نتایج جستجو برای عبارت :

فردا کنکور دارم هیچی نخوندم

خدایا فردا امتحان دارم کمکم کن نی نی سایت
یک ساعت دیگه امتحان دارم نی نی سایت
فردا امتحان زیست دارم هيچي نخوندم نی نی سایت
صبح امتحان دارم نی نی سایت

فردا امتحان زبان دارم هيچي نخوندم نی نی سایت
فردا امتحان علوم دارم نی نی سایت
فردا امتحان دفاعی دارم نی نی سایت
درس نخوندم امتحان دارم نی نی سایت
نه یه دوست دارم که باهاش برم کتابخونه نه یه دوست دارم که باهام بیاد پارک آبی تک تک سر سره ها رو سوار شه
تازشم نمره تعیین سطحم از سی ،هشت شده!!!
یعنی برا کلاس کنکورا که هيچي برای کلاس زبانمم دیگه روم نمیشه پامو بزارم تو اون موسسه:|
و خب میدونید چی این وضعیتو تکمیل میکنه؟اینکه الان استادم پیام بده بگه فاطمه جون فردا میتونیم کلاس داشته باشیم میخوای؟
منم که یه هفتست دارم می پیچونم از روی ضایگی قبول میکنم در حالی که قراره این جلسه از ده تا درس امتحان
خب حقیقت اینه که من فردا کنکور دارم. اطرافیانم اکثرا میدونن اینو منتها من زیاد درموردش حرف نمیزنم. یعنی نهایتا خودشون بپرسن اوضاع چه شکلیه که توضیحی بدم. و حقیقت تلخ موجود اینه که من واقعا اونقدری نخوندم که به امسال امیدداشته باشم منتها پیامهای "میم" و "ز" و حرفای مامانم و دعای "ر.ق" یه شادی ای رو به قلبم تزریق کرد، حتی اگه بدونم نتیجه ی مطلوبم رو ممکنه نگیرم از فردا.
فردا امتان دارم =/ 
۱۲۰ صفه فلسفه =/ 
هنو ۱۰ صفه هم نخوندم با همونم مغزم ارور داده الان
هيچي دیگ فعلا فقط امیدم بخداس

پ.ن : درضمن غذا هم رزرو ندارم غذا بم نمیدن سحری
منو این همه خوشبختی محاله محاله 
اونیکه رد داده هم خودتونید
اینرو برای دوستام فرستادم و میگم منم امشب!الان در حالی که نزدیک ۱۲ شبه ،فردا از صب دو تا امتحان ۳ واحدی دارم که برای هیچ کودوم انچنان نخوندم،استرس دارم و ارومم همزمان،میدونم نور تلاشش رو داره میکنه،خدا روشکر میکنم برای آهنگ هایی که دارم و ارومم دارن میکنن،قرار فردا با دوستم رو نمیدونم کنسل کنم یا نه ،فقط میدونم این چند روز بقدری خسته شدم که نیاز به یه استراحت خیلی بزرگ دارم خیلی خیلی بزرگ.
 
 
داداشم فردا کنکور داره، بالای تخته وایت برد تو اتاقش نوشته: به نامِ عادل ترین
دارم فکر میکنم منظورش چیه؟ یعنی داره میگه خدایا همون اندازه ای که تلاش کردم نتیجه بگیرم؟ یا می‌گه خدایا اگه یه جای زندگیم کم گذاشتی اینجا عدالت به خرج بده و برام جبران کن؟ :))
واقعا هم تلاش کرد و من امیدوارم نتیجه ش رو خیلی با برکت تر ببینه! ولی من بودم شب کنکورم یه همچین حسی داشتم که : خدایا من که اونقدری که باید نخوندم و بلد نیستم، احساس میکنم همشو یادم رفته :/ خودت ب
انقدر کم و بد درس می‌خونم این روزا که خجالت‌آوره واقعا! از خودم ناراحتم. دارم کاری رو تکرار می‌کنم که تو کنکور تجربی کردم. نزدیکای کنکور که رسید بیخیال شدم و همه‌چیز رو ول کردم. دیگه بدم میاد تو کانالم از اهدافمو امید و تلاش بنویسم وقتی اینجوری شدم. تا وقتی دوباره مثل قبل درس نخوندم خودمو از نوشتن درمورد درس و اهدافم محروم می‌کنم. دوست داری از امید و چیزهای خوب حرف بزنی؟ جون بکن درس بخون که بتونی!
انقدر کم و بد درس می‌خونم این روزا که خجالت‌آوره واقعا! از خودم ناراحتم. دارم کاری رو تکرار می‌کنم که تو کنکور تجربی کردم. نزدیکای کنکور که رسید بیخیال شدم و همه‌چیز رو ول کردم. دیگه بدم میاد تو کانالم از اهدافمو امید و تلاش بنویسم وقتی اینجوری شدم. تا وقتی دوباره مثل قبل درس نخوندم خودمو از نوشتن درمورد درس و اهدافم محروم می‌کنم. دوست داری از امید و چیزهای خوب حرف بزنی؟ جون بکن درس بخون که بتونی!
سلام
از اونجا که احتمالا متوجه شدید که من حدود ۲هفته‌ای پست نذاشتم دلیلش کنکور ارشدی هست که فردا دارم و الانم اومدم بگم که دعا کنید و این صوبتا
ایشالله بعد کنکور میام و پست‌های قبلی‌تون و احتمالا دعوت‌هایی که بابت چالش‌ها شدم(فقط از رو عنوان ها ی چیزایی فهمیدم دقیق‌ش رو نمیدونم می‌خونم احتمالا متوجه می‌شم) رو ی واکنشی نشون میدم
در آخر هم که دعا کنید دوستان:)
خدایا من باز به کمکت احتیاج دارم؛
باز یعنی تقی به توقی خورده!
حدود هشت ساعت دیگه ورقه ها توزیع میشهو خوب من هم روی یکی ازون هفتصد هزار صندلی نشستم و منتظرم ببینم چی قراره پیش بیاد :)
راستش نه شور و ذوق دارم و نه استرس! خنثی م! آرامش احمقانه ای دارم.
فقط دوست دارم بگذره فردا
صد البته خوب
صد البته از سال گذشته ی خودم بهتر
امشب نسبت به چنین شبی قبل کنکور پارسالم ارامش و اعتماد به نفس بیشتری دارم.
شاید از نظر خیلی ها من یه سال درجا زده باشم !
اما فقط خودم و خودم میدونم که چقدرررر تغییر کردم !
خودم رو دوست دارم و ار
از روز شنبه که امتحان باکتری دادم تا به امروز حتی یک کلمه هم درس نخوندم و خودم هم نمی‌دونم چه مرگمه حتی ! امیر هم برگشته خونه و دوست دارم همش وقتمو باهاش بگذرونم فلذا هيچي به هيچي ! خوب می‌دونم که شب امتحان قراره به غلط کردن بیفتم ولی بازم دارم طفره میرم از درس خوندن خدایا خودت بزن پس کله ام بلکه یکم درس بخونم 
سی و نمیدونم چند روز مونده به کنکور. این روزها بی نهایت آرومم. حال امسال و پارسال همین روزهام اصلا قابل مقایسه نیست. این منبع آرامش چیه یا کیه الله اعلم! تازه پارسال آرامبخش هم مصرف میکردم ولی امسال هيچي و صد برابر هم آروم ترم. :) با وجود این که اندازه ی پارسال هم درس نخوندم… امیدوارم همیطوری آروم بمونم. :))
امروز آخرین روزی هستش که قراره توی هارون الرشید (ر.ک به پست های قبل) سپری بشه و فردا میام خونه. دلم برای تک تک شون تنگ میشه. نیکا، پریا، فاطمه،
سلام ب روی ماهتون
اول از همه اربعین حسینی رو به همه ی دوستداران امام حسین(ع)تسلیت میگم
دوم از همه دارم واسه کنکور هنر میخونم بچه ها برام دعا کنین ک تا آخر خوب بخونم و مسئولیت پذیر باشم آخه همسرم تو این راه خیلی حمایتم کرده و دلم نمیخواد ک نا امیدش کنم.همچنین دلم میخواد خانوادم بهم افتخار کنندناگفته نماند ک خیلی قبل دو سال کنکور تجربی دادم و هيچي ب هيچي چون برام خیلی سخت بودخب هنوز تو عقدم و فک کنم این آخرین فرصتم برا پیشرفت کردنهامیدوار
راستش الان چشمم می سوزه از اشک دلیلش چیه نمیدونم. شاید یه بی عرضگی. ناتوانی. چمیدونم. حسرت به کسایی که فردا کنکور میدن و خلاص میشن و من هنوز هیییییچم. نه هيچي بارمه نه میخوام باشه نه میتونم. عقبتر از همه ام داغونتر از همه ام بیخودتر از همه ام و خسته ام از این خستگی ها که تموم نمیشن. از این اشکا که یه روز بالاخره غرقم میکنن و حالم بهم میخوره از هرچی که انتخابش نکردم.
١. خاله ی پدرم دیروز صبح فوت شد. :|||||||||| جا داره از واژه ی سخیف بیگانه ی "شت" استفاده کنم! چرا خب؟ :|
٢. جمعه آزمون دارم و به اندازه ی یک دونه برنج هم درس نخوندم. کتاب هام البته پس از تلاش فراوان خشک شدن. خیلی جدی دارم به غیبت در آزمون فکر میکنم ولی شما یه درصد فکر کنید مامانم اجازه بده. توی این چهارسال یکبار هم غایب نشدم.
٣. سهمیه مناطق سیل زده به ما تعلق نمیگیره عایا؟ خب پارسال به زله زده ها سهمیه دادن! :|
٤. در راستای پست قبلی نه قبلیش. دایی کوچیکه ای
کتابخونه ی دانشگاه ما اینجوری ک طبقه دوم واسه پسراس کلا طبقه سوم واسه دخترا!بعد اسانسور طوریه  ک بچه هارو از پایین برمیداره یه بار طبقه ی پسرا وایمیسه بعد میاد بالا دوباره موقع پایین رفتنم تو هر طبقه استپ میکنه!میخاسم برم پایین اسانسورو زدم وقتی در باز شد دیدم سه تا پسر داخلن چون ظرفیت 4 نفره منم رفتم سوار اسانسور شدم و تو این حین گوشیمو دراوردم و اینستامو چک. کنم ! انقد نزدیک ب هم بودیم ک پسری ک روب روم وایسادهسرشو گرفته بود پایین  قشنگ کلش ت
بعد چن روز آن شدم 
خواستم درست باهام حرف بزنه 
اما دلمو شد 
میدونم ازش بدم میاد دیگه.
دقیقا مثلِ ش
هيچي مهم نیست هيچي.
فدای سرم.
باید به مامان بگم‌بره اون سیم‌رو بگیره من یه تل دیگه داشته باشم
دارم گریه میکنم.
هی.
خدایا هیشکیو ندارم، یه توروخداسررراهم قرار بده:'(
نماز مغربو نخوندم
دو ماه مانده به کنکور دکتری و من همچنان بی‌خیالی طی می‌کنم و درعین حال توقع دارم آی‌پی‌ام قبول شوم. راستش حال و حوصله ندارم احساس می‌کنم با اینقدر خواندن کاری از پیش نمی‌برم پس چرا وقت بگذارم. اما واقعیت این است که حاوی بهتر از هيچي
در مورد روابط کمی دارم به رابطه روی می‌آورم. کمی از عزلت دربیایند.
راستش قصد دارم از ایران برویم. باید ابتدا زبانم را تقویت کنم که بدرد کنکور دکتری هم می‌خورد و بعد بدنبال رفتن باشم.
چاقی کلافه ام کرده باید ف
خیر سرم فردا  آزمون دارم و نشستم بخونم . یه هفته س آزمون ثبت نام کردم و عملا تو این یه هفته هيچي نخوندم . یا خونه تی ، یا هفت سین چیدن ، یا دید و بازدید عید . تا میام عادت کنم به درس خوندن یه کاری ، سفر کوتاهی ، چیزی پیش میاد که مجبورم درسمو چند روز قطع کنم . آخه این چه وضعیه ؟ چه شرایطیه ؟ از علایقم دارم دست میکشم که درس بخونم ولی مگه میشه ؟ مگه میزارن ؟ نه مینویسم ، نه سریال کره ای میبینم ، نه پست کره ای میزارم و خلاصه کارهای مورد علاقه مو گذاشتم
از صبح هی هر کاری میکنم با خودم میگم این روز آخرشه و دیگ نیست و تموم شد واین حرفا. توی کتابخونه هم همین وضعه همه ب جز یازدهمی ها وایب تمام شدن دارن.
صبح ک بیدار شدم اولین فکری ک تو سرم اومد این بود ک فردا کنکور دارم و حس صبح های امتحانایی رو داشتم ک براشون درست نخونده بودم. حس امتحان دینی ۱۱ رو داشتم ک شب تا صبح کاملن بیدار بودم و ساعت ۶ ک دوباره ب درس ولی فقیه رسیدم هيچي بلد نبودم و قلبم داشت میومد توی دهنم.
تمرکز هم ندارم. کنکور ۹۷خارج رو ک زدم خع
سلام
امسال دومین سالی بود که کنکور دادم رشته م ریاضی هست و رتبه م هم نسبتا افتضاح شده،  خدایی بخوام بگم این یه سال رو هيچي نخوندم، کلی برنامه داشتم که مثلا روزی ده ساعت درس بخونم و .، ولی هیچ کدوم شون رو اجرا نکردم همه ش لب و دهن فقط.
بدترین قسمت قضیه اینجاست که این یه سال که درس نخوندم نه سر کار رفتم نه مهارتی یاد گرفتم،  یعنی به معنای واقعی مفت خوری، خیلی پشیمونم که یه سال ارزشمند رو بیهوده گذروندم، الانم رتبه م فقط برای موسسات غیرانتفاعی پ
از شدت استرس هم اکنون متهوع شدم :)
فردا صب کنکور دارم و باید 5 صب بیدار شم، این بیدار شدنو کجای دلم بذارم
سر جلسه کنکور کارشناسی با مامانم اینا رفتم، الان باید چه غریبانه از خوابگاه راه بیوفتم:)
اصلا نیتم کنکور نیستا همینجوری الکی، ولی استرسش از صب بهم امون خوندن امتحانای دیگه ام رو نداده.
به نگهبان خوابگاه گفتم برای صب با تاکسی سرویس هماهنگ کنه، که مجبور شم برم، تنبلی نکنم.
این بازه ی امتحانا کلا بی خوابی زده به سرم، نه این که درس بخونم نخوابم
میشه دعا کنید امتحان فردا رو خوب بدم؟
درسته که شب امتحانش خیلی خوب نخوندم ولی واقعا توی طول ترم زحمت کشیدم برای این درس.
کاش یکم شعور تو وجود بقیه بود که نیان نزدیک امتحان ترم وقتی خودشون درساشونو خوندن، باهات دعوا کنن. کاش من یکم خوددارتر بودم که بااین چرت ‌و پرتا به‌هم نریزم و امتحانمو خراب نکنم. کاش فردا امتحانمو خوب بدم. امشبو بیدار میمونم، امیدوارم که تسلطم خوب بشه به مباحث. کاش دعا کنید. حیفه به‌خدا این امتحان. نمیگم تقصیر بقیه‌س که م
بابا بیدارم کرد گفت بیا این لیست مامانتو اماده کن:/// منم پاشدم هرچی گفته بودوگذاشتم تو ساک رفتیم بیمارستان اول گفتن نریم تو ولی بعد رفتم تو دیگه کاری نتونستن بکنن:// گفتم نمیخام دیگه برم ولی رفتم گفتم خب مامانمو میخام ببینم:(( دیدیم تختشو عوض کردند یک جا دیگه شده تنها اتاق در دار بود واسه این بود که. اصن چرا همچین چیزای تلخو باید بنویسم؟ بعدا بخونم که چی؟ بزار یادم بره مثل اتفاقات دوسال پیش.
با مامان رفتیم نشستیم تو پارک راه رفتیم رفتیم کارگا
خورشید می گه مثل همیم، می گم سرورتم، می گه خاک زیر پامی، بعد با هم به این نتیجه می رسیم که موضوع تز دکتری م بررسی تعارف در گویش مردم اصفهان و مشهد باشه، به این صورت که نویسنده "میم ِ شما" باشه با همکاری چاکر مخصوصش ف. س. (مخفف اسم خورشید)!
بعد اونقدر می خندیم که احتیاجی به خدافظی نیست.
 
+ با سه تا دوست جدید، رفتیم کلی خوش گذروندیم و تو تهران چرخیدیم، به خاطرشون خورشید رو پیچوندم! کلی پول خرج کردم و هيچي هم برای امتحان فردا نخوندم.
سوال پرسیدم
یه چیزی ک شاید خیای ابتدایی بود اما من به خاطر بی ارتباط بودن رشتم و نگذروندن درس بیومکانیک بدن نمیدونیتم و نمیفهمیدمش
درسشم حقیقت چون سخت بود برا کنکور خیلی نخوندم تستم فک کنم یا تو کنکور کلا نزدم یا یکی دوتا زدم
به هر حال اول گفت بخون
گفتم خوندم . گفت تو نت سرچ کن کردم
بعد دیگه یه عالم توضیح و مثال و چندتا هم ازم پرسید و گفت شکلشو بکش بفرست تا مطمئن شد قشنگ شیر فهم شدم ساعت ۱۱:۳۰ رفت
تازه گفت بازم سوالی داشتی بپرس (بهش گفتمم ک من
تا امروز ، روزها از پی هم گذشت و من هر روز به کنکور نزدیک و نزدیکتر شدم ؛ اما چندان درس نخواندم . گاهی ۳ ساعت ، گاهی ۵ ساعت ، گاهی ۱۲ ساعت و گاهی صفر . چند ماه صفر صفر . بارها تصمیم گرفتم از امروز شروع کنم ، بارها خواستم زمان های از دست رفته را جبران کنم و از زمان های پیش رو نهایت استفاده راببرم ؛ اما نمیدانم چه شد که نشد .از فردا تا روز کنکور فقط ۴۰ روز وقت هست . ( البته احتمال دارد که کنکور به تعویق بیفتد ولی فقط  احتمال است . فعلا من همان ۴۰ روز را م
سیل که تمام زندگیمون را نابود کرده. هیچکی نمیتونه درک کنه چقدر ضرر کردیم و چقدر همه چیز غیرقابل استفاده است. خونه بیمه است. چه فایده؟ پولی نمیدن به نسبت وسایل خودمون. خونه بوی نم و گل میده. همه ی کاغذ دیواری های قسمت های پایینش ریخته. داریم دنبال خونه میگردیم.
پسرخاله ام همچنان بیمارستانه و سمت چپ بدنش یه خورده بی حسه. نوار مغز و قبل و عصب و عضله اش سالم بوده.
چهارشنبه پسرداییم تصادف کرده و درجا فوت شده. دیشب به ما خبر دادن. امروز خاکسپاریش هست.
کار نمی‌کنم
تمرکز ندارم
خانواده فکر می‌کنن صرف اینکه اومدم خونه یعنی تعطیلم
مقاله هارو نخوندم. اونایی که خوندم هم نمفهمیدم :(
دوست دارم بشینم همین‌جا گریه کنم ولی این کار رو نمی‌کنم.
 
بارون گرفت الان.
چرا من این‌قدر استرس دارم.
سلام 
من امسال کنکور دارم، میخوام منحصرا زبان شرکت کنم ولی از اون جایی که هيچي نخوندم میخوام برم آزاد، کسی میدونه شهریه دانشگاه علوم تحقیقات چطوره ؟ دانشگاه های دیگه چطور تو شهرستان ها؟درباره خوابگاه چی؟ اگه از فامیل هاتون کسی هست خبر دارید چه رتبه ای میخواد؟ من تو نت سرچ کردم با 100 هزار کشوری هم قبول شده بودن بخاطر همین امیدوار شدم!
من درسته سال کنکور نخوندم ولی میخوام برم جدی زبان رو ادامه بدم و واسه ارشد یه دانشگاه خیلی خوب قبول بشم (حالا
سلام به کاربرهای خانواده ای برتر
من فارغ تحصیل تجربی ۹۷ هستم، یعنی نظام قدیمم، اما پارسال بخاطر بیماری کلیوی و پیوند کلیه کلا درس نخوندم و حتی کنکور هم شرکت نکردم، اما امسال یعنی ۹۸ کنکور انسانی ثبت نام کردم، ولی به دلایل بچگانه و مسخره مثل شکست عشقی و . اصلا چیزی نخوندم تا حالا .
من میخوام حتما حسابداری دانشگاه تهران قبول بشم ولی امسال حتی اگه این یک ماه باقی مونده رو کامل هم بخونم بازم قبول نمیشم، از طرفی نمیتونم پشت کنکور بمونم یعنی خا
وقتی درس نخوندم، بیشتر به خودم اطمینان دارم تا وقتایی که کلی درس خوندم. حقیقت اینه که مسئولیت چهارساعت رو راحتتر میشه قبول کرد تا مسئولیت هیجده ساعت رو. دیشب این ویدیو کلیپو دیدم. چشماتو وا کن. یه نگاه به خودت و دنیا کن. اگه یه هدف تو دلت باشه، میتونه کل دنیا تو دستای تو جا شه.هدف، مسئولیت میاره. هدف، مسئولیت میاره. میدونی؛ پزشکی، خواستنی نیست. پزشکی-و هر هدفی-ایثاره. جنس کنکور، فداکاریه. کنکور -و هرچیز جذاب دیگه‌ای- فداکاری میخواد. کنکور از
حالت تهوع دارم 
از اینکه فردا امتحان میان ترم ۱۵۰ صفحه ای دارم و الان صفحه ی ۲۷ ام.
از اینکه باید مقاله ی شاه بنویسم و هنوز ۱/۳ ش رو نوشتم.
باید پیپر ت بدیم و هنوز ندادم.
باید برای روان هم ارائه داشته باشیم و هم یه تحقیق بهش بدیم.
باید برای امتحان میان‌ترم دانش خانواده ای که حتی هنوز کتابش رو هم‌نخریدم و روان شناسی بخونم و هنوز نخوندم
باید برای بیچ تیزر تبلیغاتی بسازیم و هنوز نساختم.
اینا همش مونده و فقط ۵ هفته تا پایان ترم وقت هست.خدای
سیل که تمام زندگیمون را نابود کرده. هیچکی نمیتونه درک کنه چقدر ضرر کردیم و چقدر همه چیز غیرقابل استفاده است. خونه بیمه است. چه فایده؟ پولی نمیدن به نسبت وسایل خودمون. خونه بوی نم و گل میده. همه ی کاغذ دیواری های قسمت های پایینش ریخته. داریم دنبال خونه میگردیم.
پسرخاله ام همچنان بیمارستانه و سمت چپ بدنش یه خورده بی حسه. نوار مغز و قبل و عصب و عضله اش سالم بوده.
چهارشنبه پسرداییم تصادف کرده و درجا فوت شده. دیشب به ما خبر دادن. امروز خاکسپاریش هست.
فردا باید برم مدرسه برای رفع اشکال بچه های کنکوری!
اونم کی؟ من! منی که دیروز سر ساده ترین اثبات های فیزیکی سه ساعت و نیم مونده بودم و امروز یه نیم ساعتی داشتم به اندازه tan 30 فکر می‌کردم! اگر ازم بپرسن درصد فیزیکت چند شد و من یه چیزی حدودای 100 بهشون بگم یعنی بهم امیدوار می‌شن و سوالای فیزیکشونو میان می‌پرسن ازم؟ نمی‌دونن همه چی شیفت دیلیت شده احتمالا! باید فردا سوالای آزمون آزمایشیشونو دانلود کنم یه ذره بیام تو فضاشون. اونم من گریزون از کنکو
سلام وقت بخیر
من 18 سالمه، رشته م انسانیه و مدرسه دولتی درس خوندم. تا الان که 12 دهم هستم رتبه اول یا دوم بودم. دو سال قبل رو خیلی خوب خوندم. قصدم هم وکالت بود. ولی از عید پارسال که امتحانات دی رو دادم انگار همه انرژیم تموم شد. خرداد خودم رو کشوندم که عقب نمونم و رتبه اول بشم باز. تابستونم نخوندم
امسالم خیلی ضعیف شروع کردم. حس میکردم به درس علاقه ندارم دیگه. تا تصمیم گرفتم زبان بخونم که بهش علاقه دارم. هر چند کنکور زبان 98 ثبت نام نکرده بودم. گفتم پش
لگاریتم توی کتاب ما رسما هيچي نداره.بعد با اعتماد به نفس پا میشی میری چهارتا تست میزنی که از هر دو تا قطعا یکیش غلطه-_- خب همین کارا رو میکنید که آدم روحیش تضعیف میشه و رسما کنکور رو هم گند میزنه‍♀️
+با این روندی که من پیش میرم و تعداد سوالای زیادی که از حسابان تو کنکور میاد قطعا کمی از هدف هام فاصله میگیرم-_-

++باس برم مهمون داری کنم.
فردا امتحان حسابان داریم و بعد زدن این تستا و گند زدنم کلی استرس گرفتمهووووف
فردا امتحان ویژه دارم ، این درس شامل مطالب ccu ،icu و دیالیز هست ، خب قسمت دیالیز رو امتحان دادیم تموم شد ولی دو قسمت مونده این دو قسمت خیلی تخصصی میشن،علاوه بر اینکه باید هرآنچه از ترم اول خوندیم رو کامل مسلط باشیم، یکسری مطلب جدید هم بهش اضافه شده ، با اینکه از اول ترم دارم ویژه رو میخونم الان حس میکنم هيچي ازش نمیدونم فقط خدا میتونه فردا رو به خیر بگذرونه. نیفتیم یه وقت ترم آخری :/
زبان C
C یکی از قوی ترین زبان برنامه نویسی "مدرن" است که اجازه دسترسی مستقیم به حافظه و بسیاری از عملیات های کم "سطح پایین" را می دهد. کد منبع C به برنامه های اجرایی stand-alone متصل می شود. C گاهی اوقات انتقاد می شود، زیرا فرض می کند که "برنامه نویس همیشه درست است" و اجازه می دهد تا بسیاری از "مشکوک" برنامه های کاربردی.
زبان برنامه نویسی C
C یک زبان بسیار قدرتمند و گسترده است. این در بسیاری از شرایط برنامه نویسی علمی مورد استفاده قرار می گیرد. این زبان (یا پ

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها