نتایج جستجو برای عبارت :

سکانس در فیلم هوش مصنوعی

بسم او .
سین تو کانالش نوشته بود ۹۷ رو بنویسید سکانس به سکانس .
منم تصمیم گرفتم که بنویسم.
سکانس۱) میشه آخرین غروب ۹۶ از اتوبوس پیاده شدیم تا یکم هوا بخوریم و بعدش یکم خرید سوغاتی و بعدش هم سفره هفت سینی که پای مزار شهدا چیده شد. ۹۷ شد اولین سال زندگیم که لحظه سال تحویل پیش خانوادم نبودم و چه غمی داشت و چه غربتی .
ادامه مطلب
 
آه جین، جین عزیز.می بینی چطور اخلاقیاتی را که بهشان پایبند بودی، نادیده گرفتند؟! :(
راستش شاید بطور مستقل فيلم بدی نباشه. نمی تونم انکار کنم که چند سکانس خوشایند هم داشت اما من واقعا حس نمی کردم دارم زندگی جین آستین رو تماشا می کنم. درسته برداشتی آزاد و با حدس و گمان بوده اما عمق نداشت! موسیقی متنش گاهی منو یاد غرور و تعصب ۲۰۰۵ مینداخت.
 دو تا سکانس جذاب هم رقصشون و نگاه های در هم گره خوردشون بود و شاید سکانس پایانی و اون نگاه!
سیروس_مقدم، کارگردان سریال پایتخت:در سکانس موتورسواری، رحمت و همسرش نه کار غیرقانونی کردند و نه کارغیر شرعی و نه کار غیرعرفی، مثلا دست‌ هم را لمس نکردند.زن و شوهری هستند که عقد کرده‌اند و موتورسواری می‌کنند، بین‌شان هم یک کیف قرار داده بودیم. خط_قرمز ما همین سه تا است دیگر.» 
 
این یک شوخی بود که در فصل‌های قبلی "پایتخت" با فيلم‌های ایرانی و خارجی و موسیقی‌های مختلف شده و در همین فصل هم هنگام آزادی ارسطو از زندان با "قیصر" شوخی شد.هیچ اتف
[ سکانس اول ]سربازهارو ارشدشون توی آسایشگاه به صف کرده که بشین پاشو برن!
موقع بشین پاشو همه با صدای بلند میگن :
" میشینم , پا میشم , چی توز موتوری ام گاز میدم "
[ سکانس دوم ]سرباز تازه وارد آمده پیش طرف تو برجک نگهبانی گفته :
" سرگرد گفته شارژر مسلسل رو بدین "
[ سکانس سوم ]سرباز فرستادن پیش فرمانده ازش " کلید کمین " واسه امشب بگیره !
[ سکانس چهارم ]
نشستن تو گوشی فيلم ترسناک نگاه کردن!
حالا سرباز میگن برو سر پستت موقع نگهبانیه , میترسه نمیره :|
{ گوشه ای از خ
                       
کارگردان: کامبوزیا پرتوی
اوایل جنگه؛ عراقیا حمله می کنند و یکی از شهرک های ایرانی مرزنشین رو اشغال می کنن. بسیاری می تونن از شهر خارج بشن و بسیاری هم کشته می شن. حالا علاوه بر تعداد اندکی که دارن دفاع می کنن یه دختر 8،9 ساله هم تو شهر باقی مونده و همینطور که در شهر سرگردونه، یه بچه شیرخواره رو پیدا می کنه و .
یک روایت متفاوت از شروع جنگ تحمیلی. بسیار بسیار فيلم جذابیه و روایت جذابی هم داره. نکته دیگه اینکه بازیگرای کوچولوش خی
تو آخرین سکانس فيلم وکیل مدافع شیطان آل پاچینو که نقش مرد شیطانی رو بازی میکنه یه جمله خیلی قشنگ میشه که جزو دیالوگ های ماندگار تاریخ سینماست. از زبان شیطان میگه: " تکبر گناه مورد علاقه منه".
 
سکانس آخر فيلم وکیل مدافع شیطان
 
یکی از گناهان کبیره غرور و تکبره، چون شیطان از سر غرور و تکبر به آدم سجده نکرد.
 
اولین فيلم کیا رستمی آن هم قبل از اننقلاب سال 49 داستانش قشنگ نیست اما حلقه برگشتی اش قابل تقدیر است سکانس آخر به تمام این سلسه معنا می دهد. کیا رستم در مصاحبه ای گفته بود سکانس دنبال کردن سگ 40 روز طول کشید و فيلم بردار قهر کرد رفت و ادامه داد الان که به آن زمان نگاه می کنم کار درست را آن مرد کرد.در هر صورت داستانش انقدر خوب حلقه می خورد و فکر را آن قدر درگیر می کند که ارزش دیدن داشته باشد و بگوییم سرش به تنش می ارزد.
نمره من به این اثر 0.82 از 4 نمره
 چند ساعت به عید مانده، راضیه دلش از آن ماهی تپلی هایی می خواهد که بیرون می فروشند و گوشش به حرفهای مادر که اصرار می کند آن ماهی ها هم از همین ماهی های داخل حوض هست، بدهکار نیست!!!
فيلم قشنگی بود و بازی ها مثل همه این فيلمایی که این چند روزه دیدم عالی. فقط همینو بگم که این فيلم کلی جایزه برده ؛ این دختر کوچولو هم به خاطر این فيلم، جایزه بهترین بازیگر کودک جشنواره فجرو برده و چقدر هم بازیش معرکه بود. اون بغضاش و اون چپ چپ نگاه کردناش دل ما را برد.
ی
مستند ارثیه پدری» روایتی متفاوت از زندگی محمدرضا شاه پهلوی در گذر زمان است. داستان فيلم از تاجگذاری او در سال 1346 آغاز شده و تا زمان مرگ او در مصر در سال 1359 ادامه دارد.
مستند در 15 سکانس روایت شده است که هر کدام از آن بیانگر اتفاقی مهم در زمان محمدرضا پهلوی است. هر سکانس از این فيلم به نام یکی از فيلم‌های زمان شاه نامگذاری شده است و عنوان آن متناسب با موضوع آن سکانس است. این موضوع به جذاب شدن این مستند آرشیوی کمک شایانی کرده است.
پخش از شبکه مستن
سکانس اول:
چنارِ پیرِ وسطِ میدان، تمام برگ‌هایش را پهنِ خیابان‌ها و آسفالت‌ها کرده. انگاری خدا پاییز را داده است دستش، و قرار است هر ساله پهنش کند در دلِ این شهر.
سکانس دوم:
آفتاب رُخ گرفته و ابرهایِ تیره با بغضی در گلو مانده سایه‌ای سرد بر رویِ شهر انداخته‌اند و منتظر بهانه‌ای تا بغض بترکانند و دانه دانه اشک‌هایشان را بر رویِ مردمی که لحاف پاییز به رویِ خود کشیده‌اند، بریزند.
سکانس سوم:
عاقبت بارانِ پاییزی کوچه پس کوچه‌هایِ شهر را در آ
 
 
 
 
 
 
 
خبرگذاری های بسیاری در سال ۲۰۱۹ از بازگشت رسمی تعدادی از هنرمندان از خدمت سربازی به دنیای هنر خبر دادند ؛ از جمله از آنها جی چانگ ووک با سریال " ذوبم کن" ، کانگ هانول با سریال " وقتی کاملیا شکوفا می شود " ، لی مین هو با " پادشاه ابدی" که در سال ۲۰۲۰ در حال حاظر در حال پخش است و کیم سوهیون می توان اشاره کرد . 
همانطور که می دانید و گفته شد هنرمندان شروع به کار کردند اما در این بین کیم سوهیون بازیگر کهنه کار کی_ دراما در چه حالی است؟! او می خ
سکانس اول:
دیشب دوست مهدی شیرینی پایان خدمتش رو داد و مهدی گفت اپلای کرده بره آمریکا و در ادامه کلی حسرت خورد از فرار نخبه ها و تعریف و تجمید از مزایا و شرایط اونور
سکانس دوم:
بحث کشیده شد به ناسا و اولین خانومی ک رکورد بیشترین حضور در فضا رو زده و مهدی از آرزوی همکاریش با ناسا گفت ضمن تاسف از این که در اونصورت باید دائم اونجا باشه
سکانس سوم:
نگرانی من از تمایل مهدی به مهاجرت دائمی و مطرح کردنش با اون به عنوان موضوع آتی و پیگیری بحث همون موقع توس
✓ سکانس اول: یک روز با همه ی شور و شوق معلمی که اساسأ با نوسانات خُلقی ات کم و زیاد می شود، می نشینی  برای تدریسهای فردا ایده پیدا میکنی، طرح درس می نویسی، ابزارهای هرچند ساده برای آموزش ریاضی و‌علوم و بقیه درسها می سازی و‌.
سکانس دوم: فردا در کلاس.هر آن چیزی که انتظارش را نداری بر سرت می آید.
ادامه مطلب
به گزارش همشهری آنلاین، اکران بن هور در نوامبر ۱۹۵۹ از نیویوک آغاز شد و به سرعت برق تمام آمریکا را در نوردید. سرعت فروش آن سپس از بر باد رفته (۱۹۳۹) بالاترین رتبه در کتاب سینما را دارد تا در نهایت رکورد خیره کننده ۹۰ میلیون دلار را ثبت یواش. ۶۰ سالگی بن-هور | گیشه را آتش زد، ۱۱ اسکار سرما و محو شد ۱۰۰ خیاط عزب برای درز گرفتن لباس بازیگران بوسیله خدمت پژمان شدند و بسیار از ۲۰۰ مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش ورزیده حکم پیدایش دکورها و ستون های غول آ
 
 ایرنا نوشت: پس از پخش سری ششم سریال پایتخت، بحث‌های زیادی درباره سانسور و چرایی پخش برخی سکانس‌ها مطرح شده، اما سنکاس‌هایی نیز در این سریال بود که مصداقی از جنسیت‌زدگی است و بهتر بود آنها تغییراتی داشته باشند!
پس از پخش چند قسمت از فصل ششم پایتخت، عوامل و بازیگران این سریال به سانسور بیش از حد، اعتراض کردند و احمد مهرانفر تکه‌ای از رقص ارسطو را که سانسور شده بود را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد؛ اما تمام مشکل از سکانس‌های پخش شده و
میشود از هر چیزی تهی شد و البته تنها.اطرافم پر باشد از آدم و اتفاق ولی ببینم که یکسال شده از حس دراز کردن پاهایم رو ننو تهی شده ام.آن،حس نیست و گم شده است.باد و برف توی صورتم وسط کوه های اصفهان.با فراز زمستان ماسال.با حسام شب گردی.با امین شیر پسته رو به روی پلاسکو.با رفقا دو شب در کلبه ی جنگلی.هر لحظه میتوانم برای همه ی آن ها احساس تنهایی بکنم.
 
سکانس والیوم خوردن "مری" توی "مری اند مکس"جزو بهترین سکانس های چند ماه اخیرم بود.احساس رهایی و توهم فکری
این فيلم زخمتان میکند. به طوری
که تا سالها استخوان درد اش برایتان خواهد ماند. برای بار اولیست که انتخاب،
دسترسی و پیچیدگی را به عنوان نابود کننده ی بشر در برابرم میدیدم. سه عنصر شخصی
که انگار میرود جامعه ای را در تباهی بسوزاند. تنها یک راه درمان برایش موجود است.
عشق، موسیقی و رقص. در نگاه اول تمام فيلم را میتوان در این سه کلمه خلاصه کرد. به
قول جناب فراستی دیگر چیزی از این فيلم در نمی آید اما لطفا از تماشای این فيلم
مایوس نشوید. افتتاحیه ی این فی
در یکی از وبلاگایی که میخونمش دیدن فيلم aftermath توصیه شده بود . از وقتی که روبیکا رو نصب کردم میتونم خیلی از فيلمای دنیا رو ببینم اونجا هم به اسم عواقب این فيلم رو گذاشته بودن. اولش گفتم اگر سکانس اول جذبم نکرد نمیبینم . ولی سکانس اول عالی بود خوندن یک نامه توسط پسر بچه اونم تو خاک یک کشور دیگه و نفرتی که مادر داشت به پسرش یاد می داد. جالب بود میخواستم ببینم کارگردان چطور این حس نفرت و نژادپرستی رو از دل ها پاک می کنه . فيلم قشنگ‌بود و جنگ و ا
بسم الله الرحمن الرحیم
از مزخرف ترین سکانس ها در سینمای ایران
آن جایی که 
رئیس آسایشگاه جانبازان جنگ
در زمانی که باجه تلفن های زرد رنگ سر کوچه بود و بعضی پیکان جوانان سوارمیشدند
شاملو میخواند .کتاب شعر احمد شاملو در دست دارد.
مگر میشد کسی که شاملو میخواند استخدام شود؟؟؟؟
بیایید از واقعیت ها سخن بگوییم
یافارس الحجاز ادرکنی ادرکنی ادرکنی الساعه
 
یکی از پلان‌های فيلم سینمایی ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، بخش‌هایی از ماجرای دعوای حاج احمد متوسیان با شهید محسن وزوایی را روایت می‌کند؛ ماجرایی که پای سردار شهید مدافع حرم، حسین همدانی را هم وسط می‌کشد.
در این فيلم سینمایی تمامی صحنه‌ها بازسازی شده‌اند که در میان آن‌ها، بعضی از خاطرات تاریخی دفاع مقدس نیز روایت می‌شود.
در یکی از سکانس‌های ایستاده در غبار»، ماجرای جالب دعوای بین حاج احمد متوسلیان فرمانده تیپ
امضای سرخ» سکانس اول زندگی شهید در آن دنیا شد/ ماجرای امضای شهید صالحی» بعد از شهادت زیر برگه امتحانی دخترشمصاحبهدختر شهید حجت السلام سید مجتبی صالحی خوانساری گفت: امضای سرخ» که پدرم 9 روز بعد از شهادت روی برگه امتحانی من زد، سکانس آخر زندگی شهید در این دنیا و یا سکانس اول زندگی شهید در آن دنیاست.کومله ها کامیون را محاصره کرده اند، نباید فرصت را از دست بدهند. کامیون را به رگبار می بندند و بی وقفه تیراندازی می کنند. دیگر صدایی از داخل کامیو
سکانس اول : آخرین فيلمی که خیلی به دلم نشست little forest بود. شاید هم پیانیست!
وقتی فيلم های اسکار 2020 مشخص شدند رفتم سری ب سایت های مختلف زدم و اول فيلم جودی رو نگاه کردم. جودی روایت زندگی واقعی یک هنرمند خانم بود و درباره مشکلات و مسائلی که در طول دوران حرفه ای اش تجربه کرده بود ساخته شده بود.
فيلم خوبی بود اما نه آنقدر که بخواهم دوباره تماشایش کنم.
امتیاز جودی از نظر من : 6 بود :)
سکانس دوم: چند روز بعد از جودی نشستم و فورد در برابر فراری رو نگاه کردم :)
داخلی ▪ شب ▪ پارمان دکتر
 
صدای تبلیغات ماهواره‌ای، سپس موسیقی شلوغ هیپ‌ هاپ. ونوس، ​​فرو رفته در تلفن همراه. پاهایش را روی مبل جمع کرده است. من کنارش نشسته‌ام و با تلفن همراه درحال نوشتن این سکانس و توصیف حالات او هستم. همزمان با بررسی وضعیت‌اش جهت توصیف، و بی‌آنکه نگاهی به او کنم:
صدای ونوس                  چی شده، مشکلی هست؟
پاسخی نمی‌دهم و از شدت گردن درد سر می‌چرخانم و گردن می‌شکنم.
صدای ونوس                 این سریال تموم شد بریم دیگ
سکانس اول 
ساعت هفت و سی دقیقه صبح روز جمعه چهارم بهمن ماهتهران، ارتفاعات توچال، ایستگاه پنجم
"سلام گرم من از تهران به شما" 
!!!سکانس دوم ساعت هفت و سی دقیقه صبح روز یکشنبه ششم بهمن ماهنیشابور، آخرین واگن قطار نهران- مشهد
 
سکانس سوم 
ساعت شش بعد از ظهر سه‌شنبه بیست و دوم بهمن ماه
ساحل ریشهر، بوشهر 
 
 
سکانس چهارم 
ساعت شش بعد از ظهر پنج شنبه بیست و چهارم بهمن ماه ساحل سیراف، بوشهر اون مشعل ها هم برای پالایشگاه کنگان هست اش :)  
سکانس اول 
ساعت هفت و سی دقیقه صبح روز جمعه چهارم بهمن ماهتهران، ارتفاعات توچال، ایستگاه پنجم
"سلام گرم من از تهران به شما" 
!!!سکانس دوم ساعت هفت و سی دقیقه صبح روز یکشنبه ششم بهمن ماهنیشابور، آخرین واگن قطار نهران- مشهد
 
سکانس سوم 
ساعت شش بعد از ظهر سه‌شنبه بیست و دوم بهمن ماه
ساحل ریشهر، بوشهر 
سکانس اول: روی بنر بزرگی نوشته شده کباب سیخی 4000 تومان!
سکانس دوم: مغازه پلمپ شده! یخچال ها که از پشت شیشه مغازه دیده می شن، خالی هستند و فقط برگه پلمپ روی در مغازه است. مردمی که از جلو مغازه رد میشن شروع می کنن فحش دادن که خدا لعنتت کنه گوشت خر میدادی به خورد ملت.
سکانس سوم: روز قبل از سکانس دوم، آشپز که پسر جوون 25 ساله ایه، بعد از اینکه حلیم اول صبح رو می فروشه، میره نونوایی و سفارش سنگک ناهار رو میده. برمی گرده مغازه و برنج رو خیس می کنه، کباب ها
یک لحظه بغض داشت خفم میکرد، تلگرامو بستم و دویدم به طرف اتاق، اشک امانم نمیداد گذشته ها مثل یک فيلم تکراری سکانس به سکانس از جلوی چشمام رد میشد قلبم فشرده شده بود نفسم تنگ بود دست انداختم چادرمو برداشتم رفتم پشت بام، مدام قدم زدم و سعی کردم خودمو اروم کنم، با ولع هوای سرد رو میبلعیدم، کمی حالم بهتر شد چندبار با صدای بلند به هق هق افتادم تا دلم قرار گرفت برگشتم خونه، اقا پسر هنوز از حمام نیامده بود سعی کردم به خودم مسلط بشم، نمیدونم چرا دیدن پ
فيلم lady boutique
بچه ها بوی لاو نیست ولی محدودیت سنی داشت منم گرفتمش :/
حتی کاورشم درست و حسابی پیدا نمیشد خودم از سکانس فيلم براتون یه شات گرفتم
اگه دیدینش و خوشتون اومد خلاصه اش رو هم برای بچه ها بذاریم من خودم ندیدمش هنوز تنکیو :)
دانلود فيلم کیفیت 480
فيلم متوسط رو به پایین و حتی به دلیل فيلمبرداری بد می توان گفت بدیست. بارها و بارها مدیوم شات را اشتباه می بندد و کارگردان زورش به بازیگر نمی رسد که بار دیگر سکانس را برداشت کند و نتیجه اش می شود شات انباری که دیدید.
از سکانس اول که بطری را روی دست بازیگر اول مرد می بینیم تکان می خورد دائما از کادر بیرون و داخل می آید یا سکانس فرودگاه که کله بچه ها همگی زده شده این اشتباهات در حد آماتور است و قطعا کار فيلم را برای جز برترینها بودن کلاسیک خراب می
 
چی میشه اگه زندگی یه فيلم باشه کارگردانش یه کات بده بگه بد بود از اول میگیریم ؟ 
چقدر خوب میشد 
چقدر دلم اینو میخواد 
چقدر دوست دارم برم از اول .برم ببینم چی درست نبوده ،
قول میدم دیگه تکرار نکنم بلکه این سکانس خوب از آب دربیاد .
 
دانلود آهنگ جدید محمد شاکردوست و سهیل اخلاصی به نام سکانس
Текст песни Scenes Mohammad Shakerdoost and Soheil Ekhlasi
من هر شب تو فکرتم عشقم برگردЯ думаю, что моя любоь будет озращаться каждую ночь
  دارم از دست میرم کم کم چی میشه برگردیЯ теряю это понемногу, что ы можете сделать?
دیگه دنیا مهم نیست رنگاش برام بی تو شدم یه انگشت نما

ادامه مطلب
داخلی ▪ شب ▪ پارمان دکتر
صدای تبلیغات ماهواره، سپس موسیقی شلوغ هیپ‌ هاپ.  ونوس، ​​فرو رفته در تلفن همراه. پاهایش را روی مبل جمع کرده است. من کنارش نشسته‌ام و با تلفن همراه درحال نوشتن این سکانس و توصیف حالات او هستم. همزمان با بررسی وضعیت‌اش جهت توصیف، و بی‌آنکه نگاهی به او کنم:
صدای ونوس                  چی شده، مشکلی هست؟
پاسخی نمی‌دهم و از شدت گردن درد سر می‌چرخانم و گردن می‌شکنم.
صدای ونوس                 این سریال تموم شد بریم دیگه بخ
فی‌الواقع می‌دانی دنبالِ چی هستم؟ می‌گویم بیا از زندگی‌مان فيلم بسازیم. یعنی تصور کن! مونتور - مثلا تدوین‌گر- بیاید، ما هم یک میلیون میلیون میلیون ده ساعت حلقه فيلم بهش بدهیم، بگوییم جناب! لطف بفرمایید از زندگیِ من یک فيلمی تهیه ببینید، می‌خواهیم نشان عالمش بدهیم. تویِ سینماها به تماشا. از سه چار ساعت بیش‌تر نشود.
یحتمل فيلم زندگیِ من می‌شود از این آوانگارد و سینمای هنری و تجربی. نه که آدم اهل هنری باشم. نه. از بس واقعیت و خیال و رویا در
✓ سکانس اول: یک روز با همه ی شور و شوق معلمی که اساسأ با نوسانات خُلقی ات کم و زیاد می شود، می نشینی  برای تدریسهای فردا ایده پیدا میکنی، طرح درس می نویسی، ابزارهای هرچند ساده برای آموزش ریاضی و‌علوم و بقیه درسها می سازی و‌.
سکانس دوم: فردا در کلاس.هر آن چیزی که انتظارش را نداری بر سرت می آید.بدتر از همه این هست که دانش آموزانت کوچکترین وَقْعی برای ایده ها و طرح درس و ابزارهای من درآوردی و بدردبخور و گاهی غیر کاربردی ات نمی نهند و اینجا تا
سکانس یک :
مهران مدیری به پسره میگه شغل شما چیه؟ 
میگه خانه دار :)))))
(خنده ی حضار)
- نه واقعا! بیکارید؟
-آره :)))
- درس خوندید؟
-کارشناسی عمران میخوندم ولش کردم :)))))
-چرا؟
-نمیدونم :)))) (یعنی طرف نمیدونه چرا درس خوندن رو ول کرده :|) 
(باز خنده ی حضار)
- نمیدونی چرا؟؟ خب الان چیکار میکنی؟
- هیچی . با رفقا دور همیم :))))))) (در حالی که داره چهارپنج تا جوونِ علافِ الکی خوشِ خندان رو با دست نشون میده و احتمالا داره به بی عاری خودش میخنده)

سکانس دو:
مهران مدیری به علی
دختری دانشجوی رشته ی جامعه شناسی است و روسپی گری می کند، تنهاست و کسی برای تنهایی اش پشیزی ارزش قائل نیست، یک حوان کله شق به حساب عاشقش شده اما موجبات رنجشش را فراهم می آورد، و اما یک مشتری عجیب او که پیرمردی است نویسنده و مترجم که اتفاقا او هم تنهاست نه هوس باز.
تمام فيلم بیان کننده ی تنهایی این دختر (فروشنده) و آن پیرمرد (خریدار) است و گاهاً گریزی هم به عشق زده می شود.
شروع فيلم مثل اکثر سکانس های فيلم های عالیجناب کیارستمی خاص است. دختر روسپی
+ الان گریه هاش چندتا دلیل داره:
۱. گرسنه  اشه
۲. خوابش میاد که جدیدا خیلی خیلی سخت میخوابه :((
۳. به من توجه کنین، با من بازی کنین. فقط من.من. من. 
+ اگه مامان آدم، دوستش نمیداشت، چه دنیای سیاه، تاریک و وحشتناکی میشد.  یه تنهایی بی حد.
+ کاش یه معده جدا داشتم برای خوردن هله هوله و آت آشغال(!) که تو شیر نره :|
+ Frozen 2 رو دیدم، خیلی خوب بود، پیشنهاد میشه. Jojo Rabbit با این که فيلم خوبی بود ولی یه سکانس فوق العاده تلخ داشت، که شاید هیچ وقت یادم نره. اگه فی
We are fully insured and licensed
Whether you are looking for industrial or commercial painting, Beverly Homes has proven experience and knowledge providing the best solution for delivering large or small projects on time and on budget.Our professional team of painters and site supervisors work closely with our clients to ensure efficiency, quality and customer satisfaction in each project.
Beverly Homes Home painting 

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها