نتایج جستجو برای عبارت :

خیلی هیجانی من خودم ب شخصه خیلی خوشم میادش میاد

معمولا اینجوری فکر میکنم که از خودم خوشم نمياد. نه! بدتر. از خودم بدم مياد.
اما وقتی دقیق‌تر فکر میکنم و میبنیم تا حالا چند ده بار برگشتم و نوشته‌ها قبلیم رو میخونم میفهمم که در واقع از خودم خيلي خوشم مياد و تظاهر میکنم، خوشم نمياد! بلکه اینجور متواضع به نظر برسم. با این فکر بیشتر از خودم خوشم نمياد. نه! بدم مياد.
از این هم خوشم نمياد که به هیچ جا بند نباشه طرف و به هیچ چیز اعتقادی نداشته باشه و هی این ور اون ور شه.
حالا خودم این جوریم ولی خب خوشم نمياد.
ازون دسته قبلی‌ها هم که خوشم نمياد.
نمی‌دونم از چی خوشم مياد.
حالا خيلي که مهم نیست.
آهان ازین که هی بگم مهم نیست هم خوشم نمياد. پس چی مهمه. :‌)) 
دیدین بعضی فیلما رو تماشا میکنین با خودتون میگین چقد ایده داستان فیلمش عالی بود؟! و شاید فیلمای زیادی نباشن که این حسو به آدم منتقل کنن و اینکه هر کسی با کدوم فیلم همچین احساسی رو بکنه متفاوته. من خودم یکی از فیلمایی که خيلي از ایدش خوشم اومد فیلم In Time بود که واقعا جالب بود موضوعش حالا امکان داره فیلم ضعیفی بوده باشه از لحاظ ساخت و بازیگراش که من به شخصه از بازیگراشم خوشم مياد. اینکه هر آدمی از ۲۵ سالگی به بعد ظاهرش تغییر نکنه و آدما بجای پول ب
Post about three celebrity crushes
هر سه نفری که به ذهنم اومدن سه تا بازیگر کره ایند :))
یو سئونگ هو
توی سریال من ربات نیستم ازش خوشم اومد، خيلي لعنتی بود :دی
جی سانگ 
تو سرزمین آهن دلمان را برد که برد :)
جو این سانگ
سریال مشکلی نیست این عشقه. بازی نمی کرد که انگار زندگیشو می کرد اینا با دوربین دور و برش بودن :دی
حالا که فکر می کنم می بینم تو بازیگرای غربی کس خاصی فعلا مد نظرم نیست! نوجوونیا از جرج کلونی خوشم میومد اما فکر می کردم خوشم مياد، در واقع خوشم نمی اومد! د
غمزه و ناز و ادای تو خوشم می آید،
عفّت و شرم و حیای تو خوشم می آید.
گر دوصد بار مرا طعنه و توهین بکنی،
هم دوصد بار صدای تو خوشم می آید.
پیرو قافیة بیت لب میگونت،
من ردیفم ز قفای تو، خوشم می آید.
چه جفا است بلای غم دیرینة تو،
چه بلا است جفای تو، خوشم می آید.
نرود یاد رخت هیچ گهی از یادم،
دم مرگم ز ادای تو خوشم می آید.
من خوشامد بکنم، لیک نیاید به تو خوش،
خوشی دهر برای تو خوشم می آید
کاش یه سری ادم های مزخرف و سخیف برن از ذهنم بیرون ،
کاش تموم بشن .
کاش هیچ وقت برام هیچ جذابیتی نداشته باشن، 
چرا ؟
من ندید بدیدم که با یه نگاه از یکی خوشممياد ؟ یا همه اینجورین؟
اخه من باید از یه نفر که فقط یه سال از خودم بزرگ تره خوشم بیاد؟؟ اونم کسی که میدونم سابقه ی روابط عاطفی شُ؟
وااای خدا!
میدونم این احساسات هوسی بیش نیستن و فروکش میکنن ،مثل تمام اتفاقا. اما داره اذیتم میکنه.خيلي ام زیاد!
متن آهنگ حمید هیراد بنام خوشم مياد
 
نظر بازی نکن با دلم بازی نکن راضی نمیشم تو طنازی نکن هی با دلم بازی نکن راضی نمیشمنازتو کم کن که شدم شیفته آمده در دامنم آویخته نگاه مارا به هم آمیخته جام شرابی به دلم ریختهخوشم مياد این دلمو بزنی به نامت تا ته این قصه میدونی همش میخوامتخوشم مياد هوایی میشم با سلامت تموم دنیا یه طرف خودم میخوامتیار نمیدونی کوچه باغای دلم چه حالی داره دل تو هر شب مست و غزل خونه سر به سرم میذارهنمک نمک داره چقدر اداتون کشته م
از اون سریال های می که اگه نبینینش از دستتون رفته، من که خيلي خيلي خوشم اومد و باید امیدوار باشم که فصل پنجمی هم داشته باشه، سرچ که کردم ریلیز دیتی برای فصل پنجش نیافتم. کلا خيلي از سریال های کارآگاهی خوشم مياد، مخصوصا از نوع کلاسیکش مثل پوآرو  و  خانم مارپل ولی سبک این سریال متفاوت بود و البته جذاب. خيلي لذت بردم.
امروز فهمیدم از  راه رفتن خيلي خوشم مياد و در واقع یعنی اون متن در مورد لذت کوه و اینا چرت بود و از راه رفتن خوشم مياد. یه هدفون میزارم تو گوشم و یه حس خيلي خفنی پیدا میکنم حس ازادی  و این چور چیزا (که البته خيلي هم اسکل به نظر میام وقتی کلمو ت میدم  و دستامو باز میکنم و راه میرم و چون خودم اینو میدونم یعنی اینکه اسکل به نظر میام به هیچ جام نیست :!: البته جلو کسایی که نمیشناسم دیگه ) 
 
 
بعد هم یه چیزه جالبی فهمیدم اونم اینه که فک کنم کله زندگی ب
عزیزم دارم راست می‌گم
من اگه می‌دونستم انقدر از شلدون و مدلش خوشم مياد هیچ‌وقت بیگ‌بنگ تئوری رو نگاه نمی‌کردم:))
به هرحال پنی هم زیادی بامزه‌ست.
فکر می‌کردم این حرفا نهایتا مال دوران راهنماییه! :دی
 
پ.ن: من خيلي خوشم مياد که کسی بتونه بخندونتم. البته کم هم پیش مياد با یه فیلم واقعا بخندم! خدایا شکرت که این سریال ساخته شده:]
عزیزم دارم راست می‌گم
من اگه می‌دونستم انقدر از شلدون و مدلش خوشم مياد هیچ‌وقت بیگ‌بنگ تئوری رو نگاه نمی‌کردم:))
به هرحال پنی هم زیادی بامزه‌ست.
فکر می‌کردم این حرفا نهایتا مال دوران راهنماییه! :دی
 
پ.ن: من خيلي خوشم مياد که کسی بتونه بخندونتم. البته کم هم پیش مياد با یه فیلم واقعا بخندم! خدایا شکرت که این سریال ساخته شده:]
یاد اون خاطره ام افتادم تو بچگی که توی یه کتاب مصور از مدرسه، یه خونه چوبی بود و من خيلي ازش خوشم اومد. یه چیز مثل ایوون بزرگ داشت و من پیش خودم تصور میکردم که اینجا زندگی میکنم با خانواده ام و دوستام هم با خونواده هاشون اینجا هستن. واقعا خيلي خيلي خوشم اومده بود از این فکر ! یهو در حین خوندن کتاب سالار مگس ها که میگن این جنگل مال ماست، یاد این خاطره افتادم. :)
زندگی لوکس و شیک
سفر اعم از ایران و خارجه
اقامت در هتل 5 و 4 استار
محبوب دل ها بودن
جوانی
و خيلي چیزهای دیگه . 
اما از خودم میپرسم
 به چه قیمتی ؟!
آیا ظرفیت اینهمه خوشی را دارم ؟!
و آیاهای از این دست .
روح وحشی
+ساده زیستی را پیشه ی خود کردم اما از زندگی لوکس خوشم مياد .
این را به خودم میگم نه تو !
الان فهمیدم که آدم از دست کسی عصبانی میشه که براش اهمیت داره
و الا کسی که نسبت بهش بی اهمیتی ، نسبت به حرفاش و نظرش هم بی اهمیتی !
اهمیت داشتن رو با دوست داشتن نباید اشتباه گرفت
فرق هست بین I like u و I love u  
ما از خيلي ها خوشمون مياد ، مثلا از چند تا بازیگر که میتونن هم جنس خودمونم باشن یا از چند تا خواننده یا اصلا از یه همکلاسی یا کسی که توی کتابخونه میبینیمش و حتی ممکنه باهاش هم حرف نزنیم
اما دوست داشتن مسوولیت داره !   و نمیشه همزمان چند نفر رو دو
هر وقت نمی‌تونست همه ی حرفاشو بزنه یا هروقت خيلي زیاده روی میکردم و هر چی میگفت متوجه نمی‌شدم ، این کارو میکرد . مثلاً یادمه یبار با خواهرم خيلي بد رفتار کردم بعد مامان هیچی نگفت، ففط رفت تو اتاقم و رو کاغذ چرک نویسای رو میزم شروع کرد یه چیزایی نوشتن . بعدم صدام زد و از اتاق رفت بیرون . رو کاغذِچرک نویسِ کاهی ای که پر عدد و نقاشیای بی سر و ته بود  با قرمز نوشته بود :تا توانی دلی به دست آور /دل شکستن هنر نمی باشد ‌‌.اونقدر همه چیه این خاطره پر رنگ
میدونی چیه؟ کاش اونقدر وضع مالی خودم خوب بود که میتونستم با درآمد خودم برای شروع یه خونه فسقلی بگیرم با وسایل ضروری آشپزخونه؛ همین! 
خوشم نمياد بهم بگن ایشالا برات فلان چیز رو میخرم! 
خوشم نمياد از اینکه واسه تحقق آرزو های کوچیکم وابسته به کسی باشم.
من این شهر و این خونه (با همه رفاهی که نداره و توهمی بیش نیست) و آدم هاش رو دوست ندارم.
شاید مسخره و خنده دار به نظر برسه ولی یادم مياد به خاطر همین اعتراف عمیق و ساده نشستم کل سریال رو دیدم ، گرچه موضوعش تا حدودی جدید بود ولی خب میشه گفت بد نبود :)
وویونگ : منم مثل تو نمیتونم بیشتر از دو تا شات سوجو بزنم
می ره : جدا؟ نمیدونستم
وویونگ : خيلي چیزا هست که تو نمیدونی, از شکم خوک خوشم نمياد, سریع سرما میخورم, از درس خوندن بدم مياد و از تو خوشم مياد.
MyIdIsGangnamBeauty#
از اینکه دختر خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خيلي خوبیم ، خيلي خودم رو دوست دارم، و حتی خودم دلم همیشه برای چیزایی که به یادگار گذاشتم تنگ میشه و گاهی میام به چیزهای خودم هم سر میزنم☺️ خودم رو خيلي خيلي خيلي خيلي خی
ترجیح میدم راحع به خيلي چیزها حرف نزنم
تا واکنشی رو نبینم ، که توقعش رو ندارم
کاش آدما "همه ی" فکراشونو می گفتن. قبل از اینکه ببینن درسته یا غلط. می گفتن. می گفتن
صاف. مستقیم.
 
من از فلانی بدم مياد ، چون پر روئه
من از کوله پشتی ئه تو خوشم مياد
من از راه رفتن اون بدم مياد
بهت گفته بودم دندونات خيلي گنده ن ؟
یادم بنداز بهش بگم مامانش خيلي مهربونه
تو قشنگی. و این آخرین حرف امروزمه.
من که همیشه ادعام میشد که چه قدر برام مهمه که عصبانیشون نکنم من که فوبیای عصبانی کردنشونو دارم و مثه چی میترسم پس چی شد که درس نخوندم؟سر مسئله ای که میدونستم انقدر مهمه براشون؟!
پس ادعام الکی بوده؟.
 
از دعای جوشن کبیر خيلي خوشم مياد تمام سعیمو میکنم بدون اینکه زیرشو بخونم خودم ترجمه اش کنم چون اسونه یا بدون اینکه به حرکتش توجه کنم حدس بزنم چه اِعرابو حرکتی میگیره.
از فعلای مجهولشم که خيلي خوشم مياد به درد عربیم میخوره!
خدایا دمت گرم منو یه
یکی از ابربخش های وب سایت 120 کلیک, بخش پیام هاشه و من از این بخش خيلي خوشم مياد, وب سایت 120 کلیک اومده یه بستری رو با نام پیام ها آماده کرده که توی این بخش یه سیستم جالبی رو به کار برده که من به شخصه برای بار اولمه که این بخش رو اینقد کامل میبینم, شما توی بخش پیام های سایت می تونید به مدیریت, افرادی که معرفی کردید و حتی فردی که شما معرفی کردید پیام بدید و با اونها در ارتباط باشید, به همین راحتی.
ادامه مطلب
وقتهایی که کار نمیکنم از خودم متنفر میشم. امروز خيلي کم کار کردم. شش صفحه بیشتر نخوندم از کتاب با یه ذره زبان که املاشو کار کردم. با یه ذره فرانسوی. همین. حالم اصلا خوب نبود. نمیدونم چمه هنوزم خوب نیستم. خيلي نا امیدم از خودم. همش تقصیر گوشمه. هی میخوام غر نزنما مگه میشه. اعصابم خورده نه دستم به کار کردن میره نه از بیکاری خوشم مياد. تکلیفم چیه خودمم نمیدونم. نشستم برنامه چیدم بلکه فردا صبح زود بیدار شم باز شروع کنم به کار کردن. میشه یعنی خوب بشم دو
من ضد اجتماع ام یعنی وقتی ببینم هژار نفر یک کاریو انجام میدن حتی اگه خودم به عنوان نفر انجام داده  باشم حالم از اون کار بهم میخوره. بدم مياد از بقیه. از رابطه های چند نفری متنفزم. دوست دارم فقط با یه نفر حرف بزنم بعدش ذهنشو وپاک کنم. تمام چت های تلگرام ایمیل و پیامامو پاک میکنم. دوست دارم  مخفی باشم. دلیل این خضوع وخشوع چیه!؟
از باختن متنفرم‌. اونقدر که بدم مياد از باختن که از بردن خوشم نمياد. من باید  همیشه رقابت کنم. از الان رقیبم خود روز قبله.
میدونی! من از فیلمای مسعود کیمیایی خوشم مياد. از داش آکل و قیصر و آدم لوتیا و بامرامای فیلم فارسیا هم همینطور. از اینا که رگ غیرتشون میزنه بالا و پا رو دلشون میذارن و. اما.
اما دلم نمیخواد خودم یکی از دخترای اون مدل داستانا باشم. بدم مياد یکی به جام تصمیم بگیره و لوتی بازی در بیاره. ترجیح میدم بیاد به خودم بگه: خب!  فلانی! خوش داری چه جوری دهن سرنوشت رو سرویس کنیم؟
سلام بچها.
 
براتون یه فیک آوردم که خودم خوندم و شدیداااااا خوشم مياد ازش.
خيلي عاااالی بود اصلا با قلب و روح آدم بازی میکنه.
.
.
.
توضیح:
تو دل تاریکی بودن خيلي سختهاینکه هرروز صبح پاشی و دنیات
رو نشناسیاینکه بیدار شی و همه جا سیاه مطلق باشه.
ولی اگه یکی پیدا بشه که بتونه زندگی اتو تغییر بدهعاشقت باشه.فقط برای تو باشهحاضری بذاری چشمات بشه؟!
.
.
.
فیک let me be your eyes
couple: Vkook
+18
romance
lovely
 
 
download
 
 
 
* همونطوری که نشستم و آهنگای مضخرف اما دوست‌داشتنیِ وانتونز و لیتو رو میشنوم، یادم مياد که مامان قبل اینکه بره بیرون ناهار امروز رو به من سپرد:/ ( نمی‌دونم بالاخره کِی قراره از آشپزی خوشم بیاد! )
* با یه حسِ خنثایِ رو به زوال که چند روزی میشه همراهمه به این فکر می‌کنم که من به چرت ترین نوع ممکن دارم حس‌ها و افکار خودمو نابود می‌کنم و تنها چیزی که به خورد خودم می‌دم تناقضه و تناقض!
اینکه می‌دونم تقریبا ۵۰ روز تا پاس کردنِ سه تا امتحانم وقت دار
سلام
ممنون میشم دوستان بخونن و راهنمایی کنن مخصوصا دخترا
پسریم 23 ساله. ترم چهار دانشگاه توی یکی از کلاس ها یه دختر رو دیدم که ازش خوشم اومد (خيلي خوشگل و مغرور بود)، یه مدت بهش نشون ندادم که ازش خوشم مياد اما بعد یه ماه و اینا با نگاه و رفتارم نشون دادم که ازش خوشم مياد و اونم فهمید. 
از اون به بعد اونم با نگاه و رفتارش یه جورایی نشون میداد که اونم ازم بدش نمياد، من میخواستم از علاقه ی اون نسبت به خودم مطمئن شم بعد برم جلو که بعد یه مدت مطمئن شدم ا
دیروز تو دانشگاه میخواستم یه چیزی رو کپی بگیرم بعد دیدم تو انتشاراتیه لوازم تحریر ودفترای پارچه ای گل گلی و. داره.اینقدر خوشحال شدم به خاطر اینکه چند وقتی بود میخواستم بگیرم وقت نمیشد. خلاصه یه دفترچه سایز کمی بزرگ برداشتم خریدم .وقتی اومدم خونه یکم پشیمونشدم آخه میخواستم پولامو نگه دارم اما بعدشبه خودم گفتم حال خوبمو خراب نکن -__-
نمیدونستم چه استفاده ای بکنم ازش که خيلي شانسکی تصمیم گرفتم اونو تبدیل کنم به دفترچه خودم . یعنی اسم خودمو روش
اکثر اوقات کپی پیست بقیه ام دنبال اینم کسایی رو که شخصیتشونو حرفاشونو حتی اهنگایی که گوش میدنو و من دوست دارم تو خودم بوجود بیارم اولش خيلي حس خوبی دارم یه حسی مث حس شاخ بودن خاص بودن اما بعد چندساعت میبینم که نمیتونم ادامه بدم و اونی باشم که یکی دیگه هست .میدونی نمیدونم چجوری براتون بگم مثلا من از متن و حالات صابر ابر خوشم مياد وقتی از صابر ابر خوشم بیاد زندگیم واسه دوروز میشه صابر ابر کل روزو تو گوگل سرچ می کنم که چی اهنگی گوش میده چی میپوشه
من هیچ موقعه دنبال حاشیه نبودم اصلا خوشم نمياد چیزی جای ازم نوشته باشه ولی خوب این نیز بگذرد .  تو سال 98 هم به خودم قول دادم روی خودم کار کنم که به کسی کاری نداشته باشم بهش گیر ندم هر چی دوست داره بنویسه اصلا بیان چیزی درباره من بنویسن کاریشون ندارم چون یه چیزی که فهمیدم امروز هر چی دربارت بگن  بعد یه مدت فراموش میکنن چیزی که خيلي جا دیدم جز یه سری چیزی ها که نمیشه فراموشش کرد  .
قالب دوست های من تو بیان خيلي کم هستش به اندازه 10 نفر میشن که به همی
اکثر اوقات کپی پیست بقیه ام دنبال اینم کسایی رو که شخصیتشونو حرفاشونو حتی اهنگایی که گوش میدنو و من دوست دارم تو خودم بوجود بیارم اولش خيلي حس خوبی دارم یه حسی مث حس شاخ بودن خاص بودن اما بعد چندساعت میبینم که نمیتونم ادامه بدم و اونی باشم که یکی دیگه هست .میدونی نمیدونم چجوری براتون بگم مثلا من از متن و حالات صابر ابر خوشم مياد وقتی از صابر ابر خوشم بیاد زندگیم واسه دوروز میشه صابر ابر کل روزو تو گوگل سرچ می کنم که چی اهنگی گوش میده چی میپوشه
یکی از اولین کتاب هایی که خوندم کتابی بود با نام (بوف کور)از نویسنده ای با نام صادق هدایت
الانم یادمه تک تک کلمات و فضا سازی ها که چگونه برایم ساخته میشدند و مرا به اعماق سطر به سطر خویش میکشید واقعا تجربه نابی بود و باید خودتون تجربه کنید تا .
اگه بخوام در مورد کتاب بگم جزو اون کتاب هایی هست که دفه اول چیزی نمیفهمی یا شایدم بهتره اینجوری بگم دفه دوم بهتر و کامل میفمی که قضیه چیه .
و اینکه به شخصه خودم این کتاب رو گروه های سنی پایین توصی
هر موقع میام خونه ی خواهرم؛ حس انگل اجتماع بهم دست میده‌. بس که هیچ کاری نمیکنم.
+ازین ادمایی که هیچی تو پیج و وبلاگشون بروز نمیدن بعد یهو یه حرکت خفن میزنن خوشم مياد. من قابلیت این همه مخفی کاری و لفافه بازی رو ندارم!!! متاسفانه من همیشه ی خدا همه چیم معلومه و زندگیم رو دایره هست! گاهی بابت همین از خودم دلخور میشم. اما اگه غیر از این رفتار کنم دیگه خودم نیستم! دیگه آی دا نیستم!
+چطوری سکرت تر باشم؟ :|
+آریا یکشنبه دنیا مياد‌.
دیشب یکی اومده بود پیام ناشناس داده بود که
ایا تا حالا عاشق شدی ؟ و اگر اره بهش گفتی؟
من عصبی شدم و جوابشو دادم که چرا برات مهمه و اینا . و این یه مسئله ی شخصیه .
برگشت گفت همینجوری میخواستم دور هم باشیم:/
خلاصه بهش گفتم من واقعا تابحال عاشق نشدم چون احساس میکنم معنای عشق خيلي متعالی تر از این حرفاست که الان رایج شده.شده تا بحال از کسی خوشم بیاد  ولی عاشق نشدم!
اره واقعا. خيلي وقتا هم خودم رو توبیخ می کنم که چرا از فلانی خوشت مياد حتی. دیگه چ
یه حالی دارم امروز،عجیب.یعنی به شخصه تا به حال تجربه نکرده بودم این حال رو.
یه احساس به جهنم خاصی تو رفتار و حرکاتم و ذهنم هست.یعنی احساس میکنم هیچ تعلق خاطری به هیچ چیزی ندارم.خيلي حس جدید و قشنگیه.احساس میکنم روی یه تشک بادی روی آب دریا شناورم و به ناکجا آباد میرم.
خيلي از خودم خوشم مياد امروز.احساس این و دارم که یه کوه و میتونم از پا دربیارم.میتونم با باد مسابقه بدم و پا به پای ماهی ها شنا کنم.
سبک شدم.روی سجاده سبزم خودمو مچاله میکنم و به خدا
از بزرگ شدن خوشم مياد 
کلی حس و حالای ادم تغییر میکنه 
هرچی بیشتر به جلو میری بیشتر یاد میگیری،بیشتر کنار میای و خودتو وفق میدی بیشتر لذت میبری،صبور تر میشی
بزرگ شدن چیز باحالیه؛ازش خوشم مياد
مثل دیدن یه نوازنده که لباسای مشکی براق پوشیده لاک مشکی زده گوشاش پر از گوشوارست و کلی انگشتر داره و گیتار الکتریک میزنه و بالا پایین میپره 
مثل گوش دادن به راک میمونه^^
یکی از اولین کتاب هایی که خوندم کتابی بود با نام (بوف کور)از نویسنده ای با نام صادق هدایت
الانم یادمه تک تک کلمات و فضا سازی ها که چگونه برایم ساخته میشدند و مرا به اعماق سطر به سطر خویش میکشید واقعا تجربه نابی بود و باید خودتون تجربه کنید تا .
اگه بخوام در مورد کتاب بگم جزو اون کتاب هایی هست که دفه اول چیزی نمیفهمی یا شایدم بهتره اینجوری بگم دفه دوم بهتر و کامل میفمی که قضیه چیه .
و اینکه به شخصه خودم این کتاب رو گروه های سنی پایین توصی
قیمت استپ ورزشی ایروبیک
استپ ورزشی, کفپوش ورزشی
قیمت
استپ ورزشی ایروبیک چقدر است؟ چگونه می توان به قیمت روز این محصول دست
یافت؟ این محصول چه ویژگی هایی دارد؟ پیشنهاد می کنیم تا پایان این مطلب با
ما همراه باشید.
استپ ورزشی ایروبیک
سطح
کف پا به دلیل اثری که بر ستون فقرات فرد می گذارد، بسیار حساس است. اگر
ورزش روی سطح سخت انجام شود، اثرات منفی آن بر بدن بیشتر از اثرات مثبت آن
خواهد بود. جهت جلوگیری از این مشکل، استفاده از استپ ورزشی برای ورزش

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها