نتایج جستجو برای عبارت :

دراین صفحه تازه دلم را نقاشی می کنم. مغز من از حرکت ایستاده است. فقط همین دلم برایم باقی مانده است. فقط می توانم موسیقی گوش کنم. علائم زنده بودن را دیگر ندارم . من فقط بیمارم . من حس احساس فکر ندارم. من خیال بی خیالی ندارم. من عقل بی عقلی ندارم. من واژه

خشک و زمستانی‌ام، بهار ندارمباخته‌ام، برگی اعتبار ندارمریشه که جز خاک بر سرم نتوان ریختشاخه که جز برف کوله‌بار ندارمملعبه‌ی دست کودکان جنونميک گل مصنوعی‌ام که خار ندارميک قدمي غزال زخمي‌ام اماپای عبور و دل شکار ندارمدیر رسیدم سر قرار، مهم نیستغیر خودم با کسی قرار ندارم شاهم، شاهی که مات قلعه‌ی دوری‌ستشاه پیاده که یک سوار ندارممثل هميشه تو را ندارم و از توبيشتر از این هم انتظار ندارممحمدحسین ملکیان
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
من دوس ندارم بهت کتاب قرض بدم
 
من دوس ندارم کتابامو به هیچکسی قرض بدم :| چرا درخواست ميکنی پ
ميشناسم
ساقی را 
عاشق است 
از این رو 
مرزی ندارم .
 
عشق به این دنیا بده کارم 
با اینکه
از کسی
قرضی ندارم .
 
به کفر من شک نکن 
خمره ایمان من محکم و مستحکم است
لرزی ندارم
 
 
دلبر من دائمن بر در دل حاضر است 
هر چه که گفتید 
بگویید
 
من
با شما
عرضی ندارم
 
 
 
 
 
بگو چرا بنویسم به دفتری که ندارمهنوز هم غزل از حال بهتری که، ندارم غم آنچنان نفسم را گرفته‌است که اینکاميد بسته‌ام اما، به ساغری که ندارم دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندمهزار نامه به پای کبوتری که، ندارم؟ به رغم آن که نبودی، هميشه پایِ تو ماندمکه سخت مؤمنم اما، به باوری که ندارم اگرچه بافتنی نیست راه ِتا تو رسیدنبه جز خيال، ولی کار ِديگری که ندارم شبيه ابر بهاری، دلم عجیب گرفتهکجاست شانه ی امن ِبرادری که ندارم؟ #سجاد_رشیدی_پور
قرار بود دیگه منفی نویسی نکنم اما نميتونم.خیلی احساس بدبختی ميکنم خیلی.
احساس ميکنم سربار خانواده م و این احساس هم درستههیچ چیز برای افتخار کردن ندارم جز بغضی که بعد مدت ها شکسته و یکم اروم ترم ميکنه.
اونقدری احساس بدبختی ميکنم که الان اگر فرشته مرگ بياد سراغم با سر ميپرم بغلش و ميگم تمومش کن لعنتی. تمومش کن.
احساس خواری ميکنم .احساس ذلت. نميتونم توضیح بدم چون واژه ای ندارم.
خدایا لطفا اگر واقعا همه چی درست ميشه فردا بيدارم کن.اگر ال
نه!
کاری به کار عشق ندارم
من هیچ چیز و هیچ کسی را
ديگر
در این زمانه دوست ندارم 
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بي ملال ببيند
زیرا
هر چیز و هر کسی را
که دوست‌تر بداری
حتی اگر که یک نخ سیگار
یا زهر مار باشد
از تو دریغ مي‌کند.
پس
من با همه وجودم
خود را زدم به مُردن
تا روزگار، ديگر
کاری به من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته مي‌گذارم.
تا روزگار بو نَبَرد.
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!
قیصر امين پور
نه!
کاری به کار عشق ندارم!
م
ن هیچ چیز و هیچ کسی را
ديگر
در این زمانه دوست ندارم
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بي ملال ببيند
زیرا
هر چیز و هر کسی را
که دوست‌تر بداری
حتی اگر که یک نخ سیگار
یا زهر مار باشد
از تو دریغ مي‌کند.
پس
من با همه وجودم
خود را زدم به مُردن
تا روزگار، ديگر
کاری به من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته مي‌گذارم.
تا روزگار بو نَبَرد.
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!
قیصر امين پور
ميدونی کارما یعنی چه؟ یعنی همين حال الان من، همين که یه گوشه از جهانم که دوستش ندارم. همين که اندوه دلخواه دلم را ندارم. همين که از همه چیز مانده‌ام. همين که از کلمه‌ها دورم و نه حالی دارم و نه احوالی. 
من سال‌هاست دارم با خودم با ميم با زندگی بد ميکنم. سا‌هاست به همه چیز خیانت ميکنم. حتی دلم برای خودم تنگ نمي‌شود. حتی سوزی به دلم نیست از اینهمه هیچ.
استاد مي‌گفت شاید از درد زیاد است که اینجور شده‌ای اما خودم مي‌دانم کارماست. بازگشت بدی‌
امروز صبح دیدم فروشگاه دم محلمون ،یه چیزای تو کاغذ نوشته و چسبونده به شیشه که هر کی ميبينه ازش عکس ميندازه و با خنده ميره.
که اینگونه نوشته بود:
قرض نميدهم زیرا:

زور رستم ندارم
عمر نوح ندارم
صبر ایوب ندارم
گنج قارون ندارم
لامصب ریشه سخن رو درآورده بود.
سلام
من یه سوالی داشتم . حدود 6 ماهه نامزد هستم ولی هیچ گونه حسی نسبت به روابط سطحی با نامزدم ندارم. اصلا هیچ گونه ميلی به رابطه جنسی ندارم . به نظر شما اینا علائم سرد مزاجیه؟ چه طوری ميتونم درمانش کنم؟
ادامه مطلب
حقیقتاً دلم تنگ شده که وقتی بعد چند ماه غزل رو ميبينم باهم دعوامون ميشه که کی حرف بزنه :)))) رفیقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟ 
+ فردا ناهار ندارم :| پس انگیزه ندارم و منتظر این باشید که بيام بگم نرفتم :))))))))
+ این هفته رو به معنای واقعی گند زدم! جنبه ندارم. همه یکصدا بگین خاک بر سرت :|
دلنوشته روز پدر نزدیک است و من پدر ندارم | عکس پروفایل روز پدر نزدیک است و من پدر ندارم عکس نوشته  روز پدر نزدیک است و من پدر ندارم متن با موضوع روز پدر نزدیک است و من پدر ندارم
دلنوشته روز پدر نزدیک است و من پدر ندارم 
ای پدر ای با دل من همنشین
ای صميمي، ای بر انگشتر نگین
در صداقت برتر از ایینه ایی
در رفاقت با دل بي کینه ایی
بابا ی عزیزم هنوزم تو رفاقتت حساب ميکنم بيا تو خوابم که خیلیییییییی دلتنگتم
روح همه پدرای آسمانی شاد
دلنوشته روز پدر نزدی
سلام
من هستم
کم هستم
و کمي خسته م
ببخشید که دیگه حوصله بلاگ بازی ندارم، حوصله شلوغ کاری ندارم، حوصله کامنت بازی ندارم. حوصله هیچ کاری ندارم.
نق نميزنم،
غر نميزنم،
کاملا بي تفاوتم
و معنی ش این نیست که برام مهم نیستین ( البته بعضیا که از اولم مهم نبودن همچنان مهم نیستن )
فقط این که عوض شدم کمي
دوز خوشحالی م کم شده
دوز بي تفاوتی م بيشتر شده
یخ شدم
اینا اعترافات سنگینیه ها از کنارشون به راحتی نگذرین :))
im a monster
مي دونم و بازم اهميتی نميدم آه .
غمگین م،مضطرب م،نگران م،گیج م،خسته م،اميدوارم،سرگردان م،ميلی به حرف زدن ندارم،ميلی به نوشتن ندارم،ميلی به خواندن ندارم،شب را روز مي کنم و روز را شب،انتظاری از هیچ کس ندارم،از همه کس توقع دارم،از خودم انتظار ندارم،از خودم متوقع هستم،از خودم راضی  نیستمچند ماه.نه چند سال.آخرین کتابي که خواندم کیميا گر بود و ادامه ندادمشچرا؟دست های م قهر کرده با بوی کتابهر کتابي را که شروع مي کنم فقط چند صفحه مي خوانم و بعد مي گذارم کنارمي ترس
جشن فارغ‌التحصیلی مي‌تواند یکی از قشنگ ترین مراسم‌های تحصیلی باشد به همراه احساسات خوشایند زیاد؛ من هم همين را تصور مي‌کردم اما هر روزی که به تاریخ موعود نزدیک مي‌شوم، حجم اعصاب خوردی و احساسات بدم شدیدتر مي‌شود.
جشن فارغ‌التحصیلی را دوست ندارم چون هم کلاسی‌ها با رفتارهای رئیس‌مابانه احساس بدی به من منتقل مي‌کنند و احساس ناراحتی ميکنم.
جشن فارغ‌التحصیلی را دوست ندارم چون با رویاهایم خیلی متفاوت است، همراهی نیست تا کنارم باشد و م
اضطراب کروناست یا بهم‌ریختگی هورمونی در زمان یا هر دو نمي‌دانم؟ اما حالم خوش نیست. مرهمي نمي‌جویم، که مي‌دانم صبر است که مرهم است و نه جز این. اما مدام با خودم تکرار مي‌کنم: قرار است چه بلایی سرمان بياید؟ نگران بابا و مامان و مادرجونم، نگران ميم، نگران خودم و عین. تاب و تحملم کم شده. کاش کش نیاید، کاش چندسال بگذرد و همه باشیم.
کاش .
من توان مصیبت دیدن ندارم. من پناهی ندارم، خدایی ندارم، مرهمي ندارم. من تنهایم و مي‌ترسم.
آسمونو نگاه کنی و بگی یا حضرت مادر نجاتم بده.! من دیگه طاقت ندارم ، توانم ندارم ، دانشگاه این ترم رو هواست ، همچی استرس آوره. 
همبشه از بهمن بخاطر کارنامه هاش بدم ميومد هميشه ، تنها بهمنی بود که ميخواستم دوستش داشته باشم و بدترین شد. 
خیلی خستم.
قضیه اینه دلم ميخواد وا بدم. دلم ميخواد همه‌ی رویاهامو خاک کنم و وا بدم از تصویرایی که تو ذهنم ساختم. شاید الان بيشترین چیزی که دلم ميخواد اصن همينه. تسلیم شدن. نميدونم چرا اون صدای درونم خفه نميشه و ميگه دووم بيار. ميگه گوشتو به توران خانوم بده که ميگفت غم بزرگو به کار بزرگ مبدل کرده. قلیم ميسوزه، سرم درد ميکنه، و انرژی ندارم دیگه من. همش یاد اون حرفت ميفتم که ميگفتی انرژی ندارم من. نازنین انرژی ندارم. حالا من مدت‌هاست انرژی ندارم و سینه خیز ا
جوان، اميد به کلی از خلق منقطع کرده و مال و جاه رفته و قبول نمانده و دین به دست نیامده و دنیا رفته، به هزار نیستی و عجز در مسجدی خراب شد و روی برخاک نهاد و گفت: خداوندا! تو ميدانی و ميبينی چگونه رانده شدم و هیچ کسم نمي‌پذیرد و هیچ دردی ديگر ندارم الا درد تو و هیچ پناهی ندارم الّا تو»
~ تذکرةالاولیا
سلام
امروز تا ظهر سرکار بودم
عصر سردردم خیلی بدتر شد
با شمایی که نميشناسم که تعارف ندارم راستش رو بخواید پول ندارم برم دکتر
و از طرفی هزینه های زیادی بهم اضافه شده
سخت شده
گاهی ميترسم از این سردرد هام
پر از ابهام و علامت سواله زندگیم
کار هرشبم شده فکر و فکر و فکر
فکر کنم توی دایره لغات هم نمي گنجه حالم
حس ميکنم محرم نزدیکه
خدایا من جز تو کسی رو ندارم
" خوابم مي‌آید، اما نمي‌خواهم بخوابم. در جدول زمانی من فرصتی برای خوابيدن در نظر نگرفته شده است. نمي‌خواهم. نه! هیچ توضیحی برای این مسئله ندارم. اغما برای آدم‌های زنده است. زنده‌ها. هميشه تحمل زنده‌ها خارج از حد توانم بوده است. البته همه‌ی آنها نه در درونم تلآلو آن شوریدگی دیرین را احساس ميکنم. اما مي‌دانم که این احساس ديگر وجودم را به آتش نخواهد کشید "
در برکه‌ی خاموش دلم‌ ماه ندارمجز ترک تو ای عشق دگر راه ندارم
انگار همه سوی دلم سنگ پراندَند.انگار دگر راهی به جز چاه ندارم
دیوانه مَخوانید منِ سَر به هوا را .من توشه‌ای جز این سرِ گمراه ندارم
دیروز دلم خرمنی از عشق تو را داشت امروز به غیر از تَلی از کاه ندارم
هر کس به طریقی به دلم سنگ جفا زَددر سینه‌ی خود جز غم جانکاه ندارم
#آشتیانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برگرفته از @JanJiyarlr
کوچه ها باریکن دا بستس
خونه ها تاریکن طاقا شکستس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده مي برن کوچه به کوچه
نگا کن مرده ها به مرده نميرن
حتی به شمع جون سپرده نميرن
شکل فانوسی اند که اگر خاموش شه
واسه نفت نیست هنو یه عالم نفت توشه
جماعت من دیگه حوصله ندارم
به خوب ، اميد و از بد گله نداره
گرچه از ديگرون فاصله ندارم
کاری با کار این قافله ندارم

دانلود
توان جنگیدن ندارم ديگر خدا رو شکر.
پشت  تلفن خانم فلانی نشسته است به تشریح ماجراها. که حرفش را به من ثابت کند .
و من هیچ حرفی برای گفتن ندارم. تک جمله مي‌گویم گاهی مي‌خندم و تمام.
حتی غمم نمي‌شود از این اتفاقات. 
این اتفاق خوبيست.
 
به هیچ آغاز و پایانی اعتقاد ندارم که هیچ آغاز و پایانی توی مشتم نبوده است. به مرگ، به زندگی، به شعف، به غم، شادی، رنگ، بو، به مزه و به لمس هیچ تنی حتی تن گلبرگ‌ها و برگ های تازه نشسته شده روی درخت ها ، به لمس جنازه های زنده ی آدميان با لبخندهای کهنه و دمده شان، به هیچ چیزی از این جهانی که مي بينم اعتقاد ندارم الی دوست داشتن، سالی گوهی که گذشت فقط از دست دادم، ولی بيشتر دوست داشته شدم. پس  "و قسم به لحظه های سرشار از عشق" حتی اگر کم بود، دروغ بود. 
واقعیت اینه که من آدم قشنگی نیستم. حرفها و حرکات و تفکر قشنگی ندارم، من یه آدم معمولی‌ام که هیچی ندارم منتها از ادا درآوردن هم حالم بهم مي‌خوره. من ميان‌مایه و متوسط الحال و حتی پایین تر از این حرف‌هام و تو ۳۵ سالگی توان ادا درآوردن واسه یه پسربچه‌ رو ندارم که خوشی و موسيقي و پیانو و ورزش و و و زده زیر دلش و داره ادای غمگینا رو در مياره معیارمم اینه که اگه غمگین واقعی بود دنبال غمگینا نمي‌گشت . حالا . قضاوتم اینه فعلا. و من نمي‌خوام تو ۳۵
حوصله مراسمي ک قراره اول تا آخرش معذب باشم و باکلاس بازی دربيارم رو ندارم
حوصله راه رو ندارم
و حوصله تهران رو ندارم
ترجیحم این بود ک اون تایم رو با دوستام یا مهدی بگذرونم
اما عروسی؟ ن!
تجملات عروسیشون برام هیچ جذابيتی نداره و اصن از تصورش حالم بد ميشه
+ این تفاوت مرد ها با زن هاس یا من بيش تر از اون وابسته شدم؟
چرا نبودنش بهمم ميریزه اما اون انگار براش مهم نیس؟
من نميتوانم کد بزنم چون نميتوانم مسئله را از دور
ببينم. نميتوانم چیزی فرای چرخه تکرار حل کنم چون نميتوانم مسئله را از
دور ببينم. من حتی نمي‌فهمم چه چیزی را دارم مي‌خورم، حتی به‌زحمت ميتوانم
بفهمم چه مي‌گویم. ديگر با زبان نمي‌اندیشم. با زبان اندیشیدن
دست‌یافتنی‌ترین راه اندیشه است و هم‌زمان سخت‌ترین؛ مخصوصا اگر زبانت
مدت‌ها در ذهن مردمانِ آن زبان راکد مانده باشد. ديگر برای فهميدنِ چیزها
کلمات ردیف نمي‌شوند. من ديگر حتی نم
تو تاریکی شب نشستیم زل زدیم به چراغ های کوچک به خانه های پر نور شهر گفتم چی ميشد یکی از این خونه ها مال ما بود ‌دلمون خوش بود
دلم اون شب به بودنت خوش بود هرچند که مي دونستم رفتنی ،رفتنی است.
دلم گرفته است حوصله نوشتن ندارمحساس امنیت ندارم
دوست ندارم هیچ‌کاری انجام بدم. اصلا به هیچی اندک علاقه‌ای هم ندارم. نااميدم واقعا. نه دیگه دلم ميخواد اپلای کنم. نه دیگه دلم ميخواد درس بخونم. هیچ تصویری از آینده‌م ندارم. برام مهم نیست دیگه هیچی. ميخوام دراز بکشم به سقف زل بزنم تا خوابم ببره. نیست بشم. کم کم محو بشم. 
عاشقم نباش،اما بهم اعتماد کن.اعتماد از همه چی بالاتره. بالاتره از همه چی.اعتماد، مقدمه‌ی دوستیه.اعتماد، آرامشِ خاطره.اعتماد، یعنی قلب آروم.شاید دردم اینه که اعتماد ندارم.
به بشر که اعتماد ندارم هیچ،
به خالق بشر هم اعتماد ندارم. به خدا اعتماد ندارم.
چرا؟ چون حتی نمي‌دونم خدایی که مي‌پرستم، همون خداییه که باید بپرستم؟ خدای من، کیه؟ اصن خدا، با من خوبه؟ یا مي‌خواد چیزیو تلافی کنه؟ من از کجا باید بشناسمش؟ اصن خدا خیلی خوبه، قبول، و
زندگی الا کلنگ اع
حالم از کلمه زندگی» بهم ميخوره 
زندگی یهو ميبرتت بالا توی اوج 
یهو ميارتت پایین و جوری ميکوبتت زمين ک تا فیها خالدون ات درد ميگیره
یروزی اونقدر عشقه و خوب ک دوست داری عمر جاودانه داشته باشی
یروز اونقدر حال بهم زن ک دوس داری همين ثانیه نه ثانیه بعدی تموم شه 
خیلی کثیف و چرکو اع زندگی
زندگی یه هاله ی مشکی و تاریک و کثیف و چرکو اع 
دوسش ندارم 
خیلی بد اع
مزخرف اع
خودشو دوس ندارم
ادماشو دوس ندارم
پول رو دوس ندارم
پول باعث شده اد
من حق اعتراض به هیچ چیزو ندارم ، چون وظیفه خودم رو درست انجام ندادم . هیچ وقت تا حداکثر توانم تلاش نکردم .هیچ اطلاعات ومهارت تکميل شده ای ندارم .اینجور آدمي حق نداره از اهمال و سستی حرفی بزنه چون این کاریه که خودشم دقیقاً داره انجام ميده . دیگه نميخوام آدم بي موقعی باشم .
من حق اعتراض به هیچ چیزو ندارم ، چون وظیفه خودم رو درست انجام ندادم . هیچ وقت تا حداکثر توانم تلاش نکردم .هیچ اطلاعات ومهارت تکميل شده ای ندارم .اینجور آدمي حق نداره از اهمال و سستی حرفی بزنه چون این کاریه که خودشم دقیقاً داره انجام ميده . دیگه نميخوام آدم بي موقعی باشم .
خب آدم جایی مي نویسه که مخاطب داشته باشه؛ یعنی معمولا اینطوریه. البته ممکنه کسی بگه که من خودم مخاطبامو ميسازم؛ من به همچین کسی تبریک مي گم، پشتکار خوبي داره!
من همچین پشتکاری ندارم؛ جایی که مخاطب نباشه مثل اغلب آدما حوصله نوشتن و حرف زدن ندارم؛ دیوونه نیستم که بلند بلند فکر کنم!
تنها چیزی که مي تونه منو ترغیب به نوشتن کنه اشتباه بودن این گزاره است که توی بلاگ مخاطب ندارم.
متن ترانه مجتبي منصوری به نام دیوانه جان

دلبر زیبا مجنون و شیدای توامدیوانه جان یار خودم باشمن که هر لحظه در تب و تاب تو امدیوانه جان مال خودم باشاز همان لحظه که دیدم چشمان تو رابرق چشمان تو دل بردتو به سر امواج دریا نشاندی جان راموج گیسوی تو دل برددلدارم ، ای دار و ندارم تویی جان و دل منبمان صبر و قرارم ، جز تو دلبر ندارمبيمارم ، از دیدن روی ماه تو دلم رفتای زیبا نگارم ، تویی ماه شب تارمبه آن تیر نگاه تو گره خورده کارمبعد از تو دگر یار ندارم ،
متن و ترجمه آهنگ Senden Başka Kimsem Yok از Sibel Can
Gönül viran bir kuytu
قلب یک جای ویران
Hayat zalim bir suçlu
زندگی ظالم گناه کار
Sen geldin cennet oldu dünyam
تو آمدی و دنیام بهشت شد
 
Hiçbir aşkı duymuyorum
هیچ عشقی رو نمي شنوم (نمي فهمم)
Kalbim kırık başka aşka
قلبم برای (به خاطر) یه عشق دیگه شکسته
Bir canım var al diyorum
یک جان دارم ، ميگم اونم بگیر
Feda olsun senin uğruna
فدا بشه در راه تو
 
Kaç günüm var bilmiyorum
چند روز (چقدر عمر مي کنم) دارم ، نمي دونم
Ömrüm feda senin sevdana
عمرم فدا برای عشق تو
 
Senden başka kimsem yok
غیر از تو کسی رو ندار
متن اهنگ مهدی احمدوند به نام جنون
من به دل دیوونم یاد دادم نترسه از تنهاییمن سی سال تنها بودم منو نترسون از تنهاییتو منو دوسم نداشتی آخر یه شب منو تنهام گذاشتیتو ناز کردی من منت کشیدم برای آشتیمن که جز تو کسیو ندارم ولی چرا تورم ندارمچرا تورم ندارم چرا تورم ندارمچه کاری با من نبودنت کرد چی مونده از تو به جز یه سردردتو کردی بهم پشت ببين دلم رو زد کشتغم تو بسه برام برای هفت پشتمن وانمود کردم دردم نیومد اما درد پیرم کردبه چشماش چند روز خیرم کرد ب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها