نتایج جستجو برای عبارت :

کجا پیدا کنم شراب از این طهورا ترgo

صبح حدودای ساعت 2 رسیدیم. و 4 رفتیم حرم. اين بین حتی یک‌دقیقه هم نخوابیدم. اون‌موقع از دست طهورا ناراحت نشدم که انقدر طولش داد تا پاشه و بیاد و اصرار هم داشت که حتما با من بیاد. اما الان دارم از دستش حرص می‌خورم که صبح باعث شد تنها نمازی که می‌تونستم تو حرم بخونم رو نتونم جای درست حسابی‌ای که دلم می‌خواست بخونم. مثلا توی گوهرشاد یا توی فضای اطراف ضریح! به هرحال نماز رو که خوندیم، حدود یه ساعت زیارت کردم و دیدم واقعا توان ندارم که بیدار بمونم.
❆ لب های شراب آلود:
 
هرگز شرابی ننوشیده امکه مست شومهمین لب های پر از مَی توشراب آلود ترین خُم دنیاستبوسه ام برسان.
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه،
در شرح فصوص الحکم قیصری
فص داودیه
در حین شرح فرمایشات قیصری، پیرامون سرّ نام داود سلام الله علیه ک از حروف اتصال نیست و اين دالّ بر انقطاع حضرت داود سلام الله علیه از عالم است؛ فرمود:
حدیث شریفی است برای کمّل، برای ابرار ک جناب طبرسی در ضمن سوره مبارکه هل أتی در تفسیر کریمه ی { وَ سَقاهُم رَبُّهُم شراباً طَهوُراً } از امام صادق نقل کرده و من در امت خاتم، از عرب و عجم، در طهارت غایت قصوای انسانی، کلامی ب اين
گاهی تنها چیزی که دلم میخواهد یک جام شراب است و یک موسیقی عاشقانه و اتاق تاریک و شمع و گلبرگ های رز  پرپر شده.
تنهای تنها با خودم!
شراب بنوشم و اشک بریزم و به آهنگ گوش بدهم و به شمع ها و گلبرگ های رز خیره شوم.
آنقدر اشک بریزم و بنوشم که ندانم از اشک خوابم برده یا از شراب مست و بیهوش شدم.
و وقتی بیدار می شوم من باشم و صبح و آفتاب و روز جدیدی که آغاز شده و درد و غمی که از درز پنجره دیشب فرار کرده.
چرا مجازات شراب خوردن، ضرر بسیار بیشتری دارد؟
 
اخیرا در فضای مجازی شاهد اين بودم که با شبهه ای مبنی بر اينکه اگر حرمت شراب به دلیل ضرر داشتن آن است، چرا مجازات شراب خوردن، ضرر بسیار بیشتری دارد؟ دین اسلام و قوانینش را میکوبند و مورد تمسخر قرار میدهند و چه دلهای ساده ای که میلغزد و شک میکند به دین کامل اسلام. در زیر پاسخ اين شبهه را بخوانید
ادامه مطلب
 آقای ی. : من پروژه رو ارائه میدم، شما اسلایدها رو تو لپ‌تاپ خودتون ببینید. اينجا پروژکتور نداریم.
طهورا: بچه‌ها، صفحه‌ی لپ‌تاپ کی از هم بزرگتره؟
آقای م.: من، من، من، من!
+ به مهد کودک ۴۰۱ خوش آمدید.
+ گیرِ یه مشت دلقک افتادیم:)))
آیا شراب برای  سلامتی مفید است؟
هزاران سال مردم مشروبات الکلی می نوشند ، و مزایای اين کار به خوبی ثبت شده است (منبع 1Trusteded).
تحقیقات نوظهور نشان می دهد که نوشیدن شراب با اعتدال - تقریباً یک لیوان در روز - فواید زیادی را ارائه می دهد.
در اين مقاله همه چیزهایی که شما باید در مورد فواید سلامتی نوشیدن شراب بدانید ، که نوع آن سالم ترین و پایین آمدن احتمالی آن است را توضیح می دهد.
مزایای بالقوه نوشیدن شرابنوشیدن یک لیوان شراب فواید زیادی دارد.
سرشار ا
 
غمزه‌ی ناب آن تو ، خوی حجاب آنِ توجلوه چو ماه گر کنی ، کار ثواب آنِ تو
مست کنی مرا اگر ، نوش کنم ز چشم تورقص سماع از من و چنگ و رباب آنِ تو
نَقل به هر فسانه‌ای ، نُقل در اين زمانه‌ایتا که به کوچه‌ات شدم ، کوچ و شتاب آنِ تو
در هوسم به تشنگی ، جام شراب سر کشمجام شراب دست تو ، نقش سراب آنِ تو
ای نفست چکامه‌ی سینه‌ی شهد ریز منتنگ گلاب از من و بوی گلاب آنِ تو
راز، درون اسم تو اسم، درون راز توشرب مدام از من و خَمر و شراب آنِ تو
چشم به راه وصل تو دیده‌ی
فکر کنم اتفاق خاصی نیفتاد جز چند تا جرقه در درونم.
اگه بخوام بگم که بعدا یادم نره‌‌؛ اکثر زمانم رو توی حرم بودم. صبح خواب موندم و بعد از صبونه رفتم حرم تا حدودای 1ونیم. خداروشکر طهورا هم رفته بود پیش فامیلاشون و بیشتر برای خودم آزادی عمل داشتم:) برگشتم حسینیه که برسم به کلاس. ساعت 2 که با عجله و فکر اين‌که کلاس دیر شده از خوابگاه اومدم بیرون دیدم استاد، تازه اومده توی خوابگاه! فکر کردم شاید کاری پیش اومده براش! تا 2ونیم نشستم و دیدم تازه کلاس دا
از شراب عشق نوشید.تلخ بود اما مست شد.تن داد، به عشق.
پس از آن، هر بار که مرور میکرد، تلخی را به یاد نمی آورد اما مستی را چرا.نه فقط در یاد، که در تک تک سلول هاش جریان پيدا میکرد.مستی را میگویم.اما شراب حرام بود، ممنوع بود.و او میدانست.مست میشد و توبه میکرد و دوباره مست میشد و دوباره توبه میکرد.
و اين تکرار ادامه داشت.تا آن که.
نمیدانم.
پایان قصه را نمیدانم.
 
*منزوی ِ جان
 
 
+به روایت ِ آن چه در خواب نوشتم، با اندکی تغییر به جهت آن که حافظه یاری نمی
ما دو مسافر بودیم، یکی از شرق و دیگری از غرب. ما دو مسافر بودیم، من از مشرق مقدس می آمدم و او از مغرب سرد. او بار شراب داشت و من به جستجوی شراب آمده بودم. او شراب فروش بود و من مشتری مسلم متاع او بودم. و هر دو به یک شهر می رفتیم. و هر دو به یک میهمان سرای. به راستی که ما برای هم بودیم و برای هم آمده بودیم. 
 
شبانگاه، چون خستگی راه دراز، با خفتن نیمروز تمام شد هر دو به چایخانه رفتیم و در مقابل هم نشستیم. به هم نگریستیم و دانستیم که هر دو بیگانه ی در آن ش
قسمت ما نان و شراب و خداقسمت ایشان خس و خاک و هوا
خنده‌ی ما از دم ربّ‌الربابناله‌ی ایشان دم ربّ‌الربا
انگ‌زن و رنگ‌زن و بنگ‌زناين سه کجا فهم کند کار ما؟
اين سه یک‌اند و همه آهن‌پرستخویش‌ پرستند و مقامات جا
شکل خداشان همه شکل خودستخلقت من‌باز ندیدی؟ بیا!
نام خدا گر ببری کار کنکار خدا نیست چو کار شما
قبله‌ی عشّاق درون دل استنیست برون در جهت اشقیا
فهم کن اين نکته و آزاد شوتا نکشی اين همه داغ ریا
کار خدا اين که چه باشد عزیزنیز بفهمی چو شوی
من که دیوانه شدم مستی نبودش از شراباين که می دیوانه شد جامش ز دل های خراب
من ندیدم هیچ کس‌جز چشم زیبای تو راچشم من یاقوت دیدش یا ز نزدیکش سراب
تا تو را دیدم ز هوشم اندکی باقی نماندبود اين بر من که رفتم بر شرابی در کراب
اين که من نوشیدمش جامی ز ساغرها نبودعشق بودش یا جنون پیمانه‌ای در آن زراب
هر که خواهد مست باشد در دو روز زندگیاو بنوشد عشق یا دیوانه باشد چون شراب
چرا می گویند شراب خوار تا چهل روز نماز ندارد»؟   
 
 
حکم حرام بودن شراب در برخى آیات قرآن کریم و فرمایشات معصومین(ع) وارد شده و در حرمت آن هیچ تردیدى نیست.[1] از جمله آثار مخرب شراب، تأثیر آن بر سایر اعمال و آداب دینى است از جمله در حدیثى مى‏ خوانیم: لَا تُقْبَلُ صَلَاةُ شَارِبِ الْخَمْرِ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا أَنْ یَتُوبَ»[2]؛شخصى که شراب بنوشد تا 40 شبانه‏ روز نمازهایش قبول واقع نمى‏ شود مگر از اين گناه کبیره توبه کند». و منظور کسان
شهر سوال ـ اصل اينکه ضرر شلاق های شراب خوار، برای او بیشتر از ضرر خود
شراب خوردن است، می تواند به راحتی مورد انکار قرار گیرد. چون شرافت و عظمت
انسان به عقل اوست. و ضرر شراب خوردن، به عقل انسان وارد می شود و او را
از داشتن تمایز با حیوانات، ساقط می کند! در حالی که ضرر شلاق به جسم انسان
وارد می شود. و از جهتی نیز می تواند او را به انسان بودن نزدیک تر کند!
چون اين مجازات او را از شرابخواری دور کرده، و سبب می شود شخص کمتر به عقل
خود آسیب برساند. بناب
طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنممن ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنمنرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک منهستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنماين دل هرزه گرد من مست نشد به جام کسدست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنمزهی هزار آفرین بر تو نگار نازنینیک سره کار من بساز که آبرو رها کنمقد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال منروی من است سوی تو، نام تو را صدا کنمدست تو تکیه گاه من، پای تو پا به پای منحدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنمیاد تو جمله هست من، بود
بسم الله الرحمن الرحیمچرا شراب حرام است؟چرا طلا برای مرد حرام است؟چرا گوشت خوک حرام است؟چرا.بنظرم راه اثبات اينطور قضایا علوم تجربی نیستعلوم تجربی متغیر است و بی اعتباریک روز موافق دین است و یک روز مخالفچرا شراب حرام است رو باید از طریق حکمت خدا اثبات کرد نه علوم تجربی!والسلام 

 
علوم تجربیپنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۲۳ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیمچرا شراب حرام است؟چرا طلا برای مرد حرام است؟چرا گوشت خوک حرام است؟چرا.بنظرم راه اثبات اينطور
برو برو که خسته ام از شکستنم
من عاصی از هر عشق و هر دل بستنم
کبوترم که پر زدم ز بام تو
بیزارم از نامت به لب آوردنم
آ……ه
یه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
بیا که جون نسپردم
میون گریه دویدم حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم
ندیدمت که ندیدم
برو برو که خست
چرا می گویند شراب خوار تا چهل روز نماز ندارد»؟   
 
 
حکم حرام بودن شراب در برخى آیات قرآن کریم و فرمایشات معصومین(ع) وارد شده و در حرمت آن هیچ تردیدى نیست.[1] از جمله آثار مخرب شراب، تأثیر آن بر سایر اعمال و آداب دینى است از جمله در حدیثى مى‏ خوانیم: لَا تُقْبَلُ صَلَاةُ شَارِبِ الْخَمْرِ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا أَنْ یَتُوبَ»[2]؛شخصى که شراب بنوشد تا 40 شبانه‏ روز نمازهایش قبول واقع نمى‏ شود مگر از اين گناه کبیره توبه کند». و منظور کسان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الرب العالمین باری الخلائق الجمعین و الصلاه و اسلام علی سیدنا نبینا محمد مصطفی (ص)
رومه ای که اعلام کرده بود "شراب را آزاد کنید"
محمد امین حجازی
14 آذر 1397
چندین روز پیش رومه ای که وابسته به بیت المال است، اعلام کرده بود که مصلحت می داند برای جلوگیری از مرگ و میر به خاطر ساخت و ساز مشروب دستی، مشروب را آزاد کنیم.
برق دانشکده قرار بود دو ساعت قطع باشه. ۱۳ دقیقه از قطعی برق گذشته بود که طهورا و آقای الف. بار و بندیل‌شون رو جمع کردن که برن.
گفتم :"بچه‌ها نرید! فقط یک ساعت و ۴۷ دقیقه مونده!"
آقای الف. گفت:"اين جوری که شما ثانیه به ثانیه می‌شمرید، دو ساعت طول می‌کشه"
خب مگه مجبوری نمک بریزی برادرِ من؟! یک ساعت و ۴۷ دقیقه با دو ساعت چقدر فرق داره مگه؟ :|
+ هرچند که اونا بردن. منم دو ساعت و نیم موندم ولی برق نیومد.
+ البته شما به اين تصویری که من اينجا از آقای الف. ساخ
بصارتوں کو بصیرت ملی تو یہ جاناحقیقت ایک ہے وہ تو ہے باقی افسانہخیال و خواب کی دنیا سے کیا شغف ان کوشعور بخش دے جن کو شراب مستانہمیں سن کے آیا ہوں تیری سخاوتوں کا بیاںلنڈھا شراب نہ تک یونہی میرا پیمانہرقیب حسن نے سجدے میں سر رکھا تو کھلاریاضتوں کا ثمر ہے ادائے رندانہحجاب غیر سے واجب ہے اے پری وش پراٹھا نقاب کہ محرم سے کیسا شرمانانظر پڑے جو ان آنکھوں کو نقش پا تیراادا کروں میں اسی سجدہ گہ پہ شکرانہیہ عشق ایسے مری چاہتوں کا مان رکھےرہ وفا میں شہ
من که دیوانه شدم مستی نبودش از شراباين که می دیوانه شد جامش ز دل های خراب
من ندیدم هیچ کس‌جز چشم زیبای تو راچشم من یاقوت دیدش یا ز نزدیکش سراب
تا تو را دیدم ز هوشم اندکی باقی نماندبود اين بر من که رفتم بر شرابی در کراب
اين که من نوشیدمش جامی ز ساغرها نبودعشق بودش یا جنون پیمانه‌ای در آن زراب
هر که خواهد مست باشد در دو روز زندگیاو بنوشد عشق یا دیوانه باشد چون شراب
 
شاعر: سینا جوادی
عکس از Volkan Olmez
۳۴۸ – سرو نازپروز اگر شراب خوری جرعه ای فشانبرخاک   از آ» گناه که نفعی رسد به غیر چه باک برو به هرچه داری بخور دریغ مخور         که بی دریغ زند روزگار تیغ هلاک به خاک پای تو ای سرو نازپرور من         که روز واقعه پا … سرو نازپروز – اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک – غزل ۲۹۹ – ۳۴۸
منبع : فالگیر
#مجالس+
#دیوارنوشتهای من
#فریدون مشیری
 
باز، از یک نگاه گرم تو یافت، همه ذرات جان من هیجان!همه تن بودم ای خدا، همه تن، همه جان گشتم ای خدا، همه جان!چشم تو ــ اين سیاه افسونکار ــ بسته با صدفریب راهم راجز نگاهت پناهگاهم نیست! کز تو پنهان کنم نگاهم را.چشم تو چشمه ی شراب من است، هر نفس، مست ازین شرابم کنتشنه ام، تشنه ام. شراب، شراب! می بده، می بده، خرابم کن.بی تو در اين غروب خلوت و کور، من و یاد تو عالمی داریم.چشمت آیینه دارِ اشک من است، شبچراغی و شبن
دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکنچون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ایبوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میی ز خوان توخواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختیبار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌اماو است پناه و پشت من تکیه بر اين جهان مکن
ای همه خلق نای تو پر شده از نوای توگر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کرده‌ای در ه
زن خوشحالتری بودم اگر میتوانستم الان موهای نداشته ام را پشت گردنم گرد کنم،دامن کوتاهم را تن کرده و کلاهم را روی سر گذاشته و بزنم به دل خیابان های پُر از آدم.پُر از غریبه.توی کاپشن چرم مشکی ام جمع شوم و سر از یک بار نه چندان مجلل درآورم.یکی از صندلی های پشت پیشخوان را بدون وسواس انتخاب کرده و بارمن را برای سفارش "شراب قرمز"،سنگین ترین شراب قرمز صدا کنم و تا آماده شدنش سیگار پشت سیگار باشد که دود میکنم و مه خاکستری که دور تا دورم را احاطه میکن
آیا فردی که شراب خورده باید نمازهای روزانه را بجا آورد یا تا چهل روز نمیتونه نماز بخونه؟
✅پاسخ:
باید نماز های روزانه را بخواند. و نماز های یومیه بر او واجب است
آنچه در روایات آمده آن است که اگر توبه نکند خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند.
در روایتی امام صادق فرمود:هر کس شراب بنوشد خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند”
وسایل الشیعه،ج25 ص298
در روایتی امام باقر فرمود:هرکس شراب بنوشد و مست شود خداوند چهل روز نمازش را قبول نمی کند. اگر در
او می‌گفت که: آخر من لیلی را به صورت دوست نمی‌دارم، لیلی صورت نیست.
لیلی به دست من همچون جامی است، من از آن شراب می‌نوشم.
من عاشق شرابم و شما را نظر بر قدح است. از شراب آگاه نیستید.»
فیه ما فیه
#مولانا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
از شب پیش به ریحانه و طهورا گفتم که صبح بیدارم نکنن برای حرم رفتن! صبح ساعت 4 با یه خواب آشفته و صدای آلارم طهورا بیدار شدم و دیدم هردوشون که قرار بود ساعت 3 برن حرم، خوابن. بیدارشون کردم و ریحانه که گفت با من برای دعا میاد حرم و جفتمون خوابیدیم و طهورا رفت. ساعت5 هم زیبا بهم زنگ زد که مثلا بیدارم کنه برم حرم! یهو با ترس از خواب بیدار شدم و سردرد گرفتم. همون‌موقع داشتم فکر می‌کردم بهش پیام بدم و بگم تو که از شرایط خبر نداری دخالت نکن! اما اين‌کار ر
المنه لله که در میکده باز است                 
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است   
امشب مستی آسمان رو به فزون گذاشته است و پیاله پیاله شراب مرا سیراب نمی کند . 
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز اسست .
آری . من شراب تو را می خواهم . اين مستی های زودگذر مرا سیراب نمی کند . من شراب تو را می خواهم . می خوام تو را در جام برییم و آنگاه بنوشمت . تا آنجا که عطشم فرو نشیند . تا آنجا که از تو مست مست شوم . تا آنجا که تک تک ذ
BluRay,Pear Cider and Cigarettes 2016,بهترین انیمیشن های سال 2016,دانلود Pear Cider and Cigarettes 2016 720p,دانلود انیمیشن Pear Cider and Cigarettes 2016,دانلود انیمیشن Pear Cider and Cigarettes با کیفیت 1080p,دانلود انیمیشنهای نامزد اسکار 2016,دانلود رایگان,دانلود زیرنویس فارسی,دانلود مستقیم انیمیشن Pear Cider and Cigarettes 2016,شراب و سیگار,کیفیت بلوری,
ادامه مطلب
چند سال پیش، پای سخنرانی حاج آقا عالی نشسته بودم. حکایتی را روایت کرد که هنوز هم که هنوز است در ذهنم زنده است. می گفت روزی حضرت صادق از کوچه ای عبور می کرد. در جهت مخالف او، سید حمیری که شاعر بود، می آمد. منتهی . با کوزه ای شراب در دست. مرد، ترسید. احساس خجالت کرد. سرش را چرخاند تا با امام رو به رو نشود. امام صدایش زد. مرد نمی دانست چه کند. شرمسار راه ِ امام را پیش گرفت. سلام کرد. امام پرسید در کوزه چه داری ؟ مرد دستپاچه شد. نمی توانست بگوید شراب. گفت
می گویند: روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به
خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از اين که وسائل پذیرایی میزبانش را
مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!شمس پاسخ داد: بلی.مولانا: ولی من از اين موضوع اطلاع نداشتم!!ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.ـ در اين موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.– با اين کار آبرو و حیثیتم بین خدام
سلام 
قبل از بررسی :
چقدر ساده لوحانه است اگر مغولان را که بزرگترین امپراتوری جهان را تأسیس و اداره کردند را بی مقدار و سبک مغز بشماریم. یا اينکه فکر کنیم ؛ مغولان هیچ چیزی نداشتند. امروزه بسیار تاریخ مغولان سبک شمرده می‌شود ولی از اتفاق آنکه کلید مهمات همه‌ی دورانهای بعداز مغول در خود مغولان نهفته‌است. بسیاری مغولان را وحشی و شراب خوار میشمارند در صورتیکه تمامی دَوار گذشته همین بودند. 
می توانید تحقیقی در مورد قبل از مغول تا صفویه و عثمان
لب فرو بند از طعام و از شراب  سوی خوان آسمانی کن شتاب  دم به دم بر آسمان می‌دار امید  در هوای آسمان رقصان چو بید دم به دم از آسمان می‌آیدت  آب و آتش رزق می‌افزایدت گر ترا آنجا برد نبود عجب  منگر اندر عجز و بنگر در طلب کین طلب در تو گروگان خداست  زانک هر طالب به مطلوبی سزاست جهد کن تا اين طلب افزون شود  تا دلت زین چاه تن بیرون شود  خلق گوید مرد مسکین آن فلان  تو بگویی زنده‌ام ای غافلان گر تن من هم‌چو تن‌ها خفته است  هشت جنت در دلم بشکفته است جا
شربت خوری مسی مینا کاری یکی از ظروف خاص مینا با کاربردهای بسیار زیاد می باشد. شربت خوری مینا کاری هم می تواند تزئین دهنده دکوراسیون های شما بوده و هم در مصارفی مانند خوردن شربت , ماست , انواع آجیل و . مورد استفاده قرار گیرد. برخی از توریست ها به آن شراب خوری مینا کاری نیز می گویند. شراب خوری میناکاری شده برای افراد غیر مسلمان ایرانی می تواند کاربرد دیگر داشته باشد. اين کاسه مینا کاری بدلیل شکل ظاهری اش با انواع ظروف دیگر مینا قابل ست شدن است.
حاجت نبود مستی ما را به شراب
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب
بی‌ساقی و بی‌شاهد و بی‌مطرب و نی
شوریده و مستیم چو مستان خراب
دیوار اشعار  هر روز یک شعر از من و یکی یک شعر در همین موضوع هم از خواننده ها اين طوری کلی شعر و کلی درس زندگی یاد میگیریم
خیلی ممنون که سعی میکنید اين دیوار اشعار را تمیز نگه دارید و چیزی رو ش نمی نویسید ولی لطفا روش بنویسید اين طوری خیلی قشنگ تره
موضوعی بخوانید .
نقل شده است که فُضیل بن عیاض که یکی از مردان طریقت است شاگردی داشت که
داناترین شاگردان او محسوب می شد؛ روزی مریض شد و زمان اختصار او فرا رسید.
فُضیل به بالین او آمد و نزد سر او نشست و شروع کرده به خواند سوره یس».
آن شاگرد محتضر گفت: اين سوره را مخوان ای استاد؛ فضیل ساکت شد و به او
گفت: بگو لا اله الاّ الله»، گفت: نمی گویم چون من بیزارم از آن، و با
همین حال مُرد فضیل از مشاهده اين حال بسیار ناراحت شد و به منزل خود رفت و
بیرون نیامد؛ تا اينکه او
ایا حسین بن علی علیه السلام برای فسق حاکم (یزید) سر و سرباز و سردار خود را فدا کرد؟
پس چرا امام سجاد و امام باقر دربرابر ظلم امویان سکوت کردند مگر نبود عبدالملک مروان که سوگند میخورد من شراب میخورم وهرکس مرا به تقوا دعوت کند او را گردن میزنم؟مگر نبود که هشام اموی کعبه را قرق میکرد و با کنیزکان خود روی سقف کعبه گناه میکرد؟
و مگر نبود مهدی عباسی که گاهی به زبان شعر میگفت:یعقوب وسخنان او را رها کن و با شراب گوارا دمساز باش(منظور یعقوب بن داود وزیر
یعنی اگه تو اين هوا و اين بارشها تو خونه بمونیدها خاک قبولتون نمی کنه! 
ای خدا 
میشه نفس های منو شکر حساب کنی؟ آخه چقدر خوبه! :) هوا 
برفه ریزه! که حالا داره دونه هاش یک کمَکی بزرگتر میشه 
خدایا مرسی 
هزارها هزاار بار 
و از ته دل 
وااای خدایا از اين زمستون قشنگتر و دوست داشتنی تر اصلا یادم نمیاد 
چقدر خوبه 
چقدر عالیه 
و کی غیر تو میتونه از آسمون برای ما ببارونه؟ 
تمام نفسهام مال تو 
یعنی به عنوان شکر تو 
مرسی خدا 
واقعا مرسی 

دوستان برای شفای
صبح حدودای ساعت 2 رسیدیم. و 4 رفتیم حرم. اين بین حتی یک‌دقیقه هم نخوابیدم. اون‌موقع از دست طهورا ناراحت نشدم که انقدر طولش داد تا پاشه و بیاد و اصرار هم داشت که حتما با من بیاد. اما الان دارم از دستش حرص می‌خورم که صبح باعث شد تنها نمازی که می‌تونستم تو حرم بخونم رو نتونم جای درست حسابی‌ای که دلم می‌خواست بخونم. مثلا توی گوهرشاد یا توی فضای اطراف ضریح! به هرحال نماز رو که خوندیم، حدود یه ساعت زیارت کردم و دیدم واقعا توان ندارم که بیدار بمونم.
تو هنوز فکر می‌کنی که من زندگی می‌کنم در اين تبعیدگاه محزون؟ هنوز اسیر همان گمانِ باطلی که می‌خندم و نفس می‌کشم و لذت می‌برم؟ در تمام راه‌های تاریکی که قدم برمی‌دارم، نامِ هر کوچه‌ای توست. تو چیزی از حسرت می‌دانی؟ تو چیزی از شب و شعر و شراب ‌می‌دانی؟ همدم سیاهی آسمان شده‌ای در استخوانسوزترینِ زمان‌ها و سیاه‌ترین مکان‌ها؟ بادِ سردِ زمستان، هر شب، چند بار نامه‌هایم را به سویِ تو آورد، می‌دانی؟ تو چیزی از تنهایی نمی‌دانی. رفیق چند
چو دست بر سرِ زلف‌اش زنم، به‌تاب رَوَد
ور آشتی طلبم، با سرِ عتاب رَوَد
چو ماهِ نو رهِ نظّارگانِ بی‌چاره،
زَنَد به گوشه‌یِ ابرو و، در نقاب رَوَد
شبِ شراب خراب‌ام کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم، به خواب رَوَد
طریقِ عشق پرآشوب-و-آفت است، ای دل
بیفتد، آن‌که در اين راه با شتاب رَوَد
حباب را چو فتد بادِ نخوت اندر سر،
کلاه‌داری‌اش اندر سرِ شراب رَوَد
گداییِ درِ جانان به سلطنت مفروش
کسی زِ سایه‌یِ اين در به آفتاب رَوَد
دلا، چو پیر شدی
فقیه مدرسه دی مَست بود و فتوا داد
که مِی حرام، ولی بِه ز مالِ اوقاف است
حافظ
(منبع)
 

شرح و نکته‌ی دامنه:
مَست درین بیت اشاره است به تعلّق‌نداشتن به هواهای نفسانی. یعنی فقیه در اوج آزادگی و دانایی و وارستگی و نیز بی‌وابستگی، فتوای شرعی داد که بی‌شک شراب‌خواری (=یکی از نجاسات) حرام است و خورنده‌ی آن حکم خدا را بر زمین می‌زند؛ اما بدتر از شراب‌خواری اين است کسی اموالی را که برای مردم و عموم و یا برای امر دین و امور غیرشخصی و با قصد خیریّه وقف
مواد لازم سوپ قارچ:4 قاشق غذاخوری کره1 قاشق غذاخوری روغن2 عدد پیاز خمیر4 سیر میخک سیر خرد شده1 1/2 پوند (750 گرم) قارچ قهوه ای تازه خرد شده4 قاشق چای خوری آویشن خرد شده تقسیم شده است1/2 فنجان شراب مارسالا (هر نوع شراب خشک قرمز یا سفید)6 قاشق غذاخوری آرد همه منظوره4 فنجان آبگوشت یا سهام مرغ کم سدیم1-2 قاشق چایخوری نمک را مطابق با سلیقه تنظیم کنید1 / 2-1 قاشق چایخوری فلفل ترک خورده سیاه مطابق با سلیقه تنظیم می شود2 حبه بولیون گاو ، خرد شده1 فنجان خامه سنگین ی
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستیم خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطر ها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورها مرا ببر امید دلنواز من ببر شهر شعر ها و شورها به راه پر ستاره ه می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام نگاه کن من از ستاره سو
متن ترانه آرمین آراد به نام عطر موی خیس

میزنه دلم باز به هوات بیرونزده نم بارون رو‌ تن تهرونعطر موی خیست وای شهر و پر کرده وبگو دلمو میخوای بگو باش راه میایمن مست شراب دست ساز نگاتممن دیوونه ی اون چشمای سربرانممن نفس ندارم تو هوام نباشیعمرا اگه بذارم از دل من جدا شیلابلای موهات دست منه شونهعشق تو جنونه دلم یه دیوونهرنگ ناز چشمات تیره و روشنچیکارنکردی تو با دل منمن مست شراب دست ساز نگاتممن دیوونه ی اون چشمای سربرانممن نفس ندارم تو هوام نباش
 
می گویند:
روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.
شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از اين که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد:بلی.
مولانا:ولی من از اين موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
.ـ در اين موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
- با اين کار آبرو و حیثیتم بین خد
یا خیر حبیب و محبوباز زیباترین و امیدبخش ترین اشعار علامه حسن زاده آملی.رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهستهسخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهستهتحمل کن که سنگ بی بهایی در دل کوهیشود لعل بسی قابل ولی آهسته آهستهمزن از ناامیدی دم که آن طفل دبستانیشود دانشور کامل ولی آهسته آهستهنبور دانش و تقوی شود گمگشتگانی را به حق آوردن از باطل ولی آهسته آهستههمای عشق ما را بُرده
انگور فلّه ایم ، با گلّه ی انگوران، در خمره مخموری در گوشه ی مهجوری ! قراره که روزی گنداب شوم گنداب”بیا و بَردارم در کوزه بیاندازم! در یوزه بیاندازم سرخ ترین خونِ ، جان را بِچِش از خونم و بعد اگر خوش بود، اگر که شاد شدی ! مرا به نام خودت!شراب کن شراب”دفتر کهنه ای ام ! ورق نمی خوردمقسم به جان کسی که دوستش داری ورق بزن مرا ! صحیح قرات کن و بعد مرا به معجزه ات !کتاب کن کتاب”نه فحش بلد بودم ، نه فحش میگویم فحش که میخوردم ، سکوت میکردم!اصلا بیا هر
تقویم شیعه
نوزدهم رجب
مرگ معتمد عباسی لعنت الله علیه
در اين روز در سال ۲۷۹ هجری قمری المعتمد علی الله احمد بن متوکل ملقب به معتمد به جهنم واصل شد. علت مرگ او اين بود که در کنار نهری در حال عیش و نوش بود و در اثر نوشیدن زیاد شراب یا زهری که توسط پسر برادرش در شراب او ریخته بودند، شکمش ترکید. به قول دیگر او در هجدهم رجب به درک واصل شد.
معتمد در ۲۳ سال غصب خلافتش لذت و ملاهی را اختیار کرده بود و امورات مملکت به دست برادرش احمد موفق بود. بعد از او پسرش
در اين سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
من آدمم ولی اين قلب عاشق از شوقت
فرشته ای ست که پرهای دیگری دارد
به نام مرگ، گلی آمده مرا ببرد
دلم هوای سفرهای دیگری دارد
همیشه بارِ دعا، میوه ی اجابت نیست
دل شکسته هنرهای دیگری دارد
و آخرین قدم عاشقی رسیدن نیست
که گاه عشق، اگرهای دیگری دارد
هزار مرتبه عاشق شدی ندانستی
که عشق خون جگرهای دیگری دارد
تو کوله بار، سبک کن که پشت مه گویند
پل از تو درّه خطرهای دیگری دارد
تو خواب رفته ای و ج
دانلود آهنگ جدید محسن ابراهیم زاده بنام شبگردی با بالاترین کیفیت
Download New Music Mohsen Ebrahimzadeh – Shabgardi
تنظیم و میکس و مسترینگ : مصطفی مومنیترانه و آهنگ : محسن ابراهیم زاده ,تهیه کننده مهدی کرد
متن آهنگ جدید محسن ابراهیم زاده بنام شبگردی 
به سرم زد باز شب و شبگردی من خرابمکاری کردی ببینی فقط بد شه حالمبی حوصلگی نمیذاره شب بخوابماز قصد که بشم سرمست پرسه میزنم تو کوچه پس کوچه های شهرهنوز عشقت هست نذار بره از دستواسه جدایی بالاخره عزیز دلم وقت هستبیا بش
مجنون را میگفتند: که از لیلی خوبترانند! بر تو بیاریم؟
او میگفت که آخر من لیلی را بصورت دوست نمیدارم
و لیلی صورت نیست
لیلی بدست من همچون جامیست
من ازآن جام شراب مینوشم
پس من عاشق شرابم که ازو مینوشم
و شما را نظر بر قدح است
از شراب آگاه نیستید.
 
فیه ما فیه
مولانا
 
پی نوشت:
راستش خیلی حس نوشتن نیست
از دیگران به اشتراک میگذارم
شما هم بپذیرید.
رفتارهایش عجیب و غریب شده بود. اتاق‌ها
را جارو می‌کرد. دستشویی را مرتب تمیز می‌کرد. ظرف‌های کثیف را زود می‌شست. هر
جایی را که می‌دید آشغالی چیزی افتاده، در خانه، خیابان، مسجد، هیئت و در کل،
هر جایی که پا می‌گذاشت، برمی‌داشت و تمیز می‌کرد. واای خدا! نکند وسواسی شده!
    - می‌گما مرتضی، چرا اينقدر تمیزکاری می‌کنی؟ نکنه وسواسی شده
باشی؟
چنان متعجب نگاهم کرد که پشیمان شدم از
گفتنش.

   + خدا نکنه. فکر نکنم وسواسی شده باشم.
فقط مدتیه به کلم
 
✅پاسخ:
باید نماز های روزانه را بخواند. و نماز های یومیه بر او واجب است
آنچه در روایات آمده آن است که اگر توبه نکند خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند.
در روایتی امام صادق فرمود:هر کس شراب بنوشد خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند”
وسایل الشیعه،ج25 ص298
در روایتی امام باقر فرمود:هرکس شراب بنوشد و مست شود خداوند چهل روز نمازش را قبول نمی کند. اگر در اين ایام اساسا نمازش را ترک کند عذابش به سبب ترک نماز چند برابر میشود”
همان مدرک،ص303
 
جمالت کرد جانا هست ما را
جلالت کرد ماها پست ما را
دل آرا ما نگارا چون تو هستی
همه چیزی که باید هست ما را
شراب عشق روی خرمت کرد
بسان نرگس تو مست ما را
اگر روزی کف پایت ببوسم
بود بر هر دو عالم دست ما را
تمنای لبت شوریده دارد
چو مشکین زلف تو پیوست ما را
چو صیاد خرد لعل تو باشد
سر زلف تو شاید شست ما را
زمانه بند شستت کی گشاید
چو زلفین تو محکم بست ما را
نقد رمان خشت اول نوشته ی فریده شجاعینوشتن داستان زندگی دیگران عبرت‌آموز است و بیدار کننده،البته به دو شرط؛نگاه گوینده،خاطره و داستانقلم و اندیشه ی نویسنده
خشت اول داستان دختری است که از زمان پدربزرگ و مادربزرگش شروع می‌کند و خانواده، خودش و سه ازدواجش را توضیح می دهد.اين‌که مردان خانواده از اول تا اينجا غالباً بی‌خیال و اهل شراب و مواد و ولگردی بودند و نشان اهل سختی و تحمل!
درد و رنجی که ن کشیده‌اند نتیجه‌اش بیماری‌ها و شکستگیه
باز هم خوانده به خود دلبرجانانه مرا
برده است نیمه شعبان در میخانه مرا
آن جفا کار فسون با لبک نسترنش
داده است جرعه شراب ازمی وپیمانه مرا
با خط دور لبش با صنم جان و تنش
داده است مستی جان از تب جانانه مرا
کرده است زلف رها بر سر و بر شانه خود
می کند مست و خمار دلبر افسانه مرا
سیدم گشته به دنبال دل سوخته اش
که لب چون شکرش کرده چو دیوانه مرا
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
در اسلام عمری است که امیر المومنین سقیفه،یزید، سر فرزند پیامبر رحمت را درون طشت شراب می گذارد و با چوب خیزران بر .ضربه میزند،
در اسلام عمری است که خلیفه سقیفه ،یزید،شراب مینوشدوبا محارم میکند.
و اهل بیت پیامبر را اسیر میگیرند.
یزید فرزند خلف دایی مسلمانان سقیفه معاویه تربیت یافته سقیفه است
معاویه حاکمی است که از طرف عمر اختیار تمام داشت
و عمر چشم بر روی تمام اشرافیت معاویه و ربا و.بست
در چشم
تا قله فاصله ای نبودکه لغزیدم.حالا که در قعر درهگرگ ها در کاسه ی سرم شراب مینوشندباز نام تو از لبانم جدا نمیشودحالا که دستم بر سنگیپایم بر سنگیبر بلندای درهجا ماندهبه خاطره ی دستهایت فکر میکنم.دستم بی تو کاش خوراک کرکسی باشد.
 
-شاید نوشتن راه آسودگی باشه.
نوشین لبم در خواب خوش،بی تاب رویش گشته امآذین زدم شب رابه دل، مدهوش مویش گشته امدانم که درخوابست ومن عاقل ترین دیوانه ام بی تاب او، بی خواب او، آواره میخانه اممن با شراب چشم او، ساغرترین مستانه امبربستر تاریک شب امشب غزل را زاده ام 
شاعر: اکرم (قلمدون)
مسیح کیست وچیست!!
 
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- دریک کانال مسیحی که من درلحاظ اخر ان رسیدم-بحث های جالبی یک جوان ایرانی که معلوم میشود که مسیحی شده است بایک ایرانی دیگر که به سئوالات ایشانپاسخ میداد وسئوال اينبوده است- حضرت مسیح علیه السلام- کیست وچیست- ایشان فرمودند جنگ شدیدی بین اسقفهابوده است بخصوص بین اسقف های روم وقسطنطنیه واسقف ها اهم درتضاد بودند ونزاع سختی بین انها بوده است - اصل نزاع براين است هم مسیح خدا است وهم انسان
فروغ زمستونه و پرواز و پرنده. سهراب ساده تره. نقاشی و شقایق و آب. حافظ رنده و معشوق و شراب. مولانا شمسه و سماع و نی. شاملو رو نمی شه دوست نداشت. فقط آیداس. همونقد که شهریار منقل و تنهایی و انتظار. تو زیبایی هستی و دیوانگی و آتش. همونقد که من خاموشم و خاکستر و خاطره.
میخواستم بهش بگم چقدر دلم براش تنگ شده.
بعد یادم افتاد که گفته مثل شراب و سرکه باید جا بیفته و زمان بگذره.
به دلتنگیش عادت میکنم؛ به نبودنش.
آدمهای دنیای مدرن جای هیچی رو خالی نمیگذارن؛ بازاری و سری کاری رفتار میکنن. 
من آدم اين دنیا نبودم ولی یاد گرفتم با دلتنگی مچ بندازم و برنده بشم.
بسم الله الرحمن الرحیم
51-آن شراب طهور که شنیده ای بهشتیان را می خورانند، میکده اش کربلاست و خراباتیانش اين مستانند که اينچنین بی سرو دست و پا افتاده اند. آن شراب طهور را که شنیده ای تنها تشنگان راز را می نوشانند، ساقی اش حسین است
ادامه مطلب
هر روز سنگ  ، هر روز گلوله                                               
هر روز سنگ
هر روز گلوله 
هر روز آسمانی 
که بر زمین نمی گرید
هر روز زندگی 
هر روز نوشیدن شراب زندگی 
تو زندگی را در چه پیمانه ای می نوشی؟
پیمانه ی تو 
لیلای توست 
ای مجنون زندگی.
موضوع مقاله: شراب خواری، مسئله ای که بی خردی آتئیست ها را اثبات می کند! 
1 مقدمه:لابد شما هم دیده اید آتئیستها در فضای مجازی ادعا می کنند خردگرا هستند. آزمودن اين ادعا بسیار ساده است. باید دید آنجایی که خردگرایی با لذت گرایی در تضاد قرار می گیرد کدام یک اصالت می یابد؟ لذت گرایی یا خرد گرایی؟!2  مضرات شراب خواری:خوردن شراب نه تنها برای رشد مغز بسیار خطرناک است بلکه عملکرد مغز در نسل‌های آینده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد آنها را در معرض اختلالات
نکته1: یک شراب(افسون) داریم از تخمیر انگور به دست می آید با عث مستی می شه.نکته2: یک شراب(افسون) داریم که فقط عارفان دارن باعث مستی می شه.یک روز یک عارفی تو کوچه یک دوره گرد(کولی) رو می بینه اينقدر مست شده(از نوع نکته1) که داره ساز میزنه میرقصه از خود بی خوده. عارف می پرسه-تو مست تر هستی یا من؟دوره گرد-من.عارف-اون چیزی که من زدم تو توی افسانه ها هم پيدا نمی کنی((ای لولی بربط زن، تو مست تری یا من؟ ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه))
شیطان بر آدمی سجده کرد و گفت اوستا دمت گرم حقا که شیطونو درس میدی !
پول زد روی گرده ی تنگ شراب و گفت کور خوندی دادا اين تو نیستی که درون آدما رو میریزی رو دایره اين منم .
میگی نه ؟به دور و برت نگاه کن . ببین آدمایی که یه روز هشت شون گرو نه شون بود وقتی دست شون به مال و منال رسید چطور ذات خودشون را نشون دادن !
از اين به بعد نگین می صافی . بگین پول صافی !
روح وحشی
+اشرف مخلوقات در خدمت اسکناس 
دو شب پیش به یکی از دوستام پیام دادم و خواستم یکمی حرف بزنیم بهم گفت حوصله تایپ ندارم و اگر میتونم بهش زنگ بزنم.من نمیتونستم زنگ بزنم.ینی هیچوقت نمیتونم.حرف زدن برام سخته وقتی کسی پیشمه.معذبم و اذیتم.در نهایت ازش خداحافظی کردم و اون شب هم گدشت.انگار دایره ارتباطام به اجبار هر روز داره کمتر میشه.هیچ دوستی اينجا ندارم و همه دوستیام به چت کردن محدود شده که از یه جایی به بعد برای خودمم خسته کننده میشهخودم هم تاحدی گریزان شدم از رودرو شدن با آدما.ا
حکمت چند ضرب المثل قدیمی:درزمان قدیم که یخچال نبود، خنک‌ترین آب قنات در تهران، قناتى بود که بعدها زندان قصر در آن  ساخته و بنا شد. بعد از آن، هرکس به زندان می‌افتاد، می‌گفتند رفته آب خنک بخوره.و اين اصطلاح بعدها شامل همه زندانی‌هایی شد که به زندان می‌افتاد
⬜️ قدیما که تهرانیها با ماشین دودی میرفتن زیارت شاه عبدالعظیمپول رفت و برگشت ماشین رو باید اول میدادبرای همین اهالی شهر ری که مطمئن بودن اينا چون پول بلیط رو قبلا دادن حتما برمیگردن خ
درون آینه ی روبرو چه می بینی ؟درون آینه ی روبرو چه می بینی ؟تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی ؟تویی برابر تو چشم در برابر چشم در آن دو چشم پر از گفت و گو چه می بینی ؟ تو هم شراب خودی ، هم شراب خواره ی خودسوای خون دلت در سبو چه می بینیدر آن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است و باد می بردش سو به سو چه می بینی درون آینه روبرو چه می بینی

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رای
بسم رب الرفیق
همیشه بعدِ پشیمونی از قضاوت‌ در نگاه اول، به اين فکر می‌کنم که چقدر پر شده‌م از آگاهی‌های بی‌فایده! چیزهایی که می‌دونم درست‌اند ولی بهشون عمل نمی‌کنم.
من فهمیدم که از ظاهر آدما نمی‌شه قضاوت کرد، من شنیدم که انّ اکرمکم عندالله اتقاکم! به من گفتن که اگر دیدی شخصی شب گناهی ازش سر زد، صبح با اين چشم که گناه‌کاره نگاهش نکن؛ چه بسا توبه کرده باشه و. ولی انگار یه "من" ِ خودبرتربینِ توخالی همیشه به من چسبیده! و حتی جاهایی که حواسم
۱. به و فایی که نداری قسم ای ماه جبین
   هر جفایی که کنی در دل من عین وفاست
۲. اگر قصد شکارم داشتی اينک اسیرم من
   دگر از باغ بیرون شو  مسوزان آشیانم را
۳. تا که ویران شدم آمد به کفم گنچ مراد
   خانه ی سل غم آباد که ویرانم کرد
 سه بیت از شاطر عباس صبوحی
۴. متاع تفرقه از کار ما همین دل بود
   خداش خیر دهد هرکه اين ربود از ما
 نمیدونم از کیه
۵. منی که نقش شراب از کتاب میشستم
   زمانه کاتب دکان می  فروشم کرد
نیز
۶. دریاب که از عمر دمی بیش نماندست
   بشتا
همان لحظاتی که آدم فکر میکند یکی از بنده های خوب خداست، ندانسته دارد سقوط می کند. نمی دانم چه حکایتی ست. نمی دانم چرا‌. فقط می دانم هر بار که ظنم به خودم خوب شد، بعد از یک بازه ی زمانی تبدیل به آدم افتضاحی شدم. مثل حالا. 
 
 
 
 
منی که لفظ شراب از کتاب می شستم
زمانه کاتب دکان می فروشم کرد .
نان خیس است از شراب
هوا خیس است از بهار
شیشه ترک برداشته است از شیارهاى کوچک امید.
من یک بار هم دیروز اين‌گونه غمگین بوده‌ام. وقتى که کشتى‌ای در خلیجى آرام غرق شد
و تکه‌هاى شناورش در رگ‌هایم باقى ماندند.
مارینه پطروسیان
.
الصاقیه: قطعا جزء اشعار تاثیرگذاریه که توی عمرم شنیده و خونده‌م. بیشترین حس اشتراک یا همچه چیزی.
رادیو دیو رو هم گوش کنید.
سفیر لبنان در سویس برای مدیرکل کشاوری لبنان لویس لحود و هیئت همراه وی برای روز شراب لبنان در ژنو و مونیخ و زوریخ مراسم بزرگداشتی برگزار کرد. در اين مراسم سفرای اتحادیه اروپا، برزیل، شیلی، اسپانیا، یونان، اتریش، هلند، دانمارک، نروژ، مدیر مراسم در وزارت خارجه سویس و مدیران هتل ها و رستورانها و موسسه های توریستی سویس حضور داشتند.پیش از آنکه شبکه های مزدور و مواجب بگیر فارسی زبان بخواهند وانمود کنند لبنان کشور فساد است و نباید به لبنان کمک کر
وقتی معرفی مولانا حرام می شود.                                                
 
چند سال پیش در یکی از مراکز آموزشی ، در کلاس فارسی عمومی ، بحث مولانا و مثنوی مطرح شد.
سوال کردم:
چند نفر مثنوی را مطالعه و با مولوی آشنایی دارند؟
آشنایی در حد کلاس های دبیرستانی بود.
دوباره سوال کردم ، چند نفر کتاب مثنوی را دیده اند؟
فقط یک نفر پاسخ داد : در کتابخانه اين کتاب را دیده است ؛ اما مطالعه نکرده است.
بحث به شمس تبریزی کشیده شد  و دوباره سوال کردم: کسی با شمس تبریز
  بدترین صفت اخلاقی یک انسان چیست؟
 
 
 
در جامعه قرآنی، باید صداقت حاکم باشد؛ بدترین صفت اخلاقی و ریشه بسیاری از گناهان، دروغ است؛ خداوند فرموده است که دروغگویان مومن نیستند.در یادداشت نظافت و نظم؛ از اصول اخلاقی در جامعه قرآنی»، اصل نظافت و نظم» بیان شد و در یادداشتی، حجت‌الاسلام سید محمدحسین راجی، استاد کفایه حوزه، مدرس دانشگاه و رئیس بنیاد صحیفه سجادیه در خراسان رضوی به صداقت» به عنوان یکی از اصول اخلاقی در جامعه قرآنی، پرداخته م
گفته‌ بودن باید 1ونیم جمع شده باشیم دم قرآن بزرگه توی راه‌آهن. نماز رو هول‌هولکی خوندم و خودم رو رسوندم اونجا. مامان هم اومده بود اونجا که ببینیم هم‌ رو دم رفتن! یکی‌ از سال‌بالایی‌های مدرسه‌مون رو دیدم! آه. چه کسل‌کننده:| و بعد که داشتم با طهورا همین‌طور الکی حرف می‌زدم، یکی اومد ازم پرسید چی می‌خونی؟ و وقتی گفتم بیوتکنولوژی یه نفس عمیق کشید و گفت قیافه‌ت آشنا بود برام و رفت! رفتم دنبالش و گفتم خب از کجا می‌شناختین؟ گفت منم بیوتکم دیگ
​​​​​ف-ح ام گم شده، کنار دریا با سیگاری نیمه سوخته و یک گیلاس شراب منتظرم که بیاید و دست در پشتم بگذارد و با آهی بنشیند و بگوید سلام، بلاخره اومدم و لبخند بزند. منم نگاهش بکنم و با یه لبخند بگم سلام و به نوشیدن ادامه بدهم و اين لحظات در اين نقطه تا هزاران سال متوقف شود. 
اغلب اهل جهنم جهنمی زبان هستند. گناهان زبانی بسیار است مثل آبرو بردن! فکر نکنید همه شراب می خورند و ی می کنند ، یک مشت مومن مقدس ظاهری را می آورند جهنم که اينها در صفوف نماز جماعت یا هیئت می نشستند و آبروی دیگران را بردند.
خداوند تبارک وتعالی نسبت به آخر کار هشدار وتوجه داده است ودر آیاتی که تذکر داده که به بعضی از آنها اشاره می شود در آل عمران آیه 193می فرماید توفنا مع الابرار ال عمران ایه  و102132فلاتموتن الا وانتم مسلمون در اعراف آیه 126می فرماید توفنا مسلمین در اعراف آیه 128می فر ماید والعاقبه للمتقین از مجموع اين آیات استفاده می شود که انسان چگونه بوده مهم نیست  چگونه مردن مهم است
نقل شده است که فُضیل بن عیاض که یکی از مردان طریقت است شاگردی داشت که
داناترین شا
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
 
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد
 
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد
 
رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد
غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد
 
تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود
ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد
 
باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
 
خلوتیان آسمان تا چه
در زندگی زخم‌هایی
هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزواء می‌خورد و می‌تراشد. اين دردها را نمی‌شود
به کسی اظهار کرد؛ چون عموماً عادت دارند که اين دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات
و پیش‌آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سَبیل عقاید
جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند.
زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پيدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی به‌وسیله
ا
اين دهان بستی دهانی باز شد؛ تا خورنده لقمه های دل راز شدلب فروبند از طعام و از شراب؛ سوی خوان آسمانی کن شتاب…گز تو اين انبان ز نان خالی کنی؛ پر ز گوهرهای اجلالی کنیطفل جان از شیر شیطان باز کن؛ بعد از آنش با ملک انباز کنچند خوردی چرب و شیرین از طعام…امتحان کن؛ چند روزی در صیامچند شب ها خواب را گشتی اسیر؛ یک شبی بیدار شو دولت بگیر
 
 
 
+ دانلود با صدای استاد شجریان
کتاب تفریحات ایرانیان» رودی مته، مورخ و محقق هلندی، شاهکاری است برای
کسانی که می‌خواهند تاریخ اجتماعی بخوانند و از اين بُعد کتاب جذابی است.اين کتاب در خصوص تاریخ مصرف مسکرات و مخدرات در ایران از دوره صفویه و قاجاریه مستنداتی به دست می دهد؛به عنوان مثال ،شراب در ایران از صدر اسلام ممنوع بوده است اما ما خرده‌ فرهنگ‌هایی داریم که پدیده جالبی است که نام آن را نهان‌‌نوشی می شود گذاشت.مته در جاهایی از کتاب به چگونگی برخورد با شراب چنین اشار
یسئَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ وَ مَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکبرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَ یسئَلُونَک مَا ذَا ینفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِک یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الاَیتِ لَعَلَّکمْ تَتَفَکَّرُونَ‏.(۱)درباره شراب و قمار، از تو می‏پرسند، بگو: در آن دو، گناهی بزرگ، و سودهایی برای مردم است، و[لی‏] گناهشان از سودشان بزرگتر است. »۱

از جمله گناهان کبیره از نظر دین اسلام خوردن مشروبات الکلی است.
     
بعد از طهارت خیال، طهارت عقل هست. طهارت عقل دردو زمینه هست: یکی زمینه نظری یکی زمینه عملی. زمینه نظری یعنی اينکه عقل انسان بتواند در استدلالات عقلی خودش درست عمل کند، درست نتیجه بگیرد. البته اين بیشتر در زمینه ی فلاسفه مطرح می شود، منطقیون مطرح می شود که اينها در استدلالات خودشان بتوانند درست استدلال کنند،  نتیجه درستی بگیرند از استدلالات خودشان، از برهان هایی که می آورند نتیجه درستی بگیرند. در زمینه عملی هم عقل انسان بتواند حُسن و قب
نقد رمان خشت اول: ناامیدی و پوچی ره آورد اين رمان است.
 
نقد رمان خشت اول نوشته ی فریده شجاعینوشتن داستان زندگی دیگران عبرت‌آموز است و بیدار کننده،البته به دو شرط؛نگاه گوینده،خاطره و داستانقلم و اندیشه ی نویسنده
خشت اول داستان دختری است که از زمان پدربزرگ و مادربزرگش شروع می‌کند و خانواده، خودش و سه ازدواجش را توضیح می دهد.اين‌که مردان خانواده از اول تا اينجا غالباً بی‌خیال و اهل شراب و مواد و ولگردی بودند و نشان اهل سختی و تحمل!
درد و
عقل اگر می‌خواهد از درهای منطق بگذرد
باید از خیر تماشای حقایق بگذرد
آنچه آن را علم می‌دانند، اهل معرفت
مثل نوری باید از دل‌های عاشق بگذرد
طفل می‌گرید مگر می‌داند اين دنیا کجاست؟
عمر چون با های‌های آمد به هق‌هق بگذرد
هر بهاری باغبان راضی به تابستان شود
باید از خون دل صدها شقایق بگذرد
صبر بر دور جدایی نیست ممکن بی‌شراب
همتی کن ساقیا! تا مثل سابق بگذرد
از گناه مست اگر زاهد به کفر آمد چه غم
از خطای اهل دل باشد که خالق بگذرد
فاضل نظری
ای خوب تر از خوب تر از خوب تر از خوب 
از روز ازل یاد تو در سینه محجوب
ای زلف تو گره خورده به پیچ و خم بسیار 
ای روی تو برخاسته با ماه به پیکار 
ای باده مستانه تقدیر الهی 
ای آمده در کار تو تدبیر الهی 
ای برده شراب لب تو هوش ز هشیار 
ای داده به یک اشاره تو خواب به بیدار 
ای آنکه نگفته غم دل لیک بدانی 
از خانه دل هرچه غم است نیک برانی 
ای حضرت جان حضرت جان حضرت جانی 
ای پادشه دین و جهان دلبر آنی! 
اندوه من از دوری تو باز فزون شد 
وقت است طبیب دل من خود
ساعت ۷ و نیم شب، بعد از یک ساعت صحبت با دکتر میم و آقای نون، خسته و کوفته وسایلم رو جمع کردم و از آزمایشگاه زدم بیرون. جلوی دانشکده یادم افتاد یه چیزی رو جا گذاشتم و برگشتم.
دکتر میم پای تخته بود. تا وارد شدم، آقای نون گفت: دکتر پاک کن! پاک کن سریع یه فرمول ریاضی بنویس! بدآموزی داره!»
من که هنوز تخته رو ندیده‌بودم، سریع چیزی که جا گذاشته‌بودم رو برداشتم و موقع خارج شدن چشمم افتاد به تخته و دیدم دکتر میم تو فاصله‌ی رفتن و برگشتن من، یه سیب کشیده
شراب. خاطره. یادآوری. اندوهی منتشر در فضای لایتناهی. سیگار. مرزِ باریکِ حالِ خوب و حالِ بد. صدای مرضیه. من به اين انباشتگی و فشار حافظه و خاطره عادت دارم. کلماتِ سلین. مرگ قسطی؛ "دوباره تنها شدیم، چه‌قدر همه چیز کند و سنگین و غمناک است". عرق. که زمستان جز زخم، برف هم دارد. راه رفتن بر روی آن مرزِ باریک. آسمانِ سیاه و زمینِ سفید. معلق بودن در آن فضای لایتناهی.
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را
یاد خیام افتادم و اين رباعی زیبا، خیلی دلم میخواست بدونم خیام واسه چی اين رباعی رو سروده، شخص خاصی رو در نظر گرفته یا نه!. واقعا چه کسی میتونه صد لقمه بخوره که از شراب پست تر باشه!!!. خیام و رباعیاتش میتونن خواننده رو بیخیال کنند، حداقل رو من اين اثرو داره. رباعیاتی که از دروازه دیگه ای به زندگی نگاه می‌کنه.
٢١٩»یَسْئَلُونَکَ‌ عَنِ‌ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ‌ فِیهِما إِثْمٌ‌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ‌ لِلنّاسِ‌ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ‌ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ‌ ما ذا یُنْفِقُونَ‌ قُلِ‌ الْعَفْوَ کَذلِکَ‌ یُبَیِّنُ‌ اللّهُ‌ لَکُمُ‌ الْآیاتِ‌ لَعَلَّکُمْ‌ تَتَفَکَّرُونَ‌ از تو درباره شراب و قمار مى‌پرسند،بگو:در آن دو گناهى بزرگ است و منافعى(مادّى)نیز براى مردم دارند.(ولى)گناه آن دو از سود آنها بزرگ‌تر است.(همچنین)از تو
شب در طلسم پنجره وا مانده بود و منبغضی میان حنجره جا مانده بود و من در خانه ای که آینه حسی سه گانه داشتابلیس مانده بود و خدا مانده بود و منهم آب توبه بود در آنجا و هم شراباخلاص در کنار ریا مانده بود و منمی رفت دل به وسوسه اما هنوز همیک پرده از حریر حیا مانده بود و منابلیس با خدا به تفاهم نمی رسیدکابوس ها و دغدغه ها مانده بود و منوقتی که پلک پنجره یکباره بسته شدانبوه گیسوان رها مانده بود و منفردا که آن معصوم رفته بودابلیس با هزار چرا مانده
بگذار که دستان دعا گوی  تو باشمآیینه شوم باز فرا روی تو باشم
یک عمر غزل گفتنم از چشم تو بوده ستبگذار که در شعر تو بانوی تو باشم
آنگونه به صحرای جنونم بکشانیتا حلقه ای از سلسله ی موی تو باشم
زخمی که دو خنجر زده بر طاق دل منطرحی ست که من زخمی ی ابروی تو باشم
یک جرعه شراب از خم چشم تو حلال ستبگذار که من ساقی ی می جوی تو باشم
آبشخور دشت دل تو جای پلنگ ستای کاش که در چشم تو آهوی تو باشم
اين طوق که بر دور گلویم شده چون داغداغی ست که هر لحظه پرستوی تو باش
نوشین لبم در خواب خوش،بی تاب رویش گشته امآذین زدم شب رابه دل، مدهوش مویش گشته امدانم که درخوابست ومن عاقل ترین دیوانه ام بی تاب او، بی خواب او، آواره میخانه اممن با شراب چشم او، ساغرترین مستانه امبربستر تاریک شب امشب غزل را زاده ام 
شاعر: اکرم (قلمدون)
من که شک کرده ام به چشمانمکه چگونه تو را نمی بینددخترت به بوسه محتاج استبوسه ای از لبت نمی چیندال س لا م عل یک یا م ظ ل وممن زبانم به لکنت افتادهگوشواره به روی گوشم نیستزجر ملعون به دخترش دادهروی ناقه نشسته بودم که دشمنت رسید و هی هل دادمن کجا شکل پیرزن هستمتازه دندان شیری ام افتادسر بازار دیدنی بودیمجشن و هلهله ها به پا کردندبین کوچه پس کوچه ها مردمخارجی مرا صدا کردندبه کسی من نگفته ام جز توماجرای سکینه را بابادلقکی میان بزم شراب .عمه جان م
دانلود آهنگ با کیفیت 320 دانلود آهنگ با کیفیت 120کهنه شراب کهنه شراب امشب بال و پرم بدهحرف نگفته خیلیه جرات بیشترم بدهامشب می خوام حرف بزنم خنده کنم گریه کنملطفی کن ای ساقی و می چندین برابرم بده
امشب می خوام مست بشم عاشق یک دست بشمبدون تو نیست بودم امشب می خوام هست بشمیه جون نا قابلی هست بذارفدای تو بشهبیفته زیر قدمات تاخاک پای تو بشهکهنه شراب کهنه شراب امشب بال و پرم بدهحرف نگفته خیلیه جرات بیشترم بدهامشب می خوام حرف بزنم خنده کنم گریه کنملطف
35 با سبک های مختلف آزمایش کنید و آموزش طراحی لوگو را دنبال کنید .40-خلاق-آرم-طرح-به-الهام بخش-شما-تجارت-ن-انجمنطراحی شده توسط Dragisa Trojancevic
بازی کردن با سبک و سیاق می تواند گزینه های گوناگونی را ایجاد کند که حتی ممکن است در نظر نگرفته باشید. بعنوان مثال ، علاوه بر پیاده سازی یک تصویر در یک تصویر ، انجمن ن تجارت از یک سبک بسیار لبه دار و کاملاً سیاه و سفید استفاده می کند. با استفاده از سبک های مختلف ، آرم خود را ایجاد کنید و ببینید کدام یک برای
شیخی که عاشق دختر کافری شد
شیخ که ناگهان مجذوب دخترک شد، نتوانست نگاهش را از وی بردارد و لحظاتی به طور مداوم به او نگاه کرد. عشق دخترک در دل شیخ افتاد. فورا از مناره پایین آمد و بدون اينکه نماز جماعت را برگزار کند، مسجد را ترک کرد و به در خانه دخترک رفت.
پس از در زدن، پدر دخترک در را باز کرد. شیخ خود را معرفی کرد و ماجرا را گفت و سپس از دخترک صاحب خانه خواستگاری کرد. صاحب خانه هم موافقت خود را اعلام کرد و گفت: با توجه به جایگاه و شهرت شما، بنده هم مو

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها