نتایج جستجو برای عبارت :

محوی همدانی صبری صبری دلا که این شام فراق هرچند شب من است ، روزی دارد

خوش به حالش؛ حتما شب فراق دوست را ندیده است که می گوید یلدا» درازترین شب سال است! آن که از رحیل یار به سوگ ننشسته باشد، شام فراق» چه داند؟! حتما در حوالی کوچه ی تشویش در انتهای بن بست فراق، یک نیستان ناله از نایش نچکید و روبرویش راه دشوار تا محراب دوست را ندید که از بلندی یلدا حرف میزند.حتما در خلوت شب های سرد و‌ طولانی فراق، بی قرار، دیوان خوان قصیده و غزل های آرمیده در نگاه آخر دوست نبود؛ که حرف خزان و شب آخر طولانی اش را میزند! راستی ما حتی
غریبی و اسیری چاره داره
غم یار و غم یار و غم یار*
 
آخ امان از یار وقتی به جای اينکه حوله پوشیده و از حمام دراومده قربون صدقه ش بری؛ میری سردخونه و کشو رو میکشن بیرون میگن بفرمایید؛ اين هم یارِ شما. 
سعدی راست میگه که بی عمر زنده ام من؛ آخه واقعا روز فراق را که نهد در شمار عمر!
 چه فراقی هم! فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت.مثل قورت دادن خون و اسید.فراق یار تک تک ثانیه هاش مزه زهر میده و من ماههاست زهر میخورم و زنده ام هنوز. 
باز رفتم راجع به دانشگاها سرچ کنم و باز حالم بد شد
یاد تابستون ۹۶ افتادم 
یاد اين که اوضام داغونه و نمیدونم چه غلطی باید بکنم. 
هیچ کس نتونست برام کاری بکنه و الان حس میکنم حتی خودم هم.
خدایا
دستم به دامنت 
یه کاری برام بکن در اين راستا
پ ن: اينستاگرام رو باز کردم یه پستی اومد که نوشته بود: پس صبري کن صبري جمیل ( سوره معارج آیه ۵)
 
#متن_روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_طاهری
زمزمه امام زمان»
آرامش حقیقی چشم انتظارهاصبري بده به سینه ما بی قرار ها
اين جمعه هم نیامدی آقا سر قرارپایان نمی‌دهی به قرار و مدار ها
اين امتحان ماست که با سختی فراقسنجیده می‌شود تمام عیار ها
ما دل شکسته ایم و. (اين که خوبه دل شکستگی در خونه خدا خیلی خوبه ولی بعدش خوب نیست.)
ما دل شکسته ایم و دلت را شکسته ایمشرمنده ایم.شرمنده ایم از غم اين انکسار ها
ادامه مطلب
من خسته ی مسافر
که دم به دم زشوقت
ز کویر سرد تاریک
به امید گرم یادت
به صدای خفته در گلویم
همه گام میزدم من
تب تشنگی روی ماهت
عطش فراق سالهایت
قدمم چو بید لرزان
که گذر کنی زچشم
چو رسیدم از فراق سالها
تو فرشته ی مهاجرهوس جنان چه داری؟
روزي می‌آید که تو دیگر نیستی
و صدای تو را باد خواهد برد
یاد تو خنجری‌ست که روحم را می‌درَد
و همان دم کلاغی از سرْشاخه‌‌ٔ ِ درخت می‌پرد
بین خودمان باشد، آن روز آمده
تو نیستی و فصل ها با شتابی بی‌شرمانه از هم سبقت می‌گیرند
و من نگران چال روی گونه‌ات هستم،
نگران گُلی که آخرین بار تویش کاشته بودم
عزیزِ دردانه
از وقتی که نیستی خرمالوی کال چنان حلاوتی دارد که انار می‌خوش، شوکرانی بیش نیست
اين روزها گنجشک‌ها هم شانه‌هایم را پس می‌زنند
ت
شده اينقدر دلتان تنگ بگیرد که حس کنید دیگر امانی باقی نمانده باشد برایتان؟ نمیدانم ، سخت دلگیر شده‌ام . سخت از خودم دلگیر شده‌ام و سخت دارم تمام زخم ها را با آثارشان با جزئیات دردهایشان به یاد می آورم ، یک جور خود آزاری محسوب میشود اين کار ؛ مگرنه؟! دلم معجزه نه ، پشیمان شدم دلم معجزه نمیخواهد . دلم میخواهد بلند شم و دیگر خودم را شرمنده نبینم ، دیگر مغموم نبینم . دلم سخت تنگ است ولی معجزه ته دلم ، گوشه ی آن بطن راست یک معجزه ی کوچک میخواهد . ی
بسم الله
داستان شمع و گل و پروانه کودکی هایم 
داستان سوختگی های درجه یک تا سه بود 
شمعی که فلسفه وجودش بر سوختن و نثار کردن بنا شده بود و اين را سر نخ بیرون  زده از عمق وجودش نشان میداد .
پروانه ای که عشق چنان واله و شیدا کرده بودش که دل داده بود به سوختن کنار معشوق
و گل امان از گل که در حسرت دلدادگی و فراق میسوخت  . در اصل گل سوختنش نه با شعله بود که دود فراق خفه اش میکرد
و اين سوختن قبل از شعله به خاکستر می نشاند وجود را .
تو قصه فراق از حضرت در ر
جام من ازفراق تو، لبالب ازشراب غموز قدح فراق تو، دل شده بس خراب غمای تو نگار نازنین ،رفتی واز غمت چنیندیده پر آب می کند، عاشقت از گلاب غممحمل ما دراين بهار، بی تو خزان بی بر استانجمن از نبودنت ،مملو پیچ وتاب غمزرفتنت دلم شکست، دوچشم درغمت نشستودیده نیز چون دلم ،گریست در صواب غمچه گویم ازغم فراق، که بر دلم نهاده داغیاد تو میکند دل از، خواندن شعر ناب غماگر تو رفتی ازبرم، به قاب سینه جای توستنگه به عکس تو مرا، رهاند از عذاب غم
عجب صبري خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
همان یک لحظه ی اول ،
که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
به روی یکدگر ، ویرانه می کردم .
عجب صبري خدا دارد !
چرا من جای او باشم .
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ، تاب تماشای تمام زشتکاری های اين مخلوق را دارد.
عجب صبري خدا دارد! عجب صبري خدا دارد.
محلول کولونیا ایوب صبري با عصاره گل گاردنیا یکی دیگر از محصولات کاملا اوگانیک اين شرکت است که می تواند علاوه بر ضد عفونی نمودن دست و صورت باعث شادابی پوست نیز شود. اين محصول در حجم 400 میلی و در بسته بندی pet عرضه شده است.
کولونیا ایوب صبري با عصاره گل گاردنیا 400 میل
اصلی ترین دلیلی که می تواند مارا ترغیب به خرید یکی از محصولات ایبو صبري کند استفاده از مواد کاملا طبیعی و با کیفیت بالا است ، محصولاتی که هیچ گونه مواد شیمیایی در آن بکار برده نشده
هنوز هم باد که می‌وزد،قلب تپه های نبعه و الله اکبر درد میگیرد از جا به جایی ترکش ها و پوکه ها،رمل ها روضه‌ی فراق میخوانند؛پناه ما به اين زمین از یکی بودن دردمان است؛درد فراق و درد جابه‌جایی ترکش‌هایش؛قلب جفتمان گرفته و تیر میکشد،اين زمین شاهد است.
تصویر متن +
بی تفاوت یعنی خبر مرگ و زندگی اش فرقی نداشته باشد برایت.
بی تفاوت یعنی بودش با نبودش یکی باشد.
یعنی بدون فرق.
یعنی فراق بی معنی باشد!
یعنی دور نمانده باشی از یک چیزی که نباشد.
یعنی نبودن نداریم.
پس دلت که آشوب شده و ذهنت که پریشان تر از همیشه دور خودش می چرخد و دستهایت که پر درد و بی رمق کنار بدنت افتاده اند همه و همه دارند داد میزنند که فرق دارد. که فراق است. که هر چقدر هم چشمهایت را ببندی و رویت را بچرخانی دلت تمام قد به سمت او برگشته و تا آخرِ
می‌خوام بنویسم مادر
که صبرم بهتر شده
عاقل تر شدم
و البته.
ترس هام کمتر.
 
به خودم حق میدم که اونقدر ناراحتی کرده باشم
یعنی.
طبیعی می دونمش.
 
و از خودم و خدا تشکر می کنم که اين بار، خیلی خوش رفتارتر بودم.
 
دومین فراق ما دقیقا 24 روز طول کشید.
ولی من نهایتا دو سه بار بی تابی شدید کردم.
 
و خداروشکر.
که اين فراق ها
خیلی چیزها یادم میده.
 
امیدوارم تا قبل از عروسی رشد خیلی خوبی داشته باشم.
که هر مرحله از زندگی، شرایط و امتحانات جدید خاص خودش
هوالمحبوب
محبوب ازلی و ابدی سلام.
دیروز داشتیم از عشق حرف می‌زدیم، از اينکه اگر نباشد چقدر زندگی پوچ و تهی خواهد بود. امروز به چیز دیگری فکر کردم، به اينکه اوجان هم که باشد، عشق هم که بپاشد به زندگی من، اگر من همین نسرینِ عنق و بی‌اعصاب بازگشته از جنگ‌های درونی باشم، بازهم زندگی به کام هر دوتایمان تلخ خواهد شد، مرا قبل از عشق صبور کن، به من صبري اندازه ایوب بده تا بتوانم اين میزان فشار روحی را تاب بیاورم، به من فرصتی بده تا برگردم به همان نس
همونقدر که دائما در کنار هم بودن زن و شوهر و به اصلاح "به هم چسبندگی" دائم و بی وقفه بده و ضرر داره، دوری زیاد هم بده. تا یه جایی دوری شوقِ وصال رو زیاد میکنه، اشتیاق آفرینه از یه جایی به بعد فرساينده، له کننده و کشنده ست. خیلی بده. بد . بد . بد. 
پ.ن: مشخصه چقدر له شدم یا بیشتر توضیح بدم؟ :)
پ.ن۲: خدا وصال و فراق تون رو پر برکت قرار بده . نمیدونم چجوری ولی ان شاء الله . باید یه چاره ای بیندیشم برا خودم. اينطوری فقط حالم بده. باید غمش رو تبدیل کنم به یه چ
کولونیا ایوب صبري ضدعفونی کننده Eyup Sabri با رایحه توتون محصولی از کشور ترکیه می باشد که برای ضدعفونی کردن دست ها و صورت قابل استفاده است و بهداشت و تمیزی دست ها بدون نیاز به آب را به ارمغان می آورد. همچنین علاوه بر خاصیت ضدعفونی کنندگی، پوست را خوشبو و معطر می کند.
کولونیا محلولی است که از ترکیب الکل، آب و اسانس های خوشبو کننده مانند لیمو، اسطوخودوس، گل های مختلف و… تشکیل شده است که برای ضد عفونی و خوشبو کردن دست ها و صورت کاربرد دارد و احساس ط
کلمات اکسیر عجیبی هستند. حروف و ضرب و وزن آن ها. انگار که از عالمی ماوراء اين دنیا می آیند. جایی دیدم که ابن عربی هم نظری چنین دارد و رساله ای نوشته است در خصوص مکنونات حروف. که از عالمی مافوق ادراکات بشر می جوشند. القصّه،اين روزها شده است از خواب که بر می خیزم ناخودآگاه بیت شعری بر زبان دارم. در ضمیر ناخودآگاه. مثلا دیروز بی هیچ مناسبتی ظاهرا، برای نماز صبح که برخواستم اين بیت بسیار زیبای حافظ بر زبانم بود که "فغان که آن مهِ نامهربانِ مهرگسل/
ﺧﺪﺍ ﺮ ﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ، ﺯ ﺭﻭیِ ﻛﺎﺭِ آﺩم‌ها.!
ﻪ ﺷﺎﺩی‌ها ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ ؛
ﻪ ﺑﺎﺯی‌ها ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ.!
یکی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩی ؛
یکی ﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮ ﺑﺎﺩی.!
یکی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛُﻨَﺪ ﺷﺎﺩی ؛
یکی ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛُﻨَﺪ ﻏﻮﻏﺎ.!
ﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ ؛
ﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ.!
ﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ ؛
ﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ.!
ﻪ ﺯشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﻴﻦ ؛
ﻪ تلخی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ.!
ﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پایین.!
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮی ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ، ﻛﻪ ﺮﺩﻩ ﺑﺮن
{امام زمان(عج) از منظر روایات - شماره 35}
 
اشک فراق.
 
امام صادق(ع) میفرمايند: "سوگند به خدا امام شما سالیان درازی غایب میشود، و چشم های مومنین در فراق او اشکباران است." (١)
اسماعیل بن مهران می‌گوید: امام جواد (ع) دو مرتبه از مدینه به بغداد رفتند. اولین بار به حضرت عرض کردم: فدایت شوم! من در اين راه بر شما نگران هستم.
حضرت امام جواد(ع) با لبان خندان فرمودند: آن غیبتی که گمان می‌کنی در اين سال نیست.» (٢)
[١. بحارالنوار، ج ۵۱، ص ۱۴۷ ؛ 2 . کافی، ج ١، ص ٣٢٣]
 
نگار من نمیدانم که اکنون کجای اين کره خاکی هستی.
 چه میکنی و دل شادی یا مثل من دلی شرحه شرحه داری
 هنوز معصومی یا دنیا از تو چیز دیگری ساخته 
اما من همانم
 با صورتی شکسته تر
 صدایی خسته تر 
و امیدی کمتر 
فراق کلمه کمی نیست. پشت آن دنیایی درد و خون دل نهفته است
 که فقط عاشق
 فقط عاشق میتواند بفهمد
 شوری در سر 
خونی در دل 
اشکی در چشم 
روحی در خاک 
اين ها بازی با کلمات نیست
 کلیتی است از فراق
ایا دلت به دلم راه دارد؟
اگر نه که هیچ
ولی اگر اری
پس گام
همسر شهید محمد صفری پس از ۳۸ سال بی‌خبری از شوهر شهیدش، به همت خانواده شهید همجوار مزار همسرش و یکی از همرزمان اين شهید، مزار همسر خود را پیدا کرد و صبح دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸ از رشت به تهران آمد و بر سر مزار همسر شهیدش حاضر شد. همسر اين شهید که در طول اين سال‌ها گمان می‌کرد محمد صفری» مفقود‌الاثر شده است، صبح امروز بعد از سال‌ها انتظار برای اولین‌بار مزار شوهر شهیدش را زیارت کرد. پیکر مطهر شهید محمد صفری که در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید، در قطعه
گریه بااشک دارداين فراق وانتظار/سختی بهرمسلمان درجهان شد آشکار/دشمنان دین احمدخنجراز رو بسته اند/ابتلای خلق عالم ناگوار و بیشمار/وقت آن گشته که شیعه بادعا کاری کند/باتوسل صدعنایت میکند پروردگار/درکنارعلم ودانش قدرت ایمان که هست/تلخی در زندگانی میرود درروزگار/وحدت و ایثار امت رهگشای مشکلات/عشق بر آل محمد بهرشیعه افتخار/با ولایت محوریها میشودآرامشی/بعد سختی زمستان میرسد فصل بهار/ازبصیرت ملت ما مشکلاتش حل شود/رهبرفرزانه مادرجهان چون ذوال
✔️درد و دل امیرالمؤمنین علیه السلام در غم فراق فاطمه علیها السلام
☑️ چقدر اين آسمان نیلگون و زمین تیره در نظر من زشت شده است.
غم و اندوه من ابدی و ماندگار شده است و شب من با بی خوابی می گذرد.
اين غم از قلب من خارج نمی شود تا زمانی که خداوند مرا در آن خانه ای که تو در آن هستی وارد نماید.
در دلم دردی است که گویی زخمی چرکین دارد و اندوهی دارم که مانند آتش برافروخته است.
چه زود بود که بین ما جدایی افتاد ازین فراق تنها به خدا شکایت میبرم.
قسمت هایی از
 
ساعد نیوز: کنگره بزرگ عقیق سلیمانی» برای پاسداشت مجاهدت‌های شهیدان حاج قاسم سلیمانی» و ابومهدی المهندس» و دیگر شهدای مقاومت دوشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۸ با حضور فرزندان شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر خانواده‌های شهدا در تالار وزارت کشور برگزار شد.
ادامه مطلب
خداوندا، دلی دریا به من ده
در او عشقی نهنگ‌آسا به من ده
حریفان را بس آمد قطره‌ای چند
بگردان جام و، آن دریا به من ده
نگارا، نقشِ دیگر باید آرا ست
یکی آن کلکِ نقش‌آرا به من ده
زِ مجنونانِ دشتِ آشنایی،
من ام امروز، آن لیلا به من ده
به چشمِ آهوانِ دشتِ غُربت،
که سوزِ سینه‌یِ نی‌ها به من ده
تن‌آسایان بلای‌اش برنتابند
بلی من گفتم، آن بالا به من ده
چو با دریادلان اُفتی، قَدَح چیست؟
به جامِ آسمان دریا به من ده
گدایان همّتِ شاهانه دارند
تو
بسم رب
 
هرچند فراق پشت امید شکست
هرچند جفا دو دستِ آمال ببَست
 
نومید نمی شود دل عاشق مست
مردم برسد به هرچه همت دربست
 
 

توی زندگیِ چه کسی همیشه همه چی سر جاش بوده؟
هر کسی رو نگاه کنیم یه جوری درگیره هرکسی توی یه مرحله ای
آدم فقط میتونه خداروشکر کنه که مشمول امتحانای سختِ دیگران نمیشه
نمی خوام برم بالای منبر و چیزایی که میدونیم بگم
 
یه سری وقتا آدم مجبور میشه بزرگترِ خودش بشه خیلی بهتر بود که  مجبور نبود
اما فعلا شرایط اينطور پیش ر
 متاسفانه از اين شاعر تصویری یافت نشد.
بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
شب جمعه است هوایت نکنم می‌میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می‌میرم
 
ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می‌میرم
 
سجده بر خاک شما سیره‌ی هر معصومی است
سجده بر تربت پایت نکنم می‌میرم
 
دوری‌ات درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می‌میرم
 
به دعا کردن تو نوکر اين خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می‌میرم
 
وضع من را به خدا روضه‌ی تو سامان داد
من ا
مادرم  درس   مهربانی   را
از  برایم  چه  خوب  معنا   کرد
آنکه با حرف های ساده خود
طبع   شعر   مرا   شکوفا   کرد
مادرم،  آب   بود   و   آیینه
خویش را  نزد خویش  پیدا کرد
روز و شب  در  کنار  گهواره
کار  امروز   و   کار   فردا   کرد
روشنی بخش جان من مادر
دل  من  را  به  رنگ  دریا  کرد
کوله باری   ز  نور  از  امید
از    برای    سفر    مهیَا    کرد
زیر  اقدام   او   بهشت  برین
برگه اش  را  خدای  امضا  کرد
هر که از مِهر  مادری  سرشار
وصف خورشید  ع
از اينکه فردا آخرین روز غم انگیز اين مدته خوشحالم‌. بعد از یک ماه به روال عادی زندگیم برمیگردم هرچند پر مشغله هرچند گریه آور هرچند استرس زا و پر از دویدن. ولی دوست داشتنی. حداقل بی خشم. 
+ از پلی لیست تکراریم حالم به هم میخوره. و حتی از رضا بهرام. به شادمهر عزیز روی آوردم.
+ چیزی شنیدم که از غصه ام کاست ولی بر نفرتم افزود :)
+ از لحاظ وضعیت جسمانی فعلی توی دیوارم!
+ دلم دايناسور خواست :(
بچه هابیاين فرض کنیم که رضا صبري همون رضا صبريه!
گرچه من تعجب میکنم که اين آدم که میگه بیست سالشه، توی سال 89 پس 11 سالش بوده، توی یازده سالگی چطوری نشسته نصف محتوای وبلاگش رو نوشته تاریخ هم زده سال 89،
حالا اون به کنار
اول میخوام به اون نره غول های دور و برم که آبروی هرچی آدم بالغ سن بالا رو هست رو بردن و اين مخاطبای من که غالبا از من خیلی کوچیکترن ادب و شخصیتشون خیلی بیشتر ازینهاست.
در ثانی
بچه ها فکر کنین رضا صبري همون رضا صبريه و هیچ کس دیگه نیس
بسم الله الرحمن الرحیممیگویند زیبایی نعمت است اگر ازین نعمت در جهت گناه استفاده شود
در یوم الحسره زیبایان گناه کار به خدا عرض میکنند خدایا خودت مارا زیبا آفریدی گناه ما چیست؟
خداوند به ن حضرت مریم س را نشان میدهد و میگوید آیا از مریم زیباتر بودید؟
و به مردان حضرت یوسف را نشان میدهد میگوید آیا از یوسف زیبا تر بودید؟
ودر برابر کم صبري حضرت ایوب را نشان میدهد و میگوید آیا بلائتان بیشتر از ایوب بود؟
#خدایا پناه بر تو از زیبایی که در جهت غیر تو
 
عجب صبري خدا دارد

اگر من جای او بودم

همان یک لحظه اول ،

که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان
،

جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،

بروی یکدیگر ، ویرانه میکردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جای او بودم

که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم
عیش و نوش میدیدم ،

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،

بر لب پیمانه میکردم

عجب صبري خدا دارد !

اگر من جای او بودم

که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده
از صد جامۀ رنگین

زمین و آسمانرا

واژگون ، مستانه می
کتاب جمیل : ترکیبی از فراق وجنگ می تواند هر مردی را به زانو در بیارد اما نه جمیل.
کتاب جمیل : ترکیبی از فراق وجنگ می تواند هر مردی را به زانو در بیاورد اما نه جمیل…
 
کتاب جمیل : حسن گلچین، شرکت گروه مطالعات اندیشه ورزان آریا
بریده کتاب(۱):
بعد از اينکه عاقد خطبه ی عقد را خواند و رفت، شیخ دست حبیبه را در دست من گذاشت و گفت: جمیل اين امانت من است، من آن را چون چشمانم نگه داری کردم و هر آنچه که برای یک زندگی خوب لازم بود، به او آموزش دادم. از تو می خوا
چیزی ک نگرانش بودم اتفاق افتاد
اونوقتی که به همسرم بله گفتم، نمیدونستم ک همچین چیزهایی هم ممکنه پیش بیاد
اون هم انقدر زود
طول مدت محرمیت مون دو و نیم ماه بود که حدود 20 روز و در سه مرتبه، طعم فراق رو چشیدیم.
بعد از عقد هم، خیلی.! 
تلخ ترین تجربه ی زندگی من همین فراق 24 روزه ی بعد از عقدمون بود.
و هنوز به آرامش نرسیده دوشنبه شب همسرم گفت همون که نگرانش بودیم شد زهرا.
گفتم چی؟
گفت حوزه ترم تابستونه ارائه نمیده.
و اين، برای همسر شهرستانی من یعنی بی ج
به نای بلبلی غریب که سر سپرده بر عدمنفس بده به چه چهم که بی تو پژمرده شدممگر نبود حکم عشق حکم وصال عاشقانپس از چه روست اين فراق چرا سزاست بار غمگفت به من منادیت که راه توست مستقیمولی ببین که گم شدم هر نفس آواره شدمسر چو به پای عشق تو به هر قصیده باختمروا نبود درد عشق ، که در غمت شناختم
بسم رب
 
اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کنبه جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن
دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردارهمین‌جا در کویر خویش مروارید پیدا کن
چه شوری بهتر از برخورد برق چشم‌ها باهمنگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن
من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می‌آیدبه آه عشق» کاری برتر از اعجاز عیسی کن
خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می‌کند با مرگبه اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن
 
خسته از حالِ اين روزهای شهر
خسته از مقاومت
خسته از صبوری
خسته از بغض های بی امان 
خسته از دوری و فراق
کاش همین نزدیکی ها سراغی بگیری از ما
هوایِ ماندن درمیانِ یک مشت جامانده 
خیلی خراب است
خراب تر از آنکه بشود شرحش داد.
کاش روزي در آغوشت جان دهم
ماندن بدونِ تو عینِ مردن است.
دلم یک دنیا خرابه ی شام است آقا.
با سربیا که ببینمت به چشم.
هوایِ جنون دارم
جنون.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها