نتایج جستجو برای عبارت :

دانشجوعه تنگ من جلد دوم

به چهره هاشون که نگاه میکنم اشکم درمیاد.صدای آهنگو زیاد میکنم ولی به پای این بلندگو نمیرسهاین همه آدمم خودشون نیومدن.اومدن؟
+خانومه میگفت به پسرش(دانشجوعه)گفتن اگه نره این ترم میفته. یعنی خاک بر سر ملتی که .
لعنت به هر کسی که داره ****** به این مملکتلعنت بهش
++اصلا برام مهم نیست که وبلاگم فیلتر بشه.اصلا بیایید خودم آدرس میدم منو آتیش بزنید ولی انقدر دروغ نگید!!!این ملت چه گناهی کردن که مجبور میشن خودشونو بزنن به خریت!! لعنت به تک تکتون.ای
به مناسبت روز دانشجو بیاین برام یه پوشیدنی اعمم از هودی فیروزه ایی که دیدم بخرید مرسی:(
البته من خودم تا موقعی داداشم بهم پیام داد نمیدونستم(صبحم دانشگاه نبودم که بفهمم)
خب من خیلی پولکیم و تا یه جریانی میشه به خانوادم میگم خب چی برام میخرین؟(اصولا هم به کتفشون نیست)مثلا پروسه تولد گرفتن توی خونه ما خیلی عبث و بیهوده تلقی میشه و ترجیح میدن پولشو بدن بهمون .کلا هم ما یبار در سال تولد داریم اونم مال مامانمه چون شب یلداستاخرین باری که تولد گرفت
 یکی از پسرهای فامیل، بعد از گرفتن فوق لیسانس شیمی از یه دانشگاه توپ ! پارسال کنکور تجربی داد و پزشکی بین الملل قبول شد . 
پسر خوب و سالمیه . و بسیار پیگیر و پر تلاش ! حالا یه مقدار سنش داره زیاد میشه و میخواد زوجه اختیار کنه .
به بابام گفته که دنبال کیس مناسب میگردم و . امروز صبح بابام داشت دوستای من رو پایین بالا میکرد ببینه کدومشون لیاقتش رو دارن مامانم نیت شوم بابا رو فهمید و گفت بیکاااریا ! پسره کار و باری نداره دانشجوعه خیلی هنر کنه از پس ش
همین کیس پایینی بود در ادامه مطلب که گفتم واگذار شد؟
پروپوزالش رو تو سامانه بارگذاری کرده
همون پنجمین نسخه ای هست که برای من ارسال کرده بود و باز اشکال داشت
حتی همون اصلاحات آخر رو که من براش نوشته بودم و بعضیا رو خودم اعمال کرده بودم برطرف نکرده!
یعنی نسخه آخری که من براش ایمیل کردم از اینی که بارگذاری شده بهتر بود
فکر کنید تو این نسخه ای که بارگذاری کرده، وسط متن مربوط به پیشینه، یهویی یک منبع به صورت تمام نویس هست!!!
بعد من موندم اون همکار م
دیشب رو تختم مشغول کار با گوشیم بودم که دیدم قرقاولمون شروع به خوندن کرد اونم به صورت ممتد. عجیب بود که نصفه شبی بخواد اینجوری بخونه.
وسط تعجب کردنم بودم که که دیدم تختم میلرزه و پنجره ی بالای سرم!
هیچ یادم نمیاد آخرین باری که اینطوری ترسیدم کی بوده.
فقط میدونم گوشی رو پرت کردم و فرار کردم!
مامان خواب بود و چون رو زمین خوابیده بود اصلا متوجه ی زله نشده بود و فکر میکرد من خواب دیدم.
فقط موفق شد من رو که البسه ی ناقابلی به تن داشتم و به سمت پارکی
جدیدا نمیدونم چرا اینجور شدم با بابام که تلفنی حرف میزنم اعصابم خرد میشه
میدونم نگرانن ، میدونم دلسوزن ، میدونم همش به فکرمن ، ولی چرا اینقد غیرطبیعین؟
مگه بچه های بقیه ی مردم دور از خونواده دانشگاه نمیرن؟
مگه خیلیا حتی بچه هاشونو خارج از کشور نمیفرستن؟
بچه هاشونو میفرستن اینور اونور که برن دنبال علم و یچیزی بشن برا خودشون دیگه ‍♀️
نکه اینجوری مدام نگران و دلواپس باشن
اخه تا کی من باید توی دایره ی امن خونواده باشم ؟ 
پس کی باید مستقل شم؟
خ
یکم
- کلاس چندمی؟
- دهم
- کدوم مدرسه؟
- دارم میرم فلان مدرسه
- تصمیم و برنامه ت برای آینده چیه؟
- تا کی مثلا؟
- از یه سال آینده تا ابد و یک روز بعد! :)
- می خوام تو المپیاد فلان اول بشم. می خوام درس بخونم
- چندتا دوست صمیمی داری؟
- من با همه رابطه‌م خوبه
- با کی م می کنی تو انتخاب‌ها و تصمیماتت؟
- مادرم و بعدم پدرم
- اگه نبودند؟
- خودم تصمیم می گیرم. بقیه از تصمیمات من خیلی خبر ندارند. 
- حرف هات رو به کی میگی معمولا؟ مثلا حرف های المپیادیت رو؟
- مامانم
-
یکم
- کلاس چندمی؟
- دهم
- کدوم مدرسه؟
- دارم میرم فلان مدرسه
- تصمیم و برنامه ت برای آینده چیه؟
- تا کی مثلا؟
- از یه سال آینده تا ابد و یک روز بعد! :)
- می خوام تو المپیاد فلان اول بشم. می خوام درس بخونم
- چندتا دوست صمیمی داری؟
- من با همه رابطه‌م خوبه
- با کی م می کنی تو انتخاب‌ها و تصمیماتت؟
- مادرم و بعدم پدرم
- اگه نبودند؟
- خودم تصمیم می گیرم. بقیه از تصمیمات من خیلی خبر ندارند. 
- حرف هات رو به کی میگی معمولا؟ مثلا حرف های المپیادیت رو؟
- مامانم
-

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها