هرچه کُنی بکن، مَکنترکِ من ای نگار منهرچه بَری بِبَر، مَبَرسنگدلی به کار منهرچه هِلی بِهِل، مَهِلپرده به روی چون قمرهرچه دَری بِدَر، مَدرپردهی اعتبار منهرچه کِشی بِکِش، مَکِشباده به بزمِ مدّعیهرچه خوری بخور، مخورخونِ دلِ فگار منهرچه دَهی بده، مَدهزلف به باد، ای صنمهرچه نَهی بِنِه، مَنِهدام به رهگذار من هرچه کُشی بکُش، مَکُشصید حرم که نیست خوش هرچه شَوی بـِشو، مَشوتشنه به خونِ زار منهر چه بُری بِبُر، مَبُررشتهی اُلفتِ مراهرچه کَن
چون نیست زِ هرچه هست جُز باده به دست ،
چون هست زِ هرچه هست نقصان و شکست
انگار که هست ، هر چه در عالَم نیست
پندار که نیست ، هرچه در عالم هست
پ.ن : رباعیات بسیار زیبای حکیم عمر خیام یه جوری فاز میدن که دلم میخواد بجای "فال حافظ" ، "فال خیام" بگیرم =q
بیماری جسمی خوبیش اینه نمود خارجی داره میبینیش میشه دردشو بروز داد میشه تنهایی عذاب کشید و هوار زد که مریضم و تمام ضررش فقط برای همون شخص میمونه.
ولی امان از وقتی که بیماری روحی داشته باشید و روانتون مریض شه نه تنها خود شخص درگیره بلکه توی تربیت کسایی که باهاشون زندگی میکنن باقی میمونه و گند هایی که به روح و روان اون افراد خورده میشه نسل به نسل انتقال پیدا میکنه و گاهی شدت میگیره گاهی هم خفیف میشه و سخت ترین قسمت ماجرا اینجاست که بخواي وجود
روح من میگردد در این عالم، میبیند هرچه را ادمیان دیده اند
میشنود هرچه را ادمیان شنیده و جنیان شنیده
میبوید هر انچه ادمیان، جنیان و فرشتگان بویده
و حس میکند هرچه را خدا حس کرد و ان نیست به جز عشقی که مابین خدا و ادم بود
حضرت ابلیس از حرص عشق بود که نزول کرد
و من ادم که عشق فرشته ای چون تو کبریایی ام کرد و طعم فراغت همان کرد که گندم با اولیا کرد
هو اللطیف
می خواهم در این روزهای آخر دوره دکترا
و برای این آخرین روزها
ذهن م را از هرچه به آن تراوش می کند
و دوست دارم و دوست ندارم
آگاهانه و ناخودآگاه
باید باشد و نباید باشد
نیست و نبوده
هست و نباید باشد
پوچ و مزخرف
فاخر و عزیز
و هرچه و هرچه
خالی کنم در اینجا
با این عنوان
"و تو چه میدانی؟!"
پ.م. شروع می کنم بسم الله
تاحالا دیدی بخواي و نشه
بخواي و اجازه ندن بهت
بخواي و هیچ کس پایه نباشه باهات
بخواي و کسی جهت فکریش با تو یکی نباشه
تو بخواي و همه ی دنیا دست به دست هم بدن که نتونی
بخواي اما تنها کاری که از دستت برمیاد فقط اشک ریختنِ شبانه باشه
من دقیقا الان تو همین حالتم.
دلم از پُری داره سرریز میشه و کسی نیست که حرفامو براش بگم
البته
خدا هست.
خدایا میدونم هوامو داریفقط به امید تو تا اینجا اومدمو فقط به امید تو ادامه میدم.
خدای من ؛ خودت درستش کن
مثل نویسی درخت هرچه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید داستان ضرب المثل درخت هر چه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید داستان ضرب المثل درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر می آید باز افرینی مثل درخت هرچه بارش بیشتر میشود سرش فروتر میاید درخت هرچه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می اید حکایت درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر انشا درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر گسترش مثل خفته را خفته کی کند بیدار
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
خدایا
هرچه گفتی هرچی دستور دادی قبول کردیم
هرچه کردی هرچی قسمت دونستی قبول کردیم
چه اونی که بعدا فهمیدیم چه اونی که هرگز درکش نکردیم
هرچه قضا و قدر بود هرچی زدی دم نزدیم
سخت بود سختی کشیدیم
درد داشت دردشو کشیدیم
اما دیگه الان خسته ایم
بفهم
یه بارم تو بفهم
عزیزترینم
زیبای من
من عمیقا معتقدم هرچه که هست به خاطر توست
من هرچه که هستم،ثمره کنار تو بودن است و من هیچ گاه نمیترسم از خوبی تو، از مهم بودنت و از قلب مهربانت بگویم، چون مهربانی در تک تک سلول های تو نهفته است.
و چه خوش گفت نادر که ما بدون ن خوب مردان کوچکیم
شبهای سرد زمستان هیچ حسنی ندارد مگر اینکه جوراب بلند راهراه زرد و مشکیات را بپوشی، خودت را پتوپیچ کنی و بنشینی کنار بخاری، چای بخوری، چای بخوری، چای بخوری، و زل بزنی به گلها و نقش و نگارهای روی فرش و به هرچه که دلت میخواهد فکر کنی؛ به هرچه و هر که.
تو مسافر عشقی و من هر دم در یادت.
فکر کردن به تو، چنان در بیداریم جاریست، که هر لحظه حضورت را احساس میکنم.
چشمانم را هم که میبندم، کنارمی.اما اینبار پر رنگ تر.زیباتر. ملموس تر.
این پاییز فقط دستانت را کم دارد تا کوچه های باغ فردوس را قدم بزنیم و کنار کوچه ی دلبر عکسی به یادگار بگیریم و من از این عشق سرمست شوم و انتظار باز دیدنت را هرچه طولانی، هرچه بیشتر بکشم.
هرچه تاریخ ایران را مطالعه میکنم، تقسیمبندیهای جامعهشناسان، بیشتر زیر سوال میرود!
دور کیم میگفت در جوامع سنّتی، نظم مکانیکی و در جوامع مدرن، نظم ارگانیکی حاکم است!
امّا در عصر صفوی و قاجار که مدرن اوّلیه به حساب میآیند، هرچه به شهرها و مراکز پیشرفت، نزدیکتر میشویم، دین حضور پررنگتری دارد(نظم مکانیکی) و هرچه به روستاها نزدیکتر میشویم، از لحاظ عقاید و سنّتها، آزادی بیشتری وجود دارد.(نظم ارگانیکی)
برای مطالعهی جنبهها
حس من امروز این بوده که وارد ماهی شدیم که هرچه آرزو کنم و از خدا بخواهم برایم برآورده میکند و از دیروز به این فکر میکردم که پارسال ماه رمضان از خدا چه خواستم و خدا چه کرد و همینجور که با خودم مرور میکردم میدیدم هرچه خواستم بهبهترین شکل عطا کرده است و امروز روز اول ماه رمضان با قوت و انگیزه بیشتر از خدا طلب حاجت دارم.
فال حافظی که لحظهی تحویل سال گرفتم آنقدر خوب آمد که به معنی واقعی کلمه زیبا شدم و سال جدید را کلا به فال نیک گرفتم. این را هم بگویم که در همان لحظهای که داشتم به فال نیک میگرفتم صدایی توی سرم گفت: فال لحظهی سالتحویل پارسالم هم خیلی خوب آمده بود، ولی نتیجه چی شد؟ که خب من در حرکتی هوشمندانه(؟) فورا خودم را زدم به کوچهی علی چپ و به فال نیک گرفتنم ادامه دادم.
الان که دارم اینها را مینویسم حسی دارم شبیه "هرچه بادا باد" و "هرچه پیش آید خو
از دردهای این روزهام این که درسی که بارها با هزار وسواس خوندم رو باز میکنم و انگار که بار اوله چشمم به این جملات می اُفته.
از دردهای این روزهام اینکه بعد از روزهای پیاپی 13_14ساعت درس خوندن انگار روی نقطه ی صفرم.درس های تلنبار شده.
اینکه روزی هزاربار میگم نمیشه و هربار پشت بندش به خودم قوت قلب دوباره میدم.زمین میخورم و بلند میشم.خاک های روی زانوهام رو با دستم میتم و به دویدن ادامه میدم.کاش هرچه زودتر بگذره.حالا که سرنوشت من کشیده شده ب
خدمت استاد عظیم الشان ما در معارف الهیه حکیم متاله عارف مستقیم حضرت آیت الله جوادی آملی دامت برکاته وقتی این مساله را مطرح کردم که :
من گم شده ام مرا پیدا کن و سرجایم بنشان»
فرمود :
هر لحظه که چیزی را به خود یا به غیر خدای سبحان نسبت دادیم ،خود را گم کرده ایم ؛اگر خود و غیر خدا را ندیدیم و فقط خدا و مجاری او را دیدیم معلوم می شود در راه هستیم .هرچه هست و هرچه داریم از آنِ خداست »
سید علی طباطبایی ـ تجلی اعظم ص ۱۴۳
از جمله حرف هایی که احساس می کنم درست است اما می دانم غلط است :
1- فقیر که هستیم بیشتر یاد خدا می افتیم پس فقر بهتر است از ثروت .
2- وقتی دانسته هامان کمتر باشد و بی خبر تر باشیم از این عالم و در یک کلمه هرچه "ساده" تر باشیم بیشتر احساس عجز می کنیم و بیشتر احساس نیاز می کنیم که به خداوند توکل کنیم . و هرچه عالم تر باشیم انگار حس می کنیم که همین علم برای رفع مشکلات ما کافی است .
3- هرچه مشکلات و گرفتاری ها بیشتر باشد ندای یا الله ما هم بلند تر می شود و هر
از تو خواستم هم عشقت هم عشقی در دنیا
عشقی که برای تو باشد برسد به تو در دنیا
هرچه آفریده توست و مفهومت را می داند
دنیا پرستی است که مطرود توست و دنیا
که پشت کردم به هرچه غیر تو بوده است
خوب شدم،در تو رو به تو هستم و در دنیا
آیا نفهمیدیم از پله های پیشرفت بی ظلم
به خواستت پله رسیدن به آخرت شده دنیا
مفهوم ستم ها محروم کردن آدمی است
مستضعف مظلوم شده از دین و هم دنیا
آنان که چنین شیوه را هرزگی کرده اند
محرومند،بی بهره هم از دین هم از دنیا
مجموعهداستان نفرین به هرچه قانون» نوشته مجید اسطیری از سوی انتشارات نشر اسم وارد بازار کتاب شد.
به گزارش آنا، نفرین به هرچه قانون» شامل هفت داستان کوتاه است که در بازه زمانی سالهای ۹۲ تا ۹۶ توسط اسطیری نوشته شدهاند. داستانهایی اجتماعی و روانشناختی که مانند کارهای پیشین این نویسنده جوان عنصر قصه» در آنها پررنگ است.
این نویسنده جوان پیش از این در گفتگو با آنا با اشاره به مضامین متنوع در کتاب نفرین به هرچه قانون» گفته بود: این
برخلاف اینکه دوره های قبل جمع زیادی از مردم را با ابزار ترس» به پای صندوق ها می کشاندند، اما این بار صندوق های رأی در غیاب آنها برگذار شد، و این بود که نتیجه کاملاً متفاوت با دوره های قبل در آمد.- در غیاب ترسوهای کرونایی
- در غیاب سایه ی جنگی که در سایه ی اقتدار این روزهای کشور بی خاصیت شد
- در غیاب عروسک های دست ماهواره که هرچه دشمن ما دیکته می کرد، در لیست انتخاباتی دیکته می کردند.
می رسد روزی که هرچه فریاد داریم سر توسوهای داخلی می زنیم و می
اسفند
هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست
درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است
. آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند،
امید و رشته های نازک دلبستگی رشته ها که طنابی ضخیم شد
از ترس به دام افتادن میروند از آنها کوله باری می ماند پر خاطره
و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند.
فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود
اسفندِ رابطه ات در گذر است
خاطره ها را دَرس کن و بهار را با حال دیگری آغاز کن
#پریسا_زا
قضاوت ساده ترین کار است .
برای همین است که انسان ها قضاوت میکنند .
تو که مرا نمیشناسی ، چگونه میتوانی خودخواهانه مرا نقد کنی؟!
تو که از چیزی خبر نداری ، چگونه میتوانی به راحتی حکم بدهی ؟!
دنیا را هرکسی از منظر خودش میبیند .
درسته دنیا تاریکِ تاریک است . من هیچ گاه نخواستم که کسی را اذیت کنم که حال اینگونه مرا مورد قضاوت قرار دهی .
حال هرچه میخواهی بگو و هرچه میخواهی فکر و قضاوت کن .
یاعلی !
دلِ مِرگان میخواست برخیزد و برود روی گونهی پسرش را انه ببوسد . اما چیزی مثل لایهای نامرئی مانعش میشد . از اینکه محبت خود را بنمایاند شرمنده بود . مِرگان چنین بود . مهر خود را نمیتوانست بهسادگی بازگو کند . عادت نداشت . شاید چون بروز دادن عشق ، فرصت میخواهد . گهگاه هم اگر مِرگان گرفتار قلب خود میشد ، ثقل خشک و خشنی سد راهش بود . پس بیانِ مهر گویی خود بیگانهترین خصلت او شده بود . گرچه جوهر مهر ، عمیقترین خصلت مِرگان بود . بهجای ه
رسولخدا ص. فرمود نرمی میمنت دارد و خشونت نحوست 5 امام باقر ع فر،مود خدای عزوجل ملایم است وملایمت را دوست دارد و پاداش که بملایمت مبدهد بخشونت وسختگیری نمیدهد رسولخدا ص فرمود نرمی روی هرچه گذاشته شد انرا زینت داد واز هرچه برداشته شدزشتش ساحت
7 پیغمبر ص فرمود در نرمی زیادیوبرکت است وهر که ار نرمی محروم شد از خیر محروم گشت
احساس غالبم در این روزها تنهایی ست. نه از آنها که با یک مهمانی آخرِ هفته میشود رفعش کرد. یک جور تنهایی که میخزد توی تار و پود وجود. جاری میشود توی رگها. انگار که آمده باشد بماند. من؟ میگویم خب بمان! فهمیدهام این تنهایی شبیه است به یک باتلاق. هرچه بیشتر دست و پا بزنی، بیشتر فرو خواهی رفت. هرچه بیشتر به ازدحام آدم ها پناه ببری، تنهایی پررنگتر خواهد شد. این روزها یک چیز مدام توی مغزم تکرار شده: برای فرار از تنهایی به ابتذالِ حضور آدمها چن
" من خسته شده ام ، از این همه حرف نزدن خسته شده ام ، می خواهم کلمه ها را بلند بلند و با فریاد ادا کنم می خواهم کلمه ها را چنان روی هم بریزم که در اطرافم جز کلمه هیچ چیز نباشد اما نه، کلمه ها هستند هیاهو در سر من هست من می خواهم کسی دیگر این کار را بکند، کسی که ساعت ها حرف بزند از هرچه دلش میخواهد حرف بزند ولی حرف بزند هرچه می خواهد بگوید ولی بگوید و کلمه ها را ادا کند "
دانلود آهنگ روح الله کرمی به نام فلک فن باز (فلک فن باز هر وی فنه و هرچه داده پیم سنه و)
Download Music Roholah Karami – falak fan baz (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید فلک فن باز (فلک فن باز هر وی فنه و هرچه داده پیم سنه و) با صدای روح الله کرمی با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان روح الله کرمی فلک فن باز همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی فلک فن با
شاید بپرسی چرا مینویسم ؟ یا هدفم از نوشتن چیه ؟ خب این مقاله رو براهمین نوشتم که به سوالت جواب بدم !
ما توی عصری قرار داریم که به عصرتکنولوژی معروفه ، عصری که زندگی انسان ها رو نسبت به قرن های گذشته، بیش از پیش تحت تاثیر شدید خودش قرار داده ! شاید بپرسی چرا ؟! دلیلشو بهت میگم !
اگه به جای قرن ۲۱ ، قرن اول بودیم یا بهتر بگم برمیگشتم به اجداد اولیه خودمون ، فک میکنی چه جوری باهم ارتباط برقرار میکردیم ؟
با تلگرام ؟ اینستاگرام ؟ ایمو ؟ وایبر ؟ واتس اپ
شاید بپرسی چرا مینویسم ؟ یا هدفم از نوشتن چیه ؟ خب این مقاله رو براهمین نوشتم که به سوالت جواب بدم !
ما توی عصری قرار داریم که به عصرتکنولوژی معروفه ، عصری که زندگی انسان ها رو نسبت به قرن های گذشته، بیش از پیش تحت تاثیر شدید خودش قرار داده ! شاید بپرسی چرا ؟! دلیلشو بهت میگم !
اگه به جای قرن ۲۱ ، قرن اول بودیم یا بهتر بگم برمیگشتم به اجداد اولیه خودمون ، فک میکنی چه جوری باهم ارتباط برقرار میکردیم ؟
با تلگرام ؟ اینستاگرام ؟ ایمو ؟ وایبر ؟ واتس اپ
#بیانات_رهبری #هم_اندیشان
رهبر معظم انقلاب:
طلبه [دانشجو] باید دستش از کتاب رها نشود؛ کتاب بخواند، همه جورش را بخواند،در دورهی جوانی بخواند. این ذخیرهی حافظه را که بینهایت دارای ظرفیت است، هرچه میتوانید، در دورهی جوانی پر کنید. ما هرچه در جوانی در حافظه انباشتیم، امروز موجود است. هرچه در دوران پیری_که بنده همین حالا هم با همهی گرفتاریها، بیش از جوان ها مطالعه میکنم _به دست میآوریم، ماندگاری ندارد. الان شما جوانید. این منبع قیمت
خیلی وقته او گند می زنه و من پاک می کنم
فقط در ازاش گندایی که زدم و دارم می زنم رو پاک کن.
خدایا
گلاب به روتون
گندایی که یه آدم بزرگ میزنه، از پی پی بچه و کثیف کاری هاش چندشناک تره قاعدتا
گندهای بچه رو پاک می کنم، ولی بلد نیستم گندایی که خودم زدم رو پاک کنم.
+اگرچه می دونم خودت دادی و می تونستی ندی و به من اقلا سفت و سخت نشون دادی که دست خودته بخواي ندی یا بخواي بدی
۩ به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست ۩
خدایا ! من در این کلبه فقیرانه خویش چیزی دارم که تو در عرش کبریاییت نداری
و آن این که من چون تو خدایی دارم اما تو چون خودت نداری .
پلک هایم خیس خیس است سینه ام آتشکده / شیشه عمرم شکسته خون دل جوش آمده /
رشته آمال خود را هرچه محکم می کنم / باز جشن خاطراتم می شود ماتمکده
نگرانم، ولی چه باید کرد
عشق، دلواپسی نمی فهمد
درد من، خط ِ میخی است عزیز
درد من را کسی نمی فهمد.
بغض کردن میان خندیدن
تکیه دادن به کوه ِ نامرئی
خسته ام از ضوابط عُــرفی
خسته ام از روابط شــرعی
هیچ کس، هیچ کس نمی داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی کند دیگر
اینکه با تو چه نسبتی دارم
تف به هرچه اصــول، هرچه فـُـروع
تف به هرچه ثواب، هرچه گـــُـناه
توی تاریک خانه ی دنیا
عقل جن ّ است و عشق بسم الله
چشم هایت نگاه خیسم را
مثل ِ برق سه فاز میگیرد
حسادت را مکر ن میدانند و غیرت را زینت مردان؛ اما تو هرچه دلت میخواهد نامش را بگذار.
هرچه باشد، از عجایب زندگی من هم این است که از هر شب پیچیدن بوی ادکلنت در راهروی خوابگاه، آن هم در این موقع شب، میسوزم. از دیدنت با او، از فکر بودنت با او میسوزم. از صمیمیت بینتان میسوزم. از اینکه هنوز هم نمیفهمم رابطهتان صرفا دوستانه است یا ماجرای خاصی بینتان برقرار است هم میسوزم. حتی اینکه مطمئنم هیچ حسی نسبت به تو ندارم و تو را از روی خود
دانلود آهنگ مجتبی ترکاشوند به نام نازارهگهم (نازارگم دلم ها لاد هرچه درم کمه فدات)
Download Music Mojtaba Torkashvand – Nazaragam (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید نازارهگهم (نازارگم دلم ها لاد هرچه درم کمه فدات) با صدای مجتبی ترکاشوند با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان مجتبی ترکاشوند نازارهگهم همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی نا
آقا یا خانم محترم به شما هیچ ربطی ندارد که من چند سالهام یا در چه رشتهای تحصیل میکنم یا سال چندمم یا کجا زندگی میکنم یا هرچه و هرچه و هرچه. هیچ چیز زندگی من به شما و هیچ کس دیگری هیچ ربطی ندارد. من هیچ تمایلی به حتا یک کلمه حرف زدن با هیچ انسانی ندارم. حالم از همهی مکالمات خصوصی و غیر خصوصی با هر انسان جدیدی که نمیشناسم به هم میخورد.
درحال حاضر من تمایلی برای مکالمه با هیچ انسان جدیدی ندارم.
دست از سر من بردارید.
من گنده دماغ ترین، بداخ
شهر آزادگان رحیم آبادمیدرخشد به شرق گیلان شادقلب جنگل و روح دریاهاستهرچه دارد محلّه ی زیباستپل رود است جاری اندر شهرمی رود تا خزر تو را به سفرچهره ها شاد و مردمی خندانآبروی تمامی ایراناهل علم و تلاش و دانائیمقتدر ، مظهر توانائیعشقشان رشد دانش و فرهنگبوده با جهل دائماً در جنگیک محل دارد آن که بالنگاستعشق و شور و نشاط من آنجاستدر بهاران به نبش چارم منساکنم از برای گل چیدنقطب گردشگری سفیدابهپاتوق آفتاب و مهتابهجای زیبای اشکور لشکانهرچه دید
عالم ز برایت آفریدم گله کردیاز روح خودم در تو دمیدم، گله کردیگفتم که ملائک همه سرباز تو باشندصد ناز بکردی و خریدم،گله کردی جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم بر بخشش بی منت من هم گله کردی با این که گنه کاری و فسق تو عیان استخواهان توأم، تویی که از من گله کردیهر روز گنه کردی و نادیده گرفتم با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی صد بار تو را مونس جانم طلبیدم از صحبت با مونس جانت، گله ک
درباره این سایت