نتایج جستجو برای عبارت :

اربابم باشه کیان وآیسل

داره میرسه به گوش، صدای یه قافلهکاروان حضرت اربابهپا به پای قافله، این دل زار منممث قلب زینبت بی تابهمیدونی حاجت منو، ولی بزار بازم بگمسه کلمه ست فقط آقا،پیاده، اربعین، حرماربابم شبای جمعه دل حرمهاربابم فدایی سرت سرمهحسین وای،حسین وای------------
صوت زیبای این هفته را از دست ندهید( اینجا )
متن کامل مداحی 
تا می بینم یه زائری راهی کربلا میشه
با زیارت نرفته ها دل من همنوا میشه
اگه رفتی زیر قبه ی حسین یادم کن
اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن
میون ی و شور و شین یادم کن
یادم کن تو دلمه غم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم
التماس دعا زائر کربلا
بیخیال دنیا فقط غصه من شده همین
نمیشه انگار امسالم کربلا باشم اربعین
رسیدی به موکب امام رضا یادم کن
رسیدی به قتلگاه یادم کن
تل زینبیه و پایین پا یادم کن
باز روی لبمه قسم اربابم
یادم ک
تا حالا شده کم کم از همه چی بدت بیاد. از چیزایی که میدونی ، ایمان داری که ارزشه و یه عمر اعتقادت بوده و هست ولی بعضیا یه جوری ب ادم ظلم میکنن که حالت این میشه من دارم ب این نقطه میرسم و هیچکسم حواسش نیست هیچکس نمیدونه من دارم از دست میرم و درونم چه خبره و هی خودمو دلداری میده که خدایی هست که میبینه مهربان اربابم. نگاهم ب کربلات می افته حالم بد میشه این از صدقه سری آدم مذهبی های ظالمه از همون ادما که شما رو توی قتلگاه می زدند برای رضای خدا ! ه
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد.
امروز معنی این روضه رو فهمیدم، داغ دل رقیه خانوم و بقیه بچه های خیمه ها.
من میدونم امام ای، مثل حضرت اباعبدا. در روز عاشورا تنها نیست، ولی یک بغض تلخی گلوم رو گرفته که دلم می خواد مثل طفل امام حسن بدوم وسط میدون جنگ و به داد اربابم برسم.
 
 
میگن نباید ب شما سوء ظن داشته باشیم مهربان اربابم میگن تو مسیر شما میایم جز خوبی و مهربونی فکر نکنیم چون شما کسی هستی که
سرزنش نمیکنی که گذشته ب رو نمیاری که کسی رو شرمنده نمیکنی میگن خیلی ها فقط برا گرفتن حاجت اومدن تو دم و دستگاه شما اما شدن سرباز شما و شما شدی فرمانده شون هزار و چند صد سال پیش شما رو حسین فاطمه ، پشت سر گذاشتن که ب دنیا برسن ولی هیچ اثری از کسانی که شما رو که حق مطلق بودین و پشت سر گذاشتنتون نیست چون همیشه حق ماندگاره و ه
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد.
امروز معنی این روضه رو فهمیدم، داغ دل رقیه خانوم و بقیه بچه های خیمه ها.
من میدونم امام ای، مثل حضرت اباعبدا. در روز عاشورا تنها نیست، ولی یک بغض تلخی گلوم رو گرفته که دلم می خواد مثل طفل امام حسن بدوم وسط میدون جنگ و به داد اربابم برسم.
.
باید برم یه وَری، نه یه وری که وما خیلی دور باشه، یه وَری که فقط حال خوب کن باشه، یه فیلم خوب باشه، یه تئاتر خوب باشه، یه بازدید از خونه ی قدیمی قشنگ باشه، یه خیابون گردی توی کوچه پس کوچه های تهرون باشه، یه تاب بازی باشه. باید برم یه وَری که بشوره ببره، که توی این حال بد، حال خوب کن باشه.+ یکی منو ورداره ببره یه وَری.
هر چی باشه تو وبلاگ حق آب و گل دارم.
روزهای خوبی سپری نشد. این روزهای بد با اتفاق‌های بدی هم که داره تو کشور رقم می‌خوره به برکت عزیزان همراه شده. از دل گرفتگی نگم که دیگه می‌خوام دل و بکنم و بندازمش یه کنار‌٬ اما حیف که روح هم رنج می‌کشه روح رو که نمی‌تونم جدا کنم مگه که خودش بخواد‌. وقتی یه مدت نمی‌نویسی انگار واژه‌ها از دست موقع نوشتن دارن فرار می‌کنن‌. تو اینستاگرام هستم و فعالیت می‌کنم. اما همیشه وبلاگ برام چیز نوستالژی‌تری بوده. مث
نام رمان: اربابم باش
نویسنده رمان: دنیا دوستی
ژانر: عاشقانه-اجتماعی-اربابی-بزرگسال-(+۱۸)
مطالعه به افراد ریر ۱۸ سال توصیه نمیشود
فرمت: PDF
خلاصه‌ رمان : امیر که مبتلا به بیماری \ارانویید میباشد مرد خشنی است و دختر دست فروشی را به خاطر بدهی مادرش اسیر میکند و به او میکند که.
لینک دانلود
دانلود رمان  اربابم باش با فرمت PDF
 
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
جمعه باشه
هوا آفتابی باشه
روزای آخر پاییز باشه
تنها باشی
موسیقی باشه
پنجره باز باشه
رو به دریا   
تو قاب پنجره بایستی و نور آفتاب 13:24 دقیقه به صورت و دستهات بتابه
تازه میفهمی اصلا اونجایی که وایسادی نیستی!
پس کجایی بغیر ازونجا ؟
صبح باشه، شنبه باشه، اولای ماه باشه، مِه باشه، تاریک باشه، سرد باشه، بیدار شدن سخت باشه، بخوای بری سرکار، مادرت منعت کنه ماشین ببری. ولی ببری. جاده لغزنده باشه، سُر باشه، ترمز کنی، نگیره. پشت چراغ قرمز باشی. بزنی به ماشینِ سمندِ جلویی. اون طوریش نشه. ماشینِ مادرت، جلوپنجره‌ش کنده بشه، رادیاتورش سوراخ بشه. ازش دود بلند شه. بترسی. بوی بد راه بیوفته. برسی سرکار. از اونجایی که همیشه خبرای بد رو، به بدترین شیوه‌ی ممکن میگی، امیدوار باشی مادرت این
حواستون به نفس های پدرمادر باشه.     حواستون به نفس های پدرمادر باشه.
          حواستون به نفس های پدرمادر باشه.
              حواستون به نفس های پدرمادر باشه.
                   حواستون به نفس های پدرمادر باشه.
                       حواستون به نفس های پدرمادر باشه.


+ مهمونایی هستن که یهو دیدی از پیشت میرن.
+ یادت نره تو که بزرگ میشی پدرمادر همیشه جوان نیستن.
What are you excited about
به نظرم پرسش از چیزهایی که خوشحالمون می کنه، پنج چیزی که نعمتند برامون و این سوال، می تونست یکجا پرسیده بشه! شاید بازی با کلمات نباشه ولی واقعا می شد یکجا بهشون جواب داد! و اگه بخوام جواب بدم: می تونه یک سفر باشه، دیدن کسی یا کسایی باشه، غرق شدن تو رویایی که داری باشه، شروع کاری باشه که بهت حس خوب می ده و حتی می تونه هیجان رفتن به شهربازی هم باشه
چه جایی بهتر از گوشه ی حرمِ امام رضا و تصمیم های جدید ؟ انگار اینجا فکرم هم بهتر کار می کنه . راه های جدیدی به ذهنم رسیده . راه هایی برای :
ایجاد عشقِ بیشتر به همسرِ عزیزم ،
و مدیریت کردن فضای مجازی و رفع کردن آفاتش
چه جایی بهتر از اینجا برای یاداوری برنامه های خاصِ زندگیم که چیزی نمونده بود بالکل فراموش بشن . ؟ برنامه هایی در مورد :
کار ،
صبح ،
مطالعه ،
و .
اربابم مدد یا سلطان .
بچه ها سلام . عیدتون مبارک باشه .
کيان و کيانا که خواهر و برادر دوقولوی قصه ما هستن در روز سوم عید سال 1398 خدای مهربون بهشون یه داداش کوچولو هدیه داد . حالا بعد از گذشت هفت روز بالاخره مامان و بابا اسم این نوزاد خوشکل رو گذاشتن کیهان . وای چه اسم خوب و خوشکلی . انشالله آقا کیهان کوچولوی ما در کنار داداشی و آبجی ( کيان و کيانا ) صحیح و سالم باشه و خدای مهربون این بچه ها رو حفظ کنه در کنار مامانی و بابایی .
عکسهای آقا کیهان در روز هفتم :
*
*
*
*
*
*
*
مهربان اربابم
روضه خوان میگفت
بدتر از حر کسی نبود که آب را راه را ب روی شما بست
اما میگویم و میدانم که می دانید 
در این تاریخ بدتر از حر
هم وجود دارد
آن هم کسانی که با اسم شما با نام شما
با کربلای شما
و با هر توفیقی از جانب شما که دست شماست نه آنها
با همه ی اینا دل میسوزانند و میسوزانند و 
باعث دین زدگی میشوند.
اینها هزار بار بدتر از حر هستن.
اینقدر که من دیگر دلم کربلا هم نمی خواهد.
یه دوست لازم دارم. دختر باشه. بیست و شیش هفت ساله. ترجیحا پولدار باشه، نبود هم نبود حالا. مجرد باشه و تنها زندگی کنه، یا فوقش ش مثلا. دختر باخدا و پاکی هم باشه
آهان، مشکلی هم نداشته باشه که من این سه سال باقی‌مونده رو برم پیشش زندگی کنم. 
قدیمیا یه چیزی حالی‌شون بوده که گفتن دوری و دوستی. 
روز شنبه سوم فروردین ماه 1398 بود که بهمون خبر رسید دوقولوها ( کيان و کيانا ) صاحب یک داداش شدن . البته طبق گفته خانم دکتر قرار بر این بود که داداش دوقولوها بعد از سیزده بدر به دنیا بیاد ولی به علت پاره شدن کیسه آب چند روز زودتر به دنیا اومده و خدا رو شکر صحیح و سالم است . حالا کيان و کيانا که دوقولو هستند و دو سال و دو ماه سن دارن ، صاحب یک داداش شدن که هنوز اسمشو نگفتن چیه و تا روز دهم معمولاً اعلام نمی کنند و بابا و مامانش هم اشمش رو حتماً انتخاب کر
حواستون به کسایی که دوسشون دارین باشه، حواستون باشه چقدر براشون مهمین، حقیقتا براشون مهمین اصلا یا نه؟
یهو به خودتون می‌آید و می‌بینید دارید تمام تلاشتون رو می‌کنید که نگهشون دارین ولی همه چیز داره محو می‌شه، چون اونا هیچ کاری نمی‌کنن، هیچ کاری.
چرا تو زندگی ما از این آدمایی که براشون مهم باشه دردمون چیه وجود نداره؟ یکی که دلگیر بودنمون رو بفهمه، و بین همه ی مشکلاتش وقت برامون داشته باشه که مرحمی به زخم دلمون باشه! چرا همه نمکن روی زخم های قلب مون؟؟
اینقد بی کسی رو آدم کجا ببره؟؟
اصولا آدم نباید دختری باشه که حتی از خطرناک ترین وسایلِ شهربازی هم نترسه و با شوق بره سمتشون، حداقل اینکه نباید همش رو جدول راه بره. نباید دختری باشه که ساده ترین تیپ ها رو بزنه نباید دختری باشه که ندونه کانسیلر یا رژگونه رو چطور استفاده میکنن. نباید نسبت به همه بی تفاوت باشه. نباید ساده و مهربون باشه. نباید کلِ روز رو از خستگی خواب باشه. نباید به جای شوآف توی اینستا بیاد ساده توی وبلاگ بنویسه. اصولا دختر نباید یه چیزی تو مایه های من باشه. چن
آدم باید خل باشه که چیزی رو از ته قلب بخواد و براش به حدی که باید تلاش نکنه. آدم باید خل باشه که حسرت روزایی رو بخوره که گذشته. آدم باید خل باشه که توی سی و چند سالگی مثل نوجوونا رویا پردازی کنه. آدم باید خل باشه که نیمه شب ها غصه ی غصه های کسی رو بخوره که اونو جای ناخن چیده شده ش هم نگرفته. آدم باید خل باشه که احساس نادانی مطلق کنه بعد حالش از هر چه علم و دانشه بهم بخوره بس که بی انتهاست. آدم باید خل باشه که همه خواستگاراش رو بپرونه بعد غصه ی زندگی ت
کار گروهی!
امید داشتن به همکاری کردن آدم‌های اطراف همیشه خوب ؟ هست؟ نیست؟ کسی چه می‌دونه نتیجه چی می‌شه.
فقط این که دلت خوش باشه تنها نیستی! بالاخره بقیه‌ی کارها قراره موازی پیش برن!
حالا می‌خواد این همکار، پدرت باشه، دلبر باشه یا.
هر کاری میکنم خوابم نمیبره
خدایا به حق همین شب عزیز ازت میخوام به مامانم شفای کامل بدی
و نتیجه آزمایشها و ام ار ای ش هم خوب‌خوب باشه
خدایا میشه مامان مشکلی نداشته باشه و این چیزا هم الکی باشه همش؟
خدایا مامانمو خوب خوبش کن. میخوام سالم سالم باشه
جزوه پاتولوژی رو مینویسم و به این فکر میکنم امروز کسی در این کره خاکی هست که دلش بخاد جای من باشه؟ تو اشپزخونه نشسته باشه و صدای برنامه  فرمانده  پیچیده  مادرش روبروش نشسته باشه و غرق بسته بندی کردن و پدر هم بساطش  رو کف حال پهن کرده باشه وعرق سیم و کلید و المنت و چوب  به اختراع جدیدش فکر کنه   واقعا کسی هست؟ 
احساس خوشبختی کردم 
۲۵ فروردین ۹۹
ادامه مطلب
بابای کيان و کيانا یک عدد کیک خریده بود و اومدن خونه بابابزرگ و برای کيان و کيانا تولد دو سالگی گرفتن . کيان و کيانا دو قولو هستن و متولد بهمن ماه 1395 هستن . انشالله خدا حفظشون کنه

مامان بزرگ از طرف خودش و از طرف بابابزرگ دو تا 50 هزار تومانی توی پاکت گذاشت و به کيان و کيانا تقدیم کرد .
 
 
خب! این وبلاگ قراره که چی باشه؟ قراره یه جایی باشه که روند فکری من، و چیزایی که برام مهم‌ان توش نوشته بشن و یه تمرینی باشه برای نویسندگی‌ام. بازتابی باشه از هر روزم.
قرار نیست که از توش هیچ شاهکار، و هیچ ناتور دشتی در بیاد. قراره که یه جا برای حرف زدن و لذت بردن از نوشتن باشه، همین و بس.
اسمش چرا رواقه؟
این وبلاگ از نظر سنتی رواق نیست، مجموعه فضای شکل گرفته از تکرار طاق‌ها نیست. نه قراره وامدار سنت باشه، و نه وامدار تجدد - بلکه این اسم به روا
شهید لطفی نیاسر: الهی زمان تنگ ظهور است.
((بسم رب الشهداء و الصدیقین))
خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا
دلم آشوب است, تو خود می‌دانی. الهی زمان تنگ ظهور است، کمک کن تا خود را به کاروان اربابم برسانم. الهی دستان دراز شدهٔ ما را خالی برمگردان.
مگر نه اینکه کل یوم عاشورا خدایا جنود شیطان خیمه‌ها را به آتش کشیدند. خدایا عمری در هیأتهاگفتیم: یا لیتنا کنا معک یا حسین(ع)، خدایا. خدایا جوابم را بده؛
شاید زندگی بدو بدوها و خستگی علیرضا باشه از کار و سر شلوغی و اینکه وقت برای پیستولک نداره!
شاید زندگی خوشحالی من از بخت و اقبال و اتفاقات قشنگ زندگی باشه و دغدغه‌ی بی‌کاری و پول نداشتن!
شاید زندگی داستان‌های همخونه‌ی دلبر باشه که با هیجان برام تعریف می‌کنه! شایدم نگرانی‌های دلبر که داریم با کیا دور و برمون زندگی می‌کنیم!
شاید قشنگ نباشه که دوست چند سالت شماره‌ت رو نداشته باشه!
شاید زندگی اون لحظه‌ای باشه که به علیرضا می‌گن ویزا از دستت
دل تنگ حریم حضرت اربابمعمریست که سینه چاک حضرت دلدارمدل من از تو فقط کرب و بلا میخواهدچه شود کرب و بلایم ببری آقایمچقدر کردم گناه، خودم میدانماما تو بنده پروری چِقَدَر، مولایمگرچه کردم گنه های زیاد اما تومیبری کرب و بلایم خودم میدانمنگو که جای بدان در حرم نداری توکه من پرونده سیاه دوره ی الآنمنگو که دور حرم را خط بکش ای بندهکه من بدون حرم زنده یک لحظه هم نمی مانماگر چه رجاندم با گناه امامم راهمیشه نوکر ارباب بی کفن ماندمامام زمان ببخشا، حر
مهربان ارباب.
برگرد ب گذشته ها
اون صفحه رو بخون 
این درد خیلی سنگین شده
میشه بپرسم چرا ب عزیزم ضد حال زدی مهربان اربابم؟
شما که میدونی من فقط یه دلخوشی دارم
و یه دنیا مخالف!
و یه حجم بزرگ ناامیدی
میشه اینبار ضد حال نزنی به عزیزم؟
هر چند که شما مهربان اربابی ضد حال نمیزنی اما.
مراقب روح و قلب عزیزم باش مهربان ارباب.
میدونی که یه دنیا با ما مخالفن
میدونی که ما هیچکسو نداریم
امید عزیزمو ناامید نکن
یکی باید باشه. یکی که با همه فرق کنه. یکی که پزشو به بقیه بدی. یکی که یه چیزی فراتر از بقیه تورو درک کنه. یکی که فراتر از بقیه باهاش راحت باشی. یکی که فراتر از بقیه دوستش داشته باشی. یکی که برات خاص تر از بقیه باشه. یکی که براش خاص تر از بقیه باشی.
یکی باید باشه.
یکی باید باشه.
این جای خالی باید پر بشه.
یک توپ بسکتبال توى دست من تقریبا ۱۹ دلار می ارزه اما توى دست مایکل جردن تقریبا ۳۳ میلیون دلار!بستگی داره توپ توى دست کی باشه!یک عصا توى دست من می تونه سگ ها رو دور کنه اما توى دست موسی(ع) دریای بزرگ رو می شکافه!بستگی داره عصا توى دست کی باشه!دو تا ماهی و یه تکه نان توى دست من یه ساندویچ می شه اما توى دست حضرت عیسی(ع) هزاران نفر رو سیر می کنه!بستگى داره روزى شما دست کى باشه!همانطور که می بینید ، بستگی داره هرچیزى ، توى دست کی باشه!پس ، دلواپسی هایت ،
تا حالا شده دلتون بخواد فرار کنین از همه چیز باورم نمیشه اینقدر زود رنج شدم و حالم میتونه اینقدر داغون باشه و تو اون حال گند ی هم اضافه شد . اخ دلم میخواد برم فرار کنم از همه چیز از همه چیز یادم باشه بریدم خستگی حال بد اعصاب خوردی نداره یادم باشه حق دارم . یادم نره که به خودم حق بدم یادم باشه میتونم فریاد بزنم . میتونم قوی نباشم //
نمیدونم چی بگم؟ چه جوری کلمات رو کنار هم بچینم؟ اصلا از کجا شروع کنم؟
هنوزم باورم نمیشه. باورم نمیشه که دومین شب رو هم تو کربلا گذروندم. باورم نمیشه که تو بین الحرمین زیرِ نم نم بارون قدم میزدم و سلام می دادم به اربابم. باورم نمیشه که بالاخره رسیدم به کربلا. اصلا باورم نمیشه.
چقدر لطف کردید به من آقاجانم, ممنونم ازتون. ممنووونم آقا جانِ من.
رسیدم کربلا الحمدلله.
پ.ن: اگه لایق باشم دعاگوتون بودم و هستم دوستان. :)
پ.ن 2: ان شاءالله که همه عاقبت بخی
یعنی اگه من به اندازه ی کافی عاشق خودم باشم، دیگه از محبت آسیب نمی بینم؟ بی خودی توی دام محبت نمی افتم؟
فک کنم راه حلش این باشه. باید عشق رو در وجود قوی تر کرد :عینک_آفتابی
از طرفی هم باید یادت باشه که هویت مستقلت اول از همه قراره همیشه مستقل باشه.
 
 
اگه شوهرت دوستت باشه دنیا دشمنت باشه خیالت راحت باشه ولی اگه دنیا دوستت باشه شوهرت دشمنت باشه فایده نداره
_جاری جاریو زرنگ میکنه.هوو هوو رو خوشگل. 
یعنی هووها از نظر قیافه باهم رقابت میکنن.وجاریها تو کارو تلاش از هم پیشی میگیرند
_همیشه نصفتو به شوهرت نشون بده نصفتو نشون نده یعنی همه چیزتو به شوهرت نگو
_همیشه پوستو بشکاف پولتو بزار توش 
یعنی همیشه برای خودت پس انداز مخفی داشته باش
روزنوشت عاشقانه سه بهمن
 
 
 
این روز نوشت هم ویژه ی کسایی هست که دچارن . دچار که میدونی یعنی چی ؟ یعنی ع ا ش ق 
برای ارامش  نزدیک شدن به معشوق طوفان بغل کردن 
 
اینو از اون قسمت روزم تلخیص کردم که داشتم با 
مسیر طوقچی به زینبیه رو در حال صحبت کردن با فرزانه(دوست دلبرم )  پشت تلفن طی می کردم .
من میدونم اخرش یه روزی همه به فرزانه میگن دلبر از بس که من دلبر صداش میکنم .
 
 
میدونی از کی عاشق کلمه دلبر شدم از اون روزی که کلیپ حسین پناهی رو دیدم 
همون

ساخت و ساز
مفهوم واژه ی بیونیکبرای تعریف معماری بیونیک ابتدا باید واژه ی بیونیک” را تعریف کرد. واژه ایی به نام بیونیک”
از ترکیب دو لغت بیولوژی” و تکنیک” به معنای زیستار شناختی یا بکارگیری اندام‌های ساختگی
طبیعت که به فارسی زیست فنی” میباشد بیان گردیده است.بیونیک را علم سیستم‌هایی که شالوده و پایه ی تمامی سیستم‌های زنده‌اند میدانند. امروزه هرجا
سخن از تکنولوژی به میان می‌آید تصویر همان دستاوردهای مهم تکنولوژی به ذهن می‌

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها