نتایج جستجو برای عبارت :

آخ اگه خدا میزاشت بشینم جاش

آخ اگه خدا میذاشت بشينم جاش / نمیذاشتم یکی بیاد یه ریز اشکاشاگه کسی أ ته دل صدام میکرد / میگفتم هرچی میخوادو بریزم پاشنمیذاشتم واسه ی پایِ لنگ سنگ / میذاشتم واسه هر رفتنی یه راه برگشتتا وقتی که میدونم تهش جداییه / نمیذاشتم آدما شن عاشق اصلاًحیف که من نیستم جای تو الآن / بم میگن بخونم واسه تو نمازیکی میره چند تا پله بالا / و بهم میگن باید بشينم پای صحبتاشمن خیلی وقته کم آوردم / شاید من فقط باختم و همه بردنشاید نمیخواستم بگیرم سهمِ تو من / اما موقع
2
از صبح داشتم تحقیق مینوشتم بعد از نهار و شستن ظرفها گفتم یه ذره استراحت کنم و بعدش بشينم بخونم اومدیم خونه دایی منم کتابمو اوردم
گفتم بزار یه سر و سامونی به این وبلاگ بدم بعد با خیال راحت بشينم بخونم.
من رفتم 
الهی به امید تو
من تصمیم گرفتم که دیگه کلاس پیانو نرم و بیشتر از این خودم رو مایوس نکنم.
چون تمرین نمیکنم دوستان. چون باید بشينم تو خونه و به خودم بگم خاک بر سرت کنن، باز هم این هفته تمرین نکردی.
فکر میکنم باید یه مدت اروم بشينم یه جایی و نفس عمیق بکشم و باز شروع کنم به دویدن.
میدونی بعضی وقتا حالم ازت بهم میخورهاز اینکه بشينم جلوت حرف بزنیم از اینکه نگات کنم. رومو برمیگردونم نبینمتبغضم ترکید جلوی مامور پارک. وقتی گفت روی چمن ها نشینید، وایسادم جلوش با بغض و گریه ای که نمیشد جلوشو بگیرم بهش
گفتم یکساعته دنبال جا پارکیم حالا نمیخام رو سنگ بشينم چون باسنم درد میگیره میتونی بیا با برانکارد ببرمنگام کرد بامکث و اروم گفت باشه بشین. رفتاگر اخلاقت زبونت بهتر از این میبود؛چقدر همه چیز فرق میکرد.
کاش ما نشیم بچه های جنگ
کاش استرس ميزاشت چشم رو هم بزارم
از شدت دلهره تهوع گرفتم
فقط دلم میخواد همه چیز اروم بشه
ساعت پنج و دو دقیقه ی صبح هست و من احساس میکنم هرچی دعا بلدم از ذهنم رفته و صلوات میفرستم و بغضم و قورت میدم
کاش خواب باشه اینایی که تو اینستا دیدم و شنیدم
حاا خوبی ندارم.
اما
أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
 
یاد خدا آرام‌بخش دلهاست
 
توکل به خودت معبودم،توکل به خودت پروردگاره من،آروممون کن،کشورمون رو،نیازمندیم ب
اشتباه بزرگم اومدن به این دانشگاه بود
اشتباه کردم
باید با اقتدار و با عزت میومدم سمت علاقه ام ، نه اینجور
کم کاری کردم 
سنم هر روز داره بیشتر میشه ، توان اینکه بخوام بشينم دوباره برا کنکور بخونم رو ندارم ، اما بشدت دوست دارم بشينم بخونم و شر همه چیز رو بکنم 
اما میترسم ، از شرابط کنکور میترسم
 
کاش کسایی کنکور ریاضی دادن میومدن حتی اگه شده بطور ناشناس بهم میگفتن ، سطح سوالا و کنکور و نتایج چجور بوده :)
 
 
من جنازه ام یعنی. اینقدر استرس داشتم صبح که ساعت شیش یا هفت بیدار شدم حتی دقیقشو یادم نیست. نشسنم به خوندن زبان.  نمرمم ۱۸ شد بد نیست خب. دوتا بی دقتی کردم. 
دیشبم تا از مهمونی برگشتیم ساعت یک بود.خوب بود خوش گذشت. صبحم که زود پاشدم دارم از خستگی میمیرم. حالا نمیدونم بخوابم یا بشينم کار کنم :/ 
اصلا مغزم کار نمیکنه بنویسم. بهتره یه یکی دو ساعت بخوابم بعد بشينم بدایة جانو جلو ببرم. 
.
چهارمین لیوان چاییمو میخورم صدای تلوزیونو بلند میکنم فینال کرلینگ رو تحلیل میکنم میگم کانادا سنگشو نباید اونجا ميزاشت میگم سوئیس تکنیکی تر بازی میکنه این ست دبل نکنه امتیازی هم ب کانادا نمیده روبروت نشستم ولی به هیچ کدوم از حرفایی که میزنم گوش نمیدم میون افکار خودم دست و پا میزنم گُمم تپش قلبمو حس میکنم دلم شور میزنه خودمو از عکسای دسته جمعی گوشیم پاک میکنم، نخ به نخ سیگارای مچاله و خیس زیر تختم رو دود میکنم، با طناب دار فدر خودکشی میکنم و
.
چهارمین لیوان چاییمو میخورم صدای تلوزیونو بلند میکنم فینال کرلینگ رو تحلیل میکنم میگم کانادا سنگشو نباید اونجا ميزاشت میگم سوئیس تکنیکی تر بازی میکنه این ست دبل نکنه امتیازی هم ب کانادا نمیده روبروت نشستم ولی به هیچ کدوم از حرفایی که میزنم گوش نمیدم میون افکار خودم دست و پا میزنم گُمم تپش قلبمو حس میکنم دلم شور میزنه خودمو از عکسای دسته جمعی گوشیم پاک میکنم، نخ به نخ سیگارای مچاله و خیس زیر تختم رو دود میکنم، با طناب دار فدر خودکشی میکنم و
اون آقاهه بود لبنانی اسم‌ش تیما بود هر شب رفیق‌ش صوت های ذاکری‌شو ميزاشت که برای اهل بیت و حزب الله می‌خوند،  شب ولادت حضرت زینب(س)رفته  سوریه  بعدش ی درگیری میشه تو سوریه و بعدشهید شده بود.
اینو دوست‌ش استوری گذاشته بود. همین دیشب از تششیع جنازش‌‌.
رفیق‌ش نوشته بود تو استوری‌ش تازه دو ماه از عروسی‌ش گذشته بود.
فکر کنم کمتر کسیه که ندونه من عاشق لهجه ی عربی و آهنگ های عربیم.
ی جورایی دل‌م گرفت، دل‌م گرفت از این که قرار تهِ تهِ ته ا
این چند وقته کلی چیزا تو مغزم پر پر میزد که بنویسمشون.دلم میخواست بشينم یه گوشه و تمام ایده هامو منظم کنم و بنویسم.امروز بیشتر از هر روز دلم میخواد.ولی متاسفانه جمعه است و داداش خیلی فضولم خونس و نمیتونم بشينم و با خیال راحت بنویسم.دلم میخواست لپ تاپو بر میداشتم و میرفتم یه کافه ساکت و خلوت یه مدت زیادی تنها میموندم و مینوشتم.ولی خب مشکل اول اینه که صد نفرمیپرسن کجا میری با کی میری کی میای تنهایی ماهم میایم چرا تنها میری واز اون طرفم ن
دانلود آهنگ جدید غمگین و احساسی مهدی جهانی صدات زدم شاید صدامو بشنوی چشام به در مونده شاید تورو ببینم پیشت بشينم با کیفیت بالا 320 موزیک صوتی Mp3 با لینک مستقیم
Ahang sedat zadam shayad sedamo beshnavi az Mehdi Jahani
دانلود آهنگ صدات زدم شاید صدامو بشنوی چشام به در مونده شاید تورو ببینم پیشت بشينم
صدات زدم؛ شاید صدامو بشنوی#!×
چشام به در مونده شاید تورو ببینم#!×
پیشت بشينم#!×
شبا چشاموُ می دوزم، به آسمون#!×
دانلود اهنگ صدات زدم شاید صدامو بشنوی چشام به در مونده شاید تور
دانلود آهنگ جدید غمگین و احساسی مهدی جهانی صدات زدم شاید صدامو بشنوی چشام به در مونده شاید تورو ببینم پیشت بشينم با کیفیت بالا 320 موزیک صوتی Mp3 با لینک مستقیم
Ahang sedat zadam shayad sedamo beshnavi az Mehdi Jahani
دانلود آهنگ صدات زدم شاید صدامو بشنوی چشام به در مونده شاید تورو ببینم پیشت بشينم
صدات زدم؛ شاید صدامو بشنوی#!×
چشام به در مونده شاید تورو ببینم#!×
پیشت بشينم#!×
شبا چشاموُ می دوزم، به آسمون#!×
دانلود اهنگ صدات زدم شاید صدامو بشنوی چشام به در مونده شاید تور
یه جایی از سریالHow i met your mother تد موزبی میگه: No more dating, I'm ready to settle down
من الان اینجاش‌ دارم آفتاب بالانس میزنم با اینکه ژیمناست نیستم
 
+سال‌های زیادی رو پای سریالای کمدی گذاشتم و میتونم بگم اگه سریال جدی بذارن جلوم و حتی GOTهم باشه چندان میلی در من نیست که بشينم و ببینمش.عوضش همین How i met your mother رو بالغ بر ده بار دیدم(به جز فصل آخرش که هنوز ندیدمش، چون دوس ندارم اون پایان دوست نداشتنی رو تحمل کنم).حالا از اجنبی ها که بگذریم، شب‌های برره‌ی خودمون رو
این یه هفته کلا اینطوری گذشت: صبحا تا عصر میرفتم سرکار.عصرا مسیر شرکت تا خونه که دوساعت میشد رو آژانس میگرفتم که بشينم تو آژانس تا خونه گریه کنم.میرسیدم خونه بعدش افطار میکردم.دوباره بغض و گریه و خواب.فرداش به همبن منوال.یعنی نگم چقد این هفته پول آژانس دادم که بشينم گریه کنم فقط.ولی از فردا دیگه باید با مترو برمپولام حیفه بخدا
هادسون چندروز پیش زنگ زد برای عذرخواخی و اراجیف دیگه و من گفتم حالم ازت بهم میخوره و تا روزی که زنده ام نمیبخش
یه زمانی برنامه ی کاریم یه مقدار دیر تر شروع می شد . برنامه ریخته بودم صبح بعد نماز یه تعقیبی ، دعایی ، مناجاتی انجام بدم . و این که بشينم و "تفکر" کنم و گاهی توی وبلاگ بنویسمش . اون موقع ها وضعم خیلی بهتر بود . اما حالا که برنامه هام تغییر کرده و صبح باید زودتر برم بیرون . از اون طرف شب ها هم که نمیشه به این زودی خوابید ، عملا این برنامه ی بعد از نماز صبحم منتفی شده . و احساس می کنم ریشه ی این سلوکِ مرده از همین جاست .
این که فراموش کردم چی مهمه ، چی م
بعد از چندین روز خلاصه دردم سبک شده و می تونم بدون درد پشت لپ تاپ بشينم.
کارای آزادسازی مدرک ارشدمم کامل انجام شده و فقط می مونه پست شه دم خونه.
الان فک کنم دیگه بهانه ای ندارم جز اینکه بشينم زبان بخونم.
مسخره ست، نمی فهمم چرا اینقدر دلم گرفته!
رژیم جدیدی رو شروع کردم، که در واقع رژیم نیست و منطقیه.
اونم این که صبحانه و ناهار رو مثل همیشه می خورم، بعد شام رو فقط ساعت 6 عصر می خورم و تا فردا صبح موقع صبحانه چیزی نمی خورم.
الان سومین شبی هست که دارم ر
کاش یه تونل زمان پیدا کنم برگردم به سه چهار ماه پیش برم بیرون ساندویج کثیف بخورم 
دستمو تا ارنج بکنم تو دماغم 
هر کیو دیدم دست بدم باهاش
بعد بشينم انقدر صورتمو بخارونم که خون چکه کن ازش

ﻭﻗﺘ ﺯﻥ ﺧﻮﺏ ﺎﺭ ﻣﻨﻪ ﻣﻦ: ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩ» ﺎﺭ
ﻣﻨﻪ.!!!
 
 
 
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺏ ﺎﺭ ﻣﻨﻪ ﻣﻦ: ﻣﺜﻞ
ﺧﺮ ﺎﺭ می‌کنه!!!
واقعاً ــﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ؟؟؟!!
خب الان که در خدمتتون هستم، دارم مثل اسب جغرافی میخونم برای اولین امتحان ترم.(اعتراف میکنم اول خواستم یه حیوان دیگه به کار ببرم ولی گفتم اسب شیک تره:))
و خب شاید تو کره ی زمین جغرافی برای هیچ کس به اندازه ی من سخت نباشه. متاسفانه من کلا از همون اول با درسای حفظی به خصوص اولا با اجتماعی و حالا با جغرافی مشکل داشتم و هر چه قدر هم که تلاش کردم یه روشی چیزی پیدا کنم که خوندشون راحت تر بشه، تا الان جواب نداده.(از هر گونه پیشنهاد روش حفظ کردنی استقبال م
دلم سکوت و آرامش می‌خواد و متاسفانه دور و بریا توقع دارن من یه آدم سر حال پر حرف باشم، بیرون بیام، بشينم توی پارک، تخمه بشکنم, بخندم و.
حتی اگر تو هم مذمتم کنی و حتی اگر من همون بشم که این ها می‌خوان، یا حتی اگر تو هم همین رو از من بخوای، من از اینطور شدن متنفرم!
دیروز بعد از اومدن اس ام اس از دانشگاه مبنی بر تعطیلی تا آخر هفته استوریش کردم و اون موجود شادو هم بالاش گذاشتم بعد یکی دو ساعت یادم اومد یکی از اساتید که اتفاقا پروازیم هست از تهران میاد منو فالو میکنه و الان اینو میبینه با خودش میگه عجب دانشجوی ارشد تنبلی
همونجا چک کردم دیدم بعله رویت نمودن! پاکش کردم به هر حال ولی خب دیگه کار از کار گذشت
دیگه استوری جک و پرت و پلا هم نمیشه بذارم
بعبارتی تا الان اگه پاهام دراز بود و لم داده بودم از حالا به بعد
تا ساعت دو خوابم برد. باورت میشه؟؟ بعدش بیدارم کرد مها بزور نهار بخورم دیگه خوابم نبرد و یه ذره کتاب خوندم دوباره خوابم گرفتو به مها گفتم پاشو بریم بیرون راه بریم که الان شد رفتنمون بلکه یه هوایی به کله ام بخوره یه ذره اوکی شم بیام بشينم سر درسم که کلیش مونده. این کتاب انگار اصلا طلسم شده چیزیم ازش نمونده ها یعنی واقعا تردم من. کاش بتونم درست بشم وقتی برگشتم بشينم سر کارام. این قرص لعنتی هم هی میگم بخرین برام اخر خودم بایذ برم :( هیچکس نمیفهم
اصلا نمیشه تو اتوبوس کار کرد. هر دفعه هم میگم هر دفعه هم نمیشه. بیشتر چرت میزنم. همه خوابیدن :دی. کاش زودتر برسیم تا بشينم سر کارم. هیچ کار کلاس زبان فردا رو نکردم. باید با کل لغتاش جمله بسازم. الان اتوبوس یه جا وایساده. منو مهاو یه نفر دیگه فقط تو ماشینیم. البته کتابمو جلو بردم چقدرم کتاب خوبیه. از نویسنده اش خوشم اومد. نمیدونم فکر نکنم یعنی هنوز استاد دانشگاه باشه. اسمش دکتر کریم مجتهدیه. دیگه این که من دسشوییم گرفت درم بسته است :/ بیرون اینقدر
بابا بزرگ من که مرد بزرگیه خعلی شباهت به حاج قاسم داره از نظر قیافه و حاج قاسم هم نشانه های عارفی در چهره ش بود که بیانگر دعا و قرآن و توسلات زیادش هست بابابزرگ منم جوان که بوده خعلی قرآن و دعا میخونده و مامورش میکردن در جوانی که بر سر قبر ها قرآن بخونه و مرد بزرگیه الغرض اینکه شب شهادت حاج قاسم خواب دیدم بابابزرگم تو حرم بود بعد یه بند از انگشتش قطع شده بود و دوستم اومد و با ماشین رسوندش به خونه الغرض اگر این اتفاق بد برای حاج قاسم میافتد صد در
یک فروردین وبلاگ حذف میشه
حالمو خوب میکنه کاش بلاگ اسکای هم ميزاشت حذف کنیم کلا
یک کار حال خوب کن دیگه هم انجام دادم
بالاخره چیزی که یک ماهه دلم میخواست رو گفتم
و با درخواستم قبول شد:))
اومم نمیدونم قراره بعدش چی بشه ولی خوشحالم!
امیدوارم جزوشون بشم:)
 
یک سوال داشتم چرا باید فیلم ببینم
دوست داشتم فیلم ببینم ولی میکردم تلف کردن عمره. 
نشستم بعد مدت ها انیمه دیدم انیمه کلاس ادم کشی. 
چون دارم درایو کامپیوتر رو خالی میکنم و دلم نمیخاد هیچ چیز ر
کار نمی‌کنم
تمرکز ندارم
خانواده فکر می‌کنن صرف اینکه اومدم خونه یعنی تعطیلم
مقاله هارو نخوندم. اونایی که خوندم هم نمفهمیدم :(
دوست دارم بشينم همین‌جا گریه کنم ولی این کار رو نمی‌کنم.
 
بارون گرفت الان.
چرا من این‌قدر استرس دارم.
طبق معمول شب احیا بود و شب شلوغ اورژانس .
از ۲ ظهر تا ۲ شب یک سره میدویدم و ویزیت میخوردم.
همه دست و پا شکسته،چاقو خورده، دست و صورت بریده ، بچه سنگ تو دماغ کرده اون وسط ، کلی درد کلیه اون وسط ، مریض های خون دماغ اون وسط که همه اشونم با خودم بودن . 
اون وسط بخش هم ۱۰ تا خلاصه پرونده داشت ۱۰ شب.
تند تند کارها رو میکردم ، فقط تونستم ۲۰ دقیقه بشينم شام بخورم. 
از اون روزهاییم بود که میخواستم بشينم زمین زار زار گریه کنم‌. 
صبحش تو اتاق عمل حرف شد
بیاید ی اعترافی بکنیم؛
از اینکه،تمام قبلاهارو مرور کنم و از تمام گناهام و  کارای بدی که انجام دادم شرمگین بشم و خجالت زده،متنفرم
این یک اعترافه،گشتن تو گذشته ای که دیگه وجود نداره برای آزار دادن روح و روانم،یک کار روتین و معمولی شده که کم کم تمام وجود و تخیل منو میجَوهِ.
بخام،بشينم و به اشتباهاتم فکر کنم کار سختیه جوری که وقتی میگم من خودمو اصلاح میکنم دیگه فلان کارو انجام نمیدم،دروِغ میگم و ممکنه باز اون اشتباهو تکرار کنم‌.اعتراف به تکرا
بیاید ی اعترافی بکنیم؛
از اینکه،تمام قبلاهارو مرور کنم و از تمام گناهام و  کارای بدی که انجام دادم شرمگین بشم و خجالت زده،متنفرم
این یک اعترافه،گشتن تو گذشته ای که دیگه وجود نداره برای آزار دادن روح و روانم،یک کار روتین و معمولی شده که کم کم تمام وجود و تخیل منو میجَوهِ.
بخام،بشينم و به اشتباهاتم فکر کنم کار سختیه جوری که وقتی میگم من خودمو اصلاح میکنم دیگه فلان کارو انجام نمیدم،دروِغ میگم و ممکنه باز اون اشتباهو تکرار کنم‌.اعتراف به تکرا
نڪنـہ یـہ وَقْتُ واسش دورے عادے بشـہ بذارہ بِرِّهِ زیر پاهاش خالے بشـہمیمیرہ دلے میدونـہ تنگ میشـہ این دَلَّ واسش خیلے . . . یـہ بَارُّ دیگـہ بِهِ گوشش میرسونم حَرْفٍ دلمو بِرِّهِ آتیش میڪشم هَمَّهُ عالمواون بَا نگاش میتونـہ عِوَضُ ڪنـہ حَالٍ دلمو
https://www.buzzsprout.com/1399576/5768815
https://anchor.fm/pamusic/episodes/ep-ekm8a7نذار امشبو دلم بَا خیال تو سِرْ ڪنـہ این دلم خاطراتمونو یڪے یڪے پرپر ڪنـہامشبو بشین ڪنارم بَا عِطْرُ تو مُسَّتْ ڪنم میخوام امشبـہ رَوِّ بشينم أَز
باز پای ما به مشهد امام رضا باز شد . این بار با این تفاوت که باید تا چند روزی بشينم تو خونه . فعلا حرم بی حرم .
+ هرچی نباشه ما از وسط مسطای ایران اومدیم . همه به ما به چشم یک کرونایی بدبخت نگاه می کنن . فقط کافیه یه نفر از دور و بر ما کرونا بگیره . قطعا اولین کسایی که محکوم می شن ما چهار نفر هستیم [خنده]
همیشه عادت داشتم اوضاع رو تحلیل کنم و سعی کنم کنترلش رو دست بگیرم ولی این روزا اونقدر همه‌چیز درهمه و اونقدر شکننده شدم و اونقدر دورم که دلم می‌خواد بشينم یه گوشه و دیگه داد نزنم من نیازی به مراقبت ندارم، بذارم هر چیزی که قراره بشه بشه.
نه واقعا وات د فاک
من هنوز عصبانیم. یه سال تموم صبر نکردم که اخرش همچین اشغالی تحویل بدن
این چه وضع فیلم ساختنه. کی این فیلم نامه ی کوفتیشو نوشته
انقدر اعصابم خرده که حتی نمیتونم برم سراغ ao3 :(
شاید چند ماه بعد که این حجم عصبانیت خودم و جوگیری ملت خوابید بشينم نگاش کنم.شااایدددد
انقده اتفاقای جورواجور افتاده من نمیدونم اصلا چی بگم!شاید یه روزی سر فرصت بشينم اساسی بنویسم یه رمز گنده هم بذارم روی پست که مبادا ابرو و شرفم با خاک یکی شه :))))
ا.م و کلی ماجرای دیگه.
اومدم فقط بنویسم پیرتر شدم دیدین؟هجده سالگی جذابه؟فکر نمیکنم.
به قول ماهی و کاملا بی معنی، دروغ چرا! دلم برای اون روزی که منتظر اومدن جیمینا به اینجا بودم تنگ شده. دلم تنگ شده که وایسم جلوی در و زل بزنم به پله ها تا بیاد و نفهمم چطوری بغلش میکنم. دلم تنگ شده که مثه یه عروسک بشینه و براش آب ببرم و خیلی بهش نگاه کنم و بشينم روبروش و اینقدر نگاش کنم تا متوجه بشه و نگام کنه و بعد جفتمون نگاهمونو بیم به بقیه. دلم تنگ شده که باهم شام بخوریم و ماهی و دخترک هم باشن. و من به بهانه های مسخره دست کنم تو موهای نرم جیمین
فکر کن مامانت نبینه تورو وقتی خوابی بعد دنبالت بگرده 
یهو داد زد که مطمئن شه من خونه نیستم!
:/ 
با یه قیافه داغون‌نگاش میکردم گفتم‌چیه؟
تو خونه ای؟ خاک برسرت فکر کردم مردی 
گفتم از کی تاحالا یکی میمیره داد میزنن تا مطمئن شن ننه:/
خاک برسرت قلبم رفت 
گفتم مامان من الان سمت چپم فلج شد از ترس میگی خاک برسر من:/
مامان: ن پس خاک برسرمن ، بگو خجالت‌نکش 
گفتم وای مامان نیومده چ شری راه انداختی :/ خاک برسرمن اصن خوبه باشه

# همسایه دوست مامان، پسرشو تو س
آخرش پس از سالها بیکاری و افسردگی و خودکشی، از سه شنبه هفته پیش رفتم سر کار.
خشکشویی هست. کارش سخت هست ولی خوب مگه کار راحت به کسی میدن؟
صاحب کار خوبی دارم و همکارانی خوبتر.
همین که خونه نیستم بشينم غصه بخورم یا شب تا صبح خواب به چشمم نیاد، بهتر هست.
شب ها عین جنازه میفتم میخوابم تا صبح.
توایی مو سر راهت بشينم
توایی مو سر راهت بشينم
 
گل زردی به عشق تو بچینم
گل زردی به عشق تو بچینم
 
به پیشوازت ایم با دسته ای گل
نخوابم تا روی ماهت نبینم
نخوابم تا روی ماهت نبینم
 
خم ابروی پیوندت
شدم اسیر لبخندت
بشم فدای اون نازو
زبون شیرین قندت
بشم فدای اون نازو 
زبون شیرین قندت
 
دانلود
 
با همه وجودم،از اعماق قلبم دلتنگم.
اونقدر دلم برات تنگ شده که با هیچ کلمه و جمله ای نمیتونم توصیفش کنم.
آخ که چه دردیه،درد دلتنگی،درد نرسیدن،درد هیچوقت نرسیدن.
گاهی فقط گریه آرومم میکنه.این که بشينم و زار بزنم و های های گریه کنم.با صدای بلند گریه کنم تا آروم بشم.
GTA: San Andreas یا بازی جی تی آی ۵ اندروید نام بازی فوق العاده و بی نظیر در سبک اکشن است .
این بازی زیبا و شگفت انگیز توسط استودیو بازیسازی بزرگ راک استار برای اندروید منتشر شده است .
در GTA: San Andreas شما در جهانی کاملا سه بعدی ، آزاد هستید که هرکاری دلتان میخواهد انجام دهید !
میتوانید به ی و خرابکاری مشغول شوید یا مانند یک شهروند عادی ، به زندگی روزمره خود مشغول باشید !

ادامه مطلب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها