نتایج جستجو برای عبارت :

اگر اسمان می دید

ابو جمزه گویدامام باقر ع بمن فرمودایااباحمزه هر یک از شما که خواهد چند فرسخی پیماید برای خود راهنمایی گیرد تو که براهنهای اسمان ناد اننتری تا براهای زمين پس برای خود راهنمایی طلب کن وانراهنما غیر از اهلبیت پیغمبر نباشد  زیرا از اسمان وحی در خانه انها نازل شده وراه بهشت و جهنم را دانند
 
ای تاریکی به دادم برس با نوش
ستارگان در آغوش اسمان بی هوش
تاریکی درون بیرونم سرخوش
ابرها لفافی بروی اسمان
خندهای بی حدم سرپوش
ماه دورن ناکجا اباد
دلم بیرون از هر خوش
ازار صدای مردم در سرای شباهنگام
کر کننده ی سکوت در قلب ناخوش
بوی عطر نفس های درخت سماق
مشام غم احساسم نگشت پوچ
سربه بالا رو به پایین است ولی
بازی گیجانه ی دنیا شد پوچ
ّبغض بی سر حدات دنیایم ولی
پیر دلی در اوج جوانی مهارتی شد پوچ
یاوگویان درد بی پایانیم ولی
تو بگو به من زندگی نشد
پیغپبر.ص فرمود خانه های خود را بتلاوت.  قران روشن کنید و انهارا گورستان. نکنید   چنانچه یهود  ونصاری کردند در کلیسا ها و عبادتگاه های خود نماز کنند ولی خانه های خویش را معطل گذارده اندو در انهاعبادتی. انجام ندهند زیراکه هرگاه.در خانه بسبارتلاوت قران شد خیر و برکتش  زیاد شودواهلان بوسعت رسند و ان خانه برای اهل اسمان درحشدگی داردچنانچه ستارگان اسمان برای اهل زمين ميدرخشد
و وقتی کوه ها در حرکت در ایند و بر زمين متلاشی گردند , و از اسمان تیکه هایی بزرگ اهن و سنگ فرو ریزند , و اسمان نیلگون  دراید , فرزند از پدر و مادر جدا گردد و دست هیچ کس پناه نخواهد بود 
و هیچ کس نتواند و نداند که چه شده است  
هر کس پی اعمال خود در اید 
و ان روز روز موعود خواهد بود .
 
 
افرادیی که تمایل دارند در این کار خیر وسبد مهربانی جایی داشته باشند مي توانند به شماره 09137582905  فقط در تلگرام یا ایتا وسروش  پیام ارسال نمایندومهم نیست در زیر کدامين اسمان یک شهر زندگی مي کنید مهم این است ستارگان اسمان بر دستان خیرخواهانه شما بوسه خواهند زد ان وقت که شما در طولانی ترین شب سال لبخند را بر چهره ایتام وفرزندان نیازمند مي نشانید ستارطحانزاده)                                                                                                        
مدت مديدی هست که زمين ناخوش وافسرده ست بلا ومصیبت تا خرخره جانش را گرفته است زمين رنجور من ،پناه دستان اسمانش را از دست داده است ودیوانه وار در تلاش است شمایل تلخ خاطره را از چشمان تر اسمان پاک کند.  به راستی چه تحملی دارد زمين ،که با درک به جامانده ی چند قاب عکس ولنگه  کفشی وپژواک خنده ی یک کودک هنوز که هنوز است مرهم دل داغدار ادميان است . تلخ است باور حادثه ای که در بطن قصه ام مي دود وسخت است باور این که اسمان ما تکه ای از قلب سپید خود را از دست
زراره گوید شنبدم امام باقرع ميفرمود خدای عزوجل وصف نشود چگونه اورا توان وصف نمود که خود در کتابش فرمایدخدا را چنانکه شابسته اندازهاو است اندازه نکردند21 سوره 6 پس بهراندازه ایکه وصف شود خود بزدگتر از انست و پیغمبرص نیز وصف نشود چگونه وصف توان کرد بنده ای که خدای عزوجل بهفت اسمان پوشیده گشته و اطاعت اورادر زمين چون اطاعتش در اسمان قرار داده و فرمود ه است وهرچه پیغمبربرای شما اورد انرا بگیرد و از هر چه منعتان کرد باز ایستید 7 یوره 49 و هر که اطا
هشام بن حکم گوید موس بن جعفر علهم السلام بمن فرمود ای هشام خدای تبارک و تعالی صاحب عقل و فهم را در کتاب مزده داده 20 سوره 39 ان بنداگانم را که هر سحن راشنوند و از نیکوترش پیروی کنند مرده بده ایشانند که خدا هدایتشان کرده و ایشانند صاحبان عقل ای هشام همانا خدای متعال بواسطه عقل حجت را برای مردم تمام کرده و پیعمبرانرا بوسیله بیان یاری کرده وبسبب برهان هابربوبیت خویش دلالتشان نموده و فرموده است 160سوره 20 خدای شما خداییست یگانه که جز او خدایی نیست رح
این مطالب توسط ققنوس بی بال در اوج اسمان(نام مستعار) تایپ شده واز کتاب سقیفه ی آیت الله عسکری رو نویسی شده و مطالبی به آن افزوده گشته است که با علامت کروشه مشخص شده است. از رو که غم و اندوه زیادی که از انحراف در حکومت بعداز پیامبر اسلام(ص) در وجودم شعله وراست و برای بیشتر دانستن کودتای غصب خلافت اميرالمومنین علی(ع) قسمت هایی از کتاب را تایپ و نوشته ام و در فضای مجازی و وب سایت خود که به نام ققنوس بی بال در اوج اسمان است و نشانی آن http://sabzevartvto.blog.ir/ ب
این مطالب توسط ققنوس بی بال در اوج اسمان(نام مستعار) تایپ شده واز کتاب سقیفه ی آیت الله عسکری رو نویسی شده و مطالبی به آن افزوده گشته است که با علامت کروشه[] مشخص شده است. چون که غم و اندوه زیادی از انحراف در حکومت بعداز پیامبر اسلام(ص) در وجودم شعله وراست و برای بیشتر دانستن کودتای غصب خلافت اميرالمومنین علی(ع) قسمت هایی از کتاب را تایپ و نوشته ام و در فضای مجازی و وب سایت خود که به نام ققنوس بی بال در اوج اسمان است و نشانی آن http://sabzevartvto.blog.ir/ باره
کودکی  جهت شکار از خانه بیرون مي زند  او به باغ و بستان مي شتابد و پرنده های زیادی را شکار مي کند . 
. پرنده ای که در کنار لانه اش  به مراقبت جوجه هایش مي پرداخت شکار چی را مي بیند که به سمت لانه او  مي اید . باخود مي اندیشد که چه طور شکارچی را از لانه اش دور سازد . به پرواز مي اید و در اسمان به رقص زیبایی مي پردازد تا نظر شکارچی را به سویش جلب کند . شکارچی به سمت پرنده نشانه مي گیرد و پرنده در لابلای درخت انبوهی حفظ جان مي کند . شکارچی دوباره به سمت او
شب شده بود
آسمان اشک مي بارید
معشوقم چای مي ریخت
برگ های نارون در حیاط خانه ی ما
عاشق شده بود
باران نقاشی شب را خط خطی مي کرد
هوا سوز سردی داشت
اسمان با ابر سلفی مي گرفت
مادرم
سوزن نخ مي کرد
باد با زمزمه اش لالا یی مي خواند 
پنجره خوابش گرفته بود.!
شاعر:عینک
شب شده بود
آسمان اشک مي بارید
معشوقم چای مي ریخت
برگ های نارون در حیاط خانه ی ما
عاشق شده بود
باران نقاشی شب را خط خطی مي کرد
هوا سوز سردی داشت
اسمان با ابر سلفی مي گرفت
مادرم
سوزن نخ مي کرد
باد با زمزمه اش لالا یی مي خواند 
پنجره خوابش گرفته بود.!
شاعر:عیسی کیانی کری
ابرها پربار 
بساط 
رعد و برق مهیا 
به سان دو شمشیر زن بین اسمان و زمين 
هوای  باریدن داشت  ذهنم 

باران امد 
و من 
 جان گرفتم از ان 
بوی خاک نمناک 
بوی برگهای شسته 
صدای تلنگر قطره ها برشیشه ی فکرم 
❤❤
خواستم جمله ای بنویسم 
انقدر ارام بودم، 
که
خوابم برد 
کودکی  جهت شکار از خانه بیرون مي زند  او به باغ و بستان مي شتابد و پرنده های زیادی را شکار مي کند . 
. پرنده ای که در کنار لانه اش  به مراقبت جوجه هایش مي پرداخت شکار چی را مي بیند که به سمت لانه او  مي اید . باخود مي اندیشد که چه طور شکارچی را از لانه اش دور سازد . به پرواز مي اید و در اسمان به رقص زیبایی مي پردازد تا نظر شکارچی را به سویش جلب کند . شکارچی به سمت پرنده نشانه مي گیرد و پرنده در لابلای درخت انبوهی حفظ جان مي کند . شکارچی دوباره به سمت او
ساره جانم 
امروز پیغام تو را دریافت کردم 
امروز بی قراری هایت بی تابی هایت به دستم رسید 
امروز پای به پای تو بی انکه بدانی رنج کشیدم و درد کشیدم و زجر کشیدم 
امروز نميدانم در گذشته ی خودم غرق شدم یا حال و احوال تو اما زندگی ساکن ساکن بود و تو یک تصویر ثابت شده بودی گوشه ی زندگیم 
امروز با تمام وجودم ميديدم که در باتلاق گیر افتاده ی اما برای نجاتت هیچ کاری از دستم ساخته نبود 
جز دعا دعا کردن جز اینکه اميدم به این باشد که خودت گلیمت را از این باتل
گذشته رو کندوکاو نکنیم 
گذشته رو رهاکنیم به حال خودش چه خوب چه بد چه با لبخند چه باگریه 
گذشته رو نبش قبر نکنیم تا قصرخیالی مون تبدیل به ویرانه نشه
گذشته هرچی که بود گذشت 
که بعد از همه اون روزها اون ادم ها 
فقط یه اسمان  در استانه 21 سالگی مونده .
اخر همه ی قصه ها فقط خودمون ميمونیم 
خودتو بغل کن!!!
امام صادق ع فرمود برخی  از فرشتگان اسمان به یک و دو و سه تن از ساکنین زمين که فضل ال محمدرا ذکر ميکنند سر کشی ميکنند و مي گویند نمي بینید اینهارا که با وجود کمي خود بسیاری دشمنانشان فضل ال محمد ص را ميس سپس دسته دیگراز فرشتگان گویند این فضل خداست که بهرکه خواهد مي دهد  و خدا صاحب فضل بزرگست 
حضرت صادق ع زمانی ابوذر خدمت رسولخدا ص امد وجبرییل بصودت دحیه کلبی در خدمتش بود و بان حضرت خلوت کرده بود چون ابوذربود اندو را ديد باز گشت و یخن انها رانبرید  پس جبرییل گفت ای محمد این ابوذر بود که بر ما گذشت و بما سلام نکرد و اگر بما سلام کرده بود پاسخ ان را مبدادیم ای محمد ابن اباذر دعایی دارد که ميحواند ونزد  اهل اسمان معروف است پس انگاه که من باسمان رفتم تو اندعا را از او بپرس همينکه جبرییل بالا رفت  ابوذر خدمت پیغمبر ص شرفیاب شد رسولخدا ص ب
ما ادمها خیلی شبیه خورشیدیمهرروز در حال بیرون امدن از پشت کوه  هاییم.و در حال پنهان شدن در لابه لای کوه های سنگی و سخت.با هر درخششی بیرون مياییم و با هر تاریکی و مشکلی در خود فرو ميرویم و غروب ميکنیم.و وای ب حال ما که دورنگیم.ب زردی طلوع و ب سرخی غروب.همين است ک شادی نداریم و در حال رد شدنیم.بدون ان ک زیبایی بالا امدن.و رنگ زعفرانی غروبمان را ببینیم.و یک روز خاموش ميشویم.اصلا 
من  عشق را هم به خورشید تشبیه ميکنم.همان گونه زیبا و پرنور و خیره کنن
ما ادمها خیلی شبیه خورشیدیمهرروز در حال بیرون امدن از پشت کوه  هاییم.و در حال پنهان شدن در لابه لای کوه های سنگی و سخت.با هر درخششی بیرون مياییم و با هر تاریکی و مشکلی در خود فرو ميرویم و غروب ميکنیم.و وای ب حال ما که دورنگیم.ب زردی طلوع و ب سرخی غروب.همين است ک شادی نداریم و در حال رد شدنیم.بدون ان ک زیبایی بالا امدن.و رنگ زعفرانی غروبمان را ببینیم.و یک روز خاموش ميشویم.اصلا 
من  عشق را هم به خورشید تشبیه ميکنم.همان گونه زیبا و پرنور و خیره کنن
من از اسمان تنها خواستم ببارد. بر مزرعه ای که مدتهاست در نگاهش ارزوی قطره های باران موج مي زند.
من از مترسگ با کلاه زرد خواستم بیدار بماند. بر سر دانه های خواب آلود گندم که مدت هاست به خواب زندگی کردن رفته اند.
صدای آرام در گوشم زمزمه کرد، خودت چکار مي کنی؟
بار دیگر به فکر فرو رفتم با مظمون این سوال که خواسته ام از خودم چیست؟
نميدانم کجاهای راه بودم که به اسمان رو کردم و گفتم ببار! 
چند ساعتی هست رسیده ام خوابگاه و چند دقیقه پیش صدای باران امد!!!! از پنجره بوی ماهی مرده مي اید! خوب که فکر ميکنم حق دارم که دیگر باران را دوست نداشته باشم! 
خبر جالب اینکه بعد هفته ها بارانی ام را گذاشته ام خانه و پالتو پوشیده ام. زارتی هم باران گرفت! خبر خوب اینکه یک دست شال و کلاه اینحا دارم که به پالتویم بیاید! وگرنه سگ لرز ميشدم لابد! 
چه قدر شنبه ها چندش اور است. از وقتی دکتر س جایش را ب
مام ه  باقر ع ميفرمو.د بخداکه در اسمان هفتاد صف از ملایکه است اگر تمام مردم روی انجمن کنند که یک صف انها را بشمارند نتوانند و ان فرشتگان همگی ولایت ما را معتقدند  6 حضرت ابوالحسن ع فرمود ولایت  علی علیالسلام در تمام کتب پیغمبران نوشته شده است وخدا هیچ پیغمبری را مبعوث نسازد جز بنبوت محمد ص ووصیت علی ع را نشانه یعنی اقرار باین دو مطلب از طرف خدا بر او واجب است 
امام صادق ع فرمود رسولخدا ص فرمود اسلام است ولباسش حیا وزینتش وقار و سنگینی است و مردانگیش عمل صالح و ستون و پایه اش پرهیز کاری است و هر چیز را اساس و پایه ای است پایه اسلام  محبت ما اهل بیت است رسولخدا ص فرمود همانا. خدا اسلامرا را افرید پس برای او ميدانی ساخت ونوری قرار داد و حصاری نهاد و یاوری برایش مقرر کرد  اما ميدان اسلام  قران است و اما نورش حکمت   حصارش. نیکی و یاورانش من اهل بیت و شیعیانش ميباشیم پس اهل بیتم و شیعیان و یارانشان ر
اوست خدایی که از اسمان باران فرو بارد تا هر نبات به ان برویانیم و سبزه ها و دانه هایی که بر روی هم چیده شده پديد اریم . و از نخل خرما خوشه های پیوسته بر هم بر انگیزیم . و باغهای انگور ,زیتون و انار که برخی شبیه و برخی نامشابه به هم است خلق کنیم . شما در ان باغها هنگامي که ميوه ی ان پديد اید و برسد به چشم تعقل بنگرید که در ان ایات و نشانه های قدرت خدا برای اهل ایمان هویداست. 
قران کریم 
 
بعد از سه روز بغض اسمان اینجا کمي دارد ميبارد
رگبار ميزند و بعد یک دفعه همه چی تمام ميشود و دوباره
انگار که بی مهابا بغضش بشکند و بعد به خودش بگوید:" گریه نکن بیخیال درست ميشه" و بعد دوباره تحملش تمام شود و بشکند
توی تراس کوچکمان نشسته ام و دهنی جریده از فریاد را پلی کرده ام
دقیقا یک هفته پیش یک سال از سفر شیرازمان گذشت که فکرنکنم جز من کسی به ان اهميت داده باشد
به هرحال با این بغض سنگین اسمان و دم هوا و صدای شاهین خواستم خاطره ان شب کازرون را برا
بین تمام التهاب های ماجرا به مسئول اپراتور فکر ميکنم!
این فاجعه فقط تقصیر او نبوده اینکه چرا کسی دستور لغو پرواز ها و کلیر کردن اسمان را نداده خیلی عجیب است.اگر مسئولین زودتر و بهتر این اشتباه را پذیرفته بودند این همه خشم عمومي برانگیخته نميشد.در هر حال او هم یک انسان بوده که در چند ثانیه تصميمي گرفته و ماشه ای را فشار داده.
چه بر سر زندگی و احساساتش مي اید؟
اگر ذره ای وجدان و شرف داشته باشد این بار سنگینِ گناه تا اخر عمر بر شانه هایش سنگینی مي
 اوست خدایی که باران را پس از نااميدی خلق مي فرستد و و رحمت و نعمت خود را فراوان مي گرداند و از جمله ایات قدرت او خلق زمين و اسمان هاست و هم انچه در ان ها از انواع جنبندگان پراکنده است و او بر جمع اوری انچه پراکنده است هر وقت بخواهد قادر است و انچه از رنج و مصاعب به شما مي رسد همه از دست خود شماست در صورتی که خدا بسیاری از اعمال بد را عفو مي کند و شما در زمين هیچ قدرتی ندارید و از کوچکترین قوای جهان زبون و عاجزید و غیر خداوند در عالم هیچ یار و یاور
حتی اسمش دوست ندارم 
ولی ملعون ديد یه جوش رو دستم 
گفت نکنه کرون. بگیری 
به والله یه جوش بود 
 
چند بار و چند روز مختلف گفت 
نه یه بار 
 
تازه مي فهمم شوخی نبود بلکه حرف دلش بوده 
 
وقتی که ميگم تفاوت ما زمين تا اسمان سر همين
من برا سلامتی اش صدقه ميندازم اون .
من حتی در بدترین اشک هام که اشکم در اورده فقط گفتم هر حرفی بهم زده یکی به خودش یا خواهراش بزنه 
هیچ وقت مریضی اش نخواستم هیچ وقت مرگ اش نخواستم 
حتی امروز در این صبح تاریک
 
 
 
دیگه از م
درسنامه و پاسخ سوال درس اول هدیه ها(سه صفحه مي باشد)فایل پی دی اف ۳صفحه است
برای مشاهده درسنامه وپاسخنامه اینجا کلیک کنید حاوی سه صفحه درسنامه درس اول حجم: 307 کیلوبایتتوضیحات: درسنامه درس اول هدیه های اسمان چهارم ابتدایی ۱۴۰۱-۱۴۰۲
امروزه برنامه‌ریزی در ناحیهی فناوری داده ها و ارتباطات و م کردن در مورد تعیین و پیاده‌سازی فناوری‌های مطلوب، از اهميت ویژه‌ای در سازمان‌های دولتی و محرمانه شامل است و هر سازمانی مي بایست اسمان و دورنمای بلندمدت، هدف ها فی مابین‌برهه زمانی و برنامه‌های کوتاه‌دوران خویش را در قضیه‌ فناوری داده ها و ارتباطات تدوین و به صورت مداوم، تصحیح کند.
ادامه مطلب
وقتی 21سالم بود برای اولین بارتنها سفرکردم.
یک سفردوروزه با دوتا دوست صميميم به مازندران.
به روستای فیلبند رفتیم.
واین نقطه عطف یکی از تصميمات مهم وخوب زندگیم شد.
ابرها ومه وطبیعت برام جذاب بود.
اون بالا که رسیدیم به وجد اومده بودم.
هنوز با یاد اوریش ضربان قلبم بالا ميره.
ابرها زیر پام بود و اسمان بالای سرم
حس فوق العاده  ای داشتم.زبونم بند اومده بود.
خالص ترین هوای عمرمو نفس کشیدم.
ادامه مطلب
اسمون مون هم سه ساله شد 
و چه قدر فرق بین اسمان کنکوری که  بیان  رو باز کرد با استرس یه وبلاگ ساخت و بیشترین  دغدغه اون روزها از امدن نتیجه های کذایی بود و حس قشنگ رهایی از غول کنکور
و حالا سه ساله که ميگذره
دانشجوی سال سومي که 
با احساسات مبهم و اینده مبهم تر و غرق شده در قسمتی از زمان که دیگه گذشته و شاید هنوزهم ته دلش اميد به برگشت باشه ولی باید بپذیره که همه اتفاق های زندگی یک بار برای اخرین بار.
اسمونی که حالا به جای سد کنکور و امتحان نهایی
امام صادق ع فرمود رسولخدا ص ان. که دوهگین بیرون فرشته ایکه کلید خزانه های زمين دستش بود نزد او امدوگفت ای محمد اینهاکلید های خزانه های زمين است پروردگارت بتو 
ميگوید باز کن وهرچه خواهی از زمبن بر گیربدون انکه چیزی ار مفامت نزد من کاسته شود دیولخدا ص فرمود دنیا خانه کسی است که خانه ندارد وانکه عقل نداردبرای دنباجمع ميکند  فرشته گفت سوگند بانکه ترا بحق مبعوث ساخته مناین  سخنرا از فرشته ایدر اسمان چهارم شنبدم زمانبکهکلید ها را بمن دادند
گفتم این همه اصرار ميکنه بذار برم دیگه ای کاش امروز نرفته بودم ای کاش اونجا نرفته بودیم.
قرار بود من باشم و خودشو مریم.نشسته بودیم که یهو گفت وای بچه ها نسیم.همون دوستی که تو چنتا پست پایین تر "سوپرایز." قرار بود مارو با هم روبه رو کنه اما قسمت نشد.تا اینو گفت من بدون لحظه ای مکث کیفمو برداشتمو رفتم بیرون.گفتم سه حالت داره یا داره شوخی ميکنه اصن نسیمي نیس یا بازم همش کار خودشه ميخواد مارو باهم روبه رو کنه یا همش اتفاقیه.چند دقه بیرون وایسادم دی
حال ما خوب نیست
حال خوزستان خوب نیست
مادر وطن حال فرزندت خوب نیست 
ما را دریاب
لعنت به نفت 
لعنت به نفت 
لعنت به نفت
امروز باشنیدن موزیک ویدیو اهل النخل مهدی یراحی کمي حال خوزستان بهتر شد 
صدای درد مردم وطنم با این موزیک ویدیو که ساعت ۶ امروز تو کانالش قرار گرفت به گوش همه ميرسه 
همونطور که صدای خرد شدن استخوانهای سرزمينم  زیر چرخ دنده بی توجهی ها مدام تو گوش ماست
اهل نخلستانیم زاده ی سخاوت و بخشندگی 
همسایه افتابیم و کمال همنشینی مارا بخشن

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها