نتایج جستجو برای عبارت :

چی خوشحالت میکنه؟go

اینکه اول شغل و درآمد داشته باشی بعد واسه علاقه مندی هات خرج کنی قشنگه؛ نه اینکه اول علاقه مندی هاتو واردش شده باشی بعد دنبال شغل بگردی اینجوری سخته چون میدونی چي خوشحالت میکنه و اون رو توی شغل پیدا نمیکنی و سرخورده میشی و از اینجا مونده از اونجا رونده.
اگه ازم بپرسی بزرگترین درسی که از زندگی گرفتم چي بود بهت میگم هروقت دیدی نمیتونی ادامه بدی فقط متوقف شو به خودت بگو " ایست ! بسه ،همین جا وایسا و استراحت کن وقت برای ادامه دادن و زندگی کردن زیاده " اگه الان متوقف نشی و همینجوری پیش بری تو هم میشی یکی مثل من خسته و از نفس افتاده از خودت انتظارات زیادی نداشته باش بذار همون چيزی که به نفعته برات اتفاق بیفته تو فقط آروم آروم کاری رو بکن که خوشحالت میکنه
فک کن که research که همیشه جای امن و خوشحالت بوده هم خراب شه ):
به خاطر آدما. خسته ست مهسا، خسته ):
دست از سرم چرا بر نمی دارن؟ چرا؟ جای خوشحالم کجاست دیگه؟ :)
من چرا از حقم دفاع نمی کنم؟ چرا به بقیه آدما اینقدر وزن می دم؟ اینقدر اثرگذاری در نظر می گیرم؟ :)
میگن:هر چي بیشتر دنبالش باشی کمتر بهش میرسی(یعنی فکر بدون عمل کردن)
میگم:درسته،ولی مگه میشه جلوی این اقیانوس بزرگ رو گرفت؟
میگن:پس منتظر باش یروزی تو این اقیانوس غرق بشی.
به دنبال جست و جوهای بنده برای پیدا کردن هدف و معنای زندگیم،گفت و گوهایی با افراد مختلف میکنم.مثلا میپرسم به نظرت عشق چيه؟یا دلخوشیت تو دنیا چيه در حال حاضر؟
دیروز به دنبال یه سوال کوچيک به یه بحث مفصل درباره آرامش رسیدیم.
ازم پرسید:آرزوت چيه؟
گفتم:نویسنده بزرگی بشم و همه دن
خوشحال ترینم.
صبح زود پاشدم که زنگ بزنم به استاد راهنمام،دو بار زنگ زدم طبق معمول جواب نداد.دیگه حوصله ی درس خوندنم نداشتم گرفتم خوابیدم.
ساعت دوازده بیدار شدم.برداشتم دوباره زنگ بزنم به استاد،داشت میگف مشترک مورد نظر در حال مکالمه است»
اومدم قطعش کنم که صدای استاد پیچيد: سلام خانوم دکتر
.
.
.
قرار شد خودش برا هفته بعد وقت دفاع بگیره برام‌.خودش میفهمی؟ خودش :))))
خوشحالترینم هرچند سابقه ای که ازش دارم میگه مثل دفعات قبل که خوشحالت میکنه و بعد
1. به نقطه‌ای تو زندگیت می‌رسی که متوجه میشی چي خوشحالت میکنه و این خوبه چون تو بزرگ شدی. آسایش و آرامش خودت رو بر هر چيز اولویت بده؛ انتخاب کن که وقتت رو چ جوری و با چه کسی بگذرونی
2. بعد دانشگاه دوست واقعی خیلی کم پیدا میشه ولی این فرصت رو به آدما اطرافت و به خودت بده تا دوست پیدا کنی!
3. هر چي به انتهای دهه دوم زندگیت میرسی بیشتر متوجه میشی که کارت، فقط یک شغل نیست! آینده توعه
ادامه مطلب
بچه ها اول بگم اگه کسی نمیتونه اینو برای 15 نفر بفرسته نخونه خواهشااااا
تاکید میکنم اگه میتونین بخونین .

یادتو شروع میکنم خدای عزیز،دختر شیرینی که اینو میخونه،مهربونه و من بهش افتخار میکنم،تو زندگیش بهش کمک کن و کمکش کن که راه درست رو انتخاب کنه، حالا به ساعت نگاه کن،تا 9دقیقه یه چيزی خوشحالت میکنه،بعداز اینکا این پیام رو خوندی با 15تا از دخترایی که دوسشون داری تو اشتراک بذار،حواست باشه فقط برای دختر بفرست!اگر برای من نفرستادیش یعنی دوست ص
سلام
از یه جایی به بعد
از یه سنی به بعد
دیگه برا خودت نیستی!
دیگه برا خودت زندگی نمیکنی!
دیگه دنبال ارزوهای خودت نیستی!
دیگه دغدغه خودت رو نداری!
خنده های یکی دیگه خوشحالت میکنه
گریه های یکی دیگه غمگینت میکنه
از یه جایی به بعد
رنگ همه چي عوض میشه
دقیقا از همون جایی که یه فرشته کوچولو بهت میگه بااابااا.

+
به بهونه تولد دختر ارشدم حنانه خانوم :)


++
این بالا رفتن عدد شمع روی کیک ها
بیشتر منو میترسونه :)
+++
ان شالله عاقبت بخیر بشن و بدرد اسلام و مملکت
 
 
این که با اخلاقت که کنترلی روش نداری، انقدر شکنجه روانی برا همکارات ایجاد کنی که دیگه حاضر به کار کردن نباشه و حاضر باشه روزیش قطع شه و به سختی بیفته اما زیر بار تحقیر نره. وقتی با یه نفر این برخورد رو داری ماحصل اتفاق خوشحالت می کنه؟ حس قدرت بهت می ده؟
 
 
 
 
 
 
 
هیچوقت نتوانستم راضی ات کنم، هیچوقت نتوانستم خوشحالت کنم . اندوه بزرگی است برایم .
همه ی سالها را مرور کردم . هیچوقت راضی نبودی، هیچوقت با شگفتی نگاهم نکردی . 
با همه ی تمنایی که در دل دارم دیگر نمی خواهم ببینمت . می ترسم با دارایی هایم بسنجی همه ی اشتیاقم را . 
من فقیرم ، فقیرم و جز عشق تو در دل هیچ چيز دیگری ندارم.
امروز زیر آسمان خوابیدم . به حرکت ابرها نگاه کردم ، بی خیال و رها . 
اخر عروسیش وقتی داشتیم میومدیم یهو بهم گفت مائده هیچي نبود هیچي! فکر میکردم قراره چي بشه و چقدر اتفاق بیفته و بتریم ولی هیچي نبود هیچي! همه چي معمولی!
یادمه یه سری مهدیه میگفت از چيزی و کسی انتظار نداشته باش که اتفاق های خوبی که برات میفته خوشحالت کنه !
.
امشب خوش گذشت مثل باد گذشت . قبل از اینکه بیایم حس خوبی نداشتم و یه حال استرس طور ! ولی یکم که گذشت و رسیدیم واقعا خوش گذشت واقعا! و همه چي عالی بود امیدوارم خوش بخت بشه و بهترین زندگی رو داش
افسردگی اینطوریه که ممکنه سر گم شدن یه گوشواره یک ساعت هق هق کنی.‌ ممکنه روزی هیجده ساعت بخوابی. خودتو قایم میکنی، از خودت خجالت میکشی. یه اتفاق بد کوچيک برات میشه نماد خرابی دنیا. خوبی ها رو نمیبینی، درک نمیکنی. هیچي خوشحالت نمیکنه، همه‌اش گرفته ای. گاهی وقتی لبت به لبخند کش میاد، احساس میکنی ماهیچه های صورتت کش اومدن. وقتی گریه میکنی دلت نمیخواد تمومش کنی، احساس میکنی میخوای تا جون تو بدنته زار بزنی. بعدش دلت میخواد درد تحمل کنی. چون احساس
گاهی هیچ حرفی بیان کننده ی حالت نیست 
فقط دوس داری درون خودت باشی 
و کسی کاری ب کارت نداشته باشد
از همه ی ادم ها متنفری و هیچ چيز خوشحالت نمیکند 
و یک نفرت ک عجیب قوی است 
از کسانی ک زندگیت را خراب کرده اند 
و همه ی آرزوها و علاقه هایت را ازت گرفته اند 
این کینه هرگز پاک نمیشود. 
بعضی آدمها هستن که یک قسمت از وجودشان را پیشت جا میگذارند. 
ولی نمیتونی بهشون پیام بدی چون حس میکنی اونقدر که تو مایلی اون مایل به حرف زدن نیست 
اونقدر که تو نگرانشی اون نیست 
بعد پیش خودت میگی به فرض هم که برگشت جز خودت مگه تابحال کسی خوشحالت کرده؟ فقط خودت راه خوشحالیتو بلدی با کمی رقص، کمی پرداختن به هنر کمی کمی رسیدگی به بچه ها، کمی حضور در اجتماع ، کمی آشپزی، کمی تمیزی و مرتب بودن خانه ، کمی آواز خواندن، کمی خرید کردن و تفریح و گردش حالت ج
متن آهنگ مهراد جم به نام دلی
Text Music MehradJam Deli
 
هر شب تو فکرتم که چي خوبه حالتشاید من بد بودم نکردم خوشحالتتو که نفهمیدی کی واست میمونهبهم گفتی دیوونه ولی خدا میدونهکه من آره دوست داشتمت آرزومهداشتنت کی تورو نخواستمتبمون تو تو قلبم .
ادامه مطلب
+تو دلم غوغاست میدونی خیلی قدرت میخواد که وقتی همه دارن می دون تو سر جات بمونی چون میدونی این بهتره برات . ولی مغز لعنتی هی میگه  اگه عقب بمونی چي ؟ اگه اوضاع اونجوری که فکر میکردی نشه میخوای چيکار کنی ؟ بلاتکلیفم خیلی زیاد .
+ دلم میسوزه برای خودم که موندم تو این وضع . یه دو سه ماهی هست که این حالو دارم به خودم میگم چي خوشحالت میکنه ؟ مگه قرار نبود یه کم هم بذاری ذهنت ازاد راه بره دنبال چيزایی که دوست داره ؟ نه فقط چيزایی که مجبوره چون جام
۴ هفته وقت دارم برای رسیدن به چيزی که میخوام و شروعش از فرداست . !
قوت قلبش رو نادیده نمیگیرم ، خوشحالت میکنم مطمئن باش.! 
گفته بودم که این هفته میان ترما شروع میشن ، ۱۴ دی هم امتحان فاینالا ! خلاصه که هدفمون معدل الف شدنه و تماااام ! میم بهم پیام داد فردارو یادت نره ! و خیلی های دیگه‌.! خب نت که قطعه باید رجوع کرد به پیامک! خلاصه که تِ جان گفت : ح _ میم گفته شمارتو میخواد باهات هماهنگ شه همه باهم برین سرکلاسی ک خالیه مباحثی که بلدین رو به بقیه بگی
فال احساسى بین خودتونو عشقتون
فروردیناز طرفش با پیام یا تماسی خوشحال خواهی شد، حسود تو رابطتون وجود داره.
اردیبهشتبهت فکر میکنه همونطور که خودت بهش فکر میکنی. به زودی باهم دیدار دارید. اگر از سمتت رفته به سمتت دوباره برمیگرده، از طرفش هدیه اى دریافت میکنى.
خرداددر گیری های کاری و فکریش زیاده، ولی بهت فکر میکنه. اگر بینتون بحث و دلخوری پیش اومده حتماً کوتاه مدته و خیلی زود باهم آشتی میکنید. اتفاقات خوب در راهه.
تیردوست داشتنتون دوطرفست و بهت
شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست
کافر و مؤمن خراب و زاهد و خمار مست
 
اون کسی که از وضعیت انتقاد میکنه وماً کسی نیست که میخواسته کاری بکنه و بخاطر این وضعیت نتونسته.
اون کسی که میگه میخوام کاری بکنم وماً کسی نیست که واقعاً دغدغه مند هست.
از هیچ کس بت نساز.
چشمات رو ببند و عاشقانه تلاش کن
عاشق باش
عاشق میخنده، عاشق حالش خوبه، عاشق حرفهای منفی رو نمیشنوه و البته حرف مثبت الکی خوشحال کننده رو هم
 
نه خبرهای خوب خیلی خوشحالت کنه نه خبرای
فال احساسیبین خودتون و عشقتون♥️
فروردینگاهی دودلی وگاهی سردی توی رابطتون هست ولی دوست داشتنتون دوطرفستپیشنهاد دیدار.سفر.دیدار دارید. اردیبهشتشخص احساسیتون غمگینه از این فاصله ی بینتون و فکرش بهتون درگیره به زودی پیام یا تماسی از سمتش خو شحالتون می کنه.
خرداددوستت داره وبهت فکر می کنه ولی مشکلاتی توی رابطتون هست به زودی خوشحالی آشتی دیدار بیرون همدیگه رو دیدن ویا هدیه در پیش دارید.
تیر❤️بدقوله.به زودی پیشنهادی از سمتش دارید میتونه یه
هوگویک علاوه بر اینکه یه رفیق جذاب و دوست داشتنی یه هم صحبت عالی یه سنگ صبور فوق العاده است یکی از بهترین و جذاب‌ترین معلم‌ها هم هست این فقط نظر من نیست که بگید خب تو دوستش داری که چنین نظری داری.
دانش آموزانش هم عاشقش هستن و سرش دعواست! جدی جدی سرش دعواست‌هااا.
خیلی دوست داشتم روز معلم میتونستم حسابی غافلگیر و خوشحالت کنم آقا معلم مهربون و جذاب ولی خب خودت دوست نداری من چيکاره بیدم؟
روز معلم رو به اساتید و معلم‌های فعلی و استاد و معلم بعد
فکر میکردم پست قبل منو تا چند روزی آروم کنه اما نشد! من من من خیلی دلتنگم و چرا هیج راهی نیست که خلاص شم؟.
هیچي نمیتونه قد دیدن عکساش هم خوشحالت کنه هم ناراحت،عجیبه نه؟خوشحال برای اینکه داری میبینیش و ناراحت برای اینکه نداریش و سهمت ازش فقط دیدن یه عکسه.(خیلی تکراریه اما امشب کاملا این جملات فهمیدم)
من میدونم وقتی پستا از سه چهار خط بیشتر میشن کمتر کسی اونارو میخونه اما من یادم رفته بود یه چيزی رو توی پست قبل بگم؛
راستش ادمای دست نیافتنی هم حق
وقتایی که اقدس خونمونه خواب درست وحسابی ندارم.
مدام حرف میزنه و پاروی خط قرمزم که خوابه میزاره! نه تنها پامیزاره بلکه سه ثانیه یکبار هم مثل نوار ضبط شده میگه
- خوابیدی؟؟ گوش بده جان من!
بادستکش وماسک کنارم خوابیده وبهش میگم مگه مجبوری ؟ برو یجای دیگه بخواب!
میگه: میخوام روزای آخر عمرت کنارت باشم!!
راضی ام از لگدی که بعد این حرفش نثارش کردم:)
میگه: میدونستی من بمیرم ازنظر حقوقی تویکی ازوارثامی چون مجردم؟؟
میگم: بابات که زنده اس شکرخدا انقدرم بچه
منو غزاله باهم که حرف میزنیم دقیقا میفهمیم چي میگیم این فهمیدن خیلی عمیقه ازم پرسید ماشین عروس چي درنگ نکردم و گفتم اسنپ! بعد هردو خندیدیم خیلی خندیدیم بعدش جدی شدیم گفتم دوسال نامزدی پیاده گز کردم اون شب ماشین میخوام چيکار گفت اره وقتی موقع خودش چيزیو نداری دیگه ارزشی نداره گفتم اره ما بلاخره ماشین میخریم قطعا ولی دیگه خوشحالم نمیکنه گفت اره وقتی اون شب بعد عروسی فلانی تو بارون ماشین گیرمون نیومد و پیاده رفتیم بعدش انقد گریه کر
به پذیرش مسئولیتی که توش مسئولیت پذیری نباشه .به واقع بینی که توش همه چي غیر واقعی باشه .به اخلاقی که هیچ بویی از اخلاق نبرده باشه .
به قرصی که مریض ترت میکنه .
به خاطره ای که همه ی احساس رو برمیگردونه .
به تصویری که ذهن رو غم آلود میکنه .
به نرسیدنی که نزدیک ترت میکنه 
و به رسیدنی که دور ترت میکنه .
به مرگی که زندت میکنه .
به زندگی که همه چيو مرگت میکنه !
به گرمایی که اول لمست میکنه .
بعد مثل یه تیکه یخ سردت میکنه .
به شبی که پُر بارت میکنه .
به فردایی ک
دیوانه جان. کاش یکروز بفهمی زندگی همین است. همین که شبها نسیم خنکی از پنجره ی اتاق موهایت را بنوازد. همین که با خودت خلوت کنی و ساعتها با "من" به نقطه ای خیره شوی و او را قانع کنی. همین که کودکی را ببینی و لپش را بکشی. همین که بزنی بیرون و بروی و بروی. تاهرکجا که شد. همین که کز کنی گوشه ی تختت و اهنگهایت را گوش کنی. همین که تنهایی بخندی و گریه کنی و ککت نگزد. زندگی همین لحظه هاست. یاد بگیر وجودت وابسته به وجود دیگران نباشد که اگر باشد؛ همیش
دانلود آهنگ مهراد جم دلی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دلی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , مهراد جم باشید.
دانلود آهنگ مهراد جم به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Mehraad Jam called Deli With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ مهراد جم به نام دلی
هر شب تو فکرتم که چي خوبه حالت شاید من بد بودم نکردم خوشحالتتو که نفهمیدی کی واست میمونه بهم گفتی دیوونه ولی خدا میدونهکه من آره دوست داشتمت آرز
چقدر برای خود وقت میگذارید؟چقدر از حضور عزیزانت لذت میبرید؟چقدر در روز به آسمان نگاه می‌کنید و از حضور طبیعت مسرور می‌شویدچقدر نعمتهای تان را مرور میکنید؟چقدر اخلاق شکر گزارانه خود را تقویت میکنید؟چقدر  موسیقی و فیلم ها و کتابهای عالی گوش کرده اید و دیده اید و خوانده اید؟چقدر توکل کرده اید و رها بودید؟چقدر علایق و ایده هایتان را دنبال کرده اید؟در چه کاری مهارت داری و چه کاری را عالی انجام میدهی؟در لحظه همان را انجام بده که خوشحالت میکند
آخر همه‌ی حرفا این‌طوری می‌شم که می‌گم یه روز برمی‌گردم و لیسانس ادبیات می‌گیرم اما حالا برای کسی که دنبال یه چيز تازه و وسیعه این انتخاب عاقلانه است؟
انتخاب بر چه اساسی؟تکانشی؟احساسی؟ حتی وابسته؟
به چه امیدی واد دانشکده‌ بشم درحالی‌که حتی مطمئن نیستم آدمایی که الآن می‌خوام به خاطرشون تصمیم بگیرم چقدر قراره بمونن و کجای زندگی من باشن و چه میزان از اون رو اشغال کنن
و آیا این همون چيزیه می‌خوام؟این همون چيزیه که من سال‌ها است وقتی چش
۱. خودت را معرفی کن.
هایاستیوم
۱۱ سالمه.بیش از حد رنگ نارنجی رو دوس دارم
از بین ورزش پینگ پنگ رو دوس دارم
همین.
 
۲. یک چيزی را نام ببر که در آن خوب هستی.
ورزش . پینگ پنگ 
 
۳. رنگ موردعلاقه‌ات چيست و چرا؟
نارنجیچون منو یاد پاییز میندازه
 
۴. داستان پشت اسمت چيست؟
من عاشق بازی ماینکرافتم و. شخصیت اصلیش اسمش استیوه
 
۵. دوست داری به کدام کشور سفر کنی و چرا؟
پاریسچون خیلی دوست دارم با برج ایفل عکس بگیرم
۶. کارتون موردعلاقه‌ات چيست؟
اوم
صبح تو راه داشتم به سمیرا میگفتم چه حس جالبی داره اینجا بودن و اینجا زندگی کردن برای چند ماه. انگار که اون آدمی که در ایران در همه‌ی این سال‌ها ساختی با همه‌ی مشکلاتش، دغدغه‌هاش، تعلقاتش، گذاشته باشی فریزر و اینجا صرفا خود خود تنهاییت رو اورده باشی. عین یه آدمی که تازه به دنیا اومده یا مثلا یکم شبیه مردن باشه. ولی چون قراره چند ماه دیگه برگردیم انگار که کامل نمرده باشیم، وقتی دلمون تنگ میشه میدونیم چند ماه دیگه برمیگردیم همه چيزهایی که دوس
 
 
 
  می‌دونستم همسرم از قبل خیلی برنامه ها داشت و بخاطر مهیا نشدن شرایط مالی‌ نمی‌تونه کاری بکنه، ولی خب من هرچقدر هم که درکش می‌کردم و تو دلم بهش حق می‌دادم، چون اولین تولدم بود که‌ کنارش بودم، دلم نمی‌خواست ساده و بی هیچ هدیه ای باشه. اما خب کم کم فهمیدم اتفاق خاصی در انتظارم نیست، برای همین به خانواده گفتم کادو نمی‌خوام و به همسرمم نه چيزی گفتم و نه ذوق و شوقی از خودم نشون دادم. با این وجود تولد امسالم، برام به یاد موندنی شد. دور هم جم
سلام

جمعه با دوستم قرارداشتم برای 10
یهو صبح گفت ببین قرار باشه 10:30 من وقت ارایشگاه گرفتم!
همون موقع فهمیدم که بععععله!
منم مخملی
خلاصه اومدو جاتون خالی رفتیم چيتگرو پیداده روی ساحل طوری داشتیم
رفتیم خونش یکم استراحتو گپ
تو مسیر اومدم فال روز مجله رو بخونم
مال دوستمو خوندم
بعد گفت خب مال خودتو بخون شهریور
گفتم شهریور؟
گفت ابان؟
مرداد؟؟؟؟؟
منم مخملی
یکم الکی جیغ جیغ کردم که مثلا ناراحت شدم یادت رفته باز
رسیدیم
میوه برده بودم خواستم بزارم تو
تصور کن یک روز صبح که از خواب بیدار میشی،ببینی به جز خودت هیچ کس توی دنیا نیست و تو صاحب تمام ثروت زمین هستی ! ! !اون روز چه لباسی میپوشی؟چه طلایی به خودت آویزون میکنی؟با چه ماشینی گردش میکنی؟کدوم خونه رو برای زندگی انتخاب میکنی؟شاید یک نصفه روز از هیجان این همه ثروت به وجد بیای اما کم کم میفهمی حقیقت چيه !وقتی
هیچ کس نیست که احساستو باهاش تقسیم کنی، لباس جدیدتو ببینه، برای ماشینت
ذوق کنه، باهات بیاد گردش، کنارت غذا بخوره، همه این داشته هات ب
کاش میدانستی این روزها خسته‌ترم، ولی بیشتر کار می‌کنم.
با دوستانم قطع ارتباط کرده ام. می‌توانم همه چيز را فراموش کنم. دلم که تنگ میشود میخوابم. چيزی نمی‌بینم. چيزی نمی‌شنوم. چيزی نمی‌خواهم. اشتها ندارم. زیاد حرف نمیزنم.
از اتاقم بیرون آمده‌ام. همه‌ی دنیا گوشه‌ی اتاق من است. با دری که روی خودم قفل کرده ام. با پنجره‌ای که گاهی از آن برای عابران دست تکان میدهم.
حوصله‌ی کتاب خواندن ندارم. شعر‌های عاشقانه احمقانه به نظر می‌رسند. می‌‌خندم
دانلود آهنگ من دلی دوست داشتمت از مهراد جم
 
DL New Song Deli – Mehraad Jam 
 
 
 
 
متن آهنگ مهراد جم من دلی دوست داشتمت
هر شب تو فکرتم که چي خوبه حالت شاید من بد بودم نکردم خوشحالت
تو که نفهمیدی کی واست میمونه بهم گفتی دیوونه ولی خدا میدونه
که من آره دوست داشتمت آرزومه داشتنت کی تورو نخواستمت
بمون تو تو قلبم
من دلی دوست داشتمت آرزومه داشتنت کی تورو نخواستمت
بمون تو تو قلبم
قلب من بی رحمه میفهمه ولی عشق تورو
من نمیتونم ببینم اشک تو چشم تورو
ذره ذره میزنه
دانلود آهنگ من دلی دوست داشتمت از مهراد جم
 
DL New Song Deli – Mehraad Jam 
 
 
 
 
متن آهنگ مهراد جم من دلی دوست داشتمت
هر شب تو فکرتم که چي خوبه حالت شاید من بد بودم نکردم خوشحالت
تو که نفهمیدی کی واست میمونه بهم گفتی دیوونه ولی خدا میدونه
که من آره دوست داشتمت آرزومه داشتنت کی تورو نخواستمت
بمون تو تو قلبم
من دلی دوست داشتمت آرزومه داشتنت کی تورو نخواستمت
بمون تو تو قلبم
قلب من بی رحمه میفهمه ولی عشق تورو
من نمیتونم ببینم اشک تو چشم تورو
ذره ذره میزنه
زندگی پولداری چه طعمی می تونه باشه؟
اینکه پول خودت باشه ها. پول پدر و مادر خودت یا همسرت نباشه.
که مثلا یک عمری کار کرده باشن و حالا بدن تو بخوری. اینطوری اصلا خوشایند نیست.
نه.
پولی که خودت تلاش کرده باشی، اما خلاصه بهش رسیده باشی.
مثلا حالتی که میری فروشگاه و اصلا برات مهم نباشه چند بسته پنیر هیجان انگیز جدید بیشتر ورداشتی. یا برای برداشتن 5 سبد خرید، هی پشت اجناس رو چک نکنی قیمتشون چقدره.
میری لباس بخری و میتونی بقیه ی تیکه های ستش رو هم همون
زندگی پولداری چه طعمی می تونه باشه؟
اینکه پول خودت باشه ها. پول پدر و مادر خودت یا پدر و مادر همسرت نباشه.
که مثلا یک عمری کار کرده باشن و حالا بدن تو بخوری. اینطوری اصلا خوشایند نیست.
نه.
پولی که خودت تلاش کرده باشی، اما خلاصه بهش رسیده باشی.
مثلا حالتی که میری فروشگاه و اصلا برات مهم نباشه چند بسته پنیر هیجان انگیز جدید بیشتر ورداشتی. یا برای برداشتن 5 سبد خرید، هی پشت اجناس رو چک نکنی قیمتشون چقدره.
میری لباس بخری و میتونی بقیه ی تیکه های ستش
تو زندگی خیلیامون خوشحالی تعاریف مختلفی داره که هرکدوم هم به دلایلی هستش واینکه هرکدوم از ما دنیای متفاوتی داریم واین یکی از شگفتی دنیاست که دنیای ناکامل تو با دیگری از جنس خودت کامل بشه بیادوبشه دلیل هرلحظه از نفس کشیدنت
بابودنش بشه باعث ودلیل بودن تو دراین زندگی وسختی هایی که دراون وجودداره،باورش سخته اما اون ادم تو زندگی من هست شاید بگید چراسخت؟؟
نمیخوام تعریف کنم یا به قول گفتنی پیاز داغشو زیاد ولی من ارامش دارم وزندگیم داره به سوی
 
گندم از گندم بروید، جو ز جو
کسی به ما همسری کردن یاد نداد
کسی جلوی رویمان همسری نکرد که ما ببینیم و یاد بگیریم
یک مشت بیسواد و بی فرهنگ دورمان را احاطه کردند تا بزرگ شدیم
از گونه ی نگون بختِ ما آنهایی که فرار کردند و در غُربت، زندگیِ جدیدی برگزیدند، توانستند بر این برهوتِ بی فرهنگی سامان ببخشند
و آنهایی که در دامانِ خانواده شان نُضج گرفتند فقط توانستند ادامه دهنده ی این زنجیره ی نامبارک باشند
 
تو اما اگر خواهرِ نازنینم توانستی طرحی نو درب
من معمولن ی سری فیلم توی ADM به صورت آماده دانلود دارم. روز اولی ک نت قطع شد من ۲۸۰۰ تمن پول ۱ گیگ یک روزه دادم(ک شدیدن ب صرفه بود:|) و برای عاخرین بار اینستا و . رو چک کردم. بعد ک اونا دیگ اپدیت نشدن شروع کردم ب دانلود چيزایی ک بود و تا تونستم پولمو زنده کردم
فیلم جوکر هم جزو همونایی بود ک دان شدن و بالاخره دیده شد!
در کل ب نظرم شدیدن فیلم خوبیه و هم معنی و مفهوم داره واقعن، هم یه تصور دیگ ای از جوکر ب عادم میده و دو طرف داستان رو ب عادم نشون میده. خ
هیچ وقت فکر نمیکردم با لالایی گفتنای یه نفر ، اونم لالایی من درآوردیه خنده دار ! آروم بشم و خوابم ببره دلتنگتم . عادت کرده بودم به وجودت به اینکه شبا تو آغوش تو خوابم ببره . 
شبی که نگران بودم و آشفته ، کابوس دیدم و جیغ زدم از خواب پریدم چند دیقه بکوب بدنم میلرزیدم و اشکام بند نمیومد . محکم بغلم کرده بودی و حرفای خوب خوب میزدی ! ازبس موهامو نوازش کردی و همه جای صورتمو بوسیدی خوابم برد مگه میشه عاشقت نباشم مرد احساساتی من؟ 
امشب اونقدررر
دارم کم کم به شناخت بیشتری از اینجا و این چيزی که الان هستم میرسم. مثلا اینکه فاصله پارادایس تا اینجا به اندازه خوردن یه ذرت مکزیکیه. یا اینکه حموم اولی از دومی بهتره چون آبش بهتر تنطیم میشه و آینه شم زنگار نداره. من الان میدونم از دستشویی های اینجا، فقط آخریه شیر اهرمی داره ولی فشار آبش فاجعه ست. میدونم که سوپر کوچه کناری همه جنساش خارجی و گرونه ولی کوچه این وریه هم جنسش جوره و هم دانشجوپسندتره. چيزهایی از این قبیل زیادن و حالا دارم کم کم به ا
.
این روزها نمی‌تونست بد باشه. حالا تصویری که ازش دارم انگورهای بنفش ریزه که بعد از چند ساعت توی فریزر بودن باید با قاشق بخوری و فکر کنیم چه اهمیتی داره مهم اینه که اینطوری بهتره. تصویر شالی که پر از رنگ‌های قشنگه و موهام که توی صورتم ریخته و هر چند واقعی نمی‌خندم و دارم برای دوربین ادا درمیارم اما رنگ‌های قشنگ عکس کافیه انگار. تصویر اون روزی که بالاخره حرفی که باید بشنوی رو می‌شنوی. حالا می‌تونم خودم رو دوست داشته باشم. انگار که هر مرحله آس
نمیدونم چقدر لازمه که بهت بگم چقدر دوستت دارم و چقدر میدونی و تصور میکنی اصلا که چقدر بخش بزرگی از قلبم درباره ی توئه. 
نمیدونم چقدر توی ذهنمی ولی من گاهی لال میشم اینقدر که حرف دارم که بگم. 
مثلا من آرزو می کردم که دلیل بزرگی برای خوشحال بودنت میبودم و میتونستم خیلی خوشحالت کنم. یا وقتی از چيزی ناراحتی، ناراحتیت رو ازت بگیرم و دیگه تو حتی یه کوچولو هم ناراحت نباشی. یا اگر از هر چيزی نگرانی، من هر کاری انجام بدم تا نگرانیت رفع بشه و آرامش داشته
داره کاری میکنه از همه بدم بیاد.
رفتاراش اذیتم میکنه
روابطش اذیتم میکنه
مطمئنم اگه مال من بود، حرف زدنش با هرکسی اینقد اذیتم نمیکرد.
ازینکه باهاش میرم بیرون اذیت میشم
ازینکه بره جایی و بهم نگه اذیت میشم
ازینکه بره جایی و بهم بگه و من نرم باز هم اذیتم میکنه
کتاب میخونم فکرش اذیتم میکنه
الان داره دوره نخوندنم خیلی زیاد میشه.باید خسته شم ازش
بدنم درد میکنه. اینقدر این چند روز غصه خوردم بند بند وجودم درد میکنه. که بنده خدا روحم پدرش دراومده و جیک نمیزنه. شایدم جیک میزنه و بهش رو نمیدم که بیشتر جیک نزنه. مثلا امشب تا خواستم  یه حرف ساده بزنم گریم گرفت. گفتم جیک، حالا که من نیستم کی برات جیک جیک میکنه؟ لعنت به من.
دلتنگی مثل یه حفره میمونه. تو وجود آدم هی پرو خالی میشه، شاید مثل ساعت شنی. تو انگار حتی اگه یه وقتهایی فراموش میکنی باز میرسه به اون حدی که انگار همه وجودت تهی میشه. دلتنگی فقط برای نداشته ها نیست گاهی برای داشته هاست. دلتنگی همیشه هم چيز بدی نیست گاهی به خاطرت میاره چيزهایی رو تا بتونی راه درست رو تشخیص بدی. دلتنگی هیچوقت خوب نمیشه حتی اگه برطرفم بشه فکر کردن به روزایی که تحملش کردی باز هست. بعضی وقتها هم آدم دل تنگ یه چيز واقعی یا بهتر بگ
دیروز که رفتیم مشاوره حرفای جالبی بهمون زد.توی حرفاش میتونستم اینجوری برداشت کنم که من اون ادمی نیستم که بتونم زن زندگی کسی باشم یا همسر کسی باشم.گفت زندگی مزخرف بچگیمون و مشکلات روانی و تربیتی و اجتماعی اون خونواده ای که توش بزرگ شدم باعث شده که من دربرابر همه اون چيزایی که توی گذشته تجربه کردم یه گارد بزرگ و سخت بگیرم.اولیش اینکه تمام مردهارو عامل تمام مشکلات دنیا و زندگی خودم بدونم و اصلا نخوام که از این دیوار دفاعی کوتاه بیام.واین و
امروز خیلی روز عجیبیه و خیلی حس عجیبی داره! جمعه س ولی اصلا احساس جمعه بودن نداره. عادتمون دادن که از جمعه این تو ذهنمون باشه که فردا باید بری سر کار! پس امروز اگه کاری داری که در طول هفته نمیشه انجام داد، جمع و جوررش کنی و انجامش بدی امروز. 
من جمعه هارو دوس داشتم قبلا. جمعه ها می شد بریم کوه، بریم گردش! حالا زیاد نه ولی در حدی که آدم نیاز داره. 
هرچند این روزا دیگه نمیدونم چي نیاز دارم.
قدیما همه چي خیلی ساده تر بود. نیازا ساده تر بود. شادیا ساده
۱. تمام کسانی که برایتان مهم استند، تمام کسانی که دوستشان دارید، زندگی شخصی خودشان را دارند. شخصیت مستقل خودشان را دارند. آرزوها، هوس‌ها، رازها، خیال‌ها و ترس‌های خودشان را دارند. تمام نیازهایی که شما دارید را اطرافیان‌تان هم دارند. آدم یادش میرود. یادش میرود که هر قدر عاشق و معشوق باشید نمی‌توانید جای دوست‌های همدیگر را پر کنید. آدم یادش میرود که هر قدر مادر باشید نمی‌توانید بهترین انتخاب را برای فرزندتان بدانید. آدم یادش میرود که بقی
یکی تو ۲۳ سالگی ازدواج میکنه و اولین بچه شو ۱۰ سال بعد به دنیا میاره،
اون یکی ۲۹ سالگی ازدواج میکنه و اولین بچه شو سال بعدش به دنیا میاره
یکی ۲۵ سالگی فارغ التحصیل میشه ولی ۵ سال بعدش کار پیدا میکنه،
اون یکی ۲۹ سالگی مدرکشو میگیره و بلافاصله کار مورد علاقه شو پیدا میکنه
یکی ۳۰ سالگی رئیس شرکت میشه و در ۴۰ سالگی فوت میکنه، اون یکی ۴۵ سالگی رئیس شرکت میشه و تا ۹۰ سالگی عمر میکنه
تو نه از بقیه جلوتری نه عقب تر.
تو توی زمان خودت وباشرایط خودت زندگی
رادیکال(جزر) موجود جالبی هستش، وقتی به یک چهارم برخورد میکنه، اون رو تبدیل به یک دوم میکنه، و وقتی به چهار بخورد میکنه اون رو تبدیل به دو میکنه.
توی جامعه ما از این آدمهای رادیکال نما زیاد هستند
کسانی که آدمهای کوچک رو بزرگ میکنند و آدمهای بزرگ رو کوچک
یه روز سرد زمستونی که داری با کلی ناراحتی از سر کار برمیگردی تو مترو و سرِت درد گرفته از فریاد فروشنده های مترو که دارن تلاش میکنن چيزی بفروشن و تو مدام به خودت می قبولونی که چه اشکالی داره تو این روزگار مجبورن ولی این سردرد لعنتی نمیزاره زیاد به این فکر کنی .بلند گوی مترو روشن میشه و صدای خانومه تو قطار میپیچه و تو میفهمی که رسیدی باید پیاده بشی.پیاده میشی میری بیرون باد سرد میخوره تو صورتت، صف استگاه ون شُکَت میکنه و به خودت میگی کل مسیرُ پ
یه روز سرد زمستونی که داری با کلی ناراحتی از سر کار برمیگردی تو مترو و سرِت درد گرفته از فریاد فروشنده های مترو که دارن تلاش میکنن چيزی بفروشن و تو مدام به خودت می قبولونی که چه اشکالی داره تو این روزگار مجبورن ولی این سردرد لعنتی نمیزاره زیاد به این فکر کنی .بلند گوی مترو روشن میشه و صدای خانومه تو قطار میپیچه و تو میفهمی که رسیدی باید پیاده بشی.پیاده میشی میری بیرون باد سرد میخوره تو صورتت، صف ایستگاه ون شُکَت میکنه و به خودت میگی کل مسیرُ
از وقتی یادم میاد شبهای قدر من به درس خوندن گذشته.
اصلا حواسم نبود شب قدره.
و برنامه ی درسی ریختم برای امشبم.
و امشب هم درس میخونم.
چه فرقی میکنه ؟ 
نمیدونم چرا همیشه تو ذهنم بوده که شب قدر آدم باید یه کار مفید انجام بده که به درد خودش و بقیه بخوره.
مفیدِ من اینه.
هم مسیرم رو روشن تر میکنه و هم به دیگران کمک میکنه. 
میشه برای من هم دعا کنید ؟ :) 
دانلود آهنگ جدید مهراد جم بنام دلی + متن +پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Music By Mehraad Jam Called DELI+Text
 
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ دلی از مهراد جم به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
متن آهنگ جدید مهراد جم بنام دلی
خیلی دوست داشتم هر شب تو فکرتم که چي خوبه حالت
شاید من بد بودم نکردم خوشحالت تو که نفهمیدی کی واست میمونه
بم گفتی دیوونه ولی خدا میدونه که من دلی دوست داشتمت
آرزومه داشتنت کی تو رو نخواستمت بمون تو تو قلبم
قلب من بی رحمه میفهمه ولی عشق تو رو
من ن
الاء عزیزم سلام
کاش میشد این نامه رو ده سال پیش دستت میرسوندم. 
اون موقع که احساس تنهایی کردی
ای کاش اون موقع تو محیط بهتری بودی
کاش میشد درس و جدی بگیری  بخاطر شیطنت هات اصلا ناراحت نباش
همه بچه های ارومی که حسرتشون و میخوردی و خودت و میکشتی بتونی مثل اونا کم حرف و اروم بشی اونها همه پشیمونن که چرا تو سن و سال تو شیطنت نکردن 
آلاء عزیزم وقتی اولین پسر برای دوستی بهت پیشنهاد داد و سه ماه رفت تو مخت و با حرف های عاشقونه و کارهای خاص دلت و بدست ا
چند روزیه عصر که میشه هوا میگیره و شروع میکنه به باریدن،صدای رعد و برقی که تو صدای ممتد قطرات تند بارون قدرت نمایی میکنه و نور برقی که وسط رنگ طوسی آسمون جلوه میکنه و بادی که سلطه جویانه می وزه.تو این لحظه کارم میشه نشستن تو اتاق و بغل کردن زانوهام و گوش سپردن به نوای آسمون و ذهنی که بی اختیار یک سال پیش رو یادآوری میکنه،روزایی که دقیقا مثل همین روزا بود.
ادامه مطلب
الاء عزیزم سلام
کاش میشد این نامه رو ده سال پیش دستت میرسوندم. 
اون موقع که احساس تنهایی کردی
ای کاش اون موقع تو محیط بهتری بودی
کاش میشد درس و جدی بگیری  بخاطر شیطنت هات اصلا ناراحت نباش
همه بچه های ارومی که حسرتشون و میخوردی و خودت و میکشتی بتونی مثل اونا کم حرف و اروم بشی اونها همه پشیمونن که چرا تو سن و سال تو شیطنت نکردن 
آلاء عزیزم وقتی اولین پسر برای دوستی بهت پیشنهاد داد و سه ماه رفت تو مخت و با حرف های عاشقونه و کارهای خاص دلت و بدست ا
هفته پیش یکی از دندون ها رو عصب کشی و پر کردم. دیشب هم یکی دیگه که کنار اون هست رو. اینم عصب کشی و پر کردن.
این دندون بالا و سمت چپ هست که اگر از وسط حساب کنی میشه پنجمی.
الان درد میکنه. یعنی از امروز صبح در میکنه. وقتی با اون غذا میجوم درد میکنه.
طبیعی هست؟
زنگ زدم کلینیک گفت تا یک هفته اینطور هست ولی اگه بعد بازم درد داشت بیاید تا درستش کنیم.
ولی قبلی رو که درست کردم بعداً هیچ دردی نداشت و نداره.
سلام
راستش نمیدونم آزمون رو چطور دادم هر چي تلاش کردم نتونستم وارد سایت بشم 
بابا گفته اگه ۳۰ درصد پیشرفت کنی میفرستمت بری کیش  
ولی اخه ترازم ۳۰ درصد افزایش پیدا کنه ینی بشه ۷۵۰۰ و خب این خیلیههههه
فکر نکنم بشه
اخه شیمی و زیستمو گند زدم:/
یه چيز بگم
نمیدونم چرا غ داره اینجوری میکنه چرا داره س زو درگیر یه رابطه عشقی میکنه میدونه س خیلی بی جنبس و مامانش خیلی گیره نمیفهمم چرا داره اینجوری میکنه 
حالم از روابط دوست پسر دختری و اینا بهم میخورههه
خاک شوره زده و خشکیده و ترک ترک شده رو زیر پام له میکنم و لبخند میزنم
مامانم هم همین کارو میکنه تند تند راه میره و زیر لب یه آواز رو زمزمه میکنه و صداش با صدای باد تو گوشم میپیچه
صدایی که فکر میکنم خیلی روزا فقط با شنیدنش به زندگی برگشتم
روزی رو یادم میاد که مستاصل به دیوار اون خونه ی منحوس لعنتی تکیه کرده بود و گریه میکرد
و من اون لحظات. من اون لحظات من نبودم که از اون وضع دلم خنک میشد
من واقعی نمیتونه انقدر بی رحم باشه
من واقعی این منیه که الان
سلام امروز میخوام بهتون برنامه ای معرفی کنم که خیلی برای کرک ها بدرد بخوره این برنامه کاری میکنه که خیلی کم برنامه ای پیدا میشه که این کار رو انجام بده این برنامه کمبویی که شما دامپ کردید رو ان هش میکنه اگه دقت کرده باشید بعضی از کمبو هایی که دامپ میکنید یه رمز طولانی عجیب غریب دارن این برنامه الگوریتم اون هارو پیدا میکنه و رمز رو از داخل اون پیدا میکنه
ادامه مطلب
کنار هم خوابیدیم
میگه - دوووست دارمبهش میگم - بزرگم بشی همینجوری دوسم داری؟
- (فکر میکنه چند لحظه) نه فکر نکنم
میخنده خودش
اضافه میکنه - آخه من بزرگ بشم نق نقو میشم برای همین.
بهش میگم - بزرگ بشی نق نقو بشی من بازم دوستت دارم
فکر میکنه
میگع: چرا دوست نداشته باشم ؟؟!!! دوووست دارم
و تیر خلاصو میزنه و پیشونیم رو میبوسه
یه دختر میبینم که مانتو نخی لی پوشیده و باد شال و موهای پیچ و تاب خوردش رو تو صورتش پریشون میکنه.باد تیشرت سفید دختر رو به بدنش میچسبونه و عطر تن دختر رو بو میکشه
دختر ناراحته ؛ آروم و بیصدا گریه میکنه  و بغضشو قورت میده
از پسر کنارش فاصله میگیره
همراه باد قدم میزنه
ده قدم
بیست قدم
پسر صداش میکنه
دختر برمیگرده
باد هو کشان فاصله بینشون رو بیشتر میکنه
دختر رو به پسر فریاد میزنه
" ازت متنفرم"
پسر خشکش میزنه
دختر بر میگرده و راهشو میره
پسر فاصلش
من خیلی از واژه‌ی معجزه» استفاده می‌کنم. چون معجزه زیاد می‌بینم. شما هم اگه معجزه نمی‌بینید شاید چون دنبالش نگشتید. منظورم هم از معجزه هر کودکی که به دنیا می‌آید و هر گلی که می‌روید و این حرف‌ها نیست، تبدیل شدن عصا به مار و ید بیضا هم نیست! من به اتفاقاتی میگم معجزه که پیش‌بینی نشده یا دور از ذهن بودند ولی اتفاق افتادند و خوشحالت کردند یا می‌دونی تاثیر مثبتی تو زندگیت دارند. اگه الان از ذهنت گذشت که نه بابا! برای ما فقط اتفاقات بدِ پیش‌ب
بسم الله مهربون :)
 
استاد اومده، هنوز شروع نکرده صداشو انداخته تو سرش و داد میزنه! 
طفلک بچه ها هرچي جواب میدن، حتی اگه درست هم باشه دعواشون میکنه، تحقیرشون میکنه و فحش میده حتی! جلوی خود مریض و بقیه ی پرسنل و بچه ها! اصن یه جوری رفتار میکنه حتی بلد باشی هم سکته میکنی.
دو گروه دیگه نوبت گروه ما میشه. کاش استاد "خ" برای امتحان میومد ‌.
خدایا پناه بر تو
آدم ها چقدر زود عوض میشن ، این تغییر خیلی عجیبه .
صبح یه روز زمستونی بند انگشتی عزیزم ، دخترم ، بدنیا اومد . حس عجیبی بود . عجیب اما در عین حال شیرین و وصف نشدنی . امروز دخترکم دقیقا یکماهه شد ‌. یکماه دیدن صورت یه موجود کوچولو که گاهی گریه میکنه ، میخنده ، توی خواب غرغر میکنه و حتی اخم میکنه ! روز ها به سرعت و شب های بی خوابی به کندی میگذرن و منو بند انگشتی در کنار هم تجربه کسب میکنیم و بزرگ میشیم . این فصل ، فصل جدیدی توی زندگی من و بند انگشتیه .
ادم یه بار درد میکشه داد میزنه بار دیگه درد میکشه گریه میکنه بار دیگه درد میکشه ناله میکنه ولی دیگه بعدش به دردش عادت میکنه عادی میشه اون وقتیه که کسی دیگه نمیفهمه درد داره و اون ادم روحش درد میکشه .
+عادت به روزاى سخت ، یا سختت میکنه یا بی تفاوت ، یکی هم مثه من میشه ، سختِ بی تفاوت !
این روزا که هوا آلوده‌ست.
امثالِ من که عمل مجاری تنفسی داشتن، در لحظه میفهمن و اثر سوءش جونِ آدمو میگیره.
 
چِشام درد میکنه. :)
میسوزه حتی.
و انگار یه تپه‌سنگ رو سرم سنگینی میکنه.
 
کاش ناشُکری نکنم و نگم کاش بعد عملم کور میشدم و هرگز تو رو نمیدیدم که الان حتی وقتی چشامو میبندم صورتت نیاد جلو چشام.
و کاش منو بیشتر میخواستی:)
و کاش میموندی پام:)
 
و کاش بمونی پام (هه) :)
و چقدر کاش‌های آشنا به چشمم میاد. که عقلمو کور میکنه.
 
 
خدایا
بسم نیست؟
دارم تقا
دوستان ازین تفکرا نداشته باشین که وای چه خوب.
نخیر.
بهترین شریک زندگی، شریک زندگی ای هست که یه آدم بالغ باشه.
نه خیلی پیر درون داشته باشه، نه خیلی کودک درونش فعال باشه. یه balance از هر دو رو داشته باشه.
به شخصه، با یه شریک زندگی بالغ راحت تر زندگی و تا میکنم تا کسی که عین پیرمردا میشینه همه رو امر و نهی میکنه و به این و اون میپره و هی گیر میده خودتو درست کن و اصلاح شو و.
آدم بالغ هست، که زندگی باهاش لذت بخشه. نه کسی که ریسک های کودکانه و گاهی حتی احمق
* سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام (ضحی 1-2)
* افسوس که هرکس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را که مرا به سخره گرفتی ( یس 30 )
* و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی ( انعام 4 )
* و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام ( انعام 4 )
* و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چيز قدرت داری ( یونس 4 )
*
یکی از دوستان خیلی تو اینستا گرام از خوشبخت بودنش مطلب مینویسه و پست میذاره دلیل اینکارهاشو نمیفهمیدم تا اینکه دیدم تبلیغ کلاس های روانشناسی میکنه میخواد به ما بفهمونه من که خیلی خوشبختم این کلاسهارو رفتم انقدر هم اصرار میکنه که نگو شاید از این راه امرار معاش میکنه منم اگه بلد بودم از یه راهی امرار معاش کنم خب مثل تو پستهای خوشبختی میذاشتم و تبلیغاتچي میشدم. راست میگن همه ایرانیها دلال هستن .
اصل اصل
یکی از اصول بسیارمهم زندگی محبت است که الان توزندگی هامون کم شده!!
پدرا،مادرا
زن ها،شوهرا
خونه هاتون کمی محبته!!
بچه هاتون تهی ازمحبتن!!
مادر به همه خونه میرسه جز به بچه.
روزی100 بارگلای مصنوعی را آب میده وپاک میکنه وتمییز میکنه وخانه راآب وجارو میکنه
امایکباردلش راجارونمیکشه!!
ادامه مطلب
قرص وحشی هست کل وجود آدمو زیروزبر میکنه اونقدر تهاجمی عمل میکنه که تمام اعضای داخلی بدن رو درگیر میکنه مخصوصا ریه ها رو، تنگ نفسم بیشتر شده احساس میکنم دیگه هیچ فضای خالی برای هوا نداره، از صبح مدام خودمو سرگرم کردم آهنگ گوش دادم صلوات فرستادم باهاش حرف زدم هر کاری که میتونست بهم آرامش بده انجام دادم اما بی فایدست
مدام تشنه ام، گلوم خشکه، خس خس سینه ام هم صدای بد و ترسناکی داره، اونقدر آب، چای و آبلیمو عسل و آب پرتقال خوردم بی نتیجه، درونم م
داستان عشقی غیرممکن که زاده ی انتقام است. میران بعنوان تاجری وارد
شهر میشه و مراوداتش رو با خانواده ی شاداوعلوها بیشتر وبیشتر میکنه و در
نهایت نوه ی نصوح شاداوعلو(ریّان) رو خواستگاری میکنه. از اوجاییکه ریّان
نوه ی تنی نصوح نیست و میران خواستگار واقعا خوبی محسوب میشه نصوح نوه ی
دیگه اش رو بهش میده و میران که هدفش انتقامه قبول میکنه …
داشتم تو وبلاگ پاییز میگشتم،مطالبی که نخونده بودمو میخوندم یهو این چالشو دیدم بعد دیدم عههههه منم دعوت کرده.
چون خیلی چالش باحالی بود میخوام بویسم♥️
 
1. راست دست هستین یا چپ دست؟
راست
 
2. نقاشیتون در چه حده؟
نقاشی کشیدنو خیلی دوست دارم و نقاشیامو بیشتر.
به نظرم خوبه.
 
3. اسمتونو دوست دارین؟
خیلی خیلی خیلی زیاد،به نظرم خدا خیلی دوستم داشته که اسمم شده فاطمه
(فکر کنم کلا اینجا نگفته بودم اسمم چيه)
 
4. شیرینی یا فست فود؟
 
جفتشو خیلی خیلی دوست
یکی از شاعرانه ترین تعبیرها رو از مرگ شازده کوچولوی اگزوپری داره که فکر میکنه قراره جای دیگه ای بره و اونجا به بدنش نیازی نداره( وقتی مار قراره نیشش بزنه) شازده کوچولو هم تعلقات زیبای زمینی داره؛ بائوباب ها که روزه گی های ملال آورن شاید و گلش و روباهی که برای ترک تنهایی اهلیش میکنه تا دوستش باشه اما در نهایت به جای دیگه ای سفر میکنه.
سیما گریه میکنه با حرص میگه: خودکشی؟! توووو.؟! واقعا میارزید؟! مادر پدرت چه گناهی دارن؟ اونهمه سال از عمرت رفت بس نیس؟
بی‌حال رو تخت دراز کشیدم هیچي نمیگم گریه میکنم فقط گوش میدم .
گریه میکنه میگه: میفهممت نون جون  حیفی نون جون حیفی. 
میگم: سیما میگفتم همه دنیا یه طرف اون یه طرف من چه بدی کردم اینقد ازم متنفره؟ 
سیما: گریه میکنه‌ 
 
من کار میکنم ولی کارم دوست ندارم مثل خیلی های دیگه که کارشون دوست ندارن.ولی من یه زره بیشتر دوست ندارم.
همش تو فکر اینم که کارم عوض کنم ولی نمیدونم چه کاری هست که من میتونم باهاش خوشحال باشم .میتونم تا اخر عمرم انجامش بدم و ازش خسته نشم.وقتی به یه نفر این حرف میزنی میدونی چي میگه حرفای قشنگ میزنه.
همه میتونن حرفای قشنگ بزنن مثلا بگن برو سراغ کاری که دوست داری، برو فکر ببین چي خوشحالت میکنه مثلا از بچگی دوست داشتی چيکاره بشی خوب اینو که همه مید
قبل‌ترها هرازگاهی از محدوده‌ی امنم سرک می‌کشیدم و یکی دو قدم بیرون می‌اومدم. این ده دوازده روز انقدر ازش فاصله گرفتم که یادم نمیاد کجا بود. اصلا امنیت بود یا س؟یه چالش سی‌روزه‌ی آهنگ بود که توی کانال با سمانه و پارسا و بقیه‌ای که من نمی‌شناختم توش شرکت می‌کردیم. اول برام فقط یه دلیل بود که باشم، که روزی یه بار نشونه‌ای ازم پیدا بشه. از آهنگی که توی اسمش یه رنگ/عدد باشه» شروع شد و تا آهنگی که غمگین/خوشحالت می‌کنه/ هیچ‌وقت ازش خسته ن
قبل‌ترها هرازگاهی از محدوده‌ی امنم سرک می‌کشیدم و یکی دو قدم بیرون می‌اومدم. این ده دوازده روز انقدر ازش فاصله گرفتم که یادم نمیاد کجا بود. اصلا امنیت بود یا س؟یه چالش سی‌روزه‌ی آهنگ بود که توی کانال با سمانه و پارسا و بقیه‌ای که من نمی‌شناختم توش شرکت می‌کردیم. اول برام فقط یه دلیل بود که باشم، که روزی یه بار نشونه‌ای ازم پیدا بشه. از آهنگی که توی اسمش یه رنگ/عدد باشه» شروع شد و تا آهنگی که غمگین/خوشحالت می‌کنه/ هیچ‌وقت ازش خسته ن
فروردین ?فردا زمان مناسبی برای ابراز احساسات به عشقتان است.با درایت کامل این امر صورت می گیرد.
♥️ اردیبهشت ♥️فردا یک روز رویایی خواهد بود. از آن روزهایی که تو می‌توانی به آرزوهایت برسی.
?خرداد ?در قلمرو عشق و روابط عاطفی، تحول فوق العاده ای اتفاق می‌افتد که برای تو تعیین کننده خواهد بود.♡?♡?♡?♡?♡?♡♥️ تیر ♥️فردا یعنی خوشبختی ; خوشبختی در نگاه تو و اوست. لحظه ای وصف ناشدنی
? مرداد ?یک هدیه کوچک که می‌تواند گره‌گشای مشکل بزرگی باشد دریافت
نام فارسی : شادی شیطانینام انگلیسی : Devilish Joyهانگول : 마성의 기쁨ژانر : #کمدی , #عاشقانهشبکه پخش : MBNروز های پخش : چهارشنبه , پنجشنبهتعداد قسمت ها : ۱۶زمان هر قسمت : ۶۰ Minکشور سازنده : کره جنوبیکارگردان : Kim Ga Ramنویسنده : Choi Ji Yun
| خلاصه داستان |گونگ ما سونگ (چوی جین هیوک) جانشین شرکت سان وو هست که در زمینه مغز و اعصاب فعالیت میکنه. یک روز با ماشین تصادف میکنه و بعد از اون از فراموشی حافظه کوتاه مدت رنج میبره به طوری که خاطراتش فقط برای یک روز در ذهنش میمونه. ا
میخوام از همه جا برم. دلم میخواد هیچ جا نباشم. دلم میخواد هیچ کس منو نبینه. از جلو چشم همه دور باشم. پنهان باشم. دلم میخواد نباشم. خسته و فرسوده ام. همه تنم درد میکنه. سرم درد میکنه. قلبم روحم درد میکنه. مثل عروسک خیمه شب بازی این طرف و اون طرف کشیده میشم. عروسک گردان اینقد خسته اس که انگار مرده تر از عروسکه.
روغن ارگان از هسته میوه درخت ارگان بدست می اید،که فقط در مراکش یافت می شود.طول عمر سالگی میوه می دهد.چون درخت در منطقه 50تا 30سال است ولی بعد از 200تا 150درخت ارگان خاصی رشد می کند روغن آن هم نسبتا نادر است بزهای کوهی مراکشی که تامری نامیده می شوند میوه درخت ارگان را میخورند،بزها از درخت بالا بز یا بیشتر در یک زمان بر روی یک درخت دیده می 10 میروند تا بتوانند هسته میوه را بخورند،گاهی . متر می باشد 10 شوند علت بالا رفتن این تعداد زیاد از یک درخت این است
~× یک نفر مقاومت میکنه، یک نفر مشکوک میشه. یک نفر تمسخر میکنه، یک نفر احترامو رعایت نمیکنه. یکی فکر بد میکنه، یکی اصلا منظورتو نمی فهمه، یکی اصن میذاره میــــره.
بعد به یه جایی میرسی که فکر میکنی یه ویروسی چيزی داری! یه مشکلی تو تو هست! یه چيزیت سرجاش نیست! بقول خارجکیا:
 
Something is wrong with you!
 
ولی نه.
ادامه مطلب
علایم و نشانه های خودیی در بدن
سلـــام
خسته نباشید
کسی میدونه از کجا میشه فهمید که چه کسی خودیی میکنه یا نه ؟!؟!؟
نشانه های خودیی در مردان چيست؟
از کجا میشه فهمید که شوهرم خودیی میکنه یا نه ؟
آیا راهی برای فهمیدن این موضوع هست ؟
من فکر میکنم که شوهرم یواشکی خودیی میکنه تو تنهایی هاش !
با یک همچين شوهری چيکار باید کرد ؟
ادمیزاد فکر میکنه یه روز به از دست دادن ها عادت میکنه یه روز وقتی قراره از دست بده یچيزی نمی چسبه بیخ گلوش اما دوباره و دوباره این غصه تکرار میشه دوباره و دوباره ادم درد میکشه و میدونی چيه ؟ هیچ کاریم نمیتونه بکنه نقطه سر خط .
زندگی ما شاید سخت باشه و عذاب از جهات مختلف بکشیم
ولی همونطورکه میبینید غم سختش میکنه
دلمون بعضی وقتا میگیره و تنگ میشه و یا موقعی که عشقمون میره
ولی همونطور که میبنید انتظار تنگش میکنه
جوانی که عاشق میشه برا این میشه که عشقش و خانومش باهاش بمونه و عشق زیباست
ولی همونطور که میبنید دروغ زشت و ناپسندش میکنه
دلا بعضی وقتا خوبن بعضی وقتا بد.!و بعضی وقتا آروم
ولی همونطور که میبینید روزگار سنگش میکنه
*عرفان ترانه
اینو تو وب جیووی قشنگم دیدم و گفتم منم بزارمش<:
1.خودت رو معرفی کن
خب من نابی‌م و 15 سالمه مولتی فنم ولی فندوم اصلیم بلینک و آرمی‌ـه علاقه خاصی به سبک کلاسیک و جاز دارم-فرانک سیناترا و فلای می تو د مونش یونو
ولی هم زمان دیوونه راک اند رول و رپم!
از نقاشی کشیدن و ورزش کردن خوشم میاد و جفتشونو حرفه‌ای انجام میدم
تایپ ام‌بی‌تی‌آی‌م intp ـه سلنوفیلیا و میسوفونیا دارم (میسوفونیا سندروم حساسیت شدید به صداست، سلنوفیلیام که فکر کنم همتون بدونی
سه تا پست قبلیم نوشتم که کاش ببینمت.کاش اتفاقی ببینمت و ازت تشکر کنم.کاش بهت بگم چه قدر مردی.بهت بگم تو بهترین آدمی هستی که دیدم.گفتم دوست دارم بهت بگم من متوجه بزرگواری که در حقم کردی شدم اما به خاطر آدمهای بین‌مون نمی‌تونستم ازت تشکر کنم.از خدا خواستم بهم فرصتی بده تا بتونم ببینمت و حرف‌های دلم رو بهت بزنم.تا بالاخره این اتفاق افتاد.بعد از یک سال و خرده‌ای اتفاقی دیدمت و صدات کردم.باهات صحبت کردم و مثل سابق کنارت احساس راحتی کردم.خدا بهم ق
 
 
 این ریش ما لامصب بلند که میشه عین جنگل مولا میشه، یه جور فر میخوره که ماشین بعضا گیر میکنه توش دردم میام خلاصه زدیم دیگه بعد مدتها صفا دادیم کاش بودی میدیدی. (کبوتر هم بچّه میکنه هر چند یکبار روی پکیج‌مون، نگران اون نباش :)
باور به تولید ملی فقط اونجاش که خود تولیدکننده اسم محصولشو خارجی انتخاب میکنه، توی تبلیغش همه چشم آبی و مو بورن، آهنگشو با موسیقی باخ و موزارت تنظیم میکنه، آخرشم تاکید میکنه که محصولش تحت لیسانس آلمانه، یا عطر رزهای فرانسوی رو میده!
پس دیگه به ما نگید چرا ایرانیشو نمیخریم! تو خودتم خودتو قبول نداری، حتی قیافه تو! چه برسه به تولیدت :(
اینقدر احساس حقارت میکنید یعنی؟ :(
نوشتم و پاک کردم چون دیگه نمیخوام اینجا از تفکر هام و احساسام بنویسم 
چون حمید از حرف هام اشتباه برداشت میکنه و قضاوت اشتباه میکنه و یه آجر کج گذاشته میشه تو برج شناخت همسر که اول ازدواجمون داره میسازه و تا آخر با همون آجر کج برج رو میسازه :/
چندی پیش تلویزیون یک فیلمی قدیمی درباره دفاع مقدس پخش کرد که توش بازیگر نقش اول مرد وسط شب زار زار گریه میکنه. پدرم بلافاصله گفت این از جنگ ترسیده ماهم دوران جنگ از این آدما زیاد داشتیم. برق عجیبی تو چشم بابام دیدم فکر کنم رفت تو اعماق خاطراتش. گاهی وقتا یه حس انقدر ساده انتقال پیدا میکنه.
آدمی که زیر بارون میره و با لباس خیس بر میگرده با آدمی که زیر بارون نرفته خیلی فرق میکنه .
آدمی که حتی با چتر زیر بارون میره و بدون هیچ رطوبتی بر میگرده با آدمی که زیر بارون نرفته هم فرق میکنه .
آدمی که سفری سخت و تنها یا راحت و دستجمعی میره و بر میگرده با آدمی که سفر نرفته خیلی فرق میکنه.
آدمی که توی بازاری وارد میشه و ضرر هم میکنه (درسته چيزی رو از دست داده ولی) با آدمی که تا حالا وارد بازار نشده خیلی فرق داره.
سفر رو باید رفت ،
چراکه تمام بهشت ه
خیلی ساده میخوام توضیح بدم تو قدیم پول سکه طلا بود بعد تصمیم گرفتن به جای سکه طلا از پول کاغذی استفاده کنن حالا چه جوری؟
بزارید یه مثال بزنم فرض کنید هر سکه قیمتش هزار تومنه من سکه طلام رو تحویل میدم و هزار تومن میگیرم و هر موقع ک دلم خواست باید بتونم سکم رو پس بگیرم تا اینجا خوبه مشکل از اونجای شروع میشه که اون کسی که سکه و پول رو تبدیل میکنه به مشکل میخوره و زیاد پول چاپ میکنه و اون پول رو میده به یکی دیگه بدون اینکه پشتوانه طلا داشته باشه!   چ
امروز روز اول بود . تمام تلاشم رو کردم که بفهمم اولین نقطه اى رو که عصبى میشم و یکى از دلایل رو کشف کردم: نداشتن توان "نه" گفتن! + یه آشنایى داریم ما که اصلاً براش مهم نیست تو ناراحت میشى و دقیقاً همون کارایى رو انجام میده که تو رو ناراحت میکنه و هر چى جیغ و داد و فریاد کنى که تو رو خدا انجام نده و باز انجام میده و من آخرش خیلى عصبى میشم اما چون زورم بهش نمیرسه کارى نمیتونم بکنم حریمم رو داغون میکنه و میره .از رفتاراش خوشم نمیاد اما اون رفتارشو با قل
میدونی آدم فراموشکارهیادش میره عهدی که تو حال داغون و زارش بسته با خدا رو
زود خوشی میزنه زیر دلش
خوشیم که زد هیچي دگ میره تو باتلاق فراموشی
بعد دوباره گیر میکنه تو اون باتلاق 
بعد دوباره؟به غلط کردن میفته
دوباره خدا میبخشه
دوباره آدم پرو میشه یادش میره
دوباره و دوباه و دوباااره
تا کِی ؟
تا وقتی به خودش نیاد 
تا وقتی نفهمه حیوون نیست
آدددمه
حیوون میخوره میخوابه ناراحت میشه خوشحال میشه میبره میبه جفت گیری میکنه بچه میاره بچشو بزرگ میکنه و
یکی از روش های خلاقانه آقای همسر اینه که
مساله ای رو مطرح میکنه یا برای مساله ای راه حل میخواد، و من با گذشت تمام :) در هر دو صورت راه حل ارائه میدم    و ایشون در کمال خلاقیت همه راه حل ها رو امتحان میکنه، غیر از راه حل من
 
 
پ.ن. مدیونید اگر فکر کنید در این شرایط غیر از تحسین میزان بالای خلاقیتشون کار دیگه ای میکنم:))
کودکی رو تصور کنین که یک بادکنک قرمز رنگ دستش گرفته و میخواد بادکنک رو باد کنه.
یک نفس عمیق میکشه، هر چه در توان داره، توی بادکنک فوت میکنه. دوباره نفس میگیره و فوت میکنه. نفس میگیره و فوت میکنه تا بادکنک بزرگ و بزرگتر میشه. 
بادکنک به اندازه کامل بزرگ شده. اما بچه بازم توی بادکنک فوت میکنه. چون فکر میکنه که هنوز جا داره. هنوز میتونه بزرگتر بشه. 
هی فوت میکنه. هی فوت میکنه و فکر اینکه ممکنه شاید بادکنک بترکه اصلا به ذهنش خطور نمیکنه.
اما بالاخره،
به همین سوی چراغ قسم مکالمه زیر واقعیه
- یه مدته لپ تاپم  خیلی داغ میکنه
- ببر نشون بده شاید فنش مشکل داره
-آره حتما باید برم روغنشو عوض کنه
-  مگه بلبرینگه؟؟؟ :))))
- نمیدونی مگه ؟ لپ تاپ یه روغنی داره وقتی تموم میشه گرم میکنه باید بازش کنی روغن بریزی توش
-:|||||||( دهانم دوخته شده بود توانایی مکالمه نداشتم)
-حالا شاید از یوتیوب سرچ کردم خودم لپ تاپمو باز کردم روغن ریختم توش
- هم چنان با دهان دوخته شده مثل سیامک انصاری به دوربین زل می زند

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها