نتایج جستجو برای عبارت :

دستت درد نکنه داداش

سلام داش مجید
خوش اومدی . داداش قدم رنجه کردی .
داداش یادته میخوندی: پناه حرم . کجا داری میری بگو برادرم . پناه حرم .
رفتی و خودت شدی پناه حرم . رفتی ، خیلی خوبم رفتی . جوری رفتی که بی بی جان زینب (س) خریدارت شد .
شرمنده که نتونستم بیام تشییعت . من فقط اسمتو یدک کشیدم نه راه و رسمتو .
این پست رو هم فقط به عشق تو نوشتم . وجودتو عشقه داداشم .
مشتی باش و سفارش ما رو هم پیش اربابمون بکن . دمت گرم خدا از بزرگی کمت نکنه
 
خاک پاتم داداش
 
اون شب هم نباید با داداشم گرم می‌گرفتم - نباید بیش‌تر از اون چیزی که تو دلم بود بهش می‌گفتم، بیش‌تر از میزانی که برام وقت می‌ذاره براش وقت می‌ذاشتم. 
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکایپ کرده مدت زیادی ساکت موندم، واقعا برای من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود. داداش من برادر کارشه، برادر من نیست.
براتون داستان عمل بینی داداش بزرگه رو گفتم ؟ توی خانواده ما فقط داداش بزرگه دماغش طبیعی و خوش فرم بود که اونم به لطف پولیپ و انحراف کارایی نداشت :/
سرباز که شد تصمیم گرفت بره عمل کنه .به این صورت که من مشهد بودم زنگ زد گفت من چقدر دستت پول دارم ؟ گفتم اینقدر ‌. گفت من بیمارستان بقیه الله ام میخوام عمل کنم . من
البته از اون روزی که اینو به من گفت حداقل ۱۰ روز دیر تر عمل شد ولی خب استرسش رو داشتم کلا ! 
پنجشنبه قرار شد عمل کنه و از اونجایی که هیچکس ب
اصولا دخترهای این زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند. هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت ۲۴ ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داداش جون حالشو میگیره.
دادش شماره چهار: از نوع هنری
خوراک ر
خوشحالم اما می ترسم از خوشحال بودن!
به خوشحال بودن عادت ندارم! نگرانم که نکنه خراب شه یا خواب باشم یا نکنه توهمه یا نکنه نکنه نکنه
هزار تا اما و اگر تو ذهنمه!
تا حالا ترسیدین از اینکه خوشحال باشین؟
 
چرا بی قید شاد بودن رو یاد نگرفتم؟!
سلام  خوبید؟
نمیدونم سریال برادر جان رو میبیند یا نه!!
کاری به اصل موضوع سریال ندارم ولی توی سریال یه جوری میگن داداش یهجوری براشون سخته داداش راز داداش رولو بده !
یه جوری میگن دنیا ینی داداش اخرت خدا!!!!!
راستش من ندیدم برادری ندیدم!
داداش خودم که همیشه همه جا در حال ضایع کردن من بود 
داداشای بابام هم تا از لحاظ مادی و مالی هه چی اوکی بود ، خوب بودن وگرنه همش دعوا بود
که این اخریه هم همه چی تموم شد
راستش نمیدونم چه جوریه که ما ها غریب پرست بودیم 
اون شب هم نباید با داداشم گرم می‌گرفتم - نباید بیش‌تر از اون چیزی که تو دلم بود بهش می‌گفتم، بیش‌تر از میزانی که برام وقت می‌ذاره براش وقت می‌ذاشتم. 
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکایپ کرده مدت زیادی ساکت موندم، واقعا برای من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود - اون برادر کارشه، نه برادر من.
صبح پیام دادم به قلی زودی جواب داد
چقدر مهربونه این بشر این همه م باهاش دعوا میکنم
 همیشه م میذارم بعده چند ساعت پیاماشو سین میکنم
بعضی وقتام که حوصله ندارم یهو جوابشو نمی دم
اما به دل نمی گیره اصلا
ازش تقسیم بندی نمرات نورو رو پرسیدم
گفتم میدونی؟
گفت آره میدونم
فک کردم میخواد سر به سرم بذاره خواستم بگم خب خوش به حالت
دیدم داره می فرسته تقسیم بندیا رو منم پیاممو پاک کردم و تو سر ن گفتم خوب شد بی شعوریم رو بیشتر از این به رخش نکشیدم
بعدم تقس
بعد مدت ها امروز رفتم انجمن، با یه کادو برای استاد، مسئول انجمن می گه شیرینی ازدواجت رو آوردی؟ یه مدته نیستی نکنه ازدواج کردی.
رفتم وسایل الویه بخرم، میگم کالباس بده، یه دونه کالباس بزرگ بهم داده می گه بزار توی فریزر، بعدا دوتایی با هم می خورید، راستی نگفته بهت ذرتم بخر؟!
می گم داداش گرفتی مارو ها، من مجردم.
رفتم یه جا مصاحبه، طرف گفت سختت نیست با خانومت بیای تهران زندگی کنی؟ گفتم من که تو رزومه نوشتم مجردم.
میگم نکنه ما شوهر کردیم خودمون
بعد مدت ها امروز رفتم انجمن، با یه کادو برای استاد، مسئول انجمن می گه شیرینی ازدواجت رو آوردی؟ یه مدته نیستی نکنه ازدواج کردی.
رفتم وسایل الویه بخرم، میگم کالباس بده، یه دونه کالباس بزرگ بهم داده می گه بزار توی فریزر، بعدا دوتایی با هم می خورید، راستی نگفته بهت ذرتم بخر؟!
می گم داداش گرفتی مارو ها، من مجردم.
رفتم یه جا مصاحبه، طرف گفت سختت نیست با خانومت بیای تهران زندگی کنی؟ گفتم من که تو رزومه نوشتم مجردم.
میگم نکنه ما شوهر کردیم خودمون
یکسال و نیم با هم خندیدن و خاطره ساختن و به همدیگه داداش داداش گفتن و با نوکرم و چاکرم و مخلصم سبیل همدیگه رو چرب کردن ولی امروز موقعیتی پیش اومد که با هم رقیب شدن و یه جورایی توی یه مسابقه دو کنار هم قرار گرفتن و همه ی اون نوکرم و چاکرم ها و داداش داداش گفتن ها رو فراموش کردن و برای رسیدن به جایگاه مورد نظرشون برای یک روز به همدیگه تنه زدن و زیر پای همدیگه رو خالی کردن تا زودتر برسن به چیزی که میخوان و وقتی مسابقه تموم شد دوباره نشستن کنار هم و د
 
هی به خودم میگم پسر، تو دستت طاقت اینو نداره که همیشه یخ رو تو دستت نگه داری!
دستت یخ میزنه. سیاه میشه و یه روزی مجبور میشی قطعش کنی.
 
نفس عمیق بکش. بنداز یخ رو.
 
دست تو طاقت بخار داغ داخل قابلمه رو نداره. یهو برِش ندار که پوستت آب شه رو دستت.
تو طاقت بخار داغ رو نداری.
 
نفس عمیق بکش.
 
 
میفهمی پسر؟ تو به دستات نیاز داری. میتونی تا آخر عمرت یخ بخری. پس برندار همراه خودت. بخار داغ بهشون نده. تو با دستات زندگی میکنی پسر.
 
 
 
نمیدونم چرا شدم مثل دوسال پیش مثل شبایی که گریه میکردم برا اینکه نکنه بابام بمیره نکنه تنها شم نکنه درحقــم نامردی بشه نکنه های زیادی و مثل بارون اشک میریختم .
الان بعد از دوسال مامانم کنارم خوابیده الان ولی من یه ریز درحال گریه کردنم نکنه مامانمم تنهام بذار وای من دیگه هیچکــی رو ندارم وای خدا من چیکار کنــم خدا خودت کمکم کن نمیدونم این فـرای مزخرف چرا میاد تو مخ من آخه ؟ خـدا نظرتو برگردون! من خیلـــــی گناه دارم .
 خودش خیلی وقت ها با صدای گرفته هم روضه میخواند فکر این را نمی کرد که ممکن است بگویند چقدر صدایش بد است. می گفت الان وظیفه ام روضه خواندن است حتی با صدای گرفته. آخر روضه هم نصیحت می کرد : "رفیق نکنه جا بمونی! نکنه ارباب تو رو نخره! نکنه روسیاه بشی! اگه نخره آبروت میره." داداش حالا که ارباب تو رو خرید و ما جاموندیم، یه کاری کن آقا مارو هم بخره. امشب که میری پیش ارباب سفارش مارو هم بکن بگو آقا ما رو بخره شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی
 @
طنز جالب و باحال انواع داداش برای برخی دخترا ، اصولا برخی دخترهای این زمونه هفت – هشت نوع داداش دارند.
 
هر کدوم از داداشاشونو هم واسه یه کاری میخوان.
 داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم! اینترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
 
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک درددل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
 
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داد
اینم یه کلیپ دیگه از برگشت عشقم لی مین هوووو
این بهترین حس و اتفاق دنیاست
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
https://www.namasha.com/v/tkuJYw3z
کلیک کن
من خیلی خوشحالم خیلییییی❤❤❤❤
این کلیپا رو از  کانال نماشا دوستم کپی میکنم و ازش اجازه گرفتم
امروز تولد داداشم هم هست وای چه جالب
داداش واقعیم نه مجازی
اسمشم محمدامین هست 
تولدت مبارک داداش جوووووونم❤❤❤❤
قلب آبی به افتخار داداش استقلالیم
ما خانوادگی استقلالی هستیم اونم سرسخت
جا داره یه تشکر ویژه بکنم از داداش مهربون و عزیز و استاد بزرگ بیان . میدونم که همتون میشناسینش.
داداش جون دستت دردنکنه این چند وقت خیلی بهت زحمت دادم
خواستم همینجا ازت تشکر جانانه بکنم و آرزو میکنم همیشه سلامتی تو وجودت باشه و موفق باشی.
وبلاگ های استاد بزرگ
raredownload.blog.ir
armanopinions.blog.ir
پ.ن : ترامپ میخواسته حمله کنه ایران ولی منصرف شده. گویا میگن قرار بوده ۱۵۰ نفر کشته بشن‌ . که یه عده میگن دلش سوخته و موشک نزده. یه عده هم میگن چون تعداد کمی میمرده
غم گرفته روزگارم
بی قرارم
نبودنت چقدر سخته
به هوای تو من، به صدای تو من، به دنیای تو من وابسته شدم.
حس میکردیم این سفر میتونه یه کم از وابستگی های من و تو کم کنه ولی کم نمیشه. نفسم به شماره افتاده. خسته م. قلبم خسته س. روحم خسته س از این دوری
امروز که ماشینم خراب شده بود هول شده بودم اخه همیشه به تو زنگ میزدم و حتی اگه آب هم دستت می بود میذاشتی زمین و می اومدی پیشم.
اما امروز. شماره ت رو هم گرفتم ولی صدای در دسترس نمی باشد باعث شد یادم بیاد رفتی
یادتونه اولین باری که غذا خوردید چقدر سخت بودیادتون نمیاد،امان از پیری ،یکم فک کنید شاید یادتون اومد
یادتونه اولین باری که راه رفتید چقدر سخت بود هی مدام می خوردی زمیین ولی بعد یه مدت که یاد گرفتی راحت راه میرفتی    ،دوباره یادت نمیاد عجب!!!
یادتونه اولین باری که می خواستید برید مهد کودک   چقدر سخت بود باید از مادرتون جدا میشدیم ولی بعد از یه مدت راحت میشدید
ااا شما مهد نرفتی!!! مگه چند سالته داداش نکنه از نسل دایناسورایی!!
مدرسه که رفت
شب عید نوروز بود.
من دلم خوش بود و گفتم شام با من.
گفتن نه بار بعد با تو.
امروز بهم پیام دادن شنبه برای بالای ۲۰ نفر شام لازمه و بپز بیار!!!
من میترسم
من استرس دارم
گفته بودم ته چین میپزم.
باید برم خرید.ظرف دارم؟ مواد لازمو دارم؟ 
باید تخم مرغ و ماست و مرغ و برنج بخرم که کم نشه
نکنه بد شه؟ نکنه خوششون نیاد؟ نکنه کم شه؟
ووووی
خانواده چیه؟
خدا کیه؟
شاید ههمون این حرفا رو قضاوت کنیم.
ولی بعدش تو بدترین روز زندگی مون بهش میرسیم.
با همه وجود قبولش میکنیم.
بعد واسه زندگی مون میجنگیم.
فقط میجنگیم.
شاید دیگه بدون امیدی.
 
دلم برا خونواده ای که میتونستم داشته باشم تنگ میشه همیشه.
هی خدایا شکرت. یه خونواده درست به ما ندادی دستت درد نکنه
.
و من با تو سخن می گویمنامت را به من بگودستت را به من بدهحرفت را به من بگوقلبت را به من بدهمن ریشه های تو را در یافته امبا لبانت برای همه لب ها سخن گفته امو دست هایت با دستان من آشناستدستت را به من بدهای دیر یافته با تو سخن می گویمبسان ابر که با طوفانبسان علف که با صحرابسان باران که با بهاربسان درخت که با جنگل سخن می گویدزیرا که من ریشه های تو را دریافته امزیرا که صدای من با صدای تو آشناستدستت را به من بده
"جناب شاملو"
 
+ و قسم به دست ها
این کلکسیون منه!از چپ به راست!و این.اخری عیدی ایه که امروز یکی واسه من دست به دست فرستاده.
بعد از ضدعفونی کردن پلاستیک و جعبه اش.رسیدم بهش.
خدایاااا.
.
به هر ترتیب دستت درد نکنه.
ایشاالله واسه پاتختت پتو پلنگی بیارم.اه!
امروز خوب بود خودش آخر شب من راضی بودم ولی تماس تصویری خانوادگی با داداش و دیدنش بعد بیست روز بهترش کردولی آخرشب که بعد خیلی وقت مامان رو مثل قدیما بغل کردم و به نفساش گوش دادم خیلی بهتر شد.+بابا هم اومد داداش رو دید و باهاش احوال پرسی کرد و رفت اونطرف وایساد.چشاش دلتنگیشو داد میزد++امروز مث مزه آلبالو خوب و دوسداشتنی بود
 
1- درست بود که " شفا یافتن یعنی جایی که قبلا با درد لمس شده، با لذت لمس بشه."
2- برای اینکه تاب بیاریم، برای اینکه دیوانه نشیم، کافیه کسی باشه که بهش اعتماد کنی، با تو به عمق تاریکی درونت بیاد، قصه تو رو بشنوه، لمس کنه، ولی تو رو رها نکنه و دستت و بگیره و کمی کمکت کنه تا بیایی بالا. تو هم بخواهی که بیایی.
امشب داداش بزرگه به همراه زن داداش محترم اومده بودن خونمون و همین الان رفتن.
داداش اومده . میگه هاااا؟چرا انقدر گیجی؟؟؟
میگم ها؟
میگه گیجی دیگه.هیچی!
میگم خان داداش اضطراب منو کشت.دارم همینطوووری گند میزنم به امتحانا!
میگه صد دفعه بهت گفتم اینطوری درس نخون .همینه اوضاعت.وای از شهین جا نمونم وای از مهین جا نمونم.جمع کن بساطتو.درس بخون یه چیزی بفهمی!میگم اوووه . ن و منکر نمیخوان ازم اون دنیا سوال حقوقی بپرسن ک.ول کن بابا‌.
میزنه
دانلود اهنگ مگه چه گناهی کرده که دلم افتاده دستت mp3 با کیفیت خوب همراه با متن مسیح و آرش AP دانلود آهنگ مگه چه گناهی کرده دلم که افتاده دستت دانلود آهنگ مسیح و آرش صد ریشتری دانلود اهنگ مگه چه گناهی کرده که دلم افتاده دستت مسیح و آرش ای پی
دانلود اهنگ مگه چه گناهی کرده که دلم افتاده دستت
مگه چه گناهی کرده که دلم افتاده دستت
بیخیال شو این همه ناز دیگه بسه
راه بیا کشتی مارو با اون چشای عسلیت
خیالت تخت تو دلم هیشکی جز تو اصلا نیست
با اون نگاه صد ریشت
2- حسام الدین نظامی :
او اولین فرزند پسر داداش نظامی است .
قبل از انقلاب جوان ترین شهردار کشور در شهر تالش بوده و مدت کوتاهی بعد از انقلاب شهردار رشت شد .
وی هم اکنون در انگلستان ساکن است .

3- نظام الدین نظامی :
دومین فرزند پسر داداش نظامی ، معلم بازنشسته است و هم اکنون در هشتپر ساکن است .
او اولین معلم فارغ التحصیل رشته زمین شناسی در روستا است .

4- تاج الدین نظامی :
سومین فرزند پسر داداش نظامی ، ساکن انگلستان است .
وی طی رفت و آمد هایش به روستا مشغول
طنز خانومی تعریف می‌کرد:من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد. در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم: ولم کن.به خدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛ سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتمنمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش می‌کنم ولم کن.وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده
امروز صبح توی روز روشن ماشین زن داداش رو زدن بردن :|ماشینشم دنا هست یه سال هم نشده که خریدهآقا ما هرچی کم داشتیم اینطوری خودمونو دلداری میدادیم که اشکال نداره عوضش امنیت داریم امنیتمون هم به همین شکل شده دیگه میخوان چیکار کنن :)))) فردا پسفردا تو کوچه خیابون ببین چه بلاهایی سرمون بیارن
+تنها دلداری که میتونم به داداش بگم اینه خدا روشکر ماشین خودتو نبردن :))))
دیشب تولد مامانم بود تمام سعیم بود سوپرایزش کنم و واقعا سوپرایز شد .ظهر یواشکی رفتم ژله بستم و گذاشتم تو قسمت فریزر یخچال که نبینه ,شربت هم درست کردم گذاشتم تو اتاقم  و رفتم کلاس زبان ,وقتی از کلاس برگشتم رفتم کیک تولد خریدم با داداش کوچیکم هماهنگ کردم سوپرایزش کنیم ,مامانم تو اتاق خودش داشت با تلفنش حرف میزد و موقعیت خوبی بود چون تلفنش طول میکشید ,تند میز چیدیم ,آهنگ هم آماده کردیم تا تلفنش تموم شد و وارد هال شد آهنگ پلی کردیم و کلی سوپرایز ش
کی تنهاس الانخیلی ها دورمن اما همیشه ی چیزی کمه
خدا جون نکنه تو ازم دلگیری ک قلبم تند میزنه گاهی اوقات
بنظرتون کی میریم سر خونه زندگیمون
هر دفعه میاد پیشم و خودمو و ذهنمو میسازم ک دوسش دارم باز میره تنها میشم
مال اونم ولی تنهام
بخاطر من داره تلاش میکنه میدونمآره همش بخاطر منه میدونمخیلی دوسم داره میدونم
بنظرتون کی دوباره میاد
دعا کنین کنکور قبول شم
دلم برا داداشم تنگ شدهداداش واقعیم نیس ولی دوسش دارم
آزمونم افتضاح شد داداش گفت درصداتو
امروز رفتم انباری سیر بیارم، چشمم خورد به دبه خیار شور، که زنداداش بزرگه درست کرده بود، داداشم آورده بود بذاره انباریه ما که خنکتره، یه دبه هم برای ما فرستاده بود، که هنوزم یادم میاد دعاش میکنم، آخه خیلی خوشمزه شده بود
همون روزی که دبه ها رو آورده بود، داداش سومی هم اینجا بود داشت با خرابی های تراکتور ور میرفت، داداشم که اومد، داداش سومی گفت اِ چه خوب فاطمه میدونی اینا چیه؟ سوالی نگا میکردم گفت اینا خیار شور مهربانیه، مث دیوار مهربانی این
هروقت شب راحت تونستی
سرت رو بزاری روی بالش و 
سریع خوابت ببره 
معنیش اینه که همه چیز روبه راهه
هرموقع بی دلیل خواستی
فقط بخندی و شاد باشی 
یعنی یکی برات چنین آرزویی کرده 
هروقت دیدی فقط داری شانس میاری 
بدون خدااومده کنارت و اسمش شده شانست 
ولی تو خبرنداری 
اما اما اما 
هروقت چهار ستون بدنت لرزید و تب کردی 
هر موقع که تو زندگیت فقط سیاهی دیدی و 
سیاهی و سیاهی 
فکر کن 
نکنه قلب یک پروانه رو یک جایی تو زندگیت لرزونده باشی 
نکنه دونه یک مورچه
هروقت شب راحت تونستی
سرت رو بزاری روی بالش و 
سریع خوابت ببره 
معنیش اینه که همه چیز روبه راهه
هرموقع بی دلیل خواستی
فقط بخندی و برقصی و شاد باشی 
یعنی یکی برات چنین آرزویی کرده 
هروقت دیدی فقط داری شانس میاری 
بدون خدااومده کنارت و اسمش شده شانست 
ولی تو خبرنداری 
اما اما اما 
هروقت چهار ستون بدنت لرزید و تب کردی 
هر موقع که تو زندگیت  فقط سیاهی دیدی و 
سیاهی و سیاهی 
فکر کن 
نکنه قلب یک پروانه رو یک جایی تو زندگیت لرزونده باشی 
نکنه دونه ی
متن نوحه:
اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم
نکنه میخوای بگی که برات نوکر نمیشم
نکنه میخوای بگی که از این بهتر نمیشم
نکنه میخوای بگی که دیگه عذرم رو میخوای
نکنه می خوای بگی که دیگه منو نمیخوای
خدا اون روزُ نیاره که برات گریه ام نگیره
خدا اون روز نیاره بی تو بختم میشه تیره
نگو نمیشه کربلات بیام رومو زمین نزن امیر
آقا جون صحن و سراست بیام رومو زمین نزن امیر
جلو ضریح باصفاست بیام رومو زمین نزن امیر
اللهم الرزقنا حرم آرزومه کربلا برم
نکنه میخوای
ته که دنی ستاره سو نکنه
ته که دنی ونوشه بو نکنه
ته دنی بیشه ره خنده دنیه
ته گویی آدم زنده دنیه
 
خسته دوش و بال جان پیر
مه دل قرار جان پیر 
 
سه پنج روز پونزده بیه ته نمویی
تیر ماه سیزده بیه ته نمویی
مه ره وعده هدایی سر خرمن
خرمن کر بزه بیه ته نمویی
 
خسته دوش و بال جان پیر
مه دل قرار جان پیر 
 
اگر صد تا جمه طلا دپوشم
میون دشمنون آقا بووشم
هزارون دستمره شه وسه دارم
مه دل خوانه که تی ور دووشم
 
خسته دوش و بال جان پیر
مه دل قرار جان پیر 
 
 
 
.
بسم الله 
یکوقتی هم بالاخره به نقطه ای می رسی که باید تسلیم شوی، یعنی چاره دیگری نداری  . قبول کنی که شکست خورده ای ، که از دست رفته ، که تو هیچ کاری از دستت بر نمی آید ، که تو هیچ کاری از دستت بر نمی آید ، که تو هیچ کاری از دستت بر نمی آید . 
و فکر می کنی زندگی اینطوری چه طوری هاست ؟! 
می دانی نینو ؟
اصلش زندگی اینطوری تمام شده است .
مراسم شبی با قرآن به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران  یک شنبه 14 بهمن ماه 1397 در حسینیه  با حضور قاریان برجسته کشوری و استانی برگزار شد بخش هایی از قرائت قرآن و تواشیج مراسم منتشر خواهد شد.

دریافت  تواشیح گروه  صراط تبریز

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها