نتایج جستجو برای عبارت :

صدای آه زن نالهgo

همه پیمانه شکستند،دلم ناله کند
درِمیخانه ببستند،دلم ناله کند
زخجالت نرسدباده به مستان،سرِشب
همچودیوانه بخندند،دلم ناله کند
نشتابندبه پروازکه مرغان هوا
همچومن لانه پسندند،دلم ناله کند
ماهیان ازدلِ دریا به سواحل زغمت
همه ازحال برفتند،دلم ناله کند
مه وخورشیدوفلک،غم بسرایندبه هم
رختِ چون سایه بپوشند،دلم ناله کند
شمع وپروانه به هم چشم بدوزندزشوق
به جدائی،چوتوسوزند،دلم ناله کند
گل وگارببازند،چنان غنچه ی خود
همه ازریشه بپوسند،دلم نال
صداي تو که طنین خدا در آن جا داشتمرا از اینهمه دوری به خویشتن واداشتصداي تو که همه لطف و مهربانی بودغریو خستۀ موج و نوای دریا داشتصداي تو که به گوش دلم جنون آموختشباهتی به صداي لطیف لیلا داشتصداي تو که ز نای خدا برآمده بودشکستگی و غم ناله های مولا داشتصداي تو که مرا از خودم جدا می کردتداعی نی و سوز غروب صحرا داشتصداي تو که وجود مرا ز هم پاشیدهزار ندبه و عهد و فرج در آن جا داشتمریم عربلو
صداي طبل و زنجیرمی آید از خیابان
غمی نشسته امشببه قلب پیر و جوان
صداي واحسیناپیچیده در هر کجا
زنده شده دوبارهخاطره ی کربلا
گردیده یک عالمیدر سوگ او سیه پوش
مردم همه عزاداربا اشک و غم هم آغوش
آمد محرمُ بازصداي اشک و ناله
روئیده در کربلاگل های سرخ لاله
نگهداری باتری موبایل یا تبلت درمواقع مهم وضروری
برای مصرف كم تر باتری در موبایل و تبلت بهتر است ابتدا روشنایی صفحه نمایش آن را بانرم افزار های مربوط به كاهش روشنایی صفحه به حداقل ممكن كاهش میدهیم. مانند night mode
صداهای صفحه كلید را خاموش میكنیم.
ویبره،صداي هشدار دهنده ، پیام، تماس، را كم كرده درصورت امكان قطع صدا می كنیم.
نرم افزار ها را از قسمت اصلی متوقف میكنیم.با نرم افزار های مربوطه میتوان با یك كلیك تمام نرم افزار ها را متوقف كرد.مانند نر
همان جا که صداي خفقان گرفته ی سه تارش بند دلم را پاره می کند. همان جا که فریاد می زند "زلف بر باد مده" و روزگارش چون زلف یار پریشان و درهم است. همان جا که از اعماق وجود ناله می کند که "شهره ی شهر مشو" و بیستون بر سر راه است و خبر از شیرین. همان جا که مدهوش و شیدا به التماس می گوید که "می مخور با همه کس" و دلش را سیراب خون می کند. همان جا که از اعماق وجود ناله می کند که "شهره ی شهر مشو" از همان جا تا جنون فاصله ای نیست.
ناله
ز داغ عشق تو خون شد دل چو لاله ی من
فغان که در دل تو ره نیافت ناله ی من
مرا چو ابر بهاری به گریه آر و بخند
که آبروی تو ای گل بود ز ژاله ی من
شراب خون دلم می خوری و نوشت باد
دگر به سنگ چرا می زنی پیاله ی من
چو بشنوی غزل سایه چنگ و نی بشکن
که نیست ساز تو را زهره سوز ناله ی من
بعد آسمان ملک سلیمانم آشناست    آسوده‌ام که خلعت یارانم آشناستبه حال عاشقانم کسی داند              میخانه کجاست که جانانم آشناستاز ناله‌ها ناله ستانم نمانده‌ای            دیوانه‌ام که ناله مستانم آشناستناتوانیهای من در کوی دوست            بیشتر از داغ هجرانم آشناستاین صد هزار ساعت عشق               در آتش و پیمانم آشناست
جنگ روشنایی و تاریکی
اذیت شدن چشم ها پشت پلک
صداي گردش خون
رسیدن به جنون
بی قرار و آشفته
جنگ سکوت و صدا
نت های ناکوک ساز
ناله های هیولاهای ذهن
جنگ گرمی و سردی
فرورفتن تمام درون در آتش
فرو رفتن تمام بیرون در یخ
خوب گوش بده
صداي لخ و لخ پاهایش را میشنوی ؟
صداي کشیده شدن تبرش را روی زمین ؟
صداي خورد شدن استخوان هایم را زیر دندان هایش؟
خوب گوش بده
صداي خنده های آن دو کودک را چه ؟ آنها را میشنوی ؟
صداي قرچ و قرچ مغزم لا به لای دستان پر از شوق توپ بازی ر
آه آه کردن زنان هنگام رابطه جنسی
آه و ناله کردن خانم ها در ارگاسم
شدن دختران و صداي آه آه
صداي زن در رابطه جنسی
صداي زن در شدن و ارگاسم
سلام و خسته نباشید.
من یک دختر 28 ساله هستم و چند ماهه که ازدواج کردم.
میخواستم بدونم آیا صداي آه و ناله برای مردان جذاب هست یا نه ؟
چون شوهرم همش میگه صدا بده.
لطفا خانم ها ی با تجربه نظر بدن ، آگاه بشیم.
یه سوال دیگه : چرا آقایون صدا نمیدن موقع رابطه جنسی ؟
بالاخره ما دختر ها هم دوست داریم صداي ارگاسم شوه
یک صداهایی هستند که هم اصالت دارند و هم هویت.
می تونندشبیه صداي یک سه تار باشن یا ضرب های یک دف در موسیقی اصیل سنتی .
شایدهم صداي ناله ی ساز یک ویالونیست ماهر توی یک نیمه شب باشند.
میتونند گل مریم بخونند ومریم هارو عاشق کنند .
حالشون کوک باشه و حال بقیه هم کوک کنند.

ادامه مطلب
متن نوحه هزار و چارصد ساله با صداي محمدحسین پویانفر
السلام السلام ساکن کربلا
السلام السلام روح قالو بلی
ادخلوها بسلام آمنین
اومدم باز اشک چشمم بین
وعده ما ظهر روز اربعین
هزار و چارصد ساله
میاد صداي ناله
هنوزم انگار زهرا
کنار اون گوداله
حبیبی یا ثارالله
حبیبی یا ثارالله
السلام السلام ساکن کربلا
السلام السلام روح قالوا بلی
ادخلوها بسلام آمنین
اومدم باز اشک چشممُ ببین
وعده ما ظهر روز اربعین
هزار و چارصد ساله میاد صداي ناله
هنوزم انگار زهرا
اولش برای خودش خوشحال شدم. اما بعدش که صداي ناله از شش گوشه جهان بلند شد از زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان و عصایب و حشد الشعبی عراق وفاق الوطنی سوریه و جمعیتهایی از آفریقا صداي ناله در آمد وقتی از شادشدگان به دشمنی سوت جشن و تحسین برای پایان دادن به یک استراتژیست قوی به پا خاست فهمیدم دنیا بعد از این خیلی هم جای خوشی نخواهد بود.  دانستم میشود طوری زندگی کرد یعنی طوری از آسایش و تمام حقوق زندگی خانوادگی و انسانی مایه گذاشت که همه مردم گر
 ناله ی گربه ها روشنیدین چطوریه ؟ اینطوریه که اولش یه صدا در میارن بعد که نگاهشون میکنی هیچ گونه بازخوردی ندارن بعد بیشتر توجه میکنی دیگه شروع میکنن هی ناله ناله بعد یه جیغم میزنن از یک نواختی در بیان بعد باز ناله ناله در اخرم که میبینن هیچ بخاری ازت بلند نمیشه جوری به زمینو زمان میزنن خودشو وحشی بازی در میارن که میگی باششششه خیل خب اصلا هرچی تو بگی ://  پشت رلم تو بشین :// فقط غنچه مبارکتو ببند ://
بعضی آدم هام همینطوری ان تا میتونید ازشون دوری
یه پسر خاله دارم،
 
عین هومن جعفری هست (همون که داداش کامرانه که خواننده ن)، یعنی این بشر کپی این ابلهه. و عین اون ابله هم ناله میکنه وقتی حرف میزنه، انگار داره رابطه جنسی برقرار میکنه همون لحظه. یعنی حالت به هم میخوره از صداي این نکبت.
هی این زنگ میزد هی صداش میرفت روی اعصابم. خیلی هم چرت و پرت میگفت (ما عین خواهر و برادر بزرگ شدیم، یعنی از بچگی با زدن به سر و کله هم بزرگ شدیم البته بعد از چهارم ابتدایی برای سالهای سال از هم جدا شدیم). یه مدته دیگه
دودی مهیب همه جا را فرا گرفته بود.
و از هر طرف صداي ناله به گوش میرسید
آخرین چیزی که به یاد دارم صداي هشدار مراقب باشید بود و من تنها بازمانده بخش فرست کلاس این پرواز هواپیمایی که حامل مخلوقات خدا بوده ، آرام ناپدید خواهم شد ، چنان که گویی نبوده ام روزی.!
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صداي خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ.با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ. تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
دیوار آجری بود و سوراخ‌های بسیار داشت و سگ، آلت خود را حریصانه در سوراخ‌های سیمانیِ بین آجرها فرو می‌کرد و از درد، ناله می‌زد و از لذت، نفس‌نفس می‌زد. درد و لذت، ناله و اصرار. با خود گفتم که بیش از این نمی‌تواند دوام بیاورد، نفس‌های پر از هوسش صداي خس‌خسِ دلهره‌آوری به خود گرفته بود.ترسیدم،گفتم سگ.با پوزه‌ای باز و پاهایی لرزان سوی من نگاه کرد آلتش آخته و خونین در سوراخ پنهان بودگفتم سگ. تو را چه شده است؟ دمی آرام‌گیر. سگ‌ با چشم‌
 چندته اصطلاح گیلان ٚ گیلکی دل که بۊرمه» مفهۊم ٚ وأسه استفاده بۊنن:
اۊشماره | اۊرۊشواره (اِ.)(فارسی: شیون ؤ ناله کردن) جۊمله دل:➖ زنهٰ‌کان قبر ٚ سر اۊشماره گۊدن.(=زن‌ها بر رۊی قبر ناله می‌کردن.)
 
فنار فنار (ق.)(فارسی: گریه زاری کردن) جۊمله دل:➖ وچهٰ‌کان فنار فنار بۊرمه گۊدن.(=بچه‌ها زار زار گریه می‌کردن.)
 
ونگ (اِ.)(فارسی: با صداي بلند گریه کردن) جۊمله دل:➖ زأک ٚ مۊرسؤن ونگ زئن.(=مثل بچه‌ها شیون می‌زدن.)
 
 
.
دقت کنید صداي نت های پائین دسته با نت های بالا دسته هم خوانی داشته باشد. این موضوع را حسی خواهید فهمید. منظورم این است که صداها از بالا تا پائین تغییرات ثابتی داشته باشد. یک دفعه تغییر صدايی نداشته باشد .o    به سیم بم ساز مضراب بزنید صداي آن باید نرم و طبیعی باشد و اصطلاحاً " گز" نزند .o    بلندی صداي ساز اصلاً ملاک نیست. صداي ساز باید تمیز و بدون صداي اضافی باشد . این را حسی می توانیئ درک کنید، صداي ساز واقعاً سلیقه ای است. یکی صداي زنگ دار دو
ناله شیطان لعین در روز عید غدیر و مبعث
 
شیخ عبد الله بن جعفر حمیری رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:
✍ ٣٠ ـ قال : وحدثنی مسعدة بن صدقة قال : حدثنی جعفر بن محمد ، عن أبیه : إن إبلیس عدو الله رنّ أربع رنات : یوم لُعن ، ویوم اُهبط إلى الارض ، ویوم بعث النبی صلى الله علیه وآله ، ویوم الغدیر » 
امام باقر سلام الله علیه فرمودند: دشمن خداوند شیطان، چهار مرتبه ناله ای با صداي بلند و محزون زد: روزی که لعن شد؛ روزی که به زمین آمد؛ روز بعثت پیا
بسم الله
 
من دعا کردن را شاید خوب بلد نباشم ولی هر چه حاجت گرفته‌ام از ناله و زاریِ هنگام دعا کردنم است. ناله‌هایم عمیق است. تهِ جانم را می‌خراشد و می‌آید بالا. بالا و بالاتر. به حلقم. به چشم‌هایم. شُرشُر. حالا هم حاجتی دارم ولی ناله‌ام ساکت شده است. جریان ندارد. راکد شده. مثل یک ه‌ی خون. دوباره می‌خواهم زار بزنم. آیا در محیط خوابگاه می‌شود؟ آیا کنار آدم‌ها می‌شود؟ خلوتِ اسرارآمیزی می‌خواهم. من و شب و آسمان و ستاره‌ها.
 
قلبش.
قلبم.
با دیدن بچه‌های زخمی و شهید غزه، دادها و ناله‌های پسرک مریض دیگه داغونم نمیکنه‌. با شنیدنشون اشک شدم، اما نه برای پسر خودم پسر من تو یه جای امن و تمیز کنار پدر و مادرش داره یه سِرُم بیست دقیقه‌ای میزنه و تمام.
آخه این غصه داره؟
کوچولوهای غزه، شما منو خیلی بزرگم کردید. ممنونم ازتون بهشتیای زیبارو❤️‍
خدای من
گویند پدر و پسر را نزد حاکم بردند که چوب بزنند اول پدر را بر زمین انداخته و صد چوب زدند آه نکرد و دم نزد. 
بعد از آن پسرش را انداخته و چون یک چوب زدند پدرش آغاز ناله و فریاد کرد حاکم گفت : تو صد چوب خوردی و دم نزدی به یک چوب که پسرت خورد این ناله و فریاد چیست؟» 
گفت: آن چوبها که بر تن می‌ آمد تحمل میکردم اکنون که بر جگرم می‌آید تحمل ندارم»
دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکنچون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ایبوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میی ز خوان توخواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختیبار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌اماو است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
ای همه خلق نای تو پر شده از نوای توگر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کرده‌ای در ه
این زندگی خودته
درسته زندگی سختی داری و تحملش سخته
ولی این بهرحال زندگی خودته
میتونی پاشی و تغییرش بدی
میتونی بشینی صب تا شب ناله کنی و غصه بخوری
دوروبرتم ک ببینی از این نوع دومیا زیادن که همش در حال ناله ان
انتخاب با خودته
پاشو تغییرش بده تا زندگیی داشته باشی ک خیلیا ندارن✌
شاید همه ناله های تارِ صدايم همان پودهای نبافتهِ کیسوی توست که بدست باد بی اعتبارِ صداقت گاه بالا وگاه پائین . . . گاه دور و گاه نزدیک می شود کاش میان این تن و آن تو خطی فاصله نبود به پهنایِ دیواری از چنس مـــــن ، از جنس تـــو
نماشون یکی از پرکاربردترین کلمه های شعر مازندرانی است، چون همه اتفاقات غمگین و تلخ احتمالاً در نماشون اتفاق میافتند.
نماشون در لغت به معنای غروب است وقتی که خورشید شیفتشو تموم میکنه و به ماه تحویل میده. به نظر خودم بازی زیبایی داره با کلمات، نماشون یعنی وقتی که نما میره.
نماشون آنقدر در شعر مازندرانی غمگین است که شاید ده ها شعر با آن شروع میشود، یکجا شاعر با آمدن غروب دلتنگ میشود و ناله میکند
نماشون صحرا مه ونگ ونگه
غروب شد و در صحرا صداي نا
دریغا که بار دگر شام شدسراپای گیتی سیه‌فام شد
همه خلق را گاهِ آرام شد
بجز من که درد و غمم شد فزون
جهان را نباشد خوشی در مزاج 
به جز مرگ نَبْوَد غمم را علاج 
ولیکن در آن گوشه در پای کاج 
چکیده ست بر خاک"  سه قطره خون"
امروز دوباره دم غروب دو گربه زیر باران سیل آسا در پناه دیواری که پله های اضطراری ر‌وبه رو به آن چسبیده اند مشغول عشقبازی با ناله های بلند خراشیده بودند .بی اختیار  یاد "سه قطره خون هدایت"  یاد این تصنیفی که در آن داستان توسط"  عباس "خ
امشب از محدثه چیزی پرسیدم و او جوابم را داد. اگر از خود جواب که خوشحالم کرد بگذریم، از نحوه جواب محدثه بیشتر به وجه آمدم. شبیه مادری بود که می دانست ناله های کودک اش چه علتی دارد.این روزها با خودم درگیرم. که به محدثه کی زنگ بزنم؟ بزرگترین تردید زنگ زدنم این هست که با زدنم ناراحت شود و دوم، جذاب نباشم. در واقع تماس یعنی صدا، و صدا تنها ضعف من در زندگیم هست که نمی توانم درستش کنم.
​​​​​​
اینکه کائنات گوش نشسته اند تا هر چیزی که بیشتر در ذهن می پرورانی، برایت آماده کنند واقعیت دارد. 
الان که دارم این متن را می نویسم توی گوشم پر از جیغ و ضجه و ناله و فغان زنان و مردانی است که شب قبل کسی را از دست داده اند. همان مرگ که همه جا هست این بار نصیب همسایه ی ما شده است اینجا گذر کرده است و کسی را برای همراهی با خود برده است.
جیغ بود و جیغ. بعد سکوتی شد که صداي پرندگان بلندترین صداي فضا بود. بعد دوباره جیغ هایی که پرنده ها را پراند و صداي قرآن
کالبدم بدنم جسمم همون هست که سابق بود. ولی روحم ریزش کرده.
انگار یکی دست و پا داره اما لمس شده  و فلج هست.
یه بخشی از من نیست. احساس پیچکی رو دارم که دیوارش ریخته.
حواسم هست باید به خودم مسلط باشم و از خودم مراقبت کنم اما فرصت دلسوزی و آه و ناله به خودم ندم. 
به قول امیر وضعیت سفید : ( که چقدر شبیه بود احوالاتش به احوالات من) قوی باش مرد! 
آخرای سوم راهنمایی که بودم با نسیم قرار گذاشتیم که یه وبلاگی بزنیم و یه سری بخش‌ها داشته باشه و یه سری مطالب بنویسیم توش. یه روزی بعد نماز صبح نشستم یه مطلبی نوشتم و خیلی خوب دراومد. از اون به بعد هر وقت می‌خواستم چیزی بنویسم و هی خوب نمی‌شد می‌ذاشتمش صبح‌ها بعد نماز می‌نوشتمش و خوب می‌شد.امروز صبح اتفاقی نوشتنم اومد. این بود که پست قبلی خیلی حماسی و پر از ناله شد. :)) در حالت عادی شاید انقدر ناله نداشته باشم برای کردن. عذرخواهی می‌کنم خلاص
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
 
حضور تو تنها نفس می دهد
به حال و هوای شب قدرها
 
پر از التماس است و آقا بیاست
در عمق صداي شب قدرها
 
الهی نگاهی کن از روی لطف
به آقا بیای شب قدرها
 
برای تمنای روز ظهور
می افتم به پای شب قدرها
 
کمی نقد عشق و عنایت بریز
به دست گدای شب قدرها
 
مریض فراقیم یابن الحسن
تو هستی دوای شب قدرها
 
به حق علی و به حق الحسین
به این ناله های شب قدرها
 
مرا یک سحر کاش مهمان کنی
نجف کربلای شب قدرها
-
حس میکنم بااین حجم از چس ناله یک درصد نمیتونم فردا سر ازمون حتی بشینم ولی خب باید گفت توضیح چس ناله و حال بدم اینقد غیرقابل درک هست که باید فردا ساعت هشت بلند شم و مثل یه دختر خوب سر ازمون چرت بزنم تاساعت دوازده با ده تا سوال جواب داده بلند شم برم خونه و به خودم اصرار بورزم که به هیچ وجه حق ندارم ترازمو نگاه کنم چون حوصله یه جمعه مزخرف دیگه رو ندارم .
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ، ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند.مرد به حضور خان زند می رسد. خان از وی می پرسد که چه شده است ؟ این چنین ناله و فریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید همه ی اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم.
خان می پرسد وقتی اموالت به س
من بی خیال ناله ایران نمیشوم
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من
از پنجره‌‌ی پاویون طبقه‌ی ششم بیمارستان فرخی زل زده بودم به نورهای زرد و نارنجی شهر، به گرگ و میش هوا. بعد فکر کردم چند ماه دیگر من هم روی این تخت‌ها و خوشخواب‌های فنری جوری خوابم می‌برد که دخترهای تخت‌های کناری. فکر کردم چند ماه دیگر این شب تا صبح بیدار ماندن‌ها جوری برایم عادی می‌شود که بیدار بودن در طول روز. فکر کردم چند روز دیگر که بگذرد من هم عادت می‌کنم به صداي ناله‌‌ی آدم‌ها، به بوی خون، به رفتارهای ناخوشایند پرسنل بیمارستان، ب
"روایت تنهایی" محسن نامجو برای بار صدم داره پلی میشه. اما همچنان میخوام  نامجو خش بندازه رو دلم. اونجاش که میگه دور بسته را،فصل خسته را،دوره میکنم با دوباره ها. کاملا سر میشم . حتی برای همین بار صدم ! دلم میخواد به ملتمسانه ترین حالت ممکن ناله کنم نامجوووو . سخن از زبان دل ما میگویی . تو همین حین ذوب شدگی،  صداي سنتورش آتیشم میزنه.آقای نامجو چه کردی با دل من

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها