نتایج جستجو برای عبارت :

بدها تاوان دهند

دانلود کتاب صوتی تاوان عشق اثر فهیمه رحیمی + pdf
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
دانلود کتاب صوتی تاوان عشق اثر فهیمه رحیمی + pdflib.herfesaaz.ir › lib › htmlدانلود . دانلود کتاب صوتی تاوان عشق اثر فهیمه رحیمی + pdf. مشخصات کتاب: فرمت فایل ها: mp3 تعداد فایل ها: 42 کیفیت فایل ها: عالی حجم کل فایل ها: 367 مگابایت .
دانلود رایگان کتاب صوتی تاوان عشق اثر فهیمه رحیمی + pdf .ketabdownloadpdf.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب .۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی دانلود رایگان کتاب صوتی تاوان عشق اثر ف
این معادله که آدم x واحد گه بخوره، باید چند واحد رودل کنه و تاوان پس بده، یکی از معادله‌های پیچیده روزگاره، چند جا من بی‌جا کردم به رم توهین کردم، از اون توهین که تو عذاب موندم و تاوان میدم هیچی، رم هم پشت به پشت داره فرایند تاوان دادنمو سنگین می‌کنه.رم! من دوستت دارم، خاصیت آدمایی که دوست دارن هم اینه با با تمام وجود تاوان می‌دن، ولی به قول علی، من همین دوری و هجر برام یه جهنمه، وا بده رم، جون آرلیانو وا بده، به سمتِ ماندنت
هرکس به اندازه وسع خودش عذرخواهی می‌کنه‌. یکی مثل تو آغوشش رو وا می‌کنه و به اندازه چند دقیقه من رو در خودش غرق می‌کنه، یکی هم مثل من غذای مورد علاقه‌ و هوسونه‌ی تو رو درست می‌کنه که بفهمونه بهت که چقدر مهمی. که هر چقدر تو زندگی ناخوشی و تلخی باشه، باز هم عزیزی و دوست داشتنی
بهت گفتم عذرخواهی کردن و دوست داشتن تاوان داره. ولی خودمونیم، کاش همه‌ی تاوان‌ها همین‌قدر شیرین باشن ♡
بنظر من تاوان نکردن بعضی اشتباهات بیشتر از تاوان اشتباه کردنه.کاش گاهی اشتباهی عاشق بشیم اشتباهی زندگی کنیم.کاش میذاشتن با عشق اشتباهیمون اشتباهی هم اغوش بشیم تا باتموم وجودمو حس کنیم اشتباهمونو نه تا اخر عمر حسرت اون یه لحظه رو داشته باشیم
اسیر خستگی این روز ها شده ام. خستگی مثل یک وزنه سنگین روی دوش هایم سنگینی می کند. و من نمی دانم تا کجا باید آن را به دوش بکشم. نمی دانم مقصد کجاست. بلاتکلیفی امانم را بریده. می خواهم همین جا خستگی را زمین بگذارم و نفسی تازه کنم اما چیزی مانع می شود که نمیدانم چیست. روز های سختی را سپری می کنم. پر از کسالتم پر از رخوت دلم کمی کار می خواهد. دلم خستگی هم می خواهد ولی خستگی بعد از کار نه خستگی ناشی از بیکاری. همیشه در زندگی ام مشغله های زیادی داشته ام. ح
[ به نام او ]
بعضی وقتا که اذیتم می‌کنه و ناراحت ،
با خودم میگم آخداجون دمت خیلی گرم .
خوب داری ازم توی همین دنیا تاوان می‌گیری
همون‌طوری که من چندتا پسر رو عاشق خودم کردم .
می‌دونستم اگر این‌ رفتار رو بکنم
اگر این حرف رو بزنم
خوشش میاد
اما از عمد می‌زدم و بعدش
پا پس می‌کشیدم و می‌گفتم به من چه !
من که نمی‌خواستم !!
بعضی وقتا بعضی از کاراش یه جوری شبیه خودش نیس که مطمئن می‌شم فرستاده خداست برای تاوان .
باشه خدا جون
باشه فدات شم
اینجا تاوان
سوفی با کفش‌های بلورین و وقف خود به انجام کارهای خوب، می‌داند که در مدرسه‌ی افسانه‌ای خوب‌ها نمرات بالایی کسب می‌کند و به مرتبۀ دانش‌آموزان پیشین مدرسه مثل سیندرلا، راپونزل و سفیدبرفی دست می‌یابد. آگاتا با کت بلند سیاه بی‌قواره و گربه‌ی سیاه خبیثش کاملاً برای پیوستن به شرورهای مدرسه‌ی بدها مناسب به نظر می‌رسد.هر دو دختر به زودی متوجه می‌شوند که سرنوشت‌شان عوض شده است. سوفی را به مدرسه‌ی بدها می‌برند تا در کلاس‌های زشت‌سازی، طل
آیا فکر میکنید که آدم بده ی داستان بودن کار راحتی است ؟ نه جانم اگر تصورتان این است که(مثل فیلم ها) ادم بدها همیشه ثروتمندند و همیشه پاروی پاانداخته اند و کسی برایشان آب پرتقال می اورد باید بگویم که سخت در اشتباهید 
ما آدم بدها برای بد بودنمان باید جان بکنیم سرزنش های اطرافیان و نگاه تاسف بارشان را به جان بخریم و در هول و ولا باشیم تا " شاید " شما متوجه شوید که خوبی چقدر ارزشمند است ما به بد بودن محکومیم تا خوب بودن شما معنا و مفهوم پیدا کند 
تاز
تاوان فریب!
مردی پشت بر الاغش، در حالی که تکه ای علف تازه را با ریسمانی به سر چوبی بسته و آن را روبروی حیوان آویزان کرده، نشسته بود.  حیوان بیچاره همانطور که به طمع خوردن علف، ساعت ها پیش می رفت، مرد را نیز جابجا می کرد.
مردم با دیدن این صحنه به هوش و درایت مرد احسنت می گفتند، که ناگهان پیامبر .ص. را دیدند که با خشم آنها را  نظاره می کند.
پیامبر فریاد زد: ای مرد! آیا از خداوند حیا نمی کنی که مرکبت را فریب می دهی؟.
مرد متعجب و شرمگین گفت: ای رسول خدا!
تو این موقعیت ها فکر میکنم که اینجا چکار میکنم؟ چرا باید مجبور به تحمل این رنج باشم؟
.
.
.
به جبران خطایش عشق را در ما برافروخت
و شاید عشق، شاید عشق، تاوان بوده باشد
(سجاد کریمی)
.
.
.
یکدفعه این آیات به یادم میاد (یا به یادم میاره):
إنّ الانسانَ خُلِقَ هَلوعاً. إذا مسَّهُ الشَّرُّ جَزوعاً. و إذا مسّه الخیرُ مَنوعاً
(آیات ۱۹ تا ۲۱ سوره معارج)
.
.
.
و من دارم جز میزنم.
و تنها دلخوشیم اینه که تاوان باشه!
در بعضی طوفان‌های زندگی، کم‌کم یاد می‌گیری که نباید توقعی داشته باشی مگر از خودت.
متوجه می‌شوی بعضی را هر چند نزدیک، اما نباید باور کرد.
متوجه می‌شوی روی بعضی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد.
می‌فهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمی‌توان شناخت.
و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست،
آگاه‌شدن تاوان دارد؛ ممکن است در حین آگاه‌شدن درد بکشی،
این آگاهی دردناک است
اما هرگز تلخ نیست.
همیشه مرز بندی کردن برامون!
جدامون کردن از هم!
از اولین روزی که پامون و گذاشتیم تو مدرسه روی تخته سیاه نوشتن خوب ها و بدها.
هرکس یکم شیطنت کرد و خندید اسمش رفت تو بدها هرکس که ساکت شد و حرف نزد رفت تو خوب ها و مورد تشویق قرار گرفت!!!
از همون اولین روز مدرسه ترجیح دادم دختر شیطون کلاس باشم خودم باشم، حتی اگه اسمم بره جز بدها.
بزرگتر که شدیم دوباره جامعه دو دستمون کرد چادری ها مانتویی ها!!!
باز همون حساب کتاب خوب و بد!!!
نسبت به خواهرهام خیلی دیرتر چ
دانلود آهنگ هادی کینگ ولف و ایمان نولاو به نام تاوان
Download Music From Hadi King Wolf & Iman NoLove - Tavan

دانلود آهنگ هادی کینگ ولف و ایمان نولاو به نام تاوان
دانلود آهنگ هادی کینگ ولف و ایمان نولاو به نام تاوان با دو کیفیت 128 و 320
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید.
ادامه مطلب
تاوان داریوش الماسی
متن آهنگ داریوش الماسی به نام تاوان


بازم در زیر این لبهام برات لالایی میخونم .
تو هم مثل من حالت دلت بیتاب میدونم
نمیدونم چرا چشمام میخواد بارون و از برشه
برام هر جا شده زندون می ترسم خیلی بدتر شه
(به تاوان کدوم جرمم دلم رو زیرو رو کردی
تو رو گفتن که من بد شم به حرفاشون تو خو کردی)۲
تکست تاوان داریوش الماسی
تو بد کردی و من خواستم که تنهایی یه دنیا شم
نفهمیدم چی شد شاید میخواستم غرق رویا شم
خداحافظ میگم بابغض به عشقت اقتدار
من فقط یه قدم کوچیک برداشتم. فقط نیمساعت وقت گذاشتم و تو تا الان حداقل سه تا قدم که به چشم بی سوی من میاد برداشتی! 
یقین دارم کمکم میکنی مهربون!
امروز روز اوله یه کم باید سخت باشه اما تو برام آسون لذتبخشش کردی،چنان سرمو با چیزای خوب گرم کردی که اصلا وقتی برای فکر کردن به بدها نمونده.
شکرت
این حوالی یک نفر دارد مربای آلبالو می‌پزد. و من دلم برای مادرم تنگ شده. این حوالی یک نفر دارد از آب‌سردکن‌های کنار خیابان از دست‌های بزرگ پدرش آب می‌خورد. و من دلم برای پدرم تنگ شده. این حوالی یک نفر دارد تولدی را تبریک می‌گوید. و من دلم برای او تنگ شده.این حوالی یک نفر دو ساعت است که زل زده به سقف در جستجوی خطی برای نوشتن. و من دلم برای نوشتن تنگ شده. من دلم برای همه چیز تنگ شده. برای همه‌ی چیزهایی که حق داشتم کنارم باشند و نیستند.زویا پیرزاد
دارم به این فکر می‌کنم که چرا غم ایام مادری انقدر خفه کنندست.که انقدر سنگینه.که انقدر حال آدمو بد می‌کنه.
فکر می‌کنم به این‌که ما اگه نمردیم وسط روضه های مادر اسم‌ش معجزه نیست.اسم‌ش نفهمیدن و درک نکردن این غم.
به این که از اول فاطمیه ی غده افتاده درست وسط گلوم.داره خفه‌م میکنه و از شب‌اول تا امشب هی بزرگ و بزرگ تر شده.و منو داره از پا در میاره.
تاوان عشق به علی .خیلی سنگینه.خیلی.
برات بمیرم.مآ در.بمیرم.
آجرك الله یا صاحب امان
دارم به این فکر می‌کنم که چرا غم ایام مادری انقدر خفه کنندست.که انقدر سنگینه.که انقدر حال آدمو بد می‌کنه.
فکر می‌کنم به این‌که ما اگه نمردیم وسط روضه های مادر اسم‌ش معجزه نیست.اسم‌ش نفهمیدن و درک نکردن این غم.
به این که از اول فاطمیه ی غده افتاده درست وسط گلوم.داره خفه‌م میکنه و از شب‌اول تا امشب هی بزرگ و بزرگ تر شده.و منو داره از پا در میاره.
تاوان عشق به علی .خیلی سنگینه.خیلی.
برات بمیرم.مآ در.بمیرم.
آجرك الله یا صاحب امان
مردکی را چشم درد خواست.پیش بیطار (دام پزشک)رفت که دوا کن.بیطار از انچه در چشم ستوران می کرد ،در دیده او کشید و کور شد.حکومت (شکایت)به داور بردند.گفت:براو هیچ تاوان نیست.اگر این خر نبودی بیش بیطار نرفتی»
در روزگاران قدیم مردی چشم درد گرفت وپیش دام پزشک روستا رفت که بیماریش را مداوا کند.دام پزشک از دارویی که برای چشم درد چهارپایان و حیوانات می زد به مرد داد.زیرا که تنها چنین دارویی داشت برای مداوای چشم درد. دام پزشک داروی حیوانات را در چشم مرد کش
یادمان نمی رود در انتخابات قبل، برخی از مردم چه شور و حالی داشتند!مسئولین دولتی و  مشخصا رئیس جمهور و تیم هسته ای که مسئولیت برجام را نیز پذیرفته اند،با شانتاژ خبری و عوامفریبی ،سرنوشت کشور را به برجام گره زده بودند و مردم ساده لوحانه یا متعصبانه،باورشان کردند که نتیجه آن ساده لوحی و تعصب ،وضعیت کنونی کشور است که حتی  آش آنقدر شور شده است که همان  طرفداران دیروز ، منتقدین و حتی فحاش امروز شده اند!
ساده لوحان با ساده لوحی و متعصبان با تعصب خو
تو مسیر کربلا ، روی ویلچر نشستن و دستتون ب هیچ جا نرسیدن و ناتوانی ، جواب منصفانه ایه بعد این همه آزار با نام حسین علیه السلام و کربلا ! جواب منصفانه ایه بعد این همه تهمت و ظلم و ریا کاری!
بازم فخر بفروشید. ادامه بدید. بازم تهمت بزنید.
ادامه بدید.
  + حواسش هست اون بالایی با هر چی که باهاش فخر فروختید ، تاوان پس میدین!
هر جور که تهمت زدین ، خوار میشین!
 
سلام دوستان
سوالم در مورد تاوان دادنه، چقدر بهش اعتقاد دارید؟ میخوام تجربه ام رو بگم شما هم اگه تجربه ی مشابهی دارید به اشتراک بذارید؛
تو زندگیم پسری وارد شد که خیلی اذیتم کرد. من عاشقانه دوسش داشتم و حسم بهش پاک بود هیچ وقت هم باهاش رابطه ی تماسی نداشتم، میخواستم احساس مون پاک بمونه، ولی فهمیدم واسه رفع نیازش با دخترهای دیگه بوده، آخرش هم منو ول کرد رفت با یکی از همون دخترهای راحتی که بهش پا داده بودن ازدواج کرد!
دقیقا تو همون سالی که پدرم ر
سوفی و آگاتا که قبلاً بهترین دوست همدیگر بودند، وقتی راه‌شان را از هم جدا کردند، به این نتیجه رسیدند که قصه‌شان پایان یافت ولی کتاب قصه‌شان در شُرف بازنویسی بود و این‌بار فقط قصه‌ی پریان آن‌ها نبود که از نو نوشته می‌شد. با جدا شدن دخترها از همدیگر، بدها اختیار همه‌چیز را به دست گرفته و خوب‌ها در خطر مهلکی افتاده بودند.آیا آگاتا و سوفی قادر هستند به کمک همدیگر آن‌ها را نجات دهند؟ آیا دوباره راهی برای دوست شدن پیدا می‌کنند؟ و آیا پایان
مردم میشن کابوس برای حکومتی که به جای زاویه پدرانه ، زاویه ی جنگجویانه به خودش می گیره و دسته ی خوب ها و بدها درست می کنه. 
واقعا دانایان باخردی که در طول تاریخ بودن کجان امروز ؟ هرجا هستن تصمیم گیرنده نیستن.
اینو فقط به خاطر اینترنت نمیگم. کلا همینه
اتفاقا قطع شدن اینترنت ما رو خیلی به فکر فرو برد!
 
+ ولی خب کلا دیگه چه فرقی داره 
 
+ میخوام برم خونه ، خیلی سردمه و اعصابمم خورده
 
+ واقعا گوگل چه نقش اساسی در زندگی ما داشت . امیدوارم دوباره ببینم
به جایی رسیده‌ایم که ایرانی بودن» معادل تاوان دادن» شده است.
امید به آینده؟ اندک؛اعتماد اجتماعی؟ ضعیف؛عدالت اجتماعی؟ بر باد رفته؛آزادی اجتماعی؟ لنگ لنگان؛شکاف طبقاتی؟ عمیق؛آسیب‌های اجتماعی؟ فزاینده؛سلامت روانی مردم؟ پریشان؛ت و حکمرانی؟ دروغ؛اقتصاد و اشتغال؟ ویران‌شده؛
و حال می‌توان اندوهگین و عاجزانه اعتراف کرد؛ اهل ایرانم، روزگارم خوب نیست.
مسعود زمانی مقدم
دشتی پر از گیاهان مختلف
ناگهان آتش
سرتاسر دشت پر از تاول و تاوان
تاوان غفلت
یک قطره اشک
اما چه سود؟
این فقدان دریای اشک طلب دارد
به جبران
آتش آمد و رفت و همه چیز را سوزاند
خاک را بارور کرد
زایشی نو
گیاهانی جوان، بی‌خبر از آنچه گذشته و آنچه بر سرشان خواهد آمد
و من
منی نظاره‌گر این نابودی و بودش
منی ورای تمام اتفاقات
منی هربار با چشمی تازه گشوده
منی آگاه به زمان
لبخند می‌شوم. :)
یکجور ته دلم خالی‌ست از نیاز و خواستن که هم رهام و هم معلق. دلم می‌خواد نیازی و کششی بود ولی تاوان آزادی همین بی نیازی‌ست و خب چه کسی را توان تحمل آزادی مطلق است؟
هر که گفت من، اولین دروغ‌گوست به زعم من
آزادی همیشه رنج آور است و جان‌کن
امروز که داشتم زیر تیغ تاوان رو ویرایش میکردم به بخشهایی رسیدم که یادم رفته بود اینا رو خودم نوشتم و چند دقیقه روشون مکث کردم. این هم یکی از عجایب نویسندگیه دیگه!
پ.ن: این آخرین ویرایشه این رمانه.

باز هم اگه به این قسمت ها رسیدم باهاتون به اشتراک میگذارم.
ای شهد شیـرین عسـل ای آیت نورای کهکشان های هزاران ساله ی دوریــاحَیّ و یاقیّـوم ای عطر دلاویزای روح پاکی در حرا ، آیات پرشوربــاریده از رحمت به روی کائناتتبدها نموده خوب و هر زشتی ز تو حور از شرق وغرب وراست تاچپ مکرو حیلـهجمعند تا قرآن به غربت مانده مهجور کشتی و کشتیبان به طوفان در نبردنددشمن بکن مقهور ،حالش را تو ناجوردرغیبت سردار عرش و صـاحب الامرچشمان نامحرم بهِ رهبر را بکن کورهستند ایشان کیمیای باطِل السّحریک رهبر شا
آدم ها حق دارن اشتباه کنند
اما باید پای اشتباهاتشون بایستند و تاوان بدن!
در اشتباه کردن صرفه جویی کن
ارزش هاتو مشخص کن تا اشتباه پیش نیاد
ارزش ها یعنی اون هایی که اگه اجراشون نکردی به خودت تذکر بدی
یه جورایی هم معنی خط قرمز هست
آدم ها حق دارن اشتباه کنند
اما باید پای اشتباهاتشون بایستند و تاوان بدن!
در اشتباه کردن صرفه جویی کن
ارزش هاتو مشخص کن تا اشتباه پیش نیاد
ارزش ها یعنی اون هایی که اگه اجراشون نکردی به خودت تذکر بدی
یه جورایی هم معنی خط قرمز هست
می‌تونم ناگهان یاد لحظه‌ای یا حرفی بیفتم و بی اختیار اشک بریزم. می‌تونم از خودم بابت حرفی یا کاری منزجر بشم و بعد با خودم آشتی کنم. در طول سه سال گذشته بزرگترین اتفاق های خوب و بد برای من افتادن. خیلی خوب و خیلی بد. مقصر درصد زیادی از خیلی بدها منم.(پیروِ تفکرِ خود انسان مسئول هر اتفاقیه که براش میفته). امشب خوشحالم بابت زندگیم و هر آنچه توش بوده و هست (به جز یه فصل‌ش که کاش بتونم آتیش‌ش بزنم که البته در مجموع بودن اون هم برای اندکی تجربه‌ی خ
اسم رمان: تاوان عشق
✏️نویسنده: فاطمه قاسمی
ژانر : #عاشقانه / #غمگین
تعداد صفحات: 395
خلاصه:
جانا، دختر نوزده ساله‌ای که به خاطر گذشته‌ی تلخ و دردناکش از جنس مخالف متنفره؛ حالا تو زندگی ابری‌اش یه پسر مهربان و عاشق آفتابی می‌شه، بی‌خبر از اینکه جانا.
#کاربر_انجمن_قلم_سرخ
#انجمن مارو به دوستاتون #معرفی کنید
•• @qalamesorkh ••
•• qalamesorkh.blog.ir ••
•• instagram.com/qalamesorkh ••
برای دانلود فایل PDF کلیک کنید.
برای دانلود فایل APK کلیک کنید. 
برای دانلود فایل EPUB
اما نشد. هر روز بیشتر از روز قبل دوستت داشتم . هر روز بیشتر از روز قبل ازم دور شدی. هر روز دیوانه تر در خواستنت . هر بار بیشتر از قبل منو از خودت روندی.
الان دیگه نا امیده، نا امیدم
 
اگر اندازه سر سوزنی امید داشتم دیگه ندارم
 
تاوان بدی داشت دوست داشتنت
شهادتت تو این لحظه شوک برانگیز ترین خبری بود ک میتونستم بشنوم.
انقلابی ، ضد انقلاب ، مسلمون ، کافر و. با هر عقیده و تفکری ک باشی اگ از کارهای حاج قاسم خبر داشته باشی از شجاعتش از . الان دلت خونه.
آمریکا باید تاوان پس بده و میده.
شهادت مبارکت حاج قاسم.
چرا تاوان بی کفایتی مسئولین را پس بدهیم؟!

شوکران در جامِ عادت»

ما تاوان چه چیزی را پس می دهیم؟ تاوان منطق انسان جایز
الخطاست»؟ یادمان رفت این همدلی ها حاصل تفکر انقلابیست؟ حاصل خون شهدا است؟ رفاه طلبی،
دست درازی به بیت المال، آتشی ست که خاکستر ناامیدی را شعله ور می کند

ندای اصفهان- زهره نوروزی اصفهانی

جوانکِ حواس پرت، موتورِ روشنِ بدونِ قفل و بست را گوشه
پیاده رو رها کرده و رفته بود.

– چقدر بیخیال! نمیگه توی این وضعِ بی سر
و سامون یکی م
آخر چرا باید ما مردم تاوان شورش یک مشت اوباش وطن فروش را پس زدعیم ؟ یک مشت اوباش که سر در آخور عربستان دارند و ایران اینتر نشنال را نگاه میکنند مملکت را بهم ریخته ، طر میبرند و پلیس های زحنت کش و خدوم را آتش میزنند . 
ادامه مطلب
شاید هم تاوان گناه آدم و حوا این بود که از نسلشان انسان های دیگری به وجود آیند.انسانهایی که به درد و رنج و نادانی زنجیر شده اند.موجوداتی که شاید بخاطر گناه ناکرده و به جرم غفلت پدر ،هر روز  به دست خودشان سلاخی میشوند.تاوان گناه کبیره ی آدم و حوا هم شاید این بود که به عذاب وجدانی بی پایان دچار شوند ، پوست و خونشان را در عذابی متناوب ببینند و هر لحظه زمزمه ی نفرت آنها را بشنود که پدرشان را برای آن هوس شوم ، آن لکه ی ننگ سرزنش میکنند.زیرا اگر من جای
دیگه خودمو نمیشناسم.نمیدونم چه کار خواهم کرد.
 
آخداکسی رو جز تو ندارم:)و فقط تو حالمو میدونی.اسماءواگذارت میکنم.نمیدونم چه تاوانی خواهی دادولییک سال و دو ماه و بیست و پنج روزی که به امیدت جون کندمو یه عمر زندگیمو با یادت ساختموهمش آوار شد رو سرمهر لحظه جلو چشو قلبمو شکسته. بدجورم شکسته.و این خیلی تاوان داره :)سَیَسالک الله عن کل قلب کسرته 
سلام عرض میکنم به همه جنوبیا و مخصوصا بوشهریها که دوست دارند عضو گروه تلگرام بوشهر بشن.
من در این مطلب به شما گروه تلگرام بوشهر رو معرفی میکنم و از شما درخواست میکنم که به گروه بوشهر بیان و در این گروه عضوبشن.
تو گروه زیاد مزاحم دیگران نشین و سعی کنید که با دوستان خودتون مهربان بشید.
https://t.me/joinchat/BlxWJVkOX2-1aTPn2YrNfQ

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها