشتن نیست و توانی برای بازگشتن. تشنه‌ای و دلتنگ، گرسنه‌ای و دلتنگ، خسته‌ای و دلتنگ.
 بعد یکی فریاد بکشد به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. آن وقت چشم باز کنی و همه رفته ها را ببینی که دارند، برمی‌گردند. 
عشق رفتهرفیق رفتهبابای رفتهمامان رف
بودن با آن دسته از انسان‌هایی که هرچقدر بیش‌تر همراه‌شان می‌شوی و هم‌کلام‌شان، بیش‌تر به هیچ بودن خودت پی می‌بری. آدم‌هایی که به عمق رسیده‌اند بی آنکه خیس شده باشند. کسانی که با هر کلمه خود به تو می‌فهمانند که فقط در سطح آب مشغول بازی با حباب‌های کوچک بوده‌ای. تنها یک چیز برای توصیف آن‌ها کافی‌ست. "با پای خود تا لب چشمه می‌روی و تشنه‌تر برمی‌گردی. تشنه‌تر، هر بار. تشنه‌تر از هر بار. چرا؟ نمی‌دانم. نمی‌دانم".
مثل قناری گرسنه نشوید
زمانی که انسان می‌خواهد به قناری و یا مرغ خود غذا بدهد، دقت می‌کند که آخرین بار کی به او غذا  داده است، بعد از آن متوجه می‌شود که حیوانش گرسنه است یا سیر؟
اما زمانی که می‌خواهیم به کودک خود غذا بدهیم، این دقت‌ها را نخواهیم داشت، زیرا منتظر می‌مانیم تا خودش بگوید که گرسنه هستم.
در مرغ صاحبش باید بفهمد که او کی گرسنه است، ولی  در کودکمان باید خودش بخواهد تا ما به بفهیم کی گرسنه است.
انسانهای عاقل، همانند کودک منزل باید
ای که می پرسی نشان عشق چيست ؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست.
عشق یعنی مشکلی اسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی.
 
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
 
عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر
واگذاری اب را ، بر تشنه تر 
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده
 
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
هر کجا عشق اید و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود
یار بی پروا، مکن در عشق خود شیدا مرا،
نیست پروایی دگر از یار بی یپروا مرا.
سر به سودایت زنم، رسوا در این سودا شوم،
پس در این سودا مکن رسواتر از رسوا مرا.
مرهم درد دل تنهای من تنها تویی،
با غمم تنها نمان، تنها نمان، تنها مرا.
تشنه تر گردم، ببوسم از لبان تشنه ات،
تشنه لب غرقم مکن در دامن دریا مرا.
می کند افسون مرا افسانة چشمان تو،
می بری بر عالم افسانه و رؤیا مرا.
خوشتر از یاد خوش و روی خوش و حرف خوشت
خوش نمی آید همه این خوبی دنیا مرا.
فقط وقتی میبینم بنده های خوبت رو بهت حق میدم که من رو حج ننویسی تا این وقت روزگار.
که کربلا تبریز تا این وقت
تشنگی
تشنگی رازش باید باشه.
من اگر با این جگر خون کباب نیستم و تشنه نشدم.
پس تشنه ام کن بلاعقوبت.
تا بجوشد ابم از بالا و پست.
 
 
 
نشنه‌ام، تشنه‌ی عشق. از آخرین باری که عاشقی کردم چند وقت می‌گذرد؟ از آخرین نگاه عاشقانه به من، آخرین خواسته شدن. تف به این زندگی که دارم همش با شیرینی پرش می‌کنم. نیاز به یک تصمیم جدی دارم. یک کار جدی، اتفاق جدی، حرکت جدی.
این عطش جز به علم فرو نخواهد نشست، میدانم.
 
. نافی‌اند و نیرویند ؛ نیرویند و نافی‌اند . نیروی خام و وحشی و بازداشت شده در قید ، با شوق مجالی به فوران . تشنه‌ی رهّی و رهایش تا مگر نقطه‌ای از زندگانی را ویران کند . ویران‌گر در لحظه‌لحظه‌ی عمر خویشتن است و به‌جز ویرانی نمی‌شناسد ، مجهول و جهل است و مایه‌ی دست است . گرسنه است به چشم و گرسنه به دل ، گرسنه به روح و به دندان ؛ پس هار است و سیرمانیِ ولع پایان‌ناپذیر خود را با چشم و چنگ و دست و زبانِ ویرانی پیشه می‌کند . ترس‌زده است و از اینرو
علی بن السین ع فرمود هرکه مومن را از گرسنگی سیر کند خدایش از مبوهای بهشت خوراند و هر که مومن تشنه ای  را اب دهد خدایش از شراب بهشتی سر بمهر بنوشاند6 اما صادق ع فرمود هر که مومنی را اطعام کند سیر شود هیچ یک از مخلوق خدا اجرا خروی اورا نداند نه فرشته مقرب ونه پیغمبر مرسل جز خداوند پروردگار جهانیان سپس فرمود  از اسباب امرزش اطعام کردن مسلمان گرسنه است انگاه قول خدای عزوجل  تلاوت فرمود و یا اطعام کردن یتیم خویشاوند یا مستمند خاکنشین در روز قحطی و
ای که می پرسی نشان عشق چيستعشق چیزی جز ظهور مهر نیست.عشق یعنی مشکلی اسان کنیدردی از در مانده ای درمان کنی.در میان این همه غوغا و شرعشق یعنی کاهش رنج بشرعشق یعنی گل به جای خار باشپل به جای این همه دیوار باشعشق یعنی تشنه ای خود نیز اگرواگذاری اب را ، بر تشنه ترعشق یعنی دشت گل کاری شدهدر کویری چشمه ای جاری شدهعشق یعنی ترش را شیرین کنیعشق یعنی نیش را نوشین کنیهر کجا عشق اید و ساکن شودهر چه نا ممکن بود ، ممکن شود
 
مولانا
 
با عسل در ماه رمضان کمتر تشنه شوید
همه ما در فصل های مختلف سال روزه گرفتیم و در همه فصل تشنه بوده اییم و عطش ما در روز های کاری بيشتر می شود برای کم کردن این عطش می توانید با عسل در ماه رمضان کمتر تشنه شوید و با قدرت بهتری به فعالیت روزانه خود ادامه بدید. ادامه مطلب با عسل در ماه رمضان کمتر تشنه شوید ادامه مطلب .
در پاسخ به عده ای که در این شرایط گرونی و بدبختی میگن: نماز بخونید و روزه بگیرید باید گفت که:
شکمِ گرسنه حتی خدا رو هم از یاد خواهد برد.
کسی دیگه میگفت: در هیچ دوره ای اینقدر فراوانی نعمت نداشتیم.
خوب حرف شما درست ولی کسی که پول نداره حتی صد گرم گوشت بخره هر اندازه هم فراوانی باشه اون شکمش گرسنه خواهد بود.
درواقع فراوانی برای برخی هست نه برای ما.
در پاسخ به عده ای که در این شرایط گرونی و بدبختی میگن: نماز بخونید و روزه بگیرید باید گفت که:
شکمِ گرسنه حتی خدا رو هم از یاد خواهد برد.
کسی دیگه میگفت: در هیچ دوره ای اینقدر فراوانی نعمت نداشتیم.
خوب حرف شما درست ولی کسی که پول نداره حتی صد گرم گوشت بخره هر اندازه هم فراوانی باشه اون شکمش گرسنه خواهد بود.
درواقع فراوانی برای برخی هست نه برای ما.
خاطرات جنگ چون گنجینه میماند ، از آن
میشود سینه به سینه نقل در متن زمان
کربلای یک به تیر شصت و‌ پنج ،رزمندگان
کرده اند آزاد مهران را بخون پاکشان
انتخاب رمز جنگی چون ابوالفضل بوده است
آب های قمقمه خالی شد از شیراوژنان
تشنه لب با عشق عبّاسِ علمدارِ حسین (ع)
بسته پیمان تا ننوشند آب قبل از فتحشان
باورش سخت است،آنها تشنه لب جنگیده اند
خط شکست و فتحِ مهران یادگار کارشان.
(برگرفته از #خاطرات_رزمنده_دوران_دفاع_مقدس_حاج_اکبر_کلیچ 
#احمد_یزدانی
۱- با معده ی خالی به دنبال انجام هیچ کاری نروید.
این یکی از مهم ترین نکات برای پیشگیری از پرخوری در زمان تعطیلات یا هر زمان دیگری است. زمانی که گرسنه هستید، رفتن به یک مهمانی یا محفل دوستانه در واقع یک فاجعه برای شما به حساب می آید. در این شرایط، چشم شما گرسنه تر از شکم شما است. به همین دلیل است که می خواهید همه چیز را بخورید. همچنین، ‌وقتی گرسنه هستید، بدن نیاز زیادی به جذب قند و کربوهیدرات دارد. این موضوع اولین دشمن شما در روند یک زندگی سالم می
اینجا وسط بیابان به خواسته هایمان متصل میشویم .
وسط یه بیابون که شدت گرما بالاس ، خستگی طاقت فرسا ، فقط یه چیز میتونه حالت خوب کنه  "آب" هیچ چیز جز آب توی این لحظه نمیتونه تو رو سیراب کنه حتی اگه تو اون لحظه بگن بیا به جای آب بهت یه چیز با ارزش دیگه بدیم ولی نه تو میگی گور بابای چیزه با ارزش به من فقط آب بدید.[Pause] حکایت ما هم یه همچین چیزی هست این که میخوای به یه چیز برسی توی (رشته مورد علاقت ، تو کارت ، تو زندگیت ، تو هر چیزی که تو رو بتونه به تشنه ب
من گلی بودم در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون در شبی تاریک روییدم تشنه لب بر ساحل کارون برتنم تنها شراب شبنم خورشید می لغزید یا لب سوزنده مردی که با چشمان خاموشش سرزنش می کرد دستی را که از هر شاخه سر سبز غنچه نشکفته ای می چید پیکرم فریاد زیبایی در سکوتم نغمه خوان لبهای تنهایی دیدگانم خیره در رویای شمو سرزمینی دور و رویایی که نسیم رهگذر در گوش من میگفت آفتابش رنگ شادی دیگری دارد عاقبت من بی خبر از ساحل کارون رخت بر چیدم در ره خود بس گل پژمر
#انرژی_مثبت
❣وقتى گرسنه اى، یه لقمه نون خوشبختیه
❣وقتى تشنه اى، یه قطره آب خوشبختیه
❣وقتى خوابت میاد، یه چرت کوچیک خوشبختیه
❣خوشبختى مُشتى از لحظاته.
یه مُشت از نقطه هاى ریز که وقتى کنار هم قرار مى گیرن یه خط رو میسازن به اسم "زندگى" 
❣قدر ذره ذره نعمت های خدا رو بدونیم.
#انرژی_مثبت
تازه می فهمم پرخوری! چقدر می تونه بد باشه! 
حالت تهوع و تبعاتش :دی ،سرگیجه، بی حالی، سنگینی معده!
یک روز و اندی حالم کاملا بد بود! نه می تونستم چیزی بخورم  نه کاری انجام بدم؛ انگار تمام چیزایی که خورده بودم تو گلوم جمع شده بود و پایین نمی رفت. و من اون حجم نامرئی چسبیده به گلوم رو حس می کردم.  می خواستم این حال بد رو انکار بکنم ولی نمی شد.
+ تازه پرخوری آنچنانی هم نبود! انگار کن در عین اینکه اصلا گرسنه نبودی، عصرونه بخوری ولی عوضش شام هم نخوری :/
وقتی خیلی گرسنه اید متابولیسم بدنتان تغییر می کند به گونه ای که بجای سوزاندن چربی آن را ذخیره می کند. بنابراین اگر به طور مداوم گرسنه بمانید دچار اضافه وزن می شوید. برای جلوگیری از آن بهتر است در طول روز 5 تا 6 وعده غذای کوچک بخورید تا 3 وعده غذای بزرگ. همچنین ورزش در زمان گرسنگی باعث از بین رفتن توده ی عضلانی می شود چون بدن برای تأمین انرژی اش از پروتئین عضله تغذیه می کند.و اگر برای عضله سازی تلاش می کنید گرسنگی های مداوم ونرسوندن تغذیه مفید اعم
مثل زهرابادل وجان برولایت یارباش/تشنه انوارایزد زمزم دیدارباش/این جهان برمحوراوگشته برپاتاابد/جان به کف اندررکابش تشنه ایثارباش/پشت دربهرولایت رفته زهرای جوان/جاودان شوتاقیامت میثم وعمارباش/عاشقان برخمینی دررکاب رهبرند/چون سلیمانی برایش برترین سردارباش/انقلاب ماگرفته درسهاازکربلا/مانعی بهرنفوذ دشمن واغیارباش/فاطمیه درس دارد شومهیای ظهور/ازبرای جانفشانی دائما بیدارباش/
پارسال، یکی از روزای رمضان که واقعا تشنه بودم، رفتم یه گوشه دراز کشیدم.یه سری خواب عجیب دیدم. وقتی بیدار شدم، خوشحال از خوابی که دیده بودم، حس کردم دیگه تشنه نیستم.با خودم فک کردم که واو عجب آدم خوبیم که تو خواب حضرت ابوالفضل سیرابم کرده و .یهو داداشم گفت: چرا وسط خواب رفتی یه پارچ آب ریختی تو دهنت؟گفتم: چی؟ من؟گفت: آره. اتفافا هرچی خواستم جلوتو بگیرم بهم گفتی که حضرت ابوالفضل گفته اشکال نداره!
پارسال، یکی از روزای رمضان که واقعا تشنه بودم، رفتم یه گوشه دراز کشیدم.یه سری خواب عجیب دیدم. وقتی بیدار شدم، خوشحال از خوابی که دیده بودم، حس کردم دیگه تشنه نیستم.با خودم فک کردم که واو عجب آدم خوبیم که تو خواب حضرت ابوالفضل سیرابم کرده و .یهو داداشم گفت: چرا وسط خواب رفتی یه پارچ آب ریختی تو دهنت؟گفتم: چی؟ من؟گفت: آره. اتفافا هرچی خواستم جلوتو بگیرم بهم گفتی که حضرت ابوالفضل گفته اشکال نداره!
دیده حسن روی تو دیده منور  میشود،
عالم از بوی خوش مویت معطر می شود.
گرد دامان تو گردم، دامن افشانی ز من،
سر به سودایت زنم، درد سرم سر می شود.
دیده چشمان ترت چشمان من تر می شود،
بوسه از لبهای تر گیرم، دلم تر می شود. 
آبرویم ریزی و از تو نشویم دست هیچ،
آبرو با آب جو گرچه برابر می شود. 
تشنه تر گردم، ببوسم از لبان تشنه ات، 
بوسه خوش باشد برایم، مرگ خوشتر می شود.
کاش با چشم دلت بینی جهان عشق را، 
پیش چشمانت جهان از عشق دیگر می شود.
 
فاطمه آموخته برماعلی رایارباش/چون شهیدکربلایی تشنه ایثارباش/هرکسی هستی مقامت درولایت محوری است/بهرحفظ آرمانت دائما بیدارباش/گریه کن درنیمه شبهابرعلی وفاطمه/حافظ اسلام وقرآن ازبرش سردارباش/در کاب رهبرخود ازولایت کن دفاع/خارچشم دشمنان ومالک وعمارباش/فاطمیه درس خوب باولایت بودن است/تاظهورمهدی او تشنه دیدارباش/
با روایتی از پیامبر سخن را آغاز می کنیم "تا گرسنه نشده اید غذا نخورید! غذای خود رابه آرامی و با لقمه های کوچک بخورید! قبل از آنکه کاملا سیر شوید دست از غذا بکشید."دراین روایت به چند موضوع بسیار مهم طبی اشاره شده است؛ تا گرسنه نشدی غذا نخور. از دیدگاه طب سنتی وقتی گرسنه می شویم در بدن تغییرات خاصی اتفاق می افتد. برای مثال با ترشح صفرا در معده دمای آن بالاتر می رود و معده برای پخت (هضم) غذایی که می خواهد وارد آن شود آماده می شود (همانند وقتی می خواهی
گفتم الهی. دستگیری شد نصیبملطف و عطای بی نظیری شد نصیبمآماده ی توبیخ بودم، جای توبیخاز جانبش خیر کثیری شد نصیبماو جابر العظم الکسیر است و ازین رو.با بال زخمی، اوج گیری شد نصیبمپیش خدا از هر گزندی در امانمدور از خدا تنها حقیری شد نصیبمدنبال جوشن بودم و از لطف زهرابا پنج تن، جوشن کبیری شد نصیبمحب علی مست نجف کرده دلم رااز برکتش، روح غدیری شد نصیبمفخرم شده این مرتبه، عبدالحسینمالحق، عجب نعم الامیری شد نصیبمتشنه شدم وقت غروب و رزق گریه.بر ج
چند صباحی بمان، یا حسن عسکریبار مبند ای جوان، یا حسن عسکریلحظه ی دردسرت، آمده بالاسرتمهدیِ صاحب زمان، یا حسن عسکریشکرِ خدا در گذر، حضرت نرجس ندیددست تو در ریسمان، یا حسن عسکریتشنه لب سامرا، ماه ربیعت چراگشته شبیه خزان؟! یا حسن عسکریدر دل زهرایی ات، خاطره ی محسنشریخته داغی گران یا حسن عسکریداغِ دلت این شده، از غم محسن شده.فاطمه، قامت کمان، یا حسن عسکریرنگِ رخت را عجیب، زهر بهم ریختهتشنه لبی بی گمان، یا حسن عسکریخورد اگر ظرف آب، بر لب و دند
امشب قراره روشنا برام پیتزا بار بذاره ! پیتزا که بار گذاشتنی نیست البته ولی خب :) گرسنه نیستم ولی اسمش که میاد صدای شکمم در میاد ، چه برسه به وقتی گرسنه باشم :)) رفتم دوتا دونه خمیر بگیرم . روشنا گفت دو تا بيشتر نگیر که شب سنگین نشیم . خمیرا رو انداخت تو قابلمه ی کوچیکی که با خودم برده بودم . قد دو تا گردو بود با اغراق ! شکمم به نشان اعتراض سر صداش بيشتر شد . (ساکت! من که بنده ی تو نیستم :/ ) چقد میشه ؟ ۱۴۰۰ تومان برو کارت بکش . با رعایت نکات بهداشتی کارت ک
 و خدا فریاد تشنه ی زمین را شنید                                 مهری کیانوش راد، اهواز          
سال ها رمین از بی آبی رنج می برد ، رودها خشکیدند، ریزگردها در فضای برهوت خوزستان به جولان در آمدند و زمین 
فراموش کرد؛ طعم آب را و مردم یادشان رفت؛ مسیر آب را  .
 کسانی که باید به فکر زمین و مردم باشند ؛ هر دو را فراموش کردند.
خوزستانی را که در رگ های خود ، با طلای سیاه خود؛ حیات را به ایران هدیه می کرد؛ فراموش کردند.
در بستر آب خانه ساختند و به شادی خشکی ز
اولین علایم افسردگی که نمی‌دونستم، ۱۲ ساعت شدن ساعت خوابم در سال چهارم بود بعداً هم که عوارض بيشتر و بيشتر شد منم خیلی وقتها نمیدونستم به خاطر افسردگی ه که اینطوری ام. ترم سه، چهار، پنج چیزی که مشهود بود و خانواد م هم و دوستانمم به شوخی و جدی گیر میدادن بهش، بی‌رغبتی و کم‌توانی م برای بلند شدن از روی تخت بود! روزهایی بود که حتا کلی تشنه می‌موندم یا گرسنه میموندم و تا مرز افت فشار خون و سرگیجه پیش میرفتم، اما باز برام سخت بود حالت درازکش رو
یا حـ سـ یـ ـن
 
اگر غذا تو هیأت ها تون اضافه میاد، یا نذری دارید یا غذا از قبل تو منزل دارید و می خواین غذاها رو فریزری کنید به نظرم بد نیست یه سر بزنید جلوی بیمارستان های بزرگ دولتی و غذاهاتون رو اونجا هم توزیع کنید. شده در حد یکی دو تا غذا. معمولا افرادی که از جاهای دور مریض هاشون رو آوردن بیمارستان (وقتی بیمارستان دولتی میارن قاعدتا خیلی وضعشون هم خوب نیست با این وضع رسیدگی به بیمارها) جایی رو ندارن. چند ساعت توی بیمارستان دنبال کار مریضشون
اول رسیدگی به فقیر خویشاوند
زنی شوهرش مُرد برای اینکه خدمتی به شوهر کرده باشد شبهای جمعه غذایی تدارک می کرد و به وسیله فرزند یتیم خود به خانه فقرا می فرستاد . طفل بیچاره با اینکه گرسنه بود ، غذا را از مادر می گرفت و به فقرا می رساند و خود با شکم گرسنه به خانه بر می گشت و می خوابید. تا اینکه شبی کاسه صبرش لبریز شد و در راه غذا را خودش خورد و با شکم سیر به خانه برگشت و آسوده خوابید . آن شب زن ؛ شوهر خود را در خواب دید که به او می گفت : تنها غذای امشب به
+گم شده‌ام. در برهوتی سرگردانم. نمی‌دانم از کدام راه آمده‌ام و حالا کدام راه را پیش بگیرم. در این کویر، بی‌لیدرِ ماهر چگونه قدم بردارم؟ یک فرد محلی که منطقه را بشناسد که از جهت ستاره‌ها، با شناخت منطقه بتواند کمکم کند، نیست. پیدا نمی‌کنم. انگار همه‌ی این‌ها بیگانه‌اند.تشنه‌ام. پاهایم بین نمک‌ها فرو می‌روداز ترس اینکه بیش‌تر از این فرو نروم؛ این‌ پا و آن‌ پا می‌کنم.   با این پا و آن پا کردن‌هایم،  بیش‌تر فرو می‌روم و ساکن‌تر
دانلود آهنگ سالار عقیلی من تشنه و پژمرده تو باران بهاری
Download New Music Salar Aghili – Baran Bahari
دانلود آهنگ جدید سالار عقیلی به نام باران بهاری با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
آهنگ و تنظیم : شاهرخ پناهی فرد   شاعر :ابراهیم  اسماعیلی اراضی
متن اهنگ باران بهاری سالار عقیلی 
من تشنه و پژمرده تو باران بهاری
گل کن که در این ثانیه ها عشق بکاریم
تو که در هر چه در دله تنگ نشاطی
یک لحظه مرا باش
یک لحظه مرا باش از در یاری
 
♥♥♥
من مانده ام و یاد ش

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها