نتایج جستجو برای عبارت :

پسرهای گی کم سن

سلام
پسری رو دوستانم به من معرفی کردند ولی برای حفظ شان بنده به ایشون نمیخوان بگن که من میدونم ،حالا سوال بنده اینه که یک پسر با خمیر مایه ی معنوی و مذهبی بیشتر از پسرهاي دیگه و یا بهتر بگم زودتر از پسرهاي دیگه به ازدواج فکر میکنه؟ 
ادامه مطلب
پارسال محمد برای اولین بار شد معلم ورزش یک دبستان غیرانتفاعی پسرانه. بماند که در نهایت به این نتیجه رسید که شاگرد کوچولوهای سه چهار ساله‌اش را از پسرهاي دبستانی بیشتر دوست دارد و حالش و درآمدش با آنها بهتر است. معلم ورزش بودن برای محمد همان سال و همان جا تمام شد. گذشت و گذشت و دیشب مدیر همان مدرسه به من پیشنهاد داد تا معلم چهارم سال آینده پسرهاي مدرسه‌اش باشم.من؟خوشحال از اینکه کارم دیده شده و حالا یک پیشنهاد کاری جدید دارم و فقط همین. تمام ح
من دخترم و یه سوالی از آقایون بخصوص پسرهاي جوان داشتم که چرا اخیراً بعضی از اون ها لباس تنگ می پوشن؟ مثلاً الان بعضی از پسران شلوارهای جذب و پیرهن‌های تنگ می پوشن و آیا نمی تونن یه کم گشادتر لباس بپوشن؟
البته باید حق داد که پسرهاي الان خیلی به سر و وضع شون میرسن و دل شون میاد خوشتیپ باشن و  بعضی از دختران هم بیشتر این پسران رو پسند می کنن و دوست دارن با اینها ازدواج کنن. الان یه شلوارای مد شده لی یا کتان یا پارچه‌ای که همه تنگ و جذب هستن و شاید
ماه گذشته، وقتی مردم ساعت هشت و نیم شب، پای تلویزیون منتظر قسمت جدید سریال بانوی عمارت بودن، من و محیا تصمیم گرفتیم هر شب به شکل روتین، یک یا دو قسمت از سریال آمریکایی سیزده دلیل برای اینکه.» رو ببینیم.بله. اسمش همینه؛ داستانش هم توی مدرسه‌ای در آمریکا می‌گذره که روابط بین دانش‌‌آموزهاش پر از فراز و فرود و کشمکش‌ه و با خودکشی یکی از دانش‌آموزا، همه چیز می‌ریزه به هم.من خیلی بیشتر از محیا باهاش ارتباط برقرار کردم. روابط پسرهاي مدرسه ب
 
پسرای سبزه منو واقعا راحت میتونن از راه به در کنن.
 
چرا آخه؟
سان آو بیچز.
 
این به این منزله نیست که به همه اینها من پا میدم.
ولی هر بار که اینها رو رد میکنم، خودم درد میگيره قلبم.
 
دقت کنین پسرهاي سبزه ایرانی فقط.
نازززززن.
 
اغلب موهاشون صافه،
چشماشون میزنه بیرون از صورتشون.
 
خوشگلننننن.
 
بمیرین.
 
بمیرم راحت شم.
امروز شاهد عقد دو کبوتر عاشق بودم
دخترخاله ی ما چند سالی بود دل در گرو آقایی داده بود و عاشق شده بود.این آقا هم عاشق دخترخاله ی ما
بعد از چند سال بالاخره به هم رسیدن و امروز اسمشون رفت تو شناسنامه ی هم
ان شالله همه ی دختر پسرهاي سایت خانواده برتر ازدواج کنن و همه ی کبوترهای عاشق به هم برسن.الهی آمین.
سلام به همه تون
توی وبلاگ های بیان داشتم میچرخیدم، یه سوالی واسه م مطرح شد، اینکه چرا بعضی دخترها تا این حد، عاشقِ پسرهاي کره ای میشن؟
چه جوری میشه که تمامِ زندگيِ یه دختر میشه یه پسرِ کره ای که معمولاً یا بازیگرن یا خواننده، اسمشونم معمولاً می ذارن " فلانی لاور" = "عاشقِ فلان بازیگر"
البته این ها صرفاً کنجکاویه وگرنه قصدم توهین نیست، منم به این تصمیم و سلیقه شون احترام میذارم، فقط میخوام یه کم درباره شون بیشتر بدونم که واقعاً میخوان با همچین
دارم زیر تکالیف بسیار و ویدئوهای ندیده و کتاب‌های نخوانده و فیلم‌های چشم‌انتظار و دلتنگي برای عالم و آدم له می‌شوم. کیست که مرا از این برزخ تنهایی نجات دهد؟
پ.ن من و نگار تصمیم گرفتیم هر چه سریع‌تر تشکیل خانواده بدیم. از رابطه و پسرهاي خنگ و خُنُک و بچه‌بازی‌هایی که حتی خودمون هم درگيرش شدیم خسته‌ایم و به نظرمون وقت پیدا کردن مردی شده که کنارش بشه برنامه ریخت.
یکی از پسرهاي کلاسم زنگ آخر روبرویم ایستاد و گفت فردا می‌رود سفر. لبخند زدم که خوش به حالت! کجا می‌روی حالا؟ گفت افغانستان. گفت که شاید دیگر برنگردد. گفت که دلش تنگ می‌شود. گفت که قبل از رفتن مشق‌های امروزش را می‌نویسد. بعد دستش را آورد جلو، دست داد و رفت. رفت که رفت.
از شنبه کلاس من مبصر ندارد.
نماز خواندن آرومم می‌کنه، ولی عشقی به خدا ندارم؛ در واقع باهاش قهرم.ش
من پاک بودم، خودم رو پاک نگه داشته بودم، حق من نبود بعد این همه دعا یه آدم ناپاک نصیبم کنه حتا پسرهاي مذهبی و مدعی هم از همون اول سراغ دخترایی می‌رن که چیتان پیتان می‌کنند و حجاب ندارن حفظ حجاب برای ماها چه معنی می‌ده؟ قربانی کردن زندگي‌مون برای خدایی که سودش به دشمنانش بیشتر می‌رسه تا پیروانش.
سلام. 
دختر هستم. 27 ساله، مدتی هست که سوالی فکرم رو مشغول کرده.
من دختر خوب زمان قدیمم. دقیقا همون تعریفی که چندین سال پیش مادر بزرگها از "دختر خوب" داشتن! دختری که سر به زیره ، با پسرهاي نامحرم خوش و بش نمی کنه، با پسرهاي غریبه ی بیرون خونه حرف نمی زنه ،  شماره به کسی نمیده، سر سنگين و متین و جدیه . 
نه تنها از لحاظ عرفی ،بلکه از نظر دینی هم مسئله همیشه برام این طوری جا افتاده بوده و هنوزم همین طوره، هیچ وقت درست نمیدونستم پنهانی با یک پسر عشق و
جادوگرها و شاهدخت‌ها در مدرسه‌ی دخترها مستقر شده‌اند و زندگي بدون شاهزاده‌ها را در پیش گرفته‌اند، درحالی‌که تدروس و پسرهاي دیگر در قلعه‌ی قدیمی شرورها جمع شده‌اند. بین دو مدرسه، جنگي در حال شکل گرفتن است ولی آیا آگاتا و سوفی می‌توانند صلح را دوباره برگردانند؟ آیا سوفی می‌تواند وقتی تدروس قصد جانش را دارد، خوش‌قلب بماند؟ قلب آگاتا متعلق به کیست؟. بهترین دوستش یا شاهزاده‌اش؟
زندگي مشترک را می سازند! وارد آن نمی شوند! 
ازدواج امری دوطرفه است
در بعضی از کامنت ها و صفحات اینترنت مشاهده کردم که از عباراتی مانند مزایای تنها بودن، تنهایی پیشرفت کردن، از اینکه همسر و ازدواج دست و پا گير است و حرکت شما را کُند می کند و. در صحبت اکانت های دختر، حرف زده شده بود! 
پس بنظرم مفید خواهد بود که دختران بدانند، ما پسرها اعتقادی به اینگونه حرف ها نداریم
ادامه مطلب
بسم رب الرفیقامیرحسین خیلی سال پیش می گفت که هروقت میاد پیشتون، شما رو مادر صدا میکنه! یادمه چقدر اون موقع به این صمیمیت قبطه خوردم. خوش به حال امیرحسین. خوش به حال همه پسرهاي شما.پ.نحتما اگر امشب بودی کلی خوشحال بودیم. حتما میلاد عمه جانمان بهانه ای میشد برای بیشتر دوست داشتنت. حتمابگذریم.
خواهر عزیزتر از جان! فقط ای کاش بودی.
ادامه:
 
یادمه،
منو بلند کردن (خیلی واضح یادم نمیاد، نیمه بیهوش بودم)،
و همینجوری کشون کشون بردن دفتر مدرسه.
 
اینها همه به جهنم فراموش میشه،
 
چیزی که یادمه و وحشتناکه برای من و تا سالها و حتی الان، 
من رو رنج میده (الان البته بهتر شدم)، اینه که مدیر، ناظم مدرسه، کتابدار مدرسه، که همه خانم بودن، با دو تا اقای دیگه، و با دو سه تا از دخترا و پسرهاي پنج ابتدایی، من رو کردن،
همه لباسهام رو دراوردن،
 
و توی روشویی!!! توی سینک، من رو شستن.
 
 
هیچ چیزی به نام "اثبات عشق" وجود نداره. پسرها لطفا دوشاخه محبت رو بکشید! تمام
شاعر میگه:
موندم زخم خوردم از قلبم * چون نمیشد از عشق برگردم !
پس اول اینو گفتم که بدونید خودم زخم خورده هستم و درک تون میکنم ولی آدم تجربه کسب میکنه که بفهمه که نفهم و گوسفند باقی نمونه، الانم میخوام تجربیاتم رو به شما انتقال بدم، پسرهاي مثل خودم پسرهاي گل و عزیز و احساسی که الحق اسم تون بد در رفته، ولی میدونم که بیشتر از هر دختری گریه میکنید در خلوت تون.
ولی میدونم که
یعنی آدم یه چیزهایی میبینه وحشت میکنه.
گفتم صبح جمعه اس ، یه ساعت بیشتر بخوابم که با داد و بیداد و عربده های تو کوچه ساعت ۶ صبح بیدار شدم !!! 
نزدیک بیست دقیقه یه مرد داشت عربده میکشید و فحش های رکیکی میداد که چند تاشون رو عمرا نشنیده بودم و چند تا زن هم شیون میکردن و جیغ میکشیدن تا اینکه صدای آژیر پلیس رو شنیدم و دیگه صداها قطع شد.
حالا چی شده بوده ؟ 
پسر همسایه تشریف میبرن دیشب تفریح ، مواد و الکل و همه چیز با هم میزنن ، قاطی میکنن ، دوستاشم اح
پست تنهایی» رو یادتونه؟ به دلایلی همکارم نتونست امروز در کارگاه شرکت کنه و من باید به جای او بحث » را تسهیل‌گری می‌کردم و بحث خودم یعنی تنهایی» را هم به یکی دیگر از همکارها سپردم چون اجرای دو بحث آسان نبود.
خیلی خیلی استرس داشتم. چندین بار مطالب رو دوره کردم، مسیر بحث را در ذهنم مرور کردم و همچنان پر از استرس بودم. باید برای یک سری نوجوون دختر و پسر درباره صحبت میکردم؛ جنسی، بدنی، کلامی و مجازی. خیلی خیلی برایم سخت بود. در
سلام
من یه دختر ۲۲ ساله هستم که اعتقادات مذهبی دارم و حجابم هم تقریبا کامله اما هرگز نمیتونم به دلایل شخصی از پوشش چادر استفاده کنم، ولی من دوست دارم با یه آقایی که اهل نماز و مومنه ازدواج کنم، سوالم اینه که آقایون مذهبی به چه دلایلی ممکنه از ازدواج با دخترانی که حجاب شون  تقریبا کامله اما بدون چادر، چشم پوشی کنن؟!، یا اگه ازدواج می کنن با چه دلایلی خودشون رو قانع می کنن؟

مرتبط با ازدواج با پسر مذهبی:
پسرهاي مذهبی نشانه علاقه شون به یه دختر چ
 
به نظر من، مشکل ما ایرانیا،
 
اینه که
 
فارغ از جنسیتمون،
اغلب اهل توهمیم.
 
دخترا توهم اینو دارن که همه پسرها عاشقشونن.
 
پسرها توهم اینو دارن که همه دخترا عاشقشونن.
 
و با همین توهمات اشتباه به هم سیگنال میدن.
 
من خودم همیشه توهمم این بود که پسرهاي ایرانی خیلی زیاد بالغن (چندین سال قبل) وقتی به سی سالگي میرسن.
 
بعدها تصورم عوض شد.
 
من کلا یه پسر بالغ درست و حسابی بین پسرای بالای سی و خورده ای دیدم و اونم همین مرد هست که میخوام بقیه عمرم رو با
سلام
سالروز تولد دخت نبی اکرم ،دردانه رسول الله، همسر باوفای علی(ع)،بهانه ی خلقت ،افتخار ن عالم ،مادر شباب اهل الجنة و زینبین ،حضرت فاطمه ی زهرا بر تمامی مسلمانان جهان تبریک می گویم
روز مادر بر تمامی مادران دلسوز و مهربانی که همراه پسرهاي گلم هستند ،مبارک
امروز ریاضی جمع و تفریق اعداد اعشاری درس داده شد علوم فصل بدن ما ۲ درس داده شد اما فصل تمام نشد مطالعات درس جدید داده شد اما سوالات داده نشد
چند روز پیش موقع رفتن به دانشگاه یکی از پسرهاي دانشگاه دیدم که به حد چی بگم تیپ زده بود میتونستم تحمل کنم ینی کسی بخواد خواستگاری هم بره اینقدر به خودش نمیرسه.‌‌‌ 
چون عینک به چشم داشت ننیتونستم بفهمم منو میبینه یا نه ولی جهت صورتش نشون میداد که منو میبینه بعد از پیاده شدن از اتوبوس سرم انداختم پایین اما دیدم که جهت صورتش هم چنان به منه نمیدونم شاید توهم زدم  ولی به شدت عصبی بودم نمیدونم چم بود .
به خودم میگفتم فقط تیپ زدن ما گناهه و یاد دعو
چراغ عابر پیاده هنوز سبز نشده بود. به پسرهاي جوان که پشت خطکشی ایستاده بودند نگاه کردم. گمان کردم همانی باشد که موهایش فر است. شیشه‌ی عینکش دودی بود. دو دل بودم. گل را که توی دستش دیدم تقریبا مطمئن شدم که خودش است. امیدوار بودم که خودش باشد. چراغ سبز شد. کوله‌اش را سمت راست دوشش انداخته بود و آرام قدم برمی‌داشت. از دور لبخند زد. قبلا اجازه گرفته بود که مرا بغل کند. همدیگر را در آغوش گرفتم. قدّش کمی از من بلندتر بود و باعث می‌شد که راحت‌تر بغل کن
پسرهاي نازنین، سلام
سال نو مبارک
امیدوارم که خودتون و خانواده‌هایتان در صحت و سلامت کامل باشد.
از امروز آموزش رو شرع کردم و فیلم و مطلب آموزشی برایتان قرار خواهم داد و در اولین فرصت هم کلاس برخط خواهم داشت.
 
به امید دیدار
فیلم حقله for قسمت اول
 
تا چندروز پیش نمی‌دانستم که تا چه میزان توسط آدم‌های اطرافم، نِرد به نظر می‌رسم. مرتضی همین چند روز پیش گفت دخترها و پسرهاي جوانی که در کلاس مقاله‌نویسی و سایر جلسات مقابلم می‌نشینند، با تقریب قابل قبولی، احتمالا بیشتر از نصف دیالوگ‌‌هایم را نمی‌فهمند. یک بار هم ن» در یکی از مطالب طنزش اسمم را آورد و گفت فلانی نرد است. هرچند که نرد بودن در فارسی -برخلاف انگلیسی- معنای اهانت آمیزی ندارد، اما خواص صاحبِ صفتِ نرد، در فارسی و انگلیسی و عبر
تا چندروز پیش نمی‌دانستم که تا چه میزان توسط آدم‌های اطرافم، نِرد به نظر می‌رسم. مرتضی همین چند روز پیش گفت دخترها و پسرهاي جوانی که در کلاس مقاله‌نویسی و سایر جلسات مقابلم می‌نشینند، با تقریب قابل قبولی، احتمالا بیشتر از نصف دیالوگ‌‌هایم را نمی‌فهمند. یک بار هم ن» در یکی از مطالب طنزش اسمم را آورد و گفت فلانی نرد است. هرچند که نرد بودن در فارسی -برخلاف انگلیسی- معنای اهانت آمیزی ندارد، اما خواص صاحبِ صفتِ نرد، در فارسی و انگلیسی و عبر
پسرها چگونه عاشق می شوند ؟
 
احتمالا این سوالی هست که هر دختری از خودش می پرشه و دوست داره بدونه پسرها واقعا چگونه عاشق می شن ؟ و یا اینکه اصلا پسرها عاشق میشن یا نه ؟
 
معمولا همه فکر می کنن پسرها فقط به دنبال رابطه جنسی با دخترها هستند، این ذهنیت به این دلیل به وجود اومده که یکسری پسرهاي بدون شخصیت فقط و فقط نگاه جنسی به دخترها دارن که متاسفانه تعداد این پسرها امروزه خیلی زیاد شده !!
 
 
وقتی اغلب پسرها بعد از مدت کوتاهی که از آشنایی شون با دخت
ماه رمضان، قبل از افطاری، نیم ساعتی می‌رفتم می‌دویدم، نمی‌دانم قبلا در موردش گفته‌ام یا نگفته‌ام، به هر حال یک نیاز دائمی به ورزش کردن سنگين دارم و مثلا اینطور نیست که با نرمش سبک صبحگاهی حالم خوب شود. آرزوهای ورزشی هم کم ندارم، مثلا اینکه با حالت دو از یک کوه بلند بالا بروم. امروز را روزه گرفتم و عصری قبل از افطار رفتم نیم ساعتی در پارک دویدم. یک زن جوان معلول هست که روی ویلچر در پیاده‌روی کنار پارک منتظر می‌ماند و از پسرهاي جوان می‌خوا
امیر، از اون دسته پسرهاي کم سنِ به شدت جذابه - حداقل برای من -. از اون دسته پسرهايی که چخوف و هدایت می خونند با صدای دورگه و خسته، و امان از صداش، امان. تا نیمه شب، می شه باهاش درباره ی شعر و کتاب و س.کس حرف زد، بدون ذره ایی حس بد. می تونی درباره ی هر اتفاقی باهاش صحبت کنی، بدون این که قضاوتت کنه، شماتت کنه و کلاغِ یک کلاغ و چهل کلاغ بشه. دوستش دارم، موهای پریشون و حلقه حلقه ی خرماییش رو دوست دارم، از این که سایزها و سانتی مترها از من بزرگ تره و حس غر
نمی دانم دیگر کسی به اینجا سر می زند یا نه راستش خودم هم خیلی وقت بود این ضفحه را باز نکرده بودم امروز خیلی اتفاقی صقحه را باز کردم و به یاد خاطرات گذشته افتادم
گرچه وبلاگ نویسی این روزها دیگر رونقی ندارد ولی چون حدس می زنم بعد ها کسی از روی سرچ اینجا را پیدا کند و  دنبال درمان دردش  و یا روزنه امیدی باشد گقتم بیایم و از پایان قشنگ انتظارم برایتان بگویم بلهیزی نمانده که پسرهاي دوقلوی من دو ساله شوند ،دوقلو هایی که عاقبت سهم من از روزهای مادران
گمانم یک سال پیش بود. صورتم را توی آینه تماشا می‌کردم. موهای زبرم کمی بلند شده بود. با کمک آینه‌ی کوچک، نیمرخ خود را در آینه‌ی نیمه‌قدی تماشا کردم. برایم جذاب بود. صورتم شبیه پسرهاي نوجوان شده بود که یکی در میان ریش دارند! موهای زبری که دستمایه‌ی تمسخر دیگران بود برایم دوست‌داشتنی شده بودند و چه چیزی قشنگ‌تر از این؟!
چهارشنبه بود. تاکسی آنلاین گرفتم. طبق معمول وقت نکرده بودم بند کفشم را ببندم و این کار را داخل ماشین انجام دادم. سرم را گرفتم
امروز یک کلیپ خیلی بد دیدم. یک رفتار به شدت آزاردهنده که تا به حال نمیدونستم وجود داره! راجع به  پسرهاي مدرسه ای که همکلاسی شون رو آزار میدادن. باورم نمیشه! خیلی به خاطرش  حال بدی داشتم. همیشه فکر میکردم حق دخترها رو خورده میشه جامعه دخترهارو اذیت میکنه. امروز فهمیدم فقط دخترها نیستن. هرکس نخواد بقیه رو اذیت کنه خودش قربانی میشه. قانون جنگل برای همه یکسانه!
کاریکاتوری ست نسبتاً قدیمی. در وصفش گفتم:
اوّلی) تسبیح به دست و ذکر
یاهو، یاهو
دوّمی) من خسته و تنهام، کجایی آهو؟!
سوّمی) آخ جون جواب داد!
یوهو، یوهو
و نهایتاً چهارمی) چت‌روم و ایمیل و فیس‌بوک و یاهو
***
برای این چه نظیره ای به ذهن تان می رسد؟ منتظر نظراتتان هستم.
(ترجیحاً خانم)
فرمانده جان کوچولو داشت حرص می‌خورد و می‌نالید از دست برادرهای پایگاه. که چرا برای برنامه های نیمه شعبان با بخش خواهران م نکرده اند و اصول کار تشکیلاتی را برده اند زیر سوال و قس علی هذا. ‌میگفت: این پسرهاي مذهبی مون به جای اینکه برن یاد بگيرن چه جور با جنس مخالف ارتباط درست بگيرن، به کل صورت مساله رو پاک میکنن. وقتی میبینن که خودشون از پس کارها برمیان، ضرورت شرعیِ مراجعه به ما حذف میشه. 
به صورت همیشه مهربانش که از فرط عصبانیت صورتی شده
فرمانده جان کوچولو داشت حرص می‌خورد و می‌نالید از دست برادرهای پایگاه. که چرا برای برنامه های نیمه شعبان با بخش خواهران م نکرده اند و اصول کار تشکیلاتی را برده اند زیر سوال و قس علی هذا. ‌میگفت: این پسرهاي مذهبی مون به جای اینکه برن یاد بگيرن چه جور با جنس مخالف ارتباط درست بگيرن، به کل صورت مساله رو پاک میکنن. وقتی میبینن که خودشون از پس کارها برمیان، ضرورت شرعیِ مراجعه به ما حذف میشه. 
به صورت همیشه مهربانش که از فرط عصبانیت صورتی شده
در جمع که می نشستم ، دل و فکرم پی همان رمانی می چرخید که مشغول نوشتنش بودم و حال شخصیت اصی اش خوب نبود .
اما خاله ها تند تند برای شوهر هایشان پرتقال پوست می کندند و روی خیارهایشان نمک می پاشیدند .
من ، دور ترین جای خانه را برای بودن انتخای میکردم و با خودم حرف می زدم اما دایی ها ، کله ی کچل شان را نوازش می کردند و از اوضاع داخلی و خارجی صحبت می‌کردند
پسرهاي جوان قش قش میخندیدند و دختر ها ریز ریز پچ میکردند اما من پای حرف های دلم نشسته بودم و به عقل
13-کیف کمری چرم
یکی دیگر از کادو های مناسب روز ولنتاین برای آقایان و پسرهاي جوان یک کیف کمری چرم می باشد.کیف های کمری یکی از پرکاربرد ترین وسایل برای آقایان هستند پس گزینه ی خوبی برای کادو دادن به حساب می آیند.
14-کوله پشتی
آیا عشق شما اهل مسافرت یا کوهنوردی است؟ اگر جواب مثبت است پس کوله پشتی یکی از بهترین هدیه هایی است که می توانیند به او بدهید.
15-کیف پول
معمولا در جیب شلوار هر مرد یا پسر وجود کیف پول از هرچیزی واجب تر است و چه خوب می شود اگر آن
با سلام خدمت اولیای محترم ودانش آموزان عزیزم
باتوجه به تعطیلات پیش آمده با احترام خواهشمندم توجه خاصی نسبت به پیگيری تکالیف و دروس دانش آموزان داشته باشید تا دانش آموزان از مباحث آموزشی فاصله نگيرند.
تکالیف مربوط به پنج شنبه مورخ۹۸/۱۰/۵ وجمعه۹۸/۱۰/۶ به شرح زیر است:
جزوه های ریاضی مربوط به فصل دوم(کسر)و فصل سوم(نسبت،تناسب ودرصد)را با دانش  آموزان تکرارو تمرین کنید.همچنین کاربرگ های داده شده مربوط به همین مباحث رامرورکنید.
از دانش آموزان بخ
انجام پایان نامه مدیریت مالی
مشاوره پایان نامه مدیریت
مالی
پایان نامه مدیریت مالی
انجام پایان نامه ارشد مدیریت مالی
انجام پایان نامه دکتری مدیریت مالی
تحلیل پایان نامه مدیریت مالی
تحلیل پایان نامه ارشد مدیریت مالی
تحلیل پایان نامه دکتری مدیریت مالی
نگارش فصل ۴ پایان نامه مدیریت مالی
مشاوره آماری پایان نامه
مدیریت
مالی
انجام
پایان نامه مدیریت بازرگانی
انجام
پایان نامه مدیریت صنعتی
انجام
پایان نامه مدیریت mba
https://pay97.blogspot.com/
https://t.me/pay96
گر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها