خرید کرم و صابون گوري Goree اصل روشن کننده پوست
کرم و صابون گوري Goree اصل، به عنوان یک لایه بردار قوی عمل کرده و با سرعت زیادی لکها و جای جوشهای قدیمی پوست را از بین میبرد. کرم و صابون گوري با تأثیر گذاری عالی و از بین برنده تضمینی لک و جوش صورت بوده و لایههای اضافی و مردهی پوست را از بین میبرد. کرم و صابون گوري شامل عصارههای گیاهی میوهی آووکادو و گیاه آلوئه ورا ترکیب شده با روغن آرگان میباشد. کرم و صابون گوري اصل، به عنوان درمان قطع
گوري کازمتیکز Goree Cosmetics یک کمپانی تولیدکننده محصولات آرایشی بهداشتی پاکستانیست که محصولاتش نه تنها شهرت جهانی یافتهاند، بلکه به دهها کشور در سراسر جهان از جمله کشور ایران صادر میشوند. محصولات این کمپانی آرایشی بهداشتی از تنوع زیادی برخوردارند اما گل سر سبد تولیدات این کمپانی، کرم و صابون روشن کننده پوست و از بین برنده لکها و جای جوشهای قدیمی گوري Goree است.
کرم و صابون گوري، دو محصول مجزا بوده که باید با هم خریداری و در کنار هم و ه
گوري کازمتیکز Goree Cosmetics یک کمپانی تولیدکننده محصولات آرایشی بهداشتی پاکستانیست که محصولاتش نه تنها شهرت جهانی یافتهاند، بلکه به دهها کشور در سراسر جهان از جمله کشور ایران صادر میشوند. محصولات این کمپانی آرایشی بهداشتی از تنوع زیادی برخوردارند اما گل سر سبد تولیدات این کمپانی، کرم و صابون روشن کننده پوست و از بین برنده لکها و جای جوشهای قدیمی گوري Goree است.
کرم و صابون گوري، دو محصول مجزا بوده که باید با هم خریداری و در کنار هم و
گوري کازمتیکز Goree Cosmetics یک کمپانی تولیدکننده محصولات آرایشی بهداشتی پاکستانیست که محصولاتش نه تنها شهرت جهانی یافتهاند، بلکه به دهها کشور در سراسر جهان از جمله کشور ایران صادر میشوند. محصولات این کمپانی آرایشی بهداشتی از تنوع زیادی برخوردارند اما گل سر سبد تولیدات این کمپانی، کرم و صابون روشن کننده پوست و از بین برنده لکها و جای جوشهای قدیمی گوري Goree است.
کرم و صابون گوري، دو محصول مجزا بوده که باید با هم خریداری و در کنار هم و ه
خواص کرم گوري و صابون گوري اصل
آیا درباره کرم و صابون گوري چیزی شنیده اید ؟
کرم گوري و صابون گوري ۲ مکمل بسیار عالی برای از بین بردن جوش ، لک ، تیرگی های پوستی میباشند .
شما میتوانید با مطالعه مطلب زیر با خواص این کرم و صابون ها آشنا شوید :
کرم گوري و صابون روشن کننده و سفید کننده گوري :
ین کرم و صابون شامل عصاره گیاه آلوئه ورا و میوه ی آووکادو می باشد که نشان دهنده طبیعی بودن آن است.
پکیج کرم و صابون گوري با برداشتن لایه ای سطحی از روی پ
خواص کرم گوري و صابون گوري اصل
آیا درباره کرم و صابون گوري چیزی شنیده اید ؟
کرم گوري و صابون گوري ۲ مکمل بسیار عالی برای از بین بردن جوش ، لک ، تیرگی های پوستی میباشند .
شما میتوانید با مطالعه مطلب زیر با خواص این کرم و صابون ها آشنا شوید :
کرم گوري و صابون روشن کننده و سفید کننده گوري :
ین کرم و صابون شامل عصاره گیاه آلوئه ورا و میوه ی آووکادو می باشد که نشان دهنده طبیعی بودن آن است.
پکیج کرم و صابون گوري با برداشتن لایه ای سطحی از روی پ
همه چیز درباره کرم و صابون گوري
کرم و صابون گوري شامل عصاره های گیاهی میوه ی آووکادو و گیاه آلوئه ورا بعلاوه روغن آرگان میباشد .
جهت اثر بخشی این پکیج هر شب قبل از خواب پوست خود را با پکیج گوري شسته و خشک نموده و کرم گوري را بر روی پوست خود مالیده و صبح
پوستتان را با صابون گوري بشورید.
برای اثردهی بهتر باید کرم و صابون بصورت همزمان استفاده گردد.
با کرم و صابون گوري از لکه ها و کک و مک های پوستتان راحت شده و پوستی لطیف و زیبا را تجربه خواهی
بعد چند دقیقه دیدم که کامران فریاد ن همونطور که اسمم و صدا میزم دویید از خونه بیروناروم از پشت درختا اومدم بیرون و رفتم سمت دربا دیدن من اومد جلو ومحکم خوابوند تو گوشمبا چشایی که خالی از هراحساس و سرد سرد بود زل زدم تو چشاش و هیچی نگفتمیه قطره اشکم نریختم خیلی وقت بود تبدیل شده بودم به یک سنگ-کدوم گوري بودی؟-رامو کشیدم و از کنارش رد شدم که دستمو گرفت وبا حرص گفت-گفتم کدوم گوري بودی؟-کور که نبودی ببینی از کدوم گوري دارم میام-دفعه اخرت باشه م
من زیر ستاره کیوان به دنیا آمده ام .
سیاره ای که دورش را دیرتر از همه به پایان می رساند؛
سیاره ی مدار انحرافی و تاخیر ها.
والتر بنیامین
خب من نصمیم گرفتم کتاب سنگی بر گوري جلال ال احمد رو بخونم. خیلی وقت پیش خوندم حدودهای روزای اولی که این وبو ساخته بودم فکر کنم زمستون ۹۵ بود و این که فکر کنم سانسور شده بود. مطمئن نیستم تا قبل از پیاده روی تمومش کنم. اما تا امشب میخونمش دیگه. تا چی بشه. یه ذره کارامو کردم یه خورده هم گشنمه. چی بخورم؟ هوووف از صب
عصبانیم عصبانیم عصبانیم
امروز هیچ نکته مثبتی نداشته برام تا الان.
همش دویدم و ب هیچی نرسیدم
هی کلانتری سوسه اومد تا مخ استادو زد.منشی عوضی
هی خسروی سوسه اومد تا ب رسولی ارائه دادیم نمره کم کرد
علیجانی کدوم گوري بود نمیدونم!
ریتریت دندون اون دختر ب کنار ک هنوز بش نگفتم ی کانالت اندر شده!!
پالپو و کامپوزیتای اطفال ب کنار
مریض ثابت از کدوم گوري بیارم ب کنار
جراحی این چ سوالایی بود؟؟؟ چرا انقدر کم داد امتحانمو؟؟
خدایا چرا دانشکده اینجوری شده
چرا
فواید اصلی کرم و صابون گوري :
بدون حاشیه و مختصر به خواص کرم گوري و صابون گوري می پردازیم :
تاثیر کرم و صابون گوري بر روی لک :
این کرم به عنوان از بین برنده اصلی لک های سطحی و عمقی استفاده می گرددهمچنین میتواند در کمترین زمان ممکن ( ۷ روز ) این تاثیر را برای شما به امغان آورد .
شاید برای شما باورش کمی مشکل باشد ، اما پیشنهاد میکنیم که حتما از کسانی که این کرم را استفاده نمودند مدت تاثیر گیری را سوال نمایید .
شاید به جرات بتوان گفت که رویکا این کرم
سلام
سال نو رو به همه دوستان خوبم تبریک میگم
امیدوارم سال جدید ، سالی پر از سلامتی باشه برای همه دوستان ، پر از موفقیت و شادی
.
.
.
ایشالله این ویروس گور به گوري منحوس ، هر چه سریعتر شرش از مملکت ما کم بشه و دوباره شاد باشیم ، بخندیم دور هم ، با هم باشیم
دور همی بگیریم ، عزیزانمون رو به اغوش بکشیم
وقتی شخص هل داده می شود توی ایرگی تک نمره، اول یو سکوت فراموشی می افتد بر همه جا- شاید مثل توی گوري که هنوز رویش پوشانده نشده. شخصِ دچار هرقدر هم پخته شده، بعد از ساعاتی آرزو می کند کسی بیاید؛ آدمی بیاید که ببیتدش- اگر شده همان مامور عذاب. اما آن مامور نمی آید. نمی آید، نمی آید، نمی آید! مثل انتظار صبح در یک شب بی پایان که مدام از خودت می پرسی پس چرا صبح پیدا نم شود؟روشنایی، روشنایی، صبح؟!
آنجا یک قهوه خانه بوداما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای،چرا؟ ، دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟!
عجله، همیشه عجلهکدام گوري میخواستم بروم؟من به بهانه ی رسیدن به زندگی،همیشه زندگی را کشته ام.
(محمود دولت آبادی)
آرام آرام
می بارد از چشمان آسمان
بارانی سرخ
و من ذوب می شوم
آرام آرام
جاری در رگ های خشک زمین
.
در دور دست
کسی گوري می کند
و آرزوی زنی را
به خاک میسپارد
نه به سوگ
که به جشن و سرور
در آینه زنی را میبینم
که دیگر نیست
زنی را که روزی بود
که دیگر نیست
.
در آن دور
کسی لبخند می زند
من اینجا
در این نزدیکی
هیچ را بر صورتم
تکرار میکنم
تکرار میکنم
و فعل رفتن را
مشق میکنم .
روح وحشی
+جمعه های لعنتی
یک سری حرف و حدیث هست که آدم تا با چشم خود نبیند نمی تواند باورش کند. یعنی هیچ رقم توی مخ آدم نمی گنجد. وقتی هم که با چشمان خودش می بیند باز هم باورش نمی شود. مگر می شود ساعت یازده شب دختری با پسری که هیچگاه او را ندیده قرار بگذارد، همدیگر را با نشانی و کلی زحمت پیدا کنند، بعد از این وصال شیرین از هم با فاصله بنشینند و از هم خجالت هم بکشند؟! به خداوندی خدا تا همین دو شب پیش فکر می کردم همه این حرف ها چاخان است! اصلا دختر بد، بابای لعنتی این دختر کدام
بی تو
خودم را بیابان غریبی احساس میکنم
که باد را به وحشت میاندازد
جویبار نازکی
که تنها یک پنجم ماه را دیده است
زیباترین درختان کاج را حتا
ن غمگینی احساس میکنم
که بر گوري گمنام مویه میکنند
آه
غربت با من همان کار را میکند
که موریانه با سقف
که ماه با کتان
که سکته قلبی با ناظم حکمت
گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم
که مرگ در آن رخ میدهد
پیراهنم بی تو آه
سرم بی تو آه
دستم بی تو آه
دستم در اندیشۀ دست تو از هوش میرو
و بالاخره ح رو آنبلاک کردم. پیاماس تموم شد و من شدم اما حال روحیم خوب نشد. نمیدونم دوای من س ک س هست یا محبت؟ یا هر دو؟ و جهان بخیل تر از این حرفهاست مری گوري جان.
دلم؟ کمی غم داره که نشونهی خوبیه. نوشتهی امید، خواستن، زنده بودن. و دلم به حال میم میسوزه.
بگذریم، دیشب خواب آقاجون رو دیدم. از جای از حافظه و خیال ترکیبی درست شده بود، حالا دلتنگ آقاجونم. و این عجیبه، دلتنگ آقاجون؟ خیالات وزن داشته مری؟ اون که هیچ محبتی نداشت! اه همش تقص
میبینی زمستان؟دیگر زور هیچ آفتابی به من نمیرسددیگر دستِ هیچ بهاری نمیتواند شاخههایم را لمس کنددیگر در قلهام. جایی که هیچ کس به آنجا نخواهد رسید.میبینی چهقدر بزرگ شدهام؟دیگر در هیچ تابوتی جا نمیگیرمدیگر هیچ گوري مرا نمیپذیرد.میبینی؟میبینیچه باوقار، دیگر هرگز او نخواهم بوددیگر هرگز نخواهد دانستدیگر هرگز نخواهد فهمید.میبینیکه چگونه جنون بر عقلام میخنددو نوازشِ دستهایش را از شانههایم دریغ میکند؟میبین
آنکس که بداند و بداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوري بتپاند
آنکس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پولی خرک خویش براند
آنکس که نداند و نداند که نداند
برپست ریاست ابدالدهر بماند!!
توضیحات اجمالی محصول کرم و صابون گوري :
آیا تا به حال نام کرم گوري و صابون گوري که اصطلاحا به کرم و صابون گوري معروفند به گوشتان خورده است ؟
این کرم و صابون به معنای واقعی معجزه گر پوست های صورت و بدن نام گرفته است !
کرم و صابون گوري نامیست که ممکن است بارها و بارها از افراد نزدیک آشنایان یا فامیل های نزدیک و دور به گوش شما رسیده باشد !
آیا میدانید علت این دست به دست شدن تعاریف درباره این کرم و صابون چیست ؟!
کرم و صابون گوري در هیچ رسانه ای تبلیغا
به کجا چنین شتابان؟آنجا یڪ قهوه خانه بوداما ننشستیم به نوشیدن دوتااستڪان #چای ،چرا؟؟؟ ،دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیمو نفری یڪ استڪان چای میخوردیم؟!عجله، همیشه عجلهڪدام گوري میخواستم بروم؟من به بهانه ی رسیدن به زندگی،همیشه زندگی را ڪشته ام.
همین چند لحظه پیش از خواب بیدار شدم. هیچ نمیدانم سم قوی تر است که ببردتم کوه یا این کرختی عجیب سر صبحم که زیر پتو مچاله ام کرده.
از دیشب فهمیده ام که منطق برنامه ریزی ام افتضاح است.
کاکتوس ها نیاز به رسیدگی دارند
من نیاز به استحمام دارم
برای کنفرانس یک شمبه باید ۳۰۰ صفحه لبه تیغ بخوانم، پنجاه صفحه سال بلوا و یک عالم مطلب در مورد هر دو کتاب و سبک کلاسیک!
استاد اناتومی گفته حتما ازم میپرسد و من هیچ نمیدانم اخرین باری که اتاقم را گردگیری و جارو
من دیشب کتاب سنگی بر گوري رو تموم کردم. ولی کتاب جدید هنوز دست نگرفتم. یعنی نمیخوامم دست بگیرم میخوام مقاله هامو بخورنم دوباره. مروری بشه برام جدا از اون یکشنبه که کتاب درباره عکاسی رو میخرم شروعش کنمو گیر کتاب دیگه ای نباشم. دیشب دیر خوابیدم نشستم به دیدن سریال بوعلیسینا دیدن. قدیمی اما من ندیده بودمش. دیگه این که همین. امروزم چون دیشب دیر خوابیدم خواب موندم. وای باید کلی زبان بخونم استرس گرفتم. همین بهتره برم. کلی کار دارم. خیلی سرخوشم. ما س
در وبلاگم عمیقا احساس خلا و خطر و ناامنی میکنم نمی توانم اینجوری بپذیرمشچیزی کم دارد و یا زیاد دارد! میدانم چه کم یا زیاد دارد اما نمی دانم باید چگونه قلب مشکل را هدف بگیرماین وبلاگ من نیست!دیگر احساس تعلق به ان ندارم! مدتی میشود دیگر در بیان راحت نیستم(درست از همان موقعی که ان کلاغ های مسخره پایشان به وبم باز شد!همان عکس ابی را میگویم هیچ وقت با رنگ ابی ابم در یک جوب نرفته هیچ وقت!) وبلاگ من باید بی روح باشد دیگر محیطش سرد و خسته کننده و
امشب همان شب یکشنبه موعود بود. شین با خودش فکر کرد باید به فکر یک دست دست لباس تازه باشد اما خیلی زود متوجه مسئله دیگری شد. باید قبل از عر کاری فکری به حال کمر خمیدهاش میکرد؛ چطور میتوانست بعد این همه سال این استخوان های نخراشیده دوباره سر جایشان برگرداند؟ بین گور های بیشمار چهار دست و پا راه میرفت و فکر میکرد تا راهی پیدا کند، بین مزارها با گوري رو به رو شد که صلیب نسبتا بزرگی بالای سرش داشت. بی آنکه فکر دیگری کند با تیشه به جان صلیب اف
داستان اکوان دیو
چوپانی نزد کیخسرو و رستم آمد و گفت که گوري زرین داخل گله شده. شاه رستم را به نبرد با این گور شگفت فرستاد. رستم خواست گور را بگیرد که گور ناپدید شد. پس فهمید که آن گور نیست و چاره به جای زور، تدبیر است. روزها گذاشت و رستم مشغول استراحت شد و در یکی از این روزها که خواب او را در ربود، اکوان دیو خود را به شکل بادی در آورد و قسمتی از زمین را که رستم بر آن خفته بود بریده و به آسمان برد. وقتی رستم بیدار شد دیو به او گفت که حال به سمت کوه بین
بسم الله الرحمن الرحیم
آدم باید یاد بگیرد بتواند خودش باشد. یعنی یاد بگیرد بدون اینکه نظر بقیه برایش مهم باشد در راهی که مطمئن» شده درست است قدم بر دارد. از سنگ هایی که به سمتش می آید خسته و نا امید نشود. فوراً به خودش بدبین نشود که لابد من دارم اشتباه میکنم. انقدر برای نظر هر» رهگذری، خودش را به آب و آتش نزند.
باید این دندان لق را بکند بیندازد دور؛ همان دندان که تشنهٔ تایید دیگران است. اگر مستقل نشود، نه کلاغ است و نه کبک. راه رفتن خودش را هم
کتاب سنگی بر گوري ، نوشتهٔ جلال آل احمد
ما سنگ هارا با خودمان واکنده ایم و تن به قضا داده ایم و سرمان را به کارمان گرم کرده ایم.
کدام ایده آل است که ارزش یک تن آدمی را داشته باشد تا بتوانی خودت را فدایش کنی.
جلال آل احمد اومده با طنز خیلی چیزا گفته. خب این کتاب درمورد بچه دار شدن جلال و سیمین هست. ولی خیلی جدیه. به قول استادم کسایی که طنازن جدیترین آدم هان. ییه همچین چیزایی. ولی کتاب قبلی که دست یکی از بچه ها بود اون سانسور داشت. ولی این یکی م
صابون و کرم گوري Goree
برخی از بانوان، بخاطر زندگی در مناطقی با آب و هوای گرم و خشک مانند قسمتهای مرکزی و جنوبی کشور، و یا بخاطر زایمان و بیماری و یا حتی بصورت مادرزادی، در ناحیه صورت دارای پوستی تیره می باشند پوست صورت این افراد، درخشندگی و شفافیت مناسبی نداشته به همین خاطر، هیچگاه از ظاهر و چهره خود راضی نیستند و این مسئله، بر روی اعتماد به نفس آنها تاثیر منفی می گذارد. باید به این دسته از خانم ها نوید این را بدهیم که خوشبختانه، روش های مفید و
استاد گوشهی سالن نشسته بود، من با خوشحالی تمام وارد شدم و گفتم: استاد مبارک است. قابله میگوید همسرتان دوقلو زاییده.استاد: راست میگویی؟!من: کاسهات را بیاور ماست میگوري؟استاد: من در این وضعیت با شما شوخی دارم؟من: نه. فقط گفتم فضا عوض شود. این قدر خوشحال شدم، انگار خودم زاییدم.استاد: متوجه کلماتی هم که استفاده میکنی هستی که؟!من: استاد شادی را در قالب کلمات آوردن سخت است. دیگر ناچارا مجبور شدم شادیام را در قالب زاییدن بریزم. استاد: بعد
این همه عجله برای چیست؟ به کجا قرار است برسیم؟ چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ در فرداها چیست که در دیروز نبوده و در امروز نیست؟ کاش میشد زمان را متوقف کرد. کاش اینقدر منتظر تمام شدنها نبودیم. کاش میفهمیدیم امروز همان فردای دیروزی است که فکر میکردیم در آن برایمان ریدهاند. (نگارنده اعصاب ندارد.)محمود دولت آبادی جایی نوشته بود:آنجا یک قهوهخانه بود، اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای. چرا؟ دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشست
روش های مراقبت از پوست در خانه
فقط به این دلیل که محبوب نیست به معنای کار کردن نیستهنگامی که روی پوست خود کار می کنید ، احتمالاً محبوب ترین و بهترین نتیجه پیشنهادی را که برای حل مسئله خاص پوست شما وجود دارد ، مانند درمان اسید سالیسیلیک برای آکنه یا سرم ویتامین C برای لکه بینی ، دنبال می کنید.
از همه گذشته ، چه چیزی برای صدها کار باید برای شما کار کند . درست است؟ اگر فقط تغییر شکل پوست ساده بود.
وقتی با یک محصول مراقبت از پوست مواجه هستید که مش
#تنگسیر نوشته ی #صادق_چوبک هستش و فیلمی هم به همین نام با بازی #بهروز_وثوقی و به کارگردانی #امیر_نادری ساخته شدهبرشی از کتاب:زنی خرد شده و سیاه پوش، خود را بر گوري تازه انداخته بود. زاری می کرد، و شَرِوه می خواند "دِلا پوشُم زِ هجرِت جامهِ نیل، نِهُم داغِ غمت چون لاله بر دیل. دَم از مهرت زنُم همچون دَمِ صبح، از این دم، تا دم صورِ سرافیل" آهنگ تلخ شَرِوه تو گوشش خورد و دلش آشوب افتاد. این زن هم داره خودش را برای شوهرش نابود می کنه. هیچ وقت از اینجا
آ
سازند آسماری
سازند آغاجاری
ا
سازند الیکا
سازند امیران
سازند ایلام
ب
سازند بختیاری
گروه بنگستان
پ
سازند پابده
ت
سازند تاربور
سازند تلهزنگ
سازند تیرگان
ج
سازند جهرم
خ
گروه خامی
سازند خانهکت
د
سازند داریان
سازند دالان
سازند دشتک
سازند دلیچای
گروه دهرم
ر
سازند رازک
ز
سازند زاگون
س
سازند ساچون
سازند سروک
سازند سورگاه
سازند سورمه
ش
سازند شهبازان
ف
گروه فارس
سازند فهلیان
ق
سازند قرمز بالایی
سازند قرمز پایینی
سازند قم
ک
گروه کازرون
سازند
انقد همه چی داغونه که یادم میره برم لبه تراس پامو بلند کنم از بین ساختمونا سر بچرخونم ببینم بالاخره بعد این همه روز مرگ و سرب خوردن، حداقل یه هاله کمرنگی از برج میلاد میبینم یا نه.
امروز (در واقع امشب) دو تا اسکل رو پل هوایی من بدبختو گیر اورده بودن نمیدونستن من برا خودم فاطی کماندویی ام :)) بعدم در حالی که بند کفشم تا جای ممکن وا بود و از خوفِ اینکه بهم نرسن داشتم مث چی تند تند می دویدم و یه حرکت ریزِ خدا کافی بود که بند کفشم گیر کنه به یه گوري و
قشنگ دو روز است که هی میآیم تصمیم میگیرم بنویسم و هی هیچی نیست. درواقع عبارتِ دو روز است که» چندان مناسب به نظر نمیرسد از آنجایی که تقریباً هفت صبح تا پنج بعد از ظهر را خوابم و بعد تقریباً آفتاب راهش را گرفته که برود.
نمیفهمم که واقعاً یعنی هیچ اتفاقی نمیافتد که من نمیتوانم بنویسم؟ بعد یادم میآید که اینجا یک دفعه از بندانداختن صورت پند بزرگان گرفته بودم و آمده بودم پستش کرده بودم. یعنی مسئله این نیست که اتفاقی نمیافتد. هیچیِ هی
مادر یک فرشته است
و پدر خلیفه خدا ست در زمین.
خدایا چقدر اشتباه کردم
مادرم امروز تمام وجودمو خورد کرد
دیروز غروب جمعه
در حالی که امیدی به ظهور منجی نبود
خدا منجی من را به من معرفی کرد.
چقدر نمی شناختمت
وقتی صبح داشت می رفت هم صبحامه را اماده کرده بود و هم فکر نهارم بود
نمی دونم کی اینکارو انجام داد
در حالی که من خواب بود
و صبح رفت در حالی که صبحانه و چای و نان داغ آماده بود
خدایا من دارم گریه می کنم
من چقدر بد بودم
درباره این سایت