نتایج جستجو برای عبارت :

باورنمیکنم خودم را شده ام گردوغبار محض به بی ثبات شدن می اندیشمgo

امروز نمي خوام خیلی بنویسم
تمام توجه ام قبل از جواب به درک سوالیه که ميگه:
چطور این همه اصرار در جوامع مدنی وجود داره 
که ثابت قدم باشیم، در حالی که هیچ چیز ثابت نميمونه؟
چطور ميشه انتظار داشت در جهانی مملو از تضاد هميشه
یکسان عمل کرد؟
چی شد که ثبات رفتاری این همه ارزشمند شد؟
در خالی که هیچ دو موقعیتی تو زندگی یکسان نیست
و نميتونه عکس العمل یکسانی هم انتظار داشت؟
شاید این سوالا شروع باز تعریفی دیگه باشه !!
 
 
در دهم دی ماه سال ۵۶، رئیس‌جمهور آمریکا آمد در تهران و یک نطق غرّائی کرد در تمجید اغراق‌آميز و دروغین از محمّدرضا. در این نطق غرّاء گفت
ایران جزیره‌ی ثبات است»؛ یعنی چه؟ کمتر از دَه روز بعد معلوم ميشود که جزیره‌ی ثبات یعنی چه؛ قیام قم، بعد
قیام تبریز، بعد حرکت عظیم، بعد آن طوفان زیر و رو کننده‌ی انقلاب اسلامی و
نابودی رژیم وابسته‌ی سرسپرده‌ی طاغوت و پهلوی [رخ ميدهد]؛ این قدرت
محاسباتی، این توانایی محاسباتی تا امروز همان‌ جور است.
آدم هایی که ثبات شخصیتی دارن تعدادشون خیلییی کمه. حتی اگه اخلاق بدی هم داشته باشن در مقایسه با اونایی که شخصیت متزلی دارن بسیااار قابل تحمل تر و زندگی باهاشون راحت تره.حداقل دیگه ميدونی با چی و کی طرفی. ميدونی اگه فلان کار رو کردی چه واکنشی دریافت ميکنی 
و من؟ اینجا دارم با کسانی زندگی ميکنم که نميتونم پیش بينیشون کنم.که یه روز خوووبن و یه روز به شدت نفرت انگیز
و خودِ خودآزارم تصميم گرفتم به زندگی کردن باهاشون ادامه بدم و مسئولیتش رو پذیر
هر سیستم کامپیوتری بسته به معماری خود دارای دسته‌های مختلفی از ثباتها مي‌باشد در سیستم‌های مبتنی بر 8086 این ثباتها عبارتنداز:
1.ثبات‌های عمومي  2.ثبات سگمنت    3.ثبات اندیس      4.ثبات وضعیت و کنترل
ثبات‌های عمومي:
AX : 
BX :
CX :
DX :
 
ثبات‌های سگمنت:
 
برای کاربرد حافظه در سیستم‌ها تقسیم‌بندی خاصی بنام سگمنت صورت مي‌گیرد که قطعه‌هایی از حافظه(RAM) را برای اجرای مثلا نگه‌داری کدها یا نگه‌داری متغییرهای تعریف شده و. رزرو مي‌کنیم. آدرس شروع ا
دوباره باتفعل حافظ دوباره فال خودم
دلم گرفته دوباره به سوز حال خودم
تو نقطه اوج غزل های سابقم بودی
چه کرده ای که شکستم خیال وبال خودم
چرا نميشود حتی بدون تو خندید
چرا،چگونه،چه شد این سوال خودم
چرا نمي رسد این بهار بعد از تو
چرا نميرود این خزان سال خودم
اگر ندهی پاسخی به جان خودت
که ميروم به نیستی و بي خیال خودم
ریشه‌ی بي قراری های ما چیست؟
مولانا بر این باور بود که:
جمله ی بي قراری ات از طلب قرار توست
طالب بي قرار شو تا که قرار آیدت
مي گوید: علت بي قراری های ما از قرار جویی و ثبات طلبي های ما نشأت مي گیرد، اما اگر طالب بي قرار باشیم و اذعان کنیم که همه چیز در معرض تغییر و تحول است آن گاه به آرامش دست خواهیم یافت.
به جای آنکه از لحظه ای که در آن هستیم لذت ببریم ، سعی مي کنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و.
 شاید یک نتیجه این تمایل ما به داشتن
طراحی مدار ثبات های کامپیوتر پایه در مکس پلاس
دانلود تحقیق درس آزمایشگاه معماری کامپیوتر با عنوان طراحی مدار ثبات های کامپیوتر پایه در مکس پلاس (max+plus)، بهمراه فایل راهنما در قالب word. برای طراحی کامپیوتر پایه از ثبات های ac,tr,dr,pc,dr,ir استفاده مي شود. فایلها با استفاده از نرم افزار MAX+plus II قابل استفاده مي باشند.
من خیلی وقتا خودم دست خودمو گرفتم 
خودم اشکای خودمو پاک کردم 
خودم موهامو نوازش کردم 
خودم خودمو آروم کردم 
خودم تو آیینه قربون صدقه خودم رفتم 
خودم خودمو رها کردم 
خودم حال خودمو پرسیدم 
من خیلی وقتا خودم هوای خودمو داشتم 
بهترین دوست زندگیم فقط و فقط خودم بودم
و بعد از تو من با خودم بد شدمخودم ایستادم خودم رد شدم
زمين لرزه پر کرد روح مرادچار گسلهای ممتد شدم
اسیر ستیزه دچار جنونمسلمان نگردیده مرتد شدم
تو رفتی و جاماند من از خودمدو نیمه دو جان مجرد شدم
چنان سخت از ریشه دل تیشه خوردکه در زنده ماندن مردد شدم
وهرجا دلم خواست عاشق شودخودم روبروی خودم سد شدم
تو رفتی ولی بغض من وا نشدتو رفتی و من با خودم بد شدم جاویدان رافی
سامسونگ در ماه فوریه گلکسی فولد را رونمایی کرد ولی در تصميمي منطقی، پس از ادعای بسی کارشناسان مبنی بر اینکه نمایشگر گلکسی فولد با مشکلات مهمي دست و پنجه یواش مي کند؛ پیش خرید های گلکسی فولد را نقض کرد و تاریخ ارائه ی آن را به تعویق انداختتا مشکلات را رفع درنگ. سامسونگ، اوایل ماه گذشته با نقشه کشی بهبودیافته ی گلکسی فولد، دوباره شروع به تولید آن کرده است. اکنون، iFixit به سراغ این گوشی رفته و با کالبدشکافی آن بوسیله طور دقیق مدال داده که نقشه کشی
من که مشغول خودم بودم و دنیای خودم
مي نوشتم غزل از حسرت و رویای خودم
من که با یک بغل از شعر سپیدم هر شب
مي نشستم تک و تنها لب دریای خودم
به غم انگیز ترین حالت یک مرد قسم
شاد بودم به خدا با خود تنهای خودم
من به مغرور ترین حالت ممکن شاید 
نوکر و بنده ی خود بودم و آقای خودم
ناگهان خنده ی تو ذهن مرا ریخت به هم
بعد من ماندم و این شوق تمنای خودم
من نميخواستم این شعر به اینجا برسد
قفل و زنجیر زدم بر دل و بر پای خودم
من به دلخواه خودم حکم به مرگم دادم
خونم ا
سهم من از زندگی خیلی بيشتر از این حرفاس!از وقتی شروع کردم به دوست داشتن خودم،به حرکت در جهت ایده آل های خودم حالم بهتر شد،خوب شد کاملن حتی!چیزی ک من بهش نیاز دارم یه ادم خفنه !ولی نه یه پارتنر خفن نه!خودم !خودم باید به خودم حس ارزش بدم!
 
از خبرهای خوب متنفرم. از بس بي دوام و مزخرفن. عمر هیچ خبر خوبي برام بيشتر از ۲۴ ساعت نیست. نهایت ۲۴ ساعت. بعدش دوباره بارونِ گُه و ناخوشیه که مي باره. نمي دونم از کی، ولی مدت هاست که خبرای خوب خوشحالم نميکنن، به جاش تن و بدنمو ميلرزونن. ميدونم که باید منتظر اشک باشم. به مزخرفاتِ جذب و فلان اعتقادی ندارم. و حالم از خودم بهم ميخوره که هربار امیدوارتر از قبل با خودم ميگم این دیگه آخرشه، این یکی دیگه عطرش موندگاره، این یکی دیگه قراره خوشیا رو دنبال
یه سری شبا دنبال یه کوچه هایی ميگشتم که سر صدایی نباشه ،سال به سال کسی ازش رد نشه،از نور و ماشین و خبری نباشه
تا خودم و خودم خلوت کنیم
اینقد خودم بزنه تو گوشه خودم و ،خودم بغض کنه و دلش بگیره و گریه کنه که خودم و خودم قهر کنیم
البته قهرم کردیم
ميدونی چن ماهه خودمو ندیدم؟ جدی جدی قهر کرد رفت
صبا پا ميشدیم باهم درد و دل ميکردیم صب بخیر ميگفتیم، شبا به بي کسی و تنهایی خودمون ميخندیدیم و ميشدیم همه کسه هم 
نميدونم چرا رفتکجا رفت.چرا تنهام گذاشت
همش با خودم چند تا جمله رو مرور ميکنم تا یادم بمونه و بشه ملکه  ذهنم
پای تصميم هایی که مي گیرم مستحکم بایستم، قوی و باثبات
سعی کنم به بهترین نحو ممکن کاری رو که هدفم هست انجام بدم
دوباره تاکید مي‌کنم به خودم که پای تصميم هام با ثبات بایستم
و قبلش اینکه تصميمم رو با دودوتا چهارتا و بعد هم توکل بر خودش بگیرم
خوشبختی واقعی چیه؟! جوابش رو اندک اندک دارم پیدا ميکنم و بهش پایبند ميشم
از هیچی به جز غضب و خشم و حتی همين که جزء بنده های مشمول رحمت خدا نب
نميدانم پرم سوخته؛ چشمم کور شد یا پای خیالم را از بالا بریده اند که اینطور بي حرکت نشسته ام گوشه ی زندگی؛ صبحانه آماده ميکنم، نهار، شام، روزی چند بار چای دم ميکنم و ميخورم، شبکه های تلویزیون را زیر و رو ميکنم، هزار تا فیلم و سریال ميبينم، با تلفن حرف ميزنم، آی دی پیج های اینستاگرام را حفظ ميکنم و دنبال پیام های آماده ی ارسال گوگل را زیر و رو مي کنم، کنارش گاهی اجابت مزاج هم دارم اما سابقه نداشته هی منتظر باشم، هی منتظر باشم هی منتظر باشم تا او
امروز، دست خودم را گرفتم، رفتیم به یک کافه ی قشنگ، یک ميز، زیر شاخه های درختی فوق العاده انتخاب کردم، نشستم و ساعت ها غرق خواندن کتاب شدم، امروز خودم را به یک روز خاص دعوت کردم، به یک روز متفاوت! روزی که در آن، خودم در کنار خودم، بخاطر خودم و برای خودم زندگی ميکنم! امروز خودم را به بستنی مورد علاقه ام دعوت کردم، برای خودم شاخه گلی خریدم و آن را به دختر بچه ی زیبایی که لبخند شیرینی بر لب داشت هدیه دادم، امروز در کنار خودم خوشحال بودم و زندگی را ب
هرچند هفته یکبار تمام شبکه های مجازی که توشون عضوم رو لغو نصب ميکنم و فکر ميکنم بيهوده تر از این شبکه ها چیزی نیس و یه ارامش  نسبي پیدا ميکنم و حتی تا حدودی عصبانیتم اروم ميشه! اما گاها بدلایلی ضروری مجبور به نصب مجدد ميشم و این باعث شده یه حس دوگانگی در من به وجود بياد یکبار نصب و فعالیت و یکبار لعو نصب ودتصميم ترک کردنشون گاهی فکر ميکنم توی شخصیتم کمبود ثبات حس ميشه و متزلل شدم و نميتونم یک راه و یک چیز انتخاب کنم و تا آخر ادامه بدم . 
دلار امروز ثبات قیمت را تجربه کرد و بدون تغییر نسبت به روز گذشته، ۱۲,۹۵۰ دوازده هزار و نهصد و پنجاه تومان معامله شد.
به گزارش دنیای اقتصاد، صرافی ها امروز شاهد ثبات قیمت دلار بود در حالیکه یورو و پوند سیر صعودی را دنبال کردند.
ادامه مطلب
دلم بدجور برای خودم تنگ شده ولی نميتونم به این سادگیا با خودم اشتی کنم چون من دیگه اون ادم ساده و مهربون قبلی نیستم هیولای درونم بدجورطغیان کرده 
اگه فرصت کنم گاهی به خودم سر بزنم اونوقت که مي بينم از خودم خیلی فاصله گرفتم و بدجور دلتنگ خودم ميشم
فقط دوست دارم این چند روز گذشته رو از دفتر زندگی بکنم، مچاله کنم و بریزم دور. بدون هیچ تمایلی برای توضیح چرایی‌ش.
چیزی که الان ميخوام بهش برسم صرفا یه سطح حداقلی از نظم و ثبات و انرژیه. فعلا تصميم گرفتم یه لیست هفتگی از کارایی که باید انجام بشه رو بنویسم و ببينم تا کجا بهش عمل مي‌کنم.شروع با کمترین سطح انتظار.
فکر مي‌کنم از جمله چیزایی که باید بابت‌شون جواب پس بدم این بلاگه   :/ با این حجم از خاموشی.
خودم هم نمي‌دونم چجوری امیدوارم وقتی زیر
عضو هیات‌مدیره کانون انبوه‌سازان گفت: اگر در قیمت‌ اقلام ساختمانی ثبات ایجاد شود، افزایش قیمت آن‌چنانی در حوزه مسکن رخ نمي‌دهد.
عضو هیات‌مدیره کانون انبوه‌سازان گفت: اگر در قیمت‌ اقلام ساختمانی ثبات ایجاد شود، یقینا افزایش قیمت آن‌چنانی در حوزه مسکن رخ نمي‌دهد؛ اگر اقلام ساختمانی تنها مقدار ناچیزی نوسان داشته باشد، به تبع آن قیمت ساختمان نمي‌تواند بي‌رویه بالا رود.
به گزارش تجارت‌نیوز، محمود
پژوم با اشاره به اینکه
ادامه مطلب
هميشه سعی ميکنم با آدمهایی بشینم، صحبت کنم و رابطه داشته باشم که از نظر خط فکری باهام هماهنگ باشن، در حالی که قبلاها هميشه ميخواستم با آدمهایی که باهام خیلی فرق دارن و حتی در جهت کاملا مخالفی هستن گفتگو کنم، به عبارتی دلم ميخواست خودم رو به چالش بکشم! واقعا نميدونم با اینکه آزار ميدیدم با اینکارم، چرا ادامه مي‌دادم. لذت نمي‌بردم و فقط مي‌خواستم باورهای خودم رو مدام به چالش بکشم و ازشون ایراد بگیرم، یه نقطه ضعف توشون پیدا کنم و به خودم ثابت
پارسال این موقع تازه از استرالیا برگشته بودم شاید.
خوشحال از موندن توی اتاق قشنگمسالی پر از ارامش و ثبات و اشپزی و رفیق بازی رو گذروندم.
و البته سالی که با اطمينان فکر ميکردم هم یه انسان دوست داشتنی پیدا کردم و هم ميدونم نقشه ام برای اینده چیه.
امسال.این روزها خسته از سفر برگشتم و خونه نداشتم.
با رفیقام خداحافظی کردم و ميرم جایی که طول ميکشه تا به ثبات برسم.
هیچ کسی رو ندارم که با اطمينان بگم ميخوام همه عمرمو باهاش بگذرونم و البته هیچ
 
من نميخوام که از ارتفاع بلند پروازیام با مغز بخش زمين شم ! تو دوره‌ی کارشناسی حالم از سوال نميخوای ارشد شرکت کنی بهم ميخورد.حالا هم همش دارم به این سوال جواب ميدم که آزمون استخدامی شرکت نميکنی؟؟ من متنفرم از اینکه زندگیم بشه یه خط صاف . از اینکه سی سال یه جا کار کنم ، هی نگران حقوق و اضافه کار و مرخصیام باشم. وقتی به این فکر ميکنم که قراره منو با زنجیر استخدام یجا بند کنن حمله‌ی عصبي مياد سراغم و نفسم باز بالا نمياد. چرا درک اینچیزا برای بعضی
سایت دورهاتو به گزارش دنیای اقتصاد، در روزهای اخیر، بازار خرید خودرو و فروش خودرو به حالت ثبات در آمده است. دو دلیل عمده‫ی آن مي‫تواند ثبات قیمت سکه و ارز و همچنین تکميل خودروهای ناقص و عرضه‫ی آن به بازار فروش خودرو باشد. اما در طی هفته گذشته با اعلام افزایش قیمت خودرو که توسط ایران خودرو تکذیب شد، قیمت خودرو در بازار خرید خودرو صعودی شد. در پی کارشناسی های انجام شده از اردیبهشت امسال، برخی از دلایل افزایش قیمت خودرو شناسایی شده است.
سایت
آزمایش ماز ثبات
آزمایش ماز ثبات - ماز ثبات آزمون ماز ثبات  - گزارش کار ماز ثبات   تعداد صفحات:   15 نوع فایل:    WORD     قسمتی از متن: چکیده مقدمه و پیشینه هدف وسایل مورد نیاز آزمایش روش اجرای آزمایش تحلیل نتایج آزمایش   تحلیل نتایج آزمایش پس از پایان آزمایش، آزماینده با توجّه به تعداد خطاها و مدّت ­زمان هر کوشش برای هر مسیر یادگرفته شده منحنی یادگیری را ترسم مي ­کند (دفعات کوشش در محور افقی و تعداد خطاها و مدّت ­زمان روی محور عمودی درجه .دریاف
داشتم یه مصاحبه ميخوندم از همين مردی که بهش ميگفتن سلطان سکه و اعدام اش کردند!! یه قسمت از مصاحبه اش ميگفت اگه همين الان ولم کنند و برم بيرون همون کاری را انجام ميدم که بخاطرش دستگیر شدم حتی اگه قرار باشه دوباره دستگیر بشم و حقیقت اینه که مدت هاست در مورد خودم به این نتیجه رسیدم که ایمان دارم تمام مسیری که تا امروز اومدم همون مسیریه که باید ميومدم حتی اگه اذیت شدم حتی اونجاهایی که به نظر اشتباه ميومد حتی قسمت های کج و معوج اش حتی اونجاهایی که ب
ميلگرد
هفته گذشته ميلگرد صادراتی ترکیه نزولی بود و از 485 تا 490 دلار به 478 تا 485 دلار هر تن فوب رسید. تقاضای محصولات نهایی فولادی نیز کم است فعالان بازار ميلگرد هم انتظار دارند قیمت ها ارزان تر شوند. ميلگرد صادراتی سی آی اس نیز 467 دلار هر تن فوب و در ثبات بود.
در بازار داخلی چین قیمت ميلگرد در ثبات نسبي بوده 601 تا 608 دلار هر تن با مالیات بر ارزش افزوده ثبت شد. ميلگرد صادراتی چین حدود 5 دلار رشد هفتگی داشته 537 دلار هر تن فوب ثبت شد.
در بازار داخلی اروپا
ميگن زمان که بگذرد درد آرام ميشود 
چرا زمان درد مرا عميق تر ميکند خب
تمام روز سعی ميکنم 
خودم را از دنیای گیج و منگ‌ درونم
 بکشم بيرون 
بيایم وسط حالِ زندگی 
هی حواسم باشد غرق هپروت خودم نشوم 
ولی از دستم در ميروم 
باز برميگردم‌ در بهت خودم 
تا به خودم مي آیم دستی به صورتم ميکشم
خیس است .
دفعه بعد باید حواسم را بيشتر جمع خودم کنم 
 
شاید فردا برای خودم یک دسته گل بخرم ، با کاور کاهی و نوشته های ریز و درشت انگلیسی یا نه شاید هم شعر فارسی ، همان هایی که نخ های کنفی دارن از همانی که دوستش دارم و هیچکس نمي داند ، اری خودم برای خودم،چه اهميتی دارد که کسی به من نه گل هدیه ميدهد و نه کادویی ،انگار فراموش کرده بودم من هنوز خودم را دارم، اگر به همين زودی خودم را پیدا نکنم و قرار ملاقات نگذارم خواهم مرد
 تو کل زندگیم هیچ چیزم دقیقا  برای خودم نیست .
هیچ چیز
حتی گاها احساس ميکنم من خودمم برای خودم نیستم .
نميدونم در آینده یعنی روزی مياد که ببينم تمام من برای خودمه!!
نميدونم .
من تنها چیزی ک دلم ميخواد اینه ک رها و ازاد باشم .
خودم برای خودم باشم . همين
دیگر آن قدر پیر شدهام که بخواهم قصه‌ی دانشگاهم را بگویم.
در یک جمله بگویم: دانشگاه برایم بستر خودآگاهی، تغییر و رشد بود.
در دانشگاه بود که فهميدم پیش‌تر که بوده‌ام و چه مي‌خواهم باشم.
خیلی‌ها بخاطر جایگاه، محیط یا سنشان به خودشان جرئت تغییر را نمي‌دهند؛ ولی دانشگاه برای من جایی بود که از فرید مصلح» دبيرستانی کنده شدم؛ شاید کمي عجیب باشد؛ ولی ناراحت نبودم که هیچ‌یک از دوستان دبيرستانی‌ام در پردیس‌هنرهای زیبا قبول نشده؛ خیلی راحت‌ت
ثبات قیمت‌ها در بيش از ۱.۷ ميلیون قلم کالا، تعهد دیجی‌کالا به کاربران خود است.
روابط عمومي دیجی کالا اعلام کرد: بازدید روزانه ميلیون‌ها کاربر از سراسر ایران از دیجی‌کالا، مسئولیت سنگینی را برای ما ایجاد مي‌کند. اعتماد مشتریان و کاربران دیجی‌کالا مهم‌ترین سرمایه ماست و حفظ این اعتماد را مهم‌ترین وظیفه خود مي‌دانیم. جلوگیری از افزایش قیمت غیرقانونی و نامتعارف در شرایط فعلی، تعهد دیجی‌کالا به مشتریان و کاربران خود است. در راستای عمل
از وقتی شروع کردم به سبک کردن زندگیم مجبور شدم خیلی چیزا رو رها کنم گاهی هم اتفاقی کلا به فنا رفتن و من بودم و دهن باز از تعجب، به هرحال هرجوری که بود قشنگ بود الان راضیم از اینکه ميدونم پس ذهنم فقط چیو ميخوام جدی بگیرم و بقیه مهم نیست چه شکلی باشه مثل همين وب مثل همون اینستا مثل قیافه بي آرایش خودم مثل همه چیزایی که ساده و تک رنگ دوسشون دارم نه شلوغ و رنگارنگ من حتی رابطه هامم شفاف دوست دارم ولی آدم ها پیچیده تر از این حرفا هستن و فک ميکنم تو ای
سلام و درود دوباره خدمت عزیزان گلم
در مورد پذیرش خودم به درک این رسیدم که:
 خودم را بپذیرم 
با خودم کنار بيام 
با خودم نجنگم  
از سر راه خودم برم کنار 
اینو باید 100% بپذیرم 
که من همينم با همين صفات خوب و بد 
خودم را دوست داشته باشم و به خودم احترام بزارم.
یک مسئله ای که سالها در ذهن من بود ، این بود که همه بي عیب و نقص هستند و من تنها ، عیب دارم.
و این معیوب بودن من باعث رنج و کینه نسبت به خودم مي شد.
و حالا به این آگاهی رسیدم که همه و همه بدون هی
نزارید کسی روتون برچسب بزنه حتی خودتونامروز تنها روزی بود ک خودم رو خودم برچسب نزاشتم و اعتماد بنفس داشتم اما بقیه آدم ها سعی ميکردن قضاوتم کنن
حداقل دوست خودم قضاوتم کرد درصورتی ک رفتار من از نظر خودم کاملاً درست بود! پس در نتیجه من لازم نیست تو کلیشه اون جا بشم!
ثبات هیجانی
نام فایل : ثبات هیجانی فرمت : .doc تعداد صفحه/اسلاید : 2 حجم : 3 مگابایت بررسی مقایسه سطح ثبات هیجانی بين دانشجویان زن متاهل و مجرد, / پروین احتشام zwnj;زاده؛ به راهنمائی : محمدمحسن جلالی zwnj;طهرانی، زینب جلالی zwnj;طهرانیاحتشام zwnj;زاده، پروین128 صفحه، جدول، نمودار، کتابنامهپایان نامه .
دریافت فایل
ثبات هیجانی
نام فایل : ثبات هیجانی فرمت : .doc تعداد صفحه/اسلاید : 2 حجم : 3 مگابایت بررسی مقایسه سطح ثبات هیجانی بين دانشجویان زن متاهل و مجرد, / پروین احتشام zwnj;زاده؛ به راهنمائی : محمدمحسن جلالی zwnj;طهرانی، زینب جلالی zwnj;طهرانیاحتشام zwnj;زاده، پروین128 صفحه، جدول، نمودار، کتابنامهپایان نامه .
دریافت فایل
ثبات هیجانی
نام فایل : ثبات هیجانی فرمت : .doc تعداد صفحه/اسلاید : 2 حجم : 3 مگابایت بررسی مقایسه سطح ثبات هیجانی بين دانشجویان زن متاهل و مجرد, / پروین احتشام zwnj;زاده؛ به راهنمائی : محمدمحسن جلالی zwnj;طهرانی، زینب جلالی zwnj;طهرانیاحتشام zwnj;زاده، پروین128 صفحه، جدول، نمودار، کتابنامهپایان نامه .
دریافت فایل
ميخواهم کمي هم به فکر خودم باشم، از این به بعد از آن خودم باشم، دلسوز خودم باشم، مفسر خودم باشم، عاشق خودم باشم، به دنبال اهداف و آرمان خودم باشم. در حال خودم باشم. هر کسی به خودش، برای خودش، ناراحت خودم باشم، گریان خودم باشم، خندان خودم باشم اما با این همه باز هم نگاه به کسانی دارم، تا دیگرانی نباشند که باشند این هدف ميسر نميشود. لااقل کسانی باید باشند که گند به حالت نزنند، ضدحال نباشند، اخیار کالخیار نباشند. آره بخدا، هر چه شد شد، هر چه
 

ثبات روابط و عملکرد
ثبات روابط و عملکرد رابطه ای در زنجیره تامین
 
Relational-stability-and-alliance-performance-in-supply-chain.pdf
 
تعداد صفحات انگلیسی: 8 صفحهتعداد صفحات ترجمه فارسی:  12 صفحهدانلود متن انگلیسی
 
مقدمه
در دهه های گذشته اتحادیه های تعاونی باعث توجه روزافزون پژوهشگران مدیریت عملیات را به سمت خود حلب کرده است. در شرایط رقابتی، این پیوندها مزایایی را برای شرکت
 
ثبات روابط و عملکرد

ثبات روابط و عملکرد رابطه ای در زنجیره تامین
Relational-stability-and-alliance-performance-in-supply-chain.pdf
تعداد صفحات انگلیسی: 8 صفحه تعداد صفحات ترجمه فارسی:  12 صفحه دانلود متن انگلیسی
مقدمه
در دهه های گذشته اتحادیه های تعاونی باعث توجه روزافزون پژوهشگران مدیریت عملیات را به سمت خود حلب کرده است. در شرایط رقابتی، این پیوندها مزایایی را برای شرکت
 
قیمت خودرو، امروز در بازار آزاد نسبت به دیروز با ثبات نسبي همراه است.
بر اساس معاملات انجام شده امروز (۲ اردیبهشت ۹۹)  قیمت خودرو در بازار آزاد نسبت به  دیروز  با ثبات نسبي همراه است. 
طبق آخرین قیمت بازار، پژو ۲۰۶ تیپ ۵ (مدل ۹۸) نسبت به قیمت روز خودرو  در (یکم اردیبهشت ۹۹) باثبات در نرخ 
ادامه مطلب
دنیای بورس: شاخص صنعت دارویی در بازار سهام از ابتدای سال جاری تاکنون بازدهی نزدیک به 100 درصدی را به ثبت رسانده‌ و از این حیث در ميان صنایع پر نماد بورسی از بهترین‌های بازار به شمار مي‌آید. طی فصل بهار، گزارش‌های ماهانه این شرکت‌ها جز در موارد خاص از بهبود قابل توجه عملکردی در زمينه نرخ و مبلغ فروش خبر مي‌دهد. از سوی دیگر وضعیت تولیدی این شرکت‌ها نیز رفته رفته مسیر مناسبي را پیدا کرده‌است. در بخش هزینه‌های تولیدی نیز با توجه به سهم بزرگ م
قیمت روز خودرو در ۲۴ اردیبهشت
قیمت خودرو، امروز در بازار آزاد نسبت به دیروز با ثبات نسبي همراه است.
 بر اساس معاملات انجام شده امروز (۲۴ اردیبهشت ۹۹)  قیمت خودرو در بازار آزاد نسبت به دیروز  با ثبات نسبي همراه است. 
ادامه مطلب
۱. باید فرزند یه مادری باشه که ۳ تا بچه دهه شصتی قد و نیم قد داشته و اصرار داشته از هر چیزی تا اخرین نفس استفاده کنه و هیچ چیزی رو دور نریزه تا بدونی چه سخته امشب که من تصميم گرفتم خونه تی کنم
کل کلش یه کم کوچیک داریم با دو تا کشو و یه رخت اویز که عرض کل کمد نیم متره تقریبا.
یه مشت لباس نو  کهنه رو چپونده بودم توی هم.
امشب اما دل رو زدم به دریا و یه بخشی رو برای لباس کهنه ای اینجا گذاشتم کنار
البته خیلی ناچیز بود اما همونم هنر بود از من.
۲.
چرا من احمق با وجود اینکه چندین بار بهشون اعتماد کردم و دهنم سرویس شد باز حماقت کردم و بهشون اعتماد کردم.
جرا وقتی که چند صد بار امتحانشون رو پس دادن باز من بهشون فرصت دادم ؟ چرا باز خودم رو انداختم توی گردابي که هزاران بار سر نفهمي خودم و اعتماد خودم را انداخته بودم . چرا من احمق باز بهشون اعتماد کردم و به حرفشون گوش دادم .
لاشیا قبل از اینکه خرشون دم پله عزیزم قربونت برم تو هم یکی از مایی به محض اینکه خره رد شد .
یه روز خودم رو مي‌کشم . قول ميد
شاید چریکی راست ميگفت. شاید واقعا وقتشه که برم و همه چیز توی ذهنم همينقدر قشنگ بمونه و از خودم خاطره های خوبي هم بذارم و بعد همه چی سر وقت تموم شده ی خودش، تموم بشه. تا وقتی که دوست داشته ميشم و بودنم بهتر از نبودنم باشه. احساس تنفر دارم نسبت به خودم دقیقا الآن. بخاطر احساساتم. به هر کسی. به گفتنش. به اینکه خودم رو به بقیه نشون دادم و با احساساتی بودنم خودم رو از چشم همه انداختم و حال همه رو از خودم به هم زدم و دراما ساختم نميدونم. فاک مای سلف. 
#ابراهیم رفیعی هم اکنون فردی ۲۶ ساله مي باشم که به تمام آرزوهایم که دوست داشتم و امیدوار بودم برسم نرسیدم همش تقصیر نداشتن سرمایه هست واسه ما دیگه هیچ کس وجود نداره ضامنمون بشه من دوست دارم خودم اوستای خودم باشم کسی نتونه بهم دستور بده و کار غلط رو به من یاد بده یا‌ بخواد چیزی که دلش ميخاد از من بسازه من دوست دارم اون چیزی که هستم و مطمئنم ميشم رو از خودم بسازم البته اینا همش فکره خودمه من الان واقعا خودم واسه خودم کار ميکنم یعنی خودم اوستا و
رفتم پشت ميزتحریرم که مطالعه کنم, عواقب ناشی از کمردرد لذت مطالعه دراز کشیده, دویدن روی پله ها و نشستن بدون تکیه گاه رو ازم گرفته.
رفتم پشت ميزتحریرم که مطالعه کنم اما دلم نیومد به جمع کردن بساط آبرنگ, شروع کردم به طرح زدن و رنگ ریختن.
حالم خوش نیست, ذهنم بدجوری درگیره, روز کاری بدی داشتم و یه بحث بدتر با همکاری که از جون بيشتر ميخوامش.
البته نميتونم کتمان کنم که حال خراب اینروزهام تا حد خیلی خیلی زیادی مربوط به هورمونهاست که کاش کمي مهربونتر ب
حالا الان من یک چیزی مي‌گویم و شما مي‌خندید و باور نمي‌کنید‌؛خودم روزهای اول مدام غر مي‌زدم و دلم آرام و قرار نداشت.اما مي‌خواهم بگویم این روز ها،اوج از دست دادن روزهایی که بدون کرونا مي‌تواستند خیلی قشنگ‌تر باشند و اوج دوری از آدم ها و مکان دوست داشتنی‌ام،ته ته دلم ثبات دارد.آرام و متین نشسته یک گوشه و سرش گرم حسینِ جان و رحمة‌للعالمين و باب‌الحوائج است.دلِ دلم،گرم است به همين زیبایی‌ها،به همين آدم ها و آدم‌هایی که خادمشان شده‌ان
به طرز غمگین کننده ای تابستون ها هم دیگه مثه قبل نیست. فصلی که هميشه منتظرش بودم نیست. تمام تابستون به چیزهایی که ازم گرفته فکر مي کنم چیزهایی که خودم با اراده ی خودم ولی نه به ميل خودم رهاشون کردم، برای داشتنشون زیادی ضعیف بودم. این، این که تصميم خودم بود، من رو مي کشه یه روز! 
استاندارد ایزو 9001 یکی از استانداردهای ضروری و بسیار مهم است که یکی از استاندارد های اخذ شده توسط گروه صنعتی لابل مي باشد. این استاندارد در وهله اول کیفیت را در سراسر یک سازمان مورد بررسی قرار مي دهد. به عبارت دیگر هدف از ارائه ی این ایزو، بررسی سیستم مدیریت کیفیت در کلیه زمينه ها اعم از برنامه ریزی، کنترل، هدایت و نظارت در سازمان ها است. با استقرار این سیستم، سازمان دارای ایزو 9001 متعهد مي شود ثبات را در کیفیت تولیدات خود حفظ نماید. استقرار ای
اگه خودم خودم رو چشم نزنم داره این روند ترک به خوبي پیش ميره. هنوز امیدوارم یا دلم مي‌خواد ح برگرده ننتها دارم بدون مراسم سوگواری زندگی مي‌کنم. امیدوارم همينجور خوب پیش بره. 
دلم مي‌خواد برگردم به روزهای تنهایی و لذت بي کسی و با خود بودن. کاش بلد شوم خودم را بغل کنم و درس بخوانم و مطالعه کنم و به خودم بپردازم و بهره‌ام را از زندگی افزون کنم بجای آن رمانتیک بازی‌ها
بسم‌ا.
این که ميام اینجا و این‌طور چرندیاتی بهم مي‌بافم صرفا بخاطر اینکه این بند نازک ارتباط من و این بلاگ بيشتر از این سست نشه.  "رو"پیدا کنم واسه نوشتن. نه که رو نداشته باشم.
یکی از خواست‌ها و آروزهای قلبي‌م اینکه به خودم، حرکاتم، رفتارم‌، حرفام، نگاه و توجه‌م و افکارم تسلط کامل داشته باشم. جوری که توی هر جوی قرار گرفتم از چیزی که دوست دارم باشم فاصله نگیرم. طبق قوانین این دنیا موجودات بيشتر به چیزی تمایل دارن که بهش نیاز دارن. و حقیقت غیرقابل
گاهی دست خودم را مي گیرم، ميبرم یک گوشه، برای خودم دلسوزی ميکنم، گاهی پای درد و دل هایم مي نشینم، اشک ميریزم، خودم را بغل ميکنم،شانه هایم را نوازش ميکنم، اشک هایم را پاک ميکنم، گاهی قربان صدقه خودم ميروم، خودم را برای خودم لوس ميکنم، ناز خودم را ميکشم، آخر تمام این ها، بلند ميشوم و به زندگی ام ادامه ميدهم، ميدانی سخت است، ميدانی باور کن مشکل است، گاهی دلم برای خودم ميسوزد، اما بلند ميشوم، دوباره و دوباره بلند ميشوم، من بيماری ام را پذیرفته
سلام به همگی دوستان
یه مساله ای رو ميخوام مطرح کنم که شاید خیلی از همسن های خودم درگیرش باشن. حداقل بين دوستان خودم ميبينم که خیلی هاشون به همين وضعیت دچار هستن، و واقعا برای خودم راه فراری نميبينم. خواستم از فکر بقیه هم استفاده کنم.
از خودم بخوام بگم، پسری هستم در آستانه 30 سالگی. تو یه خانواده خیلی معمولی بزرگ شدم. از اول کودکی راهی که به ما معرفی شد به عنوان راه سعادت، درس خوندن بود. تو این راه هم تلاش کردم تا جایی که در توانم بود. دانشگاه به ا
خیلی بيشتر از آنچه که فکرش را بکنید دلم گرفته، هنوز هم نمي خواهم خودم را از تب و تاب بيندازم و مدام با خودم زمزمه مي کنم:
ﺎﻫﺎﻫ ﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﺮﺩ به خودم ميگویم در دیاری که پر از دیوار استﺑﻪ ﺠﺎ ﺑﺎﺪ ﺭﻓﺖ؟ﺑﻪ ﻪ ﺑﺎﺪ ﻮﺳﺖ؟ﺑﻪ ﻪ ﺑﺎﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻮﺪ :ﺑﺸﻦ ﺩﻮﺍﺭ ، ﻪ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭ !ﻪ ﺳﻮﺍﻟ ﺩﺍﺭ؟!ﺗﻮ " خدﺍ " ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻭ " ﺧﺪﺍ "ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧر با توست.
سهراب سپهری
با سلام و احترام خدمت کاربران محترم
پسری هستم ۲۶ ساله و دانشجوی سال سوم پزشکی، که قبلاً لیسانس گرفتم و سربازی رفته ام، موضوعی که خیلی اذیتم مي کنه بالاخص جدیداً که به خاطر کرونا خونه نشین هم شدم و بيشتر به این چیزها فکر مي‌کنم تو تنهایی خودم، نگرانی از آینده است که همين طور سنم ميره بالا و من هیچ پس اندازی ندارم و جز یک خودرو معمولی و مقدار اندکی سرمایه (5 ميلیون تو بانک) و اینکه حس مي‌کنم از همسن و سال هام که مشغول به کار هستند و درآمدی دارند
سلام
دارم به خودم ایمان ميارم که روانشناس خوبي هستم حداقل برای خودم.
من یه اعتقاد عجیبي دارم اونهم این هست که هرکس ميتونه برای خودش بهترین دکتر باشه در زمينه جسمي و روحی و
دلیلم این هست که هیچکس بهتر از خودمون ما رو نميشناسه.
مثلا همين مدت که وضع روحیم افتضاح بود، دارم سعی مي کنم حال خودم را بهبود بدم و کمي هم موفق بودم. البته اشاره کنم هنوز حالم خوب نیست ولی پیشرفت خوبي داشتم. درواقع امید را در بعضی از مسایل خاص از زندگیم حذف کردم ولی در کل
دوست داریم هميشه جوان بمانیم و سالم.
دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است نو و سالم باقی بمانند.
به جای آنکه از لحظه ای که در آن هستیم لذت ببریم سعی مي کنیم با عکس گرفتن، خاطره ها را تصاحب کنیممي خواهیم همه چیز را به بهترین حالت آن حفظ کنیم.
✳️در همه اینها ما دنبال " ثبات" و " قرار" هستیم ، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج مي شویم.
✳️اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بي ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی مي رسیم.
✳️چون
امروز شنبه است. بيست و هشتم اردی بهشت 98. گمانم دوازدهمين روز از رمضان. آن چه که پوشیده نیست این است که حال خوبي ندارم. روح آرامي ندارم. وضع مطلوبي ندارم . چرایش را نمي دانم. از هیچ چیز، مطلقا از هیچ چیز ِ خودم راضی نیستم. احساس مي کنم برای هیچ چیز زندگی ام تلاش نکرده ام. بد جور با خودم وارد جنگ شده ام . زیان این جنگ هم بر هیچ کس مترتب نیست الا خودم  
باید تمام کنم. 
باید شروع کنم.

تمام نوشته های 96 و 97 را برداشتم. این جا گزارش ِ حال و روز خودم را به
سقف کناف پی وی سی : در این مطلب قصد داریم در مورد سقف دروغین پی وی سی برای شما دوستان توضیحاتی دهیم ، در ادامه با ما همراه باشید لغایت بيشتر در مورد این موضوع با شما کاربران عزیز روشنگری دهیم. جالب است بدانید که شما ميتوانید این گونه سقف را با خیال راحت و بدون خوف از نم شستشو دهید و همچنین اینیکی از خاصیت های این نوع سقف ها این است که کاملا ضد حریق بوده است و با پیرامون زیست کاملا سازگاری دارند و از مشخصاتی چون ضد آب و ضد حریق و همينطور ضد پوسیدگ
     این روزها حال خیلی خوبي دارم. انگار که یه فشاری از روی قلبم برداشته شده؛ با خودم مهربان تر شدم؛ بيشتر به خودم حق ميدم؛ بيشتر به خودم کمک ميکنم که رشد کنم؛ کمتر سرزنش یا گله ميکنم از خودم؛ بيشتر به حس و حالم توجه ميکنم تا حجم کارهای مونده در خانه و از همه مهمتر بيشتر حق اشتباه و ایده آل عمل نکردن به خودم ميدم.
     بيشتر پسر و همسرم رو دوست دارم. کمتر ميزان نخوابيدن پسرم برام دغدغه اس؛ کمتر کارهای نکرده همسرم آزارم ميده.
     از همه مهمتر دوت
 تازه‌ترین مصاحبه مسعود سلطانی‌فر  حاوی نکات مهمي است، اما بدون تردید، مهم‌ترین بخش از صحبت‌های او، وعده بزرگ به هواداران استقلال و پرسپولیس در جهت ایجاد ثبات مدیریتی در این دو باشگاه است.
 
در حالی که عمر مدیریت محمدحسن انصاری‌فرد و علی فتح‌الله‌زاده در پرسپولیس و استقلال بسیار کوتاه بود، وزیر ورزش از ثبات مدیریت در این دو باشگاه سخن به ميان آورد. فتح‌الله‌زاده فقط ۱۶ روز سرپرست موقت باشگاه استقلال بود و معلوم نیست نفر بعدی چ
گذشته من بخشی از وجود و هویت من هست و من نباید اونو طرد کنم. معنای رشد همين هست و یک پله بالاتر رفتن به معنای انکار و طرد پله های پایین تر نیست.
پذیرش و قبول گذشته، حس بهتری بهم ميده تا طرد کردن اون. وقتی گذشته خودم رو طرد مي کنم از خودم بيزار ميشم. پس گذشته خودم رو هر چه هست مي پذیرم و در کنار خودم نگه ميدارم.
مثلا دیگه از هیچ کس ننویسم و احساساتم رو خاک کنم و بي توجه بهشون باشم.
شاید یه نوعی از مبارزه باشه.مبارزه با هر چیزی!
یا مثلا دیگه با زبونم از پشت به دندون هام فشار نیارم
یا بيخیال باشم نسبت به درد توی استخون هام
یا اینکه کالباس توی ساندویچ هامو درنیارم!
یا بيشتر درگیر زندگی خودم بشم.غرق بشم توی خودم.
بيشتر دنیای خودمو دوست داشته باشم و بيشتر برای خودم باشم.
یا بيشتر برای "خودم" وقت بذارم این دفعه.
دل تو دلم نبود که عکسای امشب برسه دستم و ببينم که چه شکلی شدم با اون آرایش دست و پا شکسته ی خودم و آقا نگم که خودم عاشق خودم شدم و منتظرم کار وخونه و ماشین و غیره جور شه برم خواستگاری خودم! ( مزاح) 
ولی جدی باید با آرایش آشتی کنم رژگونه ی هلویی معجزه ميکنه
سایه اسموکی خیلی به من مياد
رژ لب زرشکی هم بهم مياد
و بعد قرن ها تونستم مدل مویی که بهم مياد رو پیدا کنم و عشق کنم با موهای بلندم
چقدر اون پیراهن سفید با گل های مشکی هم به تنم نشست اصلا از واجباته
به نام او
چند روزی ميشه که اومدم خونه و همه چی مرتبه به جز خودم.
و دوباره شروع یک جنگ نابرابر با خودم بر سر موضوعی نامعلوم.
خسته از فضا های مجازی
با خودم به مشکل خوردم و دلم ميخواد دور شم از همه!
دلم تنهایی قدم زدن تو انقلاب زیر بارونو ميخواد که یه نسیم خنکی هم بياد و صدای خش خش برگا زیر پام.
هوا اینجا خنکه دو روزه.سرده درواقع!
دو سه هفته دیگه عقد دختر ع و بي خیالم نسبت به همه چی!
انگار ک بدم اومده از همه چیز و از همه کس.
انگار از خودم جدا شدم و دا
نزدیک به چهل و پنج دقیقه س که پشت کیبورد نشستم و زل زدم به صفحه خالی رو به روم و نميدونم چی مي‌خوام بنویسم.
اما ميدونم غمگینم.
ميدونم عصبانیم.
ميدونم انگار تمام محتویات شکمم رو بهم گره زدن.
چند روزیه دچار بحران هویتی شدم و دیگه نميدونم اگر قرار باشه خودم رو فقط با سه صفت توصیف کنم، چی ميتونم بگم؟ سه صفت که سهله، من حتی نميتونم خودم رو فقط با یک صفت توصیف کنم.
خودم رو نميبينم. دیگه خودی نميبينم.
هر روز هشت صبح بيدار ميشم و تا ساعت ها در تخت به خودم
فهميدم که این اخیر یه اشتباهی مي کردم. بر اساس یه سری تئوری روانشناسی همش خودم رو ناتوان فرض مي کردم. فک مي کردم همه این مسائل از کودکیم شکل گرفته و من قوی نیستم و نمي تونم قوی باشم. با مروز خاطرات گذشته خودم قبل اینکه با این تئوری روانشناسی مواجه بشم فهميدم که با این فکر خودم ، خودم رو نسبت به قبل تضعیف کردم!چه قدر عجیبه! قدرت تلقین! چقدر پیچیده اس! حالا الان چه شکلی این فکر غلطو درستش کنم؟!:)))))
یکی از سخت ترین کارهای زندگی برام کنترل کردن ذهن خو
دیشب بعد یه پیاده روی تقریبا طولانی و حرف زدن با رفیقم برگشتم خونه ولی هنوز هم به نتیجه نرسیده بودم چی ميخوام.
رفیقم ميگفت خاصیت سن و سال ما الان همينه. ثبات نداریم همش تو شک به سر ميبریم نميدونیم چی درسته
خیلی خسته بودم نتونستم از کتابم (ملت عشق) چیزی بخونم، خوابيدم
صبح دوباره متولد شدم! شاد بودم! ولی برای کلاس رفتن خیلی معطل کردم
تو کلاس ميخندیدم عطر جدیدم خیلی آرامش بخشه.حداقل برای خودم که اینطوریه
ولی ادما ازش تعریف نميکنن. در بيشتر
بيشتر از هر چیزی از وضعیت معلق متنفرم.وقتی هدف نباشد،تمام کنش ها بيهوده هدر مي رود.حالا تو برو کلنگ به دست بگیر و زمين بکن.وقتی ندانی به دنبال آب هستی یا نفت،یکباره مي بينی که تمام مدت قبر خودت را کنده بودی.این چند مدت مدام سرگردان بودم.مثل دونده ای که تیر زده اند تو زانوش.از یک طرف تمام علاقه و زندگی  اش دویدن است و از طرف دیگر باید حداقل برای مدتی این کار را متوقف کند و به چیز دیگری بپردازد.
امسال یکی از مهم ترین کارهای زندگی ام را باید انجام د
این که من امید یه نفرم و من رو به اسم داداشش صدا ميکنه من رو خیلى ميترسونه:/
من خودم هنوز تکامل و ثبات ذهنى و روحى ندارم و هنوز براى خودم یه تهدید بزرگم چه برسه که بخواد یه نفر دیگه به این ویرونه دوار من تکیه بده و فکر کنه امنه!!!
هميشه ميگم کاشکى خدا این فرد رو جلوى روم قرار نميداد!
یه کلیپى دیدم یه دکتر جامعه شناسى بود ميگفت "اگه دیدى کسى ازت کمک خواست بدون اول از خدا کمک خواسته و خدا آدرس تو رو بهش داده!!!"
پس خدایا اگه اینجوریه بهم قوت بده بهم اید
بسم الله الرحمن الرحیمخودم را دوست دارم!همه جا همراهم بوده؛ همه جا☺️یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بيایمآمد و هیچ نگفتحرف نزدگفتم و او شنیدرنجش دادم و تحمل کرد.خودم را سخت دوست دارم!خودم را آنقدر دوست دارم که ميخواهم برای حال خوبش تلاش کنم.خودم را آنقدر دوست دارم که ميخواهم فقط برای او زندگی کنم.هرچندهراز گاهی دلم را ميشکند اما باز هم دوستش دارم و ميبخشمش تا بایستد و اشتباهش را جبران کند☺️خودم را آتقدر دوست دارم که هرروز در آغوشش ميگیرمش
بيش از هر چیز و هر کسی دارم خودم رو ميشناسمچیزی ک ناراحتم ميکنه، کسی ک آزارم ميده رو نادیده ميگیرم و تمرکزم رو روی خودم قرار ميدم
عزیزترین و مهم ترین شخص زندگی من، خودم هستم!  نه دیگران و نه خانوادم!
خیلی حرف ها و صحبت ها و آدم ها رو دارم پاک ميکنم
سلام
گاهی وقتا آدم همه کس و همه چیز رو مقصر ميدونه
جز خودشو
امشب ميخوام بگم
از خودم گله دارم
از خودم ناراحتم.
زیادی به خودم بها دادم که نميتونم جلوش رو بگیرم
خدایا خودِ من را در خودِمن زمين بزن
من به نگاهت نیاز دارم
فردا روز زیارتی امام رضاست.
کاش نبودم 
من: فکر مي‌کنی مشکل اصلیت چیه؟
خودم: بي‌قراری. نه، نه! عادت به بي‌قراری. شایدم عادت به بي‌قراریِ کنترل‌نشده. یا عادتِ کنترل‌نشده به بي‌قراری . یا . اَه! ولش کن. هر چی مي‌ری ته نداره لامصب. کش مياد.
من: آره؛ کش مياد. راه حل چیه به نظرت؟
خودم: واقعاً معلوم نیست؟! کنترلِ عادت به بي‌قراری . یا عادت به کنترلِ بي‌قراری . یا .
من: چه جوری یعنی؟
خودم: اگه مي‌دونستم مزاحم اوقات شریف جنابالی نمي‌شدم. خودم یه گِلی سرم مي‌گرفتم.
من: منطقیه.
خودم: خ
امروز با یه مشاور صحبت کردم ولی خیلی نتونست کمکم کنه آخه راهکار نداد و فقط گفت درس بگیر از اشتباهتون و زمان بده؛ چیزی که خودم ميدونم و حتی اجازه نداد حرفامو کامل بگم و فقط یه طرفه قاضی شده بود؛ گفت تو هیچ اشتباهی نکردی و کل اشتباها از طرف مقابلته چیزی که قبولش ندارم؛ مثلا ميگفت طرف مقابل خلا عاطفی داشته و آدميه که ثبات احساسی نداره و احساستون کاملا بدون شناخت بوده و اشتباه! و از نظر شخصیتی بلاتکلیف و خامه؛ حتی اجازه نداد همه چیو توضیح بدم و فق
وقت‌هایی مثل حالا که به فکرشم، منتظر پیامشم و اینها با خودم فکر مي‌کنن اونن الان تو فکر منه. بعد از خودم مي‌پرسم واقعا اون الان تو فکر منه؟ و بعد با خودم مي‌گم اگه نبود منم بهش فکر نمي‌کردم و داشتم کار خودم رو مي‌کردم. و اینجور خودم رو تسلی مي‌دم. واقعیت اینه که دیگه پیر شدی برای این بازی‌ها برای عشق و عاشقی‌ها. واقعیت اینه که قرار نیست کسی عاشقت بشه و تو هم. هورمون هم نباشه وقتش گذشته. اونم یکی کوچکتر از تو، خب خودش زندگی و دغدغه‌های خودش
معمولا اینجوری فکر ميکنم که از خودم خوشم نمياد. نه! بدتر. از خودم بدم مياد.
اما وقتی دقیق‌تر فکر ميکنم و ميبنیم تا حالا چند ده بار برگشتم و نوشته‌ها قبلیم رو ميخونم ميفهمم که در واقع از خودم خیلی خوشم مياد و تظاهر ميکنم، خوشم نمياد! بلکه اینجور متواضع به نظر برسم. با این فکر بيشتر از خودم خوشم نمياد. نه! بدم مياد.
تو که نیستی از خودم بي‌خبرم
کی بياد و کی بشه همسفرم
دل من از تو جدا نیست
این هوا بي تو هوا نیست
چی بگم از کی بگم وای
دیگه غم یکی دوتا نیست
**
تو که نیستی از خودم بي‌خبرم
کی بياد و کی بشه همسفرم
دستم از دست تو دور
این شروع ماجراست
روز و شب، هفته و ماه
قصه های غصه هاست
بودن اینجا که منم
مرگ بي چون و چراست
همه چی از بد و خوب 
قصه رنگ و ریاست
**
تو که نیستی از خودم بي‌خبرم
کی بياد و کی بشه همسفرم
عشق و مستی پیش تو
پشت دیوار
غم غربت نداره
اونجا که خونه
بهم گفت برو قدم بزن، گفتم، آخه الان؟!
وجودم از هر حسی تهی شده، ميفهمي اگه بگم در این لحظه خالی ام‌؟ خالی ام از هر چی.
قدم ميزنم، آروم و پیوسته. هر لحظه سبک تر ميشم، گونه هام یخ زدن، نوک دماغم رو ميتونم تصور کنم که قرمز شده، سعی ميکنم خوب باشم، این تنها چیزی هست که یاد گرفتم، فقط خودم ميتونم به خودم کمک کنم، فقط خودم ميتونم یه کاری برای حالم کنم، خیلی سخته هیچ کس نباشه بهش زنگ بزنی بگی فقط ميخوام حرف بزنم :( حالا که همچین کسی نیست خودم یه کاری مي
خب حالا بعد مدت های خیلی طولانی حاشیه هام حذف شدن و باید برگردم به زندگی
دوباره گشتن توی آگهی های استخدام و فرستادن رزومه و روبرو شدن با ترس زنگ زدن واسه کار و حتی حضوری رفتن و ترس از خارج شدن از محیط امن و سرکار رفتن و استرس اینکه نکنه خراب کنم نکنه دعوام کنن. منتها حالا نسبت به چند وقت قبل تر یه دلیل محکم پیدا کردم که چرا باید کار کنم و شرایط سخت الان و حتی سخت تر از این رو تحمل کنم. امیدوارم هدفم یادم نره و دوباره که حاشیه ها پیش اومدن ( چون زند
موضوع گزارش: نبود ثبات قیمت افزایش قیمت کالا٬ 
نبود نظارت بر کار اتلیه ها٬ به خطر افتادن حریم خصوصی  
یکی از مسایل امروز ازدواج و مشکلات ان است.این مقوله ای است که جوانان با ان درگیر بوده و مهم ترین مساله انان اقتصاد است. خرید کالای خارجی٬ افزایش قیمت و تورم محمد رییس اتحادیه لوازم خانگی زنجان مي گوید: با افزایش قیمت دلار امسال حدود ۱۰ درصد قیمت لوازم خانگی نسبت به قبل افزایش یافته است.
30 ساله شدم.
هميشه فکر ميکردم یکسری حرفها که تو جامعه رواج داره به نوعی تلقین هست و هیچ وقت واقعی نیست، مثلا ميگفتن آقایون تو 40 سالگی عاقل ميشن و دیدشون به زندگی عوض ميشه، به نظرم مسخره ميومد. چون کلی مرد کمتر از 40 سال ميدیدم که عاقلترین بودن و عوضش تا دلتون بخواد کلی مرد بالای 40سال ميدیدم که عین بچه ها ميمونن!  
این چند سال هم ميگفتن خانم ها تو سی سالگی دیدشون به زندگی عوض ميشه. اما اینبار خودم با تمام وجود درستی این حرف رو درک کردم. سی سالم که
خدمات فنی مهندسی گیل سرما
بمدیریت مهندس صفری نژاد
09111376298
رفع گیر گازی کولر اسپلیت 30000 گری GREE در رشت
در کولر اسپلیت گری که مشاهده ميکنید تعویض کمپرسور توسط افراد غیر متخصص انجام شده بود و گردوغبار وارد سیستم شده بود و در کارایی کولر اختلال ایجاد کرده بود.
پس از تماس با شرکت ما تیم متخصص به محل اعزام شد,پس از شستشویی سیستم با گاز ازت و شارژ گاز , کولر راه اندازی شده و به مشتری تحویل داده شد.
اگر مشتری مورد نظر از اول با نمایندگی ما تماس ميگرفت هم
با تشکر از دوست عزیزمون آنه ی عزیز بالاخره موفق شدم وبلاگ قبلی رو از دسترس خارج کنمکه نه چشم خودم بهش بيفته نه کس دیگه ای 
دوست ندارم از اوضاع این روزا چیزی بنویسم.نه اینکه حالم بد باشه نهحالم خوبهزندگی رو رواله.فقط دوس دارم بي خبر از همه چی و همه بي خبر از من به زندگیم ادامه بدم.
امسال رو باید رو.خودم و هدف هام سرمایه گذاری کنمدیگه همه توجه ها فقط به خودم خواهد بودهمه هزینه ها هم برای خودم ميشه برو بریم اپریلهواتو دارم
دوربين نه چندان با کیفیت گوشیمو روی تنها سه پایه ی کوتاهم که خودش روی چهارپایه ی متوسطیه تنظیم ميکنم
دکمه ی قرمزِ ضبط فیلم رو ميزنم
ميام عقب روی چهارپایه ای که منتها به دیوار اتاقمه ميشینم
قبلش فکر ميکردم رد تختم بشینم یا پشت به دیوار؟
پشت به دیوار گزینه ی بهتری به نظر مي اومد
نگاه ميکنم تو دوربينمستقیم
مثلِ تمام این روزها که کلافم و سردرگم نگام از دوربين پرت ميشه به ساعت دیواری رو به روم
1 و هقت دقیقه بامدادبا حساب سر انگشتی ميشمرم چند س
داشتم با خودم فکر ميکردم که باید دوباره شروع کنم حتی اگه قصد داشته باشم تنهایی این مسیر زندگیمو به پیش برم و کنجکاویمو نادیده بگیرم و برای هميشه چشامو روی اون سوال ذهنیم ببندم.
هم این که به شدت، نیاز به ثبات و آرامش داشت تو وجودم شعله مي کشید تا اون طوفان ذهنی و خستگی جسمي و ناراحتی روحیمو کنار بزنه!
ولی اون کنجکاوی مسخره، با اشتباه من و یادآوری‌های مجدد حضورش، بازم نميذاشت اون آرامش رو به طور کامل به خودم و زندگیم تزریق کنم. اما هنوز شهامت
بي نامم  و مثل دیگر ناشناسان در غباری غمبار پر از آرزو و ذوق نشسته ام
تو ميدانی نامم چیست به هیچکس نگو جز خودم!    بگو تا خودم را بشناسم و تو را که صادقی،!      نامم را بگو و دستت را به من بده،
 
نمي دانم ، چرا نامم را حتی به خودم نميگویی؟!
رضا هستم متولد 8 فروردین 68 تمام عمرم با درد و پای چلاقم زندگی کرده و هميشه توی جمع ها سعی کرده ام تا ناپیدا باشم تا مسخره نشوم تا شاید بتونم با درد م کنار بيام و هميشه تنها بودم و توی غار تنهایی خودم سر کرده ام اما متاسفانه مدتی ست یعنی از 96 تا حالا از این غار اومدم بيرون توی غار حالم بهتر بود کمتر با آدم ها سروکلاه ميزدم و خودم بودم و خودم !!!! سعی دارم دوباره برگردم توی غار تنهایی خودم 
از اونجایی که خودم نه تنها به مورد لیلی اضافه شدم، بلکه سه چهار روزی هم هست که سرفه مي‌کنم، در کمال خوش‌بينی دارم تلاش مي‌کنم به خودم دلداری بدهم که عدم تجویز دارو برای تقویت سیستم ایمنی بدن خودم خوب هست و من به حکمت ماجرا پی نبرده‌ام هنوز :-)
بسم الله
 
هميشه فکر مي‌کردم خودم را باید کتاب کنم اما وسطای همان فکرهای قشنگ قشنگ، مي‌زدم به سرم که نه! من دوست ندارم فاش شوم. حسِ خوبي به فاش شدن نداشتم. ولی فکر مي‌کنم دیگر وقتش رسیده که از خودم تا به خودم را تغییر دهم و زندگیم را در مسیرِ از خودم به دیگران، پیش ببرم.
.
متأسفانه بعد از هر کاری، هر تصميمي، و هر حرفی، شروع مي‌کنم به جنگیدن با خودم و کوبيدنِ خودم؛ که نباید این کارو مي‌کردی، نباید این حرفو مي‌زدی، اصلاً تو هیچی نگی کسی نمي‌گه لالی. خیلی سخت مي‌گیرم به خودم. با اینکه مي‌دونم نه کار بدی کردم نه حرف بدی زدم.البته، جدیداً دارم سعی مي‌کنم بفهمم علت این که به خودم گیر مي‌دم چیه؟ آیا حرف یا رفتاری که سر زده، واقعاً بد بوده؟و با کمال تعجب، حس مي‌کنم اگه بازم توی موقعیت مشابه قرار بگیرم، همون‌ک
به سوی توست اگر این نگاه، دست خودم نیستصبوری از دل تنگم نخواه، دست خودم نیستنخوان به گوش من دلسپرده، پند، که این عشقاگر درست، اگر اشتباه، دست خودم نیستهمين که پلک گشودی به ناز. پر زد و دیدمدلی که دست خودم بود، آه، دست خودم نیستمرا ببخش که مي خواهمت اگرچه بعیدیکه من پلنگم و رویای ماه دست خودم نیستبرای از تو نوشتن، ردیف شد کلماتمکه اختیار غزل، هیچ گاه دست خودم نیستسجاد رشیدی پور
گردن درد طیف بسیار وسیعی دارد به طوریکه مي تواند خیلی کم باشد که به راحتی قابل تحمل بوده و بتوان آن را نادیده گرفت اما گاهی هم مي تواند آن قدر شدید باشد که حتی خواب شما را مختل سازد. در مواردی که گردن درد بسیار شدید(حاد) باشد، مي توان از فیزیوتراپی گردن بهره برد که شامل استراحت ، درمان های ضد درد و ضد التهاب ( استفاده از مدالیته های الکتروتراپی)، استفاده از سرما و گرما برای کاهش درد و اسپاسم ، تکنیک های دستی  برای کاهش درد و برطرف کردن اسپاسم عض
اول سلآم، خیلی وقته که مينویسم، از دفترخاطراتی که روز تولد دخترداییم برام خریدن تا دفترچه سبزی که اولین خرید خودم برا خودم بود تا دنیای چنل نویسی و تا نت نویسی توو گوشیم و الآن اینجا دیگه اینجا نوشتن برام هیجان انگیز نیست، تایپ کردن لذت بخش نیست حتی، ولی خوندنتون و نوشتن خودم این حوالی گاهی ميتونه قشنگ باشه =)
اولین نفر خودم به خودم خوشومد ميگم پس =)))
اولین رفیق واقعی و مجازی من، اینجا، دختری از جنس باد
و شاید حالاحالالا اینجا تنهاترین بمون
امروز صبح با اکراه بيدار شدم و خواستم برای ادامه کار پریروزم برم کرمانشاه 
خب خیلی زورکی بود و دقیقا دم در تصميم گرفتم نرم و کار دو نفر از بنده های خدا رو راه بندازم و کار خودم بزارم برای روز شنبه. البته بخاطر بنده های خدا نبود بخاطر خود خودم بود واقعا حوصله  نداشتم خودم رو ماچ کردم و گفتم امروز رو بي خیال من شو عشق دلم خیلی خسته م , و عقلم گفت ایرادی نداره دختر استراحت کن چون اگه با این حال بری بعید ميدونم کارت درست شه.
ميتونستم بهترین باشم.
ميتونستم،شاید ميتونستم.
 
هیچ وقت نخواستم شبيه کسی دیگه باشم
اما خواستم شبيه کس دیگه ای "خوب" باشم
نشد "خوبِ خودم" باشم
 
تونستم بهترین باشم اما نه اون بهترینی که خودم ميخواستم
بهترینی که اونها ميخواستن
و این یعنی هنوزم دورم
از خودم،
از خوب خودم،
و از هر چیزی که تا الان براش دست و پا ميزدم
 
 
 
هر وقت احساس مي کنم خدا رو فراموش کردم، نگاهی به دست هایم مي اندازم. از دوربين گوشه اتاق به خودم نگاه ميکنم و به چیستی خودم فکر ميکنم. همين کافیه که خالق خودم رو حاضر ببينم.
انتظار یه بيت شعر عارفانه نداشته باش. متاسفانه من زیاد اهل شعر نیستم.
کالبدم بدنم جسمم همون هست که سابق بود. ولی روحم ریزش کرده.
انگار یکی دست و پا داره اما لمس شده  و فلج هست.
یه بخشی از من نیست. احساس پیچکی رو دارم که دیوارش ریخته.
حواسم هست باید به خودم مسلط باشم و از خودم مراقبت کنم اما فرصت دلسوزی و آه و ناله به خودم ندم. 
به قول امیر وضعیت سفید : ( که چقدر شبيه بود احوالاتش به احوالات من) قوی باش مرد! 
بعضی موقع ها خیلی از خودم‌تعجب ميکنم .
خیلی زیاد 
از اینکه تو روز هزاران هزارتا فکر مياد تو ذهنم،  خیلی عجیبه ، بعضا حرفها و فکرهای خیلی خیلی متناقض هم
از خودم تعجب ميکنم که با خودم قرار یه کاری رو ميذارم و بهش عمل نميکنم.
از خودم تعجب ميکنم که نميدونم‌ چمه!
بلاتکلیف و نامعلوم الحال .
این یکی تعجبم دیگه سر به فلک کشیده ، من‌هنوزم تو خیالاتم زندگی ميکنم ، من هنوز هزارتا موقعیت تصور ميکنم برا خودم و توشون غرق غرق ميشم و مثلا با حضور یه آدم حق
من نميدونم چرا با این اطلاعات عمومي ضعیف تنها تنها مي‌رم خرید مي‌کنم سرِ خود؟؟!
دیروز ظهر رفتم گردنبند خریدم و مي‌خواستم آخر این ماه برم دستبندش رو هم بخرم ؛امروز صبح رفتم خونه مامانم و بهشون نشون دادم ،مامان و آبجی کوچیکه دوتاشون گفتن پولت رو بده و گردنبند بهتری بگیر وقتی دستبند(تک پوش) به اون بزرگی داری دستبند اصلا برات جلوه نداره و گردنبند خفن‌تری داشته باشی به از این که گردنبند و دستبند کوچیک تر بخری
خلاصه که خام شدم و عصری مي‌رم گردن

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها