فیلم خاکبرسري + دانلود
دریافتعنوان: فیلم خاکبرسري دانلودحجم: 11.9 مگابایتتوضیحات: فیلم خاکبرسري دانلود
دریافت
عنوان: فیلم خاکبرسري دانلودحجم: 11.9 مگابایتتوضیحات: فیلم خاکبرسري دانلود
-خاک بر سری-خاک بر سری خفن-خاک بر سری تلگرام-خاک بر سری+18-خاک بر سری نی نی سایت-خاک بر سری فیس بوک-خاک بر سری جدید-خاک بر سری ها-خاک بر سری ایرانی-خاک بر سری عکس-کانال خاک بر سری خفن-عکس خاک بر سری خفن-عکس های خاک بر سری خفن-اس ام اس خاک بر سری خفن-جک خفن خاک بر سری-ک
یه بالشت کوچولو دارم که شبا تا نگیرمش بغلم نمیخوابم. شبا بجای بِنی اینو بغل میگیرم. بعد مثلا نصف شب بیدار میشم میبینم دستم بیحس شده و درد میکنه، ولی انقدر فرضیهی اینکه این کَلهی بِنیه برام قویه، که بدون حتی نیممیلیمتر تغییر وضعیت تو همون حالت دوباره میخوابم. البته که صبح که پا میشم بالشت کف اتاق افتاده؛ ولی سوالی که از خودم دارم اینه که زن حسابی، چرا؟ واقعا چرا؟
یعنی این چند روز بعد اون ماجرای رمز دار تازه فهمیدم ، روابط چقدر زیاده و من چقدر ساااده ام :/
فکر میکردم طرف متاهله چون حلقه دستش بود ! الان فهمیدم دوست پسرشه ! بعد اینها به درک ! نشسته راحت از روابطشون میگه !
به اون یکی که دوست پسرش همکلاسیمونه ، میگم اون فلش من رو از دوست پسرت بگیر فردا بیار برام لطفا !برگشته میگه امشب نوبت خونه ی منه ، بیاد میگم بیاره میگیرم ازش :/
من :/ نوبت خونه ی اون :/
اون یکی ۱ ساله با دوست پسرش به هم زده ، نشسته از مشکلاتش
به وقت اولین سینمای سال جدید
با بارش باران توی عصر پنجشنبه از بام لند و فوتبال حبابی و دوچرخه سواری کنار دریاچه کوچ کردیم سمت کوروش و سینما.
ساعت حدود یک و نیم بود که نشستیم پای تماشای فیلم چهار انگشت.
فیلم تمام شد.قشنگ بود.یک جاهایی از فیلم خندیدیم،یک جاهایی لب هایمان را کج کردیم که خب یعنی چی؟،و یک جاهایی هم گفتیم
خدا را شکر که فیلم پر از شوخی های احمقانه و جنسی نیست.
در کل فیلم طنز و خنده داری بود اما به قول دنیای مجازی اصلا شاخ نبود.بیشتر با
فاند تحصیلی کانادا یا بورسیه تحصیلی کانادا چیست ؟
فاند تحصیلی کانادا یا بورسیه تحصیلی کانادا چیست ؟
هر ساله تعداد زیادی دانشجو از سراسر دنیا برای تحصیلات آکادمیک راهی کانادا میشوند. تحصیلاتی که به رغم تمام نکات مثبت و جذاب، عاری از سختی و مشقت نیست. نخستین مشکلی که اکثر داشجویان با آن دست و پنجه نرم میکنند، گرفتن پذیرش در دانشگاههای کاناداست.
اما اگر از پس هزینههای زندگی و تحصیل در کانادا بر نیایند تحصیل در کانادا چه مفهومی دارد؟
فا
چشمانت سادات من بود و بوسه ات تبرکی برای برکت لبهایم
این عید قرارمان باشد یادآوری نرسیدنها.
فصلی که با رسیدنش انگار می رسند
دستان من به دامن "سادات" چشم تان
راستش تو برایم بسان خورشیدی بودی با و من زمینی با 92،935،700 مایل فاصله!
اوضاع رو براه تر از اینها نمی شود
ما و شما و خواب و خیالات چشمتان!
پ.ن۱:
از روزِ عزا گرفته تا عید سعیـد
از حوزه ی قم بگیر تا کاخِ سفیـد
هر گوشه و هر زمان تو را می بوسم
تا کور شود هر آنکه نتواند دید!
پ.ن۲:
شعر و پس
بسمالله
بسی ایام بود که در خود فوران علاقه به نوشتن را میدیدم. البته که نویسنده نیستم؛ اما نویسنده شدن را دوست دارم و شاید روزی روزگاری حتی ردای چاپ کتاب را هم بر تن کنم. به هرحال ایام میگذشت و حقیر همچنان در دنیای مجازستان به دنبال فضایی برای انتشار دلسخنها بودم. مردد بودم که آیا مجازستانهایی چون #اینستا و #تلگرام و آن دیگرها به درد نوشتن و انتشار میخورد یا نه. نیک که بنگریستم اینستا و تلگرام را مجازستانی برای مهملگویی و جفنگ
دلم لک زده برای اینکه مانتو شلوار گل گلی گشاد و نخیمو بپوشم.
چند جلد از کتابای شهید مطهری رو بزنم زیر بغلم و برم سر کلاس و جواب شبهات دخترای راهنمایی دبیرستانی رو بدم.
زنگ تفریح باهاشون برم روی آسفالت کف مدرسه بنشینم و چیپس و پفک با سس بخورم و به زور به جوکای بی ادبیشون بخندم.
دلم لک زده که اجازه بدم فکر کنن خنگم و به قول خودشون ایستگاهمون بگیرن و ته کلاس کر کر بخندن و منم خندهم بگیره.
بعدش یکی دوتاشون زنگ تفریح یونسکو بیان پیشم و رازهای
[ کتاب فروشی طبقه ی همکف]
-سلام آقا کتاب خاک برسري دارید؟
+بلههههه؟!؟!؟!
-عه! نه چیزه. منظورم دهکده ی خاک بر سره!
آقاهه با شک یه نگاه بهم انداخت : برای چه رده سنیه؟
-کودک که نیست! فک کنم بزرگسال دیگه.
+آها خب برید طبقه یک اونجا بپرسید
تپ تپ تپ تپ
[ طبقه یک]
-سلام، دهکده ی خاک بر سرو دارید؟
در کسری از ثانیه چشماش گرد شد و زد زیر خنده
-خب ببخشید ولی واقعا اسمش همینه آخه!
+نه خانوم خواهش میکنم، چون یهو گفتید خندم گرفت.
[در مراسم جشن تولد]
_کادو ها رو ب
بچه ها من یه دوست ترنس دارم(اف تو ام)، همونیه که اون کانال مدرسه رو راه انداخته بود، بعد اون روز بهم این پیامو داد:
(طبق کلیشه ی مسخره ی هر فمینیستی خصوصا اگه پشم داشته باشه، یا مرد ستیزه یا همجنسگرا)
گویا یکی بهش پیام ناشناس داده و اینو پرسیده بود،
گفتم فکر میکنم چون واقعا مطمئن نبودم:)) یعنی من در مورد گرایش به جنس مخالف مطمئنم ولی در مورد گرایش به جنس موافق نه:))
بعد حدس بزنید چی شد! دیشب یه خواب خفن دیدم؛))
فکر میکنم تو یه جای خوابگاه مانندی ب
آه از این ستمگریِ و بیعدالتیِ و نابرابری!
باورم نمیشود که میرسد دوباره روزِ بهتری
کارگرجماعتِ ضعیف، تا چگونه میکنند با
دستمزدِ حدّاقلیِ و جانکَنیِ حدّاکثری؟!
گریه! عدهای اسیر در معادن زغالسنگ و مس
خوار میشوند و خاک در هزارتویِ خاکبرسري
ناله! جمعی از نِ سرپرست خانوار و بیپناه
مثل کودکانِ کار، میکنند کلفتیِ و نوکری
آه! عدهای زبالهگرد، دربهدر برایِ لقمها
بخش سریع ذهن سریع هیجان زده میشه. می خواد سایفون رو باز کنه، incognito رو باز کنه و بره تو سایت های خاک برسري.
منشائش لذتی که در ذهن نقش بسته. از تجربیات قبلی. احتمالا هم یک دیو اون پشت نشسته و دز این لذت خیالی رو بیشتر از مقدار واقعی نشون میده و این بار وعده میده که لذتی رو تجربه میکنی که هیچ وقت در زندگی ت تجربه نکردی. و احتمالا یک دیو دیگه از یادت میبره که بعد از ء چه حس گندی بهت دست داده.
مقصر مغز انسان نیست. مغز داره کاره خودش رو انجام میده
قرار بود در عید کلی فیلم ببینم؛ ولی اواخر هفته اول، بالاخره آقای ناشر توانست مرا قانع کند که به طور فشرده روی کتابی که از انتشارش منصرف شده بودم کار کنم و آن را به نمایشگاه کتاب برسانم و خلاصه نیمه دوم عیدم به فنا رفت و هنوز هم در فنا هستم!
اما فیلمهایی که در نیمه اول عید دیدم (و راستش زیاد هم انتظاراتم را برآورده نکرد):
۱. جامه دران (۱۳۹۳_حمیدرضا قطبی): یادم نیست کدام بلاگر این فیلم را در وبش معرفی کرده بود ولی هر که بود دستش درد نکند. با این که ف
حتما
داستان زن و مردی که هنگام بازی گلف با هم آشنا می شوند را شنیده اید! زن پس
از آنکه توپ خود را داخل سوراخ مورد نظر می اندازد به مرد کنار خود نگاه کرده و می
گوید: "شما
تو چه مرحله ای هستید؟" مرد با لبخندی بر لب پاسخ میدهد: "من
یه سوراخ از شما عقب ترم!" این اتفاق دوبار دیگر تکرار و
هربار مرد همان جواب را می دهد. تا اینکه در انتهای بازی زن علاقمند می شود که سر
صحبت را با مرد باز کرده و با او بیشتر آشنا شود. از این رو خود را معرفی کرده و
می گوید که صاحب ک
1. جدّاً عذرخواهم.
دیشب حال و حوصله نداشتم و اعراب شعر دقیق نبود (مستقیم Copy/
Paste کرده بودم). الآن تا جایی که توانستم درست
کردهام. اصلاً نمیدانم چرا هروقت نامی از این 3
برده میشود کلی به هم میریزم و دیگر حال و حوصلهای برایم نمیماند.
2. این حال خیلی وقتها
سراغم میآید. گاهی کسانی که مطمئنم در تمام عمرشان حتی یک کتاب نخواندهاند گوشی
تلفن همراه در دست و یا با سؤالاتی که روی کاغذ نوشتهاند میآیند و با مطالبی
مثلاً از تاریخ طبری» و طبق
عاشّیقها، بدیههسرایان خنیاگرِ ساز بهدست آذربایجانی هستند که خود میسازند، خود مینوازند، خود میسرایند و خود از بر میخوانند. ریشۀ آنان را "گوسان" های دوران اشکانی دانستهاند که در آن زمان علاوه بر ساز و آواز، به دورهگردی در شهرها و روستاها و حضور بر سر بالین بیماران مبادرت ورزیده و میتوان گفت به نوعی معتقد به موسیقیدرمانی بوده و در این زمینه به فعّالیت میپرداختند. گوسانها به نوبۀ خود، الگوبرداری جدیدتری از "شامان / شمن" ه
عاشّیقها، بدیههسرایان خنیاگرِ ساز بهدست آذربایجانی هستند که خود میسازند، خود مینوازند، خود میسرایند و خود
از بر میخوانند. ریشۀ آنان را "گوسان" های دوران اشکانی دانستهاند که
در آن زمان علاوه بر ساز و آواز، به دورهگردی در شهرها و روستاها و حضور بر سر
بالین بیماران مبادرت ورزیده و میتوان گفت به نوعی معتقد به موسیقیدرمانی بوده و
در این زمینه به فعّالیت میپرداختند. گوسانها به نوبۀ خود، الگوبرداری جدیدتری
از "شامان / شمن" ها
واقعیتش من سریال پدر رو اون موقع که از شبکه2 پخش میشد نگاه نمیکردم، ولی خب همون موقع نمیدونم چرا، ولی زنداییم تاکید و اصرار میکرد و میگفت رضا از نظر حیا و زندگی و کم رویی و. خیلی شبیه حامد هست و .
چند هفته پیش تو یکی از شبکه ها اتفاقی با خونواده این سریال پدر رو یه تیکه ش رو دیدیم بعد مامان گفت قسمت هاش اگه هست دانلود کن ببینیم و.
چند وقت پیش هم یکی از بزرگواران گفته بودند چقدر شما رو مثل حامد توی سریال پدر تصور میکنم و.
یه سرچ زدم یه چیزایی
درباره این سایت