نتایج جستجو برای عبارت :

ت حق منی از تموم زندگیم ولی حق ندارم بمونم باهات

همه زندگيم رفت از زندگيم
رو لبهام فقط آه و افسوس دارم
اگه آخرین روزه پس واسه چی مث روز اول تورو دوست دارم
اگه آخرین روزه پس واسه چی مث روز اول میمیرم برات
تو حق مني از همه زندگيم ولي حق ندارم بمونم باهات
بارون نم نم اومدو رو قلب من غم اومدو من دیگه دخلم اومدو
ازت خبر نیست خیلی چیزا بود که بگم دردامو ریختم تو خودم
تنهام گذاشتی له شدم
ازت خبر نیست من عشقو فقط با تو میشناختم تو فکرم چه رویایی و ساختم تا دستای تو خیلی راهی نبود
ولي باختم عشقو بدم باخ
تموم شد!
آخرین آزمونم رو به عنوان یه دانش‌آموز راهنمایی دادم. و تابستون الان رسما شروع شده. 
انگار همین دیروز بود که وارد سال نهم شدم و هر روز و هر شب گریه کردم که زودتر تموم شه. الان تموم شده، ولي هیچ حس خاصی ندارم :/
پ. ن. داشتم از مدرسه برمی‌گشتم خونه و به نوشتن این پست فکر می‌کردم. داشتم به یاد روزای اول سال، از رو جدول می‌رفتم. نگاهم افتاد به پارک کنار تره‌بار. یه نیرویی داشت من رو می‌کشید به سمت تاب کوچولویی که به سختی توش جا می‌شدیم. ولي
رفتم و چسبیدم به ضریح.♡
بازم نمیدونستم چه دعایی بکنم.
فقط می گفتم یا امام رضا کمکم کن‌ ، هیچی نمی تونستم بگم.عملا هیچی!
منفور نزاشت بمونم :(
میخواستم باهات کلی حرف بزنم ،حالا مجبورم از پنجره ی هتل ببینمت.و باهات درد ودل کنم. 
یادم‌نمی ره که به گنبد طلات نگاه کردم و دعا کردم دیگه نباشه.کاش اجابت کنی.
حدیث کسا هم خوندیم:) فقط اونجاییش که پیامبر به حضرت علی میگفت اون کسایی که شیعه و میرک ما هستن هم زیر کسا هستند و خدا اندوه شون رو برطرف میکن
چرا انقدر داری بازی درمیاریچرا انقدر بدم میاد ازت :)
ینی قشنگ به حرف سارا رسیدم که میگفت من بدم میاد ازش 
و تو چه دانی این بد امدن چیست
و حیف که حذف و اضافه تموم شد صد حیف :(((
+ چرا من انقدر باید به خاطر یه همچین چیز مسخره ای حرص بخورم :|
+ واه واه 
+ فقط دارم به این فکر میکنم که دیگه تا اخرین روزی که تو این دانشکده ام باهات کلاس ندارم 
وااااااااااای 
چقد این ترم چغر بود :|
بالاسری منه تنها رو خیلی گذاشتی آسیب بزنن بهش فدای سرت وخودکرده را تدبیرنیست . خیلی امید داشتم بهت .تو تموم ٍ اون احوالات بد فقط تو بودی که می دیدی .فقط توبودی نگاهت بهم بود اما سکوت کردی.تموم وقتایی که بغض گلومو جر داده بود اما هیچی نمیتونستم بگم .وقتایی که به آدمات اعتماد کردم و سریع لطمه میزدن . به اندازه همه بغضی که قلبمو فشرد به اندازه همه گناهای نکرده و عذابای کشیده‌ش باهات حرف دارم خدا به اندازه تموم وقتایی که ازت انتظار داشت
مهم نیست که چی بنویسم. وقتی تو بهم زنگ میزنی من باز قلبم تند میزنه. وقتی از دور می بینمت نمیدونم چطور قدم هام رو تند میکنم تا برسم بهت و بغلت کنم. [و وقتی این جمله رو تموم کردم ببینمت که داری از پله ها پایین میای و میام پشت سرت و باهات راه میرم تا منو ببینی :)) ] 
دیدنت بهترین چیزیه که توی یک روز برام رخ میده. شنیدن صدات، بیشترین آرامش رو بهم میده. چطور بگم، تو برات کلمه ندارم واقعا. من میتونم تصمیم بگیرم دوستت نداشته باشم ولي نمیتونم سر این تصمیم ب
چندان حوصله ی نوشتن ندارم. چندین کار ریخته روی سرم. امید دارم که این فصل زندگيم هم به خوبی خوشی تموم بشه تا ببینم فصل بعدی چه شکلیه. خوب و بدش رو کاری ندارم، فقط دلم می خواد این حالت رکود زودتر تموم شه. 
امروز صبح انقدر خونریزی داشتم که یقین دارم که آهنی که تزریق کردم همش دفع شد و رفت توی چاه مستراح. نمی دونم گریه کنم برای آهن و خونایی که از دست رفت یا برای این که در آستانه ی ۲۶ سالگی همچنان از نظر عاطفی و احساسی یک آس و پاس هستم. قطع به یقین زندگی
زندگی الا کلنگ اع
حالم از کلمه زندگی» بهم میخوره 
زندگی یهو میبرتت بالا توی اوج 
یهو میارتت پایین و جوری میکوبتت زمین ک تا فیها خالدون ات درد میگیره
یروزی اونقدر عشقه و خوب ک دوست داری عمر جاودانه داشته باشی
یروز اونقدر حال بهم زن ک دوس داری همین ثانیه نه ثانیه بعدی تموم شه 
خیلی کثیف و چرکو اع زندگی
زندگی یه هاله ی مشکی و تاریک و کثیف و چرکو اع 
دوسش ندارم 
خیلی بد اع
مزخرف اع
خودشو دوس ندارم
ادماشو دوس ندارم
پول رو دوس ندارم
پول باعث شده اد
وقتی یه بخش از زندگی تموم میشه، انگار باید همه‌ی خاطراتش هم باهاش تموم بشه.
حالا این گزاره به اندازه‌ای که تموم شدن اون بخشه مهم باشه درستتر به نظر میرسه!
وقتی بخوای از خونه و خونواده مستقل شی، گوشی‌ای که پدر برات خریده رو باید بزنه تا نابودگر کامل کارش باهات تموم شه (تموم شده واقعا؟! یا بازم میخواد کاریم کنه؟!!) و تو باید همه‌ی این فشارها و دردسرها (همون نگهبانان آستان) رو از سر بگذرونی تا بهت اجازه داده بشه که با آفرینش‌گر دست بدی!
آر
شرف دارم
 
 
بمونم پای تنهاییام.
بمونم و دیگه اعتماد نکنم.
بمونم و تف سربالا بندازم تو صورت خودم تا یاد بگیرم دلمو دست هر کسی ندم.
 
موندم پات
شاید ندیدی
ولي بودمبودیبودی تو فکرمتو قلبمتوآرزوهام
 
 
ولي گویامن پاک شدم
از دلت
از قلبت
از نگاهت
 
 
و من در همه حال سعی میکنمشاکر خدا باشم .
    نمی دونم این کت ابی مشهور چیه که من تنم کردم که دارم اینطوری سمت روشنی که نمی دونم به کدوم خرابه ای سرریز میشه حرکت میکنم ! نمی دونم این اشکال چین و معنی شون چی میشه ، انگار که فقط داری از یه تاریکی که نمی خای نگاهش کنی دور و دور تر میشی .
    مثل یه خونه که رو آتیش باشه ، حس خودم به خودمه ، اخه یعنی چی ، دقیقا همون لحظه ای که قراره زندگيم بشه لاکپشتی میگیرم مثل خرگوش تندرو میخابم ، حداقل اون خرگوش تندرو هست ، ما که با پراید هم نمی تونیم رقابت کن
من خیلی بدم . خودخواهم . چرا دوس ندارم جایی بری کسی خندتو ببینه. به من چه اخه‌ . همه چی بین ما تموم شده . 
 
باید آدم باشم . 
 
همه چی تموم شده. اگه به چشم معمولي نتوتی نگاش کنی میمیری. 
 
فکر نکن به سرنوشتی که اتفاق افتاده‌ . مسلما چیزی نیست که میخواستی. 
 
برای تو فقط یه دوسته که امروز و فردا میره دنبال زندگیِ خودش. 
 
تمام. 
سلام .
بالاخره تموم شد. اولين مرحله جدی زندگيم تموم شد .
 این تموم شد واسه کنکور فنی نظام جدید هست که میگم به خوبی تموم شد و توی دانشگاه ارم شیراز برگزار شد و ایشالا نتیجه خوبی هم داره.
و یه عذر خواهی میکنم برای اینکه این مدت نبودم . با عرض پوزش.در خدمت تون هستم ممنون میشم همراهی کنید .
دانلود اهنگ جدید و زیبا عاشقانه از مجید خراطها به نام حال دل من عجیبه باهات میره نفسم واسه نفسات با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang hale dele man ajibe bahat mire nafasam vase nafasat az Majid Kharatha
دانلود آهنگ حال دل من عجیبه باهات میره نفسم واسه نفسات
عاشق منم که مونده عطر تو روی تنم#>>؟/
هنوز به آب و آتیش میزنم کنار تو بمونم#>>؟/
آرامشم تویی که روز و شب درگیرشم#>>؟/
واسه تو از همه دست میکشم#>>؟/
گره خوردی به جونم#>>؟/
حال دل من عجیب
دارم فکر میکنم که آهنگ ها چیکار میکنن با روح آدمیزاد!
با گوش دادن یه موزیک ٥دقیقه ای.
چه جاها که نرفتم
چه کارها که نکردم :))))
با نت هاش رقصیدم 
با تحریرهاش اشک ریختم 
تو نقاط اوجش قلبم به لرزه در اومد. :)))
شهر هارو رد کردم و توی خیالم برات ترانه خوندم 
برات گلدون گرفتم و برام هوبی خریدی
کافه های کریمخان رو باهات زیر و رو کردم 
از شوق حضورت مدرس تا حقانی روجیغ کشیدم و ملودی صدات رو جا گذاشتم لابلای تموم شاخ و برگ های چنارهای تجریش:))))
از دست فروش ه
تقریبا می تونم بگم نا امیدی یه بخش جدایی نا پذیر این روزامه
یه نگاه به پاییز کردم دیدم کلن هیچکدوم از تست های مبحثای هندسه رو نزدم میدونید یعنی چی؟یعنی سه ماه تو هندسه عقبم اونم درسی که کلن برام تازست
ریاضی ۲ هفته شایدم بیشتره عقب افتادم
وقت ندارم و یک عالمه کارای غیر منطقی باید انجام بدم 
بدنم عجیببب خسته است و نمی کشه ،انگیزم صفره ،تمرکزم سفره،در مقابل درس خوندن واقعا کشش ندارم
احساس میکنم نمیشه یه دلم میگه ول کنم برم برای سال بعد یه دلم م
یادم نمیاد توى هیچ دوره اى از زندگيم اینقدر دلسرد بوده باشم، انگار واقعا دیگه کارى ندارم توى این دنیا، نه امیدى و نه انگیزه اى. حالا میفهمم عصبانیت و هر واکنش تند منفى هم نشونه زنده بودنه، اما حالا تنها واکنش من بغل کردن پتو و جمع شدن توى خودمه و فکر به اینکه کى به تهش میرسه این شربت حیات.
حتى دیگه نا ندارم در برابر کسى که محکومم میکنه به اینکه تقصیر خودته و یه حرکتى بکن، از خودم دفاع کنم. رسیدم به جایى که به همه حق بدم که فقط دهنشونو ببندن. 
وق
هر روز میرم سایت رشد تعداد تقاضاهای بهشتی و تهران و مازندران رو میبینم
هرروز به این فکر میکنم، دلم میخواد تهران و بزنم ولي از طرفی هم به این فکر میکنم اگر همین فردا زنگ بزنن بگن بیا باید چکار کنم و میگم ولش کن بذار فعلا همونجا بمونم هرروز میرم دیوار و اجاره ساختمونا رو میبینم و میرم پانسیونا قیمتاشونو میبینم و میبینم از پس هیچکدومشون نمیتونم بربیام یعنی نمی‌ارزه.
و هر روز به این فکر میکنم بیا دانشگاه و عوض کن و برو تو صف مازندران و برو سار
امروز جمعه ست . در حالی که فردا میانترم دارمدلم برای خونه تنگ شده
هوا این روزها خیلی خوبه و دوست ندارم تو اتاقم بمونم اما چه میشه کرد که شلوغی برنامه و سنگینی درسها اجازه بیرون رفتن نمیدن
تا یکم به خودت بیای روز تموم شده
شب هم که میرم سر کار :d :)))
ولي کلا روزهای باحالیه
بهار قشنگیه.دوستش دارم
هرجا رو نگاه میکنی سبزه ، زرده ، صورتیه ، و رنگارنگه *_*
و حتی احساس روزهای کنکورم رو هم دارم.منتظرم ببینم این مرحله از زندگی چی برام داره .
دوست دارم یه تا
تا حالا چندین بار وبلاگ زدم و بعد از چند وقت حذف کردم.
ولي این‌بار بلاگ جان اومدم که پیشت بمونم. اتفاقات خوب و بد زنگیم رو باهات در میون بزارم.
رسما تولد درخت جوان رو به همگی و خودم تبریک میگم.(الکی مثلا من خیلی طرفدار دارم).
به هرحال امیدوارم که اینجا کنار هم خوش بگذرونیم.
.
.
راستی دوست دارم از این به بعد در حد خودم به هم نوع های خودم کمک کنم. چطوری؟
خب من در حوزه رشته علوم انسانی، که رشته تخصصی خودم هست خیلی مطالعه کردم(البته هیچ وقت در حد یک مشا
بنیامین بهادری–راحت
راحت به خودت دادی منه بد پیله رو عادت وای چه کاری میکنه عشق یه آدم با دل آدم
من نمیتونم از تو دور بمونم حتی یک ساعت
چشمای تو یک طرف تموم دنیا یک طرف
من باشم و تو باشیو تموم دنیا یک طرف
این روانی هیچ کجا جز پیش تو عاقل نشد دنیاشو دادش به تو
نمیدونی چقد آسونه مردن براتو
نمیدونی چقد آرومه حسم باهاتو
تو اومدی همه قانون دنیام عوض شد تو اومدی یهو دیوونه دیوونه تر شد
دیوونه تر شد
چشمای تو یک طرف تموم دنیا یک طرف
من باشم و تو باشیو ت
متن آهنگ روزبه بمانی بنام یعنی تموم
 
یعنی تموم حس میکنم این آخرین روزای با هم بودنه
یعنی تموم باید برم وقتی دلت با رفتنه
میروم ولي هرجا برم رویای تو صد ساله دیگه ام با منه
میروم ولي یادم بیوفت هرجا چراغی روشنه
من آرزویی بعد تو ندارم بخوام کنار تو بزارم بری
دووم نمیارم این زندگی رو بعد تو نمیخوام
آخه برام همه دنیام تویی دارو ندارم
میری تحمل میکنم تنهاییو با اینکه میدونم دلت با خونه نیست
میری میمونم بهت ثابت کنم هرکی تحمل میکنه دیوونه نیست
رو
من همون بیچاره ایم که با 86 درصد زیست و با73 درصد شیمی قراره پشت کنکور بمونم
خدایا خیلی درد داره خیلی 
خیلی درد داره 
هیشکیو ندارم کنارم باشه 
همش باید درد بکشم و درد بکشم 
انقد درس خوندم نیمه نابینا شدم 
خداا چرا انقد نفس کشیدن درد داره؟ 
چرا انقد زندگی کردن درد داره؟ 
دو سال  بدترین دردارو به جون خریدم دو سال تا مغز استخون درد کشیدم 
هنوزم ادامه داره 
همش به خودم میگم محکم باش دختر محکم باشه دیگه چیزی نمونده 
ولي حقیقتش اینه که این دردا هیچ
بهدا ببخشین زنگ زدی من نتونستم درست و حسابی باهات حرف بزنم
این چند روز خیلییییی درگیر بودم و سخت مشغول ان شاالله فردا یک بخشی از کارهام تموم میشه و میرسم به یک بخش بزرگ تر و سخت تر
خیلیییی خوشحالم که بهتری، ان شاالله دیگه هیچ وقت مریض نشی
تموم شد همه چیز تموم شد
آزاد آزاد شدم از هر آنچه که فکرشو بکنی از ترس از حرفهای دیگران از ترس از پسرفت از ترس از بدگویی کردناشون از ترس از زیرآب زدناشون از ترس از رعایت حجاب نردن.
حالا آزاده و رها هستم 
آزادم از زنجیرهابی که مسئوليت بهم بسته بود
خدایااااااا هزاران هزارا بار ازت ممنونم 
دد پوست خودم نمیگنجم
تمام تلاشم رو میکنم به عهدهایی که باهات بستم پایبند باشم
این روزا حالم خیلی خوبه .
عاشق این خنده هایی هستم کا تا یادت میاد توی ذهنم ناخ
سلام
اول از همه بگم بابت نبودن هام عذر میخوام.
عمه شدنت مبارک-!
روز و شبم شبیه بیماران روانی شده که از پشت پنجره آسایشگاه بیرون رو نگاه میکنند
با این تفاوت که اونا پرستار و قرصهایی دارند که آرومشون میکنه ولي من نه
دیگه باورم شده که بعد از رفتنت از زندگيم آب خوش از گلوم پایین نرفت
کاش امسال تموم میشد.چقدر این نفس های آخر سال سنگین شده
چندین بار نوشتم و پاک کردم. از نق زدنام از این روزهام از تنهایی هام از ضعیف شدنام.
گاهی به ذهنم میرسه گو
سلام !
سلام به وبلاگ تنهای غریبم ! سلام به جایی که خونده نمیشه ! سلام به خلوت خیال انگیز خودم !
سال نو مبارک ! چند روز از بهار هم گذشت و اونقدر سرم شلوغ بود که دیگه حتی هوس نوشتن هم به سرم نزد ! 
زندگيم یه جورایی خیلی تغییر کرده . خودمم شاید تغییر کردم . خداراشکر که این چند وقت داشتمت . چه زجری کشیدم سال گذشته . ولي خداراشکر که سپری شد اون دوران . خداراشکر که حال دلم خوبه این روزا . خداراشکر که می تونم چند روز یه بار یه دل سیر باهات حرف بزنم و انر
تمام امروز رو درگیر عکاسی و ادیت کردنشون بودم تموم شدن البته چهارتا دیگه باید بندازم که اسونن و سختی ای ندارنو سریع انجام میشن. امشب تموم میکنم که فردا کلی کار دارم امروز هیچ کار دیگه ای نشد انجام بدم و این وحشتناک بود. خیلی وحشتناک همش یه بخشی از ذهنم درگیر بود. چه فایده درگیر بودن دردیو دوا نمیکنه. من عقب موندم امروز هم ۲۳ اردیبهشت بود. اما کاری ازم بر نمیاد شاید بعد تموم شدن عکسا تا صبح بیدار بمونم. شایدم بخوابم صبح زود پاشم و شروع کنم. میدون
دانلود آهنگ از مرتضی جعفرزاده جدید غمگین و احساسی به نام سلطان قلب بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها بمونم کوه دردم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang Morteza Jafarzade – Slotane Ghalb – Khabar Dadan Ke Yaram Yar Gerefte
دانلود آهنگ مرتضی جعفرزاده سلطان قلب : بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها بمونم کوه دردم
خبر دادن که یارم یار گرفته دلم از دوریش ماتم گرفته
دیگه یاره وفا داری ندارم دلبرم رفته دلداری گرفته
بیا ای بهترین درمان قلبم نذار تنها
روزی یکی دوبار آرزوی مرگ میکنم
از خودم و زندگيم حالم بهم میخوره با خودم فکر میکنم 
یعنی فقط من اینطورم؟!؟! 
بخدا خیلی سخته زندگی با یه مرد روانی
مجبورم انگار!!!! 
هیچ راه خلاصی ندارم!!!!! 
پشتوانه ندارم، همین!!! 
کاش سر قضیه خیانتش همه چی و تموم میکردم
کاش وقتی دوباره به اون زنیکه زنگ زده بود تموم میکردم
کاش بمیرم تموم شه فقط
خستم، میدونم همه فکر میکنن من مقصرم
بزار هرطور میخوان فکر کنن ای کاش انقدر مرد باشم بتونم بزنم زیر همه چی
من مدام در حال غر
کتاب باهات راحت یه هفته حرف داردی رحیم زاده

از این روزایی که دور از تو رد شداز این شبهای رفته حرف دارمیه دریا حرف ماسیده تو سینه مباهات راحت یه هفته حرف دارم
 
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
دوباره دیوونه شدم و نمی دونم با این فقدان چه کنم. از صبح به خودکشی فکر می‌کنم و راه حل نهایی برام همینه. دیگه خسته شدم از این گدایی محبت و دوست داشتن و دوست داشته شدن طبعم رو نمی‌تونم تغییر بدم و حالم هر روز بدتر می‌شه و لجن درونم نمایان تر و بیشتر از خودم بدم می‌آد. خسته شدم . خسته‌ام. توان ندارم برای ادامه و دلیل و اراده ای هم نیست. فقط می‌خوام این مزخرف زندگی به پایان برسه می‌دونم افسرده ‌ام اما مهم نیست، افسرده نباشم اوضاع چه شک
قرار بود اسفند شلوغ ترین روزای من باشه. قرار بود کل هفته رو درس بخونم تا بتونم تو عید یکم وقت خالی! داشته باشم. قرار بود هفته اخر اسفند بیام تازه خیابون طالقانی رو متر کنم برا خرید. قرار بود امسال سفره هفت سینو من بچینم بالاخره. قرار بود خیلی چیزا. قرار بود دیگه مجبور نشم انقد خونه بمونم. قرار بود دیگه انقدر سرم خلوت نشه که بفهمم چقدر حالم خوب نیست. قرار بود این ویروس تا ١٥ فروردین بره. من روانی میشم اگه نرم بابل. من دیگه طاقت این روزا رو ندارم. من
من ساکت نیستم که سر حرف رو باهات باز نمی‌کنم.من جدی نیستم که بهت لبخند نمی‌زنم. من بیکار نیستم که همیشه من رو نزدیک خودت می‌بینی. من نگاهم به همه نیست که همیشه باهات چشم تو چشم میشم. من خجالتی نیستم که جواب سلامت رو دیر میدم. من ازت بدم نمیاد که نادیده‌ت می‌گیرم.من دوستت دارم.
دوباره درست همینجا ک حس میکردم کاملا تموم شدی برام،
دستم دوباره لغزید روی پروفایلت!
و دلم دوباره لرزید
چرا هربار یه نکته جدید کشف میکنم؟
الان ک کاملا نا امیدم از داشتنت
این چ کار مسخره ایه ک با زندگيم دارم میکنم؟؟
چرا با دستای خودم دارم نابود میکنم آیندمو؟
تو خوب.تو دوست داشتنی.تو برای من معیار تموم!
وقتی نمیشه ینی نمیشه!!!
چرا انقدر دیوونه بازی میکنم؟!
ا اخه شمارتم اینهمه وقته پاک کردم!
چرا تو سرچ تلگرامم میاد اسمت
چرا اراده ندارم
چرا بازم
تشخیص نمیدم که داشتن مسخره ام میکردن یا نه.
فقط دلم میخواد بشینم وصیت نامه ام رو بنویسم و یه برچسب خوشگل بزنم تهش و چشمام رو ببندم و لبخند بزنم و همین. 
چرا نمیشه همه اش؟ این دنیا دریای خونه. نمیتونم بیشتر از این توش بمونم، چرا درک نمیکنن؟ چرا تموم نمیشه؟  
بازی ای که دوستش ندارم، قبولش ندارم، بازی من نیست. اگه توش بازی نکنم بازنده نیستم. اگه بازی کنم حتی برنده هم بشم برنده نیستم. این بازی من نیست حتی اگر اسبابهای بازیش تکه پاره های روح و ایمان و جان و روان من باشه، چون دوست ندارم اسباب بازی باشم.
دیگه بسه. دیگه بسه. 
اون چیزی که خواستهء من طلب من و حق واقعی منه اینه که این بازی تموم بشه. برای تموم شدنش نقشه کشیدن لازم نیست، فقط تمام شدن. همین. 
و اگه برای این، فقط لازم باشه که از اینجا برم یا دیگه ن
امروز برای بار چندم حروف اسمشو سرچ کردم اما نبود این آیدی دیگه وجود نداشت.نبودنش و این‌که می‌دونم می‌تونم پیداش کنم و باهاش حرف بزنم اما جرئتش رو ندارم اذیتم می‌کنه و بهم احساس ضعف می‌ده.
دلم می‌خواد برم باهاش حرف بزنم، بهش بگم متاسفم که با احساسات نپخته‌م و هیجاناتی که همیشه ادعای کنترلشون رو دارم اما حقیقت این نیست بهت فرصت حرف زدن ندادم و فقط گفتم نمی‌دونم چرا این‌جام.
فقط فرار کردم بدون این‌که صبر کنم بدون این‌که به تو هم فرصت حرف

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها