نتایج جستجو برای عبارت :

آن نخل ناخلف که تبر شد زما نبود. مارا زمانه گر شکند ساز می شویم

بعضی بیت ها هستند که با اونا ميشه زندگی رو ادامه داد:
آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود
ما را زمانه گر شکند، ساز مي شويم
+ حرفی نیست جز تابستانی که گذشت و بهاری که کم کم خواهد آمد و چه کسی پاییزِ ميانه اش را به یاد خواهد آورد؟ شاید تو اما من! بگذار دوباره بگویم: حرفی نیست جز ندیدنَت در مقابل زندگی!
تکست  آهنگ جانا گروه ایهام سوختم چه آتشی نگاه تو داردآخر دلم دل تو را به دست آردبی تو کویر خشک و خالی ام مرا ببین چه حالی امباران تو اگر نباردجانا دلم ربوده ای فریبانهبه انتظار تو غریبانهنشسته ام ببینم آن دو چشم مست و دلبرانهجانا به غم نشانده ای دل مارابیا و دریاب منه تنها راکه خسته ام از این زمانهتکست آهنگ جانا گروه ایهامفریاد مرا تو برده ای دگر از یادشکسته ام من هرچه بادابادرها چو برگ خسته در بادجانم تویی چو زلف تو پریشانمخزان منم که غرق ب
یکی از کارهایی که مي‌کنم اینه که تو آشپزی سعی مي‌کنم رکورد زمانی بزنم. مثلا فعلا رکوردم تو پخت سه بسته ماکارونی ۷۰۰ گرمي زر، ۲۵ دقیقه بوده. یعنی از وقتی گذاشتم آب جوش بیاد و خورش (سویا) رو حاضر کردم تا وقتی آبکش کردم و سیب‌زمينی ته‌دیگ گذاشتم و گذاشتم دم بکشه شده ۲۵ دقیقه. ولی اغلب بیشتر طول مي‌کشه، ۴۵ دقیقه، ۵۰ دقیقه یا حتی یک ساعت، بسته به اینکه آشپزخونه چقدر مرتب باشه و چقدر ظروف مورداحتیاجم شسته یا نشسته باشه و اینکه مواد خورش آماده‌سا
پشت پنجره ایستادم و از لابه‌لای نم‌نم باران به نارنج کوچک حیاط، لیموی دوباره جان گرفته و آلئووراهای درون سبد چشم دوختم، خوب که نگاه‌شان کردم سر چرخاندم تا شاه‌توت‌های سرخ شده‌ی گوشه‌ی دیگر حیاط و گوجه‌های سبز مادر را هم ببینم، دلم مي‌خواست سرسبزی بهارِ بارانی‌ام را در قرنیه‌هایم حبس کنم.
 هنوز مبهوت زیبایی شاه‌توت‌ها بودم که صدایم زدی "پشت پنجره وایستادی که چه بشه؟ بیو ای تماته‌هایه ببریم کنار درخت که اگه بارون و طیفون زد همشه خر
رفته رفته بین رفتگان رفتیمسنگر دین در جلویمان نبودما کلمه ای بین شاید باید بودیمنگفتیم؟ در چنگال عقابیم و شیهه کشان به ظاهر متفاوتمان خندیدند چه بود ما را که فرم حیوانی تکراری شما را نگزیدیم چه بسا راه ما بودیم بیراه راه شما را شمار شما رام است نهایت کفایت یک پله بالاتر از پدربخوانید مارا پس از دوران ستایش را بگویید که ندانید مدیون خود را در جمع جمعه شما بودیم منها منتها ندانستید که برعکس است جای مهره هامينوسم که بخوانید کی بود چه کرد کجا ر
هنگام نصف کردن ميوه با چاقو ، دسته ی چاقو مي شکند(n بار رخ داده است :) در هنگام مسواک‌ زدن ، مسواک نیز مي شکند . برس دستشویی در چاه گیر مي کند ، تلاش برای در آوردنش صورت مي گیرد ، برس و چاه بند با هم در مي آیند (چاه بند نیز مي شکند ) . با برخورد ملایم پا به سیم شارژر ، گوشی خواهر از روی ميز بر زمين پرتاب مي شود و.
+ حس مي‌کنم نیروی عجیبی درونمه :))  اگه معلم خوبی نشدم ، قول ميدم یک ابر قهرمان بشم ^_^ 
معبود من
روزگاری ک در خیالم رنگ ها تميزو دست نخورده بودند برایت شبانه روز از رنگین کمان مينوشتم,از زلال قلب های روان در دستم
از نگاه سبز تو
از دوست داشتن های بی چون وچرا
قرار نبود سنگ روی سنگ بندنباشد!
قرار نبود روزگار مارا حواله ی هندوانه ی سر بسته کند.
 
دیروز و امروز فکرم درگیر اتفاقی بودزمانه گاهی ما رو مجبور ميکنهبه کاری که دلمون نميخوادما فکر مي کردیم از اوناش نیستیم که .مذمت مي کردیم اونایی رو که فکر مي کردیم از اوناشن که!زمانه به ما گفت : شما هم از اوناشین که.خداکنه زمونه ما رو بهیچ کاری مجبور نکنهخدانکنه
عظمت پروردگار , انسان را به رکوع و کرنش وا مي دارد , و خدایی او , بنده را به تواضع وا مي دارد . 
رکوع خم شدن در برابر عظمت او اظهار  بندگی و اطاعت است 
گردن را مي کشیم , یعنی اماده ایم که سر در راهت بدهیم . 
خم مي شويم یعنی کبریای تو مارا به تعظیم وا مي دارد و در برابر بزرگی و بی همتایی تو الف قامتمان دال مي شود و سرو قامتمان مي شکند
 
 
 
قرار دلهای بیقرار ما باش.
فراوانی را در زندگی ما جاری کن
حضورمان را پرمعنا کن.
وجودمان را لبریز آرامش کن
ثروتمان را فزونی بخش.
قلبهایمان را سرشار از عشق کن
کلاممان را لبریز محبت کن.
انسانیت مارا کامل کن.
ایمان مارا زیاد گردان.
ما را بندگان شاکر قرار ده نه شاکی.
سد مشکلات را شکسته.
محبت ها رافزونی.
و دلهای مارا پاک کن از آلودگی ها
ای پروردگار مهربانم.
آمين یا رب العالمين
@gungack
مشاهده مطلب در کانال
ترجمه فارسی متن ترانه Le Tunnel d’Or
نگاه کن به قندیلک‌ های رویا ها
که دیر زمانی ست
این جا در زیر چشمانم شکل مي‌ گیرد
به همه‌ ی این اميدها
که به سوی دیگر آسمان ها، به سوی دیگر دروازه‌ ها
در حال تبخیرند
و رویا های من به بند انگشتانت گره مي‌ خورد
بی‌ نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار مي‌ دهد
و رویا هایم بر روی بند انگشتانت ميشکند
فرشته‌ ی من، فرشته‌ ی من
از هزاران نجات دهنده، تنها یکی مرا لمس مي‌ کند
هنگامي که لبهایت بر لبهایم قرار مي‌ گی
امام صادق ع در باره قول خدای و عزوجل ستایش خدایی را که مارا باین نعمت راهنمایی نميکرد ما را نميافتیم 43 سوره 7 فرمود چون روز فیامت شود پیغمبر ص واميرالمومنین وامامان ز فرزندان اورا بخوانند انها برای رسیدگی بحساب وشفاعت مردم منصوب شوند ون شیعیانشان انهارا ببینند گویند وستایش خدایی را که مارا باین نعمت رهبری کرد واگر خدا ما را رهبری نميکرد هدایت نمي شدیم یعنی خدا مارا باین بولایت ميرالمومنین وامامان از عرزندانش ع رهبری فرمود 
 
پاسخ شعرا به حضرت حافظ.
حضرت حافظ در آغاز یکی از غزلیات خود چنین گفتند:(اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا-به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را)
در جواب حضرت حافظ حکیم امير نظام گروسی چنین گفتند:
اگر آن کرد گروسی به دست آرد دل مارا-بدو بخشم سر و دست و تن و پارا
جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی-نه چون حافظ که مي بخشد سمرقند و بخارا را
استاد شهریار در جواب به حضرت حافظ و حکیم امير نظام چنین گفتند:
اگر آن مهرخ تهران به دست آرد دل مارا-به لبخند
مگس‌وار از سر خوان وصال خود مران ما را
نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را
کنار از ما چه مي‌جویی ميان بگشاد مي، بنشین
به اقبالت مگر کاری برآید زین ميان ما را
از آنم قصد جان کردی که من برگردم از کویت
معاذا الله» که برگردم چه گردانی به جان ما را
تو زوری مي‌کنی بر ما و ما خواهیم جورت را
کشیدن چون کمان تا هست پی بر استخوان ما را
رقیبان در حق ما بد همي گویند و کی هرگز
توانند از نکو رویان جدا کردن بدان ما را
چو اجزای وجود ما مرکب شد ز سودایت
چه غ
٨»رَبَّنا لا تُزِغْ‌ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ‌ لَنا مِنْ‌ لَدُنْکَ‌ رَحْمَةً‌ إِنَّکَ‌ أَنْتَ‌ الْوَهّابُ‌ (راسخان در علم مى‌گویند:)پروردگارا! پس ازآنکه ما را هدایت کردى، دلهاى مارا به باطل مایل مگردان و از سوى خود مارا رحمتى ببخش.به راستى که تو خود بسیار بخشنده‌اى. پیام‌ها: ١-به علم و دانش خود مغرور نشويم و از خداوند
ادامه مطلب
زمانی مي رسد که دلت را به غرورت ترجیح مي دهی.و چقدر تلخ است که دلت را به غرورت ترجیح بدهی و باز هم ببازی!خودت هم خوب مي دانی که دیگر چیزی برای از دست دادن نداری.چون روح ات زودتر از این ها از دست رفته است.قلبت ميدان رینگ است و باید با احساست بجنگی.دستکش های چرمت را دستت مي کنی و جلوی کیسه بوکس مي ایستی.آپرکات. آپرکات. کراس. هوک.تند تند ضربه مي زنی به قلبت. به احساست‌‌‌. به غرورت.مي شکند، مي شکند، مي شکند.همه اش مي پاشد از هم.گردن کج مي کنی
زمانی مي رسد که دلت را به غرورت ترجیح مي دهی.و چقدر تلخ است که دلت را به غرورت ترجیح بدهی و باز هم ببازی!خودت هم خوب مي دانی که دیگر چیزی برای از دست دادن نداری.چون روح ات زودتر از این ها از دست رفته است.قلبت ميدان رینگ است و باید با احساست بجنگی.دستکش های چرمت را دستت مي کنی و جلوی کیسه بوکس مي ایستی.آپرکات. آپرکات. کراس. هوک.تند تند ضربه مي زنی به قلبت. به احساست‌‌‌. به غرورت.مي شکند، مي شکند، مي شکند.همه اش مي پاشد از هم.گردن کج مي کنی
۴۰۹ – غم زمانه غم زمانه که هیچمس کران نمي بینم   دواش جز مي چون ارغوان نمي بینم به رتک خدمت پیر مغان نخواهم گفت   چرا که مصلحت خود رد آن نمي بینم درین خمار کسم جرعه ای نمي بخشد     ببین که اهل دلی در جهان نمي بینم نشان اهل خدا … غم زمانه – غم زمانه که هیــچش کران نمي بینم – غزل ۳۴۴ – ۴۰۹
منبع : فالگیر
امام صادق ع ميفرماید ماییم که خدا اطاعت مارا واجب ساخته  مردم راهی جز معرفت ماندارند و بر نشناختن ما معذور نباشندهر که مارا شناسد هر که مارا شناسد مومن است و هرکه انکار  کند کافر است و کسی که نشناسد و انکار هم نکند گمراهست تا زمانیکه بسوی  بسوی هدایتی که خدا بر او واجب ساخته و ان اطاعت حتمي ماست بر گردد  واگر بهمان حال گمراهی بمبرد خدا هرچه خواهد با او کند  شرح  مقصود از کسانبکه ایمه را شناخته  و انکار هم نکردهاند انهایند که عقل وفهم درک مقا
پسرم محمد! تو در این زمانه و این سرزمين-این زمانه تاریک و این زمانه شلوغ- اگر بخواهی کف حادثه ها نشوی و حادثه ساز باشی، باید بینات، کتاب و ميزان» را داشته باشیو با این سه وسیله، در تمامي جریان های فکری و ی و اجتماعی، در برابر فریب ها و شیطان ها، قائم و بر پا باشی، آن هم قائم به قسط و بر روی ساقه ها و ریشه های محکم.نامه های بلوغ، ص 18
وقتی ميگویند ثابت قدم باشیم  نه اینکه لجوج و حق به جانب از کرده و ناکرده ی خود دفاع کنیم و همان راه هميشگی را ادامه دهیم  خیر ثابت قدم بودن به این سادگی ها هم نیست!    باید به مفهومي برسیم، مفهومي که مارا هنرمندانه به انصاف نزدیکتر کند.  و ثابت قدم بودن در اینراه مارا به مفهوم و تعریف بهتری سوق خواهد داد  چون دیگر برایمان مهم نگاه و نظر شخصیمان نیست  بلکه نکردن از حدود حق و حقیقت است! 
در دنیای بزرگتر ها دیگر خبری از هفت سنگ نبود
دیگر صدای سوک سوک قایم شدن زیر تخت نبود
دیگر خبری از دفتر نقاشی و مداد رنگی نبود
دیگر شوق تعطیلی در یک روز برفی نبود
دیگر داغ شدن پاها از بازی فوتبال نبود
دیگر شوق گرفتن عیدی بعد هر سال نبود
دیگر خبری از کتاب های تن تن و قهرمان بازی نبود
دیگر خبری از کل کل بچه ها سر قرمز و آبی نبود
دیگر خبری از سر زدن  و زنگ زدن و گل خشکیده داخل نامه نبود
دیگر پشت سرم رفیق و هم بازی که نه حتی سایه ام نبود
دیگر زندگی ام ب
همان لحظاتی که آدم فکر ميکند یکی از بنده های خوب خداست، ندانسته دارد سقوط مي کند. نمي دانم چه حکایتی ست. نمي دانم چرا‌. فقط مي دانم هر بار که ظنم به خودم خوب شد، بعد از یک بازه ی زمانی تبدیل به آدم افتضاحی شدم. مثل حالا. 
 
 
 
 
منی که لفظ شراب از کتاب مي شستم
زمانه کاتب دکان مي فروشم کرد .
هرکه را دیدیم یاری داشتهسر بروی دوش جانی داشته  این زمانه که در آن معلوميمروزگاری دل یاری داشته
چرخ گردون را که ميبینیم زمانگردشش طومار بلندی داشته
بارالاها قسمت ما شد شکستنورنه دل ما هم این زمانه یاری داشته 
 
مهدی داوودی
زمانه ی تفریق. پیش از وصل، فصل. خَلق را به خویش نهادن و بی خَلق برخاستن و خُلق را آتش زدن، بی خُلق برخاستن. غم را وانهادن و شادی را، و هر طلب پست را، و هر آرزو و اميد. همه بندها بگسستن، از سست ترین تا سخت ترین. هیچ ندا را پاسخ نگفتن، به هیچ آیین و ادب سر نجنباندن، و سر به هیچ سر فرو نیاوردن، نه خدا و نه انسان. از همه چیز سر کشیدن. بی باور به قدمگاه حقیقت رفتن و سر گوش تا گوش به تیغ استاد عشق سپردن. 
طرد شدن، خاک شدن، خاکِ حقیقی، نه خاکِ خاک. خاکِ آسمان
خدایا چقدر بزرگ و بخشنده ای که به موجود کوچکی مانند انسان اجازه دادی تورا بخواند درحالی که تو در بزرگی خود عظیم ترین و انسان در خلقت تو و درمقابل مقام عظمت تو از ناچیزترین هاست و این درحالی است که بعضیها تصور ميکنند اگر تو را بخوانند برسر تو منت گذاشته اند.  خدایا به تو پناه ميبرم از اینکه هنگامي گنج توجه و یاد تو در نزد من است به متاع ناچیز و پست دیگری که غیر توست توجه نمایم.خدایا مارا جز دربرابر عظمت خودت محتاج نخواه و کار مارا به بندگانت مي
ما مدام از این مينالیم که زمانه بد شده و آدم‌ها بد . ولی هیچکاری برای باقی‌مانده‌ی آدم‌های خوب دنیا نمي‌کنیم ، حمایتشون نمي‌کنیم ، دائما از خوبی و صداقتشون سوءاستفاده ميکنیم ، دائما بهشون شلیک مي‌کنیم . بعد دوباره ميایم و مينالیم که زمانه‌ی بدیه و آدم‌ها بدتر .
بزرگ‌ترین بدی در حق هرکسی، کشتن رویاها و اميدهایش است. من به شما قصری مي‌بخشم، اما کاری مي‌کنم که حتی نتوانی برای فردایت هم رویای کوچکی داشته باشه. مجبور باشی در همين لحظه و اکنون زندگی کنی و هیچ نیم‌نگاهی به آینده نداشته باشی. در همين حالایی زندگی کنی که سرشار از ترس‌ها، تردیدها و دل‌نبستن‌هاست. زمانه‌ای که در آن نشود دل بست، زمانه‌ی مردن است.
مشاورهٔ تربیتیپاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به یک پدر فعال فرهنگیپرسش:بنده هستم و زندگی‌ام را وقف دین خدا کرده‌ام و همچنین مردم مرا به‌عنوان الگو مي‌بینند. خیلی نگرانم که فرزندم خدای ناخواسته ناخلف بشود.از طرفی سرم هم واقعاً شلوغ است و نمي‌توانم زیاد برایش وقت بگذارم. چه کنم؟ لطفاً چند وظیفهٔ مشخص و اصلی و کلیدی را در قبال فرزندم بفرمایید که با انجام آنها خیالم راحت باشد، که وظیفه‌ام را انجام داده‌ام.پاسخ استاد:سؤال شما چند بخش د
دلهره مگر از کجا آمده؟ دلِ آدمي‌زاد که خالی شود، انگار که پشت و پناهش شکسته باشد، ميشکند. بعد غرق همين خالی مي‌شود. خالی همان چیزی‌ است که قبلا دل به آن قرص بوده و حالا نیست، نیست چون بی‌خبر رفته. بی‌خبر خالی شده و بی‌خبری هول‌آور است. هولِ فرداها پیشکش، هول همين آن و الآنی که خالی شده دارد فرو مي‌ریزد هر چه بود و نبود. سیل و زله مگر از کجا آمده؟
دانلود کتاب زندگی و زمانه شاه
دانلود کتاب زندگی و زمانه شاه
دانلود کتاب rdquo; زندگی و زمانه شاه ldquo; کتاب نایاب زندگی و زمانه شاه اثر غلامرضا افخمي است. کتابزندگی و زمانه شاه از پنج فصل تشکیل شده است. در فصل نخست به رضاشاه و دوران جوانی محمدرضا مي zwnj;پردازد. فصل دوم با بر تخت نشستن محمدرضا شاه آغاز شده و سپس با مسئله بحران .
دریافت فایل
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایميل کنید نتایج وب دانلود کتاب زندگی و زمانه شاه » کتابخانه رایگان تاریخ ما https://
چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد. او مي‌دانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان.عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد… نه چوبی که بر تن و بدنش مي‌زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته!پیرمرد دنیا دیده‌ای از آن جا مي‌گذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را مي‌دانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.بز به
ما مدام از این مينالیم که زمانه بد شده و آدم‌ها بد . ولی هیچکاری برای باقی‌مانده‌ی آدم‌های خوب دنیا نمي‌کنیم ، حمایتشون نمي‌کنیم ، دائما از خوبی و صداقتشون سوءاستفاده ميکنیم ، دائما بهشون شلیک مي‌کنیم . بعد دوباره ميایم و مينالیم که زمانه‌ی بدیه و آدم‌ها بدتر .
*به شهر Riften» واقع در جنوب شرقی اسکایریم سفر کنید.*در اونجا Temple of Mara» رو پیدا کنید. مارا الهه عشق اسکایریمه! #رمانتیک*در اونجا راهب معبد Maramal» رو پیدا کنید؛ اکثر اوقات اونجاست. اگر نبود با استفاده از Wait» بین ساعت نه صبح تا هشت شب به معبد برگردین.*برین باهاش صحبت کنین و از منوی صحبت گزینه I want to know more about the temple of Mara» رو انتخاب کنین. انقد گفتگو رو ادامه بدین تا گزینه خرید گردنبند (اميولت) مارا تو منو بیاد.*گردنبند رو با قیمت دویست سِپتیم (واحد پول
 
مي گوید: چرا همجنسگرایی را که ميل طبیعی و تایید شده پزشکان و جامعه علمي است را شما دین داران به رسميت نمي شناسید ؟
مي گویم: چرا شما حرف مارا که دین گفته است همجنسگرایی سبب فساد و انحطاط جامعه است را به رسميت نمي شناسید؟
مي گوید: آخر چنین نیست و در همجنسگرایی هیچ فسادی نیست و شما حق طبیعی و آزادی مارا از ما مي گیرید و مارا سرکوب مي کنید.
مي گویم: در اینکه همجنسگرایی خلاف اخلاق و صلاح جامعه است را که در آن شکی نیست و توان دارم که به روش مورد قبول خ
 سلام بن مستنیر گوید من درخدمت حضرت باقر ع بودم که حمران بن امين یکی از اصحاب انحضرت وارد شدو از چیزهایی از ان حضرت پرسیدپس همينکه خواست برخیزدبامام باقر  عرضکرد من شما را اگاه کنم.  خداوند عمر شما را دراز کند و مارا و مارا بوجود شما  بهره مند سازد که ما خدمت شما ميرسیم واز شما بیرون نميرویم تا اینکه در نتیجه دلهای ما مارانرم شود وجانهای ما از نداشتن این دنیا تسلی یاید وان چه از این اموال. ودارایی که در دست مردم  است بر ما خوار و پست شود سپس از
در زمانه ای هستیم که اگر انقلابی باشیم، مسیر حرکتمان هموار نیست. هم از دشمن قسم خورده، ضربه ميخوریم، هم از دشمنانِ به ظاهر دوست و هم از دوستان ِ جاهل! برنامه هایی امثال #جهان_آرا اولین بار نیست که حذف و ساکت مي‌شوند. 
ادامه مطلب
احساس خارش در ناحیه گلو اغلب در اثر عفونت مجرای تنفسی فوقانی و گلودرد چرکی اتفاق مي افتد. خارش گلو معمولا طی چند روز با مراقبت های رایج برطرف مي شود.


به گزارش : خارش گلو یک بیماری نیست، بلکه نشانه ای از یک بیماری یا مشکل است و معمولا با علائم دیگری مانند تب، درد گلو، به سختی قورت دادن غذا، احساس درد موقع بلعیدن غذا، سرفه و … همراه است.
ادامه مطلب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها