نتایج جستجو برای عبارت :

آغوش استاد امیر علی پناه

کلمه بده. به من کلمه بده ای دوست تا دق نگیرم. به من کلمه بده ای یار. ای دورترین نزدیک‌. ای عزیزترین غایب. ای غریب‌ترین آشنا. ای عدوترین محب‌. ای همراه‌ترین. به من کلمه بده. به من پناه بده. حرف‌های تو پناه منند. مرا در پناه صدایت بگیر. مرا از خودم بگیر و در خود غرق کن. پناهم بده تا با تو حرف بزنم. تا صدایت کنم. صدایم کن عشق من، رنج من، عیش من، اندوه و طرب من. آه پر آتشم. نفس گرمم. محبوب من. جان من. از تو دورم و سرشار. از تو لبریزم و محروم. از دلتنگی سرشار
این جزوه مربوط به جلسه اول بیوشیمی 2 استاد مقدم پناه هست و شامل سرفصل های: 1- تجزیه قند ها در گوارش 2- کانال های انتقال مونوساکارید ها (GLUT & SGLUT) 3- گلیکوژنز 4- مسیر های سوختن گلوکز و 5- سرنوشت پیرووات است.
 
لینک دانلود در ادامه مطلب
ادامه مطلب
این جزوه مربوط به جلسه اول بیوشیمی 2 استاد مقدم پناه هست و شامل سرفصل های: 1- تجزیه قند ها در گوارش 2- کانال های انتقال مونوساکارید ها (GLUT & SGLUT) 3- گلیکوژنز 4- مسیر های سوختن گلوکز و 5- سرنوشت پیرووات است.
 
لینک دانلود نمونه فایل در ادامه مطلب
ادامه مطلب
غروب دلگیریه، بعد از عشقبازی‌ه اجباری از جانب من و عدم تکمیل فرایند، بعد از هزار چانه‌زنی با خودم که هیچ فرقی بین میم و ح در عشقبازی نیست و تمام تفاوت در هورمون‌های من است، حالا به کنجی خزیده‌ام و غم در دلم بمانند قطره آبی بر سنگ دارد رسوخ می‌کند و من به هرچه پناه می‌برم تا گریزی یابم از آن در این س و خلوت. 
در آغوش میم اما برایم مسجل شد که من بی عشق نمی‌توانم. یا باید زندگی را کنار بگذارم و یا هرازچندی تن به عشقی هرچند سوگوارانه دهم.
بس ا
و آغوش است درمانِ دلی که گاه میگیرد!♥️پناه اخرِ قلبم تویی هرگاه میگیرد!♥️
 
به سمت تو کجا کی باز راهی شد دلِ تنگم؟!که از بغضِ دلم گاهی دلِ این راه میگیرد!
 
تو زیبایی و دلبر هم، تو را من ماه میگویم!برای این منِ بی کس، دل آن ماه می‌گیرد؟!(گفت: میگیرد!)
 
ولی هرجا که میگیرد دلت ای ماهِ قلب من!الهی من فدای تو که دل بیگاه میگیرد!♥️
 
کجا باید بگردم من به سمت بویی از مویت!♥️که باران عطر مویت را به خود دلخواه میگیرد!♥️
 
بغل کن چون جهان دیگر برایم جا
نقشه ها و دیتیل های جان پناه شیشه‌ای به صورت دقیق و با توجه به تفاوت مکان های نصب جان پناه طراحی شده است. در اجرای جان پناه شیشه‌ای باید به اصول و دیگر های طراحی شده به دقت توجه کرد. زیاد سیستم‌های جان پناه شیشه‌ای گزینه‌های زیادی در دست ساختمان سازان قرار داده تا بر اساس دیگر در مورد نظر خود بهترین مدل جان پناه را انتخاب کند. علاوه بر دلیل ها که مشخص شده می‌توان بر اساس سفارش مشخص برای هر پروژه به طراحی دیتیل انحصاری نیز اقدام کرد البته هز
مهمترین جزء هر جان پناه شیشه ای که در میزان ایمنی و زیبایی ظاهری آن محصول تاثیرگذار است نوع و کیفیت پنل های شیشه ای است که به عنوان گارد و دیواره محافظ استفاده می شود. شیشه جان پناه بر اساس سیستم و دیتایل اجرایی جان پناه تعیین می‌شود در ساخت جان پناه استفاده می شود به دو دسته شیشه سکوریت در ضخامت های ۸ و ۱۲ میلیمتر برای جان پناه های ترکیبی و شیشه های لمینت با ضخامتهای ۱۶ و ۱۸ و ۲۰ میلیمتر برای جان پناه های تمام شیشه ای استفاده می شود. شیشه جان پ
تعیین قیمت جان پناه شیشه‌ای به عواملی بستگی دارد که به ترتیب اهمیت عبارتند از: ضخامت شیشه جان پناه هر اندازه ضخامت شیشه جان پناه بیشتر باشد قیمت جانپناه افزایش می یابد در این مورد سیستم انتخابی برای نصب پنل های شیشه ای جان پناه در انتخاب ضخامت پنل ها تعیین کننده است. نوع و کیفیت یراق آلات جانپناه شیشه ای یکی دیگر از عوامل مهمی که در کاهش و افزایش قیمت جانپناه شیشه‌ای موثر است مدل و کیفیت اتصالات مهارکننده پنل های شیشه ای است. در تمام مدلهای
از وقتی راهنمایی میرفتیم و مشکلات احساسی باید توی مدرسه روی میز پینگ پنگ ، موقع خوردن نون پنیر خیار ، با درد و دل کردن حل میشد ، من نقش آغوش رو داشتم . یعنی همونطور که سعی میکردم یجوری زورکی صبحونه مو تموم کنم که ظهر با مامانم درگیر نشم ، گوشام یا خودم رو هم آغوش میکردم واسه حرف های دوستم که داشت برام از مشکلاتش میگفت . تو دبیرستان کم کم آغوش کلامی پیدا کردم . یعنی حتی اگه توی دلم فکر میکردم چقد شرایط دوستم سخته سعی میکردم جوری حرف بزنم که طرف ام
آغوش ام اس چگونه دردی است؟
شما ممکن است این درد را در زیر قفسه سینه خود و یا در هر نقطه بین گردن و کمر خود احساس کنید. آغوشMS می تواند کسل کننده و دردناک، تیز، یا سوزشی باشد و معمولا از چند ثانیه تا چند ساعت و در موارد نادر، چند روز طول می کشد.
آغوش در حالیکه می تواند منبع آرامش و امنیت باشد وقتهایی هم می تواند ناشی از رنج و درد باشد و آغوش ms” این منظور را بیان می کند.
اگر شما مبتلا به بیماری MS باشید ممکن است یک گروه از درد را در اطراف نیم تنه خود ا
مادر مثل هوا می مونه، دائم در هوای محبت خالصانه و بدون توقعش نفس کشیدی، گاهی حتی از همه بیشتر بهش اعتماد داری بدون اینکه بفهمی و بدانی.
اونقدر در این هوایی که گاهی ممکنه فراموشش کنی، تا اینکه نفست تنگ بشه از مدتی دریافت نکردنش.
اگر به عقب برگردم، حددداقل تواضعم در برابرت هزار چندان میشه مادرم.

+شاید شبیه ترین آغوش به آغوش خدا بعد از آغوش رسول الله و امام زمان، آغوش مادر باشه.
بسته به هدف کارفرما در شرکت ها و ادارات از پارتیشن شیشه ای می توان برای ایجاد بخش های مختلف و با مقاصد مختلف اداری استفاده کرد. این امر کمک بسیار بزرگی به استفاده بهینه از فضا می کند و در عین حال صرفه جویی اقتصادی چشم گیری نسبت به اتاق سازی با آجر محسوب می شود. شیشه به کار رفته در پارتیشن های اداری از نوع سکوریت است و ضخامت 10 میلیمتر دارد. فریم ها و قالب های متنوع با رنگ های متفاوت و زیبا هماهنگ با سلیقه مشتری جهت اجرا در محل موجود است. درب های پ
حرفی بزن.
"نفرت به عشق نزدیک تر است تا بی تفاوتی به آن."
باور کن. باورم کن.‌
"طوفان که باشی از خودت به کجا پناه توانی برد؟"
من از خودم پناه آورده ام به تو. 
پناه بر تو.
حرفی بزن.
و من از استیصال این همه کلمه، سرم را می‌چسبانم به سردیِ غم انگیزِ پنجره. 
رویِ بخارِ پنجره می نویسم "من را بغل بگیر و دور کن."
نویسنده :ناشناس 
در روز فتح مکّه،
حضرت علي عليه السلام در حالی که سر خود را پوشانده بود به طرف خانه خواهرش امّ
هانی رفت، چون خبردار شده بود که او حارث بن هشام و قیس بن سائب و چند نفر از بنی
مخزوم را پناه داده است. وقتی مقابل در خانه رسید، با صدای بلند فرمود: در این خانه
چه کسانی را پناه داده اید؟ فراریان با شنیدن صدای او از شدت ترس، به خود می
لرزیدند. ام هانی که علي عليه السلام را نشناخته بود از خانه خارج شد و گفت: من امّ
هانی، دختر عمه رسول خدا صلی الله عليه و آ
بسته به هدف کارفرما در شرکت ها و ادارات از پارتیشن شیشه ای می توان برای ایجاد بخش های مختلف و با مقاصد مختلف اداری استفاده کرد. این امر کمک بسیار بزرگی به استفاده بهینه از فضا می کند و در عین حال صرفه جویی اقتصادی چشم گیری نسبت به اتاق سازی با آجر محسوب می شود. شیشه به کار رفته در پارتیشن های اداری از نوع سکوریت است و ضخامت 10 میلیمتر دارد. فریم ها و قالب های متنوع با رنگ های متفاوت و زیبا هماهنگ با سلیقه مشتری جهت اجرا در محل موجود است. درب های پ
بسم الله مهربون :)
 
استاد اومده، هنوز شروع نکرده صداشو انداخته تو سرش و داد میزنه! 
طفلک بچه ها هرچی جواب میدن، حتی اگه درست هم باشه دعواشون میکنه، تحقیرشون میکنه و فحش میده حتی! جلوی خود مریض و بقیه ی پرسنل و بچه ها! اصن یه جوری رفتار میکنه حتی بلد باشی هم سکته میکنی.
دو گروه دیگه نوبت گروه ما میشه. کاش استاد "خ" برای امتحان میومد ‌.
خدایا پناه بر تو
فردا کلاس تار دارم ولی فقط یک بار مهراز را در آغوش گرفتم و درس آواز از دستگاه ماهور ردیف را نواختم آن هم بسیار بد و پر ایراد. جریان بلیطهای vip فرزاد فرخ که پیش آمد تمام تلاشم شد برنده شدن در این مسابقه. تمام فالورهایم را تگ کردم تا حامی ام باشند برای رسیدن به آرزوی دیرینه ام. حتی استاد عیسی را. دیشب برای استاد عیسی تبریک شب یلدا فرستادم و گفتم درسم را نزده ام و قول دادم جبران کنم. گفتم درگیر جمع آوری لایک برای برنده شدن بلیطهای فرزاد فرخ هستم. است
- آیا به راستی از اینکه بلافاصله بعد از آن عزم همگانی و به بیرون پرت کردنم از خانواده و محروم شدن از هست و نیست، این خاندان از کوچک و بزرگ سخت به جان هم افتاده‌اند و شب و روزشان جهنم شده، خرسندم؟ بله، عمیقاً.
- چه کسی گوشه‌ای از باری را که از تیر نودوشش تا مهر نودوهفت کشیدم به دوش گرفت؟ هیچ‌کس. آیا طرد نشدم؟ شدم. آیا زیر نگاه حقارت‌بارشان راهم را نکشیدم، نرفتم و خودم را به آغوش غربت شهری کثیف نکشاندم؟ کشاندم. این همان پناه به آغوش دشمن نبود؟ بو
- آیا به راستی از اینکه بلافاصله بعد از آن عزم همگانی و به بیرون پرت کردنم از خانواده و محروم شدن از هست و نیست، این خاندان از کوچک و بزرگ سخت به جان هم افتاده‌اند و شب و روزشان جهنم شده، خرسندم؟ بله، عمیقاً.
- چه کسی گوشه‌ای از باری را که از تیر نودوشش تا مهر نودوهفت کشیدم را به دوش گرفت؟ هیچ‌کس. آیا طرد نشدم؟ شدم. آیا زیر نگاه حقارت‌بارشان راهم را نکشیدم، نرفتم و خودم را به آغوش غربت شهری کثیف نکشاندم؟ کشاندم. این همان پناه به آغوش دشمن نبود؟
 قسمتی از دعای امام سجاد (ع) در باب پناه بردن به خدای متعال:
بار خدایا بتو پناه می برم از:
حرص و آز
 تندی غضب و خشم
 تسلط حد و رشک
 سستی صبر و شکیبایی
 کمی قناعت و خرسند نبودن بکمی قسمت و بهره خود
 سوء خلق و بدخویی
 افراط ( از حد) خواهش نفس و غلبه حمیت
منبع: کتاب ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه بقلم حاج سید علينقی فیض الاسلام
آن لحظه‌یِ خوشِ ضرب‌آهنگ گرفتن بر دیواره‌یِ لیوان و هجا هجا کردنِ حروفِ نامِ تو و امتدادِ لذت‌بخشِ زمان و در میانِ خواب و بیداری، چشم در چشم تو و دست بر گونه و شانه به شانه‌یِ تو و لب بر لبِ تو؛ هیچ شدنِ تمامِ دنیا و مافیها و تلخی‌هایش برای ساعتی و مستغرق در خیالِ خوشِ آغوشِ سپیدِ سرسبزِِ سراسر پیوسته‌یِ تو؛ بریده از مکان و دست شسته از زمان و معلق بین آسمان و زمین؛ سبک، چون پَری در باد. هیِ دوستت دارم‌هایِ دعاگونه‌یِ بلند و فراموش شده از
بسم رب الرفیق وقتی می شنوم که وارد قرقگاه» تو شده م، حس آرامش پیدا میکنم. چه خوبه که همیشه بهانه هایی هست که پشت سرم رو نگاه کنم و بخوام دوباره برگردم! و چه خوب تر که من بنده ی تو ام! و اگر آغوش تو همیشه باز نبود، به کجا پناه می بردم؟! پ.ناز امشبیک نفر پشت در خانه هایمان نان و خرما می گذارد یک نفر که نمی شناسیمش.تلک الایام
امینی در راه پله ها هدف اصلی از نصب نرده است اما با بهبود متریال شیشه ای و فی شکل ظاهری نرده ها در داخل ساختمان نیز اهمیت پیدا کرده است. هماهنگی این بخش از ساختمان با طراحی کلی دکوراسیون داخلی ساختمان باعث شده است تا استفاده از شیشه برای ساخت نرده راه پله بیشتر به کار گرفته شود. نرده شیشه ای پله و چان پناه شیشه ای پله یک سیستم ایمنی تمام شیشه است که به شکل شبکه ای منظم از دیواره های شیشه ای و اتصالات فی بر روی کف پله ها یا دیواره کناری راه پل
استفاده از جانپناه شیشه ای تراس به دلیل زیبایی، بهبود نورپردازی و سریع با کمترین تخریب داشتن ایمنی بالا مناسب در مقابل عوامل مخرب محیطی و گرما انتخاب هوشمندانه برای پوشش محافظ‌ ترای است. در اجرای جان پناه شیشه ای از اتصالات ضدزنگ استیل و آلومینیوم آنودایز شده به همراه شیشه سکوریت و لمینت استفاده میشود. ضخامت استاندارد شیشه های به کار گرفته شده در این محصول بر اساس ارتفاع جان پناه شیشه ای تراست و طول آنها بین ۱۸ تا ۲۰ میلیمتر است. جان پناه ش
به تو که فکر می کردم جهان به هم می ریخت منطق وجود نداشت و مردم آدمک هایی بودند در حال حرکت، جاده ها ساخته شده بودند تا مرا به تو برسانند، ابرها انتظار می کشیدند در لحظه ی موعود ببارند، دست ها و سازها تلاش می کردند احساسم را بنوازند، پاهایم می دویدند برای وصالت، چشم هایم می چرخیدند دنیا را، برای تماشا کردنت و دست هایم. دست هایم و آغوش تو. همه چیز به کنار فقط آغوش تو.
به بازی بچه ها نگاه میکنم.به بازی رایان کوچولوی خونمون
گوش میکردم به صدای خنده و گریه وجیغ وداد بچه ها
و به رایان.
به کودکانه قهرکردنش و پناه به اغوش مامانش
نگاه کردم به پناه رایان
و نگاه کردم به پناه خودم به وقت قهرکردنم با دنبا
و پناهی نیافتم
و یافتم تنهایم 
ویافتم خودم را ذرانزوای خویش
بسم الله الرحمن الرحیم ./
خدایا ای که جز تو هیچ پناهی برای این دل تنگ و تن خسته نیست ای که مرا در آغوش میکشی به وقت تنهایی های بی پایانم ای که میدانی سِرّ درونم را . ای بزرگی که بندگان کوچک خوار حقیر ناتوان را میبینی و به تک تکشان عشق می ورزی . خدایا جز تو هیچ ندارم و جز تو هیچ نمی جویم آنچنان ضعیفم که که خود را نمیابم و نمیفهمم . ای که ذات کبریایی ات را هرگز درک نخواهم کرد ! بیا و بر بنده ی ضعیف ناتوانت رحم کن . ای که خستگی در تو هیچ راه ندارد چگون
-آغوش گرمم رو پذیرا باش، تولدت مبارک!+مرسیی[با ذوق!][بغل و اینا!]-دیگه پول نداشتم خب، فقط آغوش گرم داشتم!!+همین آغوش کلی از پول بهتره!نتیجه اخلاقیم نداره، خودتون نتیجه بگیرید!
سر کلاس بحث شد که خانم فلانی قراره پدرمونو دربیاره، یهو معصومه با یه لحن خیلی جالب و مخصوص به خودش گفت "اونایی که پدر ندارن چی‌شونو می‌خواد در بیاره؟!"
امروز اتفاقی افتاد که بیش از پیش به وجود نعمتی که داشتم پی بردم. حالا بیش از پیش به پدرم ،پشت و پناه زندگیم ایمان دارم و مطمئنم حرفی بدون صلاح فرزندشان نمی زنند. ما آینه را می بینیم و پدرها خشت خام. 
*تولدت مبارک مرد زندگی من*
سلام داش مجید
خوش اومدی . داداش قدم رنجه کردی .
داداش یادته میخوندی: پناه حرم . کجا داری میری بگو برادرم . پناه حرم .
رفتی و خودت شدی پناه حرم . رفتی ، خیلی خوبم رفتی . جوری رفتی که بی بی جان زینب (س) خریدارت شد .
شرمنده که نتونستم بیام تشییعت . من فقط اسمتو یدک کشیدم نه راه و رسمتو .
این پست رو هم فقط به عشق تو نوشتم . وجودتو عشقه داداشم .
مشتی باش و سفارش ما رو هم پیش اربابمون بکن . دمت گرم خدا از بزرگی کمت نکنه
 
خاک پاتم داداش
 
بسان رویایی شگرف در آغوش میگیرمت میچرخم و از این توهم محض دیوانه وارمیخندم .
کلمات دچار دلهره میشوند و من دستپاچه میشوم که چطور این بزم را توصیف کنم .
مادرانه ای دستچین خیال
من و رویای کودکی که در قلبم جوانه زده و نمیدانم به آغوش میرسد یا نه!


آدنا
در گذشته به دلیل رطوبت زیاد با مشکل فرسایش دیواره ها و درب ها مواجه می شدند. از طرف دیگر رعایت بهداشت در حمام های قدیمی باعث شد افراد به فکر استفاده از شیشه به عنوان دیواره کابین دوش باشند. شیشه علاوه بر افزایش نکات بهداشتی به زیبایی محیط حمام کمک می کند. پاکیزه بودن افراد در جوامع امروزی بسیار مهم است و رعایت بهداشت عمومی و خصوصی در حمام ها با این محصول کیفیت بهتری خواهد داشت. اهمیت دکوراسیون حمام شیشه ای ایجاد یک محیط آرام بخش و زیبا طراحان
این روزها حتی نسبت به آدم های بزرگتر از خودم هم حس مادری دارم. مثلا همین امروز که پست وبلاگ آسیاب را می خواندم،  دلم حس مادری را داشت که فرزندش را گذاشته توی دنیا و رفته پی ادامه ی مسیر جاودانگی اش. می خواستم به فرزندم بگویم، آرام باش فرزندم، با قوت ادامه بده، عشق جاری شده بین ما تنها شمه ای از عشق بی کران خدا به مابوده و هست.
به تو از این جهت که مادری عاشقانه همه جوانب جسم و جانت را در آغوش پر مهر پرورانده تا قد و قواره ات از هیکل نه ی او درشت
سریال پناه آخر چند قسمت است
تعداد قسمتهای پناه اخر چن تاست؟
 
خیلی خلاصه میگم (دوازده تا)
اگر بخوام چیزی رو خدمت شما عزیزان عرض کنم اینه که پناه آخر هر کسی خدا هست
یعنی اگر دیدید که دیگه هیچ چاره ای ندارید باید به حضرت حق نظر کنید. چون حضرت حق در لحظات حساس میتونه کمکتون کنه و پناه بی پناهان باشه.
در هر صورت این مجموعه ی تلوزیونی که این روزها ساخته می شه و مخاطبان خاص خودشم داره در 10 قسمت ساخته شده
اگرچه 12 قسمت خیلی زیاد نیست ولی میتونه یک برگ بر
سایه‌ی سیاه، چقدر از هم دورمان کرده این‌روزها و چقدر فهمیده‌ایم باهم‌بودن و به آغوش‌کشیدن و بی‌بهانه شاد بودن، تا چه اندازه می‌تواند برای آدمی ارزشمند باشد و افسوس می‌خوریم که تا اینجای مسیر را چقدر بی‌دلیل به خودمان سخت گرفته بودیم، چقدر خودمان را از فرصت شادی و لبخند محروم کرده و نگران نداشته‌هایی بودیم که بدون آن‌ها هم می‌شد زندگی کرد و شاد بود.
چقدر از کنار هم عبور کردیم بدون آن‌که با هم حرف بزنیم، چقدر عزیزان‌مان را بغل نکردی
نمیدانم چگونه است که لحظات بی تو اینقدر آهسته میروند، اما چون که هستی این قدر شتاب میگیرند. 
نمیدانم شاید آنها هم به انتظار نشسته‌اند و چون تو یا نسیمت آیی و آید تندتر میتپند. شاید در آغوش آنها هم،
قلبی هست که خیال آمدنت ضرباهنگ‌شان بالا می‌یرد. شاید آنها هم تا بحال در آغوش تو 
جای گرفته باشند و آهنگ تندشان آرام گرفته باشد. شتاب‌شان آرام گیرد و در بی‌نهایتت غوطه‌ور شوند.
در حضور تو انگار ثانیه‌ها هم طعم بی‌نهایت شدن را می‌چشند. بی‌نها
خب. امروز اولین روز مهمونی بزرگ خداوند محسوب می شه.امید وارم که هممون یه خونه تی اساسی به این دلامون بدیم.امسال یکم حال و هوای ماه رمضون فرق می کنه.به قول یکی از دوستان "رمضان امسال اما دست‌هایمان بیشتر محتاج دعاست و دل‌هایمان هر لحظه دخیل بسته است برای اجابت؛ سحر و افطارش بوی نیاز می‌دهد، بوی احوال ملتی ناخوش که به آغوش خدا پناه اورده است!  "
 
انشا الله نماز و روزه هامون قبول باشه ، عاقبتمون ختم به خیر بشه.
 
التماس دعا
 
یا حق
پتوی گرم ابرها تمام شهر را در آغوش کشیده. به دور دست‌ها که می‌نگرم، هیچ چیز نمی‌بینم، جز تودهٔ سیمابگونی که گویی تا بی‌نهایت ادامه دارد. یک‌جور عدم که دلم می‌خواهد در آن حل شوم و تمام این لاوجود را در آغوش بگیرم.
اما هرچه جلوتر می‌روم هستی بیشتر توی چشم و چالم فرو می‌رود. زمین، درختان، ماشین‌ها، دیوارها، آدم‌ها، آدم‌ها، آدم‌ها. و همهٔ ما محکومیم به بودن.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها