نتایج جستجو برای عبارت :

لای پام میسوزه

 
حقیقتش از یه جهاتی دلم برای پسرای ایرانی خیلی ميسوزه.
 
بچه های دهه شصت (اوایلش مخصوصا) میبینی همه شون توی بین بیست تا بیست و بیست و هفت هشت سالگی ازدواج کردن.
بعد یه طلاق دارن.
 
بعدم در به در دنبال دخترای همسن من و دهه هفتادین.
 
طفلک ها واقعا بدبخت شدن.
 
دلمم ميسوزه.
 
ولی دیگه همینه که هست.
 
ولی بچه های همسن اونها، ایرانیا، که اینجا به دنیا اومدن یا بزرگ شدن، یا مجردن یا اگه متاهلن وضعیتشون بهتره.
 
یعنی اینها اگه نبودن من الان بی شوهر بودم
دلم برای آدما ميسوزه. ما هیچ وقت دوست داشتن رو زندگی نکردیم. فقط بلدیم خیانت کنیم، پشت پا بزنیم یا از هم فرار باشیم. نشد یه بار چیزی رو به خودمون وابسته کنیم بعد پرتش نکنیم یه گوشه برای خودش بپوسه. اما آدما تکراری شده بودن، خیانت کردن بهشون لذت بخش نبود. این بار از یه شهر با تموم پیاده روهاش دست کشیدیم و تو تنهای رهاش کردیم. اگه یه روزی برسه که برگردیم، دیگه هیچ چراغی تو خیابونا قرمز نمیشه تا ما رو یه دل سیر نگاه کنه. اونا عادت کردن به زندگی بدون
 
در کل
 
شما هم بیاین کانادا،
 
متوجه میشین که یه کوچولو مردمش عقب افتاده ن توی یه جنبه هایی
 
یعنی مثلا
 
من ندیدم توی کشورای دیگه حتی کشور خودمون
 
که ادمایی که از شما بزرگترن،
 
بیان یهو جلوی چشم شما با تمرکز بگوزن و برن.
 
حقیقتش هیچ گروه و منصب و قشر رو توی ایران سراغ ندارم که اینجوری باشن.
 
ولی خب اینجا اینجوریه. یعنی همچین چیزایی عادیه.
 
مردم انگار ادم ندیدن.
 
انگار اصلا نمیدونن زندگی جمعی چیه.
 
دلت هم ميسوزه ها.
 
من بیشتر دلم برای ایرا
دانلود آهنگ یاسر محمودی بارون بزن
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * بارون بزن * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , یاسر محمودی باشید.
 
دانلود آهنگ یاسر محمودی به همراه متن, پخش آنلاين و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Yaser Mahmoudi called Baroon Bezan With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه یاسر محمودی به نام بارون بزن
نیستی و خونمون هواش خفستغریبیم هردومون بی هم نفسرویامون طلايی ولی هوسمن اینجا تو اونجا کنج قفسکاش پش
بچه ها جدی گرگ زاده لاس میزد امشب با من
دیوث
خیلی ناراحت شدم.
وقت خوابش بود تحریک شده بود کاملا معلوم بود.
من هرگز و هرگز پیش نیومده موقع تحریک شدن با کسی حرف بزنم مگر اون آدم شریک زندگیم  عشقم باشه.
احمق.
بچه ها جدی حسودی میکنه :) گوگوری، دلم براش سوخت
دیشب داشت به من اثبات میکرد که من براش مهم نیستم (همیشه این کارو میکنه که ثابت کنه اهمیتی به من نمیده)
دلم سوخت :(
عزیزم.
من کلا دلم ميسوزه برایکسی که تنهاست و عشقش هم لو رفته.
به زور همه ش بهم میگه تو
این روزا کتاب میخونم. این روزا فقط کتاب میخونم. 
اگه کتاب خوشخوان باشه، روزی 400~500 صفحه. 
و استراحت میکنم و کتاب میخونم.
نت تعطیل. بیرون خیلی کم میرم. خواب و کتاب.
چشمام ميسوزه.
دیروز اولش طبل حلبی تموم شد، بعدش "گهواره گربه" رو خوندم و امروز هم "بادبادک باز" رو خوندم. واقعاً، واقعاً اشک آدمو بارها در میاره. تف.
شاید فردا برم کافه. اگه تا ساعت 1:30 بیدار شدم سر شب میرم کافه، اگه تا 2:30 بیدار شدم غروب میرم قدم میزنم. اگه هم یه وقت خدایی نکرده بعد از 3 بیدا
سلاام
نمیدونم چرا زهرا فک میکنه بهش حسودیم میشه
واقعا دوست ندارم برم کیش زندگی کنم ! تازه دلم برا اونا هم ميسوزه که قراره برن تو یه شهری که پر از سکوته و هیچ کسیو اونجا ندارن:/
اصلا کار عقلانی نبود که توی این گرونی برن کیش زندگی کنن ( کیش همه ی قیمتاش 6 برابر تهرانه حتی اب)
و اینکه استوری میذاره و من بهش میگنم دلم برات تنگ مییشه واقعا دروغ گفتم
چون زهرا خونه بغلیه و من ماه به ماه نمیبینمش نه اینکه خونه مامان جون همین!!
زهرا همه چیو خیلی دیر تعریف م
امروز یکی از بچه های خارجی،برای ما ایرانیای بیچاره ی فلک زده ی چوب دوسر سوخته یه استوری گذاشته با این مضمون:
دو روز پیش،هزینه ی سوخت در ایران بالا رفت و مردم خواستن که مخالفت کنن ولی با مخالفت اونا مواجه شدن و الان ایرانیها به اینترنت دسترسی ندارن چون اینترنتشونو قطع کردند.لطفا این پیام رو به همه ی جهان برسونید که همه بدونن چه اتفاقی افتادهایرانیا،شما تنها نیستید.بزودی این مشکل برطرف خواهد شد انشالله!
اون حتی، واقعیت هایی که ص-د-ا و س-
یه بار بهش گفتم که تو وقتی من خوبم منو دوس داری فقط وقتی به حرفت گوش میدم منو دوس داری به محض اینکه کاری بر خلاف نظر تو انجام بدم میشم آدم بده و دیگه منو دوس نداری ، تصوری که از من ساختی برا خودت رو دوسداری .
اون اولین نفری نیس که فقط تصور بی نقصی که از من ساخته رودوسداره و تا کاری که برخلاف میلش باشه رو انجام بدم میشم بدترین آدم میشم کسی که باوراش نسبت به من شکسته  
وقتی بار دیگه قضاوت شدن از جانب یه عزیزی رو بشنوی درد داره ميسوزه خیلی هم میسو
بترس از بلايی که خشک و ترو با هم میبره
وقتی توی جامعه و خیابون یه آدم بد میبینی(بدیش از ظاهرش معلومه) به این دید نیگاش کن که:
همه بلاهایی که سرم میاد از خباثت توس, ای نکبت
دیروز شمال البرزو سرما زد = باغداراش دیگه گردو, زردآلو؛ انجیر, انگور و . درستی نخواهند داشت زحمت سالشون پر! چرا؟
اگه کسی در خفا پستی میکنه توی خونش یا وسط بیابون, ولش کن(به آتیش خودش همین الان داره ميسوزه) خبیث اونه که خودش داره ميسوزه و راه افتاده توی جامعه به بقیه م داره گند می
آخر همونی ک منو ب خاک سیاه نشونده میاد تو بغلت جا میگیره و منی ک نشستم ی گوشه دارم بخاطر اون جون میدم هاج و واج نگاهش میکنم
نمیتونم از خوشحالیش خوشحال بشم
فقط از بدبختیش دلم ميسوزه همین
+تموم شد! 
از طرفی راحت شدم و آسوده
از اطرافی ناراحت و مضطرب
یه سری احساسات خیلی عجیبن، یهو به خودت میای میبینی دلتنگ روز هایی شدی که یه زمانی تنها دغدغه‌ات سریع گذشتن از اونا بوده.
باورم نمیشه دلتنگ اون روز های خاکستری شدم.
 
 
 
 
#گلوم، هرچند روز یک بار ميسوزه و یکم درد میگیره و بعد یهو خوب میشه. سرماخوردگیه یا چی؟؟؟
این چند روزه +فردا کارمون شده دکتر رفتن ، البته کار هر ماه همینه.
از هر بیماری یه دونه اش رو مادر شوهر داره ، از قند بالا ، چشم درد ، عفونت ریه ، سرماخوردگی ۱۲ماه و بخدا راست میگم.
دلم براش ميسوزه چقدر مریضی داره.
و اینکه هر ماه هی باید چند روز ما ببریمش دکتر اشکال نداره ولی، از اینکه خیلی خرجش بالاست گاهی وقتا اعصابم خورد میشه.
در این دو روز حدود ۴۰۰تومان خرج دکتر شده با بیمه 
از دندون درد دارم میمیرم ،باید چقدر پول بزاریم کنارتا بشه یه دندون
واقعا چه وضعشه.
میای درس بخونی هزار جور فکر میاد تو سرت.
از فلان استاد و فکرش راجع به تو میاد تا فلان آهنگ و اون عن آقا که حکم شیطون و دربون جهنم داره که یه سره کارش وسوسه کردنه.
کثافت حرومزاده.
خاک بر سرت.
دلم برا زنت ميسوزه.
نچ نچ نچ
بیکارتر از توئم که نشستی داری فقط این وبلاگو رصد میکنی و روزی مینیمم 48 بار چک میکنیش؟
بعضیا شون ميسوزه
جوابی ندارن
اثبات شده که میخوننت و لذت هم میبرن.
بعدم میان فحش میدن!
بابا صادق باش
بگو میخونم آره
باور کن در اون صورت راحت تر میشی.
. من می‌دونم دیگه.‌ من مطمئنم. یک دهم اون میزانی که من از نبودش ناراحتم، ناراحت نیست. به علی اگه یه بار فکر کنه به من. انقدر درگیر درس و پروژه و دوستاشه اصن یادش نمیمونه چیا گفتیم به هم. کسی که میشینه لست سین تلگرامشو چک می‌کنه منم. کسی که بوی عطرش که از لاي کتابش می‌زنه بیرون اشکشو درمیاره منم نه اون. ناراحت نیستما. فقط یکم دلم ميسوزه. همین.»
بدبختی من اینه:
هر روز بیشتر دلم ميسوزه و هر روز به قول بچه ها قلبم بچه تر میشه.
 
قبلنا حرفای ادما منو عصبانی میکرد.
 
الان میخندونه.
اصلا نمیتونم عصبانی بشم دلیلش رو نمیفهمم.
 
بچه ها انگار مردم.
انگار همه چی تموم شده
 
و از بالا دارم نگاه میکنم و میخندم.
 
حکم دل است، که مشکل استحکم دل است، که باختم همیشه استحکم دل است، که رفتن مشکل استحکم دل است، که صورتم خیس استحکم دل است، که دو دستم در هم استراست میگه هاحکم دل نبود ، انقدر نمیباختم.ارزششو داشت ولی؛دلم برای دلم ميسوزه.نمیدونم چجوری میتونم دست بکشم رو موهاش، دستاشو بگیرم، نازش کنم، دلمونمیدونم چجوری
حکم دل است، که مشکل استحکم دل است، که باختم همیشه استحکم دل است، که رفتن مشکل استحکم دل است، که صورتم خیس استحکم دل است، که دو دستم در هم استراست میگه هاحکم دل نبود ، انقدر نمیباختم.ارزششو داشت ولی؛دلم برای دلم ميسوزه.نمیدونم چجوری میتونم دست بکشم رو موهاش، دستاشو بگیرم، نازش کنم، دلمونمیدونم چجوری
جالبه
ادم اینقدر زنده میمونه تا به فاک رفتن و بدبخت شدن همه کسایی که به نحوی اذیتش کردن،
رو ببینه.
 
کسایی که من الان دلم ميسوزه براشون، کسایین که چند سال قبل به هر نحو ممکنی اذیتم میکردنو لذت هم میبردن.
حکمت دنیا.
اخر هفته تون عالی.
دوستون دارم.
مثلا توی 24 سالگی باید یاری میبود که آهنگ "خوشبختی سامان جلیلی" رو برام میخوند! 
شدیدا این روز ها عشق لازم دارم. بس که غصه این و اون رو خوردم و حرص خوردم به خاطر قدرتی که ندارم تا دهن یه سری هارو سرویس کنم!
کمردرد کمتر و پادرد از نوعی که انگار زخم شده و روش الکل میریزن ميسوزه شده! از سوغاتی های دیسکه :/
خیلی استرس کنکور دارم. همش فکر میکنم هیچ پخی نمیشم و این یکسال تلاشم از بین میره. اگه بالبنی مشهد قبول نشم دلم خیلی ميسوزه واقعا داغون میشم
خیلی نا امیدم
مطمئنم که سه رقمی رو هوا میشم ولی من زیر ۴۰ میخوام تا روزانه فردوسی قبول شم
این روز ها لجباز شدم
با خودم ، با دنیا 
آخه چرا هنوز هم درد داره 
چرا این دنیا دردی رو توی دلم گذاشت 
که بعد از این سال ها هنوز میسوزم
پای درد های دلم 
راستش دلم به حال خودم هم ميسوزه 
میخوام دنیام رو بسازم تا روزی که اومد 
دیگه منتظر من نمونه ، نگم دستام خالیه
نگم پای دست های خالیم بمون 
 خیلــــی دلـم برا موهای قشنـگم ميسوزه ، این برا بار دومه که صافی میخوره بهش ولی جون نمیگیره امــیدوارم فردا بعد از شست و شو حالشون خوب باشه !البته حال روحی خودم خراب تر از این حرفاس که به این مریضی کوفتی #کرونا فکـــرم نمیکنم .
اخ واسه اون موهای نازنیــنم❤
ثبت می کنم تا یادم بمونه که یک روز جمعه صبحی ۲۵۰۰ دادم اسنپ و ساندویچم را هم برداشتم! و رفتم سرکار و چون علاوه بر گلودرد هم بودم به دکترمون و قبلش به سوپروایزر گفتم و تونستم استعلاجی بگیرم و هفو و نیم صبح تو خونه باشم! :) 
هی عرق می کنم گلوم ميسوزه 
اون وقتی بالاي قفسه سینه ام یخ می کرد! 
حالا دارم از صبح چای می خورم که کمی از درون گرم شم 
بیچاره چیز خاصی نگفت
ولی بعضی حرفا تو دل آدمو خالی میکنن
هرچند میدونی الکی گفته
هرچند میدونی شوخیه
وقتی سعی میکنی با چسب بودن فرصتای یکی رو نسوزونی دل خودت ميسوزه اما
حالم گرفته شد بدم گرفته شد
نه به اون قهقهه هایی که با فرندز میزدم
نه به چند دقیقه بعدش:/
با همه همه همه همه همه همه همه همه همه وجودم باور دارم که فقط زمانی میشه آرامش داشت و با آرامش پیشرفت کرد که باور کنی که فقط خودت دلت برای خودت ميسوزه و به خودت اهمیت میدی. هیچوخت نباید از هیچ کس هیج انتظاری داشت. اگر داشته باشی باختی همه چیز رو.
یه برنامه ای نصب کردم بعد باید پول میدادم تا همه ی امکاناتش باز شه
رو یه قسمت کلیک کردم دیدم قفله و پول میخواد . چشمای کورم قیمتشو خوند 30000 ریال
حالا که میرم میبینم سی تومن بودههههه سییی هزار تومننننن برای برنامه ای که حتی به دردمم نخورد
الان تا اعماق وجود ماتحتم داره ميسوزه ميسوزههههه
میخواهم فرار کنم. از محیط تنگ این حصار. حصاری که مرا نگه میدارد. از دویدن در دشت عشق. از پریدن و شیرچه زدن در دریای زلال ماجرا‌ها با تو. از یخ زدن در سرمای زمستان در کوه‌های پر برف.
از شنیدن خنده‌هایت.
آخ که شنیدن خنده‌های تو زیبا است. آخ که دلم ميسوزه و اشک و خون دلم هیزمش می‌شود و میسوزد و میسوزد. آخ از زمان. آخ از رویای کودکی. آخ از فکر فرصت هایی که در دلم خواهند آمد ولی در حقیقت نه.
خدا با خودتم 
با خود خود خودت 
۳۶ ساله امروز افتاده مرده 
درسته؟ 
منم دارم ۳۴ ساله میشم 
اون حاجی بوده 
حتتتتمی که زن و بچه هم داشته 
من حاجی نیستم هیچی نیستم زن و بچه هم ندارم 
من بمیرم فقط یه جا خالی میشه یه بیکار بیاد سر کار 
یعنی نفع هم داره مردنم 
من زنده بمونم جز مایه خنده و شوخی پسرها چی ام؟ جز اینکه پسره امروز میگه میخوام ازدواج کنم و من ته دلم میگم خوشششششششششش به حالت که می تونی تصمیم بگیری 
نه مثل من که امشب رفتم دم طلافروشی ها انگشت
روی ظرف ترشی ، کاغذ چسب دار چسباونده بودم و روش شعر نوشته بودم.
ترشی در یخچال آماده بود که وقت رفتن خواهرم بدم بهش.
وقت ناهار وقتی یخچال رو باز کردم که نوشابه بردارم چشمم به ترشی افتاد.
آنی اتفاق عجیبی برام رخ داد
ترشی را برداشتم و برچسب رو کندم.تا جایی که تونستم خوردمش.
دهنم ميسوزه ولی ارزشش رو داشت
از یک طرف دلم برای مارکو و هربان ميسوزه از طرف دیگه میدونم که بعضی کاراشون اشتباهه و این که به من اسب میزنه و زده بعضی از این کارا. 
برا یانجام دادن نذرها نگرانم. میترسم از پسشون بر نیام و از طرف دیگه نگرانی های یکه مارکو بهم وارد میکنه کل زندگیم رو مختل میکنه. 
خدایا منو از این جاده پر پیچ و خم و سخت بامت به مقصد برسون
الهی آمین
دلم ميسوزه برای وقتهایی که چشم هامونو به روی مهربونی ، همدلی ، هم صحبتی ، درک کردن و  دوست داشتن اطرافیانمون می بندیمنمیدونم چی میشه که اینطوری میشیم و چیکار کنیم هیچوقت اینطوری نشه
کاش بیشتر حواسمون به همدیگه باشه.کاش بی تفاوت از حال همدیگه نگذریم
دلم نمیخواد ببینم که ادامه ی این کار چه بلايی سرمون میاره . ترسناکه
امروز باخبر شدم دختر داییم با دخترش تصادف کردن
متاسفانه هردوشون فوت کردن ولی شوهرش زنده مونده
از وقتی خبرو شنیدم شوکه شدم همش تو حالت گیجی ام
هروخ چهره اش میاد تو ذهنم قلبم ميسوزه
خدایابه داییم و زنداییم صبر بده
خیلی جوون بود دخترشم دوسالش نمیشد
زهره عزیزم دلم برات تنگ میشه خیلی
کف دست و پاهام واقعا داره ميسوزه و بقیه تنم هیچی جون نداره، خوابم میاد ولی هر چی میخوابم بازم خوابم میاد. بغض دارم خیلی زیاد، احساس ناپایداری میکنم، دلم شور میزنه و شور میزنه و نگران امتحانم هم هستم که براش خوب نخوندم. ولی شاید باید دست از سرزنش خودم بردارم. با این وضعی که داشتم نمیشد هم کار خاصی کرد :(
یکی از دوستام که یه دختر وایت کاناداییه، و خب با این همه توصیفاتی که توی این دو سال و سه ماه داشتم باید بشناسینشون
دو هفته قبل زنگ زده
میگه خواهرم حامله هست!
خواهرش 20 سالشه و 4 ماهه حامله هست!
آخر این هفته میریم به خواهرش سر بزنیم و قراره خواهرش رو متقاعد کنه که حرفشو گوش کنه و کمک بگیره.
میگه هاش و شکمش خیلی بزرگ شدن و همه رو میزنه.
امیدوارم منو نزنه!
دلم ميسوزه.
سلام
حلول ماه شعبان و ولادت با برکت امام حسین (ع) وبرادر بزرگوارشان حضرت ابوالفضل العباس (ع) و فرزند صالحشان امام سجاد (ع) بر مسلمین جهان مبارک باد.
-------------------------
پ.ن1: اینکه آمریکا اسم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رو درست در روز پاسدار کنار اسامی مثل القاعده و طالبان و . قرار داده یعنی داره ميسوزه، بد هم ميسوزه. به قول یه بزرگی:"آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر"
پ.ن2: به قول امام خمینی (ره):"اگر سپاه نبود، کشور هم نبود".#من_یک_سپاهی_
این پست رو برای دل خودم می نویسم
برای اینکه یادم بمونه ی سری چیزها
نه اینکه هی درد بذارم روی درد
نه! برای اینکه یادم بمونه نشونه ها
غم ها
چیزهای پر ارزشی هستن تو زندگی
گفته بودم که ی کامنت همیشه گوشه ی ذهنم هست
اینجا  میخوام در مورد این کامنت با خودم حرف بزنم
قبلش گفتم ی توضیح بدم
شاید دلتون نخواد بخونید
ادامه مطلب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها