نتایج جستجو برای عبارت :

گیتی واستاد

خدانکنھ برین حموم بعد ى مدت ى سوسک ببینین:||||
دىیشب رفتم حموم بعد3دقھ یھو رو دیوار سوسک بالدار دیدم
اومدم بکشمش جاخالی داد!
بھش گفتم مثل بچھ ى سوسک ھمونجا وایسا     بعد حموم کل اینجا براتو
تو ھمین موقع بابام گف باکی حرف میزنى؟
من*ى بچه خوب
بابام*جان؟!
من*بابا  سسسسوسسسک
بابا*خخخخ
من*@~@


*خدایى سوسک خوبى بود تا آخر سر جاش واستاد:)
الی بانو تا لنگ ظهر خوابید.
با چشمای نیمه باز گوشیش رو نگاه کرد و باز خوابید.
الی خانوم قورمه سبزی رو بار گذاشت و تمام در  و پنجره ها رو باز کرد تا بوی قورمه سبزی کسی رو اذیت نکنه
گل گاوزبون و گل سرخ رو ریخت توی قوری و دم کرده درست کرد.
الی خانوم زیر قورمه سبزی رو خاموش کرد و اماده شد و رفت بیرون.
توی هوای دلنشین پاییز قدم زد و بین جمعیتی که رژه خیابونی رو نگاه میکردن واستاد
بعد رفت چند تا فروشگاه جدید رو نگاه کرد و محو طرف و رنگ لباسای کیت
البته اینم یه حرف جالبه که ما تمومه حرفامون حق به جانبههه ما از خوبیامون دم زدیم وگرنه منم به خیلیا کم بدی نکردمپول دختر موقعیتم خدایی بد نبوده عمقه نیتمولی بذار بدو بیراه هارو حوالم کنن بلکه خالی شنو منو حلالم کننمنم یاد گرفتم اینارو از اجتمامون پ توجیح نداره کارم اشتباه بوداگه درد دارم بوده حقم .ون لقمیه حساب کتابی بوده که مونده از قبلبگذریم اینم با یه دیده روتینبشنو بگو بسه بس که دیکته خوندی تو هم اگه زندگی مارو دیده بودیتو صدتا ترک سر ت
البته اینم یه حرف جالبه که ما تمومه حرفامون حق به جانبههه ما از خوبیامون دم زدیم وگرنه منم به خیلیا کم بدی نکردمپول دختر موقعیتم خدایی بد نبوده عمقه نیتمولی بذار بدو بیراه هارو حوالم کنن بلکه خالی شنو منو حلالم کننمنم یاد گرفتم اینارو از اجتمامون پ توجیح نداره کارم اشتباه بوداگه درد دارم بوده حقم .ون لقمیه حساب کتابی بوده که مونده از قبلبگذریم اینم با یه دیده روتینبشنو بگو بسه بس که دیکته خوندی تو هم اگه زندگی مارو دیده بودیتو صدتا ترک سر ت
-چیه خانومی خیلی خسته شدی-نه بابا پاهام داغون شد تو این کفشا ،کفشا رو تو یه دستم گرفتم با یه دستمم دامنم گرفته بودم که زیر پام نرهداشتم از پله ها میرفتم بالا که کامران بغلم کردجیغ ارومی زدم و گفتم-بذارم زمین دیوونههیچی نگفت و من و روتختم گذاشت-مرسی-قابل تو خانوم گل و نداشتبعدم رفت بیرون بلند شدم لباسمم و در بیارم ولی هرکاری کردم نتونستم زیپشو باز کنم اخرم محبور شدم کامران و صدا کنم-کامرااااااااااااااااانبعد چند دقیقه اومد-چیه؟-ببین این زیپ
واپسین لحظات شب بود
جناب نیچه اومد تو خوابم
روبروم واستاد
فیس تو فیس
اکت تو اکت
سیبیلاشو داد بالا منم سیبیلامو دادم بالا
لباشو غنچه کرد
چِسبوند رو لبام
همون لحظه از خواب بیدار شدم
دنیام عوض شده بود
عاسمون لاجوردی شده بود
عشق رفته بود تو پی گوشت و استخونام
از اون موقع
هرکیو میبوسم
دنیاش از این رو به اون رو میشه
پ.ن:جناب نیچه فرمودن هر کی میخواد در حضور محترمشون تشریف فرما بشه قبله امتحان جغرافیای دهم بدون استعمال کافئین و ریتالین و هر سنتی یا
 
 
 
دررا که می گشایی
با چهره های کنجکاوی روبرو می شوی که چشم به تو دوخته اند
سیاه وسفید. زرد وسرخ رنگین کمان هویت های فردی.
هرقیافه ای یک هویت است.
یکی چشمش سیاه است ودیگری میشی رنگ. یکی چانه اش درازاست ودیگری لپ تپلش را  می نمایاند
اما در خانه ی چشمهایشان اضطراب وامید بیداراست.
چشمهای خمار و کنجکاوشان تورا می پاید
لیست حضوروغیاب را باصدای رسا می خوانی تاببینی کدام اسم ذیل کدام چهره پنهان شده است.
 نا خود آگاه بعضی از اسمها وفامیلی ها . بعضی
دررا که می گشایی
با چهره های کنجکاوی روبرو می شوی که چشم به تو دوخته
اند
سیاه وسفید. زرد وسرخ رنگین کمان هویت های فردی.
هرقیافه ای یک هویت است.
یکی چشمش سیاه است ودیگری میشی رنگ. یکی چانه اش درازاست ودیگری لپ
تپلش را  می نمایاند
اما در خانه ی چشمهایشان اضطراب وامید بیداراست.
چشمهای خمار و کنجکاوشان تورا می پاید
لیست حضوروغیاب را باصدای رسا می خوانی تاببینی کدام اسم ذیل کدام چهره پنهان شده است.
 نا خود آگاه بعضی از اسمها وفامیلی ها . بعضی از
Artist: EXO | Music Name: Universe | Genre: Pop | Released: 2017 | Album: Universe | EXO - Universe (Music Video)
هنرمند: اکسو | نام موزیک: گيتي, خلقت, کائنات | سبک: پاپ | تاریخ انتشار: 2017 | ملیت: کره جنوبی
دانلود موزیک ویدیو کره ای گروه (اکسو) EXO با نام (گيتي, خلقت, کائنات) Universe
ادامه مطلب
امروز رفتم تو صفحه‌ی عزیزم و از اون اولی که عکس داشتیم نگاه کردم، قدیم ندیما، البته یه بار سر یه دعوایی یه سری از عکسای همو پاک کردیم ولی یه‌سری عکسایی که من گرفته بودم بود. مثلا عکس اونروز که بعد آشتی از یه دعوای عمیق رفتیم کهف و برگشتنا تو بی آر تی واستاد و ازش عکس گرفتم، شما که نمیدونید، خوشگل ترین خنده‌ی کل خلقت رو زده بود، شکل خواهر هری‌پاتر شده بود. یا مثلا اون روزی که رفته بودیم بام‌تهرون پیتزا وگن خوردیم، هنوز مزه پیتزاش تو دهنمه، ت
آموزش و ازمون از راه دور شیوه ای  است که در سطوح مختلف (دوره های تک درس، اخذ گواهینامه های علمی – فنی – تخصصی ، مدارج دانشگاهی و غیره) به دانشجویان امکان می دهد که تمام یا بخشی از دوره آموزشی را از راه دور (مثلا” در منزل خود و در شهر یا حتی کشوری دیگر) و بدون نیاز به حضور فیزیکی در کلاس درس بگذرانند و درنهایت در صورت موفقیت در آزمون های مربوطه از امتیازاتی مشابه دانشجویان حضوری بهره مند شوند.
آموزش از راه دور به کلیه افراد امکان ادامه تحصیل می
بر تصوراتش قدم می نهاد.
بر چمنزاری که سبز نبود
باد بر صورت نحیفش دست میکشید.
بادی که نسیمی نبود
حتی در تصوراتش هم دنیایش از آن خودش نبود ، 
اگرم بود ، پس چرا چنین با دنیای واقعی تفاوتی نداشت؟ حس درد و ناراحتی حتی در دنیای تصوارتش هم حس میشد
دنیایش پر بود از خالی ها !
جای خالی یک هم دم
جای خالی دوستی که فقط او براش یک دوست نباشد
جای خالی افکارش
جای خالی حس های خوب و زندگی بخش
و جاهای خالی دیگر
طفلی حتی حسابشانهم دیگر دستش نبود 
با این حال گاه
به نام خدابا لطف و محبت شما دوستانداستان خط خطیهای سرنوشت  را تقدیمتان میکنم .ضمنا شما میتوانید داستانهای( فراز و نشیب عاشقانه ، چوب خدا صدا نداره و صبوران تنگدل و داستان دو برادر سید )را در وبلاگgiti.mihanblog.com  تحت عنوان داستانهای من "نویسنده گيتي رسائی" هم مطالعه بفرمائیدبفرمائید. با سپاس فراوان .گيتي رسائی 
به نام خدا با لطف و محبت شما دوستانداستان تقریبا زندگی"دوبرادرسید" را تقدیمتان میکنم .ضمنا شما میتوانید داستانهای( فراز و نشیب عاشقانه ، چوب خدا صدا نداره و صبوران تنگدل) را در وبلاگgiti.mihanblog.com  تحت عنوان "داستانهای من" نویسنده گيتي رسائی  مطالعه بفرمائیدداستان تقریبا زندگی"دوبرادرسید" در همین وبلاگ قابل پیگیریست با سپاس فراوان: گيتي رسائی 









 
به نام خدابا لطف و محبت شما دوستانداستان تقریبا زندگی"دوبرادرسید" را تقدیمتان میکنم .ضمنا شما میتوانید داستانهای( فراز و نشیبعاشقانه ، چوب خدا صدا نداره و صبوران تنگدل) را در وبلاگgiti.mihanblog.com  تحت عنوان"داستانهای من" نویسنده گيتي رسائی  مطالعه بفرمائیدداستان تقریبا زندگی"دوبرادرسید" در همین وبلاگ قابل پیگیریست با سپاس فراوان: گيتي رسائی 
 
نسخه ی پی دی اف این شماره را می توانید از این جاببینید و بخوانید. ورق ی اول: اگر این مکان بوسیله  گيتي می آمدم فیلسوف خواه آشپز می شدم! بازگشایی مدرسه ها همراه با شهرداران مکتب گوین، جایزه ای برای نوجوانان نوظهور ترین مکتب های گيتي! صفحه ی دوم: تولد امشب نخواب برگ ریزان ۵۹ به روایت ایلا ورق ی سومین: مونولوگ های شهریوری شناخت دیگر بگذاریم خیابان ها نفس بکشند صفحه ی چهارم (آثار نوجوانان): خاطره سازی تابستان خود را چگونه گذراندید؟ پنجره
نیمه نهایی لیگ برتر فوتسال .؛#پلی_اف✒️■ دو تیم گيتي پسند و سن ایچ ساوه ، دقایقی قبل به مصاف هم رفتند .سن ایچی که به نوعی خط قرمز فرش آرا از جمله مرتضایی مدیر عامل این تیمشده است .!!!مرتضایی اعلام کرده بود ، بدلیل  اعتراض و شکایتش نسبت به گل دقایق پایانی فرش ، اگر به این موضوع رسیدگی نشود ، و تصمیمی درباره ساوه ای ها گرفته نشود، برای همیشه از فوتسال کناره گیری میکند .!!!¤ و اما حالا باید منتظر بود و دید ، باتوجه به حضور سن ایچ در دیدار پلی آف مقا
نیمه نهایی لیگ برتر فوتسال .؛#پلی_اف✒️■ دو تیم گيتي پسند و سن ایچ ساوه ، دقایقی قبل به مصاف هم رفتند .سن ایچی که به نوعی خط قرمز فرش آرا از جمله مرتضایی مدیر عامل این تیمشده است .!!!مرتضایی اعلام کرده بود ، بدلیل  اعتراض و شکایتش نسبت به گل دقایق پایانی فرش ، اگر به این موضوع رسیدگی نشود ، و تصمیمی درباره ساوه ای ها گرفته نشود، برای همیشه از فوتسال کناره گیری میکند .!!!¤ و اما حالا باید منتظر بود و دید ، باتوجه به حضور سن ایچ در دیدار پلی آف مقا
به یارو رفیقم می‌گم چرا خوب نمی‌شم، می‌گه تف تو زندگی این شد جواب آخه؟ پنجاه ساله می‌دونم تف تو این زندگی رو، تو جواب آدم سور عمومی تحویل نده که. راه حل‌های خروج از کرختیش هم نخ‌نماست دیگه. این لپتاب پیر و تخمی از وقتی فهمیده باید ۱۵ ساعت ویدیو رو Force majeure رندر بگیره خراب کرده خودشو به نفس نفس افتاده، که از وقتی یادمه دهن منو سرویس کرده‌ این پیرمرد. همیشه از زندگی‌ای که Force majeure cases توش زیاد باشه متنفر بودم که البته این تنفر ظاهرا خلاف طب
چقدر واقعا دیگه با مغازه های کوچیک کنار نمیام. حتی برای خریدن یک بسته کش تنبون.
اولین باری که با پدیده و مفهوم convenience stores یا همون فروشگاه های رفاه آشنا شدم، ده دوازده ساله بودم.
تو ماهنامه ی دوچرخه گمونم، یه داستان طنزی خونده بودم که شخصیت اصلی داشت ماجرای خرید با پدرش رو از یک همچین فروشگاهی توضیح میداد. اون موقع شهرستان کوچک ما فروشگاه بزرگ نداشت. تمام فروشگاه ها به همون مغازه های سنتی که باید با منت از فروشنده بخوای دو قلم جنس برات بیاره و ا
آدرس : مشهد ,  مشهد , خیابان امام رضا , امام رضا 8
فاصله تا ورودی حرم مطهر : 8 دقیقه پیاده
هتل گيتي مشهد یکی از هتل های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت مکانی مناسبی در مشهد الرضا برخوردار است. این هتل دو ستاره شیک و مدرن در خیابان امام رضا 8 با فاصله حدود 8 دقیقه پیاده و 4 دقیقه با ماشین تا حرم مطهر رضوی فاصله دارد و زائران بارگاه منور حضرت امام رضا (ع) میتوانند در فاصله زمانی نسبتا کوتاهی به زیارت حضرت نایل شوند. همان طور که گفته شد نزدیکی به حرم مط
دیروز  تو راه دانشگاه، پشت چراغ قرمز یه پسر بچه ای اومد شیشه پاک کن پاشید رو شیشه ماشینم و با این کاردک های پهن مخصوص شروع کرد به تمیز کردن شیشه ماشینم.انصافا هم خیلی داشت تمیز میشد! بهش اشاره کردم که الان پول همراهم نیست و فقط  کارت عابر همراهم بودولی اون به کار خودش ادامه داد! منم هیچی بهش ندادم! سایپای درونم در مقابل حوای درونم حسابی واستاد! آموزه های بلاگر محترمه خانم حوا هم افاقه نکرد! این همه آموزش غیر مستقیم و اصلا ما مردها عاطفه ند
دیروز  تو راه دانشگاه، پشت چراغ قرمز یه پسر بچه ای اومد شیشه پاک کن پاشید رو شیشه ماشینم و با این کاردک های پهن مخصوص شروع کرد به تمیز کردن شیشه ماشینم.انصافا هم خیلی داشت تمیز میشد! بهش اشاره کردم که الان پول همراهم نیست و فقط  کارت عابر همراهم بودولی اون به کار خودش ادامه داد! منم هیچی بهش ندادم! سایپای درونم در مقابل حوای درونم حسابی واستاد! آموزه های بلاگر محترمه خانم حوا هم افاقه نکرد! این همه آموزش غیر مستقیم و اصلا ما مردها عاطفه ند
سیارات زیر مجموعه کهکشانات هستند. کهکشانی که ما بر روی ان زندگی میکنیم
کهکشان راه شیری نام دارد. کهکشان راه شیری ٨ سیاره دارد که با حساب کردن
خورشید به ٩ تا افزایش میابد که نام این سیارات به ترتیب عبارتند از:عطارد؛
زهره؛ زمین؛ مریخ؛ مشتری؛ زهل؛ اورانوس؛ نپتون.

کوچک ترین کهکشانی که در سرتاسر گيتي وجود دارد کهکشان راه شیری است و
بزرگ ترین کهکشان در ستاسر گيتي وجود دارد بینگ بنگ است.
واقعا چرا من تا الان این کتاب رو نخونده بودم؟ خب شاید خودم بدونم چرا
برای اینکه در زمان و مکان درست این کتاب در اختیارم قرار گرفته، کلمه به کلمه ش رو میتونم کاملا بفهمم و حس کنم و لذت ببرم از اینکه میدونم چی به چیه، خیلی خوشحالم که دارم میخونمش، تعداد صفحات زیادی نداره صد صفحه شاید ولی عجب اعجازی در این صفحات هست و من 54 صفحه ش رو خوندم امروز.
چقدر دوست داشتنی هستید شما کاترین پاندر
و باید یه تشکر و قدردانی بسیار ویژه داشته باشم از گيتي خوشدل عز
سلام
بنابر تفسیری از مکانیک کوانتومی، هر دو ذره ای که در گذشته برهم کنش داشته اند، به گونه ای جدایی ناپذیر با یکدیگر پیوند دارند. بنابراین هر آنچه بر سر یکی بیاید فورا بر دیگری نیز اثر می گذارد و مهم نیست که آنها چقدر از هم دور باشند.
بنا بر نظر جان گریبُن، فیزیکدان ذراتی که زمانی با یکدیگر برهم کنش داشته اند؛ به نوعی اجزای یک سیستم باقی می مانند که نسبت به سایر برهم کنش ها با هم پاسخ می دهند.»
از آنجا که بهترین نظریه خاستگاه گيتي، یعنی نظریه
10/2
احتمالا نمیدونید ولی این 20درصدی که قراره از دوازدهم حذف شه، تو زیست و فیزیک جدا از مباحثی بود که خیلی دوسشون داشتم:))) 
دو فصل آخر زیستمون درباره ی بیوتک و رفتارهای جانورانه که خیلی زیبان جفتشون! تو سررسید آبیم یه جا یادداشت گذاشتم که تابستون یادم بمونه بیشتر درباره ی رفتارهای جانوران بخونم. حتی قراره یه پست هم بنویسم براش. 
خلاصه که اگه مبحثی رو حال نمی کنید باهاش، مطرح کنید، شاید از علاقمندی های من باشه، بعد مطمئن باشید حذف میشه :))
 
11/2
س
اینروزا همه ش داشتم تو دلم می گفتم : چقدر فاصله ی بین امید و ناامیدی کوتاهه . 
--
پیاز تا هفته ی پیش 13 تومن بود و این هفته شده 2 تومن. پیاز و گوجه ی این فصل مال جنوبه، و خب میتونید تصور کنید که وقتی اینجا ( چیزی نزدیک به شمال کشور) پیاز دو تومنه، سر مزرعه صفر تومنه! و فقط کشاورزا چون سردخونه و انبار ندارن و الانم که سیل اومده و ممکنه محصول تو زمین بگنده و حروم شه، فقط از مجبوری رد میکنن بره. همین اتفاق چند وقت پیش در مورد خیار افتاد که اگه یادتون باشه
مُقنیان شهر نراق و به طور کلی همه مقنّیان ، فناوری خاصی برای مسقر کردن چرخ در سَرِچاه  داشتند بدین صورت که قبل از شروع کار سه عدد سنگ به اندازه یک دانه گردو در دست می گرفتند و سر دهانه چاه می ایستادند.
سپس دستان خویش را طوری در دهانه چاه  طوری تنطیم می کردند که سنگ وسط بین هر دو دست در مرکز دایره شکل میله چاه قرار گیرد.این کار با دقت زیاد انجام می گرفت. بعد از تنطیم دست ها در حالی که دست ها رو به جلو و در دهانه چاه قرار گرفته بود، سنگ وسط را به صور
وقتایی که اینطوری میشم دلم میخواد از همه دنیا فرار کنم تا به هیچ کس آسیب نزنم تو کمد دیواری خونمون قایم شم چشامو ببندم و برم نارنیا یا حتی هاگوارتز اینقدر با چشم بسته گریه کنم که همه غصه هام تو دروازه ی دوتا دنیا جا بمونه و دوباره بیام بیرون و ادامه بدم 
 
ایسنا نوشت: سعید ملایی دارنده مدال طلای گيتي که پس از پایان رثابت های قهرمانی جودوی گيتي ۲۰۱۹ در ژاپن از بازگشت به ایران خودداری کرد و راهی آلمان شده بود، تقاضای پناهندگی خود به قلمرو آلمان را نمایش کرد. پس از بخشیدن چند ماه دایره مهاجرت آلمان نیز تقاضای ملایی را پذیرفت. فدراسیون جهانی جودو با اخبار این معارفه از اقدام دولت آلمان در دادن پناهندگی به سعید ملایی قدردانی کرد. به نظر می رسد با توجه بوسیله این شرایط ملایی درون المپیک ۲۰۲۰ بر
_"میشه به آسمون نگاه کرد و دنبال ماه نگشت"؟
اینو گفتُ واستاد تا ابرا برن کنار.یک دقه‌‌.دو.شایدم یه ساعت!وقتی ماه رو دید تا سحر خیره شده بود بهش!شاید اولین بارش بود.از اون شب به بعدشبای ابری و بارونی می‌رفت تو لاک خودش.دلش می‌خواست همیشه شب باشه!شبِ مهتابی.اون وقتی به ماه نگاه می‌کرد آروم‌تر می‌شد!همه قید و بندهای زمین رو از یاد می‌برد!براش فرقی نداشت یه هلال باریک ببینهیا بدر!فقط می‌خواست ببینتش!.دیگه یادش نمی‌اومد اولین‌بار کِی بو
_"میشه به آسمون نگاه کرد و دنبال ماه نگشت"؟
اینو گفتُ واستاد تا ابرا برن کنار.یک دقه‌‌.دو.شایدم یه ساعت!وقتی ماه رو دید تا سحر خیره شده بود بهش!شاید اولین بارش بود.از اون شب به بعدشبای ابری و بارونی می‌رفت تو لاک خودش.دلش می‌خواست همیشه شب باشه!شبِ مهتابی.اون وقتی به ماه نگاه می‌کرد آروم‌تر می‌شد!همه قید و بندهای زمین رو از یاد می‌برد!براش فرقی نداشت یه هلال باریک ببینهیا بدر!فقط می‌خواست ببینتش!.دیگه یادش نمی‌اومد اولین‌بار کِی بو
_"میشه به آسمون نگاه کرد و دنبال ماه نگشت"؟
اینو گفتُ واستاد تا ابرا برن کنار.یک دقه‌‌.دو.شایدم یه ساعت!وقتی ماه رو دید تا سحر خیره شده بود بهش!شاید اولین بارش بود.از اون شب به بعدشبای ابری و بارونی می‌رفت تو لاک خودش.دلش می‌خواست همیشه شب باشه!شبِ مهتابی.اون وقتی به ماه نگاه می‌کرد آروم‌تر می‌شد!همه قید و بندهای زمین رو از یاد می‌برد!براش فرقی نداشت یه هلال باریک ببینهیا بدر!فقط می‌خواست ببینتش!.دیگه یادش نمی‌اومد اولین‌بار کِی بو
_"میشه به آسمون نگاه کرد و دنبال ماه نگشت"؟
اینو گفتُ واستاد تا ابرا برن کنار.یک دقه‌‌.دو.شایدم یه ساعت!وقتی ماه رو دید تا سحر خیره شده بود بهش!شاید اولین بارش بود.از اون شب به بعدشبای ابری و بارونی می‌رفت تو لاک خودش.دلش می‌خواست همیشه شب باشه!شبِ مهتابی.اون وقتی به ماه نگاه می‌کرد آروم‌تر می‌شد!همه قید و بندهای زمین رو از یاد می‌برد!براش فرقی نداشت یه هلال باریک ببینهیا بدر!فقط می‌خواست ببینتش!.دیگه یادش نمی‌اومد اولین‌بار کِی بو
سلام بهار خاتون! سلام رستاخیزِ طبیعت! سلام ماه رویِ زیبا! سلام کیابیایِ گيتي! خوش آمدی، صفا آوردی، یک بغل غنچه با خود به همراه داری که! زیبایِ‌من، بهارِ من، به زندگی‌ام خوش آمدی! خوب شد که آمدی، ای امیدِ قلب های نا امید! ای فرستاده‌ی خدا، ای فرشته‌یِ مهربانی! بگذار کمی تو را به آغوش.
 
دندان لق راباید کشید
الیف شافاک بانوی نویسنده ی ترک  برایم آدم جالبی است.
او توانست  نهضت ن پیشرو و آزاد را  با شالوده ی جدیدی در داستانهایش رسم وطراحی کند.
آموزه های عمیقی  برای به قدرت رسیدن ن و رسمیت بخشیدن به  هویت و آزادی ن در آثارش  وجود دارد.
سوای آنکه به مدل فیلم های ترکیه ای به دنبال  تطهیر ناهنجاری های فرهنگی واجتماعی است ،جنگجوی ماهری است که برای عشق و آرمانهایش جانفشانی می کند .
چهل قانون مولانا بهانه ای بود که الیف شا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها