نتایج جستجو برای عبارت :

فیلم ملی راه های نرفته اشgo

می گویم از کنار زیارت نرفته هابالا گرفته کار زیارت نرفته هااشک و نگاه حسرت و تصویر کربلااین است روزگار زیارت نرفته هاامسال اربعین همه رفتند و مانده بودهیات در انحصار زیارت نرفته هاانگار بین هیات ما هم نشسته بودزهرا (س) به انتظار زیارت نرفته هادر روز اربعین همه ما را شناختندبا نام مستعار زیارت نرفته هااما هزار مرتبه شکر خدا که هستمشهد در اختیار زیارت نرفته هاباب الحسین (ع) قسمت آنان که رفته اندباب الرضا قرار زیارت نرفته هاغم میخورم برای دل
مَلی و راههاي نرفته‌اش فيلمی به کارگردانی و نویسندگی تهمینه میلانی و تهیه‌ کنندگی محمد نیک‌ بین محصول سال 1395 است . این فيلم از تاریخ 22 شهریور 1396 در سینماهاي ایران اکران میشود و بزودی هم در شبکه ها خانگی راه پیدا میکند . ملي و هزار راه نرفته داستان دختری جوان و کم تجربه به نام مليحه» است که با ازدواجی نادرست و بدون رضایت خانواده با جوانی به نام سیامک (با بازی میلاد کی مرام) دچار مشکلاتی می شود . میلاد کی مرام ، ماهور الوند ، السا فیروزآذر ، ج
جنگ ، خون ، مرگ ، عزا ، اضطراب ، ترس ، نا امیدی ، غم ، سوز ، وحشت  .
هزاران واژه ی تلخ لبریز شده در روز هايمان ، در سال هاي جوانی مان ، و گویا هیچ راه نجاتی یا حتی فراری نیست !  اعتراض میکنی ؟ میمیری ! درس میخوانی ، دنبال کار میگردی ، پیدا نمیشود ، قصد ِ پناه میکنی ، بلیط میگیری ، خداحافاظی میکنی ، نرفته دلتنگ میشوی ، نرفته غریب میشوی ، نرفته اشک میشوی ، از گِیت رد میشوی ، میپری میرسی ؟ نه ! میمیری . با کدام عدل و منطق و رحمی به اینجا رسیدیم ؟ مگ
گیرم در را هم رنگ کرده باشیم! من که هنوز رد خاکستری به جا مانده از ویلچر تو را فراموش نکرده ام.
هنوز یادم نرفته چطور با سختی باید پایت را از روی مانع یک سانتی بلند می کردی هنوز یادم نرفته که ۴ بار جلوی چشم هاي من زمین خوردی و من نتوانستم مانع شوم. 
 
ردپاهايت پشت چشم هاي من است!
 
 
هنوز دردها یادم نرفته است.
هنوز روضه‌ی حضرت زهرا که می‌شنوم،
یادم می‌آید به تلخی، که برایم روضه خواندی و
چند روز بعد سیلی تو بر صورتم.
هنوز یادم نرفته است قدرت دست‌هايت را روزها پس از دیگری.
 
 
#نه_به_خشونت_علیه_ن
آدمی که زیر بارون میره و با لباس خیس بر میگرده با آدمی که زیر بارون نرفته خیلی فرق میکنه .
آدمی که حتی با چتر زیر بارون میره و بدون هیچ رطوبتی بر میگرده با آدمی که زیر بارون نرفته هم فرق میکنه .
آدمی که سفری سخت و تنها یا راحت و دستجمعی میره و بر میگرده با آدمی که سفر نرفته خیلی فرق میکنه.
آدمی که توی بازاری وارد میشه و ضرر هم میکنه (درسته چیزی رو از دست داده ولی) با آدمی که تا حالا وارد بازار نشده خیلی فرق داره.
سفر رو باید رفت ،
چراکه تمام بهشت ه
خب من متوجه شدم که ظاهرا فقط منم که این فيلم once upon a time in Hollywood رو متوجه نشدم کیفیتش رو.
چون ما مردان و ن آریایی همیشه در صحنه ای داریم،
که دختره تا حالا توی کل عمرش توی کانادا سینما نرفته (جدی اینو میگما، واقعنی هیچوقت نرفته
همین یه دونه فيلم رو رفت سینما،
و الان برگشته و میگه
بهترین فيلمی بود که در تمام زندگیم دیدم و نمره ش باید بیست از بیست بشه
(راستی برام خیلی عجیبه که دخترای ایرانی توی کانادا اغلب سینما گریزن، هر دو همکار ایرانی من و همی
می گویم از کنار زیارت نرفته هابالا گرفته کار زیارت نرفته هااشک و نگاه حسرت و تصویر کربلااین است روزگار زیارت نرفته ها.اما هزار مرتبه شکر خدا که هستمشهد در اختیار زیارت نرفته هاباب الحسین (ع) قسمت آنان که رفته اندباب الرضا قرار زیارت نرفته ها.گفتند شاعران همه از حال زائراناین هم به افتخار زیارت نرفته هاعلی رضایی”

بیستایی
انگاشته ، فيلمی اکشن و مهیج محصول سال ۲۰۲۰ به کارگردانی کریستوفر نولان و با هنرنمایی جان دیوید واشنگتن و رابرت پتینسون می‌باشد. انگاشته داستانی اکشن و حماسی دارد که اتفاقات آن در سراسر دنیا در جریان است. داستان رسمی این فيلم هنوز مشخص نشده است و…
دانلود Tenet 2020 + دانلود دوبله فارسی فيلم Tenet 2020 + دانلود دوبله فارسی فيلم تنت 2020 + دانلود رایگان فيلم Tenet 2020 + دانلود زیرنویس فارسی فيلم Tenet 2020 + دانلود فيلم Tenet 2020 + دانلود فيلم Tenet 2020 با زیرنویس فار
هر چی یاد گرفتی رو نگه دار. فهم و آگاهیمون خیلی کمه. پس نیاز دارم هرروز دوباره خودم رو بیرون بکشم از روزمرگی و دوباره خودم رو یاد بگیرم
کلی فيلم ندیده
کلی کتاب نخونده
کلی تحلیل و نقد
کلی جاهاي نرفته
کلی آدم
کلی دوست ندیده
کلی زبان جدید
کلی فرهنگ نشناخته
کلی کشف
کلی اختراع
 
خلاصه داستان :  زندگی ایو» به عنوان یک جاسوس آن طوری که تصور می کرد پیش نرفته است. وظیفه او پیدا کردن قاتلان روانی است. دراین میان قاتلی حرفه ای به نام ویلانل» یک بازی موش و گربه با او به راه می اندازد
دانلود رایگان سریال Killing Eve قسمت 3 فصل 3 لینک مستقیم
دانلود قسمت سوم فصل سوم سریال Killing Eve با کیفیت عالی,دانلود فيلم جدید,دانلود فيلم خارجی جدید
داستان سریال و جزئیاتی در مورد آن : 
 زندگی ایو» به عنوان یک جاسوس آن طوری که تصور می کرد پیش نرفته
هیأت خلوتی داشتند. خیلی خیلی خلوت. یک اتاقکی بود، یک پارچه ی سیاه، یک دستگاه صوتی و دو سه تا دلسوخته. یکی که چهارزانو هم نشسته بود، چشم هايی بادامی داشت؛ مانند افغانی ها. صلابت خاصی در چشم هايش موج می زد. حدس می زدم رئیس هیأت، او باشد. یک دلسوخته ی دیگر که ریش پرپشتی داشت، آمد دستگاه را روشن کرد، دو زانو نشست و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. سین» را توک زبانی ادا می کرد. سوز عجیبی در صدایش بود که شعله اش، دل مرا به آتش می کشید. اخلاص، از حنجره ا
می‌دونید، یه قسمت خیلی جالب زندگی‌ای که توش به پروردگار واحدی اعتقاد داری، اینه که بن‌بست معنا نداره. یعنی من تو سخت‌ترین شرایط حتی وقتی می‌خوام تو دل خودم غر بزنم و بگم دیگه هیچ کاری از دستت برنمیاد»، نمی‌تونم!
به محض این که می‌خوام اینو بگم، راههاي نرفته میان جلوی چشمم. اونم نه راههاي نرفته‌ای که خیلی سخت و عجیب و طاقت‌فرسا باشن، نه، همین یه سری راه‌حل‌هاي معمولی.
+ البته گاهی انقدر خسته‌ام که حوصلهٔ همین راههاي معمولی رو هم ن
هیأت خلوتی داشتند. خیلی خیلی خلوت. یک اتاقکی بود، یک پارچه ی سیاه، یک دستگاه صوتی و دو سه تا دلسوخته. یکی که چهارزانو هم نشسته بود، چشم هايی بادامی داشت؛ مانند افغانی ها. صلابت خاصی در چشم هايش موج می زد. حدس می زدم رئیس هیأت فاطمیون، او باشد. یک دلسوخته ی دیگر که ریش پرپشتی داشت، آمد دستگاه را روشن کرد، دو زانو نشست و شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. سین» را توک زبانی ادا می کرد. سوز عجیبی در صدایش بود که شعله اش، دل مرا به آتش می کشید. اخلاص، از
سلام 
امروز شنبه بود ولی شبیه جمعه بود.از اون جمعه‌ها که نه دل گرفته،نه مغز خسته‌س نه خوشی نه کلا هیچی.بی همه چیزی یجورایی.
حال اکثریت مقیم ساکن خوش نیست.خالی بندیای مشاور را باور کرده و به آینده دل می‌بندد.
 پل گلدن گیت ندیده از دنیا نریم،پیپیر نداده نریم،مک‌دونالد نخورده نریم،کربلا نرفته نریم،نمایشنامه ننوشته نریم،این چنین رقصیدن میانه زمین آرزو به دل نریم،کنسرت علی عظیمی و نامجو نرفته نمیریم،دو نفره نخندیده نمیریم،لپ طفل خود را نکش
میگویم ازکنار زیارت نرفته ها
بالا گرفته کار زیارت نرفته ها
 
اشک ونگاه حسرت وتصویرکربلا
این است روزگار زیارت نرفته ها
 
کم میشود اگرچه به انواع مختلف
هرسال از شمار زیارت نرفته ها
 
اماهنوزاینمنِ»بیچاره مانده است
در جمع بی قرار زیارت نرفته ها
 
امسال اربعین همه رفتندومانده بود
هیات در انحصار زیارت نرفته ها
 
انگار بین هیات ماهم نشسته بود 
زهرا(س)به انتظارزیارت نرفته ها
 
در روز اربعین همه ماراشناختند
با نام مستعار زیارت نرفته ها»
 
اما ه
متأثرم چرا حرم نرفته‌ام
♦️در ایامی که امام در مدرسه علوی اقامت داشتند یک شب _ ساعت ده مورخ 19 بهمن 57 به طور ناشناس با ایشان و مرحوم شهید عراقی به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) رفتیم. البته قبلاً به مسؤولین حرم گفته شده بود حرم را خلوت کنند. اما آن‌ها نمی‏‌دانستند قضیه چیست؛ لذا تا مردم خبردار شدند امام زیارت‌شان را کرده بودند. امام در دو سه روز اولی که از پاریس تشریف آورده بودند فرموده بودند: من متأثرم که در این چند روز که به ایران آمده ام هنوز به
دانلود آهنگ یه آب خوش از گلومون پایین نرفته
دانلود آهنگ دنیا یه روز و بذار نجنگیم یه روز در هفته
Download Music Koo Ta Biad Donya

در این پست برای شما دانلود آهنگ کو تا بیاد را با بالاترین کیفیت برای دانلود قرار دادیم
انتقادات و پیشنهادات خودتون در مورد سایت و نظرتون رو در مورد آهنگ از بخش نظرات برای ما بفرستین

دانلود آهنگ یه آب خوش از گلومون پایین نرفته / دانلود آهنگ دنیا یه روز و بذار نجنگیم / آهنگ دنیا
دلتنگی چیزی نیست که با دارو حل بشه دارو بخوری و بگی آخیش یکم دردم کمتر شده ولی وقتی قلبت (از نظر احساسی منظورمه)درد میگیره انگار یه چیزی توی زندگیت کم داری انگار حکمران تمام بدنت قلبته وقتی دلش گرفته دیگه نمیشه به حالت اولش برگرده کلی باید با خودت کار کنی که حالت خوبه باشه . 
گاهی تصورات ادم غلط در میاد دیگر یا شاید بگم دوست داری رویاهات واقعی باشن ولی دنیا واقعی اینجوری نیست.
گفتا که از دل برود هر آنکه از دیده برفتمن از دیده نرفته از دل بروم
 
بالاخره فردا تعطیل نشد و بالاخره انگار قراره ببینمش. حالا نه که خیلی دست پر دارم میرم پیشش!
حداقل برم سوغاتیشو بدم انقد کشتم خودمو براش!
 
رفتم نمایشگاه نقاشی شون، چرا نسل مینیاتور کارها منقرض نمیشه؟!
یوسف و زلیخا با چشمای مغولی رو کجای دلمون بذاریم؟! (یعنی در دوره سلطه مغول به ایران این چشم تنگ وارد مینیاتور ما شده و نرفته دیگه که نرفته که نرفته! وا بده دیگه هموطن هنرمند!)
چهار تا بچه گربه کز کرده بودن گوشه نمایشگاه، بیرون سرد بود. فک کنم به
این روزا وقتی وارد اپیلیکشن اینستاگرام میشم  حس هاي عقب موندگی و از دست دادن فرصت ها خیلی میاد سراغم.از کتاب هاي نخونده،کافه هاي نرفته،مسافرتهاي دور و نزدیک نرفته،آرزوهاي نرسیده،عشق ونیمه گمشده پیدا نکرده،دوستهاي ندیده ،غذاهاي نخورده و. 
انقدر حالم بد میشه که حس میکنم از تموم مردم دنیا عقبم و یه حس شکست بدی دارم.
دلم میخواد زندگی بره روی سرعت کم و من وقت پیداکنم واسه تمرکزکردن و کم کردن استرس القا شده
اما میخوام اینو بگم اگه شمام اینطوری
 
نگاهی به پرمخاطب‌ترین مستندهاي سال‌هاي اخیر گروه هنر و تجربه؛
گروه سینماهاي هنر و تجربه» تلاشی برای نمایش آن دسته از فيلمهاي با ارزشی در میان فيلمهاي غیرتجاری است که اکران‌شان می تواند جایگاه شایسته و درخور سازندگان آن‌ها را در جامعه سینمایی روشن کند.
اکران‌هاي گروه هنر و تجربه روز به روز گسترده‌تر می‌شوند و هر سال تعداد افرادی که به تماشای محصولات این گروه سینمایی (اعم از مستند، درام و فيلم کوتاه و…) می‌نشینند، نسبت به سال قبل
شطرنج مدرن و مدون
ماه اول/هفته اول: شاه قلعه نرفته
نیازی به بیان نیست که شاه مهم ترین مهره در شطرنج است لذا حفظ امنیت آن نیز مهم ترین مساله در بازی به حساب می آید. در شرایط معمول شما با داشتن شاهی آسیب پذیر نمی توانید طرح هاي خود را در صفحه پیاده کنید در عوض باید قسمت عمده توجه خود را به شاهتان معطوف کنید!قلعه رفتن یکی از بهترین روش هاي امن کردن موقعیت شاه خودی است. شاید این حرکت خصوصا در سطوح بالاتر شطرنج بدیهی به نظر برسد اما استاد بزرگ نایجل د
شطرنج مدرن و مدون
ماه اول/هفته اول: شاه قلعه نرفته
نیازی به بیان نیست که شاه مهم ترین مهره در شطرنج است لذا حفظ امنیت آن نیز مهم ترین مساله در بازی به حساب می آید. در شرایط معمول شما با داشتن شاهی آسیب پذیر نمی توانید طرح هاي خود را در صفحه پیاده کنید در عوض باید قسمت عمده توجه خود را به شاهتان معطوف کنید!قلعه رفتن یکی از بهترین روش هاي امن کردن موقعیت شاه خودی است. شاید این حرکت خصوصا در سطوح بالاتر شطرنج بدیهی به نظر برسد اما استاد بزرگ نایجل د
به نام آفریننده لبخند ؛
تابستان عزیزم ! من ازت عذر میخوام که اون جور که باید و شاید امسال نتردمت و حتی سال هاي بعد هم میدونم که نخواهی ترکید ، میدونم که من به اندازه پنج سال و حتی بیشتر  یه مسافرت درست حسابی و کلی عکس هاي رنگ و وارنگ بغل دریا و ساحل با کلی ژستای قشنگ و ناخونای لاک زده و باشگاه هاي نرفته و نقاشی هاي نکشیده و کوه هاي مرتفع نرفته بهت بدهکارم اما چاره ای جز این نیست . نمیدونم که چرا سرنوشت باید انقدر عجیب غریب و پیچیده باشه و حتی
به نام آفریننده لبخند ؛
تابستان عزیزم ! من ازت عذر میخوام که اون جور که باید و شاید امسال نتردمت و حتی سال هاي بعد هم میدونم که نخواهی ترکید ، میدونم که من به اندازه پنج سال و حتی بیشتر  یه مسافرت درست حسابی و کلی عکس هاي رنگ و وارنگ بغل دریا و ساحل با کلی ژستای قشنگ و ناخونای لاک زده و باشگاه هاي نرفته و نقاشی هاي نکشیده و کوه هاي مرتفع نرفته بهت بدهکارم اما چاره ای جز این نیست . نمیدونم که چرا سرنوشت باید انقدر عجیب غریب و پیچیده باشه و حتی
نرفته غربتش از یاد، یا رسول اللهز داغ فاطمه فریاد، یا رسول اللهبه ضربه ای درِ آتش گرفته با مسماربه روی دخترت افتاد یارسول الله****چه شد که حُرمت این بیت، در مدینه شکست؟!درِ حریمِ الهی به خشم و کینه شکستچه شد وصیتِ بر دوستی به اهل کسا؟!سه روز بعد شما استخوان سینه شکست***پیام غربت او شد به عاشقان ابلاغکه پر کشید پرستو نیامده از باغشکست شاخه و افتاد سِرّ مُستَودعنشست فاطمه بر خاک، آه از این داغ***برای دفن، تنش دستِ خادمه ماندهبه گاهواره ی او خیره ف
آدمی که زیر بارون میره و با لباس خیس بر میگرده با آدمی که زیر بارون نرفته خیلی فرق میکنه .آدمی که حتی با چتر زیر بارون میره و بدون هیچ رطوبتی بر میگرده با آدمی که زیر بارون نرفته هم فرق میکنه .آدمی که سفری سخت و تنها یا راحت و دستجمعی میره و بر میگرده با آدمی که سفر نرفته خیلی فرق میکنه.آدمی که توی بازاری وارد میشه و ضرر هم میکنه (درسته چیزی رو از دست داده ولی) با آدمی که تا حالا وارد بازار نشده خیلی فرق داره.سفر رو باید رفت ،چراکه تمام بهشت ها تار
سلام ا 
شبانگاهی دیگر و هزاران راه نرفته و در پیش  امید به آینده با شوق و تلاش  بسیار و توکل 
 
و باید دانست که در این راه فقط اوست که همراه است و همپا 
 
الهی به حق مولایم حسین در این مسیر همپایمان و راهنمای همیشگی باش 
الهنا و ربنا من لنا غیرک 
یاعلی مدد
 
گذشته کامل یا ماضی بعید در زبان ترکی استانبولی برای بیان اعمالی در گذشته است که پیش از یک فعل گذشته انجام گرفته است، مثلا رفته بود، گفته بودم.
حالت مثبت
در زبان ترکی، برای ساختن این زمان، باید ابتدا به بن فعل پسوندهاي -miş/-mış/-muş/-müş را اضافه کنیم (مشابه زمان حال کامل). بن فعل با حذف کردن پسوندهاي mak/mek از مصدر فعل حاصل می‌شود، برای مثال بن فعل yazmak می‌شود yaz. بعد از آن باید پسوندهاي -ti/-tı/-tu/-tü را به آن بچسبانید. در آخر هم شناسه صرفی می‌آید.
در جدول
شطرنج مدرن و مدون
ماه اول/هفته اول: شاه قلعه نرفته
نیازی به بیان نیست که شاه مهم ترین مهره در شطرنج است لذا حفظ امنیت آن نیز مهم ترین مساله در بازی به حساب می آید. در شرایط معمول شما با داشتن شاهی آسیب پذیر نمی توانید طرح هاي خود را در صفحه پیاده کنید در عوض باید قسمت عمده توجه خود را به شاهتان معطوف کنید!قلعه رفتن یکی از بهترین روش هاي امن کردن موقعیت شاه خودی است. شاید این حرکت خصوصا در سطوح بالاتر شطرنج بدیهی به نظر برسد اما استاد بزرگ نایجل د
ارتش َت را به خط کردی 
 
و من را مثل همیشه خط زدی.
 
ما نالایق ها هم روزی به کارت می آییم. 
 
از کودکی شنیدم که برادرتان کریم است. 
 
بخاطر برادرت ما را هم بخر. 
 
پ. ن:گرچه سه ماه پیش کربلا بودم ولی اربعین یه چیز دیگس. بخصوص که تابحال نرفته باشی
 
 
می گویم از کنار زیارت نرفته ها
بالا گرفته کار زیارت نرفته ها
اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا
این است روزگار زیارت نرفته ها
امسال اربعین همه رفتند و مانده بود
هیات در انحصار زیارت نرفته ها
انگار بین هیات ماهم نشسته بود
زهرا به انتظار زیارت نرفته ها
در روز اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار زیارت نرفته ها»
اما هزارمرتبه شکر خدا که هست
مشهد در اختیار زیارت نرفته ها
باب الحسین قسمت آنانکه رفته اند
باب الرضا قرار زیارت نرفته ها
گفتند شاعران هم
فکر نمیکنم اصفهان جای دیگ وجود داشته باشه ک لباس بفروشه و من نرفته باشم. یا اونقدر زشتن ک اصلن نمیشه نگاهشون کرد یا بیش از حد گرونن! دارم ب حدی میرسم ک میخام برای عروسی برادر همون هودی مشکیه‌م رو بپوشم و شلوار لی، کفش آل‌استار و موهامم دم اسبی ببندم. تآمآم‍♀️
متن مداحی دل خون تر از ابر و طوفان
دل خون تر از ابر و طوفان
غمگین تر از باد و باران
مانده به راه برادر
تنها ترین چشم گریان
من زینبم زینبم من
از غصه جان بر لبم من
آهش که بر سینه مانده
جانش که بر لب رسیده
نقش دلش شد عزای
یک بانوی قد خمیده
رفتی ندیدی که زینب
در کوچه ها در به در شد
در موج نامحرمان بود
با قاتلت همسفر شد
ــــــــــــ
دانلود نوحه دل خون تر از ابر و طوفان با صدای حاج محمود کریمی
ــــــــــــ
یادم نرفته نوایت
دل از من و نیزه ها برد
افتاد در
متوجه شدم که من فقط خداحافظی کرده‌ام؛ نرفته‌ام. دیشب دوباره توی خوابم بود. بدون هیچ تصویری. یعنی فقط می‌دانستم که هست؛ مثل همین حالا. تردید میان تلاش برای به خاطر آوردن یا فراموش کردن تصویری که وجود نداشته، تا امروز نزدیک‌ترین تجربه‌ی من به جنون بوده‌است.
وقتی دانشجوی فراری از کلاس و محیط دانشگاه، که از قضا یک دختر منزوی با تمایل بالا به کنج اتاقش هم هست و این هفته سر کلاس‌هاي تخصصی‌اش هم نرفته، برای یک درس رایگان یک واحدی وصایای امام که استادش اهل حضور و غیاب هم نیست، سر صبح پا می‌شود برود دانشگاه.
به نام آفریننده زیبا آفرین
محمد امین حجازی
۸ فروردین ۱۳۹۸
نظریه هايی که اگر درست باشند، باید دنیا را طوری دیگر دید!
خواستیم که کمی از بحث هاي ی و سخت دوری کنیم درحالی که یکسری نظریه را مرور کنیم که اگر درست باشند، احتمالا کمی بترسید شاید هم در فکر فرو روید!
کسی به ماه نرفته!
تصویر بالا تصویر اچ دی شده ی ماموریت اپولو هست که طی آن آمریکا برای اولین بار به فضا و ماه رفته است. اما مروری می کنیم بر چند نظریه که می گوید ماموریت آپولو دروغ است و کس
گوگولی دره نیره ⁦:'(⁩⁦
چرا؟
بیان افسردست
درسام زیاده
هه رفتن
و یک دلیل شخصی
مسابقه رو یادم نرفتهتا اخر اردیبهشت میتونید بفرستید
بعدش یه رای گیری میکنم و میرم
ویرا و اپدیت میکنم
به رامتین هم کمک میکنم
به نظرات هم پاسخ میدم
هفته ای یک یا دوبار سر میزنم
خداحافظ
به زودی برمیگردم
 
 
 
 
​​​​​
آقا اون سری که من رفتم ترکیه واسه کارام رو یادتونه؟
تقریبا چندروز از تولد مامانم گذشته بود و منم از اونجایی که فراموش کرده بودم تولدشو-___________-
براش کلی وسیله آرایشی بهداشتی خریدم(دوس داره:d)
بین اونا دوتا دونه اسپری بدن خیلیییی خوشبو هم گرفتم براش*___*
بعد این از یدونه اش خیلی خوشش اومده و همش از اون استفاده میکنه
و از اونجایی که خیلی دوسش دارم و نمیخوام ی وقت خدایی نکرده عذاب وجدان بگیره که اسراف کرده که یدونه اضافی داره و از این حرفا
تصمیم گرف
برای کاری که می‌خوام بکنم داره دیر می‌شه. یک بار سال کنکور، بابا حرفی بهم زد، گفت هر وقت تونستی کاری رو بکنی، همون موقع باید از شرش خلاص شی، وگرنه بعدها و بعدترها فقط و فقط شرایط سخت‌تر می‌شن. و من الان رسیدم به اون بعدترها». یه بار فکر کنم ماتیلدا نوشته بود این‌که مسیری خلوت‌تره و کسی تا حالا از اون راه نرفته یا آدم‌هاي کمی انتخابش کردن، به این معنی نیست که تو نمی‌تونی یا انتخابت اشتباهه، فقط باید باور داشته باشی به خودت و انتخابت. حالا
عصبانیت زلیخا از تدبیر یوسف!
خانم #کتایون_ریاحی بازیگر نقش زلیخا در فيلم یوسف پیامبر با عصبانیت شدید از عملکرد خواستار برخورد مجلس با او شد! خانم ریاحی، این که توسط دوستانش به یوسف پیامبر تشبیه شد، همانی نیست که برایش لباس بنفش پوشیدید؟! این آش دهن‌سوز دست‌پخت شما سلبریتی هاست. این مجلس هم دسته‌گلِ شماهاست. انتظار بیهوده نداشته باشید. سعی کنید به رای خودتان احترام بگذارید. با تا ۱۴۰۰ شعار شماست. یادتان که نرفته؟ #نتیج
آنکه راه بسیاری رفته می‌پندارد که هیچ نرفته، آنکه راه اندکی رفته می‌پندارد بسیار رفته و به آخر خطّ نزدیک است. آخری نیست، هم این و هم آن هیچ است. هیچ کمالی نیست، که هماره پلّه‌ای بالای پلّه‌هاست. لیکن آنکه می‌پندارد هیچ نرفته فروتن است و به بلوغ رسیده، و آنکه می‌پندارد بسیار رفته متکبّر و کودک است. 

این که دیگران را به راه خود بیاورم کودکی‌ست. این که دیگران را به راه خود وانهم و زندگی و مردمان را و طریقه‌ی جنبش جان‌ها را به راه خویش نظاره
کار ما چاپ عکس ، نوشته و طرح دلخواه تون روی انواع ماگ سرامیکی و شیشه‌ای هست .
@golhaamug صفحه اینستاگرام ماست 
https://zil.ink/golhaamug شماره ، نشانی ما 
هدایای چاپی گلها ⬅️ نشانی با سلام مون هست .
راستی تا یادم نرفته ما یه کسب و کار خونگی هستیم ، خوشحال میشم خدمتی براتون انجام بدم .
به امید شادکامی
یا لطیف.
 
از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشم
هنوز پیرهنم را، نشُسته می پوشمهنوز بوی تو از تار و پود زندگی ام
نرفته است که خود را به عطر بفروشمعجب مدار، از این جوششی که در من هست
که من به هرم نفس هاي توست که  می جوشمکجا به پیری و سستی و ضعف روی آرم
منی که آب حیات از لب تو می نوشمبه بوسه ای که گرفتم در آخرین لحظه
برای بوسه ی دیگر دوباره می کوشم.
علیرضا فیروزجاه، نفر دوم مسابقات جهانی شطرنج 2019، با پرچم فیده در مسابقات حاضر بود.
میترا حجازی‌پور، بدون حجاب اسلامی در مسابقات قهرمانی شطرنج جهان شرکت کرد و از تیم ملي هم کنار گذاشته شد.
کیمیا علیزاده، دارندۀ مدال برنز المپیک، اعلام کرده به ایران بر نخواهد گشت و با پرچم کشور دیگری در المپیک حاضر خواهد بود.
سه گزارۀ بالا، به معنای شروع موج جدیدی از مهاجرت‌هاست. اگر تا پیش از این، موج مهاجرت‌هاي از سر بدبختی و بیچارگی، به امید داشتن یک زند
من هستم آن اسیر نِگون در وبال خویش
چون طفل گم شدم به دل قیل و قال خویش
آن بِسملم که می تپد از بال بال خویش
حالی نمانده است که پُرسم ز حال خویش
من بی جواب می گذرم از سوال خویش

بهر تو بس که طاقچه بالا گذاشتم
هر شب قرار خویش به فردا گذاشتم
من بخت خویش کشته، تو را وا گذاشتم
از خون خود حنا به کف پا گذاشتم
چون من مباد خون کسی پایمال خویش

آن کس که رو به روی تو اِستاده، آن منم
آن ناتوان که داده ز دستش توان، منم
آن کس که قهر کرده از او آسمان، منم
آن کس که جای
کوچیک بودم، جمعه بود. 
شایدم نبود، یادم نیست.
بابام خونه نبود، یا مسافرت بود، یا سرکار. اینم یادم نیست.
مامانم خواست مارو ببره حرم، سر یک چیزی بهونه گرفتم و با لجبازی گفتم نمیاام.
مامانمم دست X رو گرفت و دوتایی خونه رو ترک کردن، پشیمون بودم از رفتارم، دلم بیرون رفتن رو میخواست، حرم رو میخواست. 
رفتم پنجره که رو به خیابون باز میشد رو به سختی باز کردم و داد زدم 
مامااااان! برگردین، منم میخوام بیاااااام.
و زدم زیر گریه.
ولی مامانم نبود.
بعد دقایقی
ممنون از کسانی که دغدغه ی شرکت در انتخابات دارند. و ممنون تر از کسانی که دغدغه ی انتخاب صحیح دارند و در صدد تحقیق هستند.
اما برادرم! دم انتخابات موقع تحقیق نیست! نماینده ی مورد نظر شما کسی است که در غیر این شرایط تبلیغاتی درباره ی او تصمیم گرفته باشی!
چرا؟
واضح است!
چون موقع انتخابات تبلیغات است که حرف اول را می زند. شاید قورباغه را رنگ کردند و به اسم قناری به ما قالب کردند!
موقع انتخابات چرب زبانی ها شروع می شود؛ محبوبترین افراد آنهايی می شوند ک
ازش در مورد کسی سراغ می گیرم که چم و خمِ آزمون زبان را برایم یاد بدهد. بین پیام هاي تلگرامی مان که در مورد موضوعات دیگرند این یک عدد را ریپلای نمی کند. نادید میگیرد. خودم ریپلای میکنم، در مورد خارج است جواب نمی دهی، نه؟ حدسم درست است. دلش به رفتنم نیست. بزرگترین وزنه ام برای ماندن همین محمد حسین است. تا اندازه ای خودش و بیشتر از آن دلیل» ماندنش. نقره المپیاد دانش آموزی جهان بوده و الان سال 8 بیوتکنولوژی - دکترای پیوسته دانشگاه تهران. قبل از نماز
از روی کنجکاوی که چرا فيلم رحمان 1400 چرا توقیف شده بود نشستم و فقط 20 دقیقه از آن را تماشا کردم. تهوعی ایجاد کرد که با هیچ متوکلوپرامیدی قابل رفع نبود. سرطان مردانۀ سعید آقاخانی و دیدن یکتا ناصر با گریم حال به هم زن در وان آب گرمی که مرغ تویش شناور است.
چه مغزی است آن که ایدۀ قرار دادن بازیگر در وان با آب گرم و وجود مرغ ازش بیرون می‌ریزد؟ منوچهر هادی همین است. یک کارگردان تجاری که جز پول چیز دیگری برایش مهم نیست. فيلم من سالوارد نیستم و ساخت انسان
از نود و هفت همین برام کافیه که آرزوهاي جدید پیدا کردم؛ برای قبلِ بیست و پنج سالگی، برای من و مهرو، برای تنها من. همین بس که اومدم و حس می‌کنم پنجره‌ها رو باز کردم و بهار دم در، شکوفه‌ها نشسته روی درخت، حیاط بزرگ خیس این‌جا منتظر برای رسیدن روزهاي نو. در جریان یه سالِ دیگه تموم می‌شم، با همه خاطراتی که فراموش می‌شن و با تمام حس‌هايی که تا عمر دارم، هر کجای دنیا هم که برم، می‌دونم متعلق به من‌ان. یک بارِ دیگه فقط منم و من؛ و چه اشکالی داره،
تا یادم نرفته بهتون بگم برای دانلود فيلم ایرانی تبسم تلخ از وبسایت شب دی ال دیدن کنید
این وبسایت یکی از بهترین وبسایت هاي حاضر در زمینه 
دانلود فيلم هاي با کیفیت هستش
فيلم هايی که در این وبلاگ دیده میشن
همگی از مضمونی هنرمندانه برخوردارند
مضمون اون ها اینقدر دقیق و زیبا انتخاب شده که میتونه چراغ راهی باشه برای تمامی کسانی که به دیدن فيلم علاقه دارن
دانلود فيلم تبسم تلخ (سینمایی)
رو بهتون گفتم از shabdl پیگیری کنید
هم رنگ زیبای وبسایت
و هم مخاط
تا یادم نرفته بهتون بگم برای دانلود فيلم ایرانی تبسم تلخ از وبسایت شب دی ال دیدن کنید
این وبسایت یکی از بهترین وبسایت هاي حاضر در زمینه 
دانلود فيلم هاي با کیفیت هستش
فيلم هايی که در این وبلاگ دیده میشن
همگی از مضمونی هنرمندانه برخوردارند
مضمون اون ها اینقدر دقیق و زیبا انتخاب شده که میتونه چراغ راهی باشه برای تمامی کسانی که به دیدن فيلم علاقه دارن
دانلود فيلم تبسم تلخ (سینمایی)
رو بهتون گفتم از shabdl پیگیری کنید
هم رنگ زیبای وبسایت
و هم مخاط
دیشب داشتم گفتگو میکردم با کسی.
می گفت: "گاهی آدمها گریه میکنند و سینه شان تیر میکشد 
و گاه نیز چون سینه شان تیر میکشد، گریه میکنند! اسکیزوفرن ها هم اینگونه اند!"
با من که حرف میزد، دستش روی سمت چپ قفسه سینه اش بود و می گریست!
راستی تا یادم نرفته. سلام :))
در این پست از وبلاگ قصد داریم به بررسی و دانلود نرم افزار ویرایش فيلم Adobe After Effects نرم افزاری حرفه ای به کاربران امکان طراحی تصاویر متحرک را با افکت هاي مختلف می دهد. برای استفاده از این نرم افزار محدودیتی وجود ندارد و می توان در امور مختلف از آن بهره مند شد. فيلم ، کارتون ، ویدیوهاي موبایل و اینترنت از جمله مواردی است که می توان از این نرم افزار در آنها استفاده کرد. می توانید بر روی فيلم ها و فایل هاي ویدیویی خود با فرمت هاي مختلف ، افکت هاي جذاب
به لطف یک دوست مجازی که دست کمی از یک دوست حقیقی ندارد،ما هم راهی جشنواره فجر شدیم.
فيلم { درخت گردو} کارگردان { محمد حسین مهدویان} اکران {حوزه هنر اسلامی.}
سوار مترو و ایستگاه فردوسی پیاده شدم.هنوز یک ربع وقت داشتم و شروع کردم به یک پیاده روی تقریبا آهسته.تا حالا حوزه هنرهاي اسلامی نرفته بود.تمام مسیر تصویرش را توی ذهنم می کشیدم که رسیدم جلویش.چقدر قشنگ بود،چقدر معماری و طراحی اش دلنشین بود.توی حیاط جلوی ساختمان هايی که هرکدام یک قدی کشیده
ممنون از کسانی که دغدغه ی شرکت در انتخابات دارند. و ممنون تر از کسانی که دغدغه ی انتخاب صحیح دارند و در صدد تحقیق هستند.
اما برادرم! دم انتخابات موقع تحقیق نیست! نماینده ی مورد نظر شما کسی است که در غیر این شرایط تبلیغاتی درباره ی او تصمیم گرفته باشی!
چرا؟
واضح است!
چون موقع انتخابات تبلیغات است که حرف اول را می زند. شاید قورباغه را رنگ کردند و به اسم قناری به ما قالب کردند!
موقع انتخابات چرب زبانی ها شروع می شود؛ محبوبترین افراد آنهايی می شوند ک
دو باره کسب ثواب هزار حج کردم                   طواف قبر تو یا ثامن الحجج کردم
ما حج که نرفته ایم اما کافی است                  یک مرتبه حج فقرا بنویسند
آقا به ملازمان بگو نامم را                              یک گوشه ی ایوان طلا بنویسند
ما شیعه که نه.ولی شما راضی شو             ما را زمحبان شما بنویسند
راضی نشوی که خادمان نامم را                   از دفتر نوکران جدا بنویسند
گفتم که پس از مردن من جای دعا               روی کفنم رضارضابنویسند
خیلی وقت بود که هیئت نرفته بودم
دلم تنگ بود برای سینه زدن، برا به سر زدن، برا گریه کردن، برای این که از شدت گریه صدات بند بیاد.
دلم تنگ بود برای عطر چایی هیئت. برای این که بعد هیئت با عرق بیای بیرون تو هوای سرد. منتظر مادرت باشی. 
دلم تنگ بود. اما هنوز اول این ایامه و تا بیست رو دلمون شاده. 
اصلا عامل شاد بودن ما بچه هیئتی ها همین هیئت و بس:)
بسم الله
دو تا حوض از اشک تو چشماش
دو تا رود از سرچشمه اون حوضای پر اب
قاب گرفتن عکس یه حرم رو که سرخی پرچمش
رنگ غروب زده به این دریاچه هاي نمکی و 
کویر خشک گونه ها رو شالیزار کرده از امواج غم 
و موج موج حرارت دلش رو به بازی گرفته تو کنج این غربت جا موندگی 

پ.ن اول : حرارتاً قُلوبِ کل مومنِِ و مومنه هوای نوکرات و داری مگه نه ؟؟ هوای نوکرات و داری مگه نه ؟؟؟
پ.ن دوم: به سلیمان جهان از طرف مور سلام
پ.ن سوم: هر که دل آرام دید . از دلش ارام رفت
حقیقتش تا حالا چندین بار گفتم میام و نوشتنو از سر میگیرم تو بیان . ولی هربار دست و دلم نرفته به نوشتن. واسه ماهايی که عمری بزرگ شده لای همین پستای وبلاگا بودیم، سخته دل کندن. نمیدونم چیشد که یهو دور شدیم و چرا باید اینستا و تله و امثالهم رو جایگزین میکردیم. فقط میدونم دلم واسه تک تک این واژه هايی که اینجا مینویسم تنگ شده.
من هیچ وقت سراغ نواختن سازی نرفته بودم و حس‌هاي جمله نشدم رو با نواختن جبران نکرده بودم. مثل بعضی که می‌نوازن و از صداش حظ می‌برن من بلد نبودم سازی بنوازم. حالا اما دست‌هاش رو می‌گیرم و نگران حس‌هاي جمله نشدم نیستم. حالا می‌نوازم. کلاویه‌هاي دست‌هاش رو از بَرَم  
قسمت 3 فصل دوم اضافه شد
ژانر: درام | امتیاز: 8.3 از 10
زندگی "ایو" آنطور که انتظار داشت پیش نرفته است، او مامور باهوش MI5 است. از طرف دیگر "ویلانل" یک قاتل حرفه ای است که برای به سرانجام رسیدن ماموریتش دست به هر کاری می زند. اکنون "ایو" و "ویلانل" وارد یک جریان موش و گربه بازی می شوند و هر کدام بدنبال شکار دیگری هستند.
سرو مووی ؛ دانلود فيلم و سریال و موسیقی متن
آهنگ فرانسوی ne-quitte-pas (رهايم نکن)
خواننده بلژیکی ژاک برل 
دریافت
پی. نوشت: آهنگ فرانسوی سلیقه ایه، با این حال امیدوارم خوشتون بیاد خیلی وقت بود  سراغ پوشه F. S.T نرفته بودم ،دیشب با این آهنگ زیبای ژاک برل شاخ به شاخ شدم، دو ماهی میشد از آخرین باری که گوش دادمش میگذره
توی تاکسی نشسته بودم که راننده نگه داشت و دختر نوجوانی با حالتی مضطرب داخل آمد و نشست. تا در را بست، بوی آرایش غلیظ و لایۀ ضخیم کرم فضای کوچک تاکسی را پر کرد. هنوز چند متری بیشتر راه نیفتاده بودیم که گفت: "آقا! نگه دارید، شرمنده، یادم رفته کتابم رو بیارم"!! عازم کلاس زبانی_چیزی بود. با این حال کتاب یادش رفته بود، ولی کرم یادش نرفته بود. به کجا می رویم؟!
من نمی‌توانم برگردم. چون من نرفته بودم. او که رفته‌بود کسی دیگر بود و من کسی دیگرم. وقتی نرفته‌بودم نمی‌توانم برگردم و حالا که اینجا هستم پس هنوز او که شما می‌شناختید برنگشته.
اما من هم می‌تواند برود. به رفتن عادت دارم، به عوضی‌بودن و یک گوشه نشستن و فقط به دیوار خیره‌شدن.
چند وقتی هست به رنگ سبز علاقه پیدا‌کرده‌ام. اما هنوز معتاد قهوه‌هاي اول صبحم.
قرار گذاشته‌ام هر روز ساعت پنج از خواب بیدار بشوم و کتاب بخوانم. هنوز خوشه‌هاي خشم را تم
افرادی که تازه از کشور خودشون مهاجرت کردن و به کشور جدید اومدن تا یه سال اول قابلیت معاشرت ندارن.
(دلیل زیاد دارم :یکیش این که هنوز درکی از محیط جدید و نوع تعامل با فرهنگ هاي مختلف ندارن ، هنوز غربت به شکلی که باید زیر دندونشون نرفته و هنوز تو قسمت فان ماجرا به سر می برند و کلی دلیل دیگه)
بعد از شاید ده روزبچه ها مرسی که هستید و حالم رو پرسیدید.
اون پست واسه این نبود که کامنتهاي "نرو ، بمون" دریافت کنم واقعا. میخواستم بی خبر نرفته باشم
چیز خاصی واسه نوشتن ندارم.حس نوشتنم پریده
اما به قول خودتون حیفه این همه خاطره رو یهو حذف کنم.
اینجا پابرجاست
من هم فعلا خاموشم.
اما به خودم جلوی شما قول میدم که هروقت حس حرف زدن و نوشتنم برگشت اولین جایی که میام اینجا باشه :*
باز هم مرسی *_*
به همه ماچ عید دادیم، همه، همدر حد سلام احوال پرسی به سلول ها سر زدیمصبحونه شیرکاکائو و ناهار آب‌هویج خوردیم
به توصیفات نچسب آدم ها حول سفر هاي خارجه و گردش هاي عجیبشون تو عید گوش دادیم و به همه ی ددر هاي نرفته مون فکر کردیم
به بحث ظاهرا تموم نشدنی مردها حول چیپ استقلال گوش دادیم
به عینک دور مشکی "ه" روی میز روبرویی خیره شدیم و به کار بدمون فکر کردیم

رونوشت به "ه"، میز روبرویی؛ من آدم پست فطرتی ام.ببخشید
چوب خط من پر شده، آغوش تو پناهمهچوب اینو میخورم که من همیشه وقت دارم به جز تو برا همهغیر تورو صدا زدم، اول راه جا زدمتو به من، راه توبه رو نشون دادی، خودمو به اون راه زدملا معبود سواک، یه کاری کن تا دستام نرفته زیر خاکیه کاری کن حساب من بشه پاک پاکخدای من یه کاری کن برای منحق داری اگه بهم محل نمیذاریحق داری ولی میشم همون که دوست داریخدای من گریه میکنم، میدونم گناهکارمبه جای من تو شرم میکنی، میدونی گناه دارم.
همیشه انباشت سوالات آزارم داده. جواب‌هايشان را دست‌نیافتنی می‌دیدم. راهم را تودرتو نشان می‌دادند؛ طوری که آغاز و پایان راه را شناختن، برایم مضحک می‌شد. از این رو همیشه به فراموشی یا فعلا نیازی به دانستنش نیست» یا به جواب‌هاي دم دستی اکتفا کرده‌ام. از این ابهام می‌ترسیده‌ام. از بیش‌تر و بیش‌تر دچار ابهام شدن، از گیج شدن، از در رفتن تعداد موضوعات مبهمم، واهمه داشته‌ام. هیچوقت دنبال پرسش نرفته‌ام. منظورم، پرسش از دیگران نیست. هیچ‌کس
چوب خط من پر شدهآغوش تو پناهمه
چوب اینو میخورم که من همیشه وقت دارم به جز تو برا همه
غیر تورو صدا زدم، اول راه جا زدم
تو به من، راه توبه رو نشون دادی، خودمو به اون راه زدم
لا معبود سواک، یه کاری کن تا دستام نرفته زیر خاک
یه کاری کن حساب من بشه پاک پاک
خدای من یه کاری کن برای من
حق داری اگه بهم محل نمیذاری
حق داری ولی میشم همون که دوست داری
خدای من گریه میکنم، میدونم گناهکارم
به جای من تو شرم میکنی، میدونی گناه دارم.
خدای من.
سلام
امشب، شب تولد توست
حواسم هست، یادم نرفته
حتی هدیه هم برات انتخاب کردم
صددرصد هم میدونم‌ ازش خوشت میاد
ولی
فقط انتخاب کردم
نیستی که باشم و پیشونیتو ببوسم و ذوق زدت کنم
من جای خالی تورو هر لحظه کنارم احساس میکنم
تو چی؟ جای خالی منو پر کردی؟
ته قلبت که مال من بود
الان کسی خونه کرده؟
دردودل زیاده
ولی چشمام‌ تار شده
نمیتونم بیشتر از این بنویسم
فقط خواستم بگم
تولدت مبارک زندگی
ﺑﻪ ﺳﻼ‌ﻣﺘ ﺩﺧﺘﺮ ﻪ ﻭﻗﺘ ﻋﺸﻘﺸﻮ ﻣﺒﻨﻪ ﺩﻟﺶ ﺮ ﻣﺸﻪ ﺑﺮﻩ ﺗﻮ ﺑﻐﻠﺶ ﻭﻟ ﻧﺠﺎﺑﺘﺶ ﻧﻤﺬﺍﺭﻩ !ﺑﻪ ﺳﻼ‌ﻣﺘ ﺴﺮ ﻪ ﺣﺘ ﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻭﻟ ﺎﺵ ﺑﻔﺘﻪ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻣﺪﻩ !

به سلامتی مورچه که گریه کرد ولی هیچکس اشکشو ندید!
به سلامتیه اون لامصبی که از زندگیم رفت اما هنوز از این دل لعنتی نرفته !!!

به سلامتی اونیکه تا بود امید بود… آرامش بود… رویا بود ولی خاطره شد… بغض شد… درد شد…
17/3/98
دیشب من و تو و بابا رفتیم سینما،اولش فکر میکردیم شاید بخاطر کوچولو بودنت راهمون ندن،ولی وقتی رفتیم گفتن سینما خانوادگیه و میشه ولی گریه کرد باید بریم بیرون،ما هم خیلی خوشحال شدیم چون این مدت نرفته بودیم با این خیال که نمیزارن،فيلم ساعت21:30 شروع میشد و ما وقت آزاد زیاد داشتیم و رفتیم پاساژ و برات یه بلوز قرمز خریدیم برای عکس8 ماهگی،هر ماه یه لباس واست میگیرم و کلی حال دلم خوب میشه،قبل از فيلم اومدیم خونه و هرچی منتظر موندیم تو پی پی
بسم الله
 
به یاد نوجوونی هام محمد نوری گذاشتم و نشستم توی اتاق خونمون تو تهران.جایی که همیشه برام خونه میمونه و جای دیگه ای جاشو نمیگیره.تولد امسال هم گذشت.با کادوهاي بامزه و خوش گذرونی ها و آدم هاي شاید کمتر از سال هاي پیش ولی درست و حسابی تر.هرچند که آدم همیشه دوست داره چیزی که داره رو باور کنه و باور داشته باشه این بهترین چیزی که میتونه داشته باشه و بهش کلی خوش میگذره.این روزها پر هیجان میگذرند و انگار من بعد این چند سال براش خوب آماده نیست
دوستان گلم من یه کلید پیدا کردم گفتم اینجا اعلام کنم شاید مال رییس جمهور گلمونه چون گم کرددش نتونسته کاری کند
پس دوستان دست به دست کند کلیدا بر سونید بهش حالا که دارد جیب مبارک و دوستانشا پر میکند شاید دلش خواست یه دستی هم رود سر این کشور و مردم لنگ هزار جا برسوند 
راستی تا یادم نرفته چه خبر از اقای جهانگیری و نوبخت (( هیچی گران نخواهد شد ))
در این حد دلم نمیخواست همسر فردا راهی سفر بشه که چندشب پیش هنوز نرفته زار زار گریه م گرفت!
حریفش نشدم و در نهايت بهش گفتم لااقل یه استخاره بگیر من دلم راضی بشه به رفتنت!
جوابش خوب بود و آرومم کرد.
همسر گفت من میتونستم سه شنبه برم اما بخاطر شما سفرمو گذاشتم چهارشنبه که بیشتر کنارت باشم.
حالا از هفت صبح رفته هنوز نیومده خونه :| بعدم زنگ زدم میفرمایند که نظرت چیه ساعت 2-3 نصفه شب حرکت کنم؟
این بود آرمان هاي ما؟
الان من حق ندارم سرمو بکوبم تو دیوار ؟ :|
امام صادق علیه السلام فرمود: چون رسول خدا صلى اللّه علیه وآله را به معراج بردند، جبرئیل او را به جائى رسانید و خود با او نیامد. حضرت فرمود: ای جبرئیل ! در چنین حالى مرا تنها مى گذارى ؟! گفت : برو، به خدا در جائى قدم گذاشته اى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و پیش از تو هم بشرى در آنجا راه نرفته .
 
اصول کافى جلد 2 صفحه 329 روایت 12
زمانی که جسم مغلوب روح شود به محض اراده و تصور مکان بعید، روح جسم را به همراه خود می برد بلا مهلتٍ ، چنانکه فرضا خیال جایی کنیم اگر خیال ما قوت داشته باشد به محض خیال باید جسم ما در آنجا به تبعیت روح فورا حاضر شود. (۱)
گوهر شب چراغ صفحه ۲۷۶
مرحوم محمد حسن نیستانکی نایینی
پ، ن:
(۱)- چون به مظاهرت جذبه و محبت علوی و مطاوعت شریعت مصطفوی شخص به مرتبت انسلاخ دست یافت، تواند به عزیمت خویش سیر در اقطار و اکناف عوالم بکند و بدایع ابداع را مشاهده نماید، ولک
اول. بیا یک بعدازظهرِ آفتابی بگریزیم. روزی پس از باران، درحالی‌که کسبهٔ بازار با کسالت توی دکان‌هايشان نشسته‌اند از جنوبِ شهر خارج شویم. برویم و برویم تا به دریا برسیم. فکر می‌کنم که دریا شروعِ آرزوست.
آخر. بیا نیایستیم، راههاي نرفته صدایمان می‌کنند. 
دوستان برای دانلود فيلم خورشید شما میتوانید به وبسایت 
شب دی ال سر بزنید
به یاد داشته باشید که خورشید را مجید مجیدی ساخته است و الحق و الانصاف فيلم بسیار زیبایی است
این فيلم دیدنی از این جهت زیباست
که باید دید که چرا دوستش دارند
مجیدی مجیدی سازنده فيلم بچه هاي آسمان فيلم زیبای خورید را ساخته است
کیفیت این اثر بسیار بالاست
و عالی و بیان عالی سازندگان آن .این اثر را به فيلمی درخور و شایسته تبدیل کرده است
که هر کسی آرزوی بازی در آن را دارد
محمد
سلام و صبح بخیر دوستای گلم.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
برای این که نگران نشین اومدم اینجا هم اطلاعیه بذارم.
امروز میثم سرکار نرفته و متاسفانه نمیتونم پست بنویسم.
ااز دیشب هم نخوابیدم و الان که هفت و نیم صبحه تازه دارم میخوابم.
ددوستای گلم بازم اوضاع میثم پیچ خورده از نظر مواد و حال دلم خوب نیست.لطفا  برام دعا کنین.
فردا هم که میرم خونه ی مامانم.انشاالله پنجشنبه پست این هفته رو مینویسم.
انتظارم میگذاری تا دم فردا مرا،
گرچه فردا می کُشی تو از غم و سودا مرا.
یار بی پروای من، باری اگر یادم کنی،
پس، دگر پروا نباشد از همه دنیا مرا.
از دلت هرگز نرفته اشتیاق کُشتنم،
این هوس آخر کُشد، ای یار بی پروا، مرا.
مرده-مرده زیستم من بر امید روی تو،
تا غم من میخوری تو، میخورد غمها مرا.
از بیابان فراقت بگذرد دریای غم،
کرده ای غرق هوس در دامن دریا مرا.
عشق عرفانی اگر در اشک من توفان نکرد،
می کند این عشق پیری عاقبت رسوا مرا
این غزل رو تقدیم می کنم به دوستان دور و نزدیکاین منظره باغ گل و بر منظر کاشی حال لب خندان من و چون تو نباشی خوبم که بگویی بخوری بغض خودت را یعنی سر پا هستی و در خود متلاشی من مثل همان لحظه ی بارانی ابرم جوری که به دل رازی و از چشم چه فاشی می خندی اگر در دل تنهايی و با خود از یاد نرفته حس آن عشق یواشی محبوب جهانی سخنم داد اثرش را دل سنگ و لطیف از هنر سنگ تراشی ابروی کجت چون دل ما را به نشان رفت یک اخم تو کافیست که تا جان بخراشی آنگونه که هستی نشده وصف
می خواهم بگویم
فقر همه جا سر می کشد 
فقر گرسنگی نیست 
عریانی هم نیست 
فقر چیزی را نداشتناست ولی ان چیز پول نیست 
طلا و غذا نیست 
فقر همان گرد و خاکی ایست که بر کتاب هاي فروش نرفته ی یک کتاب فروشی می نشیند 
فقر تیغه ی برنده ی ماشین بازیافت است که رومه هاي برگشتی را خورد می کند 
فقر کتیبه ی سه هزار ساله ایست که روی ان یادگاری نوشته اند 
فقر پوست موزی ایست که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود 
فقر شب را بی غذا سر کردن نیست
فقر ر
بسم الله الرحمن الرحیم قربة الی الله . . باید رفت، باید دنبالِ پرچمت تا ابد رفت. . باید موند، باید پایِ این روضه ها تا ابد موند. . . یه عده پایِ حق که میرسه فراری و یه عده پایِ حق که میرسه فدایی ان چه کعبه رفته ها که حاجی هم نمیشن و چه کربلا نرفته ها که کربلایی ان . . سفر بخیر، جوونی که شدی عاقبت به خیر سفر بخیر، به مقصدت رسیدی مثل زهیر سفر بخیر سفر بخیر . . . اصلا این شعر رو برای من و تو خوندن، برای من.یه عده پایِ حق که میرسه فراری و. . برایِ تو یه
زندگی یک مسیر زیباست. هرچه بیشتر قد می‌کشد، تجربه‌هاي تازه می‌کند و راههاي نرفته می‌رود؛ تماشایی‌تر هم می‌شود. باید بنشینی و ببینی که چگونه با رعنایی و تفاخر، رشد و بالندگی‌اش را به رخ نگاهت می‌کشد. خوب است که زمان می‌گذرد. خوب است که همه چیز و همه کس _اگر که بر قاعده درست خود باشند_ با گذر زمان، قدمت و قیمت می‌گیرند. من عاشق کهولتم. کهولت زندگی؛ خطوط نرم و رقصان بر چهره‌. آرامشِ برآمده از دانایی و بی‌‌بندی. پختگی. بی‌هراسی. رهايی. آسو
 
میگن کار میکنی برای اینکه بهتر زندگی کنی اما خوب که چشتو وا میکنی میبینی فقط همون کارو کردی و زندگی نکردی اصلا یادت رفته که داشتی کار میکردی که چیکار کنی ! 
اصلا وقتی برات باقی نمیمونه که بشینی فکر کنی چی دلت میخواد؟ الان میتونی چی کنی که بهت خوش بگذره ؟ فقط خسته و غرغرو میشی با یه عالمه برنامه ی اجرا نشده .
کتابِ نخونده ، فيلمِ ندیده، کافه ی نرفته، دوستِ ندیده، گپِ نزده ! 
ز تو گر تفقد و گر ستم ،بود آن عنایت و این کرم
همه از تو خوش بود ای صنم!چه جفا کنی .چه وفا کنی
تو که هاتف از برش این زمان ،روی از ملامت بی کران؛
قدمی نرفته ز کوی وی ،نظر از چه سوی قفا کنی؟؟؟

من همانم که پیش از این بودم 
تو ندانم چرا چنین شده ای.؟

بی مهری اگرچه بی وفا هم.
جور از تو نکو بود،جفا هم.
بیگانه و اشنا ندانی.
بیگانه کُشی و آشنا هم.
پیش که برم شکایت از تو؟
کز خلق نترسی ،از خدا هم!
بس تجربه کرده ام،ندارد.
آه سحری اثر؛دعا هم!
در وصل ،چو
". تا مردم به آگاهی نرسیده‌اند و خود صاحبِ شخصیتِ انسانی و تشخیصِ طبقاتی و اجتماعیِ روشنی نشده‌اند و از مرحله‌ی تقلید و تبعیت از شخصیت‌هاي مذهبی و علمیِ خود که جنبه‌ی فتوایی و مقتدایی دارند.( فراتر نرفته اند)  رسالتِ روشنفکرِ وابسته به چنین جامعه‌هايی در یک کلمه عبارت است از: وارد کردنِ واقعیت‌هاي ناهنجارِ موجود در بطنِ جامعه و زمان، به احساس و آگاهیِ توده. .علی شریعتیمجموعه آثار ۴، ص ۹۴
 
.
". تا مردم به آگاهی نرسیده‌اند و خود صاحبِ شخصیتِ انسانی و تشخیصِ طبقاتی و اجتماعیِ روشنی نشده‌اند و از مرحله‌ی تقلید و تبعیت از شخصیت‌هاي مذهبی و علمیِ خود که جنبه‌ی فتوایی و مقتدایی دارند.( فراتر نرفته اند)  رسالتِ روشنفکرِ وابسته به چنین جامعه‌هايی در یک کلمه عبارت است از: وارد کردنِ واقعیت‌هاي ناهنجارِ موجود در بطنِ جامعه و زمان، به احساس و آگاهیِ توده. .علی شریعتیمجموعه آثار ۴، ص ۹۴
 
اومده بودم بنویسم دلم نمی‌خواد از راههاي نرفته صحبت کنم. با هیچکس. حتی با تو. اما بعد یه لحظه دلم به حالِ خودم سوخت. توی نور کمرنگِ زیرزمین حاجی‌بابا داشتم درس می‌خوندم و بالای سرم صبا داشت آرایش می‌کرد و مهدی داشت موزیک گوش می‌داد و دایی با پی‌سی کار می‌کرد. بعد فهمیدم این بخشی از وجودمه که دلش می‌خواد همیشه قربانی باشه. و نهايتا مجبور شدم خودم رو جمع کنم و درسمو بخونم. به جهنم که شاید بعد از این خونه بزرگ و اتاق شخصی‌م تبدیل شه به یه آل
باید واسه امتحان یکشنبه بمونم.مقاله هم باید یکشنبه ارائه بدماز صبح خیلی  بیدارم و الان چشمام باز نمیمونه از شدت خوابعاقلانه ترین کار یه چرت نیم ساعته س.اما نمیتونم قبلش اینا رو نگم.
با بی معرفتی هم مسابقه رو رفت و هیچی نگفت.هم دیشب و با دوست جدیدش رفت.امروز هم اومده داره تعریف می‌کنه برام.چیکا کنم.دست بزنم برات.
ینی تو ده دقیقه حرف سه بار این نکته رو گفت که با ماشین اون رفته و با بچه ها نرفته.خب که چی.خوش به حالت
منم نیومدم.چرا
امشب اصلا دلم نیومد برم بیرون.حوصلم نشد.رفتیم بیرون میشه گفت خوب بود از وقتی ک برگشتع بودم جایی نرفته بودم همش گوشی گوشی گوشی. منو با یکی معرفی کردن بنظر پسر خوبی بود. شبیه تو بود ی سری رفتاراش.
خلاصه ک قرار شده یکی دو روزی فکر کنم.با فاطمه هم قرار شده هفته ای ۲.۳ بار بریم بیرون.امروز در کل از بقیه روزهاي این هفته بهتر بود یکم دلم باز شد.تازه فهمیدم چیزی ک ادم رو روانی میکنه همین گوشی هست ک تو مدام میگفتی چرا نمیری تو نت
میگفتن گربلا نرفته ها راحت ترن هرچند که دوست داشته باشن برن
میگفتیم این حرفا چیه میزنید   میگفتن هروقت رفتی میفهمی . الان که هر دفعه  میرم همش گیج میزنم . وقتی هم که برگشتم تازه میفهمم کجا بودم.
در کل کربلا نرفتن یه غمه ولی رفتن صدتا
امسال هم که به لطف خدا کلی برنامه ریزی کردم تا ازین قافله عظیم و غیر قابل وصف جا نمونم.
دیگه بقیه کارها دست خود ارباب هست.
جایی درون قلبم تیر می کشد و نمی دانم چیست، خستگی بیست و‌شش سال زندگی و دویدن هاي نصف و‌نیمه برای آرزوهاي تک و توک به آن رسیده و نرسیده؟ کسلی بیکاری بعد از پایان نامه؟ از دست دادن رفقای نیمه دوست؟ سنگینی کتابخای خاک خورده ی کتابخانه؟ سفرهاي نرفته و جاهاي ندیده؟ هر چه هست توی این هاگیر واگیر گرانی هیچ ربطی به گوشت ندارد، من برای اوضاع وخیم سرزمین کوچک تک نفره ی خودم دلگیرم!
فردا .ساعت7.به سوی سالن.مسابقه.تا ساعت3.خونه.استراحت.پس فردا.7 صبح.خداحافظی از خواهر جان که تا عید نمیبینمش.کلاس.تا 1.خانه مادربزرگ.من و مبینا و مامان حاجی .شب.خونه.خواب:|
+یعنی تنها چیزی که توی برنامه هام جا نداره درس خوندنه:|‍♀️
بعد به من میگن خرخون.باو یا شما ها خرخون ندیدین.یاکه هیچی اصن من سکوت من دیوار.من هیچ!
++پیشنهادم اینه که برم جان چندتا فيلم ببینم تا نرفته^_^
+++هوا ی جوری داره میره به سمت بهاری که دیگه آدم نم
دقیقا الان یک ماه هست که دست و دلم به مطالعه آزاد نرفته و وقتم رو دارم به بطالت تمام می گذرونم،قرار بود بعد از سفر کربلا یک بازنگری در خودم انجام بدم ببینم با خودم چند چندم؟!،به همین بهانه دست از مطالعه کشیدم تا کمی بیشتر درباره آموخته هام فکر کنم.و الان نه چیز جدیدی یاد گرفتم و نه بازنگری درباره خودم انجام دادم و نه درباره آموخته هام فکر کردم.
ادامه مطلب
 
صدای بارون میومد. رفتم زیر بارون. مدیر اومده میگه مریض میشی شما، بفرما داخل. اومدم بپیچم از یه ور دیگه برم، دیوار بود همش، نشد. گفت خیس شدی. گفتم جلسه کجاس؟ گفت فلان خیابون و بهمان سالن. گفتم آهان.گفت ولی خیسی شما. یادش نرفته بود زیر بارونم. گفتم خب. اومدم بالا. دلم میخواس بمونم آه بکشم هنوز. نذاشت. تصمیم گرفتم پیاده برم. بهش نگفتم، به مدیر. میگفتم چشماش چار تا میشد. مدیری که چشاش چارتا شده باشه خوب نیس. دوست ندارم.
 
 
دانلود آهنگ شاد و عاشقانه به نام اگه نباشی دیوونه میشم یه ویرونه میشم از سینا شعبانخانی با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang age nabashi divoone misham ye virone misham az Sina Shabankhani
دانلود آهنگ اگه نباشی دیوونه میشم یه ویرونه میشم سینا شعبانخانی (کیفیت اصلی)
یاد خاطرات کنار موج دریا هنوزم از یادم نرفته .♪
فکر روزای رفته وقتی با هم بودیم هنوزم از یادم نرفته
دنبال شبامی حرف روی لبامی چیکه با من بمونی .♪
اگه بی وفاشی بری و جدا شی دل نازکم
عصری رفتیم بیرون. فکر کن تو این بارون. البته بد نبود روحیه ام عوض شد یه ذره هم پیاده روی کردم تو بارون. رفتیم تلو از تلو لواسون بعدم خونه :/ تو ماشینم وایسادیم چایی خوردیمو تو راهم تخمه و میوه :دی و این واقعا ابتکار فوق العاده ای بود برای یه عیدی هیچ جا نرفته!!
همین. الانم میخوام بشینم سر کارم. سرم تو لاک خودم باشه کار خودمو کنم. غر نزنم و خب امسالم اینجوریه دیگه نمیشه عوض کرد شرایطو ولی خودمو که میتونم بهتر کنم که. 
17/3/98
دیشب من و تو و بابا رفتیم سینما،اولش فکر میکردیم شاید بخاطر کوچولو بودنت راهمون ندن،ولی وقتی رفتیم گفتن سینما خانوادگیه و میشه ولی گریه کرد باید بریم بیرون،ما هم خیلی خوشحال شدیم چون این مدت نرفته بودیم با این خیال که نمیزارن،فيلم ساعت21:30 شروع میشد و ما وقت آزاد زیاد داشتیم و رفتیم پاساژ و برات یه بلوز قرمز خریدیم برای عکس8 ماهگی،هر ماه یه لباس واست میگیرم و کلی حال دلم خوب میشه،قبل از فيلم اومدیم خونه و هرچی منتظر موندیم تو پی پی
فرمود که از تو فراوان بخواهم، که تو مرا در سختی ها کفایت می کنی.
که کمکم می کنی بر مشکلات غالب شوم.
که تو دستم را می گیری 
و همراهی ام می کنی.
که تو کافی هستی.
که با تو می شود از همه ی سختی هاي کوچک و بزرگ عبور کرد.
که امیدوارم توکلِ من به خودت را بی پاسخ نمی گذاری و به برکت این توکل، همتِ استوار می بخشی.
که تو خوب خدایی هستی 
و من به بنده نوازی ات امیدوارم . .
خدای مهربان
به دست ِ خالی و راه نرفته و برگشته ام نگاه نکن. به لطافت بیکرانت بنگر. اگر که من

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها