نتایج جستجو برای عبارت :

دیشب خواب ترا دیدم از گوگوش

خسته‌تر از آدمی بودم که صبح تا ۱۲ ظهر خوابیده بود و بعدش بلند شده باشد و کار مثبتی انجام نداده باشد. بنابراین از سه تا حالا بیشتر شبیه آدمی که دو شیفت عصر و شب کارکرده باشد خوابیدم . با صدای گوگوش که توی خانه فریاد میزند از خواب بلند شده‌ام ،ماگ چای‌ام را گذاشته‌ام جلوی چشم‌هام و به صدای کنسرت گوگوش گوش میکنم،گاهی برمیگردم دلقک بازی‌هایش را نگاه میکنم ! و فکر میکنم واقعا آدم‌ها انقدر پول دارند که کنسرت گوگوش؟؟ اینها را درحالی میگویم که خو
ديشب خواب تورا ديدم عارف جدید

آهنگ ديشب خواب تورا ديدم از فیلم سلطان قلبها

آکورد گیتار آهنگ ديشب خواب تورا ديدم عارف

اهنگ جدید عارف ديشب خواب تورا ديدم

دانلود آهنگ عارف ديشب خواب تورا ديدم جدید

دانلود آهنگ ديشب خواب تورا ديدم از گوگوش
ديشب خواب تو را ديدم عارف جدید

عارف ديشب خواب تورا ديدم ورژن جدید

دانلود آهنگ بسیار زیبا و جدید ديشب خواب تورا ديدم از عارف با لینک دانلود مستقیم
دریافت آهنگ های عارف به راحتی در سایت آرت موزیک
دانلود موزی
امروز وقتی برای بیست و نهمین بار آهنگ گوگوش رو پلی می‌کردم داشتم به این موضوع فک می‌کردم اگه گوگوشی نباشه باید چیکار کنیم؟؟
ینی چند نفر از آهنگهاش خاطره دارن؟؟
به خودم که فک میکنم جزو محدود خواننده هایی است که همراه آهنگ هاش محتواهای مورد علاقه مو نوشتم. ینی خوش ب حال همه محصولاتی که موقع گوش دادن به گوگوش نوشتم! چون سراسر حس خوب بودم و از ته ته دلم نوشتم!!
یادم باشه یه روزی موقع محتوا نوشتن با آهنگ گوگوش براتون فیلم بگیرم. دلم میخواد وقتی سن
از قدیم گفتن خواب زن چپه! 
از بس ديشب در مورد کنکور حرف زدیم،خواب امتحان دستیاری رو ديدم! و بسی حالم بد شد! خواب ديدم موعد امتحان رسیده و منم کم خوندم و همه وقتمو هدر دادم و حالا با انتظار بالایی که از خودم داشتم گند زدم به همه چیز :| 
هنوز از بابت خواب بدم تپش قلب دارم
امیدوارم خواب زن چپ باشه
ديشب خواب ديدم فکرامو نوشتم، یکی از بچه ها اینجا دیدتشون و خونده و به بقیه نشون داده.
خواب ديدم گریه کردم. وقتی می نوشتمشون.
خواب ديدم جرئت حرف زدن داشتم.
خواب ديدم برای یکی مهم بود.
خواب ديدم خسته شده بودم از اینکه همون چیزی باشم که ازم میخوان. خواب ديدم دلم میخواست یه بار مهم باشه من چی میخوام.
ولی خب. نیستم؟ اگه خسته شده بودم الان وضعم این نبود.
اگه خسته شده بودم هر روز به همه پیام نمیدادم که یک دقیقه بعدش حذفش کنم.
اگه خسته شده بودم، فرقی می کر
سلام
ديشب خواب ديدم. یه خواب وحشتناک. تا لب مرگ رفتم تو خواب.
اینجا آدم خوابش رو تعریف کنه که زشت نیست. هست؟
ديشب خواب ديدم پیر شدم. خیلی پیر. انگار اصلا نمیتونستم حرکت کنم. یهو یه راسو از داخل کمد در اومد و اومد سمت من. گردن راسو رو گرفتم که گازم نگیره. خیلی وحشی بود انگار. داشتم باهاش می جنگیدم که جیغ کشیدم و بیدار شدم.
عجب خوابی ديدم ، معلوم نیست ديشب به چیا فک کردم که خواب جبهه ديدم ، چقدر ترسناک بود برام.! 
قبلشو خیلی دوست داشتم ، یکیو از نزدیک بطور واضح ديدم . که تاحالا تو خواب اینقد نزدیک نبودش ، یه عزیزِ قدیمی :) یه هم صحبت دیرینه که حالا دیگه نیست :)
تو خواب های اخیرم مکان هایی رو میبینم که هیچ وقت نديدم. وارد خونه هایی میشم که تا حالا نديدم. آدم های دور هم زیادن تو خوابام. مثلا خواب ديدم دبیرِ دوستم داییِ سال پایینیمونه :| و کلی چیزای عجیب.
ديشب خواب ديدم میریم گردش. جاهایی که تو خوابای قبل دیده بودم و من با دهن باز از شگفتی میگم خدااای من. من اینا رو تو خواب دیده بودمممم.
فک کن! تو خوابم خواب دیده بودم :)
ديشب بعد از مدت‌ها خواب ترسناک ديدم. یادم نمیاد اصلا آخرین بار کی خواب این مدلی دیده بودم. احتمالا تو بچگی‌هام.
نه این که این مدت همه‌ی خواب‌هام گل و بلبل بوده باشه، اتفاقا برعکس. اکثر خواب‌های بدی که می‌ديدم یه جوری واقعی به نظر می‌رسیدن که معمولا بعد از بیداری هم تا چند روز باهاشون درگیر بودم.
اما ديشب خواب یه قیافه‌ی ترسناک رو می‌ديدم. یه جور هیولا یا زامبی شاید. با این که می‌دونستم یه چهره‌ی گریم شده‌س، باز هم ازش می‌ترسیدم. هر دو د
ديشب خواب خانم اُ رو ديدم معلم ادبیات فارسی اول و دوم دبیرستان . خانم اُ هیکل بسیار درشتی داشتن و قد 170 و بسیار رعب و وحشت ایجاد میکردن موقع درس پرسیدن و موقعی هم که کامل درس رو بلد بودی میگفتن برو بشین ولی پررو نشو خلاصه که اسم خانم اُ همواره برای من با رعب و وحشت همراه بود . ديشب خواب ديدم که امتحان ادبیات داریم ولی انتهای امتحان 5 نمره از آناتومی سوال دادن منم هرچی میگفتم خانم شما آناتومی از کجا بلدین می‌گفتن من دانشجوی پزشکی بودم انصراف داد
ديشب ساعت 3 خوابیدم
صبح ساعت 6 بیدار شدم و با خستگی و خواب آلودگی تمام 
روز را شروع کردم
دیرم شده بود
با عجله رسیدم سر ساختمون
لباس کار پوشیدم و با خستگی فراوون و کمردرد شدید و سردرد شروع کردم کار رو
گذشت
عصر شد 
سیمان تموم شد 
منتظر موندم تا بیاد
نیم ساعت
یک ساعت
دو ساعت
نمیدونم چی شد که یه سطل سیمانی بود
گذاشتم زیر سرم و خوابم برد .
اونقدر عمیق خوابیدم که خواب ديدم
خواب ديدم داروسازی قبول شدم
خواب ديدم از دور 
جزوه به دست 
واستاده و به من
ديشب خواب سیل ديدمخواب ديدم مادرم کنار فروشگاهی که ازش خرید میکنیم با وسایل زندگیمون نشسته و من سمت مخالفش اون طرف فلکه ام
هر چی تلاش میکردم بهش برسم شدت بارون بیشتر میشد
اون در آرامش بود اما من آشوب بودم
از خواب پریدم و دیگه نخوابیدم که نفهمم چی میشه
حالا کمتر از 24 ساعت از خوابم گذشته و یه طوفان به بزرگیِ بزرگترین طوفان جهان توی زندگیم جریان داره
ديشب به اصرار مادر جان رفتیم مولودی خانم مداح / مولودی خوان ( چی میگن بهشون ؟ ) یه شعر و در سبک رپ و بر وزن آهنگ زانیار میخوند
بعد هم میکروفون و داد دست یه پسربچه آهنگ آقامون جنتلمنه ساسی مانکن و خوند
بعدشم خودش آهنگ آیریلیق آذری گوگوش و خوند
و من تمام مدت پوکر فیس نگاه میکردم :|
اما باید این پست و میگفتم 
یک فیلسوف چینی قبل از میلاد مسیح  می گوید" ديشب خواب ديدم که پروانه ام و امروز وقتی بیدار شدم سوال برایم پیش آمده که من حقیقتا انسانی هستم که خواب ديدم پروانه ام یا پروانه ای هستم که خواب می بینم انسانم"
دوستت دارم . 
ديشب خواب ديدم دارم با مریم ت صحبت می کنم و میگه با ملعون قرار داره و
یه جوری احساس کردم آنچه بر سر من اومدده داره بر سر اون هم میاد ولی اون با زیرکی داره ملعون رو دست به سر می کنه.
خیلی دلم می خواست تو خواب بهش هشدا بد و بگم بی خیال بشه ولی دیگه بیدار شدم.
از اونجا که سر نرگسی هم خوابم درست بود و خواب ديدم خونه ملعونه و نهایتا هم همین شد پس!احتمال میدم که خبری در راه باشه.
مردک هوسباز کثیف
خدایا چرا نابودش نمی کنی.؟؟فقط روز به روز داره پ
خواب ديدم شب جشن ازدواجشه ولی چون‌طرف رو دوس نداره داره با یکی دیگه‌فرار میکنه:/
نقش من چی بود؟ از اول تا اخر دنبالش میدویدم که قانعش کنم بلکه برگرده و فرار نکنه. حرفشو بزنه و بجنگه!
چرا تو خوابم استرس دارم‌من؟ ینی واسه خودم غم و غصه تولید میکنم همینجوری! چقد تو خواب حرص خوردم و فک زدم واسشون تا خود فرودگاه!
+ و آدم دلش که بگیرد دردش را به کدام پنجره بگوید که دهانش پیش هر غریبه ای باز نشود؟
خواب ديدم شب جشن ازدواجشه ولی چون‌طرف رو دوس نداره داره با یکی دیگه‌فرار میکنه:/
نقش من چی بود؟ از اول تا اخر دنبالش میدویدم که قانعش کنم بلکه برگرده و فرار نکنه. حرفشو بزنه و بجنگه!
چرا تو خوابم استرس دارم‌من؟ ینی واسه خودم غم و غصه تولید میکنم همینجوری! چقد تو خواب حرص خوردم و فک زدم واسشون تا خود فرودگاه!
+ و آدم دلش که بگیرد دردش را به کدام پنجره بگوید که دهانش پیش هر غریبه ای باز نشود؟
ديشب خواب ديدم انزلی هستمتنها بودم و انزلی پر از ابرهای خاکستری و مه بود
تنها صدای ویلن سل غمگینی بود و صدای او در پس زمینه موسیقیاو که می‌گفت با مرگ من همه چیز درست می‌شود، همه چیز رنگی می‌شود
دور خودم می‌گشتم تا کسی را پیدا کنم، تا راه فراری پیدا کنم اما بیهوده بودبی‌صدا بودم و انگار حبابی دورم کشیده شده بود، مثل زندان
 ساعت چهار با صدای جیغ زنی در خیابان از خواب پریدم و مثل خواب همه جا تاریک بود و تنها بودم.
چند شب پیش داشتم اپیزود ۳۹ دیالوگ باکس رو گوش می کردم. خوابم برد. خواب ديدم زهرا اومده خونمون و من براش این اپیزود رو گذاشتم. خوابمون برد و ۱۲ شب بیدار شدیم.
زهرا گفت الان چجوری بخوابیم؟
گفتم باز دیالوگ باکس گوش میدیم. از شدت آرامشی که میده خوابمون میبره :))
تو خواب دیالوگ باکس ^___^
________
پریشب یه خوابی ديدم پر از آدم هایی که سال تا سال نمی بینمشون.
________
ديشب خواب عارفه رو ديدم. عارفه کیه؟ قبلا تو اینستاگرام فالوش میکردم و اصلا پست و استوری هاش رو ه
ديشب خواب تو را ديدم.میان مزرعه کوچک و سبزت نشسته بودی و تند تند حرف می‌زدی، با همان لهجه بامزه و شیرینت. از رویاها و آرزوها و آینده و تلاش.توی خواب مدام می‌پرسیدی و جواب نمی‌دادم ،فقط لبخند احمقانه‌ای می‌زدم.دهانم را باز می‌کردم تا جواب بدهم اما صدایی خارج نمی‌شد و نمی‌توانستم بگویم چقدر دلم می‌خواهد حرف بزنم.
میم نازنین
تمام ديشب توی خواب دلم می‌خواست حرف بزنم، از روزمرگی‌ها و دلتنگی‌ها و ترس‌ها.از اینکه شبیه همان آدم‌های احمقی ش
ديشب خواب بدی ديدم. خواب ديدم تو غریبه بودی. با هم آشنا شدیم و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم ولی کم کم تو عوض شدی. دیگه چهره‌ی اون آدم شبیه تو نبود ولی من هنوز فکر میکردم اون تویی. به اسم تو صداش می‌کردم و بهش عشق می ورزیدم. تو خواب ديدم که معتاد به کوکائین بود و من اینو میدونستم و با این وجود باهاش ازدواج کردم. تو مراسم عروسیمون هم یه لاین زده بود. بابام ازش بدش میومد. من عاشقش بودم ولی. یک هفته از ازدواجمون گذشت و شروع کرد به کتک زدن من. ترسیده بودم و
درست وقتیکه فکر میکردم همه چی تموم شده دیگه بهش فکر نمیکنم و در واقع ایول چقدر خوبه عاشق نبودن اسیر نبودن و . ديشب خوابشو ديدم!! ولی یه فرقی بود بین این خواب با خواب های قبلی! قبلا که خوابشو میديدم همه چی خوب بود عین قبلنا انگار ناخودآگاهم نپذیرفته بود نبودنش رو ولی ديشب واقعیتو خواب ديدم همونجوری که هست همونجوری که باید ببینم :) چندوقت پیشا یه متنی رو خوندم از کسیکه چندسال پیش دقیقا تو نقطه ای بوده که من الان هستم و دقیقا اونم همین مراحلو گذر
نیمه شب از خواب پریدم و ديدم بچه ها همه خواب اند و اتاق تاریک است. سامان فرمود: از خواب پریدی ساجی. نگران نباشیا حالا باز خوابت میبره. همین طور هم شد. خوابم برد و تا صبح خواب مار ديدم! مارهایی بزرگ انقدر که یکیش سرتاسر عرض حیاطمان پهن بود و قطرش کلفتی ران مرا داشت! دو تا سیاه و سبز از زیر در امدند داخل خانه! از توی تراس و درزهای پنجره سرک میکشیدند. و من ترسیده بودم. یکیشان هم بابا را نیش زد! این دومین باریست که خواب مار میبینم. میگویند در تعبیر خوب
از اون شب که ديدمش برای همون اپسیلون ثانیه بارها جلو چشمم اومده جالبیش اینه ديشب فکر کردم که دوباره ديدمش و طولانی تر 
بعد فهمیدم خواب ديدم
ديشب سحر خواب موندم 
ديدم که مامان اومد و پتو رو کشید از روم و برد یک متر اونورتر اما سریع برداشتمش و انداختم رو خودم 
ديشب حدود یازده شاید هم ده خوابیدم تا نه و نیم صبح امروز 
با معده درد بیدار شدم 
دیروز افطار خوردم معده ام سوخت 
دیروز از وقتی بیدار شدم تا وقتی رفتم سرکار و تا مدتی تو محل کارم معده ام ا
هما گویا / سی و یک نما_ وقتی در حیطه هنر، نظر می‌دهیم باید معیارهایمان هنری باشد و نه ی یا اعتقادی و.
 
بزرگترین خطری که انکار دو چهره‌ی تاثیرگذار در تاریخ سینما و موسیقی ایران پیش از انقلاب اسلامی می‌تواند داشته باشد این است که واقعیت‌های تاریخی و روایت‌های درست هم در معرض شک و شبهه قرار بگیرد. یک منتقد حرفه‌ای و البته زرنگ کسی است که بی‌طرفیِ حتی ظاهریِ او در روایت تاریخ و اخبار ( کاری که با آن استثمار پیر پای "بی بی سی" را به خانه
دکتر داشت حرف میزد. میگفت آدما وقتی تعارض هایی واسشون پیش میاد که نمیتونن حلش کنن و باهاش کنار بیان پس خوابش رو میبینن تا بتونن حلش کنن اینکه بعضی ها خواب های سریالی میبینن به خاطر اینه که با یه بار خواب دیدن نتونستن تعارض هاشون رو حل کنن پس انقد اون خواب رو میبینن تا بتونن حلش کنن.
دلیل خواب های ادامه دارم رو فهمیده بودم. دلیل خواب های اخیرم حتی و خواب های به وقت وقایع مهم. اینکه چرا در حالی که قلبم به شدت تند میزنه و وحشت کردم از خواب میپرم و ح
تیلار موزیک » دانلود آهنگ جدید
تیلار موزیک، مرجع کامل دانلود آهنگ، آلبوم و موزیک ویدیو جدید و قدیمی.ایرانی و خارجی.دانلود آهنگ جدید.دارای آرشیو کامل آهنگ های جدید و قدیمی فارسی و خارجی کیفیت .You've visited this page many times. Last visit: 12/16/19

دانلود آهنگ - تیلار موزیک
این صفحه فقط شامل آهنگ های جدید میباشد. دانلود آهنگ یه ریز مستم مسعود صابریدانلود آهنگ یه ریز مستم مسعود صابری. مسعود صابری آهنگ یه ریز مستم. دانلود آهنگ .
 
دانلود فول آلبوم خواننده های ایرا
ديشب تو خواب ديدم مربی یه تیمم بعد بازی داشتیم. می ترسیدم برم استادیوم :دی اولین بارم بود. استادم داشت راضیم می کرد. سعید راد بود :دی
از این ور تو یه کوهی بودم اژدهایی پروازکنان اومد سمتم. منم مثل این انیمیشنا و فیلما فکر کردم قراره با هم دوست شیم. دستمو دراز کردم نامرد تا آرنجم رفت تو دهنش می خواست قطعش کنه زرنگی کردم از خواب بیدار شدم :دی با وحشت البته :دی
 
هر چی فکر کردم یادم نیومد چرا باید همچین خوابی ببینم بعد صبح که داشتم تعریف می کردم، یاد
بچه ها ديشب خواب ديدم مامانم اجازه داده گربه بگیریم و یه گربه رو به سرپرستی قبول کردیم که اسمش‌ تامی بود حیف که خواب بود صد حیف :( امروز به مامانم گفتم گربه به سرپرستی بگیریم هرچی اصرار کردن فایده نداشت ! همش مثل خل و چلا هر جای خونمونو که میبینم تصور میکنم که الان اگه گربه داشتم اینجا چطور اش میکرد یا راه میرفت
ديشب خوابشو ديدم، اینقدر واقعی که هنوز حسش می کنم. همه جا همراهم بود ولی با هم حرف نمی زدیم. توی یه باغ، و در شرایط مختلف که یادم نیست. ولی یادمه یه جایی توی محوطه ی همون فضایی که توش بودیم توی صف نماز داشت نماز می خوند و پسرم هم توی صف پشتش بود. یه جورایی هم انگار ماموریت تهران بودم ولی یادم نیست فقط همه جا همراهم بود، با همون پیراهن سفیدش که خیلی دوسش داره. ديشب قبل خواب عکسهایی که تهران با هم گرفته بودیم رو نگاه کردم و با اشک و بغض و بیق
ديشب خواب عمیقی داشتم! نمیدونم چقدر گذشته بود، اما وقتی بیدار شدم، انگار مدت زیادی خواب بودم! تو خواب بازم دوستای قدیمیمو ديدم و برای اولین بار شاد بودم! مثل همیشه نتونستم ساعت دلخواهمُ پیدا کنم و دست خالی از ساعت فروشی اومدیم بیرون! ولی چقدر خوب بود که مثل قدیم راحت بودم با دوستام، خوش بودیم. عجیبه که رویا هم میتونه آدمُ راضی کنه گاهی.
 
+ اینجا بارونه! زمین تره، درختا سرسبز، هوا عالی (:
به گزارش همشهری آنلاین، تکیه گاه نوشت: محمدکاظم انبارلویی، دستیار دیپلماتیک حزب موتلفه اسلامی گفت: آمریکایی ها از ابتدای انقلاب سه گانه راهبرد داخل سه گانه لایه تو قبال قیام اسلامی پیش گرفتند که هدف اصلی آنها فروپاشی و براندازی است و گفتند چنانچه در این جنین غم نتوانستیم مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش کنیم، اخلال در نظام و به هم سرقت کردن ویترین فرماندهی دومین راهبرد است و سومین راهبرد اندوه جلوگیری از ترفیع و توسعه روزافزون ایران اسلامی
بر اساس روایات خواب بر هفت قسم است که بعضی از انها مورد مذمت است :1- خواب غفلت؛ و آن خوابیدن در مجلس ذکر است2- خواب شقاوت؛ و آن خوابیدن در وقت صبح است3- خواب عقوبت؛ و آن خواب در وقت نماز است4- خواب لعنت؛ و آن خوابی است بعد از نماز صبح
ديشب خواب ديدم با مامان و خواهری نشستم.
بعد انگار پایان نامه ام تموم شده.مامان میگه زود باش بریم برای دفاع.خواهری هم متعجب داره نگاه می کنه و میگه عهههه چه زود تموم کردی.اومدم تو اتاقم که .سایل و جمع کنم یادم افتاد پاور پوینت ندارم.برگشتم میگم ماماننننننننننننننننن بدون پاور پوینت که نمیشه برم سرجلسه دفاع میگه بدو سریع آماده کن.میگم آخه تو دو ساعت که نمیشهههههههههههه!بعدشم باید استاد راهنما هام برگه رو امضا کنن .هنوز نهایی شده اش رو ندیدن.می
ديشب خواب لهستان را ديدم
میان قبیله کولی‌ها در ورشو قدم می‌زدیم و آواز می‌خواندیم و می‌رقصیدیم. رها از خیالی، تنها شادی و عشق را حس می‌کردم.تو در  کنارم بودی و بی‌ترس می‌بوسیدمت و مطمئن بودم تا همیشه هستی 
خیالم اما خیلی زود با صدای صبحگاه این شهر خاکستری برهم خورد. دوباره من همان آدم معمولی بودم و تو رویای دوردست
یه تصمیم اشتباه
و مسیر زندگی م عوض میشه
نمیدونم چقدر خوب شد یا چقدر بد
میدونم که دلم برای دویدن تنگه
دلم برای جنگیدن تنگه
دلم برای یکه تاز بودن تنگه
در حالیکه الان از ترس زمین خوردن نمیتونم درست قدم بردارم، رویای دویدن تو سرمه
این یه احساس فوق العاده بده
این مزخرفه
این مثل یک قفس میمونه
خواب ديدم که میدوم. می پرم و فرود میام و این جسم دیگه زندون آرزوهام نیست. خواب ديدم هیچ دردی احساس نمی کنم و اطرافم رو کامل درک میکنم. خواب ديدم آرزوهای کوچیکم
خیلی وقت بود که راحت می‌خوابیدم. و به قول ملت خواب نمی‌ديدم. چندین سال(البته درستش اینه که خواب‌هام رو یادم نمیموند)
اما ده روزه که شب‌هام دیوانه کننده شدن.
اول اینکه خوابم نمی‌بره. هر شب دست کم دو سه ساعت توی رخت خواب تقلا می‌کنم.
بعدشم که خوابم می‌بره تا همون ساعت شیش و هفت، دو سه بار خواب می‌بینم و از خواب می‌پرم. یعنی هر ساعت تقریبا یک‌بار، ساعتی یک خواب، خواب‌های لعنتی مزخرف :|
اوضاعیه خلاصه
تا همین چند سال پیش، گاهی ماه به ماه هم هیچ خوابی نمی ديدم. حالا برعکس شده.
حتی اگر تو روز یک ساعت بخوابم باز هم خواب می بینم. به جایی رسیدم که می تونم بقیه ی خوابی که ديدم و بیدار شدم رو هم دوباره ببینم.
در خواب ها هم به درجه ای از عرفان رسیدم که اگر اون خواب همش ســکــســی باشه هم به هیچ عنوان ارضـا نمیشم.
این رو به رحمان گفتم گفت مگه ممکنه؟ گفتم چرا که نه.
 

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها