نتایج جستجو برای عبارت :

دلی بی کینه دارم من آتش محبت در سینه دارم

گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبيه شمعم و در سينه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سينه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
_ بهم زیاد محبت نکن.!
+چرا اینو میگی؟ چی شده؟
_هیچی نشده فقط بهم زیاد محبت نکن 
من زود عادت میکنم و اگه یه روز حواست بهم نباشه و بهم محبت نکنی .اون وقته که من .!
+من نمیفهمم چی میگی
_اشکال نداره ولی بهم زیادی محبت نکن
+باش 
 
پ.ن:واسه نوشتن این متن دليل دارم و واسم اتفاق افتاده 
من عمیقا احساس خوشبختی میکنم و بخاطر همه چیزهایی که دارم از خدا ممنونم! 
در حال حاضر واقعا زندگی رو دوست دارم و خوشحالم که اینجام و هنوز جوونم اصلا! 
با بي تی اس خوشحال و پر هیجان و عاشقم :)
و جیمینا رو دارم که بهم نزدیکه و میبينمش و وقتایی که ازش دورم و حالم هر جور که باشه، با حرف زدنش بهتر میشه و بهم آرامش میده. 
و دوستای خیلی خوبي دارم که همیشه بهم عشق و محبت و توجه و حس خوب میدن :)
و خانوادم که دوستشون دارم و روزای پر تنشی که باهاشون داشتم، حالا
گرچه بر دوش دل غم زده باری دارم
دست بر باده ی انگور نگاری دارم
بوی این بادیه خود رهزن هفتاد سر است
انتظار فرج  اسب و سواری دارم
می گشایم سحر از ناله چراغی به دواشک
که در این  باغ نشانی بهاری دارم
همه کارم تویی ای روشنی صبح سحر
ورنه من با شبِ تاریک چه کاری دارم
تنگ شد سينه ام از بس که به خود پیچیدم
مثل گرداب که بامرگ قراری دارم
می درخشد نظرم در هوس منتظرم
همچو شمع که به هر دیده مزاری دارم
انتظاریست دلم را که گلم سبز شود
چون خزان سوختگان زردی و زار
دوست داشتم دوست دارم چرا باهام این کارارو کردی
 
چرا عادتم دادی الان اینجوری شدی ‌‌‌‌‌.
 
باورم نمیشه عذاب این روزا واقعیه . من با عشق تو دارم لحظه هامو میسازم تو با حرفات دل منو اتیش میزنی . 
اخه این همه کينه چرا تمومی نداری. این چجور کينه ایه. این کينه نیست . این بهانه است. یه بهانه  زیر پوستِ یه کينه ساختگیِ . 
 
 
 
یه حس بد تمام وجودمو گرفته
مث ی بختک روی قفسه سينه م
چرا مهدی مثل یه کوه آتش فشان یهو منفجر شد امشب؟
چرا انقدر تو دلش از خانواده من کينه س
چرا انقدر دیر و سخت فراموش میکنه؟
الان طرف منه اگر یه روز نظر من مخالفش باشه چی؟ اون موقع از منم کينه میگیره؟
چرا وقتی عصبانی بود هیچکدوم از حرفای من حالشو عوض نکرد؟
چرا جملات محبت آمیزمو ندیده گرفت؟
چرا براش مهم نبود که بهش گفتم منو چجوری صدا کنه؟
چرا برداشتن اینهمه مرز براش مهم نبود؟
دارم اشتباه میکنم؟
ان
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبيه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم . دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه . پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببينم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم .

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بي معنی ای
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبيه شمعم و در سينه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سينه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبي و ناراحت بودم و الان حس خوبي دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبي است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بيت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبي گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
دوستت دارم.
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
دستام خواب رفته‌.
ذره‌ای می‌دونم چی درسته؟ نه.
ذره‌ای تلاش می‌کنم در جهت فهمیدن؟ نه.
حال دارم؟ نه.
خوش‌حالم؟ نه.
ناراحتم؟ نه.
مهمه برام چیزی؟ نه.
با خودم روراستم؟ نه.
حوصله‌ی چیزی رو دارم؟ نه.
اصلا ایده‌ای دارم چی کار دارم می‌کنم؟ نه.
اصلا کاری می‌کنم؟ نه.
این جا رو دوست دارم؟ نه.
جای دیگه‌ای رو دوست دارم؟ نه.
todo: add more useless q&a
آه. الکی سخت می‌گیرم. :)
دليل_عشق.
روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟ پسر گفت : نمی توانم دليل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم دختر گفت : وقتی نمی توانی دليلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!! پسر گفت : واقعا دليلش را نمی دانم اما میتوانم ثابت کنم که دوستت دارم دختر گفت : اثبات؟!!!! نه من فقط دليل عشقت را می خواهم شوهر دوستم به راحتی دليل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد اما تو نمی توان
یه دوستی دارم اسم وبلاگشو گذاشته "پیدای پنهان". 
یه دوستی دارم هر وقت نیاز دارم، هست. وقت گریه برام شانه می شه. وقت خنده باهام همراه میشه. تو خوشیام اولین تبریکا از اونه. وقت ناراحتی، اولین تسلیت. 
وقتی کاری داشته باشم، دریغ نمی کنه. از خواهر نداشته بهم نزدیک تره. دوستی که هر وقت صفحه ی وبلاگمو باز می کنم با خودم فکر میکنم شاید تنها کسی باشه که اینقدر دقیق متنامو می خونه. باهام همدلي می کنه. منو آروم میکنه. 
دوستی دارم که چندین ساله با همیم. نه بر
دوستت دارم، نه واسه اینکه تنهام
دوستت دارم، چون تو گفتی، همیشه هستی باهام
دوستت دارم، نه واسه اینکه بي قرارم
دوستت دارم، چون تو گفتی، هیچ وقت نمیکنی خارم
دوستت دارم، نه واسه اینکه دربه درم
دوستت دارم، چون تو گفتی، میگیری بال و پرم
دوستت دارم، نه واسه اینکه دل تنگم
ادامه مطلب
بچه هاا من دارم میرم یه مدت بمیرم.
مامانم همه چیزو فهمید.
حالمم اصن خوب نیس.
واقن دارم میمیرم.
همتونو خیلی دوس دارم.
منو یادتون نره.
ددی اون فیکرم ترجمش میکنم.
ولی یکم دیر تر.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لیندا عاشقتم.
نه شوق داشتنِ برگ و بار دارم من
نه هیچ سنخیتی با بهار دارم من
بهار و فصلِ نو ارزانی خودت ای عشق!
درون سينه غمی ماندگار دارم من
 
غمی شبيه غم مولویِ بعد از شمس
دلي به غصه‌ی عالم دچار دارم من
به جبر زندگی‌ام داده، آنکه فرموده-
برای زندگی‌ام اختیار دارم من
چقدر عمرِ نکرده به خود بدهکارم
چه خنده‌ها طلب از روزگار دارم من
میان بستر اندوه، عالمی کوچک
به لطف منزوی و شهریار دارم من
همین که شعر بگویم برای من کافی‌ست
به کار مردم دنیا چه کار دارم من
محم
سه تا از بچه های دانشگاه شریف به تازگی همکار من شدند!
دو تا پسر و یه دونه دختر 
هنوز بيست سالشون هم نشده و من حس خواهر بزرگتر و گاها حس مادر نسبت بهشون دارم!
یکیشون رتبه 70 کشوره!
بهش میگم من هر چی نگاه میکنم بهت نمیاد چنین رتبه ای کسب کرده باشی!
میخنده میگه اگه بگم سال قبلش میخواستم ترک تحصیل کنیم اونوقت بهم میاد :)))
خیلی دوستش دارم خیلی خیلی
برای دخترک کمی نگرانم 
و اون یکی پسره رو اعصاب منه چون به شدت دقیقه و مدام همه چی رو پیگیری میکنه! ولی بازم
سلام
همه عمر این وبلاگ به تنهایی و نبودن انکه باید و غم و غصه گذشت!
گرچه من با خودم عهد کردم که دیگر به کسی دل نبندم اما مدتی است با دکتر نامی رابطه دارم!
حدودا 5 ماه از اوایل شهریور اوایل یک رابطه خطی داشتیم تا این یک ماهه گذشته که من اصرار داشتم خب من که ادم بدی نیستم شما هم که ادم خوبي هستین خب بهتر نیست که وارد فاز جدیدی بشویم ؟!
من دوستش دارم و او هم رفتار خوبي دارد اما هنوز جواب قطعی به من نداده است و می گوید فعلا که با هم هستیم! من دلم اطمینان
بيست وهشت سال در یک خانواده شلوغ ،بدون محبت پدر و مادر رشد کردم، جنگیدم و بزرگ شدم . بزرگ شدم ، مستقل شدم و ازدواج کردم.
و الان ده سال بدون عشق، بدون محبت و بدون دلبستگی دارم ادامه میدم. چون نمیخوام به گذشته برگردم. چون ، انگار ، هنوز ، باید به جنگیدن ادامه بدم .دوباره باید بجنگم .
شاید هم من قابلیت دریافت محبت و عشق را نداشته باشم.شاید اینقدر در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی سنسورهای عاطفی من کم کار بوده اند که دیگر بلد نیستم محبت کنم و محبت دریا
امروز روز جهانی عشقه . کسی نبود که بهم عشق را تبریک بگه.  شاید به این خاطر که عشقی تو زندگیم نبود.  حس تنهایی همه وجودمو گرفت . دلم برای تنهایی خودم سوخت.  
به جای تمام کسایی که باید باشن و به هر دليلی نیستند، خودم به خودم لبخند می زنم و عشق را تبریک میگم.  مهم اینه که من دوست داشتن را بلدم . مهم اینه که من خوب بودن را بلدم.  عشق به اطرافیان در وجودم هست حتی اگر اونا ا دم های بي محبت و بي تفاوتی باشند.  
برای جسم و روحم ارزش قائلم و به خودم میگم 
مریم
دل بسته ام به خیال نبودنت.به عکسهایی که حتی نمیدانی دارمشان. به قربان صدقه هایی که نمیروی. به فدای تو شوم هایی که نمیگویی. نه شاعرانه. نه چندان با محبت. اما پر آرامش. پر خیال راحت. پر آسودگی. میدانم تنهایم نمی گذارد. شب را با فکرش به صبح می رسانم و صبح ها دستش را میگیرم و می رویم بيرون. کنارم می نشیند و با محبت نگاهم میکند. خیره خیره؛ تمام روز را. مثل بقه نبودنش را، دوست دارم. نمی ترسم رهایم کند نکند که فرو بریزم. نمی ترسم که احوالی ا
من گمشده‌ای دارم، درون خود، بيرون خود، در پهنای این جهان، من گمشده‌ای دارم که می‌جویم و نمی‌یابمش.
در میان جناق سينه‌ام و در میان دشت‌ها کوه‌ها کسی یا چیزی را می‌جویم. کسی یا چیزی که نیست.
درد بریدگی انگشتم را فشار می‌دهم آسوده‌تر از درد گمشدگی‌ست، لحظه‌ای آرام می‌یابم. دردش خسته‌ام می‌کند، دست می‌کشم و باز از نو آغاز می‌شود من گمشده‌ای دارم کجا بيابمت. در عرصه‌ی جهان خاکی و افلاکی هیچ چیز اغنایم نمی‌کند و من بدنبال آن یگان
این روزایم برایم شده سرگرمی فقط برای گذراندن عمر، در کره ی بزرگ زمین زندانی شده ام .نمیدانم چگونه می توان رها شد! استرس های وجودیم مانند کلاغ هایی هستند که تخم شان را یده ام تمام وجودم را نوک نوک می کنند اما ای کاش،ای کاش دستی دراز از میان کلاغ ها به سویم می آمدونجاتم می داد از دست شان . تنهایی درونم به پهنایی دریاست .خدایا من دلتنگ توهستم هربار که از تو دور می شوم شرمسار توهستم من .من شرمسارم چون غفلت می کنم چون گناه می کنم و گستاخم چون هربا
عطر خوش پیراهنش را دوست دارم
گلهای روی دامنش را دوست دارم
گفتند: دیوانه، ندیدی شوهرش را؟!
دیوانه هستم، شوهرش را دوست دارم
سیامک کیهانی

سیگارهای بهمنش را دوست دارم.
بوی بد پیراهنش را دوست دارم
گفتند دیوانه شنیدی زن گرفته؟
دیوانه‌ام حتی زنش را دوست دارم
نفیسه بالی

این عاشقان پیوسته غم را دوست دارند
بي سهم می مانند و کم را دوست دارند
قانون و حرمت را نمی فهمند انگار
زن ها و شوهرهای هم را دوست دارند
داوود جمشیدی

کپی شده از eshtebahi.blog.ir
همیشه هر به سينه غم دارم
حرارتی است قدیمی که در دلم دارم
اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم
دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم
میان نامه ی من خالی است از خوبي
گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم
مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می بخشید
خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم
به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم
به لطف فاطمه ارباب محترم دارم
حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد
مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم
نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد
دلم خوش است میان دلم حرم دا
به روز هایی که هنوز پایش به زندگی ام باز نشده بود فکر میکنم.به روزهایی که نفس های گرمش،دست های یخ زده از هیاهوی مرا در خودش گرم نمی کرد به همان روزهایی که تکیه گاهی نداشتم‌.همان روزهایی که ولوله ای درونم بود که خودم هیچگاه بلد نبودم آرامش کنم .دلم میخواهد راه بروی،از پشت نگاهت کنم .دلم میخواهد نماز بخوانی،پشت سرت بایستم دلم میخواهد تک تک روزهایم را کنارت نفس بکشم .اصلا دوست دارم تمام زندگی ام را به تو اقتدا کنم .راستی؛من ِ بدون ِ تو
باید خدا رو شکر کنم که خواهرام و برادرم وقتی حقوق میگیرن بهم زنگ میزنن میگن شماره کارت بده برات پول بفرستیم لازمت میشه. واقعا نباید خدا رو شکر کنم  که توی این دنیا هنوز خواهرا و برادرم رو دارم؟؟؟ 
منکه دلم نمیاد میگم نه فلان قدر زیاده هنوز دارم. نصفش کافیه ولی واقعا باید خدا رو شکر کنم. 
این پول فرستادنا برای من جنبه معنوی داره نه مادی چون یجور ابراز محبت. درسته که قربون همدیگه نمیریم و خیلی وقتا بحث داریم ولی اینا نشون میده که بفکر همیم  وگر
گر چه دلتنگم و بي یارولی یک حرف دارموانگهی حرف حساب استاین شرف دارد وراه دارد بر هر دل دلتنگآرزو دارم ستاره باشم و بدرخشمهر چند خیال است ولیباز میگویم که یک حرفعاشقم کردهشیرینی آنتا قیامت خادمم کردهدوست دارم من، بگویمهر چه در این دل، لانه کردهولی یک حرف است که تنهالایقم کردهنغمه ی آواز آن، دور دست ها راشعله ور کردهو آن حرف، حساب استو این است همان:(خدا در دل من هست و تا خدا دارمچه غم دارمکه کس، ما را بخنداندبگریاند و یا گه دلتنگ گرداند)من خدا
اگر دختردار هستید.روزی هزار بار در گوشش آهنگِ "یه دختر دارم شاه نداره" را بخوانید؛اتاقش را پُر کنید از خرس و قلب‌های شکلاتی؛هر روز ببوسیدش و هر از گاهی حرفِ اول اسمش را با گلِ رز قرمز در جعبه‌ای بچینید.آنقدر مهم بودنش را تاکید کنید که خودش هم به این باور برسد؛که فقط زمانی جنسِ مخالف را واردِ زندگی‌اش کند که آن بخش از نیازِ محبت های دخترانه‌اش را فقط او بتواند تامین کند.
متوجهید چه میگویم؟ حیف است احساس دختری را که با جان و دل بزرگش کرده
بزرگی می گفت: قلب زن، پارچه ای است که زود پاره می شود و زود هم رفو می شود».
نشاط و سرزندگی زن، به محبت مرد وابسته است. زن، عشق و احساساتش را با کلمات بيان می کند و نیاز دارد که با شنیدن کلمات، عشق و احساسات را از دیگران دریافت کند. زن، به نرمش و کلمات محبت آمیز، نیاز دارد؛ ولی مردان با رفتار و عمل، عشق و احساسات خود را بيان 
می کنند.
نیاز عاطفی زن، این است که جمله دوستت دارم را چندین و چند بار از زبان همسرش بشنود و از این طریق، به آرامش روحی و اعت
مداح با صدایی که نایی برایش نمانده و از عمق دلش می‌آید می‌خواند.‌
تو این دنیا
من تو رو دارم.
بهت خیلی
خیلییی بدهکارم.
بذار عالم همه بدونن من. دوست دارم.
کمم اما
عاشقت هستم.بهت خیلیی خیلییی وابستم.
به غیر از تو، من کی رو دارم
دوست دارم.
.
قبلا هم پرسیده بودم آیا ما را هم با همه خطاهایمان به اندازه علی اکبرتان دوست دارید؟
یکی از چیزهایی که به تازگی درون خودم کشف کردم اینه که محبتی که به مادرهمسرم در دلم دارم خیلی خیلی وابسته به رابطه ایه که با همسرم دارم.
یعنی وقت هایی که خیلی خوب و خوش و خندانیم و محبت وجودم رو سرشار کرده مادر شوهرم رو هم خیییلی خیلی دوست دارم.
اما وقت هایی که از شوهرم دلخورم یا هر گونه ناراحتی ای پیش اومده که مل رو با هم سنگین رنگین کرده، رفتارم با مادر شوهرمم سرد میشه انگار! ناخودآگاه! 
این در حاایه که درباره پدر شوهرم اصلا چنین چیزی صدق نمیک
بيشتر از هر چیزی نیاز به س دارم. اما معنای واژه ها برای من همیشه تا حدودی ساده ی پیچیده اند. نیاز به س نیاز روح من و نیاز اصلی ذهن من است. من از گذشته در حال عبورم و غمهای زیادی نیز نسبت به آینده دارم. غم و ترس با هم و این حالت مرا مدام به لرزش وا می دارد و اجازه هدف گیری به من نمی دهد و لذا من نیاز به س دارم. نیاز به رهایی ذهن دارم. نیاز به این دارم که به هیچ چیز نیندیشم. و این می تواند در بهبود سلامتی من موثر باشد. 
کتاب باهات راحت یه هفته حرف دارممهدی رحیم زاده

از این روزایی که دور از تو رد شداز این شبهای رفته حرف دارمیه دریا حرف ماسیده تو سينه مباهات راحت یه هفته حرف دارم
 
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها