نتایج جستجو برای عبارت :

باحرف بعدیش نفس تو سینم حبس شد

به او بگویید که میدانم دنیا و رویایش خاکستری شده.میدانم روزهایش غمگین اندبه او بگویید میدانم همه چیز را تمام کرده و می خواهد ازاین دنیا برود ولی او نمیداند.او نمیداند مرا باحرف هایش می کشدنمی داند راهی سخت راانتخاب کرده ام برای داشتنش.شایدراهی سخت راانتخاب کرده ام.شاید میتوانم با کسی دیگر زندگی راحتتری داشته باشم.ولی بگذارید من فریاد بزنم که من سختی زندگیو بااون می خوام از اون بهتر هزارتاخوشتیپ تر وجذاب تر و پولدارتر خیلی هست.ولی چشم ه
موضوع:عینک
یکی از نعمت های بی شمار خداوند دو چشم بینا است تاباان جهان زیبا و رنگارنگ و همه ی  نعمت های خداوند را با چشم ببینیم تاکه شکرگذار باشیم.امادرمیان این همه ادم ،بعضی هاازاین نعمت بی بهره یا کم بهره هستند.یعنی چشمانشان یا به مرور زمان یا از روز تولد و مادرزادی کم سو یا ضعیف هستند و یکی از راه حل های این مشکل عینک است،تا باان جهان و دنیارا شفاف تر ببینیم.
عینک تشکیل شده از دو عدسی باشماره گذاری های مختلف برای ضریب بینایی چشم های مختلف و ق
موضوع:عینک
یکی از نعمت های بی شمار خداوند دو چشم بینا است تاباان جهان زیبا و رنگارنگ و همه ی  نعمت های خداوند را با چشم ببینیم تاکه شکرگذار باشیم.امادرمیان این همه ادم ،بعضی هاازاین نعمت بی بهره یا کم بهره هستند.یعنی چشمانشان یا به مرور زمان یا از روز تولد و مادرزادی کم سو یا ضعیف هستند و یکی از راه حل های این مشکل عینک است،تا باان جهان و دنیارا شفاف تر ببینیم.
عینک تشکیل شده از دو عدسی باشماره گذاری های مختلف برای ضریب بینایی چشم های مختلف و ق
سلام هادیم نمیدونم میخونی یانه یا اصلا اینجارو یادتهامابدون بابغض مینویسم براخودم وبراتوعه بی معرفت
باورم نمیشه تواین وضعیتم اینکه رفتی اینکه بدون منی،خیلی راحت کناراومدی ومهم نبودم
فقط ازت ممنونم بهم حسیودادی که حاضرم برا تکراردوبارش باجونم ریسکش کنم ودوباره تکراربشه،یادته میگفتم دوستت دارم میگفتی من بیشترهادی اون بیشتر یعنی چی؟؟برام سواله؟؟اینکه بزاری بری فکر کردی اینجوری درست میشه به خیال خودت الان همه چی درسته؟؟؟؟؟
منوبا ک
هنوزهم بی حالم.
تمام بدنم درد میکنه وسردمه!
سرفه که میکنم قفسه سينم به شدت درد میگیره!
سرفه تا مرض تهوع
کاش یکی بود که فقط دلگرمم میکرد
فرقی نمیکنه مونث بود یامذکر همین که یکی بود میتونستم بی دغدغه باهاش حرف بزنم واز بدبختیام بگم
ومیشد به عنوان یه دوست فابریک روش حساب کرد کافی بود
اما .
 
پ ن:انسانم آرزوست.
خواب بودم تو آکواریوم. خواب و بیدار. کلاس تعطیل شد بچه‌ها اومدن. سر و صدا. جیغ. داد و بیداد. نگار گفت بچه‌ها آروم باشین صبا خوابه. چه نقطه‌ی طلایی‌ای توی رفاقتمون بود.
پ.ن عصر روی صندلی‌های داغ پل نشسته بودیم و تو یه جنگ فیزیکی نگار با زانو کوبید تو سينم. نمی‌دونم کدومو بذارم طلایی‌ترین :))))
چند شب پیش خواب دیدم اومده خونمون بعد شب رو زمین لحاف تشک پهن کردیم که بخوابیم.داشتیم با هم حرف میزدیم که یهو تو خودش مچاله شد و شروع کرد به گریه کردن.انگار که دیگه نتونست تحمل کنه
منم بغلش کردم و سرشو گذاشتم رو سينم و همونجوری موهاشو ناز و نوازش کردم
خیلی خواب عجیبی بود.هنوزم میتونم همه چیو حس کنم
پایه ی هفتم-درس سوم-صفحه ی ۴۲-موضوع:عینک.
انشا پایه هفتم صفحه ۴۲ با موضوع عینک
مقدمه:یکی از نعمت های بی شمار خداوند دو چشم بینا است تاباان جهان زیبا و رنگارنگ و همه ی  نعمت های خداوند را با چشم ببینیم تاکه شکرگذار باشیم.امادرمیان این همه ادم ،بعضی هاازاین نعمت بی بهره یا کم بهره هستند.یعنی چشمانشان یا به مرور زمان یا از روز تولد و مادرزادی کم سو یا ضعیف هستند و یکی از راه حل های این مشکل عینک است،تا باان جهان و دنیارا شفاف تر ببینیم.
تنه انشا:عی
متن آهنگ جامون عوض میثم ابراهیمی
هم اکنون برای شما تکست و متن آهنگ میثم ابراهیمی واسه یه بار جامون عوض تو جلو راهمو بگیر  را در رسانه متن تکست مدیا قرار داده ایم
برای مشاهده متن آهنگ به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید

متن آهنگ جامون عوض میثم ابراهیمیبگو بعد تو من به کی بگم به کی بگم از این دلی که رفتجای نبودنت موند توی سينم یه تیکه قلبحالمو ببین بیا سراغمو بگیرواسه یه بار جامون عوض تو جلو راهمو بگیرحالمو ببین بیا سراغمو بگیرواسه یه بار جامون عوض
از لحاظ روحی نیاز دارم با آنا ، یه پیاده روی طولانی برم .در حالی که آهنگِ نیاز فریدون فروغی تو هدفن پخش میشه
و احتمالا ترک بعديش always Remember us لیدی‌گاگا ست .
+ بیا برگردیم به زندگى دوستِ من ؛
حتى اگه روحِ خسته مون لم داده یه گوشه و نیشخند ن میگه کدوم زندگى؟ تو که هدرش دادى
تارا ( ع )
شب که شد، یه موسیقی بی کلام زیبا بذارید و اولین شماره ی فصل نامه ی سان» رو با موضوع شب بخونید و غرق لذت شید. بهترین نشریه ایه که تا به امروز خوندم. بسیار جذاب و با انتخاب داستان های فوق العاده شدیدا توصیش میکنم. توی خرید اولین شمارش شک داشتم ولی شماره های بعديش رو بی تعلل میخرم فوق العاده بود بنظرم
میدونم چرا زیاد حس خوبی ندارم. 
اولینش اینه که میخوام هر چه زودتر فرزان بیاد وسایلشو برداره و کلا بره از اینجا. و خوب کاری کردم دیشب ساعت 1 و نیم وقتی داشت خوابم میبرد، پیام داد و زنگ زد که بیداری؟ تا بیاد خونه. میخواستی زودتر بگی خب. اینهمه ساعت بود :/ برو جایی که شب های قبل بودی. و خب خیلیییی خوشحالم که هرگز باهاش خونه نگرفتم. و یه چیز دیگه اینکه، من فکر کنم بدجور عادت کردم به تنها زندگی کردن و حضور هر گونه همخونه میره روی اعصابم. و فکر کنم خوشحا
حالا درسته که من پست نمیذارمبه این معنا نیست که من مُردم =////
واقعا خبر خاصی نیست
۱۴ روز ۱۴ روز فرجه های قلم چی رو میگذرونیم
میخوام اسفند یه روز برم دانشکده پزشکی شیراز ببینم کیا از دوستام بهمن قبول شدن
مهر ۹۷ .بهمن ۹۷ و بعديش دیگه ورودی خودِ خودمه ^____^ . مهر ۹۸
البته شیراز نه تهران *_____* بعععععله دیگه اینجوریاس
یه سال دیرتر از دوستام برم و یه دانشگاه بهتر نباشه؟!!؟؟!!!!! چه غلطاااااا
سرفه خشک و تنگی نفس. میدونم که احتمال کرونا رو باید کنار بذارم و بهش فکر نکنم. دوسه سال پیش که پنومونی زده بود ریه م رو داغون کرده بود این سرفه ها و تنگی نفس شروع شد. شیش ماه اول که داغون من از لحاظ پزشکی نمیدونم ربط داره یا نه اما از اون موقع الرژی گاه به گاه میاد سراغم وعکس قفسه ی سينم هم نشون میداد.
به هر حال . الان هی با خودم میگم نکنه کرونا باشه ؟!هعیی 
از یه طرف هم مغزم میگه نه بابا عادیه همش اینطور بودی !
اینکه شیطان خودت رو رجم کنی یه حرفه.و اینکه شیطان اطرافیانت رو رجم کنی حرفی دیگه.
منظورم این نیست که ماموریم به رجم کردن شیطان درونشون. گاهی خودشون میان به مواجهه.

اگر یافته باشیم شیطان با شیطنت (مقابله به مثل) رجم نمیشه. و فقط با نور حق رجم میشه. 
.
نمیدونم جمله بعديش رو چطور بنویسم اما همین قدر میتونم بگم که آدم دلش نور میخواد.
 
دوست داشته باشید و زندگی کنید ،
زمان همیشه از آن شما نیست.
اگر چه یادمون میروه که عشق تنها دلیل زندگیِ
اما خداروشکر که نوروز هرسال این فکر رو به یادمون میاره
پس نوروزتان مبارک، که سالتون رو سرشار از عشق و دوستی و شادی کنه
روزگارتون همیشه سرسبز عیدتون مبارک
 
- ب نگاه سبزتون ببخشید
من هفت سينم یهویی شد سبزه و سیر ندارم در حال حاضر!!
 
شادی نمیخوام
اینکه چیزی منو از فکر تو دور کنه نمیخوام
فکر کنم دلمم سنگ شده
کلی بغض تو گلومه
کلی روی سينم سنگینی حس میکنم
دیگه اشکمم نمیاد
اما سنگینیه هست
این خیلی بدتره از اشک ریختن
هرچی اهنگ میذارم
هرچی نوحه میذارم
این سنگینیه هست اما اشکم نمیاد
و این خیلی خیلی بده
مثله این حس که حالت بد باشه بخوای بخوابی
اما تمام تلاشتو کنی و خوابت نیاد
حس من درد من الان اینطوریه
و این خیلی خیلی بدتره
هی خدای من.
درد میکنه تمام گلوم حتی سينم 
داد زدم 
داد 
به هر بهووونه ای پا شدم و داد زدم 
نیاز داشتم 
واقعا نیاز داشتم 
تمام حنجرم متورم شده و صدام در نمیاد 
داد زدم 
ظاهرا برای بازی بود و هیجان ورزشگاه 
ولی میدونستم برای چی بود 
بعدش رفتیم فومن 
دقیقا همونجا که همیشه میرفتیم و چای میگرفتیم 
چای.
خیلی خوبه که جز به جز زندگیم یادم میاره گذشترو 
شاید دیوونه شدم 
شاید که نه حتما دیوونه شدم 
چه خواستن بیهوده ای 
چه عشق بی فرجامی 
چه نور سیاهی 
وقتی هیچکس
متن آهنگ خرابش کردی فرزاد فرزین
خرابش کردی توی که عشقمون و حراجش کردی
همه زندگیم را تباهش کردی آهش کردی خرابش کردی
 خرابش کردم کسی که با دلم انتخابش کردم
زدم و از تو این سینه پاکش کردم
خاکش کردم خرابش کردم
ولی هر جا برم هرجا بری فرقی نداره
قلبم نمیتونه تو رو تنها بزاره
مثل همین بارونی که هر شب میباره
حال من بعد تو تعریفی نداره
هرجا برم هرجا بری یاد توام من
چی شد که این دنیا واسه من شد جهنم
باید نگه دارم من عشق تو تو سينم
شاید یه روزی جای تو رو با
الان دیدم تا مهمونا بیان،یه کوچولو وقت دارم و میخوام بنویسم
۱۴ تا ستاره هم هست که باید بخونمشونو نظر بدم.
این شنبه ای که داره میاد میشه ۵ ام که نه،شنبه ی بعديش،من پرواز دارم.تا حالا که همه چیز خوب بوده خداروشکر و سرم شلوغ پلوغه همش.فقط یه سرماخودرگیه رو اعصابی رو تجربه کردم من،که الان اخرشه.
یه چیزایی این وسط پیش اومد که جز ریزکاری حساب میاد که البته یادمم نمیاد.
 
 
 
دونفر از بلاگرهای خیلی محبوب که همیشه حضور داشتن و دور هم،دلمون خوش بود
سلام
شب تولد امام رضاست
اما دل من ناآروم ترینه
تنهای تنها
امشب رفتم هیات و توی مراسم مولودی برای دل غم زده خودم گریه کردم
ولی باز دلم داغونه
انگار با هر باد دلم ت میخوره
دلتنگی گاهی نفس رو توی سينم حبس میکنه
هنوز با آهنگ های قدیمی و یا غمگین بی هوا دل من می پاشه از هم.
رفتم داروخانه-!
امروز رفتیم واسه فروش و بد نبود
خیلی کلافه ام
خیلی دلم میخواد مسیری و دری برام باز بشه
سرده.حال دلمو میگمسرد و تاریکه
خیلی دیرهچرا خواب نمیرم.
بیخیال
کسی آهنگ عاشقانه تحصیلی نداره؟ درمورد شکست درسی مثلا. !
 
 
پ. ن. اول: می‌دونم هنوز فعالیتی نکردم که کسی از اینجا با خبر بشه و الان اینو ببینه، ولی خب، خواستم یه جایی اعلام کنم که یکی از بدترین آزمون‌های عمرم رو دادم، حالم رو هم حسابی داغون کرد، البته شاید چون حالم داغون بود خراب کردم، درهرصورت فکر می‌کردم قراره برم بترم. هیچی اصلا، تا دوهفته بعد خدا بزرگه، بریم برای بعديش.
پ.ن. آخر. می‌ترسم کسی رو دنبال کنم، احساس می‌کنم باید یه مدت این
دارم به تکرار نخواستنی ای میرسم. اما نوشتن پناه و تسکین منه.
میل به در پرده موندن بعضی حرفها رو نمیفهمم اما میلی هست درونم که حائلی باشه برای گفتن حرفها. پرسیدی اشتباهی کردم؟همه حرفها موند توی سينم.
شد تب دیشب.شد تیرکشیدن های قلبم و ضعفی که بر بدنم قالب شده.
من که نخواهم گفت اما تو باید میشنیدی.
بالاخره آهنگی برای این آواز دلم پیدا میکنم و سبک میشم.
حدهای دنیام چقدر عوض شده.قبلا برای گریستن "شبان آهسته میگریم" کافی بود. "دیلمان" بی تردید کارساز
یه بار نوشته بودم می‌شه همه چیز بدون این‌که من بخوام، درست شه؟ من امیدم رو به اومدن آفتابگردان‌ها بسته بودم، به فصلی که ممکن بود گیاد بیاد خونه‌مون، به روزی که فکر می‌کردم بالاخره یه کاریش می‌کنم و درست می‌شه. اما الان بدون این‌که من بخوام درست شده؛ در حالی که یه گوشه جهان نشسته بودم، مشغول دنیای خودم. امروز یه راه دیگه شروع می‌شه؛ نمی‌دونم چقدر درسته ولی احساس می‌کنم مثل نیم ساعت اول یه فیلم دو ساعته‌ست که دارم دقیقه‌های بعديش رو
ھمیشھ فکر میکردم وقتى ى آدمى فوت میکنه و ب خانوادش میگن چرا ناراحت میشن!البته پدربزرگم /پدرى/تو6سالگیم فوت شد.ولى نفھمیدم.تا دیروز !خاله پدرم.فوت شده بود !!کرج بود   میگن حالش بدشدھ میبرنش icu ک میفھمن سرطان خیلی خاص قلب داره!!دکتر خودش گفت میدونستھ قرصهاشو اگه میخورد.فوت نمی کرده!!اومدن ساکشن کنن قلبشم آسیب دیده وبابام از تھران رفت کرج تشییع جنازه ک ب علت برف افتاد فردا الانم تو ترافیکھ مث اینکه بخاطر گرونى بنزین ریختن بیرون سطل آشغال
و گاهی که قلبم از غم سرشار میشود و درد وجودم را پر میکند. از درد نمیگذرم. اجازه میدم درد با من و وجودم یکی بشه
وقتی قلبم سنگین میشه و دستانم ناتوان
اجازه میدم درد با من همزاد پنداری کنه و بمونه
وقتی آه تو سينم حبس میشه از دردی که مال من نیست. اجازه میدم درد قویترم کنه.
از درد نمی گذرم. چون آدم هایی که درد زیادی تو زندگی کشیدن. قویتر شدند و محکم تر
بعد ها من زنی می شوم میانسال. با موهای سپید و درد هایی عمیق که از چین های روی صورتم پیداست.
و من مرحم فرز
و گاهی که قلبم از غم سرشار میشود و درد وجودم را پر میکند. از درد نمیگذرم. اجازه میدم درد با من و وجودم یکی بشه
وقتی قلبم سنگین میشه و دستانم ناتوان
اجازه میدم درد با من همزاد پنداری کنه و بمونه
وقتی آه تو سينم حبس میشه از دردی که مال من نیست. اجازه میدم درد قویترم کنه.
از درد نمی گذرم. چون آدم هایی که درد زیادی تو زندگی کشیدن. قویتر شدند و محکم تر
بعد ها من زنی می شوم میانسال. با موهای سپید و درد هایی عمیق که از چین های روی صورتم پیداست.
و من مرهم فرز
من در شهرستان بودم و حدود دوتا مدرس ایتالیایی عوض کردم. یکبار با آگهی استاد آشنا شدم و مشکلم رو به ایشون گفتم. در کنار سایر راهنمایی هاشون شرکت در کلاس های آنلاین رو به من پیشنهاد دادن. چون دیدن من خیلی روی کلاس هام وسواس دارم شرکت در جلسه آنلاین رو به من پیشنهاد دادن. بازخورد خوبی از کلاس گرفتم و تصمیم گرفتم در جلسات بعديش هم شرکت کنم. البته خود استاد واقعا خوب درس میدادن و منم دیگه اصلا مدرس عوض نکردم. جالبه بدونین که آزمون استرنی رو با نمره 80
من در شهرستان بودم و حدود دوتا مدرس ایتالیایی عوض کردم. یکبار با آگهی استاد آشنا شدم و مشکلم رو به ایشون گفتم. در کنار سایر راهنمایی هاشون شرکت در کلاس های آنلاین رو به من پیشنهاد دادن. چون دیدن من خیلی روی کلاس هام وسواس دارم شرکت در جلسه آنلاین رو به من پیشنهاد دادن. بازخورد خوبی از کلاس گرفتم و تصمیم گرفتم در جلسات بعديش هم شرکت کنم. البته خود استاد واقعا خوب درس میدادن و منم دیگه اصلا مدرس عوض نکردم. جالبه بدونین که آزمون استرنی رو با نمره 80
کابوس میدانی یعنی چه؟ 
تردید میدانی یعنی چه؟
یعنی اینکه یک مرغ پیشگو روی شانه ات نشسته باشد مرغی که غذایش قصه ها، نقلها و حکایتها، اتفاقات روزمره، حرفهای این و آن، برنانه های تلویزیون و سایتها و هر خبر راست و دروغ دیگری باشد.
هر قدمی که میخواهی برداری نتوانی به درست و غلط بودنش فکر کنی. 
فقط به این فکر کنی چطور حرکت کنم که از این کابوس بیرون بیایم؟ 
چطور حرکت کنم که مطابق پیشگویی قبلی آن مرغ منحوس نباشد؟ 
چطور حرکت کنم که توی دام پیشگویی بعد
گفته بودم که ترس بین احساساتی که میشناسم از همشون کشنده تره . از شنبه قراره برم پانسیون تو خونه نمیتونم درس بخونم خودشون بمونن و خونشون از بس نگران بودم براشون  ولی الان میگم به من چه اصلا .دوروزه قفسه سينم درد میکنه گوشمم همینطور تو گوگل سرچ کردم به چیزای جالبی نرسیدم حس میکنم انگشتم کج شده و میترسم ، وقتهایی که خونمون تو سکوته رو دوست دارم کاش میتونستم مغزمم ساکت کنم جدیدا متوجه شدم شستن دستام بهم ارامش میده ولی به نظرم بهتره یه جایگزین د
دختر کرد ایرانه غریبه در گیلانه
پوست سفیدی داره 
موهاش رنگ برگ پرتغاله
تو کافه لاهیجان دور همی نشستیم 
با بچه های دانشگاه چای نباتی خوردیم
شب بود و زمستون 
تو ماه شش دی
شب سرد پنجشنبه
تو پارک جنگلی 
آستانه
خنده کنان با بچه ها 
قدم ن در سبزه ها
سیاه بود همه جا
میگفتیم لبخندن میرفتیم
ساعتی از بامداد رد کردیم
موقع رفتنم شد
مسافر بودم و خسته 
حال مجنونی داشتم 
دست رو سينم گذاشتم
با فاصله ای از دوستان خداحافظی کردیم 
خوشحال شاد بودم 
نشست
اولین بارى که وید زدم با امید بودم. حالم بد شد و گریه کردم. دومین بارى که وید زدم اخرین بارم شد. حالم بد شد. تکرار شدم و تکرار شدم و تکرار شدم. مشکلاتمو فراموش کردم و وارد یه دنیاى دیگه شدم. دنیایى که توش من پرومته بودم و عذابم این بود که همش تکرار بشم. پوچ. سرم درد میکنه وقتى به اون حجم پوچى فکر میکنم. خونمو کثیف کردم. رو فرش بالا اوردم. انقد خودمو زدم که همه جاى بدنم کبود شد. میخواستم خودمو بکشم ولى میترسیدم خودمو بکشمو بازم هیچى تغییر نکنه. میترس
نوشتن اولین مطلب برام سخته!
هر وقت از زندگی خسته میشم رو میارم به نوشتن!
از آخرین باری ک توی بیان چیزی نوشتم ماه ها میگذره!
ترس از نوشتن دارم، از اینکه دوباره آدرس وبلاگم پیدا بشه.
از مخفی کاری هام ناراحتم! اما امشب به خودم حق میدم بابت هر چیزی.
چون یقین دارم هر اشتباهی انجام بدم مقصر خودم نیستم.
جایی از زندگی ایستادم که بجز احساسم به اتاقم به چیز دیگه ای حس ندارم. 
وقتی پدر مادر و برادرم رو میبینم و به قلبم نگاه می‌کنم و یقین دارم ک این لحظه هی
هوا آلوده شد، گفتن فلان مقاطع تعطیلن، بقیه نه              آخه ما آبشش داشتیم
الانم میگن مدرسه ها تعطیله
بعد تبصره اش میاد که وقتی گفتن مدرسه، یعنی دانش آموزان، معلمان باید باشند!!!
بعد تبصره بعديش میاد که مدارس غیرانتفاعی معلماش هم نیان!!                        ما دولتی ها آنتی کروناییم!!
بعد تو گروه همکارها همه قیل و قال میکنن، که یکی جوابشون میده مرخصی برای این روزهاست دیگه، مگه از سلامتی مهمتر هم هست، بعد میای سرکار، میبینی اولین نفر
همم. عجیب است. دوستت ندارم اما خاطراتت در قلبم لنگر انداخته اند و من ان ها را دوست دارم. وقتی عکس دونفریتان را دیدم که سر روی شانه ی هم گذاشته بودید و به اتش نگاه میکردید، دلم برایت تنگ نشد، اما حسودیم شد. حسودیم شد به تمام داشته های او که از من دریغ کردی. به تمام دروغ ها و سیاه بازی هایی که برای او نداری (یا داری؟). من دلم برای خود تو تنگ نشده. به کارهایت که فکر میکنم پوستم گزگز میکند. یه حرف هایت که فکر میکنم سر درد میگیرم. من دلم برای احساسی که ب
محسن چاوشی کجایی دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی به نام کجایی Mohsen Chavoshi - Kojaei ترانه و آهنگسازی و تنظیم : محسن چاوشی + متن ترانه کجایی از محسن چاوشی یه پاییز زردو زمستونه سردو / یه زندونه تنگو یه زخم قشنگو
غم جمعه عصرو غریبیه حصرو / یه دنیا سوالو تو سينم گذاشتی

ادامه مطلب
متن اهنگ مسعود امامی به نام سردم شده
بی تو همیشه تک و تنهام گم توی رگبار زمستونهیزم توی شومینه بنداز منو بگیر از برف و بارونسينم پر از خش خش برگاس نپرس که چی شدم چطورمسردم شده به جای شالت دستاتو حلقه کن به دورمگم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونمیه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونمگم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونمیه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونمدستامو محکم تر نگهدار یه باد بومی ماهو بردهاز وقتی که تورو ندیدم شب ها
سومین جشنواره خاطره‌نویسی کتابداران و اعضاء 
تقویم اجرایی:
§       
مهلت ارسال آثار: 30 دی ماه
§       
برگزاری اختتامیه و تقدیر از برگزیدگان: دهه مبارک فجر(همزمان با چهلمین
سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران)
موضوعات:
§       کتابداران
1.    
کتابدار و کودک؛

2.    
ارزشمندترین تجربه کاری؛

3.    
اهدای کتاب؛

4.    
کتابدار و دنیای مجازی؛

5.    
کتابدار و خانواده؛

6.    
نقش کتابدار در تغییر تصمیمات و سبک زندگی اعضاء؛

7.    
خاطرات من از

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها