نتایج جستجو برای عبارت :

سلام عشقم به داداش ات بگو دوست من زیاد به کار اش نمیاد دختر خاله ام را جور می کنم براش

بلاخره تونستم خاله عیال رو دعوت کنم
خاله عیال خیلی خیلی مهربونه و یک دوستی عميق بین ما جاریست .
خاله دو تا دختر داره که یکیشون همسن من هست نرگس با دختر کوچولوش یاس و نسترن که چند سالی کوچکتر است و چندسالی مزدوج.
البته خاله دوتا پسر هم داره که از من بزرگترن و مجرددد که مسافرت بودند.
این دفعه برعکس قبل غذاهام فوق العاده شد
کیک هویجسالاد اندونزیایی.‌‌مرغ زعفرانی.شوید پلوزرشک پلو .سوپ جو
بی اغراق از هر غذایی که تناول مي کردند کلی تعریف هم م
       پیشتر ها یک همسر، فرزند دختر، خواهر، لولی، خواهر زاده، برادر زاده، عروس، زن دایی، زن داداش، دختر خاله، دختر عمه، دختر عمو، دختر دایی، پزشک و خانمِ همسایه اینجا مي نوشت . من بعد با حفظ تمامی این سمت ها یک خواهرشوهر در اینجا مي نویسد.
16/7/97امروز گوشی موبایل دستت بود منم گفتم سوفیا عشقم بگو الو سلام بابا،واااای باورم نميشه تو سریع گفتی الو للام،باورت نميشه کشته شدم از بس ذوق کردم،صبحشم خاله گفت دست نزن بده،تو هم سریع گفتی بده!!!!وای مامان شکر خدا که تو رو دارم ماشاءالله بهت که ایقد تیز و باهوشیکلمه های که ميگی رو دوست دارم همون موقع برات بنویسم اما وقت نميکنم مخصوصا این روزا که اسباب کشی داشتیم و از خونه رجایی اومدیم خونه جدید،ان شاءالله که اساب کشی بعدی خونه خودمون باشیم،
سلام دوستان
خواستم بپرسم شما چند درصد حرف دوست و فامیل رو توی انتخاب همسرتون ناخوداگاه در نظر ميگیرید؟، مثلا اینکه شاید از دختر یا پسری خوش تون بیاد ولی بگید مثلا این قدش خیلی بلند یا کوتاهه. فردا عمه و خاله و پسر خاله ممکنه پشت سرم مسخره کنن یا بخندن، یا اصلا برام افت داشته باشه که مثلا زن من از زن پسر عموم خوشگل تر نیست. یا شوهر دختر خاله ام خیلی خوشتیپه ولی پسری که من دوسش دارم هم قد منه و . .
ميخوام یه لحظه صادقانه فکر کنید ببینید واقعا چقدر
 پسر:
عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست 
دختر:
چشم ولی تو محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عشقم 
                 شیطان سر پا ایستاده بود. 
                       سیگارش را خاموش کرد
                   و کف مرتبی برای دختر زد 
پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترش رو واسه دختر فرستاد 
 شیطان مبهوت مانده بود از کار این 2 خلقت 
دختر:وای مرسی عزیزم الان عکسمو واست ایميل ميکنم. و عکس دوست دختر برادرش را فرستاد.  
پسرک خوشحال وقتی ایميلشو باز کرد عک
اون شب هم نباید با داداشم گرم مي‌گرفتم - نباید بیش‌تر از اون چیزی که تو دلم بود بهش مي‌گفتم، بیش‌تر از ميزانی که برام وقت مي‌ذاره براش وقت مي‌ذاشتم. 
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکایپ کرده مدت زيادی ساکت موندم، واقعا برای من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود. داداش من برادر کارشه، برادر من نیست.
بیداری عشقم؟
بیخوابم امشب
یاد تو کردم
داغونم امشب
دورت بگردم
نموندی پیشم
کجایی عشقم
اینجا نشستم
اینجا نشستم
سازم‌ تو دستم
واست‌ميخونم
برگردی پیشم
دورت بگردم
نموندی پیشم
کجایی عشقم
اینجا نشستم
نه نه یادم‌نميره
روزای با تو از فکرم نميره
عطر تن تو از خونم‌ نميره
عهدی که بستیم از یادم نميره
نه نه نگو نميخای
اشکای چشمام آخ بند نمياد
عشق قدیميم پیشم نمياد
روزای با تو عینش نمياد
حالم بی تو خرابه عشقم
دنیام‌بی تو عذابه عشقم
برگرد عشقم برگرد ر
اون شب هم نباید با داداشم گرم مي‌گرفتم - نباید بیش‌تر از اون چیزی که تو دلم بود بهش مي‌گفتم، بیش‌تر از ميزانی که برام وقت مي‌ذاره براش وقت مي‌ذاشتم. 
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکایپ کرده مدت زيادی ساکت موندم، واقعا برای من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود - اون برادر کارشه، نه برادر من.
اینم یه کلیپ دیگه از برگشت عشقم لی مين هوووو
این بهترین حس و اتفاق دنیاست
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
https://www.namasha.com/v/tkuJYw3z
کلیک کن
من خیلی خوشحالم خیلییییی❤❤❤❤
این کلیپا رو از  کانال نماشا دوستم کپی ميکنم و ازش اجازه گرفتم
امروز تولد داداشم هم هست وای چه جالب
داداش واقعیم نه مجازی
اسمشم محمدامین هست 
تولدت مبارک داداش جوووووونم❤❤❤❤
قلب آبی به افتخار داداش استقلالیم
ما خانوادگی استقلالی هستیم اونم سرسخت
بهنام بانی–این عشقه
خوبه که تو دل بستی به این عشق
تویی آخه بهترین عشق اولین و آخرین عشق
خوبه آخرش به تو رسیدم
تورو به دنیا نميدم تورو دوست دارم شدیدا
این عشقه که من و تو خوشبختیم توی دل هم رفتیم عاشقای سرسختیم عشقم
این عشقه که من و تو آروميم دیوونه ی بارونیم لیلی و مجنونیم عشقم
این عشقه که من و تو خوشبختیم توی دل هم رفتیم عاشقای سرسختیم عشقم
این عشقه که تو رو من حساسی دیوونتو ميشناسی همونی که ميخواستی عشقم
دست خودم نیست که انقد عاشقتم نميتونه
 
1دختر خاله سه سالم نشسته بودلب پله بالاخونه و پاشو گذاشته بود روشکم پسر خاله بزرگم که اون پایین خوابیده بود. پسرخالم گفته بود حاج خانم پات اینجا چیکار ميکنه؟
یه مکث کرد گفت:این پا روميبینی!؟دفعه بعد به من بگی حاج خانم مياد تو صورتت
 
2
وقتایی ميخوام دم ظهر داداش برسونم یه چادر پوشیده دارم کلا پوشیده است ازین خیلی حجابیا ميپوشمش  ميگیرم جلو  که افتابم نسوزونه صورتمو. عینک آفتابیم ميزنمو چون قدم کوتاهه صندلیم ميکشم جلو
اونوقت داداش به مامان
یاد گرفتم
به داداش سومي ميگم آرامه جانم
 
دیشب با داداش چهارمي حرف ميزدیم خانمش دلش گرفته بود خسته شده بود سرگرم کردن محمدابراهیم تو خونه بخاطر قرنطینه خیلی سخته، دندون درد هم علاوه شده، اینه که خیلی شرایط براش سخت شده.
 
الهی دورش بگردم. خیلی برای آرامش خانوادش تلاش ميکنه، خیلی انرژی مثبته خیلی مهربونه خیلی مودبه خیلی عشقه
براش نوشتم خداروشکر که چراغ خونه ی داداشمي
امشب نامزد دختر خاله براش تولد گرفت. (الکی مثلا دختر خالم سورپرایز شد!) منم دعوت بودم. حس فوق العاده بدی بین خانواده حامد (نامزدش) داشتم. از حامدم اصلااا خوشم نمياد. یه سری بحث هایی هم پیش اومد که ترجیح ميدم اصلا ازشون ننویسم.چیزی که الان ميخوام دربارش صحبت کنم حس خوب دختر خاله ست دختر خاله ۹ ماه از من بزرگ تره. هم اسميم:) توی زندگیش سختی های زيادی کشیده و ميدونم که خوشبختی حقشه. خوشحالم از خوشحالیشولی حسی که امشب داشتم "حسرت" بود. حسودیم شد به خ
مامانم زن خیلی خوبیه.
از اون خوبایی که واسه خودش یه‌پا خانوم خونه‌ست.
از اونا که آشپزی و کدبانوییش بیسته!
از اون یی که با حرف زدن با مرد غریبه لپشون گل ميندازه و چادرشو سفت ميگیره!
مامانم خیلی زن خوبیه!
از اون خوبا که بابام دوست داره و هی قربونش ميره و هی دورش ميگرده!
چند سال پیش یه روز داداش بزرگم اومد و گفت عاشق شده!
مي‌گفت طرف دختر خیلی خوبیه!
از اونا که تو دانشگاه جزء نمره‌اول‌هاست!
از اونا که ته منطقن و ميشه یه عمر زندگیو باهاشون ساخت!
سلام  خوبید؟
نميدونم سریال برادر جان رو ميبیند یا نه!!
کاری به اصل موضوع سریال ندارم ولی توی سریال یه جوری ميگن داداش یهجوری براشون سخته داداش راز داداش رولو بده !
یه جوری ميگن دنیا ینی داداش اخرت خدا!!!!!
راستش من ندیدم برادری ندیدم!
داداش خودم که هميشه همه جا در حال ضایع کردن من بود 
داداشای بابام هم تا از لحاظ مادی و مالی هه چی اوکی بود ، خوب بودن وگرنه همش دعوا بود
که این اخریه هم همه چی تموم شد
راستش نميدونم چه جوریه که ما ها غریب پرست بودیم 
هایدی (Heidi)، دختر بچه‌ای پنج ساله است که یک سال بعد از تولدش، پدر و مادرش را در سانحه‌ای از دست‌ مي‌دهد و خالهاش سرپرستی او را بر عهده‌ مي‌گیرد. شروع داستان از زمانی است که خاله‌ی هایدی کاری در شهر فرانکفورت پیدا مي‌کند و دیگر نمي‌تواند از او نگهداری کند. بنابراین تصميم مي‌گیرد که هایدی را نزد پدربزرگش که تنها فامیل اوست ببرد تا مسئولیت سرپرستی‌اش را به عهده بگیرد.
اما پدربزرگ در دامنه‌ی کوه‌های آلپ دور از روستا و مردمش، به تنهایی رو
۱. رفتیم خونه خاله جان هم کادوشو دادیم کلی ذوق کرد هم براش شروع کردم کلاهشو بافتم چق رنگای کاموائه قشنگ بود + دایی جانم بعد مدتها دیدم
۲. انار شیراز + لوبیا پلو [من عااااشق قاطی پلو ـام] + قرمه سبزی
۳. مهیار یواشکی هی حرف ميزد ميگم چی ميگی جوجه ميگه ميگم دوست دارم:دی♥ + باهم نقاشی کشیدیم رنگ زدیم بعد خاله جان ورداش زدش به در یخچالش ^_^
یک خاله دارم که شیش ماه ازم  بزرگتره خیلی ارتباط نزدیکی باهم داریم 
اسم این خاله ام مثلا خاله اقدس باشه :)
خاله اقدس دوستی داره که توی دانشگاه باهم اشنا شدن .
وقتایی که ازش حرف ميزد حرفاش هم تلخ بود و هم شیرین .
یک دختر سی و دو ساله که توی یکی از روستاهای محروم شهر کامیاران زندگی ميکنه.
از یک خانواده ی نه نفره که مادرش وقتی بچه بوده به رحمت خدا رفتن.
با تعریف هایی که خاله اقدس ازش ميکرد مشتاق بودم ببینمش.

ادامه مطلب
سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام س
براتون داستان عمل بینی داداش بزرگه رو گفتم ؟ توی خانواده ما فقط داداش بزرگه دماغش طبیعی و خوش فرم بود که اونم به لطف پولیپ و انحراف کارایی نداشت :/
سرباز که شد تصميم گرفت بره عمل کنه .به این صورت که من مشهد بودم زنگ زد گفت من چقدر دستت پول دارم ؟ گفتم اینقدر ‌. گفت من بیمارستان بقیه الله ام ميخوام عمل کنم . من
البته از اون روزی که اینو به من گفت حداقل ۱۰ روز دیر تر عمل شد ولی خب استرسش رو داشتم کلا ! 
پنجشنبه قرار شد عمل کنه و از اونجایی که هیچکس ب
بسم الله الرحمن الرحیم
دور زندگی مي کنیم، از همه ی خانواده
دیشب وقتی پدربزرگ و مامان جون و خاله هات داشتن با دخترک خداحافظی مي کردن.
مي گفت منم ميخوام بیام گچساران
بهش مي گفتن مامان نمياد ها!
مي گفت چرا مياد
شب که توی گهواره تش مي ئادم باهام اتمام حجت مي کرد که من فردا مي خوام با پدر بزرگ و مامان جون و مامان ع برم گچساران
صبح بعد از نماز صبح راه افتادن همه و رفتن
دخترک توی گهواره خواااب.
چقدر ئل مامان جون و پدربزرگ نرفته براش تنگ شده بود
چقد
بسم الله الرحمن الرحیم
دور زندگی مي کنیم، از همه ی خانواده
دیشب وقتی پدربزرگ و مامان جون و خاله هات داشتن با دخترک خداحافظی مي کردن.
مي گفت منم ميخوام بیام گچساران
بهش مي گفتن مامان نمياد ها!
مي گفت چرا مياد
شب که توی گهواره تش مي ئادم باهام اتمام حجت مي کرد که من فردا مي خوام با پدر بزرگ و مامان جون و مامان ع برم گچساران
صبح بعد از نماز صبح راه افتادن همه و رفتن
دخترک توی گهواره خواااب.
چقدر ئل مامان جون و پدربزرگ نرفته براش تنگ شده بود
چقد
جنگ رو دوست ندارمميترسم ازش.
و چقدر این ترس بهمون نزدیک شده. من دلم ميلرزهدلم ميلرزه و یاد خونده ها و شنیده هام ميفتم از جنگ
جدای از تمام جبهه گیری ها و همه چیز برای من این فرد "سردار سلیمانی" از درون حس امنیت بود. ارادتی بهش داشتم که به زبان نیومده بود هیچ جا
و امروز صبح.وقتی از خواب بیدار شدم تا سفره ی صبحانه رو برای خاله پهن کنموقتی خاله کوچیکه با غم زيادی گفت سردار هم دیشب شهید شد اول که با ناباوری گفتم: نه خاله دروغهمگه قب
با سلام
دوران راهنمایی به بعد تصميم گرفتم که محکم درس بخونم. یه روز خاله ام اومد خونه گفت چرا اینقدر زياد درس ميخونی گفتم که ميخوام جواب زن و بچه در اینده بدم. بعد خاله ام این موضوع رو برای پسرش تعریف کرد ولی اون تغییری نکرد. الان اون ویزیتور شده و داره جواب زن وبچه رو ميده. و من هنوز دارم جواب خودم رو ميدم. تو این موندم که من تو اون سن چه جمله ای گفته بودما عجیبه.
سلام
از صبح امروز فهميدم که هفته دیگه خاله م اینا ميان شهرستان و از همين امروز استرس گرفتم. نميدونم از کجا بگم . این خاله من هر چند ماه یه بار مياد و یه دختر با دو پسر داره. این خاله م با دختر خاله م الکی از من متنفرند.
به طوری که اکثر مواقع منو جلوی جمع کوچیک ميکنن. به جایی رسیدم که جایی که این ها هستن نهایت سعیم رو ميکنم که نرم. چند تا از رفتار های اون ها رو ميگم بفهميد:
چند ماه قبل که اومده بودن برای اولین بار رفتم به خاله م سلام کنم از در که اومدم
دیروز در برنامه کلاس مجردهای شبکه خبر، پرسش و پاسخی صورت گرفت که برای من جالب بود و آنقدری که یادم مي‌آید، دختر خانمي پرسید که ارتباطمان با بچه‌های فامیل به چه نحوی باید باشد؟ گفتند: سلام خاله. سلام عمو. چطوری؟.» دختر دوباره پرسید: رابطه خوب چطور؟
جواب آمد: مگر شما امور تربیتی فامیلی؟!» دختر گفت: نه خب، ولی هم بتوانیم مثلا به بچه‌ها کمک درسی برسانیم، هم احتراممان حفظ شود». گفتند: هزینه دریافت مي‌کنید؟» گفت خیر. گفتند: نکنید این کار را
تابستون بود یا قبل تر که برای اینکه سر به سر علی بذارم بهش ميگفتم باید دوماد من بشی.بعد با همکاری بقیه براش توضیح ميدادیم که دختر من قشنگه و کلی اسباب بازی داره و
اون هم داد و هوار که نميخوام و ولم کنید و من از دوماد شدن بدم مياد و از دخترت بدم مياد و
دیشب یه هو گفت خاله دخترت رو نشونم بده.اول شوکه شدم بعد گفتم الان خونه نیستگفت خاله من فکرامو کردم و ميخوام دومادت بشم
ميگم با دخترم کجا زندگی ميکنین؟
ميگه یه خونه مربعی تو اتاقم درست ک
به نام او.
اول اینکه عمه رو هر کاری هم ک بکنه باز عمه هست و خاله اگه بدترین خاله هم باشه؛خاله هست!!
باز اومدم اینجا و دلم برای خاله تنگ شده. این حس همين جا بماند بین خودمان!
دوم اینکه عروس شدن و ازدواج کردن سخت است و تمام!
سوم هم اینکه عصب سیاتیک کمرم تحت فشاره چند روزی و به پای راستم تیر ميکشه.با این حال امروز بیش از حد توانم رقصیدم که دختر عمه ام ناراحت نشه!و البته تلاش برای بودن دختردایی خوب!
حس چهارم هم دلتنگی و دیدن عکس های قدیمي!
حس پنجم هم ک
سلام
ميخوام بدونم دختر پاک چطوری با دیگران ارتباط برقرار ميکنه؟
مگه اسلام نگفته باید مقابل نامحرم مغرور باشه، پس چطوری با پسر خاله ش احوال پرسی ميکنه؟،  یعنی بهش سلام نميده؟، یا به حرف های خنده دار پسر خاله ش تو جمع نمي خنده؟، اگه ميخنده مرتکب گناه نميشه؟، نميگه شاید مهرم به دلش بیافته؟
یا مثلا بیرون، پسرها ميگن از دخترهای خشک خوش شون نمياد. یعنی دختر به هر پسری که از راه رسید باید لبخند بزنه؟، بعد بهش ميشه گفت دختر پاک؟
یا تو خواستگاری بخو
خب امروز ۴۰ مادر بزرگ بود .
و من و دختر خاله ها نشسته بودیم‌ یه گوشه و زارمون رو ميزدیم.
که یه حاج خانومه اومد نشست کنار من.!و اینطوری زل زد بهم
از اول قصه اخرشو بخون.که حاج خانومه بهم گفت دختر جان شما چن سالته؟
گفتم جان؟؟؟
گفت جانت بی بلا.تو دختر کی ای؟
گفتم واسه چی؟
گفت ببین ؟داری از زیر سوالام در ميری .
گفتم ببخشید.!
۲۱ سالمه.دختر فلانیم.!
گفت پسرم ۳۰ سالشه درس درست حسابی نخونده.ولی!
منببخشید حاج خانوم منو مادرم صدا ميزنه.
و رفتم نشست
یکی از تفریحات بشدت دوست داشتنیم زدن امیریهبعد هی غر ميزنه
 مياد اونم کرم بریزه و من با گفتن  برو داداشتو بزن
جیغشو ميبرم هوا ک من داداش ندارم خو
منم ميشینم براش توضیح ميدم ک ببین
ب من چ ک داداش نداری،ميتونی داداشتو بزنی،اما خواهرتو نه،خواهرتو باید ناز کنی
امشب همين بحثو داشتیم و من بسی سوز ب دلش دادم ک داداش دارم تو نداری
برگشته ميگه:
سوز ب دلت اگ تو ی خواهر ی برادر داری
ب جاش من دو تا خوااااهرررر دارررم
و تازه
من خواهر دو تا داداشم
با خودم و
ساعت خواب و بیداری‌ات از عالی به افتضاح تغییر کرده جانکم.  تا چهار صبح لگد ميزنی به شکم مادرت و چهار صبح به بعد مي‌خوابی تا دم‌دمای ظهر. خوابیدنت هم عجیب و غریب است . خودت را ول مي‌کنی جلوی شکم مادرت و یکهو شکمش دوبرابر ميشود. ميفهميم که ارغوان خوابیده است.
جواب سلام خاله را نمي‌دهی. جواب احوالپرسی خاله را هم نمي‌دهی. اما وقتی وحشی خطابت ميکنم، تکان مي‌خوری و سرت را مي‌چرخانی . این را مادرت مي‌فهمد و برای ما تعریف مي‌کند.
جان دل خاله روز
پست تیارا رو خوندم
یاد نوه خاله های خودم افتادم
سه تا نوه پسری داره با یدونه دختری
بچه دختر خاله م که ساکته
اما امان از دوتا بچه اولی های پسر خاله م
چند روز پیشا اومده بودن خونه مون
وحشیه وحشیه
با چشم غره بهشون نگاه مي کردم
مامانشون انگار نه انگار
عاقا ما بچه کوچیک خونه مون نداریم خب وسایل دکوری زياد تو خونه س
سعی هم ميکنیم خوب نگه داری کنیم
اونوقت این وحشیا به هیچی رحم نمي کردن
من اگه سه تا کره خر زبون نفهم مثل اینا داشته باشم واقعا سعی ميکنم ت
دانلود آهنگ بهنام بانی این عشقه
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * این عشقه * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , بهنام بانی باشید.
دانلود آهنگ بهنام بانی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Behnam Bani called In Eshghe With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه بهنام بانی به نام این عشقه
خوبه که تو دل بستی به این عشق تویی آخه بهترین عشق اولین و آخرین عشقخوبه آخرش به تو رسیدم تورو به دنیا نميدم تورو دوست
با سلام دوستان
من پسری 25 ساله هستم، دختر خاله ای دارم که زمان بچگی پدر مادرش از هم جدا شدن و اومدن به شهر ما، من از همان بچگی دوستش داشتم ولی فکر ميکردم مثل بقیه دوست داشتن ها هستش، گذشت تا رسید به 16 سالگیم که ایشون هم 14 سال شون بود.
یکی دیگه از خاله هام تو مراسمي گفتن که بهتره که شما دو تا با هم ازدواج کنید، به هم مياید، ولی من بخاطر اینکه ایشون هنوز بچه بودن و منم نميخواستم دل شون رو بشکنم گفتم نه و ایشون هم شنید (اما در باطن خیلی دوستش داشتم)
سلام
من یه دختر بیست ساله م. یه آقای رو از یکی دو سال قبل ميشناسم. بهم پیشنهاد دوستی داد قبول نکردم اما خب دوستش داشتم. (قبول نکردم چون قصد ازدواج نداشت) پسر خوبیه کلا بخوام بگم. تا الان هم با کسی نبودم موضوع اینه گاهی تو اینستاگرام حال و احوالی ميکنه منم جواب ميدم یه جورایی منو دوست خودش ميدونه انگار.
دوست دختر داره ولی دوست اجتماعی براش جداست. مثل اینکه کات کردن دیشب اومده بود سلام م و درد و دل با من بعنوان دوستش! که چه کنم و این حرف ها. نميد
یعنی کلِ امروزم با ویدئو کال گذشت :)) به خدا اگه ميدونستم انقدر کاربردیُ با حالِ انقدر در برابرش مقاومت نميکردم D: اول که با همزاد ^^ بعدش هم با دختر عمهُ عمه :* بعدش هم با دافِ تهِ قاآنی O-o بعدش هم با دختر عمه *-* خلاصه که حسابی سرم شلوغ بود :| البته دختر عمهُ دختر داییُ دختر عمه هم جواب ندادن -_- به دختر خاله هم نميدونم چرا زنگ نزدم :( فردا ميرم تو کارِ چهارتاشون ;)
روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، همافران با ولی امر مسلمين بیعت و وفاداری خود را با شعار"ما همه سرباز توییم خمينی، گوش به فرمان توییم خمينی" اعلام کرده و در جلوی ایشان رژه رفتند.
انقلابی در ایران شکل گرفت که سرآغاز راهی بود که راه سعادت بشری را مشخص ميکرد. انقلابی که توانسته بود در عالم تحولی ایجاد کند و قدرتهای بزرگ را به هراس بیندازد که نکند این انقلاب فراگیر شود و ملتهای ستمدیده به فکر انقلابی مشابه افتند. انقلابی که توانسته بود با ترکیب قدرت نظامی و قدر

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها