نتایج جستجو برای عبارت :

بوسه مشاورهونگ جوونgo

کتاب جیغ های صورتیشاعر: ژاله افشاری مقدم

تنِ کبود شیونش به بوسه فکر می کندشکنجه های در تنش به بوسه فکر می کندبه لحن عاشقانه اش دوباره ترس می پردولی زبانِ الکنش به بوسه فکر می کندزنی که رقص موی او اسیر سایه ها شدهصلیب دور گردنش به بوسه فکر می کندزنی که زیر چادرش بهار رخنه کرده استگلِ کنار دامنش به بوسه فکر می کنداز آخرین دریچه ها به عشق خیره می شودو چشم های روشنش به بوسه فکر می کنددر انتهای جاده ها به شهر عشق می رسدهمیشه قبلِ رفتنش به بوسه فک
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از روزیاتو : بوسه و بوسیدن شاید یکی از ساده ترین راه ها برای ابراز محبت و علاقه و ایجاد پیوند با یکدیگر باشد، اما حقایق جالب زیادی درباره ی همین بوسه های ساده وجود دارد که اغلب ما از آن بی خبریم. مثلاً شاید ندانید که بوسه فواید و مضرات مختلفی برای بدن ما دارد یا اینکه ما هم علم بوسه شناسی داریم و هم فوبیای بوسه. با چند حقیقت جالب درباره بوسه همراه باشید.
ادامه مطلب
جاری شدی به جاده
اشک از دو چشم جاری
گفتی که می‌آیم، من منتظر اینجا
جاده‌ چه بخشنده است
مرغ دلم جز تو رازق نمی‌خواهد
دانه ز دست غیر هرگز نمیگیرد
مرغی که آشفته است
مرغی که بیمار،
مرغی که پر‌خنده‌ است
من در تکاپوی
طبخ دو تا بوسه‌ام
یک بوسه‌ی خوش طعم
گویی کباب‌دنده‌ است
یک بوسه رنگی
از نسل سیب سرخ
خوشمزه و شیرین
از عشق آکنده است
 
دلم بوسه های بی هوا می خواهد
از همان هایی که میان لبهای تو تلمبار شده
و سهم من است!
 
"امیر ارسلان کاویانی"
 
 
پ.ن1:
بانو
من شاعرم
مبادی آداب نیستم!
گاهی رندانه و مستانه
پا می کوبم
بوسه می م!
 
"امیر ارسلان کاویانی"
 
پ.ن2:
صورتش پر است از بوسه.
او که خندید
دنیا خندید
عشق خندید
خدا هم خندید و من.
مثل باران یک ریز بوسیدمش!
 
"حامد نیازی"
تا حالا در مورد تاثیر بوسه بر مردان و حتی بوسه مورد علاقه مردان فکر کرده اید؟ این سوال که مردان چه نوع بوسه ای را دوست دارند میتواند نوع زندگی و کیفیت آن را تغییر دهد. بوسیدن مرد زندگیتان می تواند برای او یک تجربه گیج کننده باشد و به یاد ماندنی باشد. قبلا در سایت ویکی روان در مورد جملاتی که مردان را دیوانه می کند صحبت کردیم و در این مطلب قصد بررسی بوسه مورد علاقه مردان بپردازیم.
منبع مقاله : گاز گرفتن همسر نشانه چیست
ادامه مطلب
بوسه ای بر این سر بدبختی را پاک می کند
سرت را می بوسم.
بوسه ای بر این چشم بی خوابی را می برد
چشمت را می بوسم.
بوسه ای بر این لب عمیق ترین تشنگی را فرو می نشاند
لبت را می بوسم.
بوسه ای بر این سر خاطره را پاک می کند
سرت را می بوسم.
| مارینا تسوتایوا |
نگاهت مثل احمد شاه بعد از آخرین بوسه 
شبیه آدمی خود خواه بعد از آخرین بوسه 
 
مرا وقتی که بوسیدی درست آن روز فهمیدم
جدایی می‌رسد آنگاه بعد از آخرین بوسه 
 
پشیمان میشوی حالا چرا دیگر از این کارت؟
پشیمانی ندارد راه بعد از آخرین بوسه 
 
شب سردِ زمستان و من و گرمیِ آغوشت.
به یاد برف بهمن ماه بعد از آخرین بوسه 
 
فراری بوده ای از من همیشه هر کجا بودم 
من و هم صحبتی با چاه بعد از آخرین بوسه 
 
نمی‌خواهد دلم چیزی به جز لب های شیرینت 
فرار از درس و دا
‏پس که لطف می‌کند؟ 
 کی پوست سیمای تو را، به بوسه، می‌درد ‏
تا نور، فرو ریزد و 

 آهسته، شکر شود؟ ‏
من! من که بوسه‌ام، ترسناک‌تر از یک امضاست.
 ‏هوای روشن را تایید می‌کنم، و قیام را، از روی صندلی
 ‏بخاطر بدرود.
 ‏- بیژن الهی
دانلود آهنگ جدید پیام قائدی به نام بوسه
Текст песни Boose Payam Ghaedi
منو بایه بوسه از این حال دربیار منو با یه خنده از این حال دربیارПоцелуй меня, так что теперь со мной со смехом
منو با نگاهی ببر به راهی که تو شروعشی که تو پایانشیВзгляни на то, как ты начал, что ты закончил
منو بایه بوسه ببر به حادثه اونجا که پر از حوادثه

ادامه مطلب
شب است و پنجره ها خفته اند
تو نیز پلک ها بر هم بگذار
که قاصدک بوسه هایم را
روان کرده ام به شهر باران ها
تا که شاید رویاهایمان
در این سکوت پر غوغای ظلمت
دیدارشان تازه شود
به مهر
زیر نور ماه 
.
.
.
بوسه هایم نذر چشمانت

روح وحشی
1:07 بامداد 
انسان موجودی با عادت ها و رفتارهای پیچیده است که حتی خودش هم نمیداند این عادات چرا و چگونه پدید آمده اند. شاید تا به حال به اینکه بوسیدن چطور به وجود آمده و به یک عادت همگانی بدل شده فکر نکرده اید. در مواقع مختلفی از بوسه و بوسیدن استفاده می کنیم، زمان شادی، دلتنگی، غم و اندوه یا .
آنچه که مسلم است بوسیدن از لحاظ روانی ما را تحت تاثیر قرار میدهد به همین خاطر است که بوسه به در حالات مختلف روحی روانی جای خود را باز کرده است. روزیاتو مقاله ای نوشته
*سحرنوشت ۶*آسمان بوسه زد به روی دلتربنا آتنا سبوی دلتیاد تو از خیال شهر گذشتمست شد کوچه‌ها به بوی دلتاستخاره زدم به چشمانتتا شوم گرم گفتگوی دلتکنج خانه، دخیل سجاده ستعاشقت غرق جست و جوی دلتاشهد انک خدای منیاشهدُ روی من به سوی دلتتشنگی در دلم زبان واکردروضه ای خواند با گلوی دلتروضه تا سمت علقمه پیچیدمشکی افتاد روبروی دلت با خودش گفت با غم بسیار:نرود کاش آبروی دلت!بغض سنگین توست باران شدمن بمیرم، چه هاست توی دلت!به خودت میدهم قسم شایدبپذیری
مجموعه : فال و طالع بینی
فال بوسه بر اساس ماه تولد افراد
فال بوسه بر اساس ماه تولد افراد در ادامه برای علاقه مندان به فال آماده شده است. اگر چشم مدخل روح باشد، آنوقت میتوان گفت که لب هم راهرو ذهن اسـت. مــا افکار خود را با یک لبخند انتقال میدهیم، عشق را در کلمـات می گنجانیم و علایق خود را با بوسه ابراز می نماییم. در یک بوسه مطالب عمیقی وجود دارد که بیان آن ها فرای لغات و کلمات است.
 
برج حمل (فروردین)بوسه های شما تند و سریع و بسیار پرحرارت هستند ک
گرفت خواهم زلفین عنبرین ترا
به بوسه نقش‌کنم برگ یاسمین ترا
هر آن زمین که تو یک ره برو قدم بنهی
هزار سجده برم خاک آن زمین ترا
هزار بوسه دهم بر سخای نامهٔ تو
اگر ببینم بر مهر او نگین ترا
به تیغ هندی گو: دست من جدا بکنند
اگر بگیرم روزی من آستین ترا
اگر چه خامش مردم که شعر باید گفت
زبان من به روی گردد آفرین ترا
کسی که با تو سر خم نشسته مرتد نیست 
که مثل چشم تو در ساقیان سرآمد نیست 
  چه دوزخی چه بهشتی که در همه حالات
  کسی که شاعر چشم تو شد مردد نیست 
تو را به بوسه قسم دادمت نپرهیزی  
که جمع بوسه و پرهیز با تو مفرد نیست 
  تو آتشی و تنت گرمخانه غزل است 
جهان با تو مرا می جهنّمد بد نیست   .
 
 
جاویدان رافی
یا لطیف.
 
از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشم
هنوز پیرهنم را، نشُسته می پوشمهنوز بوی تو از تار و پود زندگی ام
نرفته است که خود را به عطر بفروشمعجب مدار، از این جوششی که در من هست
که من به هرم نفس های توست که  می جوشمکجا به پیری و سستی و ضعف روی آرم
منی که آب حیات از لب تو می نوشمبه بوسه ای که گرفتم در آخرین لحظه
برای بوسه ی دیگر دوباره می کوشم.
آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز آخر مراشناختی ای چشم آشنا چون سایه دیگر از چه گریزان شوم ز تو من هستم آن عروس خیالات دیر پا چشم منست اینکه در او خیره مانده ای لیلی که بود ؟ قصه چشم سیاه چیست ؟ در فکر این مباش که چشمان من چرا چون چشمهای وحشی لیلی سیاه نیست در چشمهای لیلی اگر شب شکفته بود در چشم من شکفته گل آتشین عشق لغزیده بر شکوفه لبهای خامشم بس قصه ها ز پیچ و خم دلنشین عشق در بند نقشهای سرابی و غافلی برگرد . این لبان من این جام بوسه ها از دام بو
نه، صحبتی از عشق نیست. صحبت از نور سپیده، افتاده به دالانِ نمورِ قلب است. آن اتفاقی که رخداد، در طولایِ سرنوشتش نیست، آن اتفاق که نمی‌افتد.
عرصه‌ی پهناورِ زیستن، وقتی مجال بودن ندارد می‌شود ما. باشد، هر چه بادا باد، بوسه‌ات آباد 
یک نفر گفت: هر مردی که تو را می بوسد، دریایی می شود میان ما. می فهمی؟ 
یک نفر گفت: هر مردی که مرا می بوسد یادم می آورد مرا نبوسیدی. 
یک نفر گفت: هر مردی که زنی را می بوسد بخشی از روح خود را از دست می دهد. 
یک نفر گفت: هر مردی که او را می بوسد باید بداند چقدر خوشبخت است. 
یک نفر گفت: هر مردی که زنده است، باید بوسیده شود. چرا که مردنش قطعی است. 
یک نفر گفت: هر مردی که با عشق بوسیده شود، بعد از آن بوسه دوباره زاده می شود. 
یک نفر گفت: هر مردی که زنی را با عشق
بوسه کمپین هلیل بر دستان مسئولین شرافتمند. https://t.me/haliljazmorian1395                                                     به نام خدا یکی از وکلای با سابقه جیرفت از قول آقای کارزاری قاضی دادگاه تجدیدنظر کرمان تعریف  کرد :  در زمانی که رئیس دادگستری بردسی
ادامه مطلب
بوسه کمپین هلیل بر دستان مسئولین شرافتمند. https://t.me/haliljazmorian1395                                                     به نام خدا یکی از وکلای با سابقه جیرفت از قول آقای کارزاری قاضی دادگاه تجدیدنظر کرمان تعریف  کرد :  در زمانی که رئیس دادگستری بردسی
ادامه مطلب
شما اما اگر توانستید ببوسید تمام گونه‌های از گریه خیس شده را؛ به‌خصوص اگر هوا سرد و تاریک بود و برف می‌بارید. ببوسید تمام چشمان از انتظار کم‌نور شده را. تمام لب‌های مشکوک به بوسه را. تمام دست‌های پاک آلوده شده به تن یار را. تمام قلم‌های از معشوق نوشته را. تمام چین‌های افتاده از انتظار بر پیشانی‌ها را. من نتوانستم اما اگر شما توانستید ببوسید تمام زخم‌های عاشقان را؛ که از بوسیدنی‌تر در جهانمان وجود ندارد.
دارد آن بوی هم آغوشی تو آغوش من،
بوسه ات مهر خموشی لب خاموش من.
غصه ها با بوسه ها از دل رود چون قافله،
می برد یاد خوشت از سر خیال و هوش من.
دیدة بیدار دارم، دولت بیدار نه،
حرف زیبایت نیاید لحظه ای بر گوش من.
خنده های شکّرینت لذّت شعر ترم،
آتش قلبت شرار این دل پرجوش من.
آشنایی کرده ای با دشمن غدار من،
طعنه های دشمنم باری شود بر دوش من.
شیشة قلبم شکستی و خمارت در دلم،
شوق وارستن ندارد از دل خون جوش من.
شده با خواندن بیت غزلی گریه کنی؟
یا که در حسرت حس بغلی گریه کنی؟
به دلت بارشی از غم، به لبت خنده زنی 
ظاهرت شاد نشان داده ولی گریه کنی؟
خنده ی تلخ کند، زرد شود رخسارت
شهره ی شهر شوی و مثلی، گریه کنی؟
هوس بوسه ای از لعل لبش داشته و
بهر یک بوسه ی قند و عسلی گریه کنی؟
شده دیدار رخش را به دلت وعده دهد
نکند وعده ی خود را عملی، گریه کنی ؟
بعد دیدار شود، شهر دلت زله خیز
یا غرورت شکند چون گسلی گریه کنی؟
لاادری
من این جا هستم: t.me/minimugraphy
من که شک کرده ام به چشمانمکه چگونه تو را نمی بینددخترت به بوسه محتاج استبوسه ای از لبت نمی چیندال س لا م عل یک یا م ظ ل وممن زبانم به لکنت افتادهگوشواره به روی گوشم نیستزجر ملعون به دخترش دادهروی ناقه نشسته بودم که دشمنت رسید و هی هل دادمن کجا شکل پیرزن هستمتازه دندان شیری ام افتادسر بازار دیدنی بودیمجشن و هلهله ها به پا کردندبین کوچه پس کوچه ها مردمخارجی مرا صدا کردندبه کسی من نگفته ام جز توماجرای سکینه را بابادلقکی میان بزم شراب .عمه جان م
در جهان عشق سلطانت کنم،
آنچه خواهی، جان من، آنت کنم.
جا دهم در مردم چشمم ترا،
تا ز چشم غیر پنهانت کنم.
ریزی باران ملامت بر سرم،
بوسه باران، بوسه بارانت کنم.
 چیده گلهای مراد خویش را،
دسته-دسته زیب دستانت کنم.
پردة دل کرده پای انداز تو،
در دل و در دیده مهمانت کنم.
روز مرگم تو میا، شرمند ه ام،
چون ندارم جان، که قربانت کنم.
 
وطن عشق تو افتخارم 
وطن در رهت جان نثارم 
وطن عشق من هم وطن جان من 
وطن روح من عز و ایمان من 
وطن در رهت جان نثاری کنم 
به خاکت ز خون لاله کاری کنم 
چه ارزش بوَد در رهت جان دهم 
به خاکت ز خون لاله کاری کنم 
زنم بوسه بر بیرق و خاک تو 
بنازم به شیران بی باک تو 
وطن عشق من .
دیده حسن روی تو دیده منور  میشود،
عالم از بوی خوش مویت معطر می شود.
گرد دامان تو گردم، دامن افشانی ز من،
سر به سودایت زنم، درد سرم سر می شود.
دیده چشمان ترت چشمان من تر می شود،
بوسه از لبهای تر گیرم، دلم تر می شود. 
آبرویم ریزی و از تو نشویم دست هیچ،
آبرو با آب جو گرچه برابر می شود. 
تشنه تر گردم، ببوسم از لبان تشنه ات، 
بوسه خوش باشد برایم، مرگ خوشتر می شود.
کاش با چشم دلت بینی جهان عشق را، 
پیش چشمانت جهان از عشق دیگر می شود.
 
بوسه ها را خاویاری کن بکش آتش مرا
آتشینی،روی دست تو دگر مشروب نیست
در نبودت حال من بد هست بدتر میشود
تو که باشی در مدار زندگی آشوب نیست
دیده در راه تو دارم نیست از رویت خبر
صبر و طاقت نیست دیگر دوره ی ایّوب نیست
گوشه ی باغ است و یاران نیز دورم کرده اند
با نبودت حوصله تنگ و زمان مطلوب نیست
با دو گیلاس از تو حالم میشود افسانه ای
جای حاشا نیست وقتی حال انسان خوب نیست
دوستت دارم و تنها با تو راضی میشوم
عاشقان را ترس از شلّاق و از سرکوب نیست
می‌شدی و به می‌رساندی‌ام. لب‌هایم در طواف بوسه به دور پاهایت، آن پاهای سفیدت. لب‌هایت که بوسیدن نمی‌دانستند اما به هنگام بوسیدن به الهه‌ی بوسه می‌ماندند. آبشار موهای سیاهت که روان می‌شدند بر روی کپل‌هایت و منی که جز سجده در برابر زانویت چه کاری می‌توانستم کرد؟ ناله‌های شهوتناک آمیخته به درد تو که فضای اتاق را پر می‌کرد و انگار، تمام اجزا و اشیای اتاق در مشاهده‌ی تو و تنها منی که توانایی لمس تو را داشتم. دستانم، آلوده‌ی خی
 (Artist: Exo | Music Name: Electric Kiss | Genre: Pop | Released: 2018 | Album: Countdown | EXO - Electric Kiss (Music Video

هنرمند: اکسو | نام موزیک: بوسه الکتریکی | سبک: پاپ | تاریخ انتشار: 2018 | ملیت: کره جنوبی
دانلود موزیک ویدیو کره ای گروه (اکسو) EXO با نام (بوسه الکتریکی) Electric Kiss
ادامه مطلب
جادوی کلمات بر کسی پوشیده نیست، مرد و زن دوست دارند حرف های زیبا از یارشان بشنوند. تاثیر این جملات بر افزایش کیفیت رابطه جنسی هم بسیار مشهود میباشد. در ادامه این مقاله به بررسی جملاتی که مردان را تحریک می کنند میپردازیم. همراه ما باشید.
بررسی جملاتی که مردان را تحریک می کنند
من عاشق بوسه های آتشین تو هستم
مردان عاشق این اند که بدانند بوسه هایشان آتشین و غیرقابل مقاومت هستند. هنگامی که شما بوسه های او را تحسین می کنید یعنی دقیقا چیزی که شما را
دانلود آهنگ جدید علی مولایی حسرت بوسه
Download New Music Ali Molaei Hasrate Booseh
آهنگ جدید علی مولایی بنام حسرت بوسه
دلم تنگه تو این سینه تو روزای قرنطینه آخه بوسه ی تو درمون این عاشق غمگینه
خالی شده آغوشم ولی نمیشه فراموشم آخه لمس تو بی واهمه در همهمه تضمینه
 
ادامه مطلب
خوووووبببببببببببببب
جونم براتون بگه کههههههه
مهسا اومدهههه!! بعععععله بالاخره مخاطب خاص بلاگ مو دوباره بعد حدود یک سال از نزدیک میبینمش و چه قدددددددددددددددر خوشحالم از این که بازم حضورا میبینمش و کلی میشینیم و حرف می زنیم و میگیم و میخندیم واییی خدا جاتون خالی خوهد بود جای کی دقیقا>؟! ;) :))))
هیچی دیگه خواستم نشونه بذارم یادم نره این اتفاق خوبو که براش خاطره ای ثبت کنم بعدا توی دفتر خاطراتم
راستش این روزا خیلی روزای خوبیه
خدایااااا
خوووووبببببببببببببب
جونم براتون بگه کههههههه
مهسا اومدهههه!! بعععععله بالاخره مخاطب خاص بلاگ مو دوباره بعد حدود یک سال از نزدیک میبینمش و چه قدددددددددددددددر خوشحالم از این که بازم حضورا میبینمش و کلی میشینیم و حرف می زنیم و میگیم و میخندیم واییی خدا جاتون خالی خوهد بود جای کی دقیقا>؟! ;) :))))
هیچی دیگه خواستم نشونه بذارم یادم نره این اتفاق خوبو که براش خاطره ای ثبت کنم بعدا توی دفتر خاطراتم
راستش این روزا خیلی روزای خوبیه
خدایااااا
 داریوش_به نام من
ریتم: 4/4         گام: B
Am      B        Em       B
ببین تمامِ من شدی اوج صدای من شدی
B        C       D       Em
بتِ منی شکستمت وقتی خدای من شدی
Am         Em           B
ببین به یک نگاه تو تمامِ من خراب شد
B       C       D         Em
چه کردی با سرابِ من که قطره قطره آب شد
C          D          Em
به ماه بوسه میزنم به کوه تکیه میکنم
B               C            D
به من نگاه کن ببین به عشق تو چه میکــــنم
C        Am            B
منو به دست من بکش به نام من گناه کن
B    Am
یه تیکه شعر از حامد ابراهیم پور پیدا کردم که منو برد توی یه خاطره خیلی کمرنگ رو به فراموش شده. 
[تو را به گریه قسم بازگرد. آن بوسه برای اینکه خداحافظی کنیم، نبود.] 
نشسته بودیم توی یه اتوبوس قدیمی با پرده های آبی چرک. منتظر بودیم تا بقیه مسافرا بیان که همشون پسر بچه بودن که باید می رفتن اردو. باید می رفت. نمیشد که با من بیاد. اومده بودم که بمونم و موندگار شیم. ولی منو راهی می کرد. دستم رو گرفته بود و زل زده بودیم به هم چه حس عجیب و تکرار نشدنی ای
به خیالم تنها بوسه ای و آغوشی ! 
چه میدانستم که میدَرَد،بکارت روح آشفته ام را !
بر وزن درد ، هم رنگ لعنت ! 
و چه میدانستم که من میمانم و ذهنی ملتهب
از تهوع صبحگاهی یک زن !
آبستن شوریدگی لعنت 
و خون خشکیده ام ، تحفه ی آخرین دیدار
قابله را خبر کنید !  
غم برای رسیدن به سینه ها گُر گرفته ام ، امان نمیدهد !
گرگ ها را به میلاد طفل من دعوت کن و بند ناف را 
به دندان کفتار پیری از جانم بیرون بکش !
لالایی کودکم ! 
لاشه ی تو،ته مانده ی عشق،کودکم ! 
تو مرا به انزو
 ‍ عاشقم…
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی……
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم
به کسی
امروز بصورت اتفاقی آهنگ جدید شاهین نجفی به اسم "آخرین بوسه" رو گوش کردم که بابک امینی هم باش همکاری کرده بود و میتونم بگم که تحت تاثیر قرار گرفتم چون واقعا کار قشنگی بود و لذت بردم انگار تک تک لوکیشنای توی شعرو یه بار دیگه از نزدیک لمس کردم.
DOWNLOAD
گاھی ما زن‌ھا نه از اون‌حرف‌ھای عاشقانه‌ی آن چنانی می‌خوایم، نه فلان دیالوگ فلان فیلم تاپ ھالیوودی رو و نه حتی از اون بوسه‌ھای عاشقانه‌ی روی کشتی تایتانیک و امثال اون رو گاھی وقت‌ھا ما زن‌ھا فقط یه آغوش گرم می‌خوایم با بوسه‌ای آروم روی پیشونی و زمزمه‌ای عاشقانه که بگه: نگران چی ھستی من کنارتم»
من را دوست داشته باش؛در امتدادِ زمان،از شکوفه بارانِ درخت هاتا عرق ریزانِ گل هااز خش خشِ زرد و نارنجی ها زیرِ قدم هایِ دخترکان عاشقتا نفس هایِ گرم پسرک رویِ دستهایِ از سرما قرمز شده معشوقش.من را دوست داشته باش؛اندک و فراوانش مهم نیست،من را در گذران فصل هاهمچون روزِ اول دوست داشته باش.با هر بوسه ؛حسی شبیه اولین بوسه را تویِ رگهایت حس کنو با هر بار دیدنمبازفکر کنکه معشوقت حتمااز جایی جز زمین آمده.من را دوست داشته باش؛در امتدادِ شبهایِ طول
خوشحالم اولین بوسه‌م با تو بوده. خوشحالم اولین کسی که بغلم کرد تو بودی. تنها کسی که بغلش خوابیدم.‌ خوشحالم. که امشب که پسره لبامو بوسید، از ته دلم راضی بودم فرستم نیست، که فرستم با تو بوده. در حد شکر کردن خوشحالم. اینکه اولین بوسه‌م با 'تو' بوده ،صرف نظر از هر چیز دیگه‌ای، خوشحالم میکنه.
میدونی چی خوشحال ترم میکرد اما؟ که نون تو میبودم. نونِ 'تو'. نون تو میبودم و امشب نمیذاشتم بغلم کنه، گردنمو ببوسه و لبامو. کاش نون 'تو' میبودم.
 
راستش اومدم همو
من چلچراغ خانه‌ی پیراهنت باشمروزی کنارت همدمت عشقت زنت باشم
ای وای فکرش را بکن بین همه خوبانآخر ببینی من فقط وصل تنت باشم
شب‌های سرد زندگی حتی اگر آیدمن همدم دردت چراغ روشنت باشم
می‌خواهم اینجا باشی و هرشب کنار تودر حال عشق و مستی و بوسیدنت باشم
من آرزویم بود جای شانه‌ات بودمیا اینکه جای دکمه‌ی پیراهنت باشم
ای کاش من حس لطیف شعر تو بودمیا کاش می‌شد بوسه‌ای بر گردنت باشم 
چیز زیادی از حضور تو نمی‌خواهممن قانعم باشی و غرق دیدنت باشم
با ا
شکوفه‌های هلو رسته روی پیرهنت
دوباره صورتیِ صورتی‌ست باغ تنت
دوباره خواب مرا می‌برد که تا برسم
به روز صورتی‌ات ـ رنگ مهربان‌شدنت ـ
چه روزی آه چه روزی! که هر نسیم وزید
گلی سپرد به من پیش رنگ پیرهنت
چه روزی آه چه روزی! که هر پرنده رسید
نکی به پنجره زد پیشباز درزدنت
تو آمدی و بهار آمد و درخت هلو
شکوفه کرد دوباره به شوق آمدنت
درخت شکل تو بود و تو مثل آینه‌اش
شکوفه‌های هلو رسته روی پیرهنت
و از بهشت‌ترین شاخه روی گونه‌ی چپ
شکوفه‌ای زده بودی به
دانلود آهنگ جدید محسن نامجو ای بوسه هات
دانلود آهنگ محسن نامجو به نام ای بوسه هات کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده ای بوسه هات با صدای محسن نامجو از جوان ریمیکس
Download New Music Mohsen Namjoo – Ey Busehat

قطعه ای بوسه هات ترک دیگری از آلبوم سودای من می باشد.
آلبوم سودای من از محسن نامجو می باشد که به تازگی منتشر شده است.
امیدوارم این موزیک از کیفیت خوبی برخوردار باشد.
با آرزوی موفقیت روز افزون برای این خوا
از دور نگاهش کردم. من می‌ترسم از بچه‌ها. تا حالا توی زندگیم بچه بغل نکرده‌ام. مگر یک‌ بار نشسته. از دور نگاهش کردم و همان چندکلمه‌ قربان‌صدقه‌ای که بلدم را نثارش کردم و ترسیدم بزند زیر گریه. خیلی وقت بود ندیده بود مرا. غریبه که می‌بیند جیغ می‌کشد و بنای گریه‌کردن می‌گذارد تا به ابدیت. نگاهم کرد. کوتاه. وقتی توی بغل مامان‌بزرگش رسید جلوتر، دست‌هایش را باز کرد که خودش را بیندازد توی بغلم. با خنده‌ی زیرزیرکی. نتوانستم. ترسیدم بیفتد. نوک ان
توو کوچه کثیف فقر
یه پسر همسن من
با لبی سرخ از خون
تکیه داده به دیوار سرد
رو به روش یه دختر ناز
با لبی سرخ از رژ
زانو زده مثل همدرد
مانده بین ماندن و رفتن
دختر به فکر پایانی
پسر به فکر رهایی
من با جنون غریبی
منتظر سرخ ترین بوسه جهانی
شب‌هایی رو یادمه که میومدم پیشت و سر میذاشتی روی شونه‌ام. هوا پر می‌شد از بوی شکوفه‌ی گیلاس و باروت. اونم به خاطر تو. یه رگه از موهای فر‌فری‌ات رو توی دستم می‌گرفتم و نوازش می‌کردم. صورتتو نوازش می‌کردم و بعدش گرمای بوسه‌ام روی پیشونیت خاموش می‌شد. مدت زیادی اونجوری می‌موندیم. من، تو، و هوایی که از شدت ما» بودنمون خنک شد و بوی باروت و شکوفه‌ی گیلاس گرفت.
من یادمه؛ بی‌تابی رو، طعم بوسه‌ها رو، تن گرمت که روی بدن سردم آروم می‌گرفت، پیچ
به کسی کینه نگیرید!دل بی کینه قشنگ است!به همه مهر بورزیدبه خدا مهر قشنگ است!دست هر رهگذری را بفشارید به گرمیبوسه هم حس قشنگی است!بوسه بر دست پدربوسه بر گونه مادرلحظه حادثه بوسه قشنگ است!بفشارید به آغوش عزیزانپدر و مادر و فرزندبه خدا گرمی آغوش قشنگ است!نزنید سنگ به گنجشکپر گنجشک قشنگ است!پر پروانه ببوسید!پر پروانه قشنگ استنسترن را بشناسیدیاس را لمس کنید!به خدا لاله قشنگ استهمه جا مست بخندید!همه جا عشق بورزیدسینه با عشق قشنگ است!بشناسید خدا ر
چنان بوصل تو میلیست خاطر مارا
که دل بصحبت یوسف کشد زلیخا را
بیابیا که بشب چون چراغ درخوردست
بروز شمع جمال تو مجلس مارا
ترا بصحبت ماهیچ رغبتی باشد
اگر بود بنمک احتیاج حلوا را
زخاک درگهت ابرام دور می دارم
که آب درنفزاید ز سیل دریا را
بوصف حسنت اگر دم نمی زنم شاید
که نیست حاجت مشاطه روی زیبا را
جفا و ناز بیکبارگی مکن امروز
ذخیره کن قدری زین متاع فردا را
زلعل خود شکری، من گشاده می گویم،
بده وگرنه میان بسته ایم یغما را
مرا ز لعل تویک بوسه آرزو کردن
دو ماه بیشتر نگذشتهیادتون نرفته که ماه رمضونی؟!آخرای روز گرسنگی و تشنگی غالب که می شد، معنویت و صمیمیت کم کمک جاشو به بیحوصلگی ها و پرخاشگری ها میداد و بگی نگی تو بعضی خونه ها وضعیت جنگی حاکم میکرد!کافی بود افطاری سر وقت آماده نباشه، که دیگه بیم خونم میرفت!!خیلی از لجاجت ها و پرخاش هایی که خانواده و اطرافیان جوان رو شاکی کرده، نیست مگه بخاطر نیازهای جنسی برآورده نشده اونانگشت اتهام رو همیشه به طرف جوون نشونه نریمما چه کار کردیم برا رفع نیازش
همین چند ثانیه پیش از الان که دارم این پست رو مینویسم انیمه بوسه ی ایزدی رو تموم کردم . 
چقدر قشنگ تموم شددددد واقعا عالی بود ولی اگه پایانشو دست من میدادن حتما یه تغییر کوچیک توش ایجاد میکردم :/ یه تشکر فراوان و تپل از جغد سفید عزیز که این انیمه رو بهم معرفی کرد ⁦(●♡∀♡)⁩ 
خلاصه ی انیمه ی بوسه ی ایزدی : 
راجع یه دختریه که باباش به خاطر قمار و بدهکاری ولش میکنه خونشون هم از دستش میره و می ه تو یه پارکی یه آقایی بهش میگه میتونی بری خونه ی من بعد
خواهری جای مادری بوسید
چه قدر بوسه در گلو داری
قحط آب است ولی کمی خونست
شکر حق که تو وضو داری
***
بعد اکبر چقدر بی تابی
بعد سقا چرا شکستی تو
دل زینب پر از تلاطم شد
گره معجرش که بستی تو
***
ذوالجناحت نمی رود چون که
دخترت گرفته ست راهش را
بوسه می زنی او را، صورتش
معجر و چادر سیاهش را
***
السلام علیک یا مظلوم
همچو ناجیه پر غم و محزون
گونه هایت به خاک غلتیده
مثل بسملی شدی در خون
***
ساعت حدود سه ته گودال
مادری می رسد سراسیمه
ساعت حدود سه ته گودال
می نشیند به
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
ومهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
وهر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ییست
وقلب
برای زندگی بس است
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف،زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی که هر لب ترانه ییست
تا کمترین سرود،بوسه باشد
روزی که تو بیایی،برای
کوروش عازم سفری است و منسوبانش به رسم و عادتی که در پارس دارند»، ضمن تودیع با او بوسه بر لب وی می زنند. در این میان یکی از اهالی ماد که عاشق وی و از منسوبان اوست، قرابت خود با کوروش را به وی یادآور می شود و کوروش او را نیز می بوسد. مرد ماد می پرسد که واقعا در پارس رسم دارند که منسوبان یکدیگر را می بوسند؟» و کوروش می گوید چنین است و این کار علاوه بر زمان تودیع به هنگام بازگشت از سفری طولانی نیز صورت می گیرد. آن مرد به دستاویز اینکه می خواهد از کور
زمین جلوه ای از چهره آسمانی توست
چشمه و رود شمه ای از لعل لبان توست
کمی کرشمه و ناز کن ای حوری آسمانی
دلم در آرزوی رقص چون غزال توست
آن دو چشم سبز زیبای تو قاتلان من اند
کمی نگاه کن مرا دل اسیر نگاه توست
از آن لبان سرخ زیبای جادوگر و لطیف
بوسه ای بده، لبم جستجوگر لبان توست
جامه باز کن بخوان مرا به مهر و عشق
سینه در حسرت آغوش مهربان توست
عاشقانه به ناز بخوان مرا و جانم بگیر
جرعه آب ذبح من بوسه لبان توست
به کسی کینه نگیرید!دل بی کینه قشنگ است!به همه مهر بورزیدبه خدا مهر قشنگ است!دست هر رهگذری را بفشارید به گرمیبوسه هم حس قشنگی است!بوسه بر دست پدربوسه بر گونه مادرلحظه حادثه بوسه قشنگ است!بفشارید به آغوش عزیزانپدر و مادر و فرزندبه خدا گرمی آغوش قشنگ است!نزنید سنگ به گنجشکپر گنجشک قشنگ است!پر پروانه ببوسید!پر پروانه قشنگ استنسترن را بشناسیدیاس را لمس کنید!به خدا لاله قشنگ استهمه جا مست بخندید!همه جا عشق بورزیدسینه با عشق قشنگ است!بشناسید خدا ر
برای لحظاتی دخترک قصه ی ما آروم گرفت. با پشت دست اشکاشو پاک کرد و به دور دست ها خیره شد. سردرد لعنتی بازم قوت گرفته بود و تهوعم به جونش انداخته بود. سمت گلش برگشت و آروم برگاشو نوازش کرد. بینیشو بالا کشید و گفت خوبم ببین! بخدا خوبم! فقط یه جیزی برام حل نمیشه اونم اینه که نکنه . و بازم نتونست جمله رو تموم کنه. چشماشو بسته بود و لبشو گاز می گرفت. از لابلای مژه های بلندش دونه های اشک شبیه مروارید شتابان بیرون غلتیدند و از گونه ها لیز خوردن پایین. بعضی
دنبال کننده های عزیزم سلام
عاشق همتونم
قبل از شما هیچ انگیزه ای نداشتم ولی حالا بخاطر شما 9 نفر ادامه میدم
البته امیدوارم یه روز این 9 نفر بشن 900

میخوام یسری کتاب بمب خنده براتون بزارم

پ.ن:لطفا نظر بدبد شاد شم





-با خود فکر میکند: آیا 9 نفر کم نیست؟-
-به خود جواب میدهد:اگر واقعا دنبال میکنند نه-
دیشب سرونازم بوسه زدن را یاد گرفت البته به شیوه خودش!
این حس شیرین‌را نمی توان وصف کنم 
دیشب وقتی پدرش را بوسید چشمان پدرش برقی زد و لبخند خاصی روی لبهایش نشست.
سروناز به ما عشق میدهد.نگاه هایش‌‌‌.لبخندهایش.بوسه هایش .بغض هایش سرشار از عشق و امید و زندگیست.
دخترم فضای زندگی مان را صورتی و یاسی و گلبهی و سپید کرده است.
زندگی کردن‌را باید از "آنه شرلی" یاد بگیریم .تمام‌رویاهای آنه شرلی در داشتن خانه ای گرم و خانواده ای که دوستش داشته باشند
دانلود آهنگ کوروس به نام چایی چایی
Download Music Kouros Chai Chai
دانلود آهنگ کوروس چای چای – دانلود اهنگ چایی چایی کوروس
دانلود آهنگ چایی چایی با بوسه جون میده از آلبوم افسانه
تکست و متن آهنگ چایی چایی کوروس
تو سرنوشتم همیشه عشقتو موندگار میخوام ، واسه روزای بارونی خندتو یادگار میخوام
دل شده بیمار تو من واسه دل دوا میخوام ، برای زنده بودنم من از خدا تورو میخوام
چایی چایی با بوسه جون میده ، قنده لب تو به من امون میده
عطر چایی از این بیشتر نکن ، چایی رقیبو
دوستان از امروز رسما استارت نوشتن جلد چهارم فرزند آتش رو زدم (غیر رسمیه )
و به احتمال قوی قراره با چند تا از دوستام اینو بنویسیم چونکه من یه رگایی از تنبل دو انگشتی دارم و حوصله ی تایپ کردن ندارم.
و همچنین خودم هم یه رمان جنایی دارم می نویسم که امیدوارم بپسندید.
Artist: Vexento | Music Name: Digital Kiss | Genre: Electro/Dance | Released: 2016 | Vexento - Digital Kiss

هنرمند: وکس انتو | نام موزیک: بوسه دیجیتال | سبک: الکترو | تاریخ انتشار: 2016 | ملیت: کانادا
دانلود آهنگ بی کلام (وکس انتو) Vexento با نام (بوسه دیجیتال) Digital Kiss 

ادامه مطلب
از دور نگاهش کردم. من می‌ترسم از بچه‌ها. تا حالا توی زندگیم بچه بغل نکرده‌ام. مگر یک‌ بار نشسته. از دور نگاهش کردم و همان چندکلمه‌ قربان‌صدقه‌ای که بلدم را نثارش کردم و ترسیدم بزند زیر گریه. خیلی وقت بود ندیده بود مرا. غریبه که می‌بیند جیغ می‌کشد و بنای گریه‌کردن می‌گذارد تا به ابدیت. نگاهم کرد. کوتاه. وقتی توی بغل مامان‌بزرگش رسید جلوتر، دست‌هایش را باز کرد که خودش را بیندازد توی بغلم. با خنده‌ی زیرزیرکی. نتوانستم. ترسیدم بیفتد. نوک ان
۱۸ فروردین یا بقول خودم ۱۸ بدر و اولین دیدار با طبیعت در سال جدید به روایت تصویر (البته بعد ایام کرونایی و قرنطینه، اولین بار بود و یه جایی رفتیم که پرنده پر نمیزد ولی با عذاب وجدان بود)
چای در دل طبیعت خشک

ماه از دور

زوم شده ماه
داریوش ارجمند پیشکسوت سینما و تلویزیون در مراسم بزرگداشت سپهبد شهید سلیمانی در اقدامی ستودنی، همگان را غافلگیر کرد.
داریوش ارجمند پیشکسوت سینما و تلویزیون و چهره محبوب هنری است که پس از شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی، بارها در محافل و مناسبات متعدد به جایگاه شامخ این شهید عزیز اشاره کرده و عشق و ارادت خود را به ایشان نشان داده است. او در مراسمی که چند روز گذشته با حضور هنرمندان پیشکسوت برای بزرگداشت سردار دل‌ها برگزار شد با نوشتن جمله‌ای
محدثه، مرا در آغوش بگیر. تا بتوانم در ناملایمات روزگار دوام بیاورم. مرا در آغوش بگیر. آغوشی که لبریز از دوست داشتن هست. محدثه، بگذار سر به زانویت بگذارم. تا آسوده ترین خواب عمرم را داشته باشم. وقتی روی زانوی تو می خوابم، فقط خداوند لایق است به خوابم بیاید. محدثه، هر وقت ناراحت باشی بیشتر می بوسمت. بوسه های سرشار از دوست داشتن، بوسه های که پس از دیگری می آیند بی آنکه برچسب تکرار بخورند. محدثه، محدثه، محدثه من، جاری کردن این نام بر روی لبانم احسا
   لبانم  بوسه میخواهد  ،  بِنِه لب  بر لبان من
   که تا بیرون کنی از دل ، غم و دردِ نهان من
   من از داغِ فِراقِ تو   ،   بسی سر در گریبانم
   زده آتش  فِراقِ تو   ،  بجان تا استخوان من
 
                                  شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلص به سِتین
                                                            تیرماه 1397
و خوشحالی حس نایابی بود که فقط وقتی دیدمش به آن پی بردم 
چیزی شبیه به شنیدن صدای تپش قلب جنین در یک جلسه ی سونوگرافی برای اولین بار توسط مادرش 
چیزی شبیه خنده میان گریه خنده ای از سر شوق 
چیزی شبیه به بسته شدن گلبرگ های گل قهر کن وقتی به آن دست میزنی
چیزی شبیه به اولین باری که مادر نوزادش را بعد از ماه ها انتظار در آغوش میگیرد و با ولع میبوسدش میبویدش 
چیزی شبیه به وقتی که مرا تنگ در آغوش گرفتی تا مبادا جایی بروم تا ابدی شویم در آن لحظه انگار می
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید. 
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید. 
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید. 
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد. 
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گر
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید. 
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید. 
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید. 
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد. 
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گر
امشب عالم غرق در شور و ضیایی باشدامشب احمد بانی ما، عین الیقینی باشدامشب از عرش الهی، از همان کعبه نورعلی ع» آمد که بهشت مژده نامش باشدبهترین خلق خلایق، امشب از نزد خداروح عرفان و صفا و مهر و ایمان باشدروز، روز پدر است و شب شده ماه و عسلعشق آن است که علی ع» الگوی عالم باشدامشب هر آیه ی قران بوی ﷲ داردامشب هر آینه در مهر علیع» جا داردامشب و هر شب دیگر، گویم از نزد رسولعلی ع» آمد که علیع»، نغمه ی ایمان داردمن که هستم که زنم بوسه بر آن شیر خد
امروز با مریم و مائده پر بود از صحبت‌ها و خنده‌های شیرین دخترانه‌ای که در پی‌اش حس عذاب ناشی از تلف کردن لحظه‌ها نبود‌. پر از آغوش‌ها و بوسه‌های دخترانه‌ی گرم و به دور از تظاهر. پر از لذت مفید بودن برای جامعه‌ی کوچکی که در آن زندگی می‌کنم.
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کردو مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفتروزی که کمترین سرودبوسه استو هر انسانبرای هر انسانبرادری ستروزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندندقفل افسانه ایستو قلببرای زندگی بس استروزی که معنای هر سخن دوست داشتن استتا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردیروزی که آهنگ هر حرف، زندگی ستتا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرمروزی که هر حرف ترانه ایستتا کمترین سرود بوسه باشدروزی که تو بیایی، برای همی
ای من دیوانه از چه این همه خواریرویش گل دیده ای ولی خود خاریجاذبه وقتی به سوی خود نکشاندیک مه خارج شده ز چرخ مداریسینه پر از داد و نعره ای نزده گشتای که توام یار و یاد خاک دیاریتلخ و چه شیرین می , زبان به دهانتبوسه بده تا کنیم دفع خماری#الهام_ملک_محمدی
می خواهی فراموشت کنم
چگونه ؟
تو در من زندگی می کنی
چون جنینی در زهدان مادر
که حاصل یک عشق بود
و من پس از آن لحظه عشق بازی فراموش شدم
به یادگار ماندی در درونم
تا از خونم تو را زندگی دهم
عشق و خواستن را
و لذت بوسه و هم آغوشی را
تو مرا ترک خواهی گفت
همچون فرزندی که از مادر جدا می گردد
به جستجوی عشق
پس چون در چشم محبوبت می نگری
به یادآور نغمه هایی که می خواندیم
ترانه هایی که گوش سپردیم
آرزوهایی که در سر پروراندیم
و رویاهایی که عاشقانه به تصویر کشیدیم
دانلود آهنگ جدید علی مولایی به نام شب یلدا (ریمیکس) با بهترین کیفیت. علی مولایی خواننده خوب کشورمان آهنگ جدیدی به نام شب یلدا (ریمیکس) را در فضای مجازی منتشر کرده است. شما عزیزان و طرفدارن موسیقی میتوانید برای دانلود موزیک شب یلدا (ریمیکس) و همینطور برای آهنگ های دیگر این هنرمند به بخش دانلود آهنگ و موزیک ویدیو مراجعه و این آثار بسیار جذاب را با بهترین کیفیت دانلود کنید و یا این موزیک زیبا را بصورت آنلاین در پایین صفحه گوش دهید.
Download Music Ali Molaei
#عطارد
مجموعه غزل
#کاظم_بهمنی
من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم
پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم
در وجودم کعبه ای دارم که زایشگاه توست
از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم
این غبار روی لب هام از فراق بوسه نیست!
_در خیالم بوسه بر پای تو مولا می زنم!_
از درِ مسجد به جُرم کفر هم بیرون شوم
در رکوع ات می رسم، خود را گدا جا می زنم
این که روزی با تو می سنجند اعمال مرا
سخت می ترساندم، لبخند اما می زنم
من زنی را میشناسم در قیامت.بگذریم!
حرف هایی هست که
بسیاری از جوامع سنت هایی دارند که بوسیدن را شامل می شود. بوسیدن می تواند نشان دهنده شادی باشد یا از آن به عنوان بخشی از سلام استفاده شود. بوسیدن شامل لمس کردن لب به لب یا قسمت دیگر بدن مانند گونه ، سر یا دست شخص دیگر است. بعضی اوقات افراد اغلب به عنوان روشی برای خوشبختی یا حتی نشان دادن احساسات ، دوستان یا بهترین دوستان خود را می بوسند.در دنیای غرب ، بوسه ژست معمول تبریک است و در بعضی مواقع بوسه انتظار می رود. در تمام فرهنگ ها مردم به عنوان نشانه
دوست داشتم  امشب، در این شب سرد برفی اینجا بودی. تا صبح در آغوش همدیگر. برای همدیگر لازم و کافی. سیگار بکشیم. الکل بخوریم. شعر بخونیم. فحش بدیم. مست کنیم. تن‌ زیر برف بریم. در بوسه‌های شهوت‌ناک یکدیگر غرق شویم. هیچ چیز هم به تخممان نباشد.
داشت از خاطراتش می گفت. می گفت دو سه سال پیش وقتی کربلا بوده، به من پیام داده " اینجا بارونه " . می گفت من بهش جواب داده ام : خدا دوسِت داره ! داره صورتت رو با بارونش ، می بوسه .  می گفت از آن موقع به بعد، هر وقت کربلا رفته، به باران هایش به چشم ِ بوسه های ِ خدا نگاه میکرده .  نشسته ام و دارم فکر میکنم لطافتم را کجا جا گذاشته ام که این روز ها زندگی نشاطش را در چشمم باخته ؟ 
نشسته ام و دارم فکر میکنم اتفاقا امروز زیر ِ باران بودم. منتهی به تنها چیزی ک
توی کلاس حافظ شناسی بارها راجع به عشق در شعرها حرف زدیم. مضمون عشق تکراری نمیشه؛ همیشه توی شعرها هست فقط با توجه به شرایط زمانه نحوه بیانش عوض میشه. اینکه اگر قدیم از زلف و گیسو یار میگفتن، الان از روسری آشفته در باد میگن. اگر قدیم از خرابات میگفتن، الان از عشق توی مجلس روضه میگن. عشق همون عشقه و جالبیش اینجاست که از هر زبان که می‌شنویم نامکرر است». 
همه این‌ها رو گفتم که این رو بهتون معرفی کنم: (می‌بوسمت- غوغا تابان) احتمالا تا حالا دیدینش و
به صدایی دلخوشم
که مرا با نام کوچکم صدا می کند
که بی مضایقه
بی آنکه بفهمم
با لب های من شعر می گوید
در پیراهنم مرداد می شود
حتی در بوسه های من به ضریح
دخالت می کند
یحیی عنوان کتاب جدید محمد رضا برقعی بزرگواره و این سطور در اول کتاب خیلی به دلم نشست
 برگی تازه از فصل رویش ورق می خورد،آن هنگام کهتو» قدم بر قلبِ وارونه ی بهار گذاشته ای!با بوسه ات روح مرا نوازش کنای آنکه هیچ ضمیری جای نامت نمی نشیند!آری! آسمان می بارد،از فراز طاق های کبودی که نور در آن می رقصدوابرها به یکدِگر بوسه می زنند!حتی خورشید هم اجازه ی دیدن نداردآنزمان که زمین به گرمابه می رود!و چه ماهرانه هستی،پاسخ ها را قبل از هر سوالی آماده می کند!و چه ناشیانه انسان،از آنها گذر می کند!شب هنگام است. صدای مرغ شبی از دور،گوش ها را ف
مشروح خاطرات :
+از سازمان اومدم بیرون 
نام مبارک حضرت علی (ع) رو بردیم ک کار برکت بگیره . تماس الکی ، نقش بازی کردن و. زشته بخدا واسه شما زشته . باید حرمت نگه دارم و نمیشه بهتون بگم ک فهمیدم این کارناشایست رو ، ولی خب تحملش هم سخته . دور از شما دوست ترم با شما. 
+ یه ده روزی هم آقای پ کربلا بودن و همه ی امور رو دوش ما. مسئولیتی بس بزرگ که خداروشکر انجام شد و رضایت بخش بود. خلق خدا راضی بودن خدا رو از کوجا بدونم ؟ هوم ؟ راضی باش لدفن خداجان .
+اصن بخشن
. دست؟ مگر دست های او چه می شوند؟ تو در یک لحظه، دو نگاه داری؛ نگاه هایی متفاوت. با شوق تمام، ماه تمامت را می بینی که چگونه در آغوش خورشید تابناک تو غرق بوسه و مهربانی می شود، و نیز با اضطرابی بی وصف با هر قطره از اشک علی، محزون و غمگین می شوی و آرام و قرارت گرفته می شود. نگاه می کنی. فقط نگاه می کنی. چه حکایتی است در این لرزش چشمان علی؟ چه رازی است در پس این آه و حسرت؟ چه شده است؟ راز آن همه بوسه و این همه اشک چیست؟ به هر عضوی از فرزندت نگاه می کند،
گفتی ازباران بسازم دفتری خواهم نوشتاینکه من راتاکجاهامی بری خواهم نوشتچشمهای توخدای حرفهای تازه اندکفرراباواژه های دلبری خواهم نوشت کنج لبهایت بهشتی گم شده رسوای منوقتی لبخندتورامثل پری خواهم نوشتبوسه بامن بوسه است ایینه باتصویرتوعشق دارددرمیانش داوری خواهم نوشتاینکه من مردابم اری خط به خط کهنگیتوبرایم دفترنیلوفری خواهم نوشتدرمیان دستهای کوچم جای تو نیستمن تمامت رابرای دیگری خواهم نوشتموج زیبای نگاهت ناگهان تردیدشدباتودارم حرفه
عصا ره دست های م بورم غریبون ماربمیره های مار بمیره
ناله بزنم من داغ شه جوون مار بمیره های مار بمیره
ارزو به دل مار بمیره
ته تن زیر گل مار بمیره
ته دست حنا مار بمیره
پاک نیه حتی مار بمیره
 
ماه اسمون عمه بمیره
کامیاب مهربون عمه بمیره
بی سر بی زبون عمه بمیره
 
نیشتبیمه نال سر بی سر و صدا 
در بزونه در واره بییه وا
باامه چه خبر بیه جان خدا 
بدیمه گننه کامیاب بمرده
 
پسر ته مامان بمیره تنه داغ ره نوینه
 
ای عجل نامرد بیتی مه جوون
و لباس دامادی همه بیه
بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا
چاکر یکتا منم زلف دو تای ترا
خاک مرا تا به باد بر ندهد روزگار
من ننشانم ز جان باد هوای ترا
کاش رخ من بدی خاک کف پای تو
بوسه مگر دادمی من کف پای ترا
گر بود ای شوخ چشم رای تو بر خون من
بر سر و دیده نهم رایت رای ترا
تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من
جعبه ز سینه کنم تیر جفای ترا
بار نیامد دلم در شکن زلف تو
گر نه به گردن کشم بار بلای ترا
بنده سنایی ترا بندگی از جان کند
گوی کلاه ترا بند قبای ترا
جادوی چشمانت
به عمق لایه های تاریخ می برد
روح سرگردان مرا
آن هنگام که
سیب سرخ حوا
معجزه ای رقم زد
"عشق و نافرمانی"
و چه زیباست بوسه های از سر عشق
و ضربانی که در حرارت نفس هایت بالا می رود
هزاره سال طعم شیرین لبانت را
به وعده بهشت نمی دهم
حوای من
تو ای بهانه شکفتن شکوفه ها
دیار دلواپسی ها
تنها به نقش چشمانت گل می دهد
بتاب بسان خورشید
و ببار بر این وسعت بی جان
۲۲ بهمن،سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد!!!
شاید همه ی ما الان از ت و دولت و وضعیت جامعه ناراضی باشیم و حتی مجبور نیستیم بریم راهپیمایی و شعار بدیم ولی.
*** زنده باد ایران ***
*** ایرانی ام ***
(((معراجی ها.)))
 
یه پلاک که بیرون زده از دل خاک
روی اون اسمیه از یه جوون
یه پلاک از دل خاک
یه پوتین فقط مونده از یه جوون که خوابید روی مین
استخون یه کلاه با یه عکس وصیت نامه ی غرق خون
یه جوون که پدر شد و پر زد و دخترکش رو ندید
دختری که پدر رو ندید و آغوش پ
عاشق روزهایی هستم که در حد لالیگا بایکدیگر دعوا می کنیم! اما دست آخر، شب که می شود بازویت را بالشتی می کنم روی سرم و می گویم: باتو قهر هستم، اما حق نداری بالشتم را ازمن بگیری! وتو، بوسه ای روی گونه ام می نشانی و می گویی: آخ که چقدر دلبری می کنی.
❆ لب های شراب آلود:
 
هرگز شرابی ننوشیده امکه مست شومهمین لب های پر از مَی توشراب آلود ترین خُم دنیاستبوسه ام برسان.
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
جادوی چشمانت
به عمق لایه های تاریخ می برد
روح سرگردان مرا
آن هنگام که
سیب سرخ حوا
معجزه ای رقم زد
"عشق و نافرمانی"
و چه زیباست بوسه های از سر عشق
و ضربانی که در حرارت نفس هایت بالا می رود
هزاره سال طعم شیرین لبانت را
به وعده بهشت نمی دهم
حوای من
تو ای بهانه شکفتن شکوفه ها
دیار دلواپسی ها
تنها به نقش چشمانت گل می دهد
بتاب بسان خورشید
و ببار بر این وسعت بی جان
.
پ ن: این نیز سرکشی کرد و از فراموشخانه بیرون آمد!
 
اندازه ی اندوهم ، اندازه ی دفتر نیست
شرح دو جهان خواهش ، در شعر میسر نیستیک چشم پر از اشک و ، چشمِ دگرم خون استوضعیتِ امروزم ، آینده ی مجنون استسر باز نکن ای اشک ، از جاذبه، دوری کنای بغضِ پر از عصیان ، این بار ، صبوری کنمن اشک نخواهم ریخت ، این بغض ، خدا دادیستعادت به خودم دارم ، افسردگیم عادیستپس عشق به حرف آمد ، ساعت دهنش را بستتقویم به دستِ خویش ، بندِ کفنم را بستاو مرده ی کشتن بود ، ابزار فراهم کردحوایِ هزاران سیب ، قصدِ منِ آدم کردلبخند م
 
درختی کاشته ام که میوه اش شعر است .
 به پایش ، عشق می ریزم.
 با بوسه شکوفه می دهد .
 برگ هایش با لمس نوازش ، تا ابد سبز اند .
 به جای آب ، پایش واژه می ریزم . 
زیر سایه اش ، چای می نوشم ، شعر میخوانم ، شعر می گویم .
 من درختم را قدر عالم دوست می دارم.  
#فاطمه_جلائی_زاده
http://t.me/sorna_paradise
گاهی حضورت چه پر رنگ می شود.
آن قدر که در تک تک لحظاتم،وجودت را حس میکنم.
در شادی ام،تو را می بینم خنده بر لب که با آغوش باز، دعوی بوسه ی من بر لبان سرخت میشوی. 
در غمم، تسکین و آرامش دهنده می بینمت که دست نوازش بر سرم میکشی و به من میگویی: آه بنده ی من!  به من امید داشته باش. من کنارتم! 
آنگاه است که من غرقه در خوشحالی و غوطه ور در آرامشم.ممنون بخاطر وجودت خداجون!
 
 
ما داغدار بوسه وصلیم.
گر عقل پشت حرف دل، اما نمی‌گذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
می‌شد گذشت. وسوسه اما نمی‌گذاشت
این قدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم
شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت
دنیا مرا فروخت ولی کاش دست‌کم
چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت
گر عقل در جدال جنون، مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت
ای دل بگو به عقل که دشمن
بوسه بر دست هنرمند آرایشگرم:)
 
گویا سادات جانم چند روز قبل خواستگارم رو بدون هماهنگی با من پرونده و امروز با چهره ی خیلی به تخمم واری تعریفش کردن و وقتی گفتم خوشم اومد،راه افتادی سرهنگ!.گفتن من میدونستم تو از وکیل مکیل خوشت نمیاد:)))
 
اتمام آذرماه.دوماه و یک هفته.شمارش مع;)
دانلود اهنگ چه خبر چه خبر سلامتی سلامتی {ارسلان} بصورت کامل
دانلود اهنگ بزن به سلامتی حالی که داریم دانلود آهنگ سلامتی چشمات ریمیکس
متن اهنگ
به سلامتی اولین سلامت دفعه ی اولی که گفتی میخوامت
به سلامتی خلوت دوتایی به بوسه پشته بوسه تا خود رهایی
به سلامتی این دلی که بردی که به خاطرم یه دنیا حرف خوردی
به سلامتی عمری که شمردی که واسه داشتنه من طاقت آوردی
سلامتیت سلامتی چشمات که منه دیوونه رو دیوونه تر کرد
سلامتیت سلامتی قلبت که به دریا زد و طوفا
نمی‌دانم برنامه‌ی حفاظت از شهود این مرز و بوم چگونه است. من امروز شاهد بوسه‌ای بودم صمیمی و چابک، و خاطره، درست مثل نوشته‌ی آینه‌ی بغل، نزدیک‌تر از چیزی که گمان می‌بردم، به من هجوم آورد. کاش خودش بوده باشد؛ کسی که وصف طنازش، قصه‌ای به‌یادماندنی را جان بخشید. #واژه‌بافی 
U
و تو توی شیرین ترین لحظات دنیامون ،
تو قشنگترین خاطره های عمرمون ، هستی.
و تموم دوست داشتنی ترین لبخند ها ، غمگین ترین اشک ها
توی گرم ترین بوسه ها ، عمیق ترین آغوش ها
و تموم چیز هایی که میخوام توی امواج زندگیمون ثبت بشه
همه خاطراتی که تو تاریک ترین شب ها می درخشن
و تو ، همون کسی هستی که تو تک تک سلول های من نفس می کشه!
 
 
خوبی ها را هم بنویس عزیز دلم.
از لحظات خوشی که میگذرانیم بنویس.
از لبخندی که روی لبهایمان می آید وقتی همدیگر را می‌بینیم؛
از گرمای دستهای من که ذره ذره دستهایت را گرم میکند و بعد خودش را برای دستهایت لوس میکند و یخ میزند که گرمای دست تو را مزه کند.
از اشکهایی که میریزیم پا به پای هم تا قطره قطره بروند و درزهای دلهایمان را بند بزنند تا محکم تر برای هم بتپد.
از شیرینی بوسه هایمان هم بنویس.
که هر چه از دلتنگی بگوییم و بنویسیم و بخوانیم و در چش
 
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید. 
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید. 
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید. 
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد. 
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گ

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها