نتایج جستجو برای عبارت :

داستان خاله وجمع دخترخاله ها

دختر خاله دومیه سیزده ساله شده. خاله دومیه خیلی نگرانشه و مدام به ما دخترخاله بزرگا می‌سپاره هواش رو داشته باشیم. چون سیزده سالگی سن حساسیه. چند وقت پیش هم با خانواده دوستش فرستادش بره ارمنستان حال و هواش عوض بشه بچه. من یادم افتاد ده سال پیش با ذوق رفتم خونه مامبزرگم و با شادی به همه اعلام کردم که امروز سیزده ساله شدم!  خاله بزرگم نگام کرد و گفت: نچ نچ نچ چه سال نحسی رو پیش رو داری! هیچی دیگه. خودتون فکرش رو کنید با چه بدبختی‌ای اون سال نحس رو ر
نوشته دیشبم:
دو پست قبل تر یه عکس نوشته گذاشتم.
" بزرگترین حسرت ما آدم ها،فرصت های از دست رفتمونه." شما نمی دونید ولی الآن که نگاه کردم.دیدم ۲۷مه ۲۰۱۸ هم این عکس رو تو یادداشت گوشیم با نوشتن حس و حالی که شبیه این روزامه ثبت کردم.من می دونم که باید حسرت روزای گذشته رو نخورم،می دونم باید ادامه بدم و مطمئنم که دو ماه بعد به نتیجه همیشگیم می رسم که کاش ادامه می دادم و اون فرصت های باقی مانده ام کلی میتونست باعث پیشرفتم بشه،آره همه ایناروتجربه کردم و
امروز شاهد عقد دو کبوتر عاشق بودم
دخترخاله ی ما چند سالی بود دل در گرو آقایی داده بود و عاشق شده بود.این آقا هم عاشق دخترخاله ی ما
بعد از چند سال بالاخره به هم رسیدن و امروز اسمشون رفت تو شناسنامه ی هم
ان شالله همه ی دختر پسرهای سایت خانواده برتر ازدواج کنن و همه ی کبوترهای عاشق به هم برسن.الهی آمین.
1هیچوقت به اندازه ی الان امنیت خاطر از زندگی مشترک مون نداشتم. این آرامش و اطمینان وصف نشدنی ناشی از گذراندن اون دوران مزخرف و بد و پراسترس بود که خیلی ضربه بهم وارد کرد اما صبرم نتیجه داد و این روزها رو هم دیدم الحمدلله
2برای خاله جونم دعا کنید که بیمارستانه و برای دخترخاله عزیزم که همه ی کارها رو دوششه و دست تنهاست و خسته ی خسته
 
سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخاله‌ی رجبعلی را میگویم. عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخاله‌‌ی جوان یک لاقبائی که کارگر ساده‌ی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.
رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینه‌چاکش هم نبود. دخترخاله‌ی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی
بعد از مدت ها، دخترخاله ام از سوئد برگشته بود و همگی خونه خاله بزرگه ام جمع شده بودن. دل همه مون تنگ شده بود. 
منم کارامو پیچوندم و به جای رفتن سرکارم، از دانشگاه پیچیدم و رفتم خونه خاله
خاله بزرگه کلی غذاهای خوشمزه با دست‌پخت مخصوص و بی نظیر خودش پخته بود که حسابی با روان آدم بازی می‌کرد. فقط جای یکی از دوقلوها کم بود که نتونسته بود بیاد.
بعد از ناهار، همگی نشستیم دور میز.
خاله کوچیکه ام بافتنی می بافت.
دختر سوئدی، کارت های پاسورش رو روی می
عروسی دختر خاله ام بود و رفته بودیم خونه خاله ام
عموی دخترخاله ام اومد تو و گفت جلوی این جماعت چادری نمیشه رقصید نه؟
اینو که گفت خیلی بهم برخورد
از رقصشون میشد گذشت ولی از توهینشون به چادر مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها نه
به برادرم گفتم سوئیچ ماشین رو بده میخوام برم تو ماشین
برادرم بهم گفت زشته ها
گفتم من نمیتونم
گفت منم سختمه ولی چاره ای نیست ولی من کار خودم رو کردم و رفتم
از مدرسه که برگشتم مستقیم رفتم بخوابم. مامان بیدارم کرد گفت ناهار بخور بعد بخواب‌. بعد از یه استراحت یکی دو ساعتی پاشدم و آماده شدم برای مراسم ولیمه شوهر خاله.از ظهر رفتیم اونجا و ساعت ده و خورده ای برگشتیم. هیچ درسی نخوندم و فرصت هم نداشتم که چیزی بخونم. الانم توی خسته ترین و له ترین و سردرد ترین حالت ممکنم. نه که بگم خیلیی کمک کردم اما خب باید به خاله و دختر خاله ها کمک میکردم.مامان آقای فاضل رو هم دیدم (همونی که اسمش یادم نبود و میگفتم آقاهه!)
سبزه خاله اینا رو 5 بار گره زدم، گره پنجمم 3 بار رو هم گره زدم کار از محکم کاری عیب نمیکنه :)) برای اولین بار تو عمرم سبزه گره زدم فقط حس میکنم اشتباه گره زدم درواقع یه شاخه رو 5 بار گره زدم فکر کنم این تنهایی رو یه گره کور زدم که باز نشه!
بسی خوش گذشت. امروز انقدر با دخترخاله حرف زدیم کلی دلم وا شد از اقتصاد حرف زدیم از خانواده حرف زدیم از کار از یار از آینده از شغل از همه چی خیلی خوب بود خیلی. 
سبزه خاله اینا رو 5 بار گره زدم، گره پنجمم 3 بار رو هم گره زدم کار از محکم کاری عیب نمیکنه :)) برای اولین بار تو عمرم سبزه گره زدم فقط حس میکنم اشتباه گره زدم درواقع یه شاخه رو 5 بار گره زدم فکر کنم این تنهایی رو یه گره کور زدم که باز نشه!
بسی خوش گذشت. امروز انقدر با دخترخاله حرف زدیم کلی دلم وا شد از اقتصاد حرف زدیم از خانواده حرف زدیم از کار از یار از آینده از شغل از همه چی خیلی خوب بود خیلی. 
شاید خیلی ها به اتفاقات ماورایی اعتقادی نداشته باشن ولی من یه نمونه اش رو اینجا مینویسمچند سال پیش به خونه خاله ام زد.یکی از دایی هام یه نفر رو معرفی کرد که از طریق خواب میتونه رو شناسایی کنهدخترخاله ام دو رکعت نماز خوند و خوابید و وقتی بیدار شد گفت تو عالم خواب مشهد بوده و سه نفر رو اونجا میبینه که از اون سه نفر دو تاشون غیب میشن و اونی که ی کرده اونجا میمونه
یک خاله دارم که شیش ماه ازم  بزرگتره خیلی ارتباط نزدیکی باهم داریم 
اسم این خاله ام مثلا خاله اقدس باشه :)
خاله اقدس دوستی داره که توی دانشگاه باهم اشنا شدن .
وقتایی که ازش حرف میزد حرفاش هم تلخ بود و هم شیرین .
یک دختر سی و دو ساله که توی یکی از روستاهای محروم شهر کامیاران زندگی میکنه.
از یک خانواده ی نه نفره که مادرش وقتی بچه بوده به رحمت خدا رفتن.
با تعریف هایی که خاله اقدس ازش میکرد مشتاق بودم ببینمش.

ادامه مطلب
بلاخره تونستم خاله عیال رو دعوت کنم
خاله عیال خیلی خیلی مهربونه و یک دوستی عمیق بین ما جاریست .
خاله دو تا دختر داره که یکیشون همسن من هست نرگس با دختر کوچولوش یاس و نسترن که چند سالی کوچکتر است و چندسالی مزدوج.
البته خاله دوتا پسر هم داره که از من بزرگترن و مجرددد که مسافرت بودند.
این دفعه برعکس قبل غذاهام فوق العاده شد
کیک هویجسالاد اندونزیایی.‌‌مرغ زعفرانی.شوید پلوزرشک پلو .سوپ جو
بی اغراق از هر غذایی که تناول می کردند کلی تعریف هم م
1. علی یادت میاد رفته بودیم لب دریا خرچنگ بازی میکردیم؟
خاله ما یه بار هم رفتیم تو نبودی.ببخشید دیگه!
2. خاله یه ماشین اهنی و یه کامیون بزرگ بخر.دیگه دوست دارم.بخشید ها!
3. خاله سال نوت مبارک!
+ وای عزیزمسال نوی تو هم مبارک.
-خوب خاله حالا یه عیدی چیزی بده.
+ من که نیستم الان پیشتوقتی بیام پیشت برات میارم.
- خوب الانم از دوربین ببینم خریدی که میفهمم.لازم نیست حتما بیای که!
هایدی (Heidi)، دختر بچه‌ای پنج ساله است که یک سال بعد از تولدش، پدر و مادرش را در سانحه‌ای از دست‌ می‌دهد و خاله‌اش سرپرستی او را بر عهده‌ می‌گیرد. شروع داستان از زمانی است که خاله‌ی هایدی کاری در شهر فرانکفورت پیدا می‌کند و دیگر نمی‌تواند از او نگهداری کند. بنابراین تصمیم می‌گیرد که هایدی را نزد پدربزرگش که تنها فامیل اوست ببرد تا مسئولیت سرپرستی‌اش را به عهده بگیرد.
اما پدربزرگ در دامنه‌ی کوه‌های آلپ دور از روستا و مردمش، به تنهایی رو
 دانلود قسمت پانزدهم سریال هشتگ خاله
سوسکه , دانلود قسمت 15 سریال هشتگ خاله سوسکه , دانلود هشتگ خاله سوسکه
قسمت 15 , دانلود قسمت 15 16 17 18 19 سریال هشتگ خاله سوسکه , هشتگ خاله
سوسکه , قسمت 15 هشتگ خاله سوسکه , دانلود قسمت 15 هشتگ خاله سوسکه ,
دانلود قسمت هشتگ خاله سوسکه , پانزدهم
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت پانزدهم با لینک مستقیم
دانلود قسمت 15 سریال هشتگ خاله سوسکه با کیفیت عالی 1080p
دانلود قسمت 15 سریال هشتگ خاله سوسکه
گروه فیلم : کودک و نوجوان
سا
عروس که فمینیست باشه فق میخاد خانوم ها رو به عروسیش د عوت کنه . نمیدونم چرا وقتی میخایم یه خانواده رو دعوت کنیم اول اسم آقا رو مینویسیم بعد مینویسیم همراه با خانم. مخصوصا وقتی که خانم اون خانواده باهامون نسبت داره. مثلا میخوایم خانواده دخترخاله رو دعوت کنیم مینویسیم آقای فلانی و همسر محترم .
در صورتی که درستش اینه بنویسیم دخترخاله عزیزم و همسر محترمش .
به نام او.
اول اینکه عمه رو هر کاری هم ک بکنه باز عمه هست و خاله اگه بدترین خاله هم باشه؛خاله هست!!
باز اومدم اینجا و دلم برای خاله تنگ شده. این حس همین جا بماند بین خودمان!
دوم اینکه عروس شدن و ازدواج کردن سخت است و تمام!
سوم هم اینکه عصب سیاتیک کمرم تحت فشاره چند روزی و به پای راستم تیر میکشه.با این حال امروز بیش از حد توانم رقصیدم که دختر عمه ام ناراحت نشه!و البته تلاش برای بودن دختردایی خوب!
حس چهارم هم دلتنگی و دیدن عکس های قدیمی!
حس پنجم هم ک
شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092شماره خاله زهرا 09352420092
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت آخر، دانلود هشتگ خاله سوسکه قسمت آخر، دانلود آخرین قسمت هشتگ خاله سوسکه، دانلود قسمت آخر هشتگ خاله سوسکه، دانلود قسمت 15 هشتگ خاله سوسکه، دانلود قسمت 15 سریال هشتگ خاله سوسکه،
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت پانزدهم با لینک مستقیم
دانلود قسمت آخر سریال هشتگ خاله سوسکه با کیفیت عالی 1080p
دانلود قسمت آخر سریال هشتگ خاله سوسکه
گروه فیلم : کودک و نوجوان
سال تولید : 1397
کارگردان : محمد مسلمی
بازیگران: ‎بهاره کیا
راستی مساله به این مهمی رو یادم رفت بگم! به گاه بامداد نسیم‌جانم وی‌بک شد و نرگسش به‌دنیا اومد. حقا که رفیقِ قویِ خودمه! دقیقا حدودای ساعت ۲ بامداد دیشب انقدر به یاد نسیم بودم که نگو. دقیقا در همون ساعت نرگسِ خاله به دنیا اومده :)
شب بعد از کلاس و تیاتر رفتیم خونه دخی عاطفه جان.‌ بعد از دو سه سال اولین بار بود که داشتم می‌رفتم این خونه‌ جدیدشون.
چقدر هم این عسل (دختر دخی عاطفه) من و بچه‌ها رو دوست داره! هی میگه: "دخترخاله صالحه! دخترخاله صالحه!
فقط یک نفر تو دنیاست که میتونه با هر بار خاله جون خاله جون گفتن‌ش دل خاله جونشو آب کنه
و اون تویی عسلک‌م که با هر بار رفتنت دلم میخواد از دوری‌ت غش کنم.
تو موبایل بود که یک هویی یک دوربین دیگه گفت چلیک :)
#خواهر_زاده
#حسینمون
بچه کوچیک، بزرگترین نعمت و رحمت خداست! توی این روز ها که حال هیچکدوم از ما خوب نبود، تنها کسی که حواسمونو پرت کرد و برای چند ساعتی اتفاقات اخیر را از یادمون برد، همین دال کوچولوم بود! 
به من میگه خاله، بعضی وقتها هم اونقدر خاله خاله میکنه که بی حواس، به مامانش هم میگه(خاله)
هوا عالی تر از عالی بود، رفتیم بیرون نشستیم، چشمش به دوچرخه افتاد، اومد سراغم و دوچرخه رو نشونم داد! منظورشم این بود که روی دوچرخه سوارش کنم‌! عمو گفت سوارش نکنیا، گریه ها
به‌نظرم استخوان سینه سیدحسن  شکسته بود که به سختی نفس می‌کشید و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام گذاشت :بذارید خاله و دخترخاله‌ام برن خونه، من می‌مونم!» که اسلحه را روی پیشانی‌اش فشار داد و وحشیانه نعره زد :این دختر ایرانیه؟». 
 
ادامه داستان در ادامه مطلب.
 
متن کامل داستان در پیام رسان های اجتماعی تقدیم حضورتان
 
https://eitaa.com/dastanhaye_mamnooe
https://sapp.ir/dastanhaye_mamnooe
https://t.me/dastanhaye_mamnooe
 
ادامه مطلب
با سلام
دوران راهنمایی به بعد تصمیم گرفتم که محکم درس بخونم. یه روز خاله ام اومد خونه گفت چرا اینقدر زیاد درس میخونی گفتم که میخوام جواب زن و بچه در اینده بدم. بعد خاله ام این موضوع رو برای پسرش تعریف کرد ولی اون تغییری نکرد. الان اون ویزیتور شده و داره جواب زن وبچه رو میده. و من هنوز دارم جواب خودم رو میدم. تو این موندم که من تو اون سن چه جمله ای گفته بودما عجیبه.
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه
ما تا بدین لحظه سریال جذاب زیادی دیده ایم و هشتگ خاله سوسکه در ژانر کودکانه ساخته می شود و امیدواریم بتواند
در نوع خودش بی نظیر باشد‌
سریال زیبای هشتگ خاله سوسکه با کمک عموهای فتیله ای ساخته می شود و در واقع آن ها در این سریال دست برتر را دارند
در هر صورت
امیدواریم شما از دیدن این سریال جذاب و زیبا نهایت لذت رو ببرید
با سپاس فراوان
پشت تلفن؛ بره‌ی ناقلا: خاله جون، یه روسری و
جلوی تلفن!؛ افکار خاله جون: خب، یه روسری
بره‌ی ناقلا: یه مانتو و
افکار خاله جون: واااو! یه مانتو هم!!!
بره‌ی ناقلا: یه شلوار و
افکار خاله جون: خدای من، من و این همه خوشبختی محاله
بره‌ی ناقلا: یه گیره‌ی روسری
افکار خاله جون: حتی گیره هم *_*
بره‌ی ناقلا: برات در نظر گرفتم!
افکار خاله جون: ؟ (سر افکار خاله جون یه دو سه دور گیج میره و سعی می‌کنه تعادلشو به دست بیاره و بفهمه چی به چی شد؟)
بره‌ی ناقلا: فقط باید ی
سلام 
یکی از دخترخاله های من دخترش شش سالشه ، دورهمی گرفته بودیم تو آشپزخونه مشغول خشک کردن میوه ها بودم که ناگهان صدای خنده ی خاله هامو دخترخاله هام بلند شد اول اهمیتی ندادم ولی بعد دیدم زیاد دارند می خندند و گفتم حتما موضوع جالبی هست رفتم گوشی رو گرفتم دیدم نوه ی خاله م گوشی دستشه زنگ زده به باباش که بابایی داری میای خونه واسه ی من شوهر بخر تمام تعریف از جک و لطیه و . بهم ریخت ، نمیدونم چرا مادرش از خنده سیاه شده بود ؟ یه درصد به آینده ی این
مامان گفتن به علی و فاطمه خیلی شیرین تر از خاله گفتنه 
تازگی حتی به بچه هایی که محل کار می بینم هم میگم مامان 
مامان و نه خاله 
خاله یعنی غریبه 
آره تا چند وقت پیش که تصمیم گرفتم به این دو فرشته کوچولو نگم خاله با خودم می گفتم به بچه های مردم میگی خاله به بچه های خواهراتم خاله؟ 
اما امروز بود یا دیروز که به بچه غریبه گفتم مامان! 
و چه لذتی داره این کلمه رو به یه بچه میگی 
و چقدر خوبه که من بچه ها رو دوست دارم 
و دستشونو می گیرم یا دستم رو روی قلبش
قسمت ۱۴ سریال هشتگ خاله سوسکه,دانلود قسمت
14 سریال هشتگ خاله سوسکه,دانلود قسمت چهاردهم سریال هشتگ خاله
سوسکه,دانلود قسمت 14 15 16 17 18 هشتگ خاله سوسکه,هشتگ خاله سوسکه قسمت
14,هشتگ خاله سوسکه قسمت چهاردهم,دانلود رایگان,دانلود کامل,دانلود
مستقیم,نسخه بدون سانسور,دانلود کیفیت خوب,دانلود کیفیت عالی,دانلود با حجم
کم,دانلود کم حجم
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت چهاردهم با لینک مستقیم
دانلود قسمت 14 سریال هشتگ خاله سوسکه با کیفیت عالی 1080p
لینک دا
دانلود اهنگ بچه خاله چرا نمیدی جوابم | دانلود اهنگ افغانی با نام بچه خاله همراه با متن دانلود اهنگ افغانی بچه خاله گل لاله چرا نمیدی جوابم
بچه خاله گل لاله چرا نمیدی جوابم
دل من از غم کباب است چرا نمیدی جوابم
علا باغبان به باغت کاری دارم چرا نمیدی جوابم
ادامه مطلب
یا حییب من لا حبیب له
_ خاله! من امروز ازتون دلخور شدم، می خواستم باهاتون قهر کنم!!!
_ با من؟ چراااااا؟ مگه چی کار کردم؟
_ آره. امروز ازتون خیلی ناراحت شدم، چون نیومدین پیش من!
_ خاله من که خودم تصمیم نمی گیرم‌ کجا برم! خاله میم باید بگه این زنگ برو پیش فلانی، فلان درس رو باهاش کار کن!
_اما من دوست داشتم شما بیاید پیش من.
 
وی، در خیال خام بود که امروز محدثه رو‌ ندیدم و اونم هیچی نگفت، خدا رو شکر کرده بود که حواسش بهم نبود :||||
نگذاشت یک روز حداقل با ا
عصر بالاخره همت کردم و کتاب‌های آیلتس رو که هزار سال پیش خریده‌بودم، از کمد بیرون آوردم و شروع کردم به نوشتن یه برنامه برای خوندنشون. چندین و چند کتاب وحشتناک قطور vocabulary, grammer, reading, writing, listening! باور کنید کنکور خیلی آسون‌تره! :| حقیقتا ترسیدم! :| در همین حین گفتم یه نگاهی هم به کتاب‌ها بندازم، چند صفحه از کتاب vocabulary رو ورق زدم و فهمیدم خیلی هم اوضاعم بد نیست! :) بعدش خودم رو دلداری دادم که come on!! تو تا advanced3 توی کانون کلاس رفتی! تو رتبه‌ی n کنکور زبا
جنگ رو دوست ندارممیترسم ازش.
و چقدر این ترس بهمون نزدیک شده. من دلم میلرزهدلم میلرزه و یاد خونده ها و شنیده هام میفتم از جنگ
جدای از تمام جبهه گیری ها و همه چیز برای من این فرد "سردار سلیمانی" از درون حس امنیت بود. ارادتی بهش داشتم که به زبان نیومده بود هیچ جا
و امروز صبح.وقتی از خواب بیدار شدم تا سفره ی صبحانه رو برای خاله پهن کنموقتی خاله کوچیکه با غم زیادی گفت سردار هم دیشب شهید شد اول که با ناباوری گفتم: نه خاله دروغهمگه قب
خاله گفت: اگه خسته می‌شی بده‌ش بغل خودم.
گفتم: نه! خسته نمی‌شم، بذار بخوابه.
دو ساعت رو دستم خوابید. از خود تهران تا خود قم. دستم درد گرفته بود. پیشونی‌ش خیس عرق شده بود و موهاش چسبیده بود به پیشونی‌ش. یهو می‌پرید، انگار که خواب بد ببینه. دلم می‌خواست فشارش بدم، محکم. هروقت می‌بینمش دلم می‌خواد حسابی فشارش بدم. 
خدایا، من خیلی این بچه رو دوست دارم!
امروز پرسیدم: فاطمه‌سما چند سالشه؟
گفت: یک.
با خودم فکر کردم که انگار خیلی بیشتر از این حرفا ب
سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت سوم 3
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت سوم با لینک مستقیم
دانلود قسمت 3 سریال هشتگ خاله سوسکه با کیفیت عالی 1080p
لینک دانلود قرار گرفت
دانلود قسمت سوم 3 سریال هشتگ خاله سوسکه
گروه فیلم : کودک و نوجوان
سال تولید : 1397
کارگردان : محمد مسلمی
بازیگران: ‎بهاره کیان افشار، امیر
حسین رستمی، ارژنگ امیر فضلی، الناز حبیبی، امیر کربلایی زاده، شهین
تسلیمی، لاله صبوری، صفر کشکولی، بهزاد رحیم خانی،نیلوفر رجایی فر، محمد
مسلمی؛
دانلود رایگان سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت 1 اول, دانلود قسمت اول سریال هشتگ خاله سوسکه, Hashtag Khale Sooskeh E01, دانلود قسمت 1 سریال .
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت اول با لینک مستقیم
دانلود قسمت 1 سریال هشتگ خاله سوسکه با کیفیت عالی 1080p
لینک دانلود قرار گرفت
دانلود قسمت اول 1 سریال هشتگ خاله سوسکه
گروه فیلم : کودک و نوجوان
سال تولید : 1397
کارگردان : محمد مسلمی
بازیگران: ‎بهاره کیان افشار، امیر
حسین رستمی، ارژنگ امیر فضلی، الناز حبیبی، امیر کربلایی
سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت سوم 3
دانلود سریال هشتگ خاله سوسکه قسمت سوم با لینک مستقیم
دانلود قسمت 3 سریال هشتگ خاله سوسکه با کیفیت عالی 1080p
لینک دانلود قرار گرفت
دانلود قسمت سوم 3 سریال هشتگ خاله سوسکه
گروه فیلم : کودک و نوجوان
سال تولید : 1397
کارگردان : محمد مسلمی
بازیگران: ‎بهاره کیان افشار، امیر
حسین رستمی، ارژنگ امیر فضلی، الناز حبیبی، امیر کربلایی زاده، شهین
تسلیمی، لاله صبوری، صفر کشکولی، بهزاد رحیم خانی،نیلوفر رجایی فر، محمد
مسلمی؛

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها