نتایج جستجو برای عبارت :

اصلا نتونستمpdf رو بخونم

اوتقد تنبلی کردم که خدا میدونه 
یه عالمه درس عقب مونده دارم
که اصلا نخوندم چه برسه به مرور 
فقط باید تلاش کنم که پاس شم 
واقعا رسوایی به بار میاد
باید فقط این ۱۰-۱۲ روزو بخونم
من ادم روزای سختم 
باید بتونم تا امتحان سیب سبزارو دوبار بخونم تستای میر و گزینه برترم بزنم. 
میدونم وقت کمه اما این ۱۰-۱۲ روزو اصلا نمیخوابم 
بایر خواب ب من حروم شه. 
اقاااا هر کی این پستو دید برام دعا کنه بتونم بخونم و پاس شم.
خدافظ
دلم برا خواننده خاموش بودن تنگ شده؛ دلم می خواد یه وب تازه بخونم بدون اینکه بخوام کامنتی بذارم و حرفی بزنم؛ بخونم و بخونم و بخونم.
یه سلامی هم بکنم به خواننده های خاموشم :) درسته من تا حدی درکتون می کنم ولی نمی خواید روشن بشید آیا؟!
راستش اصلا نمیتونم دیگه به هیچ پسری اعتماد کنم اصلا وقتی میگه دوست دارم خندم میگره 
ببخشید ولی بران غیر قابل باور شدن
مهر پارسال یادتونه مریض شدم ۲۰ روز من همش بیمارستان بودم
امسال هم همینجوری شدم
اصلا من هر موقع میخوام درس بخونم اینشکلی میشم
چ خبرا دوستان؟؟
من یه شب بارونی نخوام درس بخونم باید کیو ببینم؟
همه رفتن به بهانه اینکه فاطی درس داره بذار بشینه بخونه!
من نمیخوام درس بخونم اصلا.
منم میخواستم برررررم!ولی خب.نرفتم!
میدونین دلم چی میخواد؟
 لبو و باقالی داغ میخوام.زیر چتر دکه .تو گنج نامه ای. عباس آبادی .جایی!یه جوری این پا و اون پا کنم از سرما و لبو بخورم.خب چیه؟
حوصله کتابام رو ندارم به این هوای خوب!
 
ضعیف شدم ,راه درمانش چیه?اراده 
باید صبح زود بیدار شم و با بیماری تنبلی بجنگم ,بخونم بخونم بخونم با قانون ۲۵ دقیقه ۵ دقیقه استراحت باز بخونم تا ۲ ساعتم کامل بشه 
بعد از دو ساعت ,میتونم بیشتر استراحت کنم مثلا بیست الی سی دقیقه بخوابم ,ورزش کنم ,اهنگ گوش بدم ,با کسی حرف بزنیم,براش پیام بذارم یا مطلب بنویسم.
دوباره دوساعت بخونم و باز سی دقیقه استراحت کنم . 
و باز دو ساعت بخونم
حالا سه تا دوساعت خوندم و مقداری هم استراحت کردم افرین 
خوب حالا میت
کاش تو یه خانواده ای بزرگ میشدم که کار ب کار اینکه چی میخونم کجا قراره بخونم نداشتن
همینکه یه رشته دولتی و فلان شهر ِ کافی بود واسشون.
یطوری یکسره خانوادگی و اصلا همه دورهم نشستن سر من بحث میکنن
اصلا نمیتونم بگم عاقا اونیکی داره از این شرایط دق میکنه منما .
من کنکور دادما.
اون رشته ای که تو میگیو من قراره بخونم.
بزار من تصمیم بگیرم.
همین کارارو کردین من پارسال حتی انتخاب رشتم نکردم منو نشوندین از اول بخونم.
کم کم داشت دهنم باز
باید اینقدر زیست رو بخونم که همه ی نکاتشو عین بلبل تکرار کنم 
به معنای واقعی باید کلمه به کلمه ی زیست رو قورت بدم حسابییییی جوری که انگار دبیر زیست شناسی ام :)
آره من عاشق اینم که کتاب رو اونقدر بلد باشم که انگار قورتش دادم و لازمه ی اینکار اینه که تا میتونم بخونم و بخونم و بخونم و پشت بندش مرور کنم و مرور کنم و مرور کنم تا قشنگ برام جا بیفته 
بریم که قورت بدیم زیست پیش فصل ویروس ها و باکتری ها رو 
بزن بریم
به سختی دارم کار میکنم اصلا دستم به کار کردن نمیره با این که در ظاهر همه چی خیلی خوبه و یروزه آفتابی رو نشون میده ولی من حسم نمیاد که کتاب بخونم. از بعد از پست قبلی اصلا کرخت شدمو بی حس. مثلا میخواستم کتابمو کلیشو بخونم زود تر فردا تموم بشه. خسته شدم اینقدر طول کشید. ولی از همون بعد از ظهر دست بهش نزدم. رو علم اخلاق ارسطو موندم. کتاب بدی نیستا خیلی مفصل توضیح داده ولی باید سریع خوندش الان ده روز فکر کنم بیشتره روشم. که خب البته کتاب کم حجمیم نیست.
دانلود آهنگ جدید نیکدل به نام میخوام از تو بخونم
متن آهنگ جدید میخوام از تو بخونم - نیکدل
Скачать ноую песнюNikdel Mikham Az To Bekhoonam
Текст песни Mikham Az To Bekhoonam Nikdel
میخوام از تو بخونم تویی که به اوج کشوندیЯ хочу прочитать ам, что ы на пике
غمو توی وجودم منو به اینجا رسوندیВы меня здесь, моем горе
میخوام از تو بخونم تویی که با من نبودی

ادامه مطلب
امروز بالاخره کتابام رسید. هورااااا کلی ذوق کردم براش. کتابایی که دارمو باید بخونم خورد خورد پشت هم. امروز زیاد خودمو تو کار کردن دوست نداشتم. باز خسته بودم و این که ظهر بیدار شدم. خب خوب نیست دیگه کم خوندم. فردا دوباره بهتر میشم. الانم نمیتونم بخونم چون گشنمه همش دلم ضعف میره وقتیم گشنمه نمیتونم بخونم. :/ مثلا قرار بود کم بخورم ولی چیکار کنم فکر کنم به خاطر قرصاست که اشتهام زیاد شده. بیخیال. پلم میخواد کتابامو دونه دونه بازکنم ببینمشون باید تو
دیشب محاسبه کردم که برای ماه آتی چقدر باید درس بخونم؟ نتیجه این که فقط 7 کتاب شامل 52 فصل و 3400 صفحه رو جدا از برنامه‌ی درسی این ترم باید بخونم، طی 20 روز. تعجب می‌کنم که چطور دیشب امید داشتم که می‌رسم این حجم رو بخونم و تموم کنم. کار خیلییی سختی نیست فقط نیازمند یه برنامه‌ی فشرده است. یه برنامه نصفه و نیمه نوشتم امیدوارم مغزم طاقت همکاری باهام رو داشته باشه. 
هوای آلوده‌ی آلوده. صبح رفتم دانشکده که درس بخونم بعد از یک ساعت نمیتونستم نفس بکشم. شیر خریدم و خوردم، بعدش اومدم خوابیدم تا الان
هم شدم؛
و اینا درحالیه که شنبه امتحانی دارم که کوچک ترین ایده ای دربارش ندارم! سر ملاسش نمیشه گوش کرد اصلا. و باید ۵ فصل بخونم.
 
من نمیدونم واقعا چرا باید درگیر قضیه ای بشم که بهم کوچیک ترین ربطی نداره. یعنی حساب کردم ، در بهترین حالت ربط اون قضیه به من از مرتبه ی چهارمه! 
دیشب جوکر رو دیدم ،علی‌رغم مزاحم
دوس دارم جریاناتو کامل بنویسم.بعد هی بشینم بخونمبخونم تا باورم شه.حتی عکسای عروسیشونم میبینم باورم نمیشه اخه:/ در این حد یعنی
ولی یه چیزی رو اعتراف میکنم.خانوما و شاید اقایون( در مورد اقایون نمیدونم ولی خانوما رو مطمینم) تو این مسایل به صورت غریزی یه حسی دارن که بهشون آلارم میده.من این آلارم ها رو بارها تو وجود خودم حس کرده بودمولی انقدر اون ادم ظاهرش رو موجه نشون میداد و اصلا در مخیله ام نمیگنجید این مسایل، هر دفعه آلارم هامو سرکوب ک
تنفر. حسیه که به استاد مهندسی اینترنت دارم. بعد کلاسش که هیچ انتراکی هم نداره، کلاس بعدی کنسل شده بود. ما رو از هشت تا دوازده به عنوان جبرانی نگه داشته. وقتی اومدیم بیرون داشتم ضعف میکردم از گرسنگی و مغزم شارژش تموم شده بود. 
قرار بود به جای اون کلاس کنسل شده بریم کافه!
 
پ.ن: الان خوبم و دلخوش به همین چای و شکلات باراکا موقع کار . برم چند تا کارامو انجام بدم و کتاب بخونم سکم. فردا هم نوبت ژلیش دارم که این ناخنارو سر و سامون بدم.
پ.ن2: این ارث نوشتن
نمیدونم چرا هر وقت میخوام درس بخونم چرت و پرت به ذهنم میرسه .اصلا مغز من مشکل داره با فراگیری 
علم و دانش حقشه بزارم بی سوات بمونه هاااا.
دیشب که مثلا تصمیم گرفتم یذره درس بخونم ذهنم شروع کرد به چرت و پرت بافتن.
گفتم بزار اینو یادداشت کنم تا تمرکزم از این بیشتر بهم نخورده.
مثلا فکر کنید ترمای اوله و من با یک نگاه عاشق میشم - مگه من چمه؟-
بعد طرف از این ادمای بد و مضخرفه روزگاره
ادامه مطلب
نمیدونم چرا هر وقت میخوام درس بخونم چرت و پرت به ذهنم میرسه .اصلا مغز من مشکل داره با فراگیری 
علم و دانش حقشه بزارم بی سوات بمونه هاااا.
دیشب که مثلا تصمیم گرفتم یذره درس بخونم ذهنم شروع کرد به چرت و پرت بافتن.
گفتم بزار اینو یادداشت کنم تا تمرکزم از این بیشتر بهم نخورده.
مثلا فکر کنید ترمای اوله و من با یک نگاه عاشق میشم - مگه من چمه؟-
بعد طرف از این ادمای بد و مزخرف روزگاره
ادامه مطلب
دیروز فینال ICPC بود و از ایران سه‌تا تیم بودن. شریف نُه‌ام شده با هفت‌تا سوال حل‌شده، دانشگاه ما هفتادوشیش‌اُم با چهارتا، و بهشتی هم صدونمی‌دونم‌چندم با صفرتا.

پارسال که بچه‌ها در حرکتی که اصلا دوستش نداشتم برام تولد گرفتن، گفتن آرزو کن، و من گفتم می‌خوام امسال نظریه کنش ارتباطی هابرماس رو بخونم، زیاد درس بخونم و جزء پنجاه‌نفر اول دانشکده بشم تو پروگرمینگ (با اینکه اصلا دوسش ندارم، فقط برای اثبات بعضی چیزا به خودم.) ولی خب الان می‌بی
هرچقدر که به انتهای کارشناسی نزدیک تر میشم بیشتر میرم تو فکر و هر روز بیشتر به عمق این هزارتوی عجیب فرو میرم. اینکه آیا اصلا ارشد بخونم یا نه؟ اینکه اگر قراره بخونم چی بخونم؟ اینکه اگر قراره نخونم پس چیکار کنم؟ خیلی از اوقات نگرانیم از تحصیل جدا میشه و میره سمت شغل.
شاید پارسال با قدرت و مصمم میگفتم که میخوام برای ارشد گرافیک بخونم و حتی کتاب هاش رو هم خریدم و کلاس خط رفتم و نستعلیق یاد گرفتم! ولی بعد دو به شک شدم که آیا رشته های مدیریت میتونن
خیلی خب. مسئله‌ای که الان پیش اومده اینه که من شنبه دارم میرم آموزش سوال کنم ببینم میشه برم عمران بخونم بعد از چهار ترم یا نه. الان چارتشونو دیدم. من حدودا ۳۵ واحد از درساشونو پاس کردم. ترمودینامیک یک، فیزیک دو، آزمایشگاه فیزیک دو و ریاضی مهندسی اضافه‌تر پاس کردم. محیط دانشکدشون برام آشنا نیست. کسی رو نمی‌شناسم زیاد. نه هم‌ترم نه ترم بالایی. البته از این بابت نگرانی ندارم. راحت آشنا میشم با آدما. سوال اینه آیا میتونم با شرایط جدید کنار بیام
توی این مدت حس میکردم حالم داره نامیزون میشه فورا تصمیم گرفتم بشینم کتاب بخونم
واقعا حالم خیلی بهتر شده دنیایی  که کتاب ها دارن قشنگ ترین و ارومترین دنیاست
توی این حدودا سه هفته من 4تا کتاب خوندم و کلی جالم بهتر شده
تازه رفتم کتابای جدید هم خریدم گذاشتم جلوم هروقت نگاهشون میکنم دلم براشون ضعف میره وانگیزه میگیرم این کتابو زودتر بخونم تا برم اونا رو بخونم ببینم چخبره داخلشون.
خیلی ارومترم
خدایا شکرت
پیشنهاد میکنم اگه یادداشت 14 فروردینم رو نخوندید یه سری به این پست (کـلـیـک) بزنید و بیاید(:

(آزمون جامع دهم)
پ.ن1:اکثر درسا رو اصلا نتونستم بخونم و بعضیارم فقط یکی دو درس خوندم و بعد ول کردم
پ.ن2:بیشتر وقتم رو صرف اقتصاد کردم که فقط تونستم نصفشو بخونم اینم درصدشه:|
پ.ن3: ولی بابت عربی و زبان خوشحالم چون جزو درسایی بودن که اصلا نخونده بودم(:
♫♫
داری باعث میشی دوریت چند روزو چند سال شه♫♫که من هر چی بخونم همه میگن فالشه♫♫حال خوندن ندارم من سازم اصلا کوک نیست♫♫نیستی و به این نبودت هیچکسم مشکوک نیست♫♫داری باعث میشی خونه بعد تو متروک شه♫♫که دلم به بودنه اون خاطرات مشکوک شه♫♫
من غرورمو فروختم به نبودت چند وقت♫♫تو نبودی که ببینی روحیم از دست رفت♫♫داری باعث میشی دوریت چند روزو چند سال شه♫♫که من هر چی بخونم همه میگن فالشه♫♫حال خوندن ندارم من سازم اصلا کوک نیست♫♫نیستی و به
2
از صبح داشتم تحقیق مینوشتم بعد از نهار و شستن ظرفها گفتم یه ذره استراحت کنم و بعدش بشینم بخونم اومدیم خونه دایی منم کتابمو اوردم
گفتم بزار یه سر و سامونی به این وبلاگ بدم بعد با خیال راحت بشینم بخونم.
من رفتم 
الهی به امید تو
دیروز که داشتم ترجمه می‌کردم، یه لحظه احساس کردم دلم برای درس خوندن تنگ شد. شب هم خیلی ناراحت بودم که به خاطر ترجمه نتونستم خیلی درس بخونم. می‌دونی، واقعا این حس‌ها برام جدید و عجیبن. ولی خیلی می‌ترسم، از این‌که نشه، نتونم. کلاٌ ناامید یا یه لحظه امیدوار و یه لحظه‌ ناامید هم نیستم، صرفا خیلی زیاد می‌ترسم. با این‌که دریا دریا امید دارم، اما هر روز ترسم بیش‌تر می‌شه. من از این‌هایی نیستم که هر روز برم رتبه‌ها و قبولی‌های سال‌های قبل رو
امشب اولین شبیه که اوضاع بهتره 
انصافا هم خیلی بهتره 
خیییییلی خلوته برای یک شب ماه رمضون معرکه است اصلا 
و من که دقیقا نیم ساعت قبل از اینکه راه بیفتم کمردرد شدییییییید شدم که با آمپول هم تغییری نکرد! 
و اصلا نمتونم خم بشم نمتونم راست بشم نمتونم تغییر وضعیت بدم! 
هموژور فقط اومدم نشستم و می نویسم! 
تا چند دقیقه پیش که رفتم سرویس و بخاطر پوزیشن نشستن کمرم تو کش اومد و کمی بهتر شد که تونستم نماز بخونم (اصلا فکرشم نمی کردم بتونم خم و راست شدنهای
از امروز دیگه کتابای رشته خودمو میخونم 
خیلی خیلی بده که ادم یه هدف قطعی نداشته باشه 
من الان یبار به اینده فکر میکنم میگم باید بخونم تا دکترا و به عشقم که تدریسه برسم 
یبار دیگه میگم من باید برم سرکار و وقتی میشه با لیسانس چند وقت دیگه کلینیک بزنم خب چه کاریه ! 
یبار دیگه میگم اصلا ترم هفت شدم بچسبم به زبانو و جون بکنم چند سال کار کنم بتونم برم از ایران 
کلا خل شدم :-))))
بعد دیگه به این نتیجه رسیدم که همونطور که هیچوقت فکر نمیکردم این رشته و این
دانلود مداحی شور و زیبای به جز تو از کی بخونم می خوام که ترکی بخونم با صدای حسین عینی فرد
دانلود مداحی شور کربلایی حسین عینی فرد
گریه و شور از من
کرب و بلا با تو
اینا رفیقامن
ببین غلاماتو
به جز تو از کی بخونم
میخوام که ترکی بخونم
صاحب علم ابالفضل
قوللار قلم ابالفضل
لینک دانلود
سلام به همه خانواده برتری های عزیز
دختری 19 سالخ م و پشت کنکوری. امسال برای دومین بار میخوام کنکور بدم، با اینکه میدونم باید خیلی درس بخونم و تلاش کنم ولی اصلا متوجه نیستم و تنبلی میکنم. اصلا انگار نه انگار که کنکور دارم.
هدفم رو هم که اصلا اصلا نمیتونم بی خیال بشم، یعنی هدف بزرگی در ذهنم دارم ولی تلاشی نمیکنم، درس خوندن رو شروع میکنم و چند روزی خوب میخونم ولی یهو ول میکنم و چند روز نمیخونم . انگار هیچ تمرکز و توجهی به درسم ندارم. هیچ وقت هم ن
امروز یه خورده از صبح تنبلم. الانم که دارم خمیازه میکشم اما نمیخوام بخوابم. اقا من تصکیم گرفتم کتاب اس زد رو فعلا نخونم. اصلا نمیفهممش نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم برام سخت میاد. شاید باید بزرگتر بشم ذهنم اماده بشه براش. نمیتونم بگم برام چجوریه. فقط میدونم مثل بقیه کتابا نبود. 
نمیدونم هنوز کتاب جدید چی بخونم. دیگه برای کنکور فلسفه هیچ کتاب منبعی رو ندارم باید برم بخرم. نماییشگاه کتابم که افتاد چهار اردیبهشت زودتر از سالهای پیش. 
وقتی یه ک
برنامه ام برای بعد امتحان این بود که در کنار شروع طرح،زبان بخونم و اگر سرنوشتم سمت اُرتو افتاد ویدیوی جااندازی شکستگی ها و دررفتگی ها و گچ گیری و غیره ببینم و درس بخونم.اما همین الان نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم به جای همه ی این کارها اگر از خدا عمری گرفتم به صورت تخصصی و فول تایم با معلم خصوصی پوکر یاد بگیرم:)
بسم الله الرحمن الرحیم . یادم بده یادم بده میخوام کتاب بخونم دلم میخواد خیلی چیزا یاد بگیرم بدونم دلم میخواد به من بگن باسواد هی بخونم کتاب بشم شادِ شاد
همین لحظه؟ 
از اینکه جایی رو که دارم که بتونم بنویسم خوشحالم.
حالم؟
خوب این چند روزی که گذشت افتضاح بود و الان انگار که ققنوسیم که تازه از خاکسترش دوباره ساخته شده و داره زور میزنه که خودش رو پیدا بکنه. 
اصلش؟
مثل همیشه٬ سوال همیشگی همیشه٬ خوب که چی؟
میخوام مقاله ام رو ادیت کنم ولی سخت درگیر جواب این سوالم که خوب که چی؟
الان به فرض که مقاله تکمیل شد و فرستادیم و اصلا گیریم که چاپ هم شد. بهترین جا!
من میخوام چه کار کنم؟
میخوام برم سرکار. جایی
♫♫
داری باعث میشی دوریت چند روزو چند سال شهکه من هر چی بخونم همه میگن فالشه
♫   ♫   ♫   ♫حال خوندن ندارم من سازم اصلا کوک نیست
♫   ♫   ♫   ♫نیستی و به این نبودت هیچکسم مشکوک نیست
♫   ♫   ♫   ♫داری باعث میشی خونه بعد تو متروک شه
♫   ♫   ♫   ♫که دلم به بودنه اون خاطرات مشکوک شه
♫   ♫   ♫   ♫
من غرورمو فروختم به نبودت چند وقت
♫   ♫   ♫   ♫تو نبودی که ببینی روحیم از دست رفت
♫   ♫   ♫   ♫داری باعث میشی دوریت چند روزو چند سال شهکه من هر چی بخو
تل و اینستا رو بستم ببینم تا کی میتونم دواام بیارم الانم رفتم پانسیون تا یکمااه پروژه رو جلو ببرم و ددسام روکه نخوندم ،بخونم
باور میکنی من حس بی سوادی شدید اذیتم میکنه دوست دارم تو رشتمم موفق بشم و باید درس بخونم .
4 تا تحقیق باید آماده کنم و درسارو اوکی کنم .
پیش به سوی موفقیت و تلاش.
یکی از مرض هام هم اینه که نمیتونم دوتا کار رو با هم منیج کنم!
حالا موندم چطور برنامه بریزم که هم از درس خوندنم عقب نیفتم و هم پروپوزالم رو برای دفاع آماده کنم و هم برای امتحان صلاحیت بالینی بخونم و هم یه فکری کنم که بعد از گذروندن یک ماه ن،گوش شیطون کر دو کلمه بخونم که سر راندها مثل بُز به بقیه زُل نزنم!
اجالتا تا حداقل ده روز آینده رو قراره با استرس بگذرونم!
عنوان این پست، اسم بخش جدیدی هست که به قسمت بالای وبلاگ اضافه شده:)
خیلی وقت ها نیاز داشتم تجربیات کسایی که این راه رو رفتن رو بخونم و یاد بگیرم و مجبور می شدم کلی وقت بذارم تا بخونم و یادداشت برداری کنم.
برای همین تصمیم گرفتم این پست ها رو یه جا جمع آوری کنم تا هم خودم استفاده کنم هم دوستای کنکوری دیگه:)
+ اگه پستی از قلم افتاده، لطف کنید بگید تا اضافه کنم:)
می شه یکی کمک کنه !
 
امسال مثلا به خودم قول داده بودم مثل آدم بشینم درسامو بخونم ولی هنوزم که هنوزه ساعت ۹ شب تازه لای کتابو باز می کنم
 
نمی رسم بخونم
حجم درسا خیلی زیاده.
 
انگیزه ای هم ندارم.
حتی برای درسایی که دوست دارم ، مثل زیست و ریاضی
 
می خوام خودمو خفه کنم.
هرچی به خودم می گم ، گم شو برو درست و بخون . آخرشم نمی رم.
یجوری سر هم بندی می کنم بره.
 
کسی پیشنهادی نداره عایا ؟!؟!؟!
سلام :)
خوب هستین همه؟
چه خبرا ؟
من هم خوبم و عالی :) 
یک غیبت کوتاهی داشتم و این غیبت هم ادامه خواهد داشت :))
اومدم سلامی بکنم و باز برم تا عید :))))
امیدوارم همگی شاد و سالم باشین :))
+ معدل 19/31 البته دو نمره کم کنین معدل واقعیم میشه :دی
خوب شدم نه ؟
سعی میکنم برای نهایی هم بخونم . خوب بخونم :)
خدایا شکرت  :)))))))))
نحوه شستن فرش ماشینی در خانه
انواع و اقسام فرش در اطرافمان وجود دارد و لازم است بدانیم چه فرشی ، با چه میزان مقاومت ، لطافت یا سختی را در منزل داریم تابتوانیم در آینده بهترین شیوه قالیشویی و متناسب با فرشمان را پیدا کنیم. در ادامه مطلب شیوه و ترفند شستشوی فرش ماشینی در منزل را خواهیم آموخت.
بشترین تعداد فرشی که اکثر افراد از آن استفاده میکنند ، فرش ماشینی است. فرش ماشینی به دلیل قیمت مقرون به صرفه اش و همینطور دسترسی آسان آن و اینکه در انواع

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها