نتایج جستجو برای عبارت :

خیلی وقت رفیقم باحسین سیدرضا نریمانیgo

اخه چرا من هرچی مطلب میزارم الان بالاترین ویوش 9 کم کم مونده بیان منو اصلا بندازه بیرون اه کردیینش اینستاگرام فاک به همتون بیانی ها جز رفيقم رفيقم همیشه انلاینه داره مطالبمو میبینه من ریدم به همه بیانی ها جز صدرا عبلعلی زاده
دختره اومده سر فلان قضیه نصیحتم کنه، که برم علت انگیزه‌های درونی‌مو پیدا کنم، و حالا وسط حرفاش می‌گه: من به دراگ خيلي علاقه دارم. کنجکاوم دربارش. یه دفعه به رفيقم که پسر هم هست، گفتم و با تعجب زل زد تو چشمم و منو نهی کرد که اصلاً سمتش نرم و فلان.این دختره خيلي هم با من رودروایسی داره. یه زمانی رو من کراش داشته و اینا.من کاری به دراگش ندارم. همه چی به کنار.چه ومی داره که با تأکید بگی که رفیقت پسره؟ :))آقا، من خودم هم داغونم. منم معصوم نیستم. م
دیشب بعد یه پیاده روی تقریبا طولانی و حرف زدن با رفيقم برگشتم خونه ولی هنوز هم به نتیجه نرسیده بودم چی میخوام.
رفيقم میگفت خاصیت سن و سال ما الان همینه. ثبات نداریم همش تو شک به سر میبریم نمیدونیم چی درسته
خيلي خسته بودم نتونستم از کتابم (ملت عشق) چیزی بخونم، خوابیدم
صبح دوباره متولد شدم! شاد بودم! ولی برای کلاس رفتن خيلي معطل کردم
تو کلاس میخندیدم عطر جدیدم خيلي آرامش بخشه.حداقل برای خودم که اینطوریه
ولی ادما ازش تعریف نمیکنن. در بیشتر
سلام خوبین خبری نیست ازتون
زندگی من خيلي تغیر کرده اصلا همه چی عوض شده خيلي هاگرگ شدن خيلي ها بد شدن
خود من رفيقم رو که وضع مالی خوب نداشت رو انقدر مسخره کردم و تحقیر شد حالا وضعشون داره تغیر میکنه ولی من گره افتاده به کارم تازه دارم خيلي چیز ها رو میفهمم 
E.A:خودت رو باور داشته باش
تکیه‌کلام سيدرضا در این ۲۷ سال این جمله زیبا بود: خدا بزرگ است». همیشه به خدا توکل داشت. شغلش آزاد بود. هر بار که از کمبود یا سختی گله می‌کردم می‌گفت: خانم‌جان خدا بزرگ است. با همین یک جمله جواب من را می‌داد. توکل و ایمان بالایی به خدا داشت. راستش را بخواهید اگر بخواهم به اخلاق سيدرضا نمره بدهم باید نمره ۲۰ بدهم. سيدرضا در ۱۳ سالگی به جبهه رفته بود. تجربه دفاع مقدس را هم داشت. همسرم وابستگی عجیبی به بچه‌های‌مان داشت. من یک دختر و یک پسر دارم.
سلام
اول خدمت خانم ها عرض کنم بنده آدم شکمویی نیستم ولی اعتقاد دارم زن آیندم باید آشپز باشه ، چند روز پیش خونه دوستم که تازه ازدواج کرده مهمون بودم، چشمتون روز بد نبینه، البته دست خانمشون درد نکنه زحمت افتاده بود، ولی کاش زحمت نمی افتاد، کاش اون شب میگفتم رژیم دارم ،کاش اون شب به اون خونه نمیرفتم و باز میگم کاش 10 سال غذای سربازخانه رو میخوردم ولی اون خورشت سبزی رو نمیخوردم.
باور کنید انگار به جای سبزی از جلبک های دریایی استفاده شده بود ، بو و
 خلاصه کتاب رفتار مصرف کننده سیدجوادین و اسفیدانی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دانلود رایگان پاورپوینت رفتار مصرف کننده دکتر سيدرضا سید .www.reddit.com › azfile › comments Translate this page Mar 31, 2019 - شما کاربران گرامی می توانید در این پست ، خلاصه کتاب رفتار مصرف کننده دکتر سيدرضا سیدجوادین- دکتر محمدرحیم اسفیدانی را در قالب فایل . کتاب رفتار مصرف کننده - سید جوادین و اسفیدانیwww.marketingshop.ir › p
کتاب روانشناسی کودکان استثنایی دکتر سید رضا میر مهدی
 
 
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
 
دانلود کتاب روان‌شناسی کودکان استثنایی (رشته روانشناسی .taaghche.com › درسی و کمک‌درسی › پیام نورTranslate this page Rating: 3.5 - ‎4 votesروان‌شناسی کودکان استثنایی» به قلم دکتر سيدرضا میرمهدی از کتاب‌های انتشارات دانشگاه پیام نور برای تدریس در رشته‌روان شناسی است. این کتاب با هدف آشنایی .
کتاب روان‌شناسی کودکان استثنایی (رشته روان‌شناسی) [چ1 .www.gisoom.com › book › کتاب-روان-شن
دانلود آهنگ فرهاد جهانگیری به نام رفیق نارفیق (رفیق نا رفيقم بغض و ترانه و دردم )
Download Music Farhad Jahangiri – Refighe Narefigh (♛) With Text And Direct Links In kordseda
دانلود آهنگ جدید رفیق نارفیق (رفیق نا رفيقم بغض و ترانه و دردم ) با صدای فرهاد جهانگیری با لینک مستقیم و رایگان از سایت کرد صدا
دانلود آهنگ کردی جدید با قشنگترین صدای جهان فرهاد جهانگیری رفیق نارفیق همراه متن برای شما دوستاران آهنگ کردی آماده دانلود می باشد که با کلیک بر روی ادامه مطلب آهنگ کردی رفیق نارف
جمعه درماه مبارک دل هوایی میشود/بندگیهارنگ وبویش هم خدایی میشود/همره زهرای اطهر دل رودتا نینوا/باحسين وزینب اوکربلایی میشود/یادمان اهل بیت ومرتضی آرامش است/نیمه شب باسوزگریه هم ولایی میشود/هرنمازجمعه آن مستجاب ایزدی/لطف حق درظهرجمعه هم نهایی میشود/ندبه خوان مهدویت هست خيلي بیشمار/زمزم چشم محبین هم عطایی میشود/درغروب جمعه باشد هردعاسوی فرج/چون زمان استجابت برگدایی میشود/
چند ماه پیش با رفيقم رفته بودیم یه جایی برای استراحت، یکی از دوست‌هام یه سایت فروشگاهی راه انداخته بود اما هنوز خيلي چیزا رو نمیدونست.
اون روز بهم زنگ زد و درباره تولید محتوا چندتا سوال پرسید. منم سعی کردم با یه زبون ساده جواب سوالشو بدم که هم موضوعو درک کنه و هم بتونه کمکش کنه.
تلفنو که قطع کردم رفيقم گفت : برای مشاوره ای که بهش دادی چقدر پول میگیری؟
منم گفتم هیچی همین طور مرامی بهش گفتم.
گفت : آدم باید خل باشه تا چیزی رو که میدونه رایگان به بق
مراسم هیئت فدائیان حسین علیه السلام
05 فروردین 1398
اردوی راهیان نور یادمان طلاییه

با مداحی:
کربلایی سيدرضا نریمانی
 بخش دوم روضه | وقتی زیر تیغ و نیزه دست و پا زدی
 بخش سوم زمینه | به تو سلام میدم
 بخش چهارم شور | دست خیر تو
روز اول عید قبل از اینکه بزنم همه چی‌ را ببندم توی گروه دوستان نزدیک که کلاً ‌۵ نفریم و نزدیک ۱۶ ساله با هم رفیقیم، عید را تبریک گفتم و نوشتم انشالله سال بع قدری خوب باشه که بدی‌های ۹۸ هم فراموشتون بشه، رفيقم اومد نوشت، اینقدر ایشالله ایشالله نکن تا جمهوری اسلامی هست ما روی خوش نمی‌بینیم، به شوخی جوابش دادم با تو نبودم، باز تندتر شد و گفت آخر سال این زِرِت را بهت یادآوری می‌کنم.
تلگرامم را‌ فعلا‌ دیسیبل کردم، اما الآن بعد از ۵ روز دلم بر
+ به رفيقم میگم داداش مسیج منو خوندے دیشب بهت دادم ؟
- ڪه گفته بودے 100 تومن پول میخوای؟
+ آره آره
- نه نخوندم !!!!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یک دسته از مو هایم را در دستم گرفته و تا زیر چانه‌ام می‌کشم.تقریبا ده ماهی می‌شود که کوتاه‌شان نکرده‌ام.هنوز اما به حد کافی،بلند نشده‌اند.کش مویی را که پارسال تابستان خریده بودم،از بالای کتابخانه ‌برمی‌دارم.همراه با رفيقم،با چه خجالتی رفتم روبروی یک فروشگاهی که خرت و پرت های نه می‌فروخت!از همین هایی که تلِ سر و لاک ناخون و این جور چیز ها دارند.من که نتوانستم درخواستم را به خانم فروشنده بگویم!رفيقم که دلیل این خجالتم را نمی‌فهمید،ج
یک سالگیه وبت مبارکککککککککککک بهترین دوست و رفيقمبهترین خواهر کوچولوم^^بهترین نویسنده تو بیانفعال ترینشونالبته بعد خودم*-* کککویکی از با وفاترین،با مرام ترین،با معرفت ترین ادمایه روزگاره که شده نصیب من^^ و خيلي هم خوشحالم از اینکه پیداش کردمشایدم اون منو پیدا کرده حالا هر چی^^اهای رفيقمفاطمه جونمقندم نفسم شوگولاتم ابنباتم^^ دوستت دارم بهترین دوست بیانیمو مجازیمالبته به بقیه دوستام بر نخوره ها گفتم که فاطمه یکی از شوماهاس وگرنه من عاشق ه
خلاصه کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی صالحی امیری
 
 
 
 
دانلودفایل
 
 
 
Search ResultsWeb resultsخلاصه کتاب نطریه های فرهنگی دکتر صالحی امیریhttps://bayanbox.ir › info › خلاصه-کتاب-نظریه-های-فره.Translate this pageاسم فایل خلاصه کتاب نظریه های فرهنگی - دکتر صالحی امیری.docx; حجم 26.3 کیلوبایت; تاریخ آپلود 1392/9/2-18:26; آخرین دریافت 1398/9/27-23:03; مجموع .دانلود کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی سيدرضا صالحی امیری .https://tamasha.com › list › دانلود-کتاب-مفاهیم-و-نظریه.Translate this pageخلاصه کتاب مف
اولین رفيقم تو بیان
 
✌کسی ک اشتباهامو بم گوش زد میکنع
 
کسی ک باهام قهر میکنع و دل قهر کردنو ندارع و میاد واسع اشتی
 
عاشق غر غر کردناشم و چش غرع رفتناش
 
[حنانه ای] گفدنشو دوس دارم 
 
شخصیت رک و عالی ک الان کمتر کسی دارع
 
هوامو دارع حتی اگ ب روم نیارع.
 
رفيقم تولدت مبارکاااا:)
خب .
سلام.
روز دانشجو بود امروز .مبارک همه!
استاد عزیز ما امروز فرخنده رو گذاشته بودن واسه میانترم.فک نکنین لغوش کرد یا چی ها.نه.میانترمو گرفت عین چیییییی.
بعدشم همه کلاسو بستنی مهمون کرد.که دستش درد نکنه.
بعدش من فهمیدم آزمونم به جایی که فردا باشه پس فرداس .
بعدش من حساب کتاب کردم که پس فردا میانترم جزا هم دارم:||||
بعدش اون رفيقم که شکست عشقی خورده بود با یه صحنه پرفکت دیگه مواجه شد و اون طرف اومد به قصد عذر خواهی و غلط کردم
بعدش ایشو
 
 
دانشجویان و کاربران گرامی ،محتوای این فایل خلاصه کتاب روانشناسی کودکان استثنایی دکتر سيدرضا میرمهدی در 68 صفحه شامل شش فصل منبع رشته روانشناسی دانشگاه پیام نور مناسب جهت مرور سریع درس و آمادگی برای آزمون می باشد که با فرمت pdf با کیفیت عالی تهیه و تدوین گردیده است.
خلاصه کتاب روانشناسی کودکان استثنایی دکتر سيدرضا میرمهدی
این خلاصه کتاب با هدف آشنایی دانشجویان رشته روان‌شناسی و علوم تربیتی با حوزه وسیع کودکان استثنایی تهیه شده است. در
دانلود آهنگ جدید عاشقانه و خيلي زیبا در قلبتو رو کسی وا نکنیا با کیفیت بالا 320 موزیک صوتی Mp3 با لینک مستقیم
Ahang dare ghalbeto ro kasi va nakoniya
درِ قلبتوُ رو کسی، وا نکنیـا!♭♪/ .///
خودتوُ توو دلِ کسی، جا نکنیا!♭♪/ .///
منو تنها نذاریا… تنها نذاریا…♭♪/ .///
هر چی هم بد بشی، بازم تورو می خوام!♭♪/ .///
کی میگه، کم تورو می خوام؟!♭♪/ .///
من که گفتم تو رو می خوام… نگفتم، تورو می خــــوام؟!♭♪/ .///
دانلود آهنگ در قلبتو رو کسی وا نکنیا
شعر : میلاد فلاح
آخه من نمیگم،
گریه باعاشقی مدیون نام زینب است/اربعین کربلاازراه وگام زینب است/اوپیام نینوارا برده تاشام بلا/راضی ازکاراو هردم امام زینب است/باحسين وکربلایش بیمه شد اسلام ناب/یاری دین وولایت در کلام زینب است/همره سجاددیده شورعاشورائیان/یاحسین تشنه لب ذکرتمام زینب است/سخت شد از بهر خواهر دوری ازمقتدا/اربعین اینک شکوهش ازپیام زینب است/هرقدم تاکربلا شیعه بصیرت داده است/این دفاع ازولایت درسلام زینب است/زمزم آمادگی راداده تا روزظهور/یادمان کربلاهم دردوام
  دوست تنهای های آدم فقط من دیونه ی درون شه هر آدمی یه من دیونه داره که همیشه کنارشه و آرومش می کنه من خوشبختانه یا بدبختانه دوتا دیونه درونم دارم یکی دیونه ی خودم و یکیم دیونه ی رفيقم .
   نمیدونی رفیق خندهات چه لذتی داره وقتی خوابی دیدن صورتت چه لذتی داره اوج خوشبختی لحظه ی که دو تاب نشستیم تو سرمای استخون سوز آهنگ گوش می دیمو قهقهه می زنیم .
   بابت بودنت ممنونم رفيقم
ادامه مطلب
سلام  
این روز ها چشم دلم قفل حرم امام رضاست هر وقت تو خودم میرم دلم برای درد و دل باهاش میره تا گوشه گوهر شاد همون جا که گنبد اقا در زیبا ترین و با عظمت ترین حالت خودش حال دل آدم و خوب میکنه 
 
رفيقم از دستم شاکیه چن وقته نشستم درست و مردونه با هم حرف بزنیم همش در حد یه فاتحه بوده وبس   خودت ببخش رفيقم 
 
خدایا دل تنگمون و به  دست دلگشای بی مانند یعنی خودت میسبارم خودتون کنارم باشید یعنی کنارمون  باشید 
 
برم یکم دعا کنم  
 
خدایا کمک کن انقدر عا
با خودم فکر می کردم گذشته مهم تره یا آینده؟
بهتر نیست هرچی که قبلا بوده رو فراموش کنیم و فقط به فکر ساختن آینده باشیم؟ 
چند روز پیش به اصرار رفيقم، یکم براش جوشکاری کردم، خيلي وقت بود به انبر و اتصال و الکترود دست نزده بودم.
القصه چشمام رو برق گرفت، اگرچه سوزش چشمام خيلي کمتر شده، ولی هنوز اون دور دورها رو تار میبینم.
قدیم ها، اومدم اینجا تا یه پیج انگیزشی باشه واسه ورزش کردن و لاغرشدن.
یه عکس دونده حرفه ای هم گذاشته بودم و زیرش تعداد جلساتی که
 
 جاتون خالی دیشب نماز مغرب حرم بودم و همتون جمعا دعا کردم چون به قدری شلوغ پلوغ! بود که فرصت دعا تکی تکی نبود
تو مسیر آمدن یه راننده اتوبوس کاروان با چمدون هاشون پیاده کرده بود و اونها هم مونده بودن که چیکار کنند چون قرار بود چمدونها با اتوبوس ها بره محل اسکان ما هم در نهایت فداکاری گفتیم حاضریم زودتر پیاده بشیم ( ۳ کیلومتر جلوتر) تا اونها چمدونهاشون تو اتوبوس ما بذارن ولی راننده اتوبوس قبول نمیکرد!گفتیم کرایه میدیم گفت نه»گفتیم زائر امام
من: یک سوال! بازار تهران پوشاک مردونه چی داره؟ می خواستم لباس بخرم ولی گرون نه. می خواستم ارزون باشه.
رفيقم: حاجی! منم هیچی [از خارج] نخریدم. هر چی میومدم دست بذارم ریالی که حساب می کردم اعصابم خرد می شد. رفتم فقط 5 تا پیراهن خریدم دونه ای 800 - 700 هزار تومن!
من: (ایموجی تعجب)
رفيقم: تازه توی حراجی که 30-40 درصد آف خورده خریدم.
من: (ایموجی نگاه بالا)

این رفيقم آدمی است که سالی دو سه بار و هر دفعه سه چهار کشور مختلف سفر می کنه اما همیشه از بی پولی و نداشتن شکو
مراسم هیئت فدائیان حسین علیه السلام
07 فروردین 1398
اردوی راهیان نور یادمان های اروند و شلمچه

با مداحی:
کربلایی سيدرضا نریمانی
یادمان اروند
 بخش اول روضه | فدای غصه خوردنت داداش
یادمان شلمچه
 بخش اول روضه | حالت بده شبیه زندگیم
 بخش دوم زمینه | حبیبم تو دنیایی که هستم آقا غریبم
 بخش سوم واحد | سوز همیشه جگرم باش یاحسین
درحریم پاک زینب اشک زمزم میشود/نیمه ماه رجب یاداز محرم میشود/او سپهرآفرینش گوهرصبروحیاست/گنج ایمان و ولایت بازمحکم میشود/کربلابا حضرت اوشد پیامش جاودان/طوق اخلاص ومحبت هم فراهم میشود/باحسين وزینب او دین حق تحکیم شد/گنبدزینب به یادش اشک وشبنم میشود/گریه کردم دررثای گوهروالای دین/چون بیادش قلب شیعه هاله غم میشود/دخترحیدر ولا راپاسبانی کرده است/کربلا محبوب کل اهل عالم میشود/مهدی صاحب زمان راحضرتش الگوبود/نیمه ماه رجب بااشک ماتم میشود/
خيلي وقتها ما آدمها وقتی تنها میشیم احساس میکنیم حالمون خوب نیست
چندوقتیه که وقتی تنها هستم حالم خوبه خيلي خوب
میدونی چرا؟
چون یک رفیقی پیدا کردم که مدام این حرفش را برای خودم تکرار میکنم:
همانا مادررعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم ویادشماراازخاطرنمی بریم
اسم رفيقم مهدی است رفیقی که به سمت خوبیها هدایت میکنه رفیقی که خيلي باخدا رفیقه رفیقی که واقعا رفیقه
پیشنهاد میکنم اگه دنبال حال خوب هستی باهاش رفیق بشی
این رفیق همیشه خواسش بهت هست برای
چالش خواهری نیلو❤100تا از چیزایی که خوشحالم میکنه:1_چت با رفیق خوبم حوا و آبجی نیلو❤2_کنار مادربزرگ عزیز و کلا خانواده مادری3_سریال کره ای تماشا کردن4_برد و قهرمانی استقلال5_قهرمانی بارسلونا❤6_کلا تماشای فوتبال7_گردش با خانواده مادری8_موسیقی گوش دادن9_چک کردن آخرین بازدید رفيقم حوا در وات و سروش ک روبیکا10_تا صبح بیدار موندن11_قبول شدن تو آزمون تیزهوشان12_کسب اجازه مادر واس رفتن ب مدارس تیزهوشان13_خوشحالی مادرم❤14_چت با رفقای بیانی15_چت با بر و بچ
من پیام کربلارا میبرم اندرجهان/همره زینب اسارت رفته ام چون با ن/ازمدینه نینوایی گشته ام من باحسين/خون دلهای فراوان خورده ام درهرمکان/نام من مانندحیدر شدعلی بن الحسین/باشهیدان خدایی عهدوپیمانم عیان/پیش چشم اشکبارم یک یک یاران شهید/قاسم وعباس واکبر بهربابا جانفشان/طفل شش ماهه شهید تشنه لب درکربلا/دستهای کوچک اوشیعیان راشد امان/قتلگاه شاه دین شد مکبرای ما/تاقیامت گریه براو شیعه راباشدنشان/عمه زینب بهرجانم بارهاگشته سپر/کوفه وشام بل
خلاصه کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی صالحی امیری
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
farhangemairanian.persianblog.ir › B354eaJgNniDlyExmxqL-یادداشت-ها.یادداشت های از کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی از سید رضا .۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - مفاهیم و نظریه های فرهنگی. سيدرضا صالحی امیری. تهران: ققنوس،1386. در کتاب فرهنگ: نقد بر مفاهیم و تعاریف اثر ال کربو و کلایک هون ، 164 .www.digikala.com › . › کتاب و مجلات › کتاب چاپیکتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی اثر سيدرضا صالحی امیریخرید اینترنتی کتاب
این روز ها کسانی که اولین روز های ورود به بورس خود را سپری میکنند  و دوره های آموزشی من رو نگاه میکنند به من پیام میدن و اصرار دارن بدانند من در ماه چقدر از بورس درمیارم از اون ها اصرار از من انکار ، اخه نمیشه گفت.یک ماه بازار بده یک ماه بازار خوبه ، بعد اصلا نمیشه عدد گفت خب شایدیکی 100 هزار تومان پول داره  یکی 10 میلیون پول داره یکی 100 میلیون  نمیشه گفت اینها دقیقا در یک ماه یک اندازه سود میکنند ، شاید از لحاظ درصدی بشه چیزی فهمید ولی نمیشه از لح
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
بسیار این داستان را شنیده آید که((خانمی میگوید در سالن نه صدای خنده شوهر رفيقم می آمد،دوستم در حالی که بچه بغلش بود گوشی را به من داد و گفت برایش پیامک بده که خفه شو  آبرویم با صدای خنده هایت رفت.
من هم از گوشی دوستم برای شوهرش اینگونه نوشتم، فدای خنده هایت شوم کاش همیشه شاد باشی ولی صدای خنده هایت تا سالن نه می آید کمی آرامتر خوشبختی مان را چشم میزنند.))
این داستان را زیاد شنیده
مراسم هفتگی ولادت امام باقر (ع) با نوای کربلایی سيدرضا نریمانی در هیئت فدائیان حسین (ع) اصفهان برگزار شد
 
صوت:
بخش اول سرود | به من امشب عنایت کن
بخش دوم سرود |  سال نو آسمون خبرهای خوشی داره
بخش سوم سرود | گهواره اش رو به خورشید
بخش چهارم مدح | نسیم می وزد و باده خوشگوار شده
بخش پنجم سرود | واسه این دل بخت بیدار اومده
بخش ششم مناجات | مانند اشک پای غمت بی اراده ام
در هیئت فدائیان حسین علیه السلام اصفهان برگزار شد
مراسم شب لیلة الرغائب
23  ا سفند 1397
با مداحی:
کربلایی سيدرضا نریمانی

 بخش اول مناجات | پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
 بخش دوم زمزمه | شب آرزوها، بازم بیقرارم همه حاجت هامو برا تو میارم
 بخش سوم روضه | علقمه موج شد عکس قمرش ریخت بهم
 بخش چهارم زمینه | سوزِ همیشه جگرم باش یا حسین
 بخش پنجم تک | دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
 بخش ششم شور | هر شهیدی یه نشونه برای ماست
 
وقتی قرار باشد تردیدها بر خواسته‌ها چیره شوند، دلیل قانع کننده‌ای از درون متولد می‌شود، رشد می‌کند و احساسات جدیدی را تولید می‌کند. احساسات آدمی حتی در باب یک مسئله دائماً در تغییر و تکامل‌اند؛ طوری‌که امروز احساسی داری که وجودش منقلبت می‌کند، اما ماه‌ها بعد با آن احساس بیگانگی می‌کنی. برای من شعرها شواهد مکتوب این ادعا هستند. شعری که همین چندوقت قبل با عشق و اشتیاق آن را زمزمه می‌کردم، امروز انگار مال من نیست. اصلاً آن را به جا نمی
هر کسی یه عادت هایی داره و یه خواسته هایی یه وقتایی خود آدم متوجه میشه چقدر عجیب شده بعضی از این عادت ها ، یکی شون که جدیدا زیاد به چشم خودم میاد میل به قایم شدن و ناپدید شدن و سکوته !
یه خود سانسوری عمیق ، نمیدونم کی شروع شده ولی خيلي خيلي عمیقه
تو اومدی بهترین رفيقم شدی ، بدون سانسور با هم از هر دری حرف میزنیم بدون ترس از قضاوت شدن و کمکم کردی این چاه رو عمیق تر نکنم .
با حوصله تکه های شکسته رو بهم چسبوندی و احساس هایی رو که مرده بودن زنده کردی .
مراسم جشن ولادت حضرت زهرا (س) با نوای کربلایی سيدرضا نریمانید در هیئت فاطمیه اصفهان برگزار شد.
 
صوت:
سرود - سجادش قبله ی جبریل
تک - واسه این دل وقت دیدار اومده
سرود - روی سینه هر دو دست
سرود - از رهگذر خاک سر شما بود
سرود - به تو از دور سلام
سرود - دل بند حسن جانه
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها 
 
مراسم هیئت فدائیان حسین علیه السلام
08 فروردین 1398
اردوی راهیان نور یادمان های کانال کمیل و دوکوهه

با مداحی:
کربلایی سيدرضا نریمانی
یادمان کانال کمیل
 بخش اول مناجات | آمده ام تا که از این وقف نجاتم بدهی
 بخش دوم  روضه | خستگی از بدنت میریزه

یادمان دوکوهه
 دعای کمیل بخش اول
 دعای کمیل بخش دوم
 دعای کمیل بخش سوم
 دعای کمیل بخش چهارم
خداوندا به دل نگیر.گاهی هراز گاهی اگر،‌ دل درماندهٔ بی درمانم هوای غیر تو را میکند. دل است دیگر، نمی‌فهمد!.به دل نگیر اگر روزهایم را بی تو می‌گذرانمکلی رفیق دارم فراموش کرده ام تو تنها و بهترین رفیق واقعی منی!رفیق نیمه شب هایی که تنهایی دلم را به درد می‌آورد و تو نزدیک تر از هر نزدیکی.رفیق بچگی هایم.رفیق شفیق روز های بیچارگی و درماندگی.به دل نگیر. این دوستان و آشنایان هم خيلي زود، میروند و تنهایم میگذارند تجربه گفته. و من با
    اول راهنمایی یه رفیق داشتم که با هم مدرسه می رفتیم. خونه شون با ما کمی فاصله داشت.من هر روز ساعت هفت صبح ، صبحونه خورده یا نخورده از خونه می زدم بیرون؛ زنگ مدرسه ساعت هفت و نیم می خورد. از خونه مون تا مدرسه بیست دقیقه راه بود.می رفتم دَم در خونه ی رفيقم دنبالش،در خونه شون رو می زدم آقا تازه از خواب بیدار می شد. همین طور که خمیازه می کشید می گفت الان میام. با خون سردی لباس می پوشید ، صبحونه می خورد، به موهای وزوزیش ژل می زد. هر بار صداش می زدم و م
حقیقتاً دلم تنگ شده که وقتی بعد چند ماه غزل رو میبینم باهم دعوامون میشه که کی حرف بزنه :)))) رفيقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟ 
+ فردا ناهار ندارم :| پس انگیزه ندارم و منتظر این باشید که بیام بگم نرفتم :))))))))
+ این هفته رو به معنای واقعی گند زدم! جنبه ندارم. همه یکصدا بگین خاک بر سرت :|
آرشیو|فیلم مراسم شهادت حضرت زهرا سلام الله علیهاایام فاطمیه اول
دی ماه 1398
بخشی از سخنرانی حضرت استاد سيدرضا میرمعینیhttps://www.aparat.com/v/RwvFdروضه خوانی حضرت استاد سيدرضا میرمعینیhttps://www.aparat.com/v/HnuV7مداحی زمینه کربلایی اسماعیل سناییhttps://www.aparat.com/v/sJNFjمداحی شور کربلایی اسماعیل سناییhttps://www.aparat.com/v/YcfG5مداحی شور روضه ای کربلایی اسماعیل سناییhttps://www.aparat.com/v/N9Y3h*از تاخیر بابت ارسال فیلم ها پوزش میطلبیم*
کربلاآتشفشان عشق وشور وانتظار/میبردهربنده ای را بهروصل کردگار/قبل کعبه خلقت آن درفضیلت بی نظیر/قبله گاه شیعیان شددرنهان وآشکار/باحسين ویاورانش جاودانه تاابد/اسوه ایثار مولا درتمام روزگار/مظهرایمان وعزت شیعیان را سرفراز/نام زیبای حسینش دردو عالم افتخار/یک یک یاران مولا باشهادت پرزدند/درکنارجسم هریک شد امامش سوگوار/لحظه جانسوز آنجا قتلگاه است وحسین/م کبری بپاشد بهرزینب ناگوار/روی نی راس شهیدان پیش چشم بانوان/حضرت سجادو زینب اشک ریز
بعدِ این همه مدت! چه دوبله سوبله
به سر و وضعم رسیدم که برم دورهمی!
زرت کنسل کردن نامردا.
حاج خانوم گفت: دیدم  چه با عظمت به خودت رسیدی دلم نیومد بگم پیس آخرُ نزن!
حالا هم دلت نشکنه بیا بریم جشن ختنه سوران پسرِ دختر عموت، هم ثواب داره
هم این همه تشریفات، رو دستت
قلمبه نمیشه.

#به قول رفيقم خواستم برم آنتالیا ، نامردا بُردنم قُم :)
در هیئت فدائیان حسین علیه السلام اصفهان برگزار شد
مراسم جشن میلاد حضرت علی اکبر (ع) و امام زمان (عج)
هفتگی 29 فروردین 1398
با مداحی:
کربلایی سيدرضا نریمانی

 بخش اول سرود | بارونِ به به بارونِ احساسِ
 بخش دوم سرود | از آسمون باز بارون میباره هی دونه ذونه
 بخش سوم مدح | علی سیرت حسن طینت محمد خو علی اکبر
 بخش چهارم سرود | تولد تولد  تولدت مبارک ای  تولدِ دوباره پیغمبر
 بخش پنجم سرود | عشقِ من تو چه ماجرایی دارد

به کانـــال های ما در برنامه های گپ٬ ا
خلاصه کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی صالحی امیری    
خلاصه کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی صالحی امیری
دانلود کتاب نظریه های فرهنگی دکتر صالحی امیریبه صورت خلاصهنسخه پی دی اف .
دریافت فایل
دانلود کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی سيدرضا صالحی امیری . https://tamasha.com › list › دانلود-کتاب-مفاهیم-و-نظریه-های-فرهنگی-سید. خلاصه کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی صالحی امیری 00:09 · خلاصه کتاب مفاهیم و نظریه های فرهنگی صالحی امیری · اندروید 10 و هر چیزی که لازم
متن کامل مداحی به تو سلام میدم درمون دردامی سید رضا نریمانی
به تو سلام میدم درمون دردامی
به تو سلام میدم تویی که آقامی
به تو سلام میدم همیشه آقامی
به تو سلام میدم بغض دلم واشه
به تو سلام میدم میدونم این جاشه
به تو سلام میدم جواب نده باشه
جواب نده باشه جواب نده باشه
تکلیفمو روشن کن
یه کاری واسه من کن
پس کی به گدات میگی
از کربلا دیدن کن
ای آقام ای آقام
من کرب و بلا میخوام
ایوون طلا میخوام
من کرب و بلا می‌خوام
ـــــــــــ
دانلود مداحی به تو سلام م
از اینکه دختر خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خوبیم ، خيلي خودم رو دوست دارم، و حتی خودم دلم همیشه برای چیزایی که به یادگار گذاشتم تنگ میشه و گاهی میام به چیزهای خودم هم سر میزنم☺️ خودم رو خيلي خيلي خيلي خيلي خی
در هیئت فدائیان حسین علیه السلام اصفهان برگزار شد
مراسم جشن میلاد سرداران کربلا
هفتگی 21 فروردین 1398
با مداحی:
کربلایی سيدرضا نریمانی

 بخش اول سرود | پادشاهی و ما رعیت تو عزت، ماهم از عزتِ تو
 بخش دوم سرود | همه جا پر از نورِ قمر رو زمین اومد
 بخش سوم مدح | اگر پنج نوبت اذانم علیست
 بخش چهارم سرود | افتاده طرف میخونه بازم، بازم، بازم
 بخش پنجم سرود | تولد تولد  تولدت مبارک ای تولدِ دوباره زندگیم
 بخش ششم سرود | سرور جن انس و ملکی شهره به معرفت در
این چند وقت اینقد اتفاق افتاده ک نمیدونم دقیقن از کجاش بگم
فقط اینکه روزای خوبی نداشتمغصه ی رفيقمکشیکای کشنده اینترنیخسته ام ولی راه فراری ندارم.دلم میخواس ی چند روز دور شم از این شهر از همه چی.
فکرای دیروز خودمو باورم نمیشه اینکه از زور تنهایی و خستگی ب چ چیزی فک میکردمراستشو بگم از خودم میترسماز اینکه زیر این همه فشار ممکنه از رویام دل بکنم و بی خیال همه چی بشم.
کاش تموم شه این روزا
آقا بیاید بگید تا حالا چه چیزایی رو با هم ترکیب کردید و خوردید.
من خودم چندتا دارم :| . مثلا من پفکو با ماست دوست دارم یا خیارو با املت میخورم. ولی ته این ترکیبا رو رفيقم گفت یعنی واقعا پشمهایم آخه چطور میشه سالاد الویه رو با چای شیرین خورد؟ O_O
بسم الله الرحمن الرحیمسلام
حدود شیش هفت دقیقه بعد رسیدیم به 050 برای بازجوبی.
در پارکینگ رو باز کردن و با ماشین رفتیم داخل پارکینگ. فوری پیاده شدم و رفتم بالا و رسیدم طبقه اول.
دیدم عاصف عبداهراء و خانم ارجمند و بهزاد و سيدرضا و مرتضی و. توی طبقه اول هستند.
وارد که شدم پرسیدم:
+ متهم ها کجان که شما اینجایید.
ادامه مطلب
هی دختر!من دارم به معنای واقعی کلمه ، '' رفاقت '' و رفیق بودن رو درک میکنم ؛
این روزا که همه جوره ، همراهِ اتفاقات زندگیِ آنا هستم و همه ی سعی‌َم رو برای خوب بودنِ خودش و احوالش و شرایط درس و ارتباطیش میکنم .
خوشحالم که هیچ اثری از دلخوری ها و قهر های بچه‌گانه ی سالهای اخیر نمیبینم .
رابطه ی ما رنگ و بوی جدیدی گرفته
رفاقت تازه داره معنا میگیره
و خيلي خوشحالم *__*
وای دختر جون
ما از سال ۸۳ تا الان همراه و همدلیم
تو همه ی پستی و بلندی های زندگیمون خ
بسم الله الرحمن الرحیمسلام
حدود شیش هفت دقیقه بعد رسیدیم به 050 برای بازجوبی.
در پارکینگ رو باز کردن و با ماشین رفتیم داخل پارکینگ. فوری پیاده شدم و رفتم بالا و رسیدم طبقه اول.
دیدم عاصف عبداهراء و خانم ارجمند و بهزاد و سيدرضا و مرتضی و. توی طبقه اول هستند.
وارد که شدم پرسیدم:
+ متهم ها کجان که شما اینجایید.
ادامه مطلب
کتاب نظریه های سازمان و مدیریت سید جوادین
کتاب نظریه های سازمان و مدیریت سید جوادین
کتاب نظریه های سازمان و مدیریت سید جوادین فرمت پی دی اف 360 صفحه .
دریافت فایل
کتاب نظریه های عمومی سازمان و مدیریت و درک زبان فارسی نگاه . shop.3gaam.com › کتاب-نظریه-های-عمومی-سازمان-و-مدیریت-و-درک-زبان-. کتاب نظریه های عمومی سازمان و مدیریت و درک زبان فارسی نگاه دانش نوشته سید رضا سید جوادین. تشریح کامل مطالب درس به همراه حل مسایل متنوع آزمون‌های کارشناسی ارشد
آقا جون سلام
پارسال همین موقع ها بود یادتونه . به انسیه گفتم تو اون شرایط سخت که دنبال راه نجات بود از شما کمک بخواد. بهش اطمینان دادم که کمکش میکنید 
اما امسال خودم تهِ چاهم . آقا جون با بغض و اشک دارم مینوسیم . وسط دعاهاتون منو یادتون نره . میدونم آدمِ بدیم . ولی اینجا یکی هست که تحمل این روزا رو نداره 
آقاجون من هر جا گرفتار شدم شما بهترین رفيقم بودین .اینجا تنهام نذارین . قلبم داره منفجر میشه 
آقاجون .
اول: این‌روزا به بهونه‌ی رفيقم که میاد و از مامان قلاب‌بافی یاد می‌گیره، منم دوباره شروع کردم یادگیری‌ش رو. قبلاً امتحانش کرده‌بودم ولی دل‌به‌کار نداده‌بودم خيلي. وسطش رهاش کردم. اما مدتیه دارم فکر می‌کنم بلدبودن چندتا هنر ینی داشتن چندتا راه توخونه‌ای برای کسب درآمد و شاغل‌بودن. خلاصه که قضیه‌ی قلاب و کاموای کنار گوشی‌م اینه. 
و برای گرفتن این عکس -چون می‌خواستم تو مسابقه‌ی طاقچه شرکت کنم- داشتم فکر می‌کردم اگه گل‌خشک‌هام بودن
من یه ادم خودخواهم اصن
اونقدر خودخواه که یه خط بطلان کشیدم رو تمام چیزایی که حالمو بد میکنه
و این فرم شدنو دوست دارم
دارم سعی میکنم نزدیک این مدل شدن شم
یه ادمِ سبک جدید
فلان رفيقم زبونش تند و تیزه و من؟
بی خیالش شدم
تموم کردم دوستیمو
تنها بودن بهتر از حرفای مسخره شنیدنه
نشستمم خودمو به بیرون رفتن دعوت کردم حالم بهتر شد(:
زندگی هنوزم جریان داره
و من برگشتم
حس بدی دارم به تک تک این روز هایی که گذشت و در حال گذشتنه و در حال اومدن هست! 
از تک تک ثانیه هام می‌ترسم و دلم می‌گیره.
این نیز بگذرد.
ی بهم گفت 
ماهور؟
بله؟
تصور کن مامانت.
؟
مامانت، فوت کنه
توی دلم گفتم خدا نکنهههه:/  ولی با آرامش گفتم خوب؟
تو می‌تونی همون آدم گذشته باشی؟
بدون فکر گفتم 
البته که نه، دست می‌کشم از زندگی کردن. بابامو دوست دارم ولی با مامانم حسابی صمیمی و رفيقم.
ولی من تونستم، منم مثل تو، تنها دوستم مامانم بود، خواهرم با بابام
همه چی یکهو جور شُد، هم پولش، هم حسّش ولی دیر اقدام کردیم. مرز خيلي خيلي شلوغ شده، در روزهای آینده شلوغ‌تر هم میشه.
عَموم رفته کربلا و گفته خيلي صف‌های غذا شلوغ بوده و نمی‌تونسته درست غذا بخوره.
حاج آقای مسجدِشون استخاره کرده خيلي بد اومده، مرز چذابه رفته و بستنش، تا ازون جا برگشته بازش کردند.
یکی از فامیل‌ها رفته و به اون طرفِ مرز که رسیده ماشینی نبوده که به نجف برند و برگشته.
یک نفرِ دیگه گفته که توی کرمانشاه تصادف شده و به جای 12 ساعت، 20 سا
گلشیفته تو گوشم میخونه و اشکه که تو چشمام دویده. تلگرامو باز کردم به امید اینکه پیامی داشته باشم ازت. و هیچ. نیستی. آخرین پیامم که به طرز مسخره‌ای نوشتم عصر بخیر سین خورده و بعد اون هیچ. اینا ناله‌های آخره اما. نمیذارم دوست داشتنت زمینم بزنه. دوست داشتن واسه زمین زدن نیست که، واسه بلند شدنه، واسه هر چیه جز این چیزی که توش گیر کردم. که اصلا پشیمون شدم از زدن اینجا. گفتم اینجا رو زدم که ازت ننویسم، ولی همش شده تو. که بیشتر پرو بال دادم به فکرا و حس
در هیئت فدائیان حسین علیه السلام اصفهان برگزار شد
مراسم جشن مبعث پیامبراکرم(ص)
15 فروردین 1398
با مداحی:
کربلایی سيدرضا نریمانی
 بخش اول سرود | به نام نامی حیدر قلم به دست شدم
 بخش دوم سرود | خورشید جهان سر زد بارون رحمت امشب اومد
 بخش سوم سرود | خورشید جهان سر زد بارون رحمت امشب اومد
 بخش چهارم سرود | آبروی دنیا علیِ جانشین طاها علیِ
 بخش پنجم مدح | امشب ای غار حرا از هر شبی زیباتری
 بخش ششم سرود | جبرئیل اومدهِ با پیمونه، تو حراء به که چه گل بار
 خلاصه کتاب نظریه های سازمان و مدیریت سید جوادین
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
Search Results Web results خلاصه کتاب نظریه های مدیریت و سازمان سید جوادین جلد 1s5.picofile.com › file › خلاصه_کتاب. Translate this page خلاصه کتاب نظریه های مدیریت و سازمان سید جوادین جلد 1.pdf. 2,851 KB. وکیل سایبر صفر و یک · زولا · همراه اول. دریافت لینک دانلود. لینک دانلود دانلود فایل. هشدار . ‫دانلود نمونه رایگان خلاصه ک
دلم واسه بوی بدنش بوی گردنش برای بستن موهاش تنگ شده میرم قدم بزنم کلی وسیله می بینم میتونستم براش هدیه بخرماینا رو که میگم میگن دعا بخون فاتحه بفرست خیرات بده! یا منو نمیفهمن یا من نمیفهممشون. من یه حجم متشکل از پوست و گوشت و استخون میخوام که بغلش کنم نه مریم مقدس که فرزند مصلوب داشته باشه و وقت مشکلات ازش کمک بخوام و بهش پناه ببرم. من زندگیم رو میخوام؛ زنی رو میخوام که مهم ترین هم صحبت و رفيقم هست. صبر میکنم. 
حالش خوب نیسو اون بهش میگه قوی باشفک کن مثلن ب کسی ک بچه شو تازه از دست داده بگی قوی باشواقعا نمیفهمم تو مغز بعضیا چی میگذره.این موضوع حتی منی ک زیاد ربط ب ماجرا ندارمم ، داره از تو میکشه بعد ب اون میگه قوی باش
حالم خوش نیسفشار امتحان داره لهم میکنهعملا تمام وقتمو دارم میخونم ولی هنوز از برنامم دو روز عقبم.با همه اتفاقات این چند وقت واقعا نیاز دارم ب مغزم حداقل دو روز استراحت بدمولی وقتشو ندارمنمیفهمم چقد دیگه میکشم
واسه رفيقم دع
حالش خوب نیسو اون بهش میگه قوی باشفک کن مثلن ب کسی ک بچه شو تازه از دست داده بگی قوی باشواقعا نمیفهمم تو مغز بعضیا چی میگذره.این موضوع حتی منی ک زیاد ربط ب ماجرا ندارمم ، داره از تو میکشه بعد ب اون میگه قوی باش
حالم خوش نیسفشار امتحان داره لهم میکنهعملا تمام وقتمو دارم میخونم ولی هنوز از برنامم دو روز عقبم.با همه اتفاقات این چند وقت واقعا نیاز دارم ب مغزم حداقل دو روز استراحت بدمولی وقتشو ندارمنمیفهمم چقد دیگه میکشم
واسه رفيقم دع
سلام و درود به همه ی دوستان
بچه ها من حال روحیم اصلا خوب نیست و این موضوعی که میخوام باهاتون در میون بذارم شاید از نظر شما چیز مهمی نباشه اما برای من که خيلي احساساتیم خيلي روحیه م رو داغون کرده!
بچه ها من تقریبا 19 سالمه و یه شخصیتی دارم که زود وابسته میشم، حالا منِ 19 ساله تقریبا 6-7 سالی هست که یه دوستی دارم (جفت مون دختریم)که خيلي باهاش رفيقم یعنی از شب تا صبح با هم صحبت میکنیم و خلاصه خيلي با هم راحتیم، حالا مشکل اینه که خانواده ی من یعنی مامان
میگم استاد سرجدت به حرف مخالفا گوش بده‌‌
من با امتحان تستی مخاااالفم.
میگه خانوم فاطمه شما که در هر صورت ۲۰ میشی .چیه؟شما که کارت همیشه درسته!
و بغل دستیم و تقریبا رفيقم محکم میکوبه رومیز و دسته کیفشو میکشه و میره.
باورکن من ۷ روزه لای کتاب باز نکردم.به من حسادت نکن.من الان از همیشه تنها ترم.لطفا منو ول نکن.!
این چیزی بود که میخواستم بگم.اما فقط گفتم کجا میری؟گفت میرم خونهحوصله بقیه کلاسو ندارم.!
و رفت.
 
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. گل می کشم و موهامو ناهموار چتری می زنم.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. یک بسته سیگار وینستون در کیف، نمی دانم کی ولی دور انداختمش.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. ساس در اتاق، شب ها خودم را می زنم.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. دو و پونصد حقوق را یک هفته ای می خورم.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. با رفيقم گه می خوریم، هر وقت بشه.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. لاک می زنم، مشکی.
برای زنده ماندن چی کار می کنی؟. گریه می
دختر من و میم هی هربار فکرامونو سر هم میذاریم
چجوری مامانمو راضی کنیم بریم یزد پیششهر بار به یه مشکل برمیخوریمـ
حالا لازم بود من پسر بودم این سوسول بازیا چی بود.راحت میرفتم پیش رفيقم! حالا این بار گفتیم خودش بیاد منو ببره
نمیدونمخدایا منو به کویرت برسون
-دکمه گوه خوردم دانشگاه کجاست؟ ما یه ماه دیرتر از بقیه دانشگاه‌ها شروع شد ترممون بخاطر مشکل آب شهرمون و اینکه دانشگاه ما برعکس کل دانشگاه‌های شهرمون حلقه چاه نداشت برا خوابگاه‌هاش، بعد الان همه دارن با سرعت چیتوز موتوری درس میدن بهمون، کلیپ افلاین میفرستن و که برسیم به بقیه دانشگاه‌ها. و خيلي فشاره رومون خيلي خيلي خيلي، اصلا امروز از صبح تا الان داشتم درس میخوندم هنوزم کار دارم خستگی کل هفته هم مونده تو تنم
-بالاخره بعد از چند روز امرو
این شب ها باید دلبری کردن  را از مجیر یاد بگیریم.
قصه از شب هایی شروع شد که پای حرف های ابوحمزه ثمالی و افتتاح نشست و گفت:
توی اوج بی نیازی هایت دست دوستی را بهم دادی و بهترین رفيقم شد.من هم گناه کردم  و بین تمام خطاهایم باز لیست آرزوها و 
دعاهایم را نشانت دادم و پای غفار الذنوب بودنت را به میان کشیدم.برای مردم گفتم که میدانستید وقتی دری را به رویت باز کن هیچکس
نمی تواند ببندد،بعد ته دلم یک یا ستار العیوب گفتم و بلند گفتم اگر انداختمان وسط اتش ج
 
دو سال پیش بود که رفتم پیش مدیرکل، که باهاش حرف بزنم، بگم خيلي لازمه این دوره با این رویکرد و جزئیات تاسیس بشه یه جایی. توی دانشگاه امکانش نیست به فلان دلیل.
که دیدم مدیرکل ازوناییه که کلا فقط خودش رو قبول داره، ولاغیر.
رویکردش هم علمی نبود، بیشتر شبیه آدمهایی بود که دنبال اسم و رسم کارن. پشیمون شدم از صحبت باهاش.
 
 
اما مدیرگروهشون واقعا آدم باسواد و روشنیه و چندین ساله داره داخل و خارج از ایران کارای خوبی میکنه. اون موقع ها جور نشد همک
آخرین پستی که گذاشتم ۷۳ روز مونده بود به کنکور
ولی الان فقط ۱۱ روز دیگه مونده
اتفاقاتی که توی این مدت افتاد تلخ و شیرین زیاد بود
فوت پدربزرگم
افسردگی و تهوع صبحگاهی بخاطر قرص LD 
۲ رقمی شدنم توی آزمون جامع
حس جدیدی که پارسال تجربه نکردم (البته فقط پشت کنکوریا این حسو تجربه میکنن)
و
دیگه واقعا خسته شدم میخوام واسه خودم باشم 
رفيقم که بهتون درموردش یبار گفتم (همون که پزشکی شیراز میخونه) برگشته میگه جات توی کلاسمون خيلي خالیه یه جوری بخون شیرا
سلام دوستان
سعی میکنم تا دو سه هفته دیگه رمان "عشق ابدی ولیعهد" رو تموم کنم
و اینکه میخوام یک رمان جدید بنویسم که ماجرایی باشه ولی ربط داشته باشه به رفاقت و اینا(میخوام تقدیم کنم به رفيقم)ولی نمیدونم اسمش چی باشه.نظرشما چیه؟
اسم های پیشنهادی خودم:
"عشق در تاریکی" اسمش جور شه رمانش میاد تو ذهنم چی باشه
"عشق نا تمام" یه طوری نیست از نظرتون؟
"دو دقیقه تا مرگ"خودمم میترسم از اسمش
خب دیگه نظر شما چیه؟
نسشته بودم نگاهش می کردم. کار دیگری نداشتم. اولش می ترسید. دور نمی شد. چند قدمی که می رفت بر میگشت که خیالش راحت شود. بدو می آمدم سمتم و چیزی می خواست. انگار بودنم کافی نبود و حتی از چیزی نخواستن هم واهمه داشت. یکی دوساعتی که گذشت رفيقم رسید. قرار بود با هم جایی برویم، اما نه به آن زودی. او هنوز می دوید. حالا دورتر می رفت. یخش آب شده بود. یکی دوتا رفیق هم پیدا کرد. رفیق های چند دقیقه ای. خانواده هایشان زود می رفتند بچه ها هم دنبال آنها. از دست دادن را ب
به گزارش همشهری آنلاین بوسیله نقل از ایرنا، حمیدرضا عارف (فرزند محمدرضا عارف) که در یک سال گذشته به عنوان رئیس کمیسیون صلح و ورزش منصوب شده بود، از سمت خویشتن استعفا کرد. با استعفای عارف، محسن رضوانی رئیس فدراسیون شنا جایگزین وی در بزرگواری کمیسیون صلح و ورزش کمیته ملی المپیکشد و صبر است حکم وی خلال دو روز آینده از سوی سيدرضا صالحی امیری، مهتر کمیته ملی المپیک صادر شود. گفته می شود کناره گیری عارف حدود سه ماه پیش اتفاق محذوف اما به لطافت رس
میگن خدا چندتا از فرشته هاشو فرستاده روی زمین تا مثل ستاره در کنار ما ها بدرخشن. 
امروز تولد یکی از اون فرشته هاس
امروز تولد سیمای خوشگلمه
یه دختر نازو مهربون که هر چی از خوبیاش بگم کمه
دختری که همیشه به همه کمک میکنه. 
توی قلب هممون یه جایگاه خاص داره
اومای صک*شی من تولدت مبارکککککککککککککک
الهی رکورد جنتیو بزنی به حق هفتن
بدون که خيليییییییییییییی دوستت دارم
تو یکی از کسایی هستی که همیشه به یادتم
امیدوارم بتونی با تلاشهای متوالیت به خوا
آخر کلاس جبر خطی بود
استاد واث(۱) پشت میز رو صندلی گوشی بدست نشسته بود که حضور غیاب کنه. تا صفحه حضور غیاب لود بشه گفت: در ضمن اونایی که میان ترمشون پایین تر از 10 گرفتن حواسشون باشه نیفتن.
بعد با مکث کمی گفت: (با لحن حضور غیاب گونه استادای دانشگاه بخونید): خب آقای آقاجا.(۲)؟
بنده خدا رفيقم حواسش نبود یه دفعه جاخورد و گفت: ما استاد؟! ما بالاتر از 10 گرفتیم!
همه زدیم زیرخنده.
تازه بنده خدا فهمید قضیه حضور غیابه الان و‌ اون بحث نمره 10 میان ترم اینا تم
دو روز پیش سه کلاس سنگین در دانشگاه داشتم که وسطی حضور غیاب نداشت. اولی را نرفتم چون استاد سخت گیر نبود و تاثیری روی پایان ترمش نداشت هرچندغیبتم را خوردم. سومی را زنگ زدم از دوستم بپرسم تشکیل می شود دانشگاه بیایم یا نه که گفت استاد همان استاد اولیست احتمال حضور غیاب مجدد با توجه به یک بار حضور غیاب کردنش اگر صفر نباشد نزدیک به آن است همین شد که آن را هم نرفتم. در بیرون دانشگاه جای دیگری کلاس می رفتم که انجا یک هفته ای بود تمام شده بود و کلاس هنر
توضیحات فایل:
خلاصه کتاب روانشناسی کودکان استثنایی پیام نور
دانشجویان و کاربران گرامی ،محتوای این فایل خلاصه کتاب روانشناسی کودکان استثنایی دکتر سيدرضا میرمهدی در ۶۸ صفحه شامل شش فصل منبع رشته روانشناسی دانشگاه پیام نور مناسب جهت مرور سریع درس و آمادگی برای آزمون می باشد که با فرمت pdf با کیفیت عالی تهیه و تدوین گردیده است.
خلاصه کتاب روانشناسی کودکان استثنایی دکتر سيدرضا میرمهدی
این خلاصه کتاب با هدف آشنایی دانشجویان رشته روان‌شناسی و
سلام خوبید دلبرا؟
اوووف امروزم تموم شد شکر
تریون دیشب زنگ زد که برنامه کلاساش بهم ریخته باید بره سرکلاس کارشم که یه شهر دیگه است، من چی میگفتم؟ ایقد عصبی بود گفت به فحش کشیدم همه رو منم گفتم خب من چه کنم؟ پاشو برو سرکارت.منم صبح پاشدم رفتم خيلي انرژی داشتم خيلي حالم خوب بود خيليم انرژی گذاشتم پای مشتریا، بعد خانم م زنگید رییس گفته که یکی زنگ زده به نوستال،نوستال گفته کارات خودت انجام بده بعد کدت اومد بیا پیش من. مهندس ناراحت شده که چرااینو گف
دانلود فیلم ایرانی قصر شیرین
دانلود فیلم قصر شیرین : به کارگردانی و تهیه کنندگی سيدرضا میرکریمی در ژانر اجتماعی ، درام ساخته شده است در این فیلم بازیگرانی مانند حامد بهداد، ژیلا شاهی، یونا تدین، نیوشا علیپور، محمدعلی عسگری، بابک لطفی ، آزاده نوبهار، اکبر آیینر نقش آفرینی کرده اند شما می توانید این فیلم زیبا و دیدنی را از سایت پیشگام مووی بصورت قانونی و حلال دانلود و دریافت نمایید.
کارگردان: سيدرضا میرکریمی
موضوع: اجتماعی
محصول: ایران
سال
دانلود خلاصه کتاب مدیریت منابع انسانی سید جوادین
 
دانلود خلاصه کتاب مدیریت منابع انسانی جوادین
 
 
 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود خلاصه کتاب مدیریت منابع انسانی سید رضا سید جوادین pdftamasha.com › list › دانلود-خلاصه-کتاب-مدیریت-منابع-انسانی-سید-.دانلود خلاصه کتاب مدیریت منابع انسانی سید رضا سید جوادین pdf - تماشا.
دانلود خلاصه کتاب مدیریت منابع انسانی سید رضا سید جوادین .ketabdownloadpdf1.blog.ir
چقدر خوبه که با تو رفيقم:) 
چقدر خوبه صاحب کللل دنیاااا عاشق منه :)
چقدر خوبه که همه چیز این دنیا برای رسیدن من به بهترین ها خلق شده:)
چقدر خوبه همه اتفاقات دنیا طوری رقم میخورند که قوی بشم برای اهداف و آرژوهام:))
چقدر  خوبه ادمای اطرافم مهربونن و دوستم دارن:)
چقدر خوبه که قدرت بخشیدن و گذشت کردن رو دارم:)
چقدر خوبه که تورو دارم ،تویی که همیشه بهترین ها رو برای من میخوای:) 
 
خدایا شکرت برای همههه چیززززاییییی که درکشون میکنم و درکشون نمیکنم:))
از طرز برخورد یه آقایی با یه خانمی خوشم نیومد چون داشت شوخیاش به سمت منم کشیده میشد،شوخی ای که من توهین تصورش می‌کردمکنتکت ایجاد شد از جانب من و واقعا تند برخورد کردم،دوستم بهش گفت:دوستم عادت نداره به این نوع حرف زدن.و اون آقا هم گفت: عادت میکنن!منم باعصبانیتی که بیشتر از جانب خودم بود که چرا به خاطر کوتاه بودن تایم همراهی کسی چیزی نگفتم،گفتم:به جرأت میگم تا حالا با مردی مثل شما برخورد نداشتم و باید بدونید من عادتامو ترک میکنم حتی اگه رفیق
شاید دارم از روی عصبانیت حرف میزنم 
اصلا زشته حرفی که زدم
چمه
در حالت عادی چنین حرفی رو نمیزنم
عصبانی بودم قطعا
منتهی چرا عصبانی میشم از دستش
خب یکیش شاید اینکه میره امار منو کامل میذاره کف دست اون اسکل خان
نباید چیزی که من بعنوان راز میرم میگم رو به اون بگه دیگه
که منم در جوابش دیگه هیچ رازی و چیزی رو بهش نمیگم دیگه
میدونی حتی ازینکه رازم رو هم بهش میگه ناراحت نمیشم
چیه مگه یه راز دیگه
ازینکه اونو محرم تر میدونه
با اون صمیمی تره
بعد اونروز بر
بااااران و دناااا استادای کیپاپ من❤
یاسی و لیندا ملکه و پادشاه هارتم
مهیاسی بهترین حامی من با نظرای خوشگلت
ریحون نمکی لپ گردالی من، آبجی کوچیکه
ملوودی خواهر مهربون نانازم
روشنا و نورا و نیکا رفیقای باحال با معرفتم
ویستا معشوقه ی من و رامتین پسر بی تربیت دوست داشتنی
Z رفیق دیوونه ی با مرام خودم
ددی بزرگواااااااااارممممممم❤
هستیییی جونم که ۲۸ ام تولدته، تولدت مبااااارک
نیلوی مهربووونم دوست حامی من
پریسای ناناز خوشملم
بهااااار بی همتای نف
سلام
دیشب شب خوبی بود . با یکی از دوستام که تو عدد دوازده سال یا یازده سال رفاقت با هم اختلاف داریم  و دوست اربعینیش رفتیم بیرون . اول رفتیم اون موکبی که قرار بود چیپس بدن . دیدیم چایی شونم حتی آماده نیست .
اومدیم این سر شهر و زیارت شهدای گمنام پارک بلوار شعبانیه .
بعد برگشتیم رفتم پکوره ای که تازه تجربه کرده بودم دعوتشون کردم . بهشون گفتم غذای نذریه . بعد چون خيلي چرب بود . رفتیم همون موکبه . دو تا چایی تیره عراقی زدیم که بشوره ببره . یه دو برگه چیپ
جا داره از استوارمون تشکر کنم و همچنین رفيقم ک هوامو داشت برا مرخصی. ب محض رفتن فرمانده رفتن برام مرخصی گرفتن :))
زیرا فرماندمون اگه بود بزور میتونستم مرخصی بگیرم :)) ازش اونم انقد
راستی ماه رمضون هم واقعا خوش گذشت و شانس آوردیم که نگهبانیامون کم بود و کلا یک شب نتونستم برم حسینیه :)
یک جزئ قرآن رو هم همون زمان حفظ کردم و تو مسابقات شرکت کردم و قبول هم شدم .
حالا هفته بعد که رفتم باید پیگیرش شم ببینم جایزشو کی بهم میدن :)
این ماه فک کنم باید بار و بس
سلام 
امروز از هفت دانشکده بودم.امتحان دو شروع میشد و از هفت تا دو تقریبا همه کاری کردیم.بعد امتحان خيلي رندوم تصمیم گرفتیم بریم لمیز نرسیده به تجریش.من جلوتر از همه رفتم تو و پشت پیش خون یهو علی بابا رو دیدم.رفیق صمیمی سوم و چهارم دبیرستان و تقریبا صمیمی‌ترین رفيقم که خيلي چیزا دورمون کرده از هم تو این دو سال. یاد سیگارا و ساندویچ کوردن بلور و دلسترای بوفه مدرسه.برگشتن تا دانشگاه با مبینا پیاده اومدیم و درمورد چیزی هر جفتمون یجوری باهاش مشک
نمیدونم میدونین یا نه ولی پدر مادر برگشتن و خب از اون ماجراهای اینکه: خونه شده آشغال دونی و اینا بگذریم میرسیم به دیروز ظهر
داشتم ps4 میزدم که مامانم جارو برقی رو روشن کرد، اول اینکه صدای رفيقم رو توی هدفون نمیشنیدم و دوم هم همه جای خونه تمیز بود الا زیر پای من، پاهامو جمع کردم و چهار زانو روی مبل نشستم، بدیش این بود که مامانم جلوم بود و صفحه تلوزیون رو خوب نمیدیدم
جارو رو خاموش کرد، یه نفس راحت کشیدم ولی انگار این پایانش نبود
مامان: بلند شو
ادا
خوب امشبم عروسی علی رو گرفتیم و تمام شد و رفت . حالا علی هم قاطی مرغ ها شد:) منظورم از مرغ یعنی متاهل شدنه  . امشب فک کنم جزء بهترین و خاطره انگیز ترین شب زندگیش میشه با اینکه 20 سالش اینا بود ولی جا داره به خاطره این تلاش ها رسیدن به عشقش براتون چند خط بنویسم . 
علی از 15 سالگی با همسرش آشنا شده اون دوران فک کنم تو همون فاز لاو اینا بودن ولی جدی بودن . وقتی میگم جدی یعنی سرش  شده بود دعوا هم میکرد . علی جزو کسایی بود که از نظر من تونست رابطه شو با چنگ
ﺑه یارو ﻣﻦ ﺯﻭﺭﺕ ﺑﻪ ﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻴﺮﺳﻪ؟ﻣﻴه ﺁﺟﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺎﺷﻪ ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﻴﺴﺖ !.یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستانبعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟ :D.اس ام اس خنده دار تیر ماه ۹۲خـــاطــرات هـمـه دخــتـرا شـبــیـه بـه هـمـهفـقـط اسـم پـسـراش بـا هـم فـرق مـی کـنـه ! :)).رفيقم میخواد بره حجبهش میگم سوغاتی برامون چی میاری ؟میگه اگه جریان ول کردن مغازه
این یک متن چندبخشی خواهد بود.قرار بود بعد مدتها ببینمش.از اربعین که اتفاقی دیدمش، بارها قرار گذاشتیم ولی نشد.خونه شون رو باز آوردن نزدیک ما.همون دوستمو میگم که دنیا رو خيلي راحت می‌گیره.پنجشنبه بنا بود چندساعتی تو خونه شون ببینمشقرار بود برم اسباب کشی کمکش، نشده بود.حالا بازم دیدارمون خورده بود به وقتی که من به هم صحبتی با #فاطمه ام، محتاج بودم.پنجشنبه مهمان آمد.یک ساعتی میان مهمانداری فرصت کردم بروم و تا استراحت مهمان ها تمام نشده بر
اگه فکر کردن به اینکه من رفتم و دارم زندگیمو میکنم باعث میشه حالت خوب باشه، پس آره عزیزم، من رفتم، و دارم بی تو زندگیمو میکنم. خيلي خوبه حالم. هر لحظهٔ بیداریم بهت فکر نمیکنم. زندگیم شده عین قبل از اومدنت. انگار نه انگار تویی وجود داشتی. دیگه شبا خوابتو نمیبینم. دلهرهٔ ماموریتتاتو ندارم. منتظر دیدنت تو بلوار کشاورز نیستم. دلتنگت نیستم. وقتی رفيقم میپرسه ینی هیچ آشنای مشترکی باهاش نداری که لااقل از حالش باخبر شی؟»، گریه نمیکنم. دیگه ادکلنتو ب
درونم شلوغه و نمی دونم چی بگم.
یک وقت هایی نمی دونم کی ام؟ چکاره ام؟ هدفم چرا گم شد؟ چرا ول دادم؟ چرا شل شدم؟ (علاوه بر کار حرفه ای توی فضای مجازی) دلم یه هدف محکم میخواد تا توی فضای حقیقی براش بدوام. 
بدبختی اینه خودم میدونم چمه ولی راه حلش رو نمیدونم.
از قضاوت شدن و راه حل های بقیه خسته و زده شدم.
حوصله ی حرف زدن با بقیه رو ندارم.
یه رفیق دارم که هیچ وقت بهش نمیگم چمه، فقط بهش میگم "من نیت میکنم تو برام حرف بزن" چون خودش میدونه و بهش گفتم که خدا خ
سلام 
  عجب شبی بود امشب ،عقد بهترین و صمیمی ترین دوستم شاید بدون تردید بتونم بگم بهترین شبم ،قشنگ ترین لحظه ی که دختری که هیچ پسریو نگاه نمی کنه حتی یه رژساده هم نمی زنه به یکی محرم می شه و تمام وجودشون مال هم می شه و خنده های که بدونه توصیفه  .
  رفيقم زوج شدم مبارک باشه برات بهترین هارو می خوام .
در  هیئت فدائیان حسین علیه السلام اصفهان برگزار شد
مراسم هفتگی مناجات شعبانیه
هفتگی 5 اردیبهشت 1398
با مداحی:
  کربلایی سيدرضا نریمانی
گزارش صوتی
بخش اول مناجات | نگفته ام به کسی آنچه در دلم دارم
بخش دوم فرازهایی مناجات شعبانیه
بخش سوم روضه | باغ عاشق خزان نمی فهمد
بخش چهارم شور | درِ روضه ات واشد زندگیم زیبا شد
بخش پنجم شور | به تو سلام میدم درمونِ دردامی
گزارش ویدئویی
شور | آرامش یعنی اونیکه بیشتر از هر کسی

.h_iframe-aparat_embed_frame{position:relative;}.h_iframe-apa
هندزفری توی گوشم بود و داشتم بیرون رو تماشا میکردم. رفيقم داشت با هم کوپه ای مان بحث میکرد. هیچ علاقه ای به شرکت در بحث نداشتم و داشتم از موسیقی و منظره ی بیرون لذت میبردم که دیدم رفيقم داره میزنه به پام، هندزفری رو در آوردم و گوش کردم:دوستم گفت آقا من رفتم فلان ارگان به عنوان مهندس مشغول به کار بشم و به من گفتن باید کارت بسیج داشته باشی. کار مهندسی چه ربطی به عضویت در بسیج داره؟ گفت مگه چیز بدی ازت خواستن؟ازت نخواستن بری پارتی شبانه که؟ دوستم گ
آدمی که همیشه از من بدش میومد، امروز تحسینم کرد، چشماش برق زد و از من با خوشحالی پیش بقیه تعریف کرد! بهم لبخند زد، بهم توجه کرد. و من توی دلم با غصه به این فکر میکردم که چقدرر دیر عوض شدیم! آدمی که ازش بدم میومد، داره میره، یه غم عجیبی توی دلمه! 
داریم برمیگردیم شهر خودمون (به احتمال ۵۰ درصد) خوشحالم چون برمیگردم پیش دوستهای مهربون خودم، همونایی که واقعا دوستم داشتن، پیش همون معلم هایی که کلی زحمت کشیدن! از طرفی ناراحتم، چون یه سری هارو(درست ۷
قبل از آنکه دست چپ و راستم را از هم تشخیص دهم و خودم و اطرافم را بهتر بشناسم، او را دیدم و شناختم و در کنارش خو گرفتم. با او بود که دنیا و هر آنچه که در او هست برایم زیبا‌تر و دل‌انگیز‌تر شده بود. من بزرگ می‌شدم و او در این لحظات ثانیه‌ای مرا بی‌خودش رها نمی‌کرد. من هم رهایش نمی‌کردم. من قد می‌کشیدم در حالی که عشقش در دلم عمیق‌تر می‌شد. رفاقتمان عمیق بود. حقیقتش دیگر چگونگی دنیای قبل از او چندان در خاطرم نمانده. در خوشی و ناخوشی با هم بودیم.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها