نتایج جستجو برای عبارت :

زندگی در اوج خویش مرگ در زمان خویشgo

زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زم
چشمان و دست و دلم گرمِ کارِ خويش
فکرم اسیرو گرفتارِ زار خويش
مثلِ غریبه ها شده ام با نگاهِ خود
در جستجوی ذرّه ای از اعتبار خويش
درمانده ای میان زمین و هوا منم
معتاد چشم مست تو اکنون خمار خويش
آتش کشیده ام همه ی هستی ام ، سپس
دادم بدست باد تمام غبار خويش
هستم اگرچه بظاهر میان شهر
چون سایه در مجاز مدار حصار خويش
از آدمی که خروش است و ادّعا
نشنیده ام بجز از افتخار خويش
گفتند حق طلبیم و شنیده ام
وقت عمل ندیده یکی از هزار خويش
پایان گرفته زندگي و راه
گذشته و آینده زمان حال را به سرقت می‌برند انسان باید گذشته را با احترام یاد کند ولی اگر او را در چنگال خويش گرفته است آن را به فراموشی بسپارد آینده را نیز با این اطمینان که برای او را برطرف کند و به دنبال شادی های بسیار برق در مقام می‌آورد نیک بنگرد ولی کاملا در زمان حال زندگي کند 
هر که نبود خیرخواه زندگي،
گیرد او را آخر آه زندگي.
زنده دارد هر که یاد مرده را،
زنده باد او در پناه زندگي.
ما گنهکاران بی عیبی خويش،
بهر هر عیب و گناه زندگي.
دیده عیب کس نبینیم عیب خويش،
کور گشته در نگاه زندگي.
 رهبلد رهگم زند در نیمه راه،
گشته خود گمراه راه زندگي.
گر کسی با کوته عقلی غافل است،
روسیه روز سیاه زندگي.
گر کسی چاهی کند از دشمنی،
می فتد آخر به چاه زندگي.
چه سان گویی سفیدی را سیاهی
، چه سان خوانی صوابی را گناهی.
ز گمراهی چرا رهبر بجویی،
چو او رهگم زنی در نیمه راهی.
ز ابله عاقل و دانا تراشی،
چرا دیوانه خوانی عاقلی را.
به روز سختی از دلسنگی خويش
کنی خون جگر صاحب دلی را.
همه عیب زمان باشد بگویی،
به هر یک عیب خود یابی بهانه.
چو فرزند زمان باشی همیشه،
گناه تو همه عیب زمانه.
ز تو دور و زمان راضی نباشد،
که باشی لحظ های از خويش راضی.
نسازی بهر خود زیبا زمانی،
اگر کار خودت سامان نسازی.
در کوره تفسان مرگ ما جا نگدازی می کنیم،
بر دامن کوتاه عمر دست درازی می کنیم.
در دست دوران ما چو یک بازیچه ای، بازیچه ایم،
لیکن ببین، با دمب شیر بیترس بازی می کنیم.
راز جهان روزی شود امراض دل،امراض دل،
از بهر تسکین خويش را از خويش راضی می کنیم.
سوزیم از سوز زمان، سازیم با ساز زمان،
از سوز و از ساز زمان ویرانه سازی می کنیم.
با این ره شیب و فراز از عرش تا فرش آمدیم،
در عرش و در فرش زمان ما سرفرازی می کنیم.
پیمانه دلها شکست از دست هر پیمان شکن،
با این د
قوی بودنِ یک زن بدین معنا نیست که مثل یک مرد رفتار کند. بلکه یعنی زن‌بودن خويش را در آغوش بگیرد و این مسئله _ یعنی عشق و علاقه و پذیرشِ کامل جنسیت خويش را _ به جهان نشان دهد، آن هم در حالی که می‌تواند همۀ مسائل زندگي خويش را تحت کنترل داشته و اهداف مورد نظرش دست پیدا کند.
یک زن قوی و مستقل بودن معمولاً به این خصایص مربوط می‌شود که زندگي خويش را تحت کنترل و مدیریت داشته و جنسیت خودش را با عشق و علاقۀ کامل بپذیرد.
ادامه مطلب
اصولا اوقاتی می‌خواهیم کارمان زود تر و بهتر راه بیفتد از کسی درخواست می‌کنیم تا ضامن ما بشود کسی که مورد اعتماد دیگران باشد و دیگران او را قبول داشته باشند.
قطعا تک تک ما از پروردگار خويش خواسته‌ ای داریم اما گاه خواسته های ما بسیار بسیار بزرگ می باشد در حدّی که پیش خود می‌اندیشیم من که آنقدر پروردگار خويش را با کار های زشت خويش آزار دادم جلوه خوبی ندارد که بی مقدمه و بدون داشتن هیچ ضامنی خواسته خود را بیان کنم.
آخر بار اولمان نیست که بین خ
گاهی غم به اندازه ی یک  کوه می آید و قطره قطره رخت خويش می بندد . با خود درد می آورد و اندوه به  یادگار می گذارد . یعنی که ماهیت درد پیوسته به جاست . چه آن زمان که می آید ،چه آن زمان که می رود . 
 
 
پی نوشت : 
اخمها پایین است  و دیگر اثری از دل نیست . 
تیتر مطلب  تف است . لطفاً درست بخوانید. 
 
کی به خاطر آورم لیل و نهارِ خويش را
کاروان اغلب نمی‌بیند غبارِ خويش را 
عشق آن اسبی که آخر می‌کشد روی زمین 
درحصارِ لشکرِ دشمن، سوارِ خويش را
کنجِ تنهایی نشستم روبروی آینه
تا ببینم دیده‌ی چشم‌انتظارِ خويش را
چون به من شیرینیِ خوابِ عدم بخشیده است
دوست دارم بالشِ سنگِ مزارِ خويش را 
آسمان را دیدم و ناگاه با صد اضطراب
لمس کردم شانه‌های زیرِ بارِ خويش را 
لعل و یاقوتِ سرشکم را نخواهد دید کس
با کسی قسمت نخواهم کرد انارِ خويش را 
رفته‌ است ام
روح به بطن و اصل نظر می‌کند. انسان خويش‌فراموش‌کرده، از خودبریده، از روح‌بی‌خبر، به عوارض نظر می‌کند. چون حباب که به حباب می‌نگرد و آن دگر بلعیده می‌شود. لیکن روح بیدار، بر سر جای خويش استوار، ایستاده بر فراسوی زمان و مکان، حباب‌ها در دامنش می‌شکنند، و او به درون، به بالا، به بطن، به اصل، به گوهر الهی خويش، به خدا نظر می‌کند و در خدا تنیده می‌شود و در خدا می‌گسترد.
حلمی | هنر و معنویت
چشمان به راهِ تو ، دل بیقرار خويش
افسرده از ندیدن روی نگار خويش
عطر تو هست ، نمی بینمت چرا ؟
ای گل ، نظر نکنی سوی خار خويش ؟
بردی دلم به محبّت و ناز خود
شد سینه عاشقِ تو ، داغدار خويش
هربار سر به خیال تو می زنم
از سوز فاصله ها سر بدار خويش
هستی تو حاضر غایب ز دیده ها
دریاب عاشقِ چشم انتظار خويش
شاید که دیده ببیند ولی تورا
نشناسد از سیاهی قلب نزار خويش
با خود ببر به سفرهای دور دست
با موج مهربانی عالم شکار خويش
آقا ، تو گوشه ی چشمی نشان بده
غوغا کنم ب
یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و ابتغوا الیه الوسیله.  مائده/35
ای کسانی که ایمان آوردید، تقوای الهی پیشه کنید
و بسوی او وسیله بجویید.
 
بهترین وسیله ای که بشود با آن به سمت و سوی خالق حرکت کرد چیست؟
متوسل به انسانی دیگر؟ 
بدور از عقل است که همو همچون ما محتاج وسیله ایست برای حرکت خويش الی الحق
حتی آنان که مدعی اند خود وسیله اند که می توانند دیگران را به سمت و سوی حق رهنمون کرده و به مقصد برسانند نیز محتاج وسیله ای برای حرکت خويش هستند
 
قطعا
در زندگي به زندگي خندیدن جدی ترین کار دنیاست و تلاش برای همواره جدی بودن، شوخی تلخ روزگار با ماست
همه چیز همواره در حال تغییر استهمیشه، یکسان خوب بودن خوب نیست و هر بدبودنی، بد نیست
هر لحظه میتوان دید بوئید چشید، همیشه میتوان رفت، آمداما همیشه نمی‌توان ماند
زمان معلوم میکندچه کسی بلد است هم خوب باشد و هم بد
ماندن از جنس زمان استو زمان فراتر از ما
کتاب سرچشمه حیات: پرسش و پاسخ های معرفتی پیرامون حضرت حجت (عج)
 
کتاب سرچشمه حیاتنویسنده: مجید جعفرپور
بریده کتاب:
یکی از مهمترین وظایف محب امام زمان عجل الله، ثابت قدم بودن بر اطاعت از مولای خويش است؛ و این مهم محقق نمی شود مگر با این عقیده زندگي کند که بداند هر عملی انجام دهد در محضر خدای سبحان و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام زمان عجل الله است.
 
ادامه مطلب
 
نکته ای در مورد عدم آمادگی انسان برای درک حضور امام زمان(ع)؛
مردم اگر به دیدیه تفکر در حالات و اعمال و رفتار خويش نگاه کنند.
به این نتیجه خواهند رسید آماده ظهور نشده اند.
زیرا تفکر انسان درحالات و افعال خويش،انسان را به این نتیجه خواهد رساند که انسان فقط برای رفع حوائج خواستار آن حضرت می باشد.
نکته قابل وصف ما با مردم کوفه در زمان امام حسین (ع)همین است که،
آنها هم هرمشکل و حاجتی که داشتند در نامه ای مکتوب کرده و برای امام حسین (ع) ارسال کردند.
ا
به عمق تاریخ رفتن و خويش را بازشناختن؛ خويش را یابیدن، و در امتداد خويش برخاستن و بال گشودن. در خون خويش غلتیدن و از خون خويش برخاستن، چو ترانه‌ای ناگاه، چو شاهینی بی‌زمین. کلمه! ای تپش جاویدان! ای خون سرخ انار!‌ از تو هرگز بایستادم، و این بار به تقدیری خوش‌تر، خموش‌تر، پرخروش‌تر باز می‌گردم.
آواز بازگشت، اگرکه سرزمین نور آغوش بگشاید، و به کلبه‌ای و لقمه‌ای نان و شراب، خادم کوچک خويش به جان پذیرا شود. پیمان دل به جا آوردم و خانه‌ی دیو
خواندن زندگي افراد تاثیرگذار بر جامعه یکی از علایق من است
و شخصیت هایی را که دوست دارم زندگيشان را می خوانم چون
بر این باورم که می توانم از طرح زندگي آنان استفاده کرده و بر
زندگي خويش الگویی طراحی و مدلسازی نمایم.
ادامه مطلب
 مهم ترین تصمیم در این ایامی که سپری میکنم دو چیز است.
یک وفادری بودن به برنامه ریزی
دو پر رنگ شدن خرد در زیست فردی و اجتماعی 
 
چرا که تا به تصمیمات و برنامه های مقدر خويش متعهد و وفادار نباشم. باید به تعهد خود و دیگران به من شک کنم.
 
زمان برای تولید بسیار اندکست و مواد مصرفی بیشمار که هزینه ها باید بهینه صرف آنان شود.
زمان مهم ترین و پول آن دیگری
حال من همه‌ی این‌ها را تکّه‌تکّه می‌خواهم، همه این‌ها را پاره‌پاره می‌خواهم. هر که بر سر جان خويش، به پای تخت خويش، به پایتخت خويش می‌خواهم. حال همه را به پایتخت خويش می‌خوانم.

همه را بر سر جان خويش می‌خوانم، بر سر جای خويش. هر که به دین خويش، به سرزمین خويش می‌خوانم. آنک برادران توأمان. 
ن به آستان خويش می‌خوانم و مردان به آستان خويش، و هر دو از خويش رها می‌خوانم.
حلمی | هنر و معنویت
از سر لج بازی افتادم به جان زندگي
زندگي هرگز نکردم، در زمان زندگي
دل به دستت دادم و حالا خودم فهمیده ام
دل شکستن می شود گاهی زبان زندگي
من که خود کوهی ز گل های پریشان بوده ام
خود پریشانم کنون در بوستان زندگي
هر کسی از بوستان دل گلی بر چید و رفت
خار ها مانده برای باغبان زندگي
گاه می گیرد زمان، چیزی برای امتحان
وای اگر که عشق باشد امتحان زندگي
تو اگر چه باز می گردی ولی رفتی زیاد
چون فراموشیست تنها ارمغان زندگي
نوش دارویی که بعد از مرگ می ایی، عزیز
خانم شجری زاده! کاش همراه با روسری این فکر را نیز از سر خويش بر می‌‌داشتید که دولت ها و پارلمان‌ها بیش از منافع ملت خويش، به فکر منافع دیگر ملت‌ها هستند. البته که این تفکر نتیجه تنفس در هوای جمهوری اسلامیست که هیچ گاه به فکر منافع ملت خويش نبوده.
امشب با همسرم دعوای خیلی بدی داشتیم.خیلی بد.
دیشب هم دعوا داشتیم.خوب که فکر میکنم میبینم در طول هفته چهار پنج بار دعوا داریم.اعصابم خیلی بهم ریخته.بارها و بارها به طلاق فکر کردم ولی هیچوقت مثل امشب جدی بهش فکر نکردم.همش با هم جنگ و دعوا داریم سر چیزای بی ارزش و باارزش.
خیلی همدیگه رو اذیت میکنیم.واقعا زندگي مزخرفی برای خودمون درست کردیم.حالم از زندگيم بهم میخوره.خدایا حالم خیلی بده.
ما آزموده ایم در این شهر بخت خويش
بیرون کشید باید از این و
تو آمدی و به هم ریختی قرار مرا 
 خزان خزان کردی مبتلا بهار مرا
پس از دمیدن تویک به یک غزلهایت 
 به دست خويش گرفتند اختیار مرا 
به سرزمین توتبعیدی همیشه شدم 
 و خاطرات تو پر کرد روزگار مرا
به بادهای فراموشی زمان دادی 
همه قبیله‌ی من، ایل من، تبار مرا 
 به ظرف میوه اگر سیب نارس تو رسید 
 خراب کرد زمان، سیب آبدار مرا 
 وصیتم همه‌ی آن نوشته هاست عزیز!
نگه بدار ورق های یادگار مرا 
مهدی فرجی
شهید، قلب تاریخ است; هم چنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگي می دهد، جامعه ای که رو به مردن می رود، جامعه ای که فرزندانش ایمان خويش را به خويش، از دست داده اند و جامعه ای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعه ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه ای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعه ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است; شهید همچون قلبی، به اندام های خشک مرده بی رمق ا
.در چنل خويش غریب” وقتی خلق شد که ادمین‌هایی که چنل زدن تا راحت حرف بزنن، بعد از مدتی دوستانی داشته باشن که نتونن جلوی اونا راحت حرف بزنن. به این حالت میگن در چنل خويش غریب”.»
حالا منم به وضعیت در وبلاگ خويش غریب مبتلا شدم.
غزال من
 یکشنبه ۲۷ فروردین ۵۱
گلهای سرخ لاله از خاک سر بدر آورده بودند و فرا رسیدن روزهای شادی بخشی را به جهانیان پیام می دادند.بهار با تمام شکوه و عزتش فرا رسیده بود. و من فارغ از هر اندیشه و خیال همانند پروانه های سبک بال به هرسو سر می کشیدم. سعی و کوشش داشتم که از تک تک روزهای بهار حداکثر استفاده را بکنم.
بوی شکوفه ها، رنگ لاجوردی آسمان، آوای دل انگیز پرندگان در سحرگاهان، وزیدن نسیم ملایم و زمزمه ی آبشار هر کدام به نوعی برایم شادی بخش و لذت آ
زمان فرج زمان آشکار شدن آب:
شیخ مفید ره با سند از امام هادی ع از پدر و جد خويش از رسول خدا ص  : در شهر قم بندگان مومن خدا که انتظار محمد(  قائم آل محمدعج) را می کشند و برای قیامت و حساب خود ، توقع شفاعتش را دارند جمع می شوند و بر آنان غم و اندوه و حزنها و حوادث ناگوار ، حادث می شود.
راوی گوید از امام هادی ع پرسیدم چه زمانی انتظار فرج می کشند؟
فرمود: چون آب بر زمین آشکار شود.
منبع "اختصاص ص۱۰۱ ازفرهنگ جامع سخنان امام هادی ع ص ۹۱."
هر چند نمی توان برای ظه
دل گمراه من چه خواهد کرد با بهاری که میرسد از راه ؟ یا نیازی که رنگ میگیرد درتن شاخه های خشک و سیاه ؟ دل گمراه من چه خواهد کرد ؟ با نسیمی که میترواد از آن بوی عشق کبوتر وحشی نفس عطرهای سرگردان؟ لب من از ترانه میسوزد سینه ام عاشقانه میسوزد پوستم میشکافد از هیجان پیکرم از جوانه میسوزد هر زمان موج میزنم در خويش می روم میروم به جایی دور بوته گر گرفته خورشید سر راهم نشسته در تب نور من ز شرم شکوفه لبریزم یار من کیست ای بهار سپید ؟ گر نبوسد در این بهار
برای آرزوهای محال خويش می‌گریم
اگر اشکی نمانَد، در خیال خويش می‌گریم
شب دل کندنت می پرسم آیا باز می‌گردی؟
جوابت هرچه باشد، بر سوال خويش می‌گریم
نمی دانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خويش می‌گریم
اگر جنگیده بودم، دستِ‌کم حسرت نمی‌خوردم
ولی من بر شکست بی جدال خويش می‌گریم
به گردم حلقه می بندند یاران و نمی‌دانند
که من چون شمع هرشب بر زوال خويش می‌گریم
نمی‌گریم برای عمر از کف رفته‌ام، اما
به حال آرزوهای محال خويش
#ویرجینیا_وولف در این اثر یک تک‌گویی به نگارش درآورده است. کتاب نه ماجرا دارد نه دیالوگ، مونولوگ هایی طولانی از زبان ۶ نفر. یکی تنهائی را می پسندد، یکی مدام از عذاب جسمی اش می نالد، یکی در اوهام خويش غرق است، یکی دربدر در پی کمال گرایی افراطی خويش به سر می برد، یکی آنقدر ترس در وجودش رخنه کرده است که فقط به نظاره ی زندگي نشسته و پا پیش نمی گذارد برای زنده بودن اش، و یکی دیگر نیز یک ترسوی تمام عیار است.___نویسنده رهنمون ما از خانه به بیرون از خانه
 
آزاد شو از بند خويش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگيست، تاخیر را باور نکنحرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بز دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـنخود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندانتو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــنبر روی بوم زندگي، هر چیز می خواهی بکشزیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــنتصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستیاز نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکنخالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفریدپر
دلا فرزانگی کردن مهم استخدا را بندگی کردن مهم استچه مدت زندگي کردن مهم نیستچگونه زندگي کردن مهم استدلا این زندگي جز یک سفر نیستگذرگاه است و راهش بی خطر نیستچو خواهی با صفا باشی و صادقبه جز راه خدا راهی دگر نیستغم بیچارگان خوردن مهم است
دلی از خود نیازردن مهم استچه مدت زندگي کردن مهم نیستچگونه زندگي کردن مهم استدلا با نفس جنگیدن مهم استعیوب خويش را دیدن مهم استخطا باشد ز مردم عیب جوییخطای خلق بخشیدن مهم استدلا درد آشنا بودن مهم استبه مردم ع
جنبش هنر و صنایع دستی تحت عنوان اصلاحات طراحی آخرها قرن نوزدهم و حرکت اجتماعی به صورت اکثر در اروپا , آمریکای شمالی و استرالیا سرچشمه گرفت و روز جاری نیز ادامه دارد . طرفداران آن از ایده آل بنیانگذاران حرکت نظیر ویلیام موریس و جان راسکین تشویق میگردند , که توصیه کرده اند در دولت ها پیش صنعتی , نظیر قرن ها وسطای اروپا , با فرایند خلاقانه صنایع دستی با موفقیت به وقوع پیوستن یابد . این برخلاف آنچه تصور می شد اثرات بیگانه کننده کار صنعتی است , برگزا
تور ترکیه
معمولا در روزها نوروزی یا این که در طول نقطع ی عطف ترافیک مهاجرت شما نمی توانید به عبارتی زمان که هجرت را آغاز کردید مطمئن باشید که محل اقامت خیر پیدا می‌کنید . یا این که در حالتی که با وسیله نقلیه همگانی هجرت فرمائید ممکن است بلیط رفت و بازگشت پیدا نکنید .این مساله مسافران را مشغول می نماید و بازدارنده از شادی بخش بودن هجرت می شود . برای آنکه مهاجرت خويش را سوای استرس و با وقار سپری فرمایید , خوب تر است مهاجرت با شایسته ترین تور استا
ام البنین (سلام الله علیها ) مادر حضرت عباس (علیه السلام ) ، یکی از مادران برجسته تاریخ است که
زندگي او مالامال از عشق به ولایت و امامت بوده ، این بانوی با فضیلت، و
آگاه به زمان خويش از جمله کسانی بود که از حریم حسینی دفاع می کرد و مجلس
عزای شهید کربلا را برپا می داشت. صفات و ویژگی های فردی ایشان شامل ،
فضایل اخلاقی ،کمالات انسانی ، نیروی ایمانی ، شکیبایی ، بصیرت و. او را
به شایستگی در خانه امامت بانوی بانوان کرده بود. ام البنین (س) با معرفتی
ک
زمان کند میگذره وقتی منتظری.زمان تند میگذره وقتی دیرت شده.زمان کشنده ست وقتی غمگینی.زمان کوتاهه وقتی خیلی شادی.زمان بی پایانه وقتی دردی داری.زمان طولانی میگذره وقتی بی حوصله ای.توجه کن:زمان با توجه به اتفاقات درون تو می گذره نه عقربه های ساعت!
به یک نکته پی بردم.
به اینکه من همانم که بودم.
خودم شکل خواسته های خودم را تغییر دادم.
خواسته هایم همان است که بود. و بر همان اساس.
و من شکلشان را تغییر دادم چون شکل زمان تغییر کرد.
و این از تیزهوشی من بود.
من خود را پشت زمان جا نگذاشتم.
من در هر عصر، به زبان همان عصر شاعری کردم.
هر عصر، می و جام و بزم خودش را داشت.
#نکته
تولد امام زمان در سال ۹۸ از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
تاریخ ولادت امام زمان در سال ۱۳۹۸ چه روزی است؟
امام مدت اند سال دارد ولادت امام مدت عج سر سال 255 هجری صلصل می باشد و به روی کردن به اینکه حال سر سال 1439 ه ق هستیم زندگي امام مدت عج 1184 سال می باشد. کلید واژه ولی مدت گوساله الله تعالی امان جواد 15 شعبان القاب ولی مدت مادر تنها زمان ( 255 برخی تنها زمان ( 256 و برخی دیگر 258 قمری را تنها زمان ( میلاد متعلق .
ادامه مطلب
باسمه تعالیزندگي نامه منظومدکتر علی رجالیامور اجراییقسمت(۹)یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی استمن شدم مشغول تدریس وحضورم رسمی استدو به چل خدمت نمودم، کار من تدریس محضگرچه خشک باشد ریاضی، می برم لذت و حضکاربردی از ریاضی را، زمان کار خويشدر مدیریت به پا کردم، با افراد بیشگام اول در خصوص جذب استادان گذشتکادر می گردد دوچندان، بر مراد ما بگشتبعد یک سالی ز برگشت فرنگ و کسب علمدکترا دایر نمودم، با تلاش و صبر و حلممن معاون گشتم و کارم دو چندان، آن
او ایستاد پای امام زمان خويش .
 ۸ فروردین ماه سالروز شهادت مدافع حرم " آزاد خشنود کوهنجانی " گرامی باد

او ایستاد پای امام زمان خويش .
 ۸ فروردین ماه سالروز شهادت مدافع حرم " ابوذر فرح بخش " گرامی باد

او ایستاد پای امام زمان خويش .
۸ فروردین ماه سالروز شهادت مدافع حرم " قدرت الله عبودی " گرامی باد
@modafeonharem
با توجه به اینکه واقعا متوجه فشار وارده به زیدم بابت زندگي و سختیهاش هستم و با توجه به اینکه میدونه که امور بنده بصورت مستقیم و غیر مستقیم منوط به ایشون شده و با توجه به اینکه میتونه حداقل یکی از سوالات پیش روش رو جواب بده تا هردومون کمی و فقط کمی کمتر از بلاتکلیفی در بیایم و با توجه به اینکه میدونه روی من از سمت پدر و مادرم فشاراتی هست و با توجه به اینکه میدونم مامان و بابای اون هم فشاراتی رو روش میارن ولی اون مقاومت میکنه و میگه نه، ما به این
به یک نکته پی بردم.
به اینکه من همانم که بودم.
خودم شکل خواسته های خودم را تغییر دادم.
خواسته هایم همان است که بود. و بر همان اساس.
و من شکلشان را تغییر دادم چون شکل زمان تغییر کرد.
و این از تیزهوشی من بود.
من خود را پشت زمان جا نگذاشتم.
من در هر عصر، به زبان همان عصر شاعری کردم.
هر عصر، می و جام و بزم خودش را داشت.
#نکته
بی‌ برگ ایستاده‌ای در پاییز، آه، ‌ای درخت بی‌ فریاد ! ای درخت که میکاهی از خويش، به لرزش این، یا آن باد در رگ شاخه‌هات جاریست سرود زایش هاو مرگ ها ببخش مرا که چون تو توان ایستادن نیست در فصل تاراج برگ ها دست شسته‌ای از خويش تا ببینیم دوردست را از پیله خويش به در می‌‌آئیم با یک درنگ پاییزی، دیدن با چشم‌های خیس … هر چه نیست و هست را آه‌ای درخت بی‌ فریاد ! سپرده باد را شب به ابرهای سیاه که برنمیتابد رقص عریانت را به زیر نور ماه ! آبان ۹۹
من کیستم؟ رهگذری ناشناس، مسافری شوریده، و شاید شاعری دوری‌گزیده. دوری‌گزیده؟ از چه؟ از خويش، از خلق،‌ از خويش خلق، از خلق خويش. و چنین در خاموشی خويش را خلق می‌کنم هر دم. هر لحظه‌ خويش‌های نو برمی‌آرم. چرا که آن خويش که در لحظه‌ی پیش از این می‌زیست حالی به تمامی رخت بربسته است!
من کیستم؟ عاشقی، اگر بتوانم بر خويش چنین لقب بلندآوازه دهم. اگر بتوانم بر خداوند آن معشوق تمام و آن والاترین عاشق جسارتی کنم، منم عاشقی، و شاید نیک‌تر که بدین بسن
ناگزیریم به متلاشی شدن در زیر قدرت کم نظیر عقربه ها؛ خصوصا ثانیه شمار
این جبر است و لا غیر
مشکل از کجاست که تا در کنار دیگری است پرانرژی و کمک کننده و خوشحال است اما تا در کنج تنهائی خود قرار میگیرد تبدیل به منبع مولد حزن و غم و اندوه میشود؟
چطور شده است که نه دوست دارد بازگردد و نه میتواند ادامه ندهد. چونان خمیر عجین شده با آرد، نه میتواند خود را از غم و حزن و بغض برهاند و نه میتواند زندگي را ترک کرده و در تنهائی خويش باقی عمر را سپری کند.
شاید ب
یک زمان چیزی بگوید یک زمان چیزی دگرما مطیعانیم و ما را این اطاعت گنج و زر هر چه گوید حرف حق باشد، چه جای ما و منمِنّ و مِن این ما و من،‌ این ما و من باز آ ببر شاد باشیم و ثناگو جانب درگاه عشقمطلق ما شکّر است، از شکّر نسبت حذر! شاهدانیم و نگهبانان اسرار خدایکی رسد عقل پریشان سوی درگاه نظر ظاهر و باطن اگرچه نیست یکسان،‌ دور نیستباختر هم می رسد پیغام از شرق خطر بارالها قسمت ما را به گردون تباهی وامنهقسمت ما بی چرایان دور از گردون شر! آدمیزادی چ
به یک نکته پی بردم.
به اینکه من همانم که بودم.
خودم شکل خواسته های خودم را تغییر دادم.
خواسته هایم همان است که بود. و بر همان اساس.
و من شکلشان را تغییر دادم چون شکل زمان تغییر کرد.
و این از تیزهوشی من بود.
من خود را پشت زمان جا نگذاشتم.
من در هر عصر، به زبان همان عصر شاعری کردم.
هر عصر، می و جام و بزم خودش را داشت.
#نکته
در زمینه پرورش اطفال ، و تحکیم و تقویت بنیاد خانواده ، صرفاً نمی بایست شرائط امروز
برای والدین مورد توجه باشد ، و از شرائط دنیای آینده نسبت به فرزندان خويش غفلت و
سستی از خود نشان دهند.
در بیانی از امام علی علیه السلام روایت شده :
 لا تقسـروا اَولادکـم علـی آدابـکم ، فَاِنهـم مخلوقـون لِزمـان غیـر زمانـکم.
فقط فرزندان خود را بر اساس آداب و رسوم زمان خويش بار نیاورید ،
زیرا آنان برای زمان دیگر و دنیای آینده هم آفریده شده اند.
شرح نهج البلاغه
یکی دو شب پیش با فاطمه حرف میزدم راجب یه موضوعی و اون میگفت که من نمیتونم حرفتو بپذیرم و نمیشه و ازین‌جور حرفا و منم بهش گفتم خب دلیلیم وجود نداره که بخوای بپذیری چون سبک زندگي آدما مثل هم نیست و حتی سبک زندگي خواهرا و برادرا هم متفاوته با هم و بازم حتی سبک زندگي بچه‌ها با پدر و مادرهاشون یکی نیست (یاد حدیث امام علی علیه‌السلام افتادم خطاب به پدرها و مادرها در رابطه با تربیت فرزندانشون) و ما نمیشه برای آدمای دیگه نسخه بپیچیم که مثل ما زندگي
یکی دو شب پیش با یکی از دوستام حرف میزدم راجب یه موضوعی و اون میگفت که من نمیتونم حرفتو بپذیرم و نمیشه و ازین‌جور حرفا و منم بهش گفتم خب دلیلیم وجود نداره که بخوای بپذیری چون سبک زندگي آدما مثل هم نیست و حتی سبک زندگي خواهرا و برادرا هم متفاوته با هم و بازم حتی سبک زندگي بچه‌ها با پدر و مادرهاشون یکی نیست (یاد حدیث امام علی علیه‌السلام افتادم خطاب به پدرها و مادرها در رابطه با تربیت فرزندانشون) و ما نمیشه برای آدمای دیگه نسخه بپیچیم که مثل م
سلام دوباره 
سال نو مبارک 
برعکس اکثریت که در تعطیلات عید در تعطیلات به سر میبرند، من در تعطیلات به شدت مشغول کار بودم چون نمیخوام مثل اکثریت جامعه زندگي کنم :)
در میان بحثهای اموزشی نتورک، سعی میکنم مطالب مرتبط با ارتقای شخصیت هم بگذارم :)
چقدر با این جمله موافقید:
من مسئول صفر تا صد زندگي خويش هستم !
من مسئولیت صد درصد زندگي خودم رو (اعم از شکست ها و موفقیت ها) می پذیرم! 
ویلیام جیمز گفته "وقتی تازگی به پایان می‌رسد، زندگي با شتاب بیشتری جلو میرود؛ همه چیز برایمان آشنا می‌شود و درک و دریافتمان از زمان کمتر. برای همین فکر می‌کنیم زمان سرش را پایین انداخته و همینطور برای خودش می‌رود. ترمز زمان، کشف و تجربه و آموختن است. تجربه‌ی جدید درکمان را از زمان بسط می‌دهد. پس هرچه ماجراجویی بیشتری داشته باشیم زمان کش خواهد آمد و عقربه با طمأنینه‌ی بیشتری حرکت خواهد کرد."
از دیشب بار ها نوشتم و پاک کردم. انگار بخش وبلا
هنرمند به فضای دوران خويش وصل می‌شود، به کمال و نسبت به آن حساسیت نشان می‌دهد و اثر خود را می‌آفریند. تا نیافریده نه می‌دانیم چیست و نه می‌توانیم بگوئیم چه باید باشد.منظورم از فضا عمومیت عظیمی را شامل می‌شود. هنرمند به انسان زمان خود پاسخ می‌دهد و به طبیعت. هنرمند فلسفه زمان خويش را درمی‌یابد و نیازهای مشترک آدم بودن و در عین حال بی‌زمان بودن (یعنی همه زمانی بودن) را پاسخ می‌دهد. همواره این پاسخ پیش‌بینی نشده، قریب و مقاومت برانگیز است
اگر شهروندی به دلیل قراردادی به دیگری مدیون باشد، وظیف دارد که دین خود را بپردازد و نمی‌تواند از اجرای تعهداتش بگریزد و میبایست با توجه به زمان تعهد خود، نسبت به پرداخت دین خويش مبادرت ورزد. قانون در راستای حمایت از طلبکاری که به تعهد خويش وفادار است و آن را ایفا می ‌کند، امتیازاتی در نظر گرفته است. این اقدامات تامینی، می ‌تواند تا هنگام صدور حکم قطعی باشد و یا به موجب حکم مستقیم دادگاه صورت پذیرد تا باعث تضمین حقوق طلبکار باشد. یکی از این
قطار می رود و من .                                                   
قطار می رود 
 با رگ های کشیده ی بر زمین 
 با هزار چشم شیشه ای که نگاه می کند: آب را ، سبزی را ، جوانی را و پیری را.
زمان می گذرد 
وعده ی ما هر جمعه که می رود ، چون زمان که می گذرد.
هر جمعه و قطار 
هر جمعه و دوباره شنبه 
و من 
بر خط زمان پیر می شوم.
ریل های قطار مرا می شناسند 
رفتن که رفتن باشد
ماندن چه حسرتی است
حسرتی بزرگ 
بزرگی آن را دلی می داند که بداند 
دانا پرنده ای است بر قاف زندگي 
عا
هر کس به عقیده جان داد، بار دیگر به رقص برخیزد. هر کر آخر شنوا شود و هر کور آخر بینا. هر کس پوچ مرد، بار دیگر برخیزد تا پرمیوه بزید. هر خواب آخر بیدار شود. هر خشک‌کام، آخر لب تر کند و عالمی از مستی خويش بجنباند. هر بی‌هنر آخر گوهر خويش پیدا کند و به عالم بتاباند. 

از کلام محض بخار نخیزد، بخار از دل است. دل اگر زنده است، بی‌کلام نیز می‌جوشد و می‌جوشاند. عوالم از زنده‌دلان برپایند. تنها مستان دل با حق محشورند، زمین از ایشان چرخان است و م از ای
این روزها حالی دارم که نمی دانم به مناسبت افزایش سن است و گذر عمر یا معلمی کردن و کسب تجربه.چقدر نیاموخته دارم و چقدر بیهوده و کم عمق است آنچه که خیال میکردم آموخته ام و در دست دارم.کاش آن زمان که خام بودم و بی تجربه و به دنبال بطالت و لذت، میفهمیدم و میدانستم آنچه امروز میدانم و میفهمم را.آن زمان دلسوز خودم نبودم و امروز هم.آن زمان سر به هوا بودم و امروز هم.درس زندگي باید آموخت. درسی برای تمام عمر و تمام ابعاد زندگي، که غیر ازین بی حاصلی و بی خبر
           زندگي زیبا و بسیار پر دغدغه است اگر اشکی داری آماده شو که فرو بریزی هنوز هنری خلق نشده که فکر تو را از روی زبانت بازسازی کند.
   در زندگي چیزی است که مدام با ما در حال بازیکردن است و این بازیکن چیزی نیست جزء زمان.
        زمان یکی از مهم ترین چیز ها در زندگي است و باید حتما قدر آن را  دانست. هیچوقت در زندگي سعی  نکنید کسی را موجب آزار و اذیت قرار دهید چون که نمی دانیم یک ثانیه بعد زنده هستیم یا مرده و نمی دانیم که زمین قرار است دوباره بچر
 
زمان 3 تصویر مجازی به ما می دهد .
تصویری که ما نیستیم و برای ما نیز غریبه است .
تصویری که تصور میکنیم میشناسیمش .
و تصویری که زاییده ی ذهن ماست .
 
این 3 تصویر یک عمر ما را به بازی میگیرند و هرگز قدرت به بازی گرفتنش را نداریم اما عجیب آرزومند آنیم .
 
و زندگي چیزی نیست جز تلاشی نه بیهوده بلکه از سر حس بیهودگی برای رسیدن به آرزویمان .
و  از زهدان این تلاش پیوسته کودکی زاده میشود که ناقص الخلقه است و توان تغذیه ی خويش ندارد  . کودکی  که مادام العمر ب
زمان آدم را به خیلی چیز ها عادت میدهد. اولش باورش سخت است ولی هرچه که زمان رو به جلو می رود میبینی که عادت کرده ای. عادت برای چیزی که آن اول برایت غیر ممکن و سخت بوده. باید به قدرت زمان ایمان آورد و بدانیم که زمان همه چی را درست می کند حتی چیزهایی قرار با رفتنشان جانمان را از ما بگیرند.
با آب می‌آید با آفتاب می‌پرد. با یک خواب زیر و رو می‌شود و سپس در بیداری خواب خويش که هیچ، تمام خويش را فراموش می‌کند. با یک حرف خوش امید می‌بندد و با یک حرف حق امید می‌گسلد. با باد می‌آید، بر باد می‌رود. زمین را به نام خود می‌خواهد، آسمان را به کام خود. پس زمین را خراب می‌کند و آسمان را بدنام. این کودک خودخواه را می گویم، انسان را. 
از مرگ می‌ترسد، از زندگي هم. پس در زندگي می‌میرد و با مرگ به مرگی دیگر منتقل می‌شود. از خويش می‌ترسد، از خدا
عکس نوشته های زیبا به مناسبت شب قدر ماه رمضان
متن زیبا به مناسبت شب قدر
تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی، سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.

خبر آوردند که امشب از هزار شب بهتر است و یک اتفاق ویژه می افتد و آن اینکه امشب دست ملکوت به طرف زمین کشیده می شود.

کجایید خاکیان سدره نشین و زمینیان آسمانی که ملکوتیان امشب شیفته شمایند؟!

جملات زیبا به مناسبت شب قدر
شب قدر، سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم. برای تع
خیلی جالبه؛ این‌که قبل از شام جلوی تلویزیون نشسته بودم و یه مستندی از فداکاری کادر درمانی کشور برای درمان کرونای منحوس تماشا می‌کردم و هم‌زمان کتاب تاسیان (ه. ا. سایه) رو می‌خوندم و ناگهان این کلمات جلوی چشمانم روی صفحه کتاب نقش بست:
وه چه شیرین است
رنج بردن
پا فشردن
در رهِ یک آرزو مردانه مردن!
وندر امیدِ بزرگِ خويش
با سرودِ زندگي بر لب
جان سپردن.
ادامه مطلب
سیدبن طاووس می گوید: امام زمان(عج) را در سرداب مقدس دیدم که در سجده ضجه می زدند و گریه می کردند، گوش سپردم و شنیدم که امام زمان(عج) برای سبکباری شیعه اشک می ریزند و ناله می کنند.
امام زمان(عج) به شیخ مفید فرمودند: ما فراموش تان نکرده ایم که اگر چنین بود با این همه دشمنی های موجود تا حالا سفره تان را جمع کرده بودند و چیزی به نام شیعه باقی نمی ماند. . ای کاش این یاد دوطرفه باشد.
فرهنگ انتظار ناب شیعی این است که همه مدیریت زندگي و شخصیتی مان را طبق رضا
           زندگي زیبا و بسیار پر دغدغه است اگر اشکی داری آماده شو که فرو بریزی هنوز هنری خلق نشده که فکر تو را از روی زبانت بازسازی کند.
   در زندگي چیزی است که مدام با ما در حال بازیکردن است و این بازیکن چیزی نیست جزء زمان.
        زمان یکی از مهم ترین چیز ها در زندگي است و باید حتما قدر آن را  دانست. هیچوقت در زندگي سعی نکنید کسی را موجب آذار و اذیت قرار          دهید چون که نمی دانیم یک ثانیه بعد زنده هستیم یا مرده و نمی دانیم که زمین قرار است دوبا
به گزارش عصرحباد؛ به نام خدایی که هرچه هست از اوست. در ندانستن ما، همانقدر تلاطم هست که در دانستن او آرامش!
و ما در اسارت خويش به سر میبریم. زندگي مان دستخوش سردرگمی هاست. آن چنان که در درک مفهوم زنده ماندن و زندگي کردن خويش را فراموش می کنیم.جوان امروز در تنش های اجتماعی و اقتصادی روحیه ی مقاومت را درون خويش تضعیف می نماید و با لاینحل جلوه دادن مشکلات، خويش را اسیر خود باختگی می گرداند.
و این، ابتکار عمل را از آنان سلب و آنان را به سمت و سوی نا
میگن زمان که بگذرد درد آرام میشود 
چرا زمان درد مرا عمیق تر میکند خب
تمام روز سعی میکنم 
خودم را از دنیای گیج و منگ‌ درونم
 بکشم بیرون 
بیایم وسط حالِ زندگي 
هی حواسم باشد غرق هپروت خودم نشوم 
ولی از دستم در میروم 
باز برمیگردم‌ در بهت خودم 
تا به خودم می آیم دستی به صورتم میکشم
خیس است .
دفعه بعد باید حواسم را بیشتر جمع خودم کنم 
 
سایه_قدیمی
از آن عشق قدیمی
مانده همراه من سایه ای،
قدیمک سایه ایی 
چه زیبا 
چه آرام سایه ایی،
چه بس وفادار
چه بس آشنا
سایه ای قدیمی تر از هر عشق قدیمی.
من در تاریکی های خويش
می نوازم زلفان عشق قدیمی خويش را
همان سایه
همان که در تاریکی های خويش
می پذیرد مرا در آغوشش
چه مهربانانه 
چه ساده و صمیمی.
چگونه ترکش کنم سایه ام را؟
همه رفته اند از کنارم
گذاشته اند مرا بر دارم
اما
همیشه آن سایه است که می آید به سراغم.
همان سایه
همان که در تاریکی های خويش
سایه_قدیمی
از آن عشق قدیمی
مانده همراه من سایه ایی،
قدیمک سایه ایی 
چه زیبا 
چه آرام سایه ایی،
چه بس وفادار
چه بس آشنا
سایه ای قدیمی تر از هر عشق قدیمی.
من در تاریکی های خويش
می نوازم زلفان عشق قدیمی خويش را
همان سایه
همان که در تاریکی های خويش
می پذیرد مرا در آغوشش
چه مهربانانه 
چه ساده و صمیمی.
چگونه ترکش کنم سایه ام را؟
همه رفته اند از کنارم
گذاشته اند مرا بر دارم
اما
همیشه آن سایه است که می آید به سراغم.
همان سایه
همان که در تاریکی های خوی

رفیق بازی همسر در زندگي مشترک
 
رفیق بازی همسر
 
نقش دوست را در زندگي مشترک نمی توان نادیده گرفت به دلیل آن که انسان همواره به رابطه با افراد دیگر نیازمند است، احتمالا بتوان مهم ترین دوران برای رفیق بازی را دوران نوجوانی و جوانی دانست که شخص در این برهه زمانی به دنبال استقلال و پیدا کردن هویت خويش است و برای اینکار به نوعی از خانواده دور و در گروه همسالان خويش بیش تر حضور دارد.
ادامه مطلب
خیلی از مردمان فکر‌می‌کنند شستشو ظروف با دست به صرفه خیس از به کار گیری از اتومبیل ظرفشویی است و آب و انرژی کمتری مصرف می‌نماید در حالیکه امروزه خط مش های بهتری برای صرفه جویی در شستشو ظروف موجود هست . یک اتومبیل ظرفشویی امروزی صرفا با 15 % از آبی‌رنگ که هنگام شستشو دستی ظروف مصرف میشود , ظروف شما‌را می‌شوید .در اینجا نتیجه ها مطالعه محققین دانش گاه Bonn آلمان در رابطه تفاوت های مصرف انرژی , آب و زمان در به کارگیری از خودرو ظرفشویی و شستشو دستی
<<هایدگر معتقد بود در دنیا دو وجه اساسی برای هستی وجود دارد:
۱.مرتبه‌ی فراموشی هستی و ۲.مرتبه‌ی اندیشیدن به هستی.
وقتی فرد در مرتبه‌ی فراموشی هستی است، در دنیای اشیا می‌زید و خود را در سرگرمی‌های روزمره‌ی زندگي غرقه می‌کند: فرد به پایین کشیده می‌شود تا هم‌مرتبه‌ی "وراجی‌های بی‌ارزش" شود و در آنها مستغرق. فرد خود را تسلیم دنیای روزمره و دلواپسی برای شیوه‌ی وجود چیزها می‌کند.
در مرتبه‌ی دیگر، یعنی مرتبه‌ی اندیشیدن به هستی، شگفتی ف
در این بیدادگاه دل فریبانه
نشستم بی قرار در حسرت خانه
در آنجایی که بودم من زمانی پر ز شادی
کنون هستم سرابی رو به وارونه
کنارم زندگي ها غصه ها گلها گذشتند
زمان طی شد دلم گشت پر ز ویرانه
به سان مرغ در زندان تمام روز میخوانم
چرا گشتم جدا از یار و کاشانه
دلم از غصه هایش قصه هایش شاد میخواند
به سان کودکی گاهی بخندد گاه هم گریه
هنوز خواند نوایی مرغک بی جان تنهایم
 نوایی تا شود پر این زمان و این غمک لحظه
ساده
مهر 1391
خلاصه مدیریت زمان برایان تریسی
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
About 700,000 results (0.42 seconds)Search ResultsWeb results95 توصیه برایان تریسی برای مدیریت زمان بهتر که لازم دارید .https://sookhtejet.com › 95-توصیه-مدیریت-زمان-برایان.Translate this pageMar 21, 2016 - اگر تمام کتاب های برایان تریسی را بخوانید و بخواهید بهترین تکنیک های او را در زمینه مدیریت زمان بدانید، به این نکات طلایی میرسید.خلاصه کتاب مدیریت زمان برایان تریسی Archives | سوخت جتhttps://sookhtejet.com › tag › خلاصه-کتاب-مدیریت-زمان.Translate this pageMa
دوران زندگي امام زمان (عج)
دوران زندگي حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود که به شرح زیر می باشد :
۱) از تولد تا غیبت امام زمان (عج):
امام
زمان (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی امام حسن عسکری علیه
السلام به صورت نیمه مخفی زندگي کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت
امام
حسن عسکری علیه السلام در این دوره
انجام دادند این بود که امام زمان (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا
در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف و دو دستگی نشوند.
۲) غیبت
ما می پنداریم که در نقطه ی الف از زمان به دنیا آمده ایم و در نقطه ی ب از زمان می میریم و نابود می شویم، و فقط در میانه ی نقطه ی الف تا ب است که از هستی برخورداریم. تا زمانی که این تلقی غلط با ماست رنج خواهیم برد و رنج خواهیم داد. کره ی زیبا و زنده ی زمین را مآلا همین تلقی غلط است که تهدید می کند. دومین رای غلط ما این است که ما همین بدنیم، و هنگامی که این بدن می میرد ما نیز نابود می شویم. این رای غلط چشمان ما را به روی تمامی راه هایی می بندد که به وسیله آ
ریشه ام را میدهم بر بادریشه ام در باد با پرتویی از نور می رقصد 
ریشه ام در باد ، ریسمانی است که بر پشت حقیقت می زند شلاق 
ریشه ام در صبح ، راه فجر را پر می زند 
و دزون شب لنگ لنگان خويش را
سوی آبادی خواب می کشد
ریشه ام سر هر روزنه ای
سر در اندیشه ی رفتن دارد
و زمان را در بندش آغوش
و مکان ها را شکافته از پس دیگر
ریشه هایم تنها
بی رنگ ترین لحظه ها را رشته های ریشه های من می سازند 
بیهوده ترین حس زمان را سر هر ریشه به درگاه غمی وصل دهد
تلخی عمق جهان یک ت
در عصر پس از برداشت طبیعت پسته نیازهای غدایی مختص خويش را دارا‌هستند . تغذیه فضای سبز پسته در تراز بعداز برداشت فرآورده کلیدی است . در صورت غفلت از آن ممکن است فضای سبز در گیر ضعف و زوال و سرخشکیدگی شوند! اکثری از زمان ها در عصر بعد از برداشت در بعضا از باغ ها ضرر آفت پسیل پسته بالاست و این مسائل جنگ شیمیایی را لازم و تحمیلی می نماید . متاسفانه اکثری از باغداران درین عصر مهم به عوارض متعدد عشق ای به سم پاشی در‌این زمان مهم ندارند! بخش اعظمی از ج
رئیس راءس آمار و داده ها راهبردی وزارت فعالیت ادامه داد : اشخاص مشمول اشتغال ناقص زمانی» , دربرگیرنده اشخاصی میگردد که طی زمان منشاء مورد سنجش , تصمیم به انجام ساعتها فعالیت بیشتر دارا‌هستند ولی کمتر از اندازه متبوع فعالیت می‌نمایند . اما می بایست بدین نکته اعتنا شود کسانی که به مقدار بازه زمانی زمان مقرر در هفته فعالیت می کنند اما گشوده نیز ضمن تصمیم به انجام فعالیت بیشتر , آمادگی انجام آن را هم داشته باشند , نباید قسمتی از اشخاص دارنده اش
قلب ماآتشفشانش مهدی صاحب زمان/جسم ماگشته امانش مهدی صاحب زمان/حضرتش مانند شمس وماه تابش میکند/حجت حق در جهانش مهدی صاحب زمان/کعبه هم درانتظار طلعت زیبای او/حق همیشه درفشانش مهدی صاحب زمان/جمعه هااین اشک چشمان مثل زمزم میشود/آن امام درنهانش مهدی صاحب زمان/گریه ها اندر فراقش حالتش یعقوبی است/ذکر ما فیض بیانش مهدی صاحب زمان/شد امید اهل بیت و حافظ قرآن حق/لطف حق درآسمانش مهدی صاحب زمان/دشمنان راحضرت اوخوار ورسوامیکند/تیرحق اندرکمانش مهدی صاحب
راه» مشخص است . مثل رود جاری است، گاهی رام و رقصان آرام و گاه
خروشان اما در یک مسیر مشخص رو به گور (گاه و گاهِ ملاقات با پیش فرستاده های مدّت عمر دنیایی خويش)
چاه ها ما را در خويش می مکند اگرنه راه» کاملاً روشن است
مگر که بی هیچ تردید
بر جایِ پایِ پیشروها» پا بگذاریم
و برای درکِ لذّات مانایِ مسیر عبور» تا گور ـ ملاقات با پیش فرستاده های مدّت عمر دنیاییِ خويش ـ
کتاب» را
مُحافظِ لحظه ها بکنیم
آگاهیکده آخِرین چشمه» آگاهیگاه»
شما را با راه
در مشتهامان آب میشوند گلوله‌های برفی خاطرات در شقیقه زمان این خون آفتاب بود که می‌‌طپید. جایی‌ عشقی‌ دفن شده بود در گودال سینه‌ای به فراخی دشت حاشا که خورشید در باختر مرگ، غروب خويش را به نظاره نشسته است دشت لبریز است از فریاد شقایق ها برای احمد حاجیان
من سرگذشتِ یأسم و امید
با سرگذشتِ خويش:
می‌مُردم از عطش،
آبی نبود تا لبِ خشکیده تر کنم
می‌خواستم به نیمه‌شب آتش،
خورشیدِ شعله‌زن به‌درآمد چنان که من
گفتم دو دست را به دو چشمان سپر کنم
با سرگذشتِ خويش
من سرگذشتِ یأس و امیدم.
زندان قصر ۱۳۳۳
دوران زندگي امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:
1) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):
2) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):
3) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):
4) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):

ادامه مطلب
خوشا سر به سوداى معبود سپردن و فرمان بردن از حضرت دوست!خوشا شیطان درون خويش را به بند کشیدن و از هر چه غیر دوست، چشم پوشیدن!خوشا لحظه قربانى کردن بت‏هاى ظاهر و باطن به پاى عشق و هم‏سفر شدن با راهیان کوى دلدار!خوشا گرگ‏ هاى خشم و غضب را از دیار دل خويش راندن!خوشا نوبت به زمین زدن ناقه‏ هاى تکبر که اسباب زحمت آدمى‏ اند و سد شده ‏اند در مسیر رستگارى‏اش!خوشا روایت بسم الله» بر گلوى خويش خواندن و کلمه توحید را بر تخت پادشاهى قلب نشاندن!خوشا جها
چند وقت پیش دوستی به دیدارم آمد. میان بحث‌هایمان حال هم اتاقیش را جویا شدم. گفت خبر کرونا که آمد دمش را روی کولش گذاشت و به سمت شهرستانش گریخت. بعد هم لبخندی زد و گفت نمی‌دانم او چرا از کرونا می‌ترسد. از صبح تا شب روی تختش دراز کشیده و یا سایت‌ها را بالا و پایین می‌کند یا در خوابی عمیق فرو رفته است. او از بیهوده زندگي کردنش، از هدر دادن کل زمان و زندگيش نمی‌ترسد ولی از یک ویروس کوچک می‌ترسد. آخر داستان این است که او را می‌کشد، مگر الان واقعا
آرزوهای بزرگ (Great Expectations)، رمانی است از چار دیکنز، نویسنده شهیر انگلیسی، که ابتدا به صورت داستان دنباله‌دار از دسامبر ۱۸۶۰ تا اوت ۱۸۶۱ میلادی در هفته‌ نامه سراسر سال به چاپ رسید. این رمان توسط ابراهیم یونسی به فارسی برگردانده شده و متن کوتاه شده آن نیز توسط مترجمانی چون مهدی سحابی و محسن سلیمانی به این زبان ترجمه شده است. وقایع این کتاب که به صورت زندگي‌ نامه از قول شخصیت اصلی داستان، کودکی یتیم موسوم به پیپ نگاشته شده‌ است، از سال ۱
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگِ قطعی  در کسری از ثانیه انجام میشود این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه ی مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند 
 یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگي دنیوی اوست شروع به مرور زندگي از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک
صد لشکر به فرمان دارم اما حبس و پاگیرت شدممیخکوب محکم به دیوار و به زنجیرت شدم
بی وفا این بی وفایی تا کجا مستمر است؟
آن زمان گفتی برو چندی است دلگیرت شدم
بگذر ای روز بدون یار و عشق
خود به چشم خود نبینی من که دل سیرت شدم؟
باز آی هر شب تو ای رویایی عشق
بنگر این رویازده بی شک که تعبیرت شدم
مردمان گویند که عمر بر حسب قسمت گذرد
هر زمان فکرت که کردم بی درنگ ترسان ز تقدیرت شدم
آنچنان آرامش جانی که هر شب قبل خواب
آن قدر فکرت کنم گویی که درگیرت شدم
من که با
بسم رب
 
اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کنبه جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن
دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردارهمین‌جا در کویر خويش مروارید پیدا کن
چه شوری بهتر از برخورد برق چشم‌ها باهمنگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن
من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می‌آیدبه آه عشق» کاری برتر از اعجاز عیسی کن
خطر کن! زندگي بی او چه فرقی می‌کند با مرگبه اسم صبر، کم با زندگي امروز و فردا کن
 
زندگي یک مسیر زیباست. هرچه بیشتر قد می‌کشد، تجربه‌های تازه می‌کند و راه‌های نرفته می‌رود؛ تماشایی‌تر هم می‌شود. باید بنشینی و ببینی که چگونه با رعنایی و تفاخر، رشد و بالندگی‌اش را به رخ نگاهت می‌کشد. خوب است که زمان می‌گذرد. خوب است که همه چیز و همه کس _اگر که بر قاعده درست خود باشند_ با گذر زمان، قدمت و قیمت می‌گیرند. من عاشق کهولتم. کهولت زندگي؛ خطوط نرم و رقصان بر چهره‌. آرامشِ برآمده از دانایی و بی‌‌بندی. پختگی. بی‌هراسی. رهایی. آسو
هیاهوی زمان» اثر جولیان بارنز.
این کتاب شرح زندگي دیمیتری شوستاکوویچ، آهنگساز مطرح روسه که در دوران حکومت استالین و بعد از اون خروشچف در شوروی زندگي و فعالیت میکرده و همه ی عمر، زندگي پر از وحشت و سانسوری رو تجربه کرده.
کتاب به شدت جذاب و قابل بحث و بررسیه. ترجمه ی کتاب برخلاف انتظاری که از پیمان خاکسار داشتم اصلا خوب نبود. در کل از اون دسته کتاباییه  که به شدت توصیه میکنم
بسم الله
 
مدتی ست که درحال مطالعه و بررسی حالات خويشم.
من تنها رسول این دنیا نیستم. همه ما لحظه ای رسول بوده ایم. لحظه ای حضور رسولی را در زندگي خويش تجربه کرده ایم و در نهایت، همچون همه آنها که رسل را با ناملایمتی دور کرده ایم و در انتظار سرنوشت مختوم خويش نشسته ایم.
 
چند بار کسی از روی تجربه بیشتر سراغ شما را گرفته و خواسته کمکی به شما بکند و شما رسول خويش را از خود دور کرده اید؟ پدر و مادر چند تن از شما، نکته ای را گوشزد کرده اند و شما گوش فرا
خیلی عجیب است، نقطه ی عطف زندگي من ۱۸ اردیبهشت سال ۷۴ است. من آن زمان هنوز متولد نشده بودم! 
احتمالا آن روز خداوند بلند تر از هر زمان دیگری فریاد میزده :‌ فتبارک الله احسن الخالقین.
آن قدر زیبا و کامل که نوشته ای در)وصفش نگنجد…
قدم دوم : بفهمید که چرا می‌خواهید پایتون را حافظه بگیرید
طراحی سایت اینک که پژوهش ها خويش را انجام داده اید و تصور نیکی درخصوص اینکه پایتون چه می باشد و چرا از آن به کار گیری میشود، دارید، دوره آن رسیده میباشد که مدتی راجع به اینکه چرا می‌خواهید پایتون را حافظه بگیرید، تصور کنید. سؤالات پایین را از خويش بپرسید و جوابها را با توجه یادداشت فرمایید:
امیدوارید با علم برنامه نویسی که در این زمینه بدست آورید، چه کاری انجام دهید؟جواب به‌این سؤال
فکر می کنید چقدر زمان خالص در یک زندگي ۷۰ ساله داریم؟
فوق العاده کم، فقط ۱۰ درصد عمر، برابر با ۵/۵ سال!!!
 
حتما به فکر خواهید رفت و حتما افسوس خواهید خورد…توصیه می شود بخوانید و مجددا ساعت زندگي را تنظیم کنید…
    دکتر حبیب زاده تا حال محاسبه کرده اید چقدر زمان خالص در عمرتان دارید؟ برای شما حساب کرده ایم:
    در یک محاسبه بسیار ساده، اگر بنا باشد هر انسانی متوسط ۷۰ سال عمر کند (که ظاهرا در زمان ما این اندازه عمر، حداکثر مقدار است)، و روزانه:
 
گریزان‌اند از حقیقت، چون به صورت دل بسته‌اند. گریزان‌اند از کلام خوشان، چون به اندوهگینان و به عارفان ظلمت دل بسته‌اند. از خويش گریزان‌اند، زین سبب است این همه به دیگران آویخته.
از موسیقی گریزان‌اند، چون به نواهای کهنه دل بسته‌اند. موسیقی نویی‌ست. از هنر گریزان‌اند، چون هنرْ تغییر مدام است، و از تغییر گریزان‌اند، چون تغییرْ رسم بی‌رسمان است. بی‌رسمی، رسم جسوران است. صوفیان هوایند و هوشان بی‌هوست.
به خود می‌خوانم و از خود وا می‌کنم.
می دانستید اکسیژن خالص مو جود در هوای کیش , بیشتر از سایر جاهای جذاب کشور ایران است! همین مورد سبب ساز شده تا آلودگی هوا در کیش , کمتر از باقی بخشها کشورمان باشد . پس شایسته ترین زمان هجرت به کیش را تعیین نمائید و چمدان خويش را ببندید . البته چه هنگامی به کیش بروید تا با خریدهایتان در قرعه کشی کمپانی کنید؟ آن جور از مسافرانی که شایسته ترین فصل مسافرت به مروارید خلیج فارس را نمی دانند با ما همراه باشند .فکر کنید که به کیش رفته اید و قصد دارید تا یک
 
انیشتین: اگر انسان ها در طول عمر خويش میزان کارکرد مغزشان یک میلیونیوم معده شان بود اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.
چهار چیز است که قابل بازیابی نیست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپری شدن.
زندگي تاس خوب آوردن نیست، تاس بد را خوب بازی کردنه.
مردان مردد هرگز موفق نمی‌شوند.ناپلئون
اگر یه روز شاد بودی آرام بخند تا غم بیدار نشه و اگر یه روز غمگین بودی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه.
اگر همان کاری ر
هنگامی که چشم ها از سنگینی زمان به روی هم میروند، هنر به مانند پر لطیفی مرا قلقلک می کند تا زیبایی رو ببینم.خط هایی پر شده از آزادی فرم ها را می سازند، و واژه ها و رنگ ها و نت ها در آن غرق می شوند.ابژه ها از گرمای نگاهم در این بهار آب می شوند، و قطراتش بر روی زمان می چکد؛ زمان تهی می شود و عطرش همه جا می پیچد. 
 
زندگي هر انسانی، در جامعه‌های بشری، بر دو گونه هست: زندگي‌ای خودخواهانه و حیوان‌وار زندگي‌ای غیرخواهانه و انسان‌وار 
یا به تعبیری دیگر: زندگي‌ای قطره‌ای و زندگي‌ای دریایی. در زندگي قطره‌ای، روح انسان و احساسات و افکار او، مانند قطره‌ای کوچک و محدود است که تنها خود را می‌بیند و خود را می‌خواهد، و کسانی و چیزهایی را که به خود او مربوطند، نه دیگران را. این انسان حقیر، همین که خودش و فرزندانش سیر شدند. دیگر به هیچکس دیگر و انسان دیگر
برای تو و خويش 
چشمانی آرزو می‌کنم
که چراغ‌ها و نشانه‌ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی 
که صداها و شناسه‌ها را در بی‌هوشیمان بشنود
برای تو و خويش ، روحی 
که اینهمه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود
ما را از خاموشی خويش بیرون کشد
 و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم
ماگوت بیکل
عنوان این سری مطالب دوزیستن است.
نام مدل زندگي‌ام را دوزیستن گذاشتم. البته این تنها چیزی است که در حال حاضر به ذهنم رسیده و ممکن است در آینده تغییر کند. در این وبلاگ به صورت ناشناس می‌نویسم و نمی‌دانم گفتن جزییات زندگي‌ام چقدر می‌تواند هویت من را آشکار کند. اما مگر کسی دیگر وبلاگ می‌خواند؟
نام مدل زندگي‌ام را دوزیستن گذاشتم. راستش را بخواهید این زندگي از زمان کنکور و قبول شدن در یکی از دانشگاه‌های قم شروع شد. در آن زمان سه چهار روز از هفت
✨انتشار جزوه سبک زندگي
کاری از کارگروه سبک زندگي انجمن اسلامی ۱۳۴۸
#نسخه_کم_حجم
دریافتعنوان: سبک زندگي ایرانی اسلامی دانشجویانحجم: 1.46 مگابایت
سبک زندگي خود را درست کنیم
مدیریت زمان
تفریح و نشاط
سواد رسانه‌ای در استفاده از فضای مجازی
عبادت
کتاب و کتابخوانی 
و کلی چیزهای دیگه که مطمئنا توی زندگي‌هامون جای خالیشون کاملا حس میشه.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها