نتایج جستجو برای عبارت :

برای هدفم میجنگم

آیا یادتونه من برا آذر قرار بود روزی فلانقد درس بخونم؟ خب نخوندم !!! البته پیشرفت زیادی داشتم با اینحال به هدفم نرسیدم. 
براي دی هدفم اینه که : هر شب مسواک بزنم ( بلا استثنا ) + به تعداد ساعتهایی که درس بخونم میریزم توی بانک تلاشم D: 
اگه از هدفم سرپیچی کنم توی بهمن ماه حق ندارم هیچ فیلم یا سریالی ببینم. 
-- 
چه زود روزا میگذرنا. ولی واقعا دلم میخواد دی هم هرچه زودتر بگذره و دیگه راحتتتتت میشم!! 
امتحانمم خوب بود خداروشکر تستی بود، هرچند دیشب همه‌ش
جالب بود نیم ساعت از اون برف شدید نگذشته بود که هوا کاملا افتابی شد .
این حالت تهوع های شدید قرار نیست دست از سرم بر دارن .
میترسم و در این بین خودمو با سریال مورد علاقم مشغول کردم
تنها چیزیه که بهم این روزا حس خوب میده .
دیگه حتی ت هم برام جذاب نیست . نسبت بهش و خبراش تا حدی میتونم بگم بی تفاوت شدم .
و سعی میکنم تو بحث هایی که تو خانواده پیش میاد زیاد شرکت نکنم .
بیشتر چرت و پرت میگم و الکی میخندم .
دارم سعی میکنم که با خودم کنار بیام که ب
به هدفهایی که دارم ساعتها فکر میکنم و فکر میکنم و فکر میکنم
جلوی رویم میبینمشان.لمسشان میکنم و لبخند ناخودآگاهی که روی لبم مینشیند روحم را در آغوش میکشد
 غرق شعفم میکنند
دیر نیست رسیدن به هدفم.تلاشم و برايش میکنم خیلی خیلی
راه درازی در پیش دارم
راهی صعب العبور و سخت
که مقصدش رودخانه و درختان بادام با شکوفه های عطرآگین صورتی و هوای دلچسب و خنک بهاری با چهچه ی گنجشکان و پرندگان و به سرسبزی تمه ها و صافی و پاکی آسمانی است که ابرها را
حال عجیبی دارم شاید دلم می خواد با زمان تبانی کنم براي یه بار هم شده امشب مادر بزرگ رو ببینم دلم براش تنگ شده کاش آخرین بار صدام می کرد کاش من رو به یاد می آورد فقط همین نیست به خاطر دانشکده سرم خیلی شلوغ شده احساس می کنم از هدفم دور موندم کاش می شد بنویسم بدون ترس از قضاوت شدن 
 
یه دوست جان جانی بهم می گفت همه توی مسیر اهدافمون تنها هستیم راست می گفت به کی می تونم بگم کجام یا سرگیجه امونم رو بریده براي هیچ کس جالب نیست جز خودم که می دونم عشقم در
این کرونای لعنتی رو میخوام اینجا ثبت کنم که یادم نره تو چه دورانی بهش دچار شدیم و از کار و زندگی انداختمون
یادمه سال پیش هر روز اینجا مینوشتم و هر روز براي رسیدن به هدفم قوی تر میشدم
توی سال 98 میگفتم اگه حتی یه روز مونده به سال 99 من باشگاهم رو افتتاح میکنم و خدا رو شکر دی ماه به هدفم رسیدم
اما حیف که کرونا از کار بیکارمون کرد
به هر حال من به عنوان یه مربی بدنسازی الان کارای غیرحضوری هم انجام میدم و برنامه تمرینی توی خونه به شاگردایی که میخوان ار
خب، بالاخره امروز نتایج کنکور اومد.
تابستان پارسال خیلی به کنکور فکر میکردم، به حدی که میرفتم تو نرم افزار گزینه دو و آخرین قبولی ها و تراز ها و درصدها رو آنالیز میکردم.
همون تابستون خیلی طوفانی شروع کردم و با برنامه راه اوفتادم سمت هدفم، ولی نمیدونم چرا وسطای راه زدم جاده خاکی و از هدفم دور شدم.
همه میگفتند: "تو که اینقدر خوب شروع کردی بخون بزار بری یک دانشگاه خوب."
ولی نمیدونم چرا کاملا بی انگیزه شده بودم.
رسید روز کنکور، با خودم میگفتم که ای
اوایل میگفتم و میگفم اینترنت تنها دلیل زنده بودن من هستش و العان میگم هدفم رسیدن به اینترنت با سرعت جنووون اوره نه این اینترنت که لاکپشت سرعتش ازش بیشتره (کمک گریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه)
من + : بیا بدووییم
_ : دیوونه شدی دختر
+ : آره
+ : بدوییم ؟
_ : مسخره مون میکنن 
+ : نگاه اون سمت اون دو تا مرغ
عشقها هم دارن میدویین 
_ : عزیزدلم بچه نشو میخندن 
میگن نگاه پسره پا ب پا دختره داره
میدوییع
+ : بذا مسخره کنن 
بذا بخندن 
ولی ارزششو داره که
دل منو شاد کنی 
و با تو که بدوییم از تهـ
دل بخندم و یه خاطره
قشنگ بسازی واسه هر دو مون
_ : از دست تووو دختر باشه
دستمو بگیر 
+ : ۱ .۲.
_ : ۳ بدوووو
نفس نفس +: تو که از من بچه تری
_ : پا به پای تو بچه میشم
# خیال پرداز
روند بزرگ شدنم حتی تو نوشته های وبم هم معلومه تو بعضی پستای پارسال یا حتی چند وقت پیش ، دیگه منی که اونا رو نوشته نیستم . و هی به این باور میرسم که نوشتن رو بعد این همه مدت بلد نشدم . مگه نوشتن اصن بلدنیه ؟ چمیدونم هر کی یه هدف داره از نوشتن . منم هدفم نوشتنه نوشتن . 
به گزارش بدانیدها ویتامین‌ها نقش حیاتی براي سلامت انسان داشته و وجود آنها در بدن براي ادامه بقا لازم و ضروری است. ویتامین‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ برخی محلول در آب و برخی محلول در چربی هستند. از طرفی بهترین راه دریافت این تركیبات موثر رعایت تنوع و تعادل در برنامه غذایی و استفاده …
نوشته آشنایی با ویتامین ها اولین بار در بدانید ها. پدیدار شد.
به گزارش بدانیدها ویتامین‌ها نقش حیاتی براي سلامت انسان داشته و وجود آنها در بدن براي ادامه بقا لازم و ضروری است. ویتامین‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ برخی محلول در آب و برخی محلول در چربی هستند. از طرفی بهترین راه دریافت این تركیبات موثر رعایت تنوع و تعادل در برنامه غذایی و استفاده […]
نوشته آشنایی با ویتامین ها اولین بار در بدانید ها. پدیدار شد.
خب تو مصاحبه کاری که رفته بودم این سوال ازم پرسیده شد: هدف و برنامت براي آینده چیه؟
و من چی گفتم؟ گفتم چون روانشناسی می‌خونم هدفم این بود که روانشناس می‌شم ولی الانم دارم می‌گردم و کارای مختلفو امتحان می‌کنم تا ببینم چی می‌شه. 
همینقدر معمولی و ساده. من کیم؟ من بایو اکانت ویرگولمم که نوشته: "یک انسان معمولی که سعی می‌کنه خودشو و دنیا رو بشناسه"
راستش از معمولی بودن متنفرم و اینطوری رفتار کردن احتمالا مکانیسم دفاعی منه. مکانیسم واکنش وار
سلام به همه
من پسری ۱۸ ساله هستماز لحاظ روانی نه خیلی درون و نه خیلی برون گرام. اعتماد به نفسم هم تقریبا خوبه. راستش من خیلی از آینده م میترسم، دو ماه دیگه کنکور دارم و تمام سعیم رو میکنم تا موفق باشم و به هدفم برسم.
اما همیشه با خودم کلنجار میرم که اگه نتونستم موفق بشم مجبورم برم کار نامربوط به درس و تحصیلم رو دنبال کنم، مجبورم کاری رو که دوست ندارم انجام بدم.، به شدت از فکر به آینده میترسم با این شرایط جامعه مون
شرایط پدر و فامیل هم طوری نیست
تولد مبینا بود دیشب. دختر عزیز خوش قلبی که آرزومیکنم نمونه اش در جهان فراوان شود. هرکس در ظاهر ببیندش، میگوید دختره ازین شراست!
در باطن ولی قلبی دارد وسیعِ وسیع :)
چندتا بچه دارد. یتیم خانه ها و مراکز کودکان فلج و. میرود. میخنداندشان، خوشحالشان میکند و اینها.
تولدش رفتم چون دوستش داشتم. خوشحالم که رفتم. دلم براي همه ی این بچه های خلِ و قرتی تنگ می شود :(
شنبه قرار است برویم اردو. و اردو را که بروم و بیایم، تمام توانم را میگذرام روی هدفم :)
روی بادک
تولد مبینا بود دیشب. دختر عزیز خوش قلبی که آرزومیکنم نمونه اش در جهان فراوان شود. هرکس در ظاهر ببیندش، میگوید دختره ازین شراست!
در باطن ولی قلبی دارد وسیعِ وسیع :)
چندتا بچه دارد. یتیم خانه ها و مراکز کودکان معلول و. میرود. میخنداندشان، خوشحالشان میکند و اینها.
تولدش رفتم چون دوستش داشتم. خوشحالم که رفتم. دلم براي همه ی این بچه های خل و قرتی تنگ می شود :(
شنبه قرار است برویم اردو. و اردو را که بروم و بیایم، تمام توانم را میگذرام روی هدفم :)
روی باد
خب اینم از سال نو
امشب یه حس غریبی دارم
از جنس اون از فردا می خونم ها
از شنبه می خونم ها
از سال نو میخونم
از فلان میخونم.
فلان هایی که وقتم رو گرفت و منو از هدفم دور و دور تر کرد
ولی از خودم متاسف نیستم براي این که اون فلان ها رو گذاشتم تا انگیزه ای بشه براي خوندن
خدا رو شکر این روزا کارا داره نسبتا خوب پیش می ره و حالم خیلی بهتره
راستی سال نو میلادی مبارک.
نه نه من برعکس تو هدف دارم ، برنامه ریختم ، نمیخوام یه آدم وارد زندگیم کنم ُُ همه ی زخماتم براي رسیدن به هدفم رو بریزم تو چاه  منتظرم عکاسی رو تمومش کنم و زبان رو شروع کنم ، یه درس سه واحدی دارم فجیع سخت سخت یعنی پرکار واسه ی هفته ی اول اصلاح پلان مسی ِ ، هنوز اول کاری پیچیدس دارم از خستگی میمیرم ، پاهام درد می‌کنه و تاول زده و زخم شده فردا برداشت داریم و کد دلم میخواد هیچ کلاسی نباشه و فقط بخوابم
امروزم مثه دیروز مثه هر روز ترسیدم ، از راهم از هدفم خیلی کار زیاده موندم صبرم طاقتم نباید تموم شده اما همین اول کاری  به اندازه ی یه سال خستم‌ خسته طاقتم بده صبرم بده که قوطیِ صبرم خالیه باید برم دنبال ِ وام دنبال ِ منابع ارشد ‌‌ با شیم حرف بزنم واسه عکس عکس بگیرم عکس ادیت کنم براي چهارشنبه خابم میاد انگشتهای پاک رو حس نمیکنم از شدت فشار ۱۴ ساعت بیرون باش و بدو بدو از این ور به اون ور ‌‌ 
می دونی چرا عاشق داستانم چون دقیقا باید یه کاری بکنی باید یه هدفی داشته باشی باید تغییر کنی وگرنه داستان نگفتی 
با حاله مگه نه 
بعد از چند ماه دوباره داستان در من زنده شد احساس می کنم هدفم از زندگی فقط داستانه 
ولی نمی دونم چرا تنبلی می کنم اه می ترسم لعنتی 
مگه چند روز زنده می مونم که می ترسم سه ساله که شمع فوت می کنم به خودم می گم امسال کتابت رو می نویسی 
بذارین بگم چی از هرچیز دیگه ای میتونه گیج کننده تر باشه، گم کردن هدف!وقتی که کلاس پنجم بودم و مامانم منو برد و کلاس زبان ثبت نامم کرد فکر نمیکردم که داره بهم هدف میده، داره یکی از مسیر های مهم زندگیمو برام درست میکنه. اگه به غر غرای من گوش میکرد و ثبت نامم نمد الان من شاغل نبودم، الان احتمالا هیچی از زبان بارم نبود و فقط یه مسیر رو به روم داشتم و احتمالا حسابی ناامید بودم با وجود وضع الان مملکت.
وقتی مامانم دست منو گرفت و منو برد که ثبت نامم ک
آرزو که زیاد هس 
منتها همین که غم نداشته باشم خودش به تنهایی یه آرزوی بزرگیه که هیچوخ تجربش نخواهم کرد 
ولی کاش بقیه برسن ب آرزوهاشون
فقد آرزو کنیم آدم باشیم!بدی نکنیم به کسی! 
:/
چیه خب ناراحتم 
دلم تنگ شده 
ب هدفم نرسیدم 
خسته‌ام
دلگیرم 
کاش خدا بیاد دهنشونو صاف کنه!
آخه رحمتون نیومد لنتیا؟
امروز یه ام وی دیگه دادن پشم برا هیشکی نمونده 
قضیه ام وی شونو هی ربط میدن به پیامبرا
نمیدونم من
ولی فک نمیکنم جدن!!!
بی تی اس و ازین کارا؟؟؟
فامیلای من به جز ناراحت کردن ادم نقشی نداشتن واسه من 
از وقتی یادم میاد همین بوده اصلا از اولشم من از یه جهان دیگه اومدم قاطی اینا شدم
آقا من بد.
بابا ولم کنین بخدا ولم کنین مگه پا رو پای شما گذاشتم چرا عذاب میدیی ادمو
با این سوالای مسخرتون
چیکار میکنی تو خونه
چرا فلان
چرا بهمان 
چرا بیکاری 
هزار تا چرای دیگه
الان تنها هدفم اینه  برم جایی که نبینم هیچ کدومتونو
همیشه از سفر میترسم
از اینکه تو مسیر اتفاقی بیفته بمیرم
نمیدونم چرا فقط موقع سفر این ترس زیاد میشه؛ انگار از نرسیدن به مقصد و هدفم میترسم!
خیلی وقته این ترس تو وجودمه و هنوز موفق به مهارش نشدم!
 
 
از اینا که بگذریم.
فردا عازم مشهد هستم ان شاالله
دوستان مشهدی، اونجا هوا چطوره؟
​​​​​
دعای  گوی همتون هستم؛ به نیت شما هم قدم برمیدارم:)
 
این هفته کلاس های ایلاستریتور تموم میشه و من از الان دل تنگی هام براش شروع شده :( باید یه فکری بکنم باید دوباره روزام رو شلوغ کنم حالا که از خونه نشینی نجات پیدا کردم باید هدفم رو پیدا کنم و مهارت آموزی ها و برنامه ها و کار و تحصیلم هدفمند بشه.
دایی جان، من تورو دوست ندارم بلکه بی نهایت عاشقتم.یادم میاد یروز ازم پرسیدی "آیدا چقدر منو دوست داری" و من در جواب گفتم "از جایی که هستی تا جایی که هستی؛ یعنی یه دور کامل زمین دوستت دارم." اما تو بهم گفتی علاقه ای که به من داری از این اندازه فراتره.من بیشتر از این حرفا دوستت داشتم دایی جان، من قلب بزرگ و مهربون تورو خیلی بدرد آوردم و اینو یقین بدون که هرگز خودم رو نخواهم بخشید.ازم خواستی در جهت امواج زندگی شنا کنم ولی من نه تنها به حرفت پشت کردم ب
اسفند ماه که میرفتم دوره ی کمک های اولیه توی هلال احمر موقع امتحان همه میخواستن کنار من بشینن چون میگفتن من بچه درسخون هستم. 
حالا هم که میرم دوره ایلاستریتور توی فنی حرفه ای همه میان از من سوال میپرسن و میگن من بچه درسخون هستم. 
آره من بچه درسخون هستم که بهش میگن همه کاره ی بیکار؛ دیپلم ریاضی فیزیک دارم، لیسانس بیوشیمی، هنر توی خون من هست به واسطه ی مادر هنرمندی که دارم و خیاطی و گلدوزی و بافتنی و طراحی رو تجربه کردم، میگن ذهن اقتصادی خوبی دا
یه سری هدف کوتاه مدت و بلند مدت باید برا خودم بذارم 
کارم همش شده خواب و خوراک الانم مثه سگ خوابمه
اقا برا شروع هدفم میخوام روزی نیم ساعت زبان المانی کار کردن 
خوندن برنامه ای که برا درسام گذاشتم تا درسا انبار نشه رو هم 
و 
براي اینکه ببینم و امتحان کنم قانون جذب واقعیت داره یا نه میخوام ازش برا یه موضوعی استفاده کنم
خب پس شد :
برنامه درسی که چیدم
نیم ساعت زبان المانی 
استفاده از قانون جذب
تا ببینیم چی میشه☺️
چقدر ادمای جدید امتحان میکنید و شاید
میکنم. هی به این فکر کن به اون فکر کن. این فالو کن اونو انفالو کن. اون
چرا رفته اینو چرا اوردم؟ هدفم ازاون چی بود از این چیه؟ چرا نمیتونم اینو
ول کنم چرا خاطره های اون ولم نمیکنه. پدر خودمونو دراوردیم خداییش.
خوشحالم که تنهام و خوشحالم که کسی با فکر کردن به من بیخابی نمیکشه و خوشحالم که دلیل بی خوابی هام فکر کردن به کسی نیست.
سلام
دختری 24 ساله هستم، در مدرسه نمونه دولتی درس خوندم و معدل دیپلمم 20 هستش، سه بار کنکور شرکت کردم که سال اول رتبه ام 8000 و سال دوم 4000، سال سوم هم متاسفانه 6000 شدم .
هدفم رشته پزشکی بود اما رتبه اون رو نیاوردم، میدونیم میگید که باید انتخاب رشته میکردی اما متاسفانه این کار رو نکردم و پشیمون هم نیستم چون من با حداقل ترین امکانات این رتبه رو به دست آوردم، چون منبع درستی حتی کتاب تست نداشتم، یعنی خانواده ام از اون دسته خانواده هایی هست که عملا فرزن
نمی‌دونم کار درستیه که داستان بنویسم یا نه ولی ازون‌جایی که کسی نمی‌خونه پس می‌نویسم
هنوز به سبک خودم فکر نکردم، هنوز نمی‌دونم هدفم چیه؟ فقط می نویسم . . .
داستان ازین قراره که یکی از بهترین روز های بارانی پاییز را شروع کردم، البته که روز به تنهایی همیشه خوبه، اگر بارانی و پاییزی باشه که حتما عالیه ولی خب چه میشه کرد همیشه همینطور خوب نمی مونه
ادامه مطلب
فکر کنم از آخرین باری که اینجا پست گذاشتم حدود پنج سال می‌گذره. تو این مدت جاهای مختلفی دوست داشتم بنویسم، ولی هیچ‌جا نتونستم مثل وقتی که این وبلاگ رو داشتم بنویسم.
هدفم این نیست که مطالبم به گوش مخاطب‌های زیادی برسه؛ کاملاً برعکس دوست دارم که حداقل افراد مطالب اینجا رو بخونن یا اصلا مطلع بشن که دوباره می‌خوام اینجا بنویسم. پس لطفاً اگر تو وبلاگ‌تون لینکی به این وبلاگ دارید بی سر و صدا اون لینک رو پاک کنید.
 
سلام 
من یه دخترم و ۲۰ سالمه، امسال دانشگاه قبول شدم، ترم بهمن رشته پرستاری، تو تابستون و این چهار ماه تعطیلی من هیچ کار مفیدی انجام ندادم، کلا یه دختر بی هدفم، هیچ هدف و انگیزه ای براي زندگی ندارم روزهام همین طوری میگذره، گاهی شروع میکنم به سخنرانی گوش دادن، کتاب خوندن پیاده روی و … ، ولی خیلی زود تمومش میکنم، راستش دلم یه چیزهایی تو زندگی میخواد که هیچ وقت نداشتم و نخواهم داشت، مثل یه پوست صاف.
آخه صورتم پر از جوش و جای جوشه، هر کی نگام میک
اقا سلام 
این روزا خوبه
ینی نه که اتفاق بدی نیوفتاده
همین خوبه دیگه
راستییی باخدا آشتی کردم نماز میخونم
پاییز و هواش یاد دوسال پیش میندازه منوهمه چیزو یادمه خاطرات و حس هام گریه هام موسیقی ای ک گوش میدادم آرزوهایی ک داشتم
 
واو لعنت به کنکور
هنوزم حس میکنم خرابیی که تو من به وجود اورد.
خوشحالم ک بیشتراز دوسال باهاش درگیر نبودم
بگذریم
اوضاع احوال دانشگاه ب نظر خوب میاد
امروز یکی بهم گل داد  
خل شدم رفت
امیدوارم حالم هرروز بهترباشه و تمرکزم
حتی خودمم نمیدونم دارم با خودمو و اینده ام چکار میکنم .انگار که خودم نیستمدور شدم از خودم از هدفم از عشقم و از علاقه هام .تنها چیزی که دارم میبینم اینه ک دارم دیوانه وار خرید میکنم .من شدم ادمی که نباید .سردمه انقدر سرد که ذهن و روح و جسمم همشون یخ زدن . سرماش انقدر زیاده ک حتی گاهی با سوزش استخونهام به خودم میام .نمیزارم اینجور بمونه از همین امروز تلاش میکنم و دوباره اونی میشم که باید .
دیشب فکر کنم تا ساعت سه و چهار بیدار بودم. هی از این دنده به اون دنده. و فکرایی درمورد آینده. ظهر فکر کنم حدودای دوازده این طورا بیدار شدم. طبق معمول مها بیدارم کرد بازم دلم میخواست بخوابم اما یادم افتاد یه روز دیگه نباید هدر بره. این روزا فکر میکنم با هر یه روز یه گنج رو از دست میدم. با خودم میگم اگه نتونم چی؟ خیلی دور به نظر میاد. نمیدونم چرا هدفم شد فلسفه خوندنو فلسفه قبول شدن اما میدونم این چیزیه که دوست دارم. باید خیلی تلاش کنم چون الان رو نقط
سلام!ممنونم که جیلو رو انتخاب یا از وبلاگ ما بازدید کردید!
از شما تقاضا دارم مارو در پیام رسان تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید تا از جدیدترین تخفیف ها و اخرین طراحی ها مطلع بشید.
حداقل حرفی که میتونم از هدفم بگم اینه که من قصد دارم شما رو ازسایر کسب و کارها متمایز کنم.
محرومیت احتمالی اتباع ایران و ترکیه از طرح جدید "ویزای کاری مهارتهای معین" #ژاپن
به گزارش رومه ملی Asahi Shimbun ژاپن، وزارت دادگستری ژاپن
در نظر دارد اتباع ایران و ترکیه را از اخذ ویزای کار جدیدی که قرار است
در ماه آوریل معرفی شود، محروم کند. گفته می شود این اقدام در پاسخ به عدم
همکاری دولتهای این دو کشور در پذیرش شهروندان دیپورت شده از ژاپن صورت خواهد گرفت.
وزارت دادگستری ژاپن
تصمیم نهایی خود در این خصوص را تا اواخر ماه مارس میلادی اعلام خوا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها