نتایج جستجو برای عبارت :

هری می‌تونه برقصه

عمیقا باور دارم آدمی که دائم در حال دروغ گفتنه، بعد از مدتی این دروغ‌ها تو شخصیتش نفوذ می‌کنه و اون رو تبدیل به یه آدم متناقض مریض می‌کنه. جوری که اصلا دیگه نمي‌تونه راست بگه. نمي‌تونه مسئولیت حرفی که زده رو قبول کنه. و این خیلی درد بزرگیه. دردی که شاید رو خود اون آدم تاثیری نداشته باشه، اما رو اطرافیانش چرا. حتی اطرافیان سابق.
+ یه آدم چقدر مي‌تونه مریض باشه که بعد از دو سال باز هم دست از تهدید و تهمت برنداره؟
+ کاش می‌تونستم به بابام هم بگم
آدمی به هر کسی که بخواد دروغ بگه، و خودش رو انکار کنه، برای خودش دیگه نمی تونه این انکار رو ادامه بده!! هر چی هست، هر کی هست، خود آدم به این موضوع آگاه تره
 
 
البته یه تفاوتی که می کنه اینه که انسان وقتی به رشد و بلوغ بیشتر برسه می تونه همه این حقیقت رو وجدان کنه
اما تا جایی که توانایی شناخت داره، نمی تونه حقیقت خودش رو انکار کنه.
دلیل رفتارهای خام و ناپخته! و بی جای خیلی از ماها هم همین موضوعه، به جای اینکه واقعیت خودمون رو بپذیریم، خودمون رو
- کسی میتونه حتی از طریق زورگویی بهت نشون بده که به تو توجه میکنه
s1.e3
- وقتی کسی چیزی از شما میخواد، اگه زودتر بهش بدید، دست از سر شما برمیداره. اما اگه گرسنه نگهش دارید(معطل) ، باعث میشه به ساز شما هم برقصه.مثل التماس کردن خانواده قربانی ها در جنایات
s1.e4
میشه یکی برام توضیح بده چطور یک کارگر می تونه یک زندگی حداقلی را اداره کند؟ واقعا هر چی بالا و پایین می کنم نمی تونم درک کنم که چطور یک کارگر و حقوق بگیر می تونه زندگی حداقلی را برای خودش داشته باشه؟
 
واقعا یک جمع و ضرب ابتدایی با قیمتهای نان و کرایه ماشین و مسکن. به راحتی نشون می دهد که نمیشه! پس چطوری میشه؟؟؟ میشه لطفا یکی بگه چطوری؟!
ادامه مطلب
همیشه فکر می کنیم که وضعیت ازینی که هر هست نمی تونه بدتر شه اما اشتباه می کنیم ،
همیشه بدتر میشه !
تا بی نهایت می تونه بدتر بشه !
پس بهترین کار اینه که ازین لحظه نهایت استفاده رو بکنیم 
کی می دونه . شاید همینی هم که امروز داریم فردا نباشه .
What are you excited about
به نظرم پرسش از چیزهایی که خوشحالمون می کنه، پنج چیزی که نعمتند برامون و این سوال، می تونست یکجا پرسیده بشه! شاید بازی با کلمات نباشه ولی واقعا می شد یکجا بهشون جواب داد! و اگه بخوام جواب بدم: می تونه یک سفر باشه، دیدن کسی یا کسایی باشه، غرق شدن تو رویایی که داری باشه، شروع کاری باشه که بهت حس خوب می ده و حتی می تونه هیجان رفتن به شهربازی هم باشه
نام فارسی : هر کسی می تونه برقصه ۲
زبان : فارسی
سال تولید : ۲۰۱۸
محصول : هند
ژانر :بیوگرافی , درام , موزیکال
امتیاز IMDB از ۱۰ : ۵٫۵
کیفیت : BluRay 1080p – ۷۲۰p
کارگردان : Remo D’Souza
ستارگان : Shraddha Kapoor , Varun Dhawan , Lauren Gottlieb
خلاصه فیلم :  داستان در مورد سفر یک گروه رقص هندی است، کسانی که از کوچه پس کوچه های بمبئی آمده اند. آنها به شهرت می رسند، اما به صورت ناگهانی با شکست روبرو می شوند. پس تصمیم میگیرند شکوه و غرور از دست رفته خود را پس بگیرند.
ادامه مطلب
 
این که یه مَرد، دستش آلوده بشه به زدنِ همسرش
توی مدلِ زنونه به چی تبدیل میشه؟؟!!
منظورم اینه که؛     
مؤنثِ مردی که دستش آهنگِ نواختن داره، چجوری می تونه باشه؟؟!!
مممممممممممممم
فکر کنمممممممممم
فکر کنم
اون زن می تونه زبونش آهنگِ نواختن داشته باشه
با زبونش اون کاری رو بکنه که یه مرد با دستهاش می کنه
بنوازه
نوازش کنه
 
 
هه
 
 
از حجم عظیم بدبیاری های دیشب هرچی بگم کم گفتم
از اینکه دیشب گوشیم سوخت!
تا اینکه سیم کارتم تووی گوشی دیگه ای گیرکرده
و آقای جهرمی پاشون رفته روو سیم و از طریق هیچ شبکه ی اجتماعی و حتی ایمیلی راهی برای دسترسی به افراد ندارم.
ینی نه شماره ی کسی رو دارم ، نه کسی می تونه بهم زنگ بزنه و نه حتی می تونم از ایمیل یا تلگرام استفاده کنم
ینی عااالی  شد!
عجالتا اگر کسی کاری با بنده داشت می تونه زیر این پست ، پیام خصوصی بزاره
پی نوشت: این پست موقت است.
   تاریخ هر مملکت، نشان دهندهٔ افتخار و مشکلات اون مملکت است.
 و از تاریخ کشورمون دونستن به خصوص شروع انقلاب و قبلش خیلی کمک حال الأن زندگیمون می تونه باشه.
 و جای گشت و گذار توی اینستا و امثالش، کمی تاریخ بخونیم، به خودمون کمک می کنیم از گذشتمون بدونیم
 و بدونیم کشور عزیزمون ایران، چه سختی ها و خوشحالی هایی رو طی کرده تا به الأن رسیده.

 + خوانندن تاریخ می تونه راه جدیدی تو زندگی اکثرمون ایجاد کنه.
بازم فرصتی دست داد برای شروعی مجدد . :
 
الان که انگشتانم توان و فرصت دارد بنویسد از تو .
الان که دلم می تونه هواتو بکنه .
الان که عقل و ذهنم می تونه تصمیم بگیره کردن هواتو .
الان که زبونم میتونه بگه السبلام علی الحسین .
الان که گوشام میتونه بشنوه مداحیتو .
 
عاقا بذار یه سلام بدم از راه دور .
 
السلام علیک یا اباعبدلله .
 
سلام به شاه از ططرف ذره ی ناچیز روسیاه . 
 
حیف کاری کردم که جواب سلامتو نمی شنوم آقا . .
مرد نمی تونه از فرستادن زن به سفر حج خودداری کنه ، زن هم نمی تونه مرد رو مم کنه که هزینه سفر حج رو بپردازه بلکه می بایست بار سفر رو ببنده و آماده سفر به #سرزمین_وحی بشه ، مگر این که زن و شوهر با همدیگه توافق کنند که مرد هزینه یک سفر مکه رو به زن بپردازه .
ادامه مطلب
هر کسی خودش زندگیش رو رقم میزنه و هر کس هر جور که بخواد و هر مدل که بخواد ساز زندگیشو کوک میکنه،انسان خودش انتخاب میکنه کجا باشه،چرا باشه،و گاهی در بدترین شرایط هم می تونه بهترین ها رو برا خودش رقم بزنه،و به نیمه پر لیوان باید نگاه کرد و امیدوار بود زندگی همین چند لحظه نفس کشیدن ها نیست بنواز هر آنچه میخواهی ،اما ای دوست آرام باش و اینکه آدم می تونه از خیلی از شکست ها درسای بزرگی رو بگیره برای موفقیت های آینده اش و در آخر زندگی هر کسی در دست خو
چند روز پیش یکی بهم تیکه انداخت و  گفت این همه گرونی شده ! البته آمریکا هیچ غلطی نمی تونه بکنه!
اونجا جواب نداشتم. البته گفتم تقصیر منافق های داخلیه. امّا جواب دلچسبی نبود!

امّا دیروز یکی بهم  گفت : آمریکا هیچ غلطی نمی تونه بکنه، فقط ما رو میکنه!
منم بهش گفتم داداش، شما رو خیلی ها چیز می کنن امّا فقط برای آمریکا درد داشت، اینو یادت مونده!
خلاصه همه‌ش بهش خندیدند.
(منظورمم از خیلی ها، و اصلاح طلبان بود! )
سئوالاتی که باید ورودی مشهد پرسید
 
صرفا پلاک دال بر مشهدی بودن نیست! 
باید ورودی تست بگیرند و بپرسند:
 
١- بچه کدوم محله ى مشهدى؟! 
٢ -(چغچغی ) کنایه از چیست؟
٣- مُشتِبا مخفف کدام نام است؟ 
٤- سوسِلِنگ و کلپسه نام چه حیوونی هست؟!
٥- صدای موسی کو تقی رو در بیار؟!؟ 
٦- مصرع دوم این بیت چیست؟ 
نِدرم بخورم نون و اشکنه
٧- سه بار تند تند بگو 
مِدِنوم ولی مِتِرسُم بُگُم ؟
٨- فصل اخکوک کی هستش؟ 
٩- حولی تا کوجایه دقیقا توی کدوم میلان؟!
١٠- مو بُرُم یعنی چی؟
خدا منو نزدیک اتفاقات و لحظه‌ها می‌کنه اما تو دو قدمیش می‌کشتم عقب و من می‌دونم که هیچ‌کدومشون اتفاقی نیستن.می‌فهمم همه‌ی این نشدنا همه‌ی این محرومیت‌ها به علت قانون کارما است.
می‌دونم که بیشترین مجازات توی کارما محدودیته.الآن نه حالش و نه حوصله‌ش رو دارم که توضیح بدم داستان یونس و یوسف و توبه رو و ارتباط قانون کارما با تاریکی رو اما همه‌شون توی ذهنم مرور می‌شه.
نیاز دارم به تاریکی دل نهنگ برای وقتی که بگم قطعاً خودم به خودم ظلم کردم
کاش یکم تاریخ می خوندم 
یکم بیشتر از گذشته ها می پرسیدم
این کمبود رو میشه توی زندگی خیلیامون دید، وقتی تاریخ رو ندونی  قدر یه چیزایی رو نمی دونی
نمی تونی درک کنی کسایی که الان باهاشون زندگی می کنی، چطور به زندگی نگاه می کنن
 
دونستن تاریخ یه دید و نگاه تازه بهت میده
 
این دونستن می تونه از تاریخ زندگی پدر و مادر هر کسی شروع بشه ما آدما همگی از دنیاهای متفاوتی هستیم که با هم در زمان و مکان مشترکی زندگی می کنیم یه گوشه از گذشته چند ورقی ا
.
هر‌ روز که میگذره، فقط بیشتر به این نتیجه میرسم که اگه بخوای واقعا کاری رو انجام بدی و درست انجام بدی، اگه واقعا بخوای چیزی رو بفهمی، هیچ راهی غیر از اینکه روزها و ماه‌ها و زمان خیلی طولانی‌تر از چیزی که در ابتدا به نظر میرسه براش وقت بذاری نداری. 
باید متمرکز باشی و جدی. مثل همون حرف همیشگی که می‌گفتی. کسی با مستند هیجان‌انگیز دیدن ساینتیست نمیشه. صرفا مي‌تونه به علم علاقه‌مند بشه. اون مستند خوبه و مي‌تونه جرقه‌ی شروع راه باشه؛ اما همه
اگر مادر خوبی باشی، بازنده ی اصلی بچه دار شدن، مادر هست!
همه ی لحظات مادری، عشق و دلضعفه نیست!
یه وقتایی حالت بهم میخوره از اینکه مادر شدی. انگار که قلاده  به گردنته بستنت تو خونه! دلت  میخواد از خونه در بری بدون اینکه فکر کنی کی به چی احتیاج داره.
بخصوص توی فرهنگ کثافت ما که مردها مهمون خونه هستند و زن ها خدمت رسان، مرد مدرنش خوش رو بکشه بخشی از امور خونه رو مدیریت می‌کنه و زن مدرنش نهایت چنتا صفحه کتاب بلده بخونه.
اون وقته که وقتی اون حس شت روو
هرسال، وقتی میرم نمایشگاه کتاب، فکر میکنم "دیگه از این افتضاح تر نمي‌تونه باشه" و آه و نفرینی نثار دست‌اندرکاران عرصه نشر میکنم. سال بعد که میرم، چشمم که به قیمت اولین کتاب میفته میفهمم سال قبل چقدر آدم ساده ای بود. آخرش هم که دارم میرم بیرون زیر لب می‌گم: دیگه از این افتضاح تر نمي‌تونه باشه»
حالا وسط همه اینا دوست صمیمیم دیروز میگه که شک داره حامله باشه. امروز رفته بی بی چک گرفته و بله فعلا مثبت نشون داده تا بعد که آزمایش بتا بده و مطمئن شیم
قیافه ی پنچر و پوکرش دیدن داشت. با اینکه چند وقتی بود بچه میخواست و تا همین ماه پیش میزد توو سر خودش که نکنه مشکل داریم که حامله نشدم، حالا پشیمونه. میگه حس بدی دارم انگار دیگه کلا از مجردی دراومدم و محدود شدم
واقعا خدا نمیدونه به کدوم ساز بنده هاش برقصه
کلی باهاش حرف زدم اسم پسر انتخاب کردیم قر
یه سیاهچاله‌هایی در جهان وجود داره که وقتی به دام گرانششون افتادی، دیگه هرگز نمی‌تونی ازشون فرار کنی. مثل باور به خدا. اگه کسی فقط یه بار توی زندگیش وجود خدا رو به معنای واقعی کلمه باور کرده باشه، دیگه هرگز نمي‌تونه خودش رو از این باور خلاص کنه. حتی اگه در تلاش برای انکارش باشه، همین تلاش هم میشه دلیلی بر اثبات بودنش. یا مثل دوست داشتن. اگه کسی تنها یه بار توی زندگیش با کسی روبرو بشه که اون رو بیشتر از خودش دوست داشته باشه، دیگه هرگز نمی‌تون
مکابیز رو یادتونه؟!
همون که نفرین رو با اندی خوند؟
ای همه بود و نبودم رو میخوند؟
پاهاشو دو متر باز میکرد و افتاب بالانس میزد!؟
همون که نقش شکارچی رو توی کلیپ های لیلا فروهر داشت و پسر خوشگله ای بود که میتونست خوب برقصه؟
همون که اگه ابی و شهرام شب پره ازدواج میکردن قطعا بچه شون مکابیز میشد چون کلا در حال چرخوندن سرش و بدنش بود به طرز فجیعی؟
انگار بیش فعالی داشت؟!
من و چند تا دختر کوچولوی هم سن خودم که بین هشت تا ده سال داشتیم
عاشقش بودیم!
به قول ب
هنر چیه؟
شاید ظاهرا به موضوع گروهمون، یعنی عدالت ربطی نداشته باشه، ولی دونستنش لازمه. پس به طور خلاصه:
ماجرا از این قراره: ادراک در کل به دو دسته تقسیم میشه: ادراک عقلی. ادراک حسی.
1-ادراک عقلی ریشه علم هست، و ادراک حسی ریشه هنر.
2-کسی که عادت داره مطالب رو عقلی بیان کنه، بالقوه دانشمند یا فیلسوفه، کسی که عادت داره مطالب رو حسی بیان کنه، بالقوه شاعر یا هنرمنده.
3-علم مربوط به خودآگاه دانشمند یا فیلسوفه، ولی هنر مربوط به ناخودآگاه هنرمنده.
4-اثر هن
آدمی مثل من‌ که تو گذشته اش این همه بلا سرش اومده .
دیگه نمی تونه از صفر شروع کنه
نمی تونه این همه اتفاقات را از کودکی تا این روزهای خاکستری فراموش کنه .
_
به نظر خودم نبایدم فراموش کنم گذشته را ،گذشته از ما آدم می سازه ما را به انسان بودن نزدیک می کنه . 
فقط نمی دونم چرا می خوام برم .
خسته شدم 
 _
#کودکی #هجرت #سفر #تصادف #ویدیو #مدرسه #بلا #ورشکستگی #مشاجره  #استرس #دوستی #شکست #بازداشت #ساری  #مذهب #دوستان #تهران #دانشگاه_آزاد  
#اعتقاد #سال۸۸ #د
به نظر خیییییلی دیر شده!
خدایا چرا، انسان این همه در خُسرانه؟؟!
هر کاری که می خواد، خوب تدبیر کنه هِی نمیشه هنوز نمی دونه تدبیر چیه
هنوز راه رو غلط داره میره  
چقدر مرز هدایت و گمراهی به هم تنیده!! 
 
هنوز سرگردونه، چقدر زود قضاوت می کنه از اینکه تو رو یافته!!
آدمی در گره و اسارت های وراثت، گمراهی نسل های قبل تر، ظلمت خاک زمین، جهل و سرگردونیِ خودش از اینکه مربی خوبی نداشته، و چه بسا نیرو های مسخ کننده ی امانت هایی که بهش سپرده شده، گرفتاره
یه قدم بیا جلو
ما شنیدیم تو آدم خوبی هستی
کسی نمي‌تونه تو رو بخره
اما رعد و برقی که به خونه‌ها می‌زنه رو هم
کسی نمي‌تونه بخره
سر حرفی که زدی می‌مونی؛ چه حرفی زدی؟
روراستی و عقیده‌ت رو رک و پوست‌کنده می‌گی؛ کدوم عقیده؟
شجاع هستی؛ در مقابل کی؟
عاقلی؛ واسه کیا؟
منافع شخصی‌ت رو در نظر نمی‌گیری
پس منافع کی رو در نظر می‌گیری؟
دوست خوبی هستی
واسه آدمای خوب هم دوست خوبی هستی؟
 
حالا به ما گوش کن:
می‌دونیم تو دشمن مایی
به خاطر همینه که الان می‌ذ
رمان :آسونویسنده:monaa2020ژانر:پلیسی/معمایی/عاشقانهخلاصه:رمان درمورد دختریه که مادری نداره تا مادرانه و محبت خالص مادری رو در اختیارش بذاره و پدری که محبتش رو دریغ می‌کنه.دختر داستان عشق رو تجربه می‌کنه ولی آیا عشقی که جوانه می‌زنه تو قلبش مي‌تونه به ثمر بشینه؟پسری از دیارغم وغرور. آیا قلب پسر داستانمون جایی برای عشق داره و مي‌تونه پذیرای عشق به جای غم باشه؟منم که شهره شهرم به عشق ورزیدنمنم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدنوفا کنیم وملامت کشی
بابا اصلا نمی‌تونم باور کنم کسی دوستم داره ! همه‌ش حس می‌کنم همه صرفا تو زندگی‌شون بهم عادت کردن ، و یه همچین چیزایی خلاصه !( :

-----------------------------------------------------------------------------
تو اینستا یه دختر خانمی فیلم رقصِ خودش و پدرشو گذاشته بود از جذابیت اون فیلم هرچی بگم کم گفتم ، یه دختر خانمی هم زیرش کامنت گذاشته بود ک‌ :
چه چیزایی ک‌ تو حسرتشون نسوختیم ?!(:مگه چی میخواستیم جز اینکه کسی باشه ک‌ پدرانه و با عشق برقصه باهامون ?! حسرتش تا ابد رو دلم میمونه ، ک
دیسک کمر، نوعی آسیب به ستون فقرات هست که می تونه در هر جایی از ستون فقرات تون اتفاق بیفته و در طول زمان مشکلات قابل توجهی ایجاد کنه. اگر به اندازه کافی، شدید بشه، هسته ی دیسک می تونه تا حدی بیرون زدگی داشته باشه و باعث ایجاد دیسک شدید بشه. تصادفات، اغلب باعث این جراحات میشن، اما همچنین می تونه ناشی از سایش و پارگی مهره ها باشه.
خوشبختانه، درمان دیسک همیشه به جراحی و یا دارو نیاز نداره. به سادگی میشه این درد رو درمان کرد. با اینکه دیسک های کمر و س
به نظر خیییییلی دیر شده!
خدایا چرا، انسان این همه در خُسرانه؟؟!
هر کاری که می خواد، خوب تدبیر کنه هِی نمیشه هنوز نمی دونه تدبیر چیه
هنوز راه رو غلط داره میره  
چقدر مرز هدایت و گمراهی به هم تنیده!! 
 
هنوز سرگردونه، چقدر زود قضاوت می کنه از اینکه تو رو یافته!!
آدمی در گره و اسارت های وراثت، گمراهی نسل های قبل تر، ظلمت خاک زمین، جهل و سرگردونیِ خودش از اینکه مربی خوبی نداشته، و چه بسا نیرو های مسخ کننده ی امانت هایی که بهش سپرده شده، گرفتاره
همیشه نظاره گر بودن. کافی نیست. باید قضاوت کرد گاهی!(بعدا احتمالا بیشتر می نویسم فکرای درهم و برهمو در این باب!) گرچه که نظاره گر بودن یکی از ویژگی های خوب و واجب زندگی می تونه باشه. دست کم یکی از قسمت های مهم زندگی منه.سعی کنی مدل سازی کنی. خودتو بسازی، خودتو بشناسی. به انتقاد و مدل های بقیه هم دل بسپری  و از نگاه اونا خودتو نظاره کنی حتی. خب قرار اینه که مدلِ خاص خودتو بسازی. زمان می بره قطعا. می تونه سخت باشه. شاید بازه ای خودت نباشی حتی!
ولی
فقط یه ایرانی میتونه …
فقط یه ایرانی میتونه 2 سال بره سربازی 30 سال تعریف کنه!
 
*** ***  طنز فقط یه ایرانی می تونه  *** ***
 فقط یه ایرانی میتونه وقتی میره مهمونی فوری از صاحبخانه بپرسه اینجا متری چند ؟؟؟
 
*** ***  طنز فقط یه ایرانی می تونه  *** ***
 
فقط یه ایرانی میتونه کمتر ازیک سال بعد از مهاجرتش به یه کشور دیگه، زبان یاد بگیره، وارد دانشگاه بشه، تازه شاگرد اول کلاس هم بشه!
 
*** ***  طنز فقط یه ایرانی می تونه  *** ***
 
فقط یه ایرانی میتونه ماشین خودشو با ری
و اینجا یه درس هم داریم.
که عشق، ترس داره؟ آره. عشق ترس داره. چون یه چیز خیلی قوی و محکمه.
اگه سالم نباشه، می تونه تو رو از همه زندگی بندازه. می تونه باعث هزارتا خرابکاری بشه.
پس دفعه بعد که خواستی عاشق شی، حواست باشه که عاشق نشی.
اگه دو طرفه بود و خیلی روون. اون موقع کم کم پیش بری.
حواست باشه که عاشق نشی. فرق بزرگی بین عشق تو به همسفرت و عشق تو به بقیه ی آدما نیست و نباید باشه.
تو قران هم نوشته که همسر شما، مادرتون نیست. حالا البته به این باید بیش
بعضی وقت ها دلت خیلی گریه می خواد،ولی گریه نمی کنی.یعنی نمی تونی که گریه کنی.یعنی وقت گریه کردن نداری.اون قدر آدم های نفهم دور و برت ریخته که با خودت فکر می کنی چطور این آدم ها رو تا حالا تحمل کردی.چطور؟تا جایی که دیگه نمی تونی غم و غصه ات رو تحمل کنی و بغضت می ترکه و می زنی زیر گریه.هرچه قدر هم سعی می کنی نمی تونی سر خودت رو با گل و گیاه و ماه بر فراز درخت ها سر گرم کنی.حتی توی این بعضی وقت ها،خوندن یا خریدن کتاب های مورد علاقه ات هم نمی تونه شادت ک
ی سخنرانی از استاد رحیم پور ازغدی هست ک نقل به مضمون میگن فاطمیه ی بدون درک ولایت و محرم بدون برائت از ظلم ستیزی و برائت از یزیدها و مراسمات مربوط به مهدویت بدون تشکیل حکومت های عدل جهانی ارزشی نداره
هیئت هایی که اینا ر درنظر نمیگیرن قیمه شون رو سفارت انگلیس خودش تقبل میکنه!
ی صحبت دیگه هم دارن تو اون سخنرانی که میگن شیعه همه ی کاراش یه 
شیعه حتی آب خوردنش هم یه
وقتی هر وقت آب می خورید و میگید لعنت بر یزید یعنی آب خوردنتون هم یه
در
همه چیز عوض شده وقتی دلم پره وقتی غم تمام وجودم رو فرامیگیره دوست دارم اهنگ کوردی بزارم و با تمام وجودم برقصم اینقدر برقصم و بچرخم که بیحال بیوفتم روی زمین و فردا دختر ارومتری تحویل بگیرم ادمی که دوباره بلده بجنگه بپذیره و با هر حرکت غم هاش بریزه انقدر برقصه که فراموش کنه دردی هست فراموش گند فردایی هست که باید زندگی کنه فراموش کنه دیگه دردا ردر نیستند دارن عادت میشن نیاز دارم برقصم تا اروم بگیرم خواننده مدام تکراره کنه هوا سار هواسار و من بد

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها