نتایج جستجو برای عبارت :

رعیت شیطون منgo

مَثَل آن دختر مَثَل آدم و حواییست که به دلیل
رعایت نکردن قانونِ بدون دلیل عالم بالا، از بهشت پیاده‌شان کردند، بعد هم فرمان
رسید که باید عذرخواهی کنند تا بتونند روی زمین زندگی کنند. رعيت باشی این مثل به
گُوشَت نخورده است به گُوشت و پوست و استخوانت رسیده است، زن رعيت یا رعيت زن باشی
نصف این مثل که نه، دو برابر آن به تو به ارث رسیده است. فقط یک جای این مثل می‌لنگد
و آن این که برای ما سیب‌زمینی‌ها داخل اسنپ‌های زمینی، بهشت داخل جهنم هم نیست. راس
ان شاءا. دیگر این دفعه میام پای کارش.
آره. اصلا اینجا میذارم تا ریا بشه. (خطاب به هوای نفسم!)
میدونم هوای نفس و شاید شيطون بیکار نمی شینن. (میدونی چرا گفتم شاید شيطون؟ آخه شاید در حد وسوسه کردنش نباشم. منظورم اینه شاید همون هوای نفس کارم رو بسازه و نیازی به وسوسه شيطون نداشته باشم.)
یا زهرا (س)
این مال هفته اوله. (از فردا! از شنبه!)
بسم الله
کتابی که این هفته خوندیم دختر رعيت بودو طبق نظریه چندصدایی باختین بررسیش کردیم.خلاصه این نظریه میگه که کتابهایی ارزش ادبی دارن که نویسنده قصد القای جهت فکری خودش به مخاطب رو نداره و اجازه میده تمام شخصیت های داستان خط فکری خودشون رو آزادانه نشون بدن.قرار نیست ته همه ی داستانها خطوط فکری همسان بشن و
جالبه که کتابهایی که میخونیم رو با این نظریه بررسی کنیم
آخر این کتاب دختر رعيت من رو شوکه کرد.اصلا انتظار اون همه بی رحمی رو نداشتم اما کلا پا
سلام :) حالتون چطوره ؟ 
این روزا اینقدر درگیرم که اومدنم به اینجا از اولویتام خارج شده 
پسر مدتیه سینه خیز میره و این روزا تبدیل به سینه خیز سرعتی شده 
مدام باید دنبالش این ور اون ور برم 
راستش خیلی خسته کننده است 
مخصوصا این که دست تنهام :( 
چقدر بده این تنهاییِ لعنتی !

همین پسر شيطون گاهی اینقدر خودشو لوس میکنه که میگم خدایا من چندتا دیگه ازین بچه ها میخوام
ولی باید حواسم باشه احساسی تصمیم نگیرم :))))
بسم الله الرحمن الرحیماللهم عجل لولیک الفرجزمین بازی خدا پیچیده تر از اونیه که ما فکر می کنیم اینطوری نیست که اگر نخواستی برای خدا بازی کنی رها بشی تا تو زمین هرز بگردی، خدا یه شيطون برات ردیف می کنه که مدیریتت کنه بازی رو به هم نزنی. اگر نخواستی جزو کلاه سفیدهای عالم باشی مجبوری سیاه بازی کنی.  أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطینَ عَلَى الْکافِرینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (مریم  83)#سیاه_بازی_نکنیم#کلاه_سفید_باشیم#قرآن_کتابی_برای_فهمید
میگویند روزی امیرڪبیر ڪه از حیف و میل شدن سفره‌های دربار به تنگ آمده بود.به ناصرالدین شاه پیشنهاد ڪرد ڪه برای یک روز آنچه رعيت میخورند میل ڪند،
شاه پرسید مگر رعيت ما چه میخورند؟؟؟ امیرکبیر گفت: ماست و خیار 
ناصرالدین شاه سرآشپز را صدا زد گفت:ڪه برای ناهار فردایمان ماست و خیار درست ڪنید
سر آشپز دستور تهیه مواد زیر را به تدارک‌چی برای ماست خیار شاهی داد :✦ ماست پر چرب اعلا✦ خیار قلمی ورامین✦ گردوی مغز سفید بانه✦ پیاز اعلای همدان✦ ڪشمش بدون
نادعلی ، در واستاندن عنان از دست ستار ، راست و به‌جا بر اسب قرار گرفت و با کنایه گفت :
- رعيت‌ها ، رعيت‌ها ! این رعيت‌ها عاقبت دست شما را میان حنا می‌گذارند ! نمی‌دانم چقدر می‌شناسی‌شان . همین‌قدر برایت بگویم که بدجوری متقلب ، دورو و بزدل هستند ! جلو اربابِ قُلدر از موش هم کوچک‌تر و ترسوترند ، اما همین که حریف را ناچار ببینند از اسفندیار هم پهلوان‌تر می‌شوند . برای همین هم ارباب‌ها می‌دانند چه‌جوری همراهشان تا کنند . اول اینکه همیشه‌ی خ
بر بالین تربت یحیی پیغامبر(ع) معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواستدرویش و غنی بنده‌ی این خاکِ درندو آنان که غنی‌ترند محتاج‌ترندآن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشانست و صدق معاملت ایشان، خاطری همراه من کن که از دشمنی صعب اندیشناکم. گفتمش: بر رعيت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.»به بازوان توانا و قوّت سر دستخطاست پنجه‌ی مسکین ناتوان بشکستنترسد آن که بر
"کوه به کوه نمیرسه، اما آدم به آدم میرسه"
در دامنه کوهی بلند، دو آبادی بود که یکی بالاکوه» و دیگری پایین کوه» نام داشت. چشمه ای پر آب از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید. این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد. روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود.پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت: چشمه آب در آبادی ماست، چرا باید آب را مجانی به پایین کوهی ها بدهیم؟ از امروز آب چشمه را بر ده
بهار پشت زمستان بهار پشت بهاردلم گرفت از این گردش و از این تکرارنفس کشیدن وقتی که استخوان به گلونگاه کردن وقتی که در نگاهت خاراگر به شهر روی طعنه های رهگذراناگر به خانه بمانی غم در و دیوارنمانده است تو را در کنار همراهیکه دوستان تو را میخرند با دینارنه دوستان؛ صفحاتی ز هم پراکندهکه جمع کردنشان در کنار هم دشواربه صبرشان که بخوانی به جنگ مشتاق اندبه جنگشان که بخوانی نشسته اند کنارتو از رعيت خود بیمناکی و همه جارعيت است که تشویش دارد از دربار
راست می‌گویند راننده‌ی اتوبوس سکته کرده است، اما راننده‌ی آن اتوبوس نه، راننده‌ی این اتوبوس. این کشور پر است از رانندگانی که سکته‌ی مغزی کرده‌اند. آن دائم الخمرهایی که مست قدرت می‌رانند و دوربین‌ها را از کار می‌اندازند. مسافر، دانش‌آموز زاهدانی‌ باشد یا دانشجوی تهرانی، کشاورز اصفهانی باشد یا کارگر اهوازی، اتوبوس راهیان نور و پر سر و صدا باشد یا هواپیمای عاشق کوه و یاسوج و دنا ، قطار سوخته‌ی تبریز باشد یا کشتی سوخته‌ی سانچی، کهریز
هی شيطون میاد دم گوشم وزوز میکنه مسعود تو نمیتونی ازدواج کنی و من به خودم میگم وقتی امام حسین علیه السلام ازم خواسته ازدواج کنم یعنی میتونم امام که حرف بیخود نمیزنه نعوذ بالله
دوباره شيطون میاد و با وسوسه و حب و بغض هام بهم میگه اگه ازدواج نکنی میتونی راحت تر بری سراغ اهداف فردیت ولی من به خودم میگم این آزمون ولایتمداریته و اون چیزی که امامت ازت خواسته بهترین چیزه برات
می نویسم کارمند و شما بخوانید ارباب !   
مینویسم مشاغل آزاد و شما بخوانید رعيت
اینکه کشورم ۲٫۵ میلیون کارمند (
ارباب ) دارد و الباقی رعيت و رعيت زاده هستند دروغ نیست .  گاهی به خان ها
فحش می دهند و نفرین میکنند و اما شمایی که مسول امضای چهاردهم پروانه
ساختمانی شهرداری عمبر آباد سفلی هستی ! شمایی که با تلفن نماینده مجلس
شهرتون یا سفارش امام جمعه یا نامه از وزیر یه شغل برات ساختن ، شما که
مستقیم بر سر سفره ی بیت الحال نشستی و بی واسطه و پر اشت
قبل از اصلاحات ارضی معمولا به کسی رعيت یا زارع صاحب نسق گفته می شدکه با داشتن یک یا چند عامل تولید، بر روی قطعه زمینی از مالک به صورت انفرادی و یا با اشتراک چند زارع دیگر به کشت و زرع می پرداخت و محصول بین او و مالک تقسیم می شد.
یکی از معانی نسق عبارت از نظم و ترتیبی است که در مورد توزیع آب و زمین بین روستاییان معمول است.
زارع صاحب نسق، مالک زمین نبود بلکه حق استفاده از آن را داشت. مالک بعد از مرگ زارع زمینی را که او در اختیار داشت به فرزند او واگذ
دانلود رمان برج زهر مار و دختر شيطون بلا 2 از کیانا بهمن زاده با لینک مستقیم
دانلود رمان برج زهر مار و دختر شيطون بلا 2 با فرمت پی دی اف و اندروید و ایفون
 
نویسنده : کیانا بهمن زاده
ژانر : عاشقانه , طنز
تعداد صفحات : 239
خلاصه کوتاهی از جلد اول:)آرام که از پدرش متنفر و مدام ازش درحال فرار بود به طور اتفاقی با آرسام آشنا میشه آرسام هم مردی بود که شخصیتش دقیقا مخالف آرام شيطون بود اما خب برحسب اتفاقاتی آرام به آرسام پیشنهاد یه ازدواج سوری میده تا بتو
شيطون ظاهرا" خیلی خدا را دوست داشت
و خیلی خیلی او را می پرستید
و در دربار او یکه تازی می کرد
خدا آدم را اختراع کرد و بر سر شيطون هوو آورد 
شيطون مزدش را گرفت
آدم سوگلی شد
شيطون حال آدم گرفت
خدا حالشان را گرفت و 
آدم به زمین آمد 
خدا فرمانی داد و هابیل درست عمل کرد
قابیل با بیل زد تو سر هابیل
هابیل مزدش را گرفت 
روزگار دست قابیلی ها بود 
تا اینکه همه جا قابیلی شد 
خدا به نوح دستور داد کشتی بسازد و همه را سوار کند
نوح به خدا گفت همه چه جوری سوار بشن
مدتی دلتنگی ما فراوان شد  برآن شدیم بازگریم پیج زیبایمان را از کنج عزلت دراوریمکه هرکجا گشتیم مطلوب تر از پیج همایونی مان نیافتیم.و من الله توفیق!__________گویا درنبودمان هم رعيت به پیج مان ورود و خروج داشته!:)________________نوشته ی قبلی مان شعریست بس دلکش .
1. صبحی که با چایی دارچینی که بابای آدم به آدم بدهد آغاز شود صبحی ست از صبح های بهشت.
2. میدونید از صبح تا حالا چه اهنگی افتاده سر زبونم؟ دختر مردم پکرم کرده شماعی زاده :))) بعد هی "پکر" رو میگم "کپر" کلی می خندم خودم به خودم :)) بعد تازه بیشتر اون قسمتش افتاده تو دهنم که میگه "میدونه، اره میدونه، خود شيطون بلاش میدونه" :))) بعد بابام در سکوت نگاهم میکنه :))) میگه حداقل یه چی بخون من بلد باشم. میگم تو چی بلدی؟ میگه بیا معین بخونیم :))) 
3. اون روز تو مدرسه قیاف
نکته قابل ذکر در این روستا، حضور شاعر محلی آقای حسن سجادی نیا کشاورز ۶۸ ساله است 
که یک نمونه از اشعار این شاعر:
من نخواستیم گذشتا رو بکنم 
مردم کهنه تازه پارا کنم
ارباب ترس، رعيت خواب نداشتی
حصیر سرخوفتی، شکمه گوشنه داشتی
اول صبح تا سر شب دووستی
ای جفت گالوش راشون ره نداشتی 
تورش تره چمپا برنج نداشتی 
کره عسل رنگ بی دی نداشتی 
تا که بو بو اصلاحات اراضی
مولغا ببوسته ارباب رعيتی
رعيت بو بو مالک خو زندگی 
ده نوه خو خدا ره بندگی
http://bazghaledezh.blog
شيطون ظاهرا" خیلی خدا را دوست داشت
و خیلی خیلی او را می پرستید
و در دربار او یکه تازی می کرد
خدا آدم را اختراع کرد و بر سر شيطون هوو آورد 
شيطون مزدش را گرفت
آدم سوگلی شد
شيطون حال آدم گرفت
خدا حالشان را گرفت و 
آدم به زمین آمد 
خدا فرمانی داد و هابیل درست عمل کرد
قابیل با بیل زد تو سر هابیل
هابیل مزدش را گرفت 
روزگار دست قابیلی ها بود 
تا اینکه همه جا قابیلی شد 
خدا به نوح دستور داد کشتی بسازد و همه را سوار کند
نوح به خدا گفت همه چه جوری سوار بشن
خلاصه رمان : یک دختر شيطون به اسم رها شایان، یک پسر شيطون به اسم رادوین رستگار…هم کلاسی هایی که سایه هم دیگه رو با تیر می زنند.رها به شدت از رادوین متنفر هست و این تنفر باعث می شود که برای اذیت کردن رادوین نقشه های مختلفی بکشد.
ادامه مطلب
اولین جلسه کارورزی خیلی خوب بود. از چیزی که انتظار داشتم صبر و تحملم بیشتر بود و بچه هام اونقدر لوس و شيطون نبودند فقط قسمت سختش یادگرفتن اسم های ناآشنای بچه ها بود ولی خب مزیتش این بود که از بین اسماشون برای پسرم اسم پیداکردم:دی
 
مرد رعيت چنان باولع کار میکرد که جانش خیس عرق شده بود.
انگار که وضو گرفته بود، غسل کرده بود!
 
 
+من هم امیدوارم که حال شما خوب باشد. امیدوارم که زحمت مردم ما تلف نشود. همین الان که اینها را مینویسم، در دلم آشوب است. به قول ننه انگار تو دلم رخت میشورن!
آیا چشمان تو حقیقت را به من میگوید؟ یا زندگی از ابتدا چیزی دیگر بوده است؟ 
پیرزن چادرسیاه رنگ و رو رفته و خاک گرفته اش را جمع کرد و تند و تند، با لهجه ای غلیظ، از پنج یتیم گرسنه روزه داری که در خانه داشت حرف زد. 
هیچ وقت نمیشود قاطعانه راست و دروغ این حرفها را تشخیص داد. ولی من همیشه به حسم اعتماد میکنم. به حسم اعتماد کردم و تنها اسکناسی را که در کیفم داشتم، به او دادم. 
کلی دعایم کرد: "اِلای گُشنِگی نکشی. اِلای یتیمی نبونی، اِلای بی پناه و افتاده نشی" و محور اصلی دعاهایش این بود: "اِلای مثلی من نشی. اِلای مثلی بِچام نشی."
شامگاه پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری ساعت 21 روی آنتن شبکه نسیم رفت. مهران مدیری برنامه را با موضوع بهداشت و سلامت آغاز کرد.
 
رویا تیموریان بازیگر خوب کشورمان مهمان برنامه دورهمی بود. رویا تیموریان بعد از سلام و احوال پرسی از مهران مدیری و برنامه دورهمی تقدیر و تشکر کرد.
مهران مدیری اولین سوالش اینگونه مطرح کرد ، در بچگی شيطون بودید و الان خیلی آروم شده اید؟ رویا تیموریان گفت :بله در بچگی خیلی شيطون بودم و کارها
واقعا چه وضعشه.
میای درس بخونی هزار جور فکر میاد تو سرت.
از فلان استاد و فکرش راجع به تو میاد تا فلان آهنگ و اون عن آقا که حکم شيطون و دربون جهنم داره که یه سره کارش وسوسه کردنه.
کثافت حرومزاده.
خاک بر سرت.
دلم برا زنت میسوزه.
نچ نچ نچ
چه بکنیم از بی علمی، چه بکنیم از ضعف در ایمان، از ضعف
در تدین، . چه بکنیم از این ضعف‌ها؟! چه بکنیم از این ضعف‌های اختیاری؟!
نمی‌رویم دنبال تحصیلات علمیه، نمی‌رویم که بفهمیم که خب عمل چطور بر ما
آسان بشود؟ اختیارا نمی‌رویم! اگر غیراختیاری باشد حالا، خدا می‌بخشد ما
را، اما اختیاری را چه بکنیم؟
چه‌کار بکنیم از ضعف ما در علم و عمل، چه کار بکنیم که این ضعف ما به اختیار ماست. خودمان نمی‌رویم دنبال تقویت.
تقویت علمیه، همین است که عرض کردم؛ در
برای شاه رعيت و برای پیشوا پیرو لازم است. یونانیان قدیم به درستی معتقد بودند که خودکامه» رعيت را به وجود نمی‌آورد، بلکه رعایا هستند که کسی را به خودکامگی می‌رسانند. همانطور که در بعضی اشکال بدوی زندگی شیء تعیین کننده‌ی حالت است: طعمه ماهی را می‌گیرد، نه ماهی طعمه را.» می‌شود گفت که، در نهایت هر ملتی لایق همان دولتی است که دارد. در واقع، آیا هرگز دیده شده که ملت آزاده‌ای مدتی طولانی تسلیم استبداد شود یا ملت رام و سربه‌زیری به آزادی دست ی
امام صادق(علیه السلام):شخصی ازامام پرسید:بین دوحاکم درتردیدم چه کنم؟ امام فرمودند:عادل, صادق, فقیه وباتقواترین راانتخاب کن. پرسید:اگربه تشخیص نرسیدم؟ فرمودند:ببین افرادمتدین به کدام مایلند. پرسید:اگرنفهمیدم؟ فرمودند:بنگرمخالفان آیین ماکدام رابیشتر می پسندنداوراکناربگذار وببین کدام بیشترآنهاراخشمگین میکنداورا برگزین.     اصول کافی ج۱ص۶۸
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):حق باشخصیتهاشناخته نمیشود, حق رابشناس تااهل آن رابشناسی. 
شامگاه پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری ساعت 21 روی آنتن شبکه نسیم رفت. مهران مدیری برنامه را با موضوع بهداشت و سلامت آغاز کرد.
رویا تیموریان بازیگر خوب کشورمان مهمان برنامه دورهمی بود. رویا تیموریان بعد از سلام و احوال پرسی از مهران مدیری و برنامه دورهمی تقدیر و تشکر کرد.
مهران مدیری اولین سوالش اینگونه مطرح کرد ، در بچگی شيطون بودید و الان خیلی آروم شده اید؟ رویا تیموریان گفت :بله در بچگی خیلی شيطون بودم و کارهایی
بچه مثبت مدرسه : چه آتشی می سوزانند این دوپسر شيطون و عاصی از درس و مدرسه.
بچه مثبت مدرسه : یاسر عرب، نشر سپیده یاوران
معرفی:
مثبت در منفی میشود صددرصد مثبت ولی از مدرسه اخراج می شوید!
بریده کتاب:
روزهای آخر مثل برق وباد می گذشت، کلاس ها تمام می شد و امتحانات آخر سال می رسید. امتحان آخری رو خوب یادمه. همه بچه ها طبق قرار قبلی بعد از دادن برگه امتحان بیرون مدرسه ایستادیم و دسته جمعی، کتاب های درسی رو تکه تکه و پاره پاره کردیم و آتیش زدیم. این طوری ا
بعد از دو ماه بقچه ی لباس خنکا رو باز کردم؛ چه لباس هایی که فراموش کرده بودم ! چه لباس هایی که زیادی دوسشون دارم!
بقچه ی لباس های زمستونی رو می بندم. به این فکر می کنم که تا پاییز کدوما رو یادم می ره. شيطون می ره تو جلدم که یه دو تومنی بذارم تو جیب یکی از کاپشنا ولی نمی ذارم.
بعد از دو ماه بقچه ی لباس خنکا رو باز کردم؛ چه لباس هایی که فراموش کرده بودم ! چه لباس هایی که زیادی دوسشون دارم!
بقچه ی لباس های زمستونی رو می بندم. به این فکر می کنم که تا پاییز کدوما رو یادم می ره. شيطون می ره تو جلدم که یه دو تومنی بذارم تو جیب یکی از کاپشنا ولی نمی ذارم.
پسوند شباهت؟
سا.
باریکلا. خوشم اومد. تازه می‌خواستم بگم دو حرفیه. 
مثل مهسا. یعنی شبیه به ماه.
ای شيطون! حالا چرا دقیقا این اسم توی ذهنت بود؟
همین‌طوری.
باشه. مام گوشامون مخملی.
[اسم‌های مشابه از ذهنش می‌گذرند: مهدیس، مهوش، مهرو، مه‌لقا، مهشید، مهتاب، ماهرخ، ماهور، ماه‌چهره.] واقعا چرا این اسم؟
از من می‌پرسی؟
نه. از خودم پرسیدم.
قشنگ رد دادی تو.
من هرشب تا دهن اینستا رو سرویس نکنم نمیخوابم‍♀️
عایا پاکش کنم؟ برای صدمین بار
عایا نباید ی گزینه میذاشتن ک سرچ هارو ببنده آدم شيطون وسوسه ش نکنه
عایا نباید خوددار باشم یکم؟
کو اراده جوان عزیز؟
کو عزم راسخ؟
کو روحیه ی تغییر ساز؟
+ وقتی میخوام مهربون خودمو نصیحت کنم
امروز یه نفر بهم ابراز محبت کردکه دلم قنج رفت
خواستم جوابشو بدم
اولین چیزی که خواستم تایپ کردم، یاد اولین روزهای قدیم افتادم
و فقط نوشتم ممنون
و نتونستم به کس دیگه ای جز خودش فکرکنم
چندشب پیش هم خوابشو دیدم
خیلی دوس داشتنی بود
مثل همیشه لوس و شيطون
همین
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
زمین بازی خدا پیچیده تر از اونیه که ما فکر می
کنیم اینطوری نیست که اگر نخواستی برای خدا بازی کنی رها بشی تا تو زمین هرز
بگردی، خدا یه شيطون برات ردیف می کنه که مدیریتت کنه بازی رو به هم نزنی. اگر
نخواستی جزو کلاه سفیدهای عالم باشی مجبوری سیاه بازی کنی.  أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطینَ
عَلَى الْکافِرینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (مریم 
83)
#سیاه_بازی_نکنیم
#کلاه_سفید_باشیم
#قرآن_کتابی_برای_فهم
امر نمودم در وُزرا چهار صفت احتیاط نمایند اول اصالت و نجابت دویم عقل و کیاست سیوم سلوک و معاش با سپاه و رعيت چهارم بردباری و مسالمت
هرکس به این چهار صفت موصوف باشد وی‌را قابل مرتبه‌ی وزارت دانند و وزیر و مشیر سازند و عنان امور مملکت و سپاه و رعيت به وی سپارند آنگاه وی‌را به چهار چیز امتیاز بخشند اعتماد و اعتبار و اختیار و اقتدار
کامل‌الوزارت وزیری باشد که رتق و فتق معاملات و امور ملکی و مال را از روی نیکی و نیک‌ذاتی و حسن سلوک صورت دهد و از
من میگم با من حرف نزن ، که بزنی 
من ردت میکنم ،که اصرار کنی 
من میگم نه ،که مجبور کنیم ب آره 
من میگم هیچی که تو صد بار بپرسی ازم 
من ناز میکنم که تو نازمو بکشی 
من میگم برو که نری 
من میگم برو که نری
و 
من میگم برو که نری . 
# من متنفرم از کسی که هر چی بگم ، بگه چشم ، اوکی؟ 
واسه همینه من از اونایی ک همه دوسشون دارن ، بدم میاد . من یه شيطون لجبازه پرحوصله ی ؟ کرم دوست دارم
من یه آدم بد رو دوس دارم 
که بد باشه با همه ، جز من 
نه یه آدم خوب.  که با همه و م
یکی از مرض هام هم اینه که نمیتونم دوتا کار رو با هم منیج کنم!
حالا موندم چطور برنامه بریزم که هم از درس خوندنم عقب نیفتم و هم پروپوزالم رو برای دفاع آماده کنم و هم برای امتحان صلاحیت بالینی بخونم و هم یه فکری کنم که بعد از گذروندن یک ماه ن،گوش شيطون کر دو کلمه بخونم که سر راندها مثل بُز به بقیه زُل نزنم!
اجالتا تا حداقل ده روز آینده رو قراره با استرس بگذرونم!
من دیگه نُه سالمهیک گل زیبا شدمغنچه بودم که حالاشکرخدا وا شدماین جشن تکلیفمهجشن عبادت مننمازمو میخونمخوش به سعادت منفرشته ها میشیننکنار جانمازمبا هر نماز یه خونهتوی بهشت می‌سازمموهامو میپوشونم چون که خداجونم گفتهرچی که شيطون میگهبرام شده حرف مفتقشنگ ترین روز مندرست همین امروزهقشنگ تر از تولد یا عید نوروزمهزهرا آراسته‌نیا
یکی از نعمت های بهشت، هم صحبت های خوبه  
چقدر این نعمت، نعمت بزرگیه
طوری که می تونه کلییییی بهره وری ما رو توی زندگی بالا ببره و راه نفس و شيطون رو به دل و فکرمون ببنده
 
بهترین دوست هم، کسیه که ارتباط با اون برای تو ذکر باشه نه وقت گذرونی  
خدایا به شدت نیازمند هدایت و راهنمایی تو هستم، نشونه ای و نوری از طرف تو لازم دارم  
بچه‌های شيطون علاوه بر شیرینی که دارند، شیطنت شان گاهی به حدی می‌رسد که والدین و اطرافیان را به ستوه می‌آورد. در این مواقع والدین نمی‌دانند چگونه با بچه شيطون خود برخورد کنند. پدر و مادران می‌دانند شیطنت و بازی گوشی خصلت ذاتی کودکان است، اما خرابکاری‌ها و خطرات تهدید کننده باعث می‌شود، با کودک شان برخورد کنند. این بچه‌ها انرژی زیادی از والدین خود می‌گیرند، پس خستگی و بی حوصلگی برای پدر و مادر بچه‌های شيطون امری عادی است. اما والدین م
 
خدا رو شکر زندگی به خوبی پیش می ره . البته از نظر من
قرار شد حدود ۹۰ متر از  طبقه پایین  رو جدا کنیم برای همتا و حدود ۳۰ متر هم برای اتاق بچه ها و خیاطی و .
 
کلی کار داریم این چند وقت ، خیاطی و بنایی و جابجایی و .
 
 
تو این مدت گاهی همسر از دست همتا ناراحت شده ، همونجور که از دست من ، بعد از این همه سال ،متاسفانه هنوز ناراحت می شه و اشتباهاتی دارم.
سعی می کنم یار باشم نه بار  ، سعی می کنم درکشون کنم و حتی جذابیتها و تازگی ها و  . رو .
البته نمی گم
دانلود فول آلبوم دنیا دانلود آلبوم جدید دنیا به نام دنیا دانلود آهنگ دنیا به نام طلا قشنگترین موزیک دنیا بهترین موزیک دنیا دانلود همه ی آهنگ های دنیا دادرسان با کیفیت عالی 320 . دانلود آهنگ دنیا شيطون دانلود آهنگ دنیا شيطون دانلود موزیک جدید دنیا دادرسان بایگانی آرش (خواننده) داغ ترین اخبار موزیک. بهترین موزیک دنیا دنیا دنیا دانلود آهنگ گرشا رضایی آخر دنیا musik dniya موزیک دنیا دانلود موزیک ویدیو جدید دنیا دانلود آهنگ جدید گرشا رضایی آخر دنیا
و امر نمودم که سرشماری و خانه‌شماری از هیچ شهری و قصبه نگیرند و هیچکس از سپاه در خانه‌ی رعيت به زور نزول نکند و چهارپایان و الاغ رعایا نگیرند
و در جمع امور رعایای هر مملکتی در سلوک و معاش حد اعتدال نگاه‌دارند و امر نمودم که گدایان هر ملک را وظیفه مقرر گردانند تا رسم گدایی براُفتد
و امر نمودم که در سرحدی و ولایتی و شهری و لشکری خبرنویسی تعیین نمایند که از اعمال و افعال حکام و رعيت و سپاه و لشکر خود و لشکر بیگانه و مداخل و مخارج مال و منال و درآ
فصل ششم : آخرین سفر او

زمان زیادی از خداحافظی با اون شتر نگذشته ,تو تموم مسیر فکرم مشغول بود به
اتفاق هایی که تا الآن برامون افتاد , به این که تا چند روز پیش تنها کاری که تو
زندگی انجام میدادم خوردن ماهی های ساحل بود و تمرین پرواز شنقل . هیچ هدفی هم
برای زندگی نداشتم و فقط زندگی میکردم اما تو این چند روزه همه چی عوض شده ,
برادرم که تا چند روز پیش بزرگترین آرزوش پرواز بود الآن من رو از دام های شيطون
نجات میده , راستی چرا ؟ چرا شيطون تا همین چند روز پ
ماهی های رنگارنگ
تو حوض خونه ی ماماهیای رنگارنگبالا و پایین میرنبا پولکای قشنگدنبال هم میگردنهمو صدا میکننبا چشمون نازشونهمو نگاه می کنندنبال هم می گردنهمو صدا می کننکلاغه تا میبینهکنار حوض میشینهمیخواد ماهی بگیرهماهیا قایم میشن به زیر آب ها میرنکلاغ شيطون میشه زار و پریشون
امام صادق(علیه السلام):برادران خودرابادوخصلت بیازماییداگرآن دوخصلت راداشتندباآنهادوستی کنیدوگرنه ازایشان دوری کن دوری کن دوری کن:پای بندی به خواندن نمازدروقت خودونیکی کردن به برادران درسختی وآسایش.
امیرالؤمنین علی(علیه السلام):نبایدولایت مسلمین به کسی سپرده شودکه در ادای حقوق مالی بعضی را بر بعضی دیگرترجیح بدهدونبایدزمامداری مسلمین رادراختیارکسی گذاشت که درحکم , رشوه بگیردوحقوق مردم راضایع کندوآن راچنانکه بایدادانکندهمچنین نب
نجف ارباب ، سرش را به زحمت بالا آورد و عاجز و بیمناک به بالای چشم‌های گُل‌محمد که پرمایی در پیشانی او بود نظر انداخت و گفت :
- من آدم آبروداری هستم . آدم گدا - گرسنه و بی‌سر و پا نیستم که اینجور به خواری اسیرم کنند ، روی اسبِ بنشاننم و بیابان تا بیابان من را بکشانند . کاری که تو با من کردی ! چرا . برای چی همچو کاری با من می‌کنی ؟!
- برای چی ؟! برای اینکه تو آدم کشته‌ای !
- من . اگر هم من آدم کشته باشم ، مگر فقط من یکی در این ولایت آدم کشته‌ام ؟!
سلام و ارادت
نمیدونم چی شد که بعد از حدود 20 سال یکباره یاد استاد فاطمی دبیر ریاضی سال اول و دوم راهنمایی افتادم. استاد گرانقدری که یک تنه مدافع نوجوان بسی شيطون و سر به هوایی شدن که آقای فدایی حتی قصد اخراجش رو داشت. جستجو کردم و وبلاگ شمارو دیدم و از دیدن تصویر ایشون بسیار خوشحال شدم و خواستم ببینم از ایشون خبری دارین احیانا یا خیر؟
ممنونم.                                                                                 pirhadi@live.com
☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼☼
توضیحات و تحلیل های مجتبی اسمعیل زاده (فعال سابق دانشجویی و تحلیل گر مسائل ی) درباره اقدامات قوه قضاییه و پول های نامتعارفی که توسط حسن رعيت و برادران حسن زاده به مداح های معروف و هیئت های مذهبی پپرداخت شده ! 
 
 
https://www.aparat.com/v/wEq2l
 
همیشه دلم میخواست راننده ماشین پلیس باشمبلندگو بگیرم دستم بگم :»راننده پژو سفید حرکت کن.»ریو؟ سرت رو بنداز پایین ، مگه خودت خواهر مادر نداری ؟؟؟»لندکروز مشکی؟شيطون دخترای قشنگی سوار کردی»۲۰۶ صندوق دار!!! آهنگت خیلی قدیمیه عوضش کن»بنز مشکی بننننززز فخر میفروشیبزن بغل
1مهر- شب:
توی بخش پیش آقای فرزانه  و الهه بود. لم داده بود روی صندلی و پاشم انداخته بود رو پاش و شاد و خندان قضیه پس گرفتن پول رو واسش تعریف میکرد.
- نمیدونی آقای فرزانه اگه بهم حقوق میدادن اینقدر بهم حال نمیداد! پول پس گرفتن از هاشمی واقعا کار بزرگیه!
من- صادقی! الان وقتشه که دیگه اونو به من پس بدی!
- پس بدم؟ تازه موفق شدم ازت بگیرمش.
ادامه مطلب
شنبه که زنگ زد ، گفتببین بچه ، کاری که میگم و انجام ندی خط کش میخوریا ؟ کمربند حتی!
اصا وایسا ببینم ، تو چرا انقد شيطون شدی؟؟!
خندیدم و گفتم خیالم راحته این طرفا نمیاین .
دیشب آخر شب که گزارش‌کارمو فرستادم ، بلافاصله seen کرد و نوشت
یادته دیشب گفتی : شما اینورا نمیاین      آخر هفته اونجام.
من قهقهه میزدم
از ذوقی که داشت برای گفتنش . از اینکه دوباره داره میاد . از این لحنِ پیروزمندانه ی آخر هفته اونجام
سلام
میشه برام دعا کنید
هنوز شروع نشده طاقتم طاق شده، نمی دونم شاید خسته ی این رفت و آمدهاییم.
اما هیچی بدتر از آوارگی خونه ی این و اون نیست، اگر میرفتیم مستاجری حداقل اختیار زندگیمون رو داشتیم! 
دعا کنید، شيطون نشسته رو شونه هام و می تازونه!  دلم می خواد سر عهدم وایسم و وا ندم. 
خدایا کمک کن احترام همه رو حفظ کنم و خدای نکرده حرمتی نشکنه، دلی نشکنه. چه بچه های خودم، چه  بچه های خواهرم، چه همسرم، اذیت نشن! 
لا حول و لا قوة لا بالله العلی ال
وقتی صبح ناشتا یه کپسول شیشه ای بندازی بالا و اینقدر انرژی جمع شه تو سلولات که حتا نتونی یه جا بند شی اینطور میشه دیگه.کل امروزو زبان خوندم اونم به همراه موزیک زیبای اندی که میفرماد: بلا شيطون خودم، دشمن جون خودم.قربون خوشگلیات ، دل داغون خودم :)) سرمو بلند کردم دیدم تا درس 90 رفتم یه کله و بعد که آریان ازم پرسید درس چندم تا برگرده و جوابمو ببینه تا 93 خوندم  مدتها بود اینقدر بازدهی نداشتم 
 
پاورپوینت کامل و جامع با عنوان بررسی جنگ صلیبی عوام الناس در 49 اسلاید
                جنگ صلیبی عوام‌الناس (انگلیسی: People's Crusade )، یکی از جنگ‌های عوام در طی جنگ صلیبی اول بود که به مدت ۶ ماه در سال ۱۰۹۶ م به درازا کشید. این جنگ که به جنگ صلیبی رعيت‌ها یا جنگ صلیبی فقرا و جنگ صلیبی عوام نیز مشهور است توسط پیتر زاهد و با تهییج مردم عامه، رعيت‌ها و کشاورزان آغاز شد که سرانجام قلج ارسلان یکم، سلطان سلجوقیان روم آن‌ها را در آناتولی شکس .دریا
پاورپوینت کامل و جامع با عنوان بررسی جنگ صلیبی عوام الناس در 49 اسلاید
                جنگ صلیبی عوام‌الناس (انگلیسی: People's Crusade )، یکی از جنگ‌های عوام در طی جنگ صلیبی اول بود که به مدت ۶ ماه در سال ۱۰۹۶ م به درازا کشید. این جنگ که به جنگ صلیبی رعيت‌ها یا جنگ صلیبی فقرا و جنگ صلیبی عوام نیز مشهور است توسط پیتر زاهد و با تهییج مردم عامه، رعيت‌ها و کشاورزان آغاز شد که سرانجام قلج ارسلان یکم، سلطان سلجوقیان روم آن‌ها را در آناتولی شکس .دریا
یه حس هایی هست .
نه میشه راجع بهشون با کسی حرف زد .
نه میشه تو دل نگهشون داشت حتی!
نه حتی تر واسه خود آدم واضحن!

یه جور مثل یه مااار بلند میپیچه تو سراسر مغز آدم.نه میدونی اون لحظه کجای ذهنتو نشونه گرفته.فقط میدونی به هرچی فکر کنی اون مار پرپیچ و خم لعنتی از اونجا میگذره و نیش خودشو به خاطره هات و فکرات فرو میکنه .و از همشوووون یه نقطه سیاااااه.یه عالمه چیز منفی درمیاره .و میاره جلو چشم آدم!و اگه اینکارا رو انجام نده.یه جوری فکراتو پوچ ن
 
 
 
دل کوچولو دل دیوونه
دیگه نرو از خونه
پشیمون میشی
پریشون میشی
نمیدونی دیوونه
بیرون از خانه دلا همه سنگ
هر چی میبینی رنگه و نیرنگ
تو مثل یه پر میبردت باد
حتی یادت هم میبرند از یاد
دل کوچولو دل دیوونه
دیگه نرو از خونه
پشیمون میشی
پریشون میشی
نمیدونی دیوونه
بمیرم واسه ی تو
چه رنجا نکشیدی
چه خسته دل تنها
چه حرفا که شنیدی
حالا برگشتی بازم تو سینه
میدونی تنها منو داری
میدونم شيطون بلای جونم
منو باز آروم نمیذاری
دل کوچولو دل دیوونه
دیگه نرو از خ
مثل این قحطی زده ها تا اذون رو گفتن حمله کردم سمت یخچال و شله زرد نذری رو آوردم و یک کاسه برا خودم کشیدم.بعدش تو مغزم جرقه خورد که کیک تولد دیشب یه تیکه از اون کاراملیه مونده بذا اونو هم بخورم.اونو هم خوردم.یک لیوان آب رفتم بالا :)) بعدش افطار رو آوردم و یک عالمه خوردم بعد دوباره شيطون گولم زد و گفت بپر از اون سوسیس دیشب هم بخور.و اینطوریه که حالم بده و نشستم تا غذاها هضم بشن :)) نمیتونم سرمو خم کنم روی کتاب :)) 
باز برای آسمون                  از راه رسید یه مهمون
یه ابر چاق سیاه                 با خنده های قاه قاه
ابر ِسیاه شيطون                دوید توی آسمون
نشست کنار خورشید          دامنشو روش کشید
آسمونو سیاه کرد               خنده ای قاه قاه کرد
خورشید به ابر نیگا کرد        پرنده رو صدا کرد
پرنده زود پر کشید              رفت تا به ابرک رسید
پاهاشو قلقلک کرد             به خنده هاش کمک کرد
ابر سیاه هی خندید            اشک چشاشو ندید
خ
سگ سیبرین هاسکی یا هاسکی اصیل یا هاسکی آلاسکایی یا هاسکی مالاموت رو خیلی ها به اسم میشناسن ولی شاید همه با شخصیت، تاریخچه و روش نگهداری ازش آشنا نباشن.
نژاد هاسکی با ظاهر گرگ مانند، چشم های رنگی زیبا و شخصیت فعال، شيطون و بازیگوشش جزو محبوب ترین نژادهای سگ در ایران هست.
در ادامه با ما همراه باشید تا زیر و بم نژاد سگ سیبرین هاسکی رو باهم مرور کنیم.
ادامه مطلب
شتباهات کودک را گردن کسی نیندازید!
بچه من نبوده!شيطون گولش زده !پسر ما نبوده؛ امیرعلی بوده!امروز مریم اینجا بوده این کارها را انجام داده!
زیرا: دراین حالت به دنبال مقصر هستیم ،مقصریابی و توبیخ شخص اشتباه است.با این کار به فرزندمان می‌آموزیم مسئولیت کارت را نپذیر!دروغ‌گویی و مخفی‌کاری را یاد‌ می‌گیرد. کار صحیح آموزش داده نشده و تمرکز بر روی کار اشتباه است.
امیرْ جهاندار و دادگر و در پی ترقیّات دولت و ملت و آباد کننده خانه رعيت و همه هَمّش شرف ایرانیّت بود تا جایی که روزی او را خبر دادند شخصی ده دیزی پر کله را روی کله گذارده و درکوچه که راه می رود سَرین (کفل) را می چرخاند. او را خواست و فرمود: اگر دیگر چنین رفتاری کرده شکمت را پاره می کنم. مَحرمانش عرض نمودند: این پهلوانی و نیروی بدنی خود را جلوه می دهد، گناهی ندارد. فرمود: چنین نیست. سُفَرای خارجه در طهران رفتار او را نقش برداشته به اروپا می فرستند و
سلام و عرض ادب 
اهل مقدمه چینی نیستم یک راست میرم سر اصل مطلب؛
دختری هستم ۲۱ ساله که دچار دگرگونی هایی شدم که نمیدونم اسمش رو چی بذارم، بیماری یا . ؟، قبلا خیلی شاد و شيطون بودم، خیلی خوش بین بودم، اصلا ۱۸۰ درجه همه چیز چرخیده.
دیگه به کسی خوش بین نیستم، به شدت جوشی و پرخاشگر شدم، نمیتونم با کسی صمیمی بشم و در واقع به کسی نزدیک بشم، نمیتونم اعتماد کنم به کسی، کاملا کم حرف شدم، همه ش حس میکنم یک آدم افسرده شدم، برام خواستگار میاد اما نمیتونم
#به بهانه چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران عزیز.#(2)التماس کنیم یا اقای خودمان باشیم؟!یادش بخیر مادربزرگم تعریف می کرد قبل از انقلاب در شهرها وروستا ارباب ورعيتی بود و مامثل بیشتر مردم به عنوان رعيت برای اربابان کار می کردیم (قالی می بافتیم,کارگری می کردیم و.)وبرای خرید مایحتاج زندگی مان از اربابان خواهش می کردیم تا قندوچای ونانمان و.راتامین کنند.خیلی از وقتها که
ادامه مطلب
پلنگ کوچولوی شيطون
کتاب پلنگ کوچولوی شيطون» از سری کتاب‌های شش‌گانه مجموعه نخستین هیجان‌های من» است.
کتاب‌های نخستین هیجان‌های من» مجموعه‌ای از داستان‌های جذاب و سرگرم کننده‌ است که به کودکان کمک می‌کند تا احساس‌های خود را بهتر بشناسند، آن‌ها را بیان کنند و با دیگران به مشارکت بگذارند. کودکان از این طریق می‌آموزند که داشتن این احساس‌ها طبیعی است و همه انسان‌ها در زندگی با آن‌ها مواجه خواهند شد.
در کتاب پلنگ کوچولوی شيطون»،
صرفا جهت آگاهی برای عموم دوست داشته شده های عالم :
قیافه جذاب و دلنشین مبارکتون باشه ماشاءالله! چشم حسود کور و گوش شيطون کر! 
ولی اینو بدونید چیزی که برای یه زندگی خوب در اولویت هست اخلاقه!   و این قیافه و جمال میفته بعد اینها اصلا میره اولویت های ته لیست!  
اخلاق خوب باشه یعنی زیبا و دلنشینی     
اما بلعکس، اخلاق که بد باشه  اصلا نه دینت نه قیافت دیگه به چشم نمیاد و مهم نیست.   یعنی دیگه هیچی!    
سلام
از نت بیزار شدم. دلم می خواست مثل دو سال پیش برم پیش حاج خانوم و ایشون بگه گوشیت رو‌ بزار پیش من و‌ برو! 
اما دلم اینجوری هم نمیخواد! دلم می خواد که خودم با دست خودم بگذارمش کنار! باید زودتر این‌ کار رو بکنم تا بیش از این تباه نشدم! 
تا بیش از این هر چه کشته ام نسوزوندم و به خاک سیاه ننشستم! 
آدم انقدر سست عنصر، نوبره! 
حالم از خودم و این همه سستی ام بهم می خوره! چقدر راحت شيطون رو کنارم میبینم و همچنان می تازم!
نمی دونم منتظر کدوم معجزه نشست
کاش یاد میگرفتیم وقتی بچه ای رو بغل میکنیم، لااقل جلوی مادرش نگیم اخییی چقدر سَبُکه :|
یا زل نزنیم تو چشمای مادرش و با یه حالت طلبکارانه بگیم چرا انقدر بچت ضعیفه :|
ضعیف ؟
خودتی !
دیگه نگم اونایی که به شوخی یا جدی میگن بچه ات زشته چه بلایی سر مادرش میارن!
کاش یاد بگیریم اینقدر با زبون مون دل کسی رو نشیم
کاش منم یاد بگیرم اینقدر دخترمو با پسرعمه اش که ازش کوچیکتره ولی تو خیلی مراحل مثل نشستن یا چهاردست و پا رفتن جلوتره، مقایسه نکنم :|
وقتی اون
پنج سال پیش به خودم قول دادم که هفت سال دیگه جوری پول در میارم که هیچ‌کدوم از این دوستایی که پشت سرم میگن این نمی‌دونه با زندگیش چیکار بکنه حتی فکرشم نتونن بکنن!»
از اون هفت سال، دو سالش مونده. و نکته‌ی قشنگش اینجاست که از الآن دارم نشونه‌هایی از اون دو سال دیگمو می‌بینم :)
 
آره! این زمستون (اگه گوش شيطون کر بشه) آخرین زمستون سخت صدراست ایشالا
این ترم خیلی ترم پرماجرایی بود‌. اولش با بیماری مادرم و هول و ت فراوانی که بهمون داد و آخرش هم مریضی خودم که دوهفته خونه نشینم کرد و از کار و زندگی انداختم. دو هفته آخر دانشگاه نرفتن باعث شد از خیلی از کلاسا جا بمونم و در نتیجه نمره های این ترمم اصلااا چنگی به دل نمیزنه ناراحتم ولی دارم سعی میکنم ریکاور بشم واسه شروع ترم جدید. درس هامون قشنگه ولی من دیگه اون آدم پارسال نیستم که با ذوق و شوق پر می‌کشیدم سمت دانشگاه. نمی‌دونم چه بلایی سر روحی
گفتمان عدالت خواهی و انقلاب اسلامی
عدالت خواهی (۱)
عدالت مهم ترین رکن اندیشه های ی شیعی و عادل بودن نیز یکی از شرایط حاکم نظام اسلامی است. 
امیر بیان؛ حضرت علی (ع) در نهج البلاغه بیشتر بر جنبه اجتماعی تاکید داشته و می فرمایند: 
  ✅عدالت جان جامعه و حیات قانون و رستگاری و کرامت همگان است.
  ✅عدالت، چهره ت را زیبایی و ثبات، و قامت رعيت را استقامت و قوام، و حریم مدیریت را شکوه و جمال می بخشد.
  ✅عدالت، الفت زندگی و تنها راه اصلاح جامعه و گ
شیطان گفته که من در مال و فرزندان آدما شریک میشم! چه جوری؟ خُب معلومه, در مال آدما با گرونفروشی و کم فروشی(به معنی عامش که برای کارمند و نیروی انتظامی و کاسب و و . میتونه رخ بده), رشوه و از همه مهمتر, نزول که بانکا در بسیاری موارد کمر همت بستن و اما بنون!
یه راهش اینکه شيطون اومد اسمشو گذاش ازدواج سفید که اول رو گسترش بده بعدم توله ازش در اومد که بهتر.
یکی دیگم کمک از رسانه ملیه! تعجب کردی؟
شبا شبکه 2 یه مجموعه ای رو نمایش میده که پسر صاح
تغییرات هورمونی در من اینطوره که 7ماه شب و روز هورمون های بدنم در حال تغییر هستن
دکترا میگن!من که سر در نمیارم و دلیل این همه بی قراری منن
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
تو جمع نشستم ولی نمیتونم افکارم و کنترل کنم!
هربار هم داروهام عوض میشه این تغییرات بدتر میشه!
الان تمام بدنم گورگرفته و انگار حرارت میخواد از سرم بزنه بیرون!!!!
دکترا برام ارامبخش مینویسن
ارام بخش ها اثر مخرب تری دارن انگار!
آرومم میکنن بی حوصله ام ولی تو بی حوصلگی بازم خودم ن
این لحظاتِ به ظاهر خاص رو در تنهاییِ خوبی سپری میکنم.
برعکس هر سال که دم دمای عید خبر از یه آدمی میرسید امسال عید جدایی بود.
برعکس همیشه ی عمرم آخرای امسال نگاه ها رو روی خودم حس کردم.
نگاهای شیرینی که بوی نجات میدن.
یک بار میگم سال بدی بود یک بار میگم خیلی خوب بود!! دروغ هم نمیگم.
من بدترینِ خودم بودم امسال ولی بقیه باهام بهترین ها بودن.
شکر.
امیدوارم توی سال جدید حال امام زمانمون رو نگیریم.
امیدوارم حال به شيطون ندیم.
امیدوارم راه سوم رو که
یه عالمه مطلب آماده کردیم در مورد شيطون پرستی"
امیدوارم خوشتون بیاد و استفاده کنید.
هرگونه کپی برداری از این منبع بدون ذکر واضح نام سایت"symamays.blog.ir"حرام است و سیما مایس رضایتی ندارد.
 
برای دانلود فایل کلیک کنید.
 
مشخصات فایل""
حجم: 2.3مگابایت
فرمت: pptx
منبع: سیما مایس-symamays.blog.iir
تعداد اسلاید: 19
موضوع: فراماسونری
نام فایل: سیمامایس(2)
یه عالمه مطلب آماده کردیم در مورد شيطون پرستی"
امیدوارم خوشتون بیاد و استفاده کنید.
هرگونه کپی برداری از این منبع بدون ذکر واضح نام سایت"symamays.blog.ir"حرام است و سیما مایس رضایتی ندارد.
 
برای دانلود فایل کلیک کنید.
 
مشخصات فایل""
حجم: 2.3مگابایت
فرمت: pptx
منبع: سیما مایس-symamays.blog.iir
تعداد اسلاید: 19
موضوع: فراماسونری
نام فایل: سیمامایس(2)
سال‌ها پیش، از یک مربی سرشناس پرسیدند که چرا پسرت را گذاشتی نوک حمله؟ جواب داد: تیم، تیم خودم است، دلم بخواهد، عمه‌ام را هم می‌گذارم فوروارد.» این قصه دامنه‌دار شکل برخورد حکومت‌ها با رسانه‌هاست که نمونه اخیرش را در بازی کاغذ رومه‌ها می‌توانیم ببینیم.
از همان زمانی که محمدشاه قاجار به میرزاصالح شیرازی دستور می‌دهد برای تربیت رعيت» کاغذ اخبار را منتشر کند تا به امروز همیشه این حکومت‌ها و دولت‌ها بوده‌اند که رسانه‌ را تیول خود
چی باعث شده که من دلتنگ 
گذشته ی بی ارزشم بشم؟
هووف هر جور فکر میکنم 
نمیدونم چی توی گذشته بوده که منو جذب خودش میکنه
من لعنتی بدجوری دلم برای بچگیام تنگ شده
موقع هایی ک یه بچه بی گناه معصوم بودم  
روزایی ک هیچ غذاب وجدانی بخاطر کارام و حرفام نداشتم
اون بچگی کجاست؟
اون دختر شيطون و شاد کجا قایم شده؟…پشت کدوم در؟
قایم موشک تموم شدهلطفا برگرد!من دلم برات تنگ شده!
پ.ن:من به خواب نیاز دارم درستش اینه:من به خیال پردازی نیاز دارم تا زنده بمون
باورش کمی سخته یه انسان به ظاهر متدین برا کمک به دین چیزی رو که میدونه از دین نیست بیاد و به دین اضافه کنه یا نسبت بده.
مهرها رو زود زود جمع میکرد
گفتم حالا چه خبرته؟! یه کم تحمل.
میگه مامانم گفته اگه مهر رو زمین بمونه شیطان میاد باهاش نماز میخونه!!
مامانشو گفتم بح بح نمیدونستم میشه شيطون رو هم نمازخون کرد!!
پس بگم مهرا رو از این به بعد از زمین برندارند خدا رو چه دیدی یهو اومد و بدست ما مسلمون شد و خلق الله برا همیشه از شر وسوسه هاش راحت شدند؟!
میگ
 اگر با کسی مشکلی داریم یا با اون خدایی ناکرده
ق_ه_ر_
 هستیم و خلاصه حسابی دل شيطون را به دست آوردیم ؛همین امروز غرور نامرد رو فیتیله پیچ کنیم و بهش یه تلفن کوچولو بزنیم ،اون رو بخاطر خدا ببخشیم. تا خدا هم ما را ببخشه. اگه هم اون باید مارو ببخشه که بی تعارف ازش عذرخواهی کنیم. آخه بی عرضه ترین آدمهای دنیا اونایی هستند که دوستاشون رو از دست میدن.
من نوکرم! رسم وفایم را ببینیدتمکین بی ‌چون و چرایم را ببینیدگفتند: این دیوانه آخر رعيت کیست؟در کربلا فرمانروایم را ببینیددیوانگی این است؛ اما بندگی چیست؟شهر نجف باید خدایم را ببینیداحساس غربت در حرم معنا نداردشاه غریب آشنایم را ببینیدمشهد برات کربلایم را گرفتمتأثیر ذکر "یا رضا"یم را ببینیددل بستم و شد کعبه‌ام شش‌گوشه‌ی اودر سینه‌ام قبله‌نمایم را ببینیدجز خانه‌ی ارباب را مَحرم ندانمبی‌چاره‌ام؛ دست گدایم را ببینیدناگفتنی‌ها را فق
یه خروار درس واسه دوره کردن دارم و با این حال همه اش شيطون گولم میزنه:| :))
بشدت به یه نفر احتیاج دارم بیادبزنه زیر گوشم بگه "کره خر یه هفته فقط عین آدم بشین درستو بخون و از هیچهایکرا و بکپگرا و سفر و کلمبیا و کوفت و زهرمار بکش بیرون بعد هر غلطی دلت خواست بکن:| :)) "
یعنی به طرق مختلف وقتمو هدر میدم. شیطان جان فدات بشم مگه اون قضیه تسویف واسه گناهای خفن و جهنم ببر نبود؟:| درس خوندن من چه کار خیری توشه نمیذاری بکنم آخه:))
پ.ن: نهایت خویشتن ذاریم نصب نکردن
۱. امروز تو جلسه کلی از تجربه بقیه یاد گرفتم و فهمیدم لازم نیست نگران چیزی باشم راهمو ادامه بدم کم کم خودشون میان سراغم
۲. خونه یکی از بچه ها بودیم دو تا پیشول ملوسسسس داش^_^ [بیگی و پینات که بیگی خیلی خجالتیو پشمالو و ملوس بود ولی پینات شر و شيطون بود و بازیگوش. . دس منم چنگ انداخ بچه پررو:دی][ تازه اینجا برا اولین بار فرق گربه خونگی و خیابونی رو فهمیدم ! آقا اصن تمیزی و لطافت و قد پشمالو بودنشون زمین تا آسمون فرق داره!]
۳. از انرژی و اخلاق خوش و خ
امروز هم دوباره بچه ها را گذاشتم خونه و اومدم کتابخونه. یعنی دومین روزیی که بچه ها با پرستار تنها میمانند البته در حد دوساعت. دیروز پسر بزرگه خیلی خوب کنار اومد و قشنگ خداحافظی کرد، تردید داشتم چون مامانم خونه مون بود اینقدر خوب کنار اومده باشه، اما امروز هم گوش شيطون کر خیلی خوب با قضیه کنار اومد، تا دم در اومد و بوس فرستاد و بای بای کرد اما کوچیکه به محض اینکه دید شال و پالتو پوشیدم شروع کرد به نق نق کردن اما خب دیگه من اومدم.
انشاالله از هفت
هیچ وقت از بچه قلدرا خوشم نمیومد من یه دختر تخس شيطون بودم اما مهربون شیطنت میکردم اما به کسی آزار نمیرسوندم. لیدر بودم اما حواسم به همه بچه های تیمم بود. از قلدری بدم میاد همیشه وایسادم جلوی زور. در بدترین حالت که کاری از دستم بر نمیومد جیغ زدم داد زدم اما ساکت نبودم.
از دولت امریکا بدم میاد. روی همین اصل . بچه قلدر کلاس که یه سری نوچه هم جمع کرده و بقیه مجبور به کارایی میکنه که خودش میخواد بعد از رسیدن به اهدافش یه سری استخوون هم بر
از چیزهای کوچیک لذت می‌برم. همیشه نه؛ هر وقت که حواسم باشه. نتیجتا به کارپه دیم هم پایبندم.‌ همیشه نه؛ هر وقت حواسم باشه. امروز که دو سه تا از شاگردام از ذوق بغلم کردن و یکی از شيطون و حرف گوش نکن‌ترین‌هاش بهم گفت "خانوم دوستت دارم" و از دست یکی دیگشون یه هدیه کوچیک گرفتم، پیش خودم گفتم صبح چه حال نزاری توی سرت متصور بودی پریسا و الان واقعیت رو نگاه، چه خوش سعادتی. اذیت شدن‌ها، خستگی‌ها، بدی‌ها، دل‌شکستن‌ها، بی‌مسئولیتی‌ها، ناامیدی و غ
خیلی دارم صبوری میکنم
خیلی دارم خودم رو کنترل میکنم
خیلی دارم سعی میکنم اوضاع رو از اینی که هست بدتر نکنم
نمیدونم بعد از سه روز چه اتفاقی قراره بیفته
لعنت به شيطون که باعث شد تو عصبانیت یه سری چرت و پرت بگم
الان موندم چجوری ثابت کنم که اون حرف ها فقط از روی عصبانیت بود ولاغیر
همیشه موقع عصبانیت سکوت کردم
اما این بار
لعنت به اونی که با یه شوخی بی جا باعث شد اینقدر عصبی و شوکه بشم
آخه شوخی هم حدی داره
دست گذاشت روی خط قرمز من
و فقط باع
دنیا دادرسان که از معدود خواننده های زن جوان ایرانی است که به سرعت در حال رشد و پیشرفت است و آهنگ های خوانده است که مورد استقبال زیادی قرار گرفته است. او در حال حاضر مقیم استرالیا است و سال ۲۰۱۳ از کشور ایران به کشور استرالیا بهمراه خانواده مهاجرت کرد.دنیا دادرسان از کودکی در خانواده ای رشد کرد که در آن موسیقی یکی از اصلی ترین فعالیت های آن ها بود، دنیا دادرسان متولد ۲۴ اسفند ۱۳۷۶ است.دنیا از نقش دایی وعموی خود که به نواختن ساز و سرودن آواز و
+حس میکنم خیلی به یه اتفاقی نزدیکم.خودمو توی رویای اتفاق افتادنش تصور میکنم.اما میترسم.تو زندگیم هربار حس کردم شاید بشه نشده.الان بیشتر از همیشه ترس نشدنش توی وجودمه.
+یه چیزایی رو حس کردم.و حالا گیج تر از گیجم.نمیدونم چی قراره بشه.
+شبا زیاد کابوس میبینم.صبحا با حال بد بیدار میشم و به حدی خستم و چشمام به حدی درد میکنه که باید کلی بازم بخوابم تا جبران شه.دلیل این حجم از کابوس که یهویی به خوابهای هرروزم اضافه شدنو نمیفهمم.
+آرومتر از همیشه شدم
اوایل بهم می گفت آجی
بعد شد مامان
بعد تر آله
فکر می کنین چند وقته چی صدام می زنه؟ نامه!
 
+تو خونه ما، آدم بزرگا هم مثل بچه ها حرف میزنن.حالا گفت و گوی  این چند وقت  اخیر این طوری صورت می گیره:نامه یه چای میریزی برامون؟ نامه میای بریم بیرون؟ گوشی رو بده به نامه.نامه کجایی؟نامه کجا میری؟!
*نامه صورت دیگری از فاطمه است که خواهرزاده ی دو ساله ام مرا صدا میزند :)
++اون یکی خواهر زاده ام که بزرگتره بهم میگه: خاله فاطمهاما وقتی خیلی دوستم داره و میخواد
عید فطر، آخر ساعت کاری:
آقای صادقی میخواست از در بره بیرون. جلوش ایستادم و چارچوب در رو پوشش دادم.
سینه سپر کردم و گفتم: عیدی بده! من عیدی میخوام.
صادقی- به من چه که عیدی میخوای! نمیدم.
- نمیذارم بری تا عیدی ندی من عیدی میخوام.
خلاصه به زور 5 هزارتومن عیدی ازش گرفتم.! :)
********
برگشتم توی بخش. جلال داشت آماده میشد که بره. خیلی هم عجله داشت. سوئیچش رو میز بود. برداشتمش.
- جلال، عیدی بده!
جلال- برو ببینم بچه پررو!
- باید بدی وگرنه نمیذارم بری.
سوئیچشو گرفتم ت
دانلود سریال  Flower Crew با لینک مستقیم
دانلود رایگان سریال کره ای Flower Crew
نام سریال : خدمه گل: آژانس ازدواج چوسان Flower Crew: Joseon Marriage Agency
زبان: کره ای (زیرنویس فارسی)
فرمت: MKV
حجم: ۶۰۰ مگابایت
محصول : ۲۰۱۹ – کره جنوبی
میانگین زمان : ۶۰ دقیقه
ژانر : عاشقانه | کمدی | تاریخی
امتیاز: ۶٫۲ از ۱۰
کارگردان: Kim Ga-Ram
بازیگران: Min-jae Kim, Seung-Yeon Gong, Seo Ji-Hoon
اطلاعات بیشتر : کلیک کنید
خلاصه سریال : لی سو (Seo Ji-Hoon) پادشاه جوانیست که در سن ۲۳ سالگی درحالی که یک آهنگر بود به طور ناگها
 ایام شهادت مولای متقیان امیر مومنان حضرت علی (ع) تسلیت باد


























 

 علی
مفهوم بی انتهای است که در محدوده قلم و واژها نمی گنجد. علی بی کرانه
ترین شکوه خلقت است که تا ابد تلالو نورش روشنایی بخش هستی است.بدون تابش و
درخشش علی ، حیرت و ظلمت دنیا رافرا می گیرد.علی اوج نمایش قدرت خداوندی
است. وجود علی ، جلوه اخلاص و ایثار،صبر و پایداری ، عشق و دوستی وشجاعت و
سخاوت است. ع
فتی و دل ربودی یک شھر مبتلا را/تا کی کنیم بی تو صبری که نیست ما رابازآ که عاشقانت جامه سیاه کردند/چون ناخن عروسان از ھجر تو نگارا!ای اھل شھر ازین پس من ترک خانه گفتم/کز نالهھای زارم زحمت بود شما رااز عشق خوب رویان من دست شسته بودم/پایم به گل فرو شد در کوی تو قضا رااز نیکوان عالم کس نیست ھمسر تو/بر انبیای دیگر فضل است مصطفا رادر دور خوبی تو بیقیمتند خوبان/گل در رسید و لابد رونق بشد گیا راای مدعی که کردی فرھاد را ملامت/باری ببین و تن زن شیرین خوش لق
شامگاه پنجشنبه 21 اردیبهشت 96 برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری ساعت 21 روی آنتن شبکه نسیم رفت. مهران مدیری برنامه را با موضوع بهداشت و سلامت آغاز کرد.
رویا تیموریان بازیگر خوب کشورمان مهمان برنامه دورهمی بود. رویا تیموریان بعد از سلام و احوال پرسی از مهران مدیری و برنامه دورهمی تقدیر و تشکر کرد.
مهران مدیری اولین سوالش اینگونه مطرح کرد ، در بچگی شيطون بودید و الان خیلی آروم شده اید؟ رویا تیموریان گفت :بله در بچگی خیلی شيطون بودم و کارهایی
میگن مربیا رو نریزین تو معلما :))) شهید مطهری حتی یک روز هم باشگاه نرفته بود :))) "استخرو نمیدونم رفته بود یا نه"
والا ما مربیا خودمونم گیج شدیم دیگه کی باید پذیرای تبریک باشیم روز معلم یا روز مربی یا هر روز؟
ولی اوناییم که معلم ورزشن میگن مدرسه کلا مارو حساب نمیکنه :/
هی هی هی اکه بدونید که ذهن سالم در بدن سالمه بیشتر مربی جماعت و تحویل میگیرین
من خودم به معلم رقص سالها پیشم تبریک میگم هر سال روز معلمو و بعدش یهو این جمله میاد تو مغزم که " معلمی شغل
نزدیک خانه ما یک بازار هفتگی بود که بهش میگفتن بازار شيطون. ماشینهای دست دوم، ی، تصادفی را صاف و صوف میکردند آنجا به قیمت ارزان به مردم می انداختند. قطعات دست دوم و ی را میفروختند. حالا حکایت ماست. روز روشن از دیوار خانه ات بالا می روند وسایلت را برمیدارند میزوند سربازار و ای کاش میفروختند تا به خودشان نفعی برسد. دلقک ها چیزی جز مسخره بازی ندارند. 
همانطور توی دستشان نگه میدارند و تمسخر میکنند:
هه هه هه هه! نگاه کن آستینش دراز و کوتاهست.
واقعا چرا ؟! ها؟! چرا ؟!
هیوا این کارا یعنی چی؟!!
یعنی نمی دونی الان تو چه موقعیتی هستی؟! اونوقت میشینی فیلم میبینی و آهنگ گوش میدی؟! از 12 ساعتی که امروز تا الان وقت داشتی فقط دوساعتش رو درس خوندی ! خجالت نمی کشی؟!
هیوا!
دیدن فیلم های پزشکی تو رو به آرزوت نمی رسونه!!!!! تنها راه رسیدن به آرزوت اینه که ک.و.ن گشادت رو بلند کنی و درس بخونی!!!!
با تمام توانت تلاش کنی!
یه کاری کن که 14 تیر وقتی که برمیگردی شاد ترین آدم روی زمین باشی!
آفرین! بلند شو! بلند شو و یه
مرحله اول گذشت
حدیث کسا گذاشتم با صدای بلند توی خونه پخش بشه. تا شيطون رو بیرون کنم. ملائک بیان خونه مون. خداروشکر جواب داد
از معجزه ی حدیث کسا تو گرفتاری های زندگی غافل نشید
و اما
حس میکنم وارد یه چالش بزرگ شدیم!
از اون هایی که پای مرگ و زندگی درمیونه
البته تجربه ثابت کرده اتفاقات قبلی هم برام در حد همین چالش بزرگ و سخت بوده اما گذشته :)
و زندگی در کل صحنه ی مبارزه ست!
باید برای نگه داشتن خوبی ها و از بین بردن بدی ها با خودت و بقیه بجنگی!
هم
5-  و من کتاب له (علیه السلام) 
>إلی أشعث بن قیس عامل أذربیجان <
وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًی لِمَنْ فَوْقَکَ لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِیقَةٍ وَ فِی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّی تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ وَ لَعَلِّی أَلَّا أَکُونَ شَرَّ وُلَاتِکَ لَکَ وَ السَّلَامُ. 
ن
5-  و من کتاب له (علیه السلام) >إلی أشعث بن قیس عامل أذربیجان <وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًی لِمَنْ فَوْقَکَ لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِیقَةٍ وَ فِی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّی تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ وَ لَعَلِّی أَلَّا أَکُونَ شَرَّ وُلَاتِکَ لَکَ وَ السَّلَامُ.
 
 


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها