نتایج جستجو برای عبارت :

زبانم قاصر از تشکره

امروز تولد عزیزیست که به من زندگی کردن آموختشاد بودن آموخت یاد داد مهربان باشم و کینه ای از کسی به دل نداشته باشم کسی که به من آموخت افسردگی های چون زهر کنکور رو ببوسم و بذارم کنار و به زندگیم شربت شیرین عشق را  همچون اضافه کردن شربت شیرین به حلوا بیافزایم هر چند اسمش مجازیست اما حقیقی تر از هر دوست دیگریست اقلیما را می گویم :) همان مریم گل منگولی خودمهمان کسی که در روز تولدش کلی آرزوهای خوب دارم  کسی که زبانم از توصیفش قاصر است همان کسی که نمی
دانستنت و خودت را به ندانستن زدنت بد نقره‌داغم می‌کند؛ و انگارِ همیشه، این‌ را هم می‌دانستی و چه غم از این همه که حاشیه‌نشین‌تر از همیشه، مدت‌ها حتی نامت، وردِ زبانم، بر زبانم نچرخیده  و انگار نمی‌تواند که بچرخد اصلا و چه سرّی‌ست را نمی‌دانم؛ خلافِ همیشه‌ی تو. 
من گفتم زبانم خوبه ولی نه در این حد که:/ :))) خیلییی تیپیکال تر!!! -_-
متن تخصصی اخه . دیده بودم اینجام بچه ها داشتن، چطور تونستید از پسش بربیاید
خب بله ترجمه که شود اسان شود ولی سر همین ترجمه ٦صفه اول پدرم درومد
همش ارزو میکنم کاشششش یه ایلتسی بودم
دوس دارم ی ورد بخونم و زبانم فول شه
برم که کلی کار دارم صب بخاطر ومپایر ب هیچی نرسیدم این فصل ٥ رو تموم کنم دیگه نمیبینم فعلا قولل
دانلود آهنگ میگویند میروی با آخرین باران زبانم لال کسری زاهدی
 
Download Music  Kasra Zahedi – Migooyand Miravi Ba Akharin Baran Zabanam Laal
 
متن آهنگ کسری زاهدی میگویند میروی با آخرین باران زبانم لال
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
میگویند میروی؛ با آخرین باران زبانم لال ||♫
میگویند: از دلم دل میکنی، آسان زبانم لال ||♫
{ با صدای کسری زاهدی }
من گاهی با خودم در خلوتم آهسته میگویم
مبادا راست باشد!!! حرف این و اون زبانم لال ||♫
میترسم از این راه، از دردِ بی درمان ||♫
تو میروی؛ یک رو
هر شب ساعت هشت شبکه سلامت بازی مافیا رو نشون میده که مجریشم بهنام تشکره. واقعا برنامه خوبیه بعضی وقتا میخندی ، تعجب میکنی عصبانی میشی که ای بابا دارن شهروندی میندازن بیرون !! الان یهویی یاد یه قسمتش افتادم که مافیاعه اکثر اوقاتی ک میخواست حرف بزنه هی می‌گفت من گیجم. من گیج این بازیم (منظورش این بود که نمی‌دونم کی شهرونده کی مافیا) خلاصه هر وقت مافیاها دارن حرف میزننن هی میگم من گیجم یا من گیج این بازیم :دی 
انشاالله شماها هیچوقت گیج زندگی نشی
دانلود آهنگ میگویند میروی با آخرین باران زبانم لال کسری زاهدی
 
Download Music  Kasra Zahedi – Migooyand Miravi Ba Akharin Baran Zabanam Laal
 
متن آهنگ کسری زاهدی میگویند میروی با آخرین باران زبانم لال
—–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
میگویند میروی؛ با آخرین باران زبانم لال ||♫
میگویند: از دلم دل میکنی، آسان زبانم لال ||♫
{ با صدای کسری زاهدی }
من گاهی با خودم در خلوتم آهسته میگویم
مبادا راست باشد!!! حرف این و اون زبانم لال ||♫
میترسم از این راه، از دردِ بی درمان ||♫
تو میروی؛ یک رو
کسری زاهدی زبانم لال
دانلود آهنگ فوق العاده زیبای کسری زاهدی بنام زبانم لال
موزیک زبانم لال کسری زاهدی
پخش آنلاین و لینک دانلود پرسرعت آهنگ زبانم لال با صدای کسری زاهدی
لینک مستقیم دانلود آهنگ ایرانی زبانم لال کسری زاهدی با بالاترین کیفیت
دانلود آهنگ جدید کسری زاهدی به نام زبانم لال
دانلود موزیک کسری زاهدی بنام زبانم لال با لینک مستقیم و پخش آنلاین
آهنگ ایرانی کسری زاهدی بنام زبانم لال
Kasra Zahedi Zabanam Lal
 
دانلود با کیفیت 320
Download
دانلود با کیف
دوست دارم هرچه بی دلیل بر ذهن و زبانم غلت می خورد را بنویسم مثل گل یاسی کوچک و کبود در کنار راه درشکه رویی که دو رد بزرگ موازی و خاکی بر علف های سبز کشیده. گل یاسی که کوتاه است و می میرد و ما نیز می میریم! چه خبر خوبی! الان یادم آمد ما هم می میریم و شاد شدم. کاش کسی بود که هر وقت می دیدمش به جای واژه های بی معنا و بی دلیل سلام و خوبی و خسته نباشی به من بگوید هی علی! تو خواهی مرد و باور کنید هر دفعه می روم نزدیک و دستش را می بوسم. آخر از مرگ چه زیباتر در ز
امروز کلاس زبان بودم
با استاد زبانم صحبت کردم
قرار شد کار ویرایش کتابم رو انجام بده
کتابی که هنوز حتی یک صفحه هم نوشته نشده!!
فکر بدی نیست خودم سعی کنم ترجمه کنم و استادم ویرایش
شاید حدود یک سال نوشتن ترجمه و ویرایش کتاب طول بکشه
اما اتفاق خوب اینه که امروز اولین جملات کتاب نوشته شدن
شاید این دست نوشته ها هیچ وقت کتاب نشن
ولی ارزش امتحان کردنش رو داره
سال قبل گفته بودم که استاد زبانم از برنامه های سال جدیدم پرسید
امسال کلی برنامه داشتم
نگم ب
من کلا آدمی نیستم که وقتی مشکلی پیش بیاد بشینم به تسلیم شدن، یعنی عموما مدلم اینطوریه که پنج دقیقه غصه میخورم بعدش میگم خوب حالا باید چکار کنم؟ اما این چند روزه فقط غصه خوردم و دیگه یه موقع هایی حریف اشکهام نشدم. دیروز برای اولین بار یهو دیدم دارم نفرین میکنم! منی که اصلا تا حالا زبانم به نفرین باز نشده بود اصلا انگار میترسیدم از نفرین کردن، انگار تا الان خجالت میکشیدم از نفرین کردن، انگار نفرین کردن بهم نشون میده طرف چقدر بیچاره و مستاصل ش
شمشیر شکسته
افتاده گوشه‌ی میدان
جنگجویی که از جنگ،
فقط قصدش را داشته
نجنگیده، تمام شده‌
به این فکر می‌‎کند که شاید، عرصه عرصه‌ی او نیست
رجز خوانیِ کودکانه را کنار بگذارد
بنشیند کناری
و کمی شعر بگوید و داستان بنویسد
*
سلام بر رزمنده‌ی معمولی! که منم
سلام بر زبانِ قاصر و قلمی که خیمه‌ی پناه من است
 
دنیا ظرفیت جبران برخی کارها را ندارد، هر چقدر هم به ازای آن پول بدهی، مقام بدهی، اصلا خود دنیا را به جایش بدهی؛ برای همین است که یک جایی داریم به نام قیامت که این جنس کارها و اعمال آن‌جا جبران شود.
بدون هیچ‌گونه تعارفی زبان قاصر است از پس قدردانی و تشکر از پزشکان و پرستارهایی بر بیاید که در بیمارستان‌ها مشغول خدمت‌رسانی -غیرقابل جبران در دنیا- به بیمارانی هستند که با ویروس کرونا دست به گریبانند. فقط خواستم بگویم دعاگوی شما بزرگوارن هستیم
امروز که زهره گفت چرا نه پستی گذاشتی نه استوری یادم افتاد که چقدر زبانم گرفته. آمدم اینجا و دیدم آخرین پستی که نوشته ام برای روزهایی بوده است که داشتم در تلاطم رفتن و نرفتن دست و پا می زدم.
مرا بردی رفیق. راهم دادی. هر چند هنوز نمی دانم خودم را خواستی یا برای تنها نبودن و خوشحال تر کردن آقای میم اجازه همراهی ام را صادر کرده ای که البته هر کدام باشد من خوشحالم.
مرا بردی رفیق . گذاشتی در طریق خانه پدری تا حریم امنت نفس بکشم؛ گذاشتی بنشینم وسط بین ال
هم اوّل تاریخ تو، هم آخر تاریخ تو محفل به محفل دم به دم بر منبر تاریخ تو
هم سجده‌ی محراب تو، هم چرخش مضراب تو هر صحنه‌ای هر گوشه‌ای بازیگر تاریخ تو
آن مغرب خودخواه تو، این مشرق گمراه توهر چشمه‌ی خون‌گشته بر خاکستر تاریخ تو
در روح چون برخاستم دیگر زبانم کور شد چون دود من بر آسمان، در مجمر تاریخ تو
با من ز راز عشق گو، فردا مرا در کار نیست در رفته از ادوار من، در هر سر تاریخ تو
بی مرز در هر آسمان، از قلب حق تا بر زمین هم این ور تاریخ تو، هم آن و
پندارند حق همان است که می اندیشند یا همان که رفتار می کنند. گمانشان بر این است که حقی بر گردن خلق دارند و حال اینکه اگر دقت کنند حق عظیمی بر گردن خویش می بیینند. به راحتی تهمت می زنند و سخت زبانند اما از سختی زبان دیگران می نالند. خدایا اگر جاهلند و قاصر، به صراط مستقیم هدایتشان فرما و اگر مقصرند ببخششان که هرچند آنها لایق بخششت نیستند لیکن بخشش مرام توست.
پ.ن: ضمیر مخاطب در نوشته سببش تقویت خطابه است نه استثنا بودن نویسنده.
زبانم  لال  دیدم بر جهنم
شوی داخل،ولی افسرده ای تو
دودستی داده ای اموال وراث
زهستی جان فقط آورده ای تو
شدی قاضی،شدی هم متهم تو
که چون تابوت را هم خورده ای تو
ز برزخ آمدی بیرون تو  برزخ
بپرسیدی چراتو زرده ای تو
بگفتی هست اموالت فراوان
هزاران سود بیجا برده ای تو
بگفتی جزربا خواری وآن کار
گناهانی دگرهم کرده ای تو
بگفتی گر که برگردی به دنیا
دهی سیلو بجای گرده ای تو
به لب دارم سخن هارا نگویم
قیامت تاشود،در پرده ای تو
بگفتم من کمی از آنچه دیدم
خدا ر
این موی سفیدم همه از غصه عشق است عشقی که شده یک طرفه آفت جانم این آفت جان گشته مراآب حیاتی هم گشته نفس هم شده است سفرهٔ نانم این عشق که جاری شده در خونُ رگ من اکنون هویداست دز شعرُ زبانم این عشق مرا پیر کندمثل زلیخا یاآخرازاین عشق بمیرم نمانم رسوای جهان.
پارسال تابستون مدیر آموزشگاه زبانم بهم میگفت بیا و به حرفم گوش بده بزن تربیت معلم و میبرمت اون یکی شعبه آموزشگاهم هم بهت کار میدم و بیمه ات میکنم و فلان
روزهای اخری که خوابگاه بودم و مشغول درس خوندن واسه امتحان ها ، مامانم بهم خبر داد که همین استاد عزیز زبانم ازش پرسیده که لیمو میاد واسه تدریس کلاس های تابستون یا نه
من هم که تو فکر پیدا کردن کار واسه تابستونم بودم گفتم اگه چندتا کلاس باشه که ارزش وقت گذاشتن و رفتن داشته باشه میام
شنبه صبح خوا
خلوت عشق به روی هر کسی باز است   
    نغمه نت خوانی ما دنیای راز است
 عشق سر فصل همه غم هایم بود و تو هرگز
 ندانی که غمم بی ته و بی آغاز است
در بیابان می رفتم و ورد زبانم شده بود
درد غزل عشق پر سوز و گداز است
رویای بزرگی است زلف در خاطر من 
گیسوان پر مهر تو ای یار چه ناز است
بر در و دیوار زمان می نویسم یاد تو را
آید روزی که دلم به عشق بی نیاز است
شاعر عیسی کیانی
متن اهنگ حجت اشرف زاده به نام نگارم
به خیالت امشب ای بی وفا نگارم سر به شانه های خیابان میگذارمکوچه در هوایت هوایی شده امشب بی قراری ام را به باران میسپارمبه باران میسپارمیار شیرین زبانم چراغ خیالم ماه زیبای من آرزوی محالمقهوه ی چشمت افتاده در کنج فالمعطر زلف تو پیچیده در این حوالی بی تو غمگین شده جاده های شمالیدل شده پای عشق تو حالی به حالیای پری بیا با دلم بمان تا طلسم غم با نگاه تو بی اثر شودمیشود شبی میشود شبی غرق خنده ی عاشقانه تو سحر شو
به نام خداوند بخشنده و مهربان
قوی نبودن زبانم (هر چند دوست ندارم اینطور توصیف کنمش! میگم چرا.) به شدت هرچه تمام اعصابم رو بهم میریزه، کلی وقت ازم میگیره، تهش سر کلاسش قلبم میاد تو دهنم :/ و حس منگول بودن بهم دست میده.
 دوست ندارم بگم زبانم ضعیفه چون همونطور که گفتم کلاس زبان نرفتم و واقعا ضعیف نیست! این حرف نزدنم اعصابم رو خرد میکنه. فاک به این وضعیت، ینی تو همین شرایط فقط زبانم فوق قوی بود تقریبا میتونم بگم حالم خیلی بهتر بود! خیلی خیلی بهتر.
متن آهنگ مهدی یغمایی بنام شهر آشوب
دل از ما میبرد دائم نگاری که تو باشی
جهان خلاصه است به کناری که تو باشی
برایت به جز عشق چه شعری بسرایم
که از شوق تو ای عشق غم از دل بزدایم
من برایت بی قرارم فدایت هر چه دارم
چه حالی بهتر از این که باشی در کنارم
بخند آرام جانم چه کردی مهربانم
که جاری می شود اسم تو دائم بر زبانم
عاشق منم باور کن ای جان فقط لب تر کن
با خنده هایت جانا حال مرا بهتر کن
شیرین شهر آشوبم تا با تو هستم خوبم
تنها تویی محبوبم ای جان
من برایت ب
فردا کلاس زبانم برای چند تا دختر ده،یازده ساله شروع میشه و من نشستم دارم یه ویدئو میبینم در مورد اینکه چطوری انگلیسی رو به بچه‌ها یاد بدیم که خسته نشن و براشون جذاب باشه!
که همون اول فرمودن:
 First of all let me tell you what you shouldn't do:
Do not send your children to english classes!
دیریست که با یاد تو من خانه نشینم چه کنمآشفته دل و خسته ز هر مسلک و دینم چه کنم
تنها تر از آنم که به جز صرف ضمیرت دگرم باشد پیشجز  یاد تو ام نیست به فکر و به زبانم چه کنم
آلوده ی عشقی شده ام پاک ، زمینی نشدهدر محضرت ای خوبترین ، سرو چمانم چه کنم
گویند چرا غافل دنیا شده ای ، سر به خرابات زنی راه دگرم نیست و چون معتکف پیر مغانم چه کنم
چقدر زبانم خوب شده خودم باورم نمیشه اصلا. تونستم یک صفحه بنویسم یعنی این قرار رو با خودم گذاشتم هرچقدر که بلدم روزی یک صفحه بنویسم. قبلا ها نه میتونستم و نه میخواستم و نه حتی بلد بودم که بخوام انجام بدم همچین کاری رو. جدا از این چه فرانسوی و چه انگلیسی میخوام به پادکست یا تدتاک هم گوش بدم. خب کلی هیجان زدم. الان که به دفترم نگاه میکنم میبینم چقدر کار انجام دادم دمم گرم. امروز روز من هست انگار. تازه کتابهای انگلیسی هم میخوام بخونم بدون ترجمه کردن
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
بعد از قرن‌ها حکومت شیعه ای بوجود آمده است
اگر ما شیعه امام زمان هستیم باید الگوی رفتاری ما مولایمان امام امیرالمومنین علی علیه الاف السلام باشد و بس.
مولایمان با اینکه جامعه تردش کرد و همسرش را کشتند و خانه نشینش کردند
جامعه را ترک نکرد و تمام تلاشش اصلاح و کمک بود،حتی به قاتل همسرش،
امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه الاف السلام
به هیچ وجه نگفت دیگرکاری به این مردم ندارم ، به من ار
 
 
نگاه عاشقانه‌ای به قابلمه‌ی کوچک خالی روی پتویم می‌اندازم و فکر می‌کنم 
چه لحظات کوتاه و لذت بخشی را با قابلمه‌ی سوپ ماست 
وکتاب زندگی بهتر” روی تختخواب و در سکوت کامل گذراندم!
گاهی باید ذهن را خالی کرد و فقط
از آن” کمال استفاده را برد که چه اندازه سخت است.
زبانم را روی لب‌هایم میکشم تا باقی مانده طعم سوپ را ببلعم.
تا آخر تیرماه به خودم مهلت دادم. آخرین مهلت.
اگر کرم فرمودند، که هیچ
اگر باز لایق نبودم، جنازه ام روی دست های مبارکشان خواهد ماند. دفنم کنند.
+ فکر میکنم این اولین پستی باشد که صریح ننوشتم. این هم خیانت در امانت. یک جور تلخی کشنده ای زیر زبانم حس میکنم که میخواهم تمام وجودم را به بیرون تف کنم. تف، تف.
من باشم 
دلم تنگ باشد 
تو باشی 
غروب باشد 
باران هم که ببارد 
اشتباهی سلامت می دهم 
ببخش بانو جان 
دلم تنگِ کربلاست 
اشتباهی بر زبانم 
وقتی چشمم به گنبدتان افتاد 
السلام علیک یا اباعبدالله آمد.
 
 
صلی الله علیک یا فاطمه المعصومه س
 
 
گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می گیرم! ولی حریف افکارم نمی شوم!چقدر دردناک است فهمیدن.!!!خوش بحال عروسک آویزان به آینه ماشین،تمام پستی بلندی زندگیش را فقط میرقصد.!!!کاش زندگی از آخر به اول بودپیر بدنیا می آمدیمآنگاه در رخداد یک عشق
ادامه مطلب
بچه که بودم ابتدایی اینا کلاس زبان میرفتم . از سوپرمارکت در اومدم یهو سه تا خانوم دیدم یکیش اشنا میزد منم نگاه میکرد معلم زبانم بود . بد پیر شده بودا . داغان :|
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
بهش پیام دادن : عاشقتم بای 
میگیم این چیه؟ کیه ؟ چه خبر؟
میگه به من چه ؟ خط به اسم چنگیز 
اقا ما غلط کردیم برات خط گرفتیم ؟:|
تو داری از خط استفاده میکنی بعد چون خط به اسم من به من پیام دادن ؟ :|
 
منبع
از اون عکسا که باید امروز می گرفتی

کلا خودم به فکر این بودم دوباره زبانم رو شروع کنم . یعنی مصداق واقعی مدرکت رو بذار در کوزه و اینا . چون من مدرک زبان گرفتم ولی الان واقعا به خود ِ زبان نیاز دارم تا مدرکش . یعنی کسی مدرک می خواد بیاد بهش بدم فعلا تا باطل نشده منم در مقابل بتونم دوباره بازیابی کنم دانش زبانم رو ! همین قدر رویایی و دست نیافتنی . ولی خوب نیست اینطوری دیگه . کلا تجربه به من ثابت کرده برای هر چیزی که می خوای ( غیر از اونایی که بعضی
امروز چهارتا کتاب سفارش دادم دوتاش فارسی که میشه منطق نوشتهٔ محمد رضا مظفر و دیگری هم در باب دوستی نوشتهٔ دومنتنی و دوتای دیگه که انگلیسی هستن هری پاتر جلد یکش و ماتیلدا ^___^ حالا لابد میگی نه به منطق خوندنت نه به ماتیلدا خوندنت :دی خب چون سطح زبانم هنوز مونده که بیاد بالا باید به کمک کتاب خوندن بهترش کنم و یاد بگیرم حرف زدن رو اینو یه عزیزی بهم گفت و یادم داد در نتیجه باید کتابهایی رو بخونم که برای بچه ها و نوجوانها نوشته شدن و سخت نیست متنشون
شفا گرفتن زائر امام رضا علیه السلام در حرم آن حضرت (به روایت اهل سنت عمری)
جوینی از علمای بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
۴۹۱- أنبأنی الشیخ محی الدین عبد الحمید بن أبی البركات الحربی، و أمین الدین أبو الفضل إسماعیل بن أبی عبد اللّه ابن حمّاد العسقلانی، قالا: أنبأنا أبو أحمد عبد الوهاب بن علیّ بن علیّ إجازة، أنبأنا زاهر بن طاهر بن محمد المستملی [ظ] إجازة، قال: أنبأنا أبو بكر الحسین بن علیّ، أنبأنا محمد بن عبد اللّه الحافظ، قال: سمعت أبا القاسم ابن
دم دم زمستون می خورد بوی نان گرمی به مشام
دل و دیده هر دو کنند یاد مادر بی ادعایم
سالهاست که آغوش پر مهر او را دیگر نمیبینم
آن موقع صبح که بسم الله بسم الله به زبانم میگذاشت
آن موقع که دعا پشت سرم میکرد
آن موقع جواب داد من بر سرش سکوت بود
آن موقع که درد من دوایش درست او بود
آن موقع که خوشحالیش خوشحالی من بود
و آن موقع که.
کاش که یک لحظه دگر برگردم به عقب و ببینم آن چه که او دوست دارد و بکنم آن چه که او میخواهد
کاش.
خب امروز اخرین روز سال نود و هفت هست و من به شدت از عملکردم در سال نود و هفت راضی بودم. امتحان زبانم رو انداختم هفده فروردین و فارغ از نتیجه امتحان هر چی که باشه شروع سالم رو میزارم بعد از ۱۷. کل عیدم مرخصی گرفتم تا کمی منسجم تر رو چیزایی که یاد گرفتم تمرکز کنم و برم برای امتحان. اهداف امسال و دستاوردهای سال پیش کاملا مشخصن و میزارم بعد ۱۷ با فکر باز بنویسم.  
واکنش بهرام نورایی به حادثه برخورد موشک سپاه به هواپیمای مسافر بری
" مینویسم و پاک میکنم "
زبان قاصر است از جنایت سپاه هرچقد بنویسیم باز حس میکنیم کم نوشته ایم و پاک میکنیم که دوباره بنویسیم و دوباره .
تحلیل خودتان را میتوانید در کامنت بنویسید #برداشت_آزاد

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها