نتایج جستجو برای عبارت :

دسته لرزان کلیتورال چیست باشکل

آزمایشگاه مکانیک خاک آزمایش تراکم (compaction) در قالب فایل word کاملا قابل ویرایش همراه باشکل فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: wordتعداد صفحات: 11حجم فایل: 338قیمت: 9000 تومانبخشی از متن:در این پروژه آزمایشگاه مکانیک خاک آزمایش تراکم (compaction) در قالب فایل word کاملا قابل ویرایش همراه با شکل و تصویر و جدول و نمودار طبق شرح زیر بیان شده است:1- نام آزمایش2- هدف آزمایش3- مقدمه4- وسایل مورد نیاز به همراه شکل5- شرح آزمایش6- جداول داده های آزمایش7- روابط8- محاسبات9
نیمه‌شب دیشب دلم هوای پاییز رو کرد!
چشمام سنگین شده بود ولی ظاهرا خودکارم هنوز رو کاغذ می‌رقصید و خسته نشده بود!
 
آبان و یک برگ درخت
زمین چشم به راه است
یک راه پر ار باد
در امتداد تنه‌ی سخت
آن طرف‌تر به موازات راه
منم و صبر و هراس
چشم‌های تاریک خویش را
می‌فرستم پی آن شاخه‌ی برگ
می‌دوانم رویش
می‌رسم بر سر برگ
برگ لرزان استمنم و برگ و حواس
منم و برگ و دو چشم
برگ، لرزان پر ترس
پلک‌های چشم را
می‌کوبم بر برگ
برگ می‌زارد، می‌شود خواهش
من ولی چ
نیمه‌شب دیشب دلم هوای پاییز رو کرد!
چشمام سنگین شده بود ولی ظاهرا خودکارم هنوز رو کاغذ می‌رقصید و خسته نشده بود!
 
آبان و یک برگ درخت
زمین چشم به راه است
یک راه پر از باد
در امتداد تنه‌ی سخت
آن طرف‌تر به موازات راه
منم و صبر و هراس
چشم‌های تاریک خویش را
می‌فرستم پی آن شاخه‌ی برگ
می‌دوانم رویش
می‌رسم بر سر برگ
برگ لرزان استمنم و برگ و حواس
منم و برگ و دو چشم
برگ، لرزان پر ترس
پلک‌های چشم را
می‌کوبم بر برگ
برگ می‌زارد، می‌شود خواهش
من ولی چ
میخواهم هفته‌ی آینده در جواب سوال‌هاشان که چرا سه جلسه گم و گور شده بودم بدون خبری حتی، به جای بهونه‌های بیخود همیشگی که مریض بودم،چون هوا آلوده بود یا امتحان داشتم بهشان بگویم چونکه من آدم سینوسی‌ای هستم
امروز لرزان لرزان آمده‌ام و فردادوباره حس خواهم کرد که دنیا توی مشت‌هایم است‌ اما باز هم از این اتفاق‌ها میافتد،باز روزی میرسد که من تسلیم میشوم و میخزم توی‌لاک خودم.
میگویم من از آن ادم‌هایی هستم که بعضی وقت‌ها تمام روز توی تختشا
من خسته ی مسافر
که دم به دم زشوقت
ز کویر سرد تاریک
به امید گرم یادت
به صدای خفته در گلویم
همه گام میزدم من
تب تشنگی روی ماهت
عطش فراق سالهایت
قدمم چو بید لرزان
که گذر کنی زچشم
چو رسیدم از فراق سالها
تو فرشته ی مهاجرهوس جنان چه داری؟
فصل سوم : همکلاسی
داشت از ترس وا می رفت و با مظلومیتی که دل آدم را آتش می زد، گفت: من فقط یه گدا هستم بخدا هیچ کاری نکرده ام و .که حرفش را قطع کردم و گفتم: نترس عزیزم من دانشجو هستم، الانم داشتم میرفتم دانشگاه. گفت: خب چکار من داری؟ از کجا منو میشناسی؟ 
گفتم: متانت من فهیمه هستم منو یادته؟ همکلاسی دوران دبیرستان. فهیمه عباسی، یادت اومد؟ متانت چه بلایی سرت اومده؟ چرا اینجوری شدی؟ چشم خمارش را به زحمت باز تر کرد و خیره شد به صورتم و آرام دست لرزان و
علائم و نشانه‌های سندرم وابلر
 
ضعیف شدنناتوانی در راه رفتن،‌ فلجی موضعی یا کاملازبین رفتن ماهیچه‌های شانه و کتفسخت بودن بلند شدن حیوان از حالت خوابیدهساییده شدن غیر طبیعی سطح پشتی پنجه و ناخن ها در اندام حرکتی خلفیراه رفتن لرزان یا رقص گونهعلائم بالینی در هنگام بلند شدن شکل وخیم تری دارنددر اندام قدامی علائم مشابه دیده میشودحضور یا عدم وجود آتروفی عضلات شانه یا کتفخم شدگی و سخت شدن عضلات گردن بدون دردعلائم بالینی که به تدریج پیشرفت می
✨ ‌به نام امید شب های تار. ✨
 
چه سخت است شب ها را تا صبح گریستن.چه سخت است، نصف شب با صدای شلیک، پریدن.◼چه سخت است. که بدانی هم سن و سالی هایت دارند در خانه هایشان، غذاهای خوشمزه میخورند اما تو داری گوشتی که ده سال تاریخ انقضایش گذشته میخوری، چه سخت است!.
چه سخت است که بدانی هم سن و سالی هایت مشغول تفریح و گردش و عشق و حال هستند اما تو اینجا کارَت شده خیره شدن به دربی که باز شود و نمی شود!.چه سخت است.❌ روز ها فحش ناموس شنیدن و دست های بسته
✨ ‌به نام امید شب های تار. ✨
چه سخت است شب ها را تا صبح گریستن.چه سخت است، نصف شب با صدای شلیک، پریدن.◼چه سخت است. که بدانی هم سن و سالی هایت دارند در خانه هایشان، غذاهای خوشمزه میخورند اما تو داری گوشتی که ده سال تاریخ انقضایش گذشته میخوری، چه سخت است!.
چه سخت است که بدانی هم سن و سالی هایت مشغول تفریح و گردش و عشق و حال هستند اما تو اینجا کارَت شده خیره شدن به دربی که باز شود و نمی شود!.چه سخت است.❌ روز ها فحش ناموس شنیدن و دست های بسته و
شرکت آنکور
یکی از برندهای بسیار ارزان پر فروش بازار ابزار ایران شرکت آنکور می باشد. این شرکت محصولات خود را بر اساس سه برند ANCHOR و PM و MEBOTE می باشد. هز سه این برندها محصولات خود را بسیار ارزان و با کیفیت متوسط با نمره 7 از 10 عرضه می کنند. از محصولات پرفروش این مجموعه دریل آنکور ، دستگاه جوش آنکور ، کارواش خانگی آنکور ، اتو لوله سبز آنکور می باشد. به بررسی محصولات این مجموعه می پردازیم.
 
انواع محصولات شرکت آنکور :
 
محصولات این مجموعه را می توان به
شرکت NEC
یکی از شرکت های بازار ابزار شرکت NEC می باشد. این شرکت در زمینه ابزار آلات برقی فعال می باشد. همانند بیشتر شرکت های ابزار برقی محصولات این شرکت شامل دریل NEC و دستگاه جوش NEC و کارواش خانگی NEC و اتو لوله سبز NEC می باشد. اگر بخواهیم در مورد محصولات این شرکت صحبت کنیم باید بدانیم این برند یک برند متوسط رو به بالا در بازار ابزار می باشد.
 
محصولات شرکت NEC :
 
محصولات این شرکت را می توان در دسته بندی های زیر تقسیم بندی کرد:
 
فرز
انواع دریل و پیچ گوشت
ما چو عقابان می‌آییم، نه همچون کفتران لرزان. چو عقابان می‌نشینیم، چو عقابان برمی‌خیزیم. هرگز نهراسیده‌ایم، هرگز نمی‌هراسیم، چرا که هراس طعمه‌ی ماست. چرا که ما آزادیم، ما برادران حلقه‌ی ابدی روح. ما بالاتر از روح، ما رفیقان خدا. ما در خدا برخاسته‌ایم و زین پس تمام پیرامون ما، تمام جهان با ما برخواهد خاست. ما رنج را زیسته‌ایم و رنج را خندیده‌ایم و در تاریک‌ترین شبان به شعف رقصیده‌ایم. رنج با ما به پوچی خود خندیده است و به شکوه و لطف بی‌
دبیر شورای عالی امنیت ملی:کشورهای اروپایی اگر به تعهدات خود عمل نکنند، ایران گام پنجم کاهش تعهدات برجامی خود را خواهد برداشت.ولی. اینجور که معلومه گام به گام دیگه جواب نمیده، باید بدوین شاید جدیتون بگیرند.دوتا گام رو اصلا برنداری سنگین تره:1. گام لرزان2. گامی که طرف رو نلرزانه
 پاورپوینت بیماری پارکینسون
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود پاورپوینت با موضوع بیماری پارکینسون، در قالب ppt و در 17 اسلاید، قابل ویرایش، شامل: کلیات پارکینسون یا فلج لرزان علایم علل عوامل افزایش دهنده خطرPDFhttp://shefayekhatam.ir/shefayekhatam.ir › article-1-969-faبیماری پارکینسون - مجله علوم اعصاب شفای خاتمتوسط S Vazifehkhah - ‏مقالات مرتبط۱۵ مرداد ۱۳۹۵ - بیماری پارکینسون: از پاتوفیزیولوژی تا مدل های حیوانی . بیماری پارکینسون یک اختالل تحلیل برندۀ عصبی پیشرو
⭕️قیامت روزی است که خداوند همه انسان‌های گذشته و آینده را برای رسیدگی دقیق حساب و رسیدن به پاداش اعمال، گرد آورد، همه فروتنانه به پاخیزند، عرق از سر و رویشان و کنار دهانشان جاری است، و زمین زیر پایشان لرزان است، نیکوحالترین آنان کسی است که جای گذاشتن دو پایش را پیدا کند یا جایی برای آسوده ماندن بیابد.#نهج‌البلاغه #خطبه102┄═❁๑๑๑๑❁═┄
تو را میان درختان سکوتدر رهگذر شاخه های لرزان پیر افراتو را به اسمت صدا کردم:باران.
 
صدای بادمیان سرمای پیچیده در تنمجنگل را مه گرفتهو از دور دست های دور یک قرن پیشمی آید صدای سوت ترنزندگی،قطاریست که در باران می آید.
 
تو را نیافتم دیگرتقدیر،صدای قطاری بود که تو را بردآنکه که در باران آمده بود،باران را با خود برد.
 
هزاران سال بعدخواهد روئیداز تن من پیچکی پای یک افرای گمشده که باز همچنان تشنه شنیدن نام توست:باران
 
 
نگاه نوکران حتماً به دستان کریمان استنگاه ما شب قاسم، فقط سمت حسن جان استدل نوکر به مولا خوش، دل مولا . نمی دانمکسی که فکر مولا نیست وقت مرگ نالان استدلیل اشک این شب ها، عزیز حضرت زهرابیا امشب در این هیئت که حالا وقت باران استبیا که قاسمت امشب رجز مثل تو می خواندبیا که قاسمت امشب شبیه رعد و طوفان استعسل می بارد از لب های این شیرِ حسن زادهبه دورش دشمنش ترسیده و از ترس لرزان است
.
دلتنگ آن روزم، تو میدانی چرا
دلتنگ آن حال و هوا
دلتنگ آن شور و صدا
دلتنگ آن خواب عمیقم!
                                  دلتنگ آن روز عجیب، آن لحظه ی ناب و غریب . آن صورت ماه و نجیب .
                                  دلتنگ آن چشمان خیسم!
                                  دلتنگ آهویی گریزان، دلتنگ آن دستان لرزان، دلتنگ آن آرامشم!
.
.
 
چیزی همانجا مانده آن روز
                                  چیزی ز من جا مانده آنجا
می بینمش هر لحظ
اندکی جابجا شد تا نورِ چراغِ پارک به کاغدِ کهنه‌ای که بارها و بارها خوانده و تا شده، رمقی تازه دهد، کلمه‌به‌کلمه‌اش را از بَر بود، پتوی نرمی که امروز از دیوار مهربانی آن سوی خیابان نصیبش شده بود را به دورِ خود پیچید، انحنای نیمکتِ سنگی و سردِ پارک با دردِ کمرِ پیرمرد آشنا بود، کاغذِ لرزان را میان دو دست نگه داشت پدر، متأسفم، دیشب باز با فرهاد سرِ زندگیت اینجا با ما و بچه‌ها دعوا شد، می‌گفت باید فکرِ آینده و زندگی خودمون باشیم، فکر تربیت
شرکت اطلس کوشا نماینده AEG
بی اغراق نیست اگر بگوییم یکی از برترین و بزرگترین شرکت های ابزار ایران شرکت اطلس کوشا نمایندگی AEG آلمان می باشد. این مجموعه نه تنها نمایندگی شرکت فوق می باشد بلکه نماینده بسیاری شرکت های دیگر بزرگ دنیا نیز می باشد. این شرکت پیشرو در طراحی انواع ابزار آلات برقی و شارژی می باشد. یرخی از محصولات بسیار پرفروش این مجموعه دریل AEG ، فارسی بر AEG ، اره عمود بر AEG ، سنباده لرزان AEG و بسیاری محصولات دیگر می باشد.
 
[caption id="attachment_12404"
چونان بید لرزان و چونان خرسی بعد از خواب زمستانی، گرسنه. با این تب و گلودرد و کسالت وحشتناک، می‌توانم ظرف بشویم و کتلت آماده هم بزنم و در تابه‌ی جیلیز ویلیز کنِ تفلونِ بی‌ریخت بچینم؟آخر تن‌ماهی با گلودرد؟ آخر نودالیت؟ دو وعده آنتی‌بیوتیک را با شکم خالی خورده‌ام. احتمالا مرتبه سوم، خود معده رسما با پیلورش می‌خواباند در گوشم! از شما هم دستور آسان بخواهم احیاناً می‌خواهید کره زمین را در ماهیتابه خرد کنم و بگذارم بپزد یا سرخ شود :| 
بعدنوش
 
یک وقت هایی هست آدم راضی میشود به هر آنچه پیش می آید، پیش آمده؛
یک وقت هایی عقل و منطقش با آنچه پیش آمده همراه است، اما دلش نه؛
این وقت ها تنها به حکم راضی میشود، به امر.
خودش هم خوب میداند سختی این رضایت به حکم را، میداند سختی حرکت خلاف میل دل را، میداند. میفهمد.
میداند که آدم ها و دلهایشان چقدر لرزان اند، وگرنه نمیگفت من عَشَقَ و کَتَمَ. مات شهیدا
اصلا همین که میداند سختی این کار را، آرام میکند دل ناآرام را.
 
 
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلا
 لرزش پیدا کردن دستها یکی از مشکلات بسیار رایج می باشد.
که اشخاص بزرگسال را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.
رایج ترین علت دست های لرزان موقعیتی می باشد.که به اسم لرزش اساسی شناخته می شود.به واسطه اختلال در رویکرد معمولی مختلف اتفاق می‌افتد.از دیگر علت‌های دست‌های لرزان می توان به موقعیت پزشکی.مانند پرکاری تیروئید، اختلالات در مخچه و بیماری  هانتینگتون  اشاره کرد.دارودرمانی استرسعوارض جانبی دارو به صورت ویژه بعضی از داروهای آسم.
بعضی از دارو
 لرزش پیدا کردن دستها یکی از مشکلات بسیار رایج می باشد.
که اشخاص بزرگسال را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.
رایج ترین علت دست های لرزان موقعیتی می باشد.که به اسم لرزش اساسی شناخته می شود.به واسطه اختلال در رویکرد معمولی مختلف اتفاق می‌افتد.از دیگر علت‌های دست‌های لرزان می توان به موقعیت پزشکی.مانند پرکاری تیروئید، اختلالات در مخچه و بیماری  هانتینگتون  اشاره کرد.دارودرمانی استرسعوارض جانبی دارو به صورت ویژه بعضی از داروهای آسم.
بعضی از دارو
تلفن همراه پیرمردی که در اتوبوس کنارم نشسته بود زنگ خورد.
به زحمت، تلفن را با دستهای لرزان از جیبش در آورد
هرچه تلفن را در مقابل صورتش، عقب و جلو برد، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند. رو به من کرد و گفت: ببخشید ، چی نوشته؟ .
گفتم:  همه چیزم 
پیرمرد با وجدی کودکانه گفت: الو سلام عزیزم …
دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و شادی مضاعف به من گفت:
همسرم است…
عاشق شدن آسان است آنقدر که همه انسانها توان تجربه کردن آن را دارند.
مهم عاشق ماندن اس
اندکی جابجا شد تا نورِ چراغِ پارک به کاغدِ کهنه‌ای که بارها و بارها خوانده و تا شده، رمقی تازه دهد، کلمه‌به‌کلمه‌اش را از بَر بود، پتوی نرمی که امروز از دیوار مهربانی آن سوی خیابان نصیبش شده بود را به دورِ خود پیچید، انحنای نیمکتِ سنگی و سردِ پارک با دردِ کمرِ پیرمرد آشنا بود، کاغذِ لرزان را میان دو دست نگه داشت پدر، متأسفم، دیشب باز با فرهاد سرِ زندگیت اینجا با ما و بچه‌ها دعوا شد، می‌گفت باید فکرِ آینده و زندگی خودمون باشیم، فکر تربیت
وقتی دوست داره ادای آدمایی رو دربیاره که نیستو نمی دونی اینو چه جوری باید بهش بگی 
وقتی می خواد گمت کنه و تو رو هم مثل بار بزنه کنار بقیه 
وقتی فکر می کنی شایدم تو همیشه اشتباه فکر کردی 
وقتی خوبیاش یادت نمیره 
وقتی وقتی زورش زیاده 
وقتی برای همه چی اینقدر زورش زیاده 
چرا باید آدم کسی رو دوست داشته باشه؟ 
آخدا . قلبم درد می کنه 
بهم توانی بده که بتونم از خودم و این نور لرزون توی دستم که به من و او و روزهای رفته مون و لحظه های باشکوه روشنمون مرب
متن آهنگ مهستی به نام شمع لرزان :
یا رب آیا تا کدامین لحظه باید سوختتا به کی چون شمع لرزان شعله ها افروختاین پل بشکسته کی آخر می ریزددر دل بی باورم باور می ریزدکهنه شد تقویم عمر سر به سر پوچمخسته از تکرار تلخ و خسته از پوچماین پل بشکسته کی آخر می ریزددر دل بی باورم باور می ریزدیا رباگر از گفتن ببندم لب، نه خاموشم یا ربیا ربکه من آن آتش فشان سینه در جوشم یا رببه من بگو در روز جزا که بشکند این فاصله هاچه پاسخی داری تو مرا
یا رباز آن چه آوردی به سرم
دستان لرزان خود را تو تشت می‌برد و پارچه را بیشتر چنگ میزند. بخار هوا دیوانه‌وار از دهانش خارج می‌شود. صدای وحشناک برخورد دندان‌هایش در سکوت سرد شب طنین انداخته است. زیر لب می‌گوید: باید پاکش کنم. باید برود باید.
و سفت‌تر به پارچه‌چنگ میز‌ند. تقریبا نیمه عریان است. پارچه‌ای که در دست دارد، تنها دارایی اوست. تنها لباسی که تا آخر عمر خواهد داشت. زیر لب می‌گوید: چرا پاک نمی‌شود. باید پاکش کنم.باید
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
میلادت تولد نور و تبلور آینه هاست، میلاد تو پایان چشم به راهی خداست از آفرینش انسان و پی بردن ملائکه به کُنه این سخن که : اِنّی اَعْلَمُ مٰالا تَعلَمون(۱).
خدا خودش را در وجودت به نمایش گذاشته انگار تا پس از آن انسان فانوس به دست بگیرد و به دنبال تو بیاید، تا نشانی از منزل خدا بیابد، تا نادیدنی ها را ببیند؛ هرچند سهم او در این میانه اندک باشد. اما شرط رسیدن، پیمودن است، هرچند با گامهای لرزان و لغزان.
ادامه مطلب
این موقعیت‌های نفرت‌انگیز زندگی من کِی قرار است تمام شوند؟ تصمیم‌های زجرآور بین بد و بد، بدتر و بدتر. دوراهی‌هایی که انتهای هرکدام‌شان یک شهر سوخته است. راهِ محکوم به شکست باید تنها راه باشد تا زجرش فقط زجر شکست باشد. همیشه باید تنها یک راه باشد که بدون عذاب وجدان تا تهش بروی و در آن از شکنجه‌ی وسوسه‌ی راهی که انتخاب نشده، هر قدمت لرزان‌تر از قدم بعدی نباشد. باید همیشه تنها یک راه باشد. تنها یک راه. کار باید یا خوب باشد یا بد، که بفهمم بای
آدما دو دسته هستن:
دسته ای از آدما که نمی تونی از زندگیت حذفشون کنی مثل خانواده ت 
 و یه دسته ی دیگه از آدم ها که می تونی از زندگیت حذفشون کنی مثل صاحب کارت
مهم اینه که،هیچ وقت کاری نکنی که مجبور بشی یکی از دسته ی اولو حذف کنی یا اینکه کاری نکنی که مجبور بشی یکی از آدمای دسته ی دوم رو به زور تحمل کنی
خلاصه اینکه از این دو تا دسته توی زندگی همه هست،باید مدیریت داشته باشی و روابط رو هندل کنی
[سینا مشیریا]
‍♂ نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود
پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار رافردا اعدام کنید 
نجار آن شب نتوانست بخوابد .
همسر نجار گفت :                             مانند هر شب بخواب .    پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار "
کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید .
صبح صدای پای سربازان را شنید.چهره اش دگرگون شد و با نا امیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که د
این را از چشم‌های پر از اشک و چانه‌های لرزان می‌شود فهمید. این را از تکان خوردن شانه‌های جلویی و صدای پر بغض بغل دستی وقت قنوت می‌شود فهمید. اینکه رقیق‌تر شده‌ایم این یک ماه. اینکه لطیف‌ترمان کرده‌ای. اینکه دل‌ سنگ را هم آب کرده است مهربانی‌ات.این‌ها را در صف نماز عید، در جا دادن به یک دیر رسیده، در سهیم شدن زیرانداز با یک ناشناس می‌شود فهمید. همه اینها را حالا که عید اعلام کرده‌ای می‌فهمم. این قلب رقیق، این اشکهای دم دست، این مهربان
پیرمرد یک نوار داشت که هروقت دلش پر میشد و تنهایی اش سر می‌رفت، به آن گوش می‌داد. یک شب که خسته بود، نوار را گذاشت توی دستگاه اما با دست لرزانش به جای کلید پخش، کلید ضبطش را زد و با این فکر که اول نوار خالی است، بی اعتنا رفت سراغ خودش. آخر شب هم نوار را فراموش کرد و از خستگی خوابش برد.
صبح که بیدار شد فهمید با دست خودش چه کرده. نوار را گذاشت. دید صدایی نیست جز راه رفتنش، تنهایی غذا خوردنش، مسواک زدنش. و سکوتش. پیرمرد  سکوت خودش را ضبط کرده بود. و ح
پیرمرد یک نوار داشت که هروقت دلش پر میشد و تنهایی اش سر می‌رفت، به آن گوش می‌داد. یک شب که خسته بود، نوار را گذاشت توی دستگاه اما با دست لرزانش به جای دکمه ی پخش، دکمه ی ضبطش را زد و با این فکر که اول نوار خالی است، بی اعتنا رفت سراغ خودش. آخر شب هم نوار را فراموش کرد و از خستگی خوابش برد.
صبح که بیدار شد فهمید با دست خودش چه کرده. نوار را گذاشت. دید صدایی نیست جز راه رفتنش، تنهایی غذا خوردنش، مسواک زدنش. و سکوتش. پیرمرد  سکوت خودش را ضبط کرده بود.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها