نتایج جستجو برای عبارت :

چهلم مرگ پدربزرگgo

* طراح و عکاس: محمد صابر شیخ رضایی :: ۱۳۹۷/ 2019 :: Designer: Saber Sheykh Rezaei
شب چهلم» مجموعه‌ی از ملاقات‌های نورانی مردم با امامِ‌ حاضرشان را روایت می‌کند. شب چهلم ما را پای حرف آدم‌هایی می‌نشاند که امامشان را دیده‌اند و می‌گویند:او نزدیک ماست، کنار ماست، میان شهرها رفت‌وآمد دارد، در مجالس شیعیان حضور دارد، از بیچارگان دستگیری می‌کند، با حق‌پویان سخن می گوید، همین‌قدر نزدیک و آشنا…»
چندشبی رو نتونستم که اینجا بیام ، دلم تنگ شده بود مثل هرسال مراسم شب چهلم داشتیم و تا صبح بیداربودیم یه عالمه آرزو و درخواست لیست کرده بودم تا از خدا و امام حسین بخوام . اما نتونستم ، یعنی تونستم اما احساس میکنم از ته قلبم نبود . خالصانه و از ته دل نمی تونستم دعا کنم  
بسم‌الله الرحمن الرحیمطبق سنت شیعه 
وقتی شخص از دنیا رفت
باید حداکثر صاحب عزا سه روز عزاداری کند و دوستان و آشنایان و همسایگان برایش غذا آورده و کارهایشان را انجام دهند.
گرفتن مجلس عزا برای هفتم و چهلم و سالگرد بر خلاف سنت پیامبر رحمت صل الله علیه و آله وسلم می باشد
که دوستان عزیزم باید به شدت پرهیز کنند
به امید ظهور مولایمان فارس الحجاز عجل الله تعالی فرجه الشریف
سلام
امروز چهلم روز که برادرم از پیشمون رفته
طرف ما رسم که فقط برا امام حسین ع چهلم دقیق میگیرند.میگید ایشون عزیز اند بخاطر همین چهلم مرده خودش با کسر میگیرنداینکه چند تا فرزند داشته باشه کم می کنند بعد وسط هفته باشه سعی میکنه بندازند.
پنچ شنبه تا اون های برا عرض تسلیت میاند ادیت نشدند
یه تعداد از برادرها موفق این بود یه رسم ها حتما بایستی نهار بدند جمع کنند به جاش از طرف برادر مرحوم یه دستگاه برا بیمارستان بگیرنند .هر طور حساب کردند نشد
دانلود مداحی اربعین ویژه پیاده روی اربعین و چهلم امام حسین 98
از رسانه تابان موزیک گلچین برترین مداحی های ویژه اربعین با نوای مداحان سرشناس ایرانی برای شما عزیزان آماده دانلود میباشد .
arbaeen 98
بروزرسانی شد - تاریخ آپدیت 25 مهر 98

ادامه مطلب
https://www.openstreetmap.org/user/طرح لایه باز آگهی ترحیم اعلامیه ترحیم اعلامیه فوت پدر مادر جوان https://www.openstreetmap.org/user/فایل لایه باز اعلامیه ترحیم https://www.openstreetmap.org/user/طرح لایه باز اعلامیه ترحیم https://www.openstreetmap.org/user/دانلود رایگان فایل لایه باز اعلامیه ترحیم https://www.openstreetmap.org/user/دانلود رایگان طرح آماده آگهی ترحیم ساده PSD لایه باز https://www.openstreetmap.org/user/دانلود رایگان طرح لایه باز آگهی ترحیم https://www.openstreetmap.org/user/دانلود طرح لایه باز آگهی ترحیم https://www.openstreetmap.org/user/ط
دهم ماه: مصادف با وفات حضرت خدیجه کبرى‏ علیها السلام یکى از بزرگترین ن جهان (در سال دهم بعثت) است.
پانزدهم ماه: روز ولادت سبط اکبر رسول خدا صلى الله علیه و آله، حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام (در سال سوم هجرى) است.
 هفدهم ماه: سال روز پیروزى در جنگ بدر در سال دوم هجرى است.
نوزدهم ماه: سالروز ضربت خوردن امیر مؤمنان على علیه السلام به دست ابن ملجم اشقى الآخرین (در سال چهلم هجرى) است.
 بیست و یکم ماه: سال روز شهادت مولاى متّقیان، امیر مؤمنان على
سایت سرگرمی چفچفک :عکس نوشته درباره فوت پدر بزرگ برای پروفایل ، عکس های متن دار و غمگین راجع به از دست دادن بابابزرگم ، جملات کوتاه به همراه عکس نوشته های تامل برانگیز و جدید در مورد خاطرات پدربزرپ ، عکس نوشته های متنوع زیبا با موضوع مرگ پدربزرگم

عکس نوشته مرگ پدر بزرگ

عکس نوشته و متن زیبای غم از دست دادن پدربزرگ

عکس های متن دار دوست داشتن بابابزرگ و تنهایی

در غم از دست دادن بهترین باباجون دنیا

عکس نوشته های غمگین برای تسلیت فوت پدربزرگ 98
به گزارش گروه فرهنگی عصرحباد؛ دهم ماه رمضان: مصادف با وفات حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) یکی از بزرگترین ن جهان (در سال دهم بعثت) است.
پانزدهم ماه رمضان: روز ولادت سبط اکبر رسول خدا (ص)، حضرت امام حسن مجتبی (ع) (در سال سوم هجری) است.
هفدهم ماه رمضان: سالروز پیروزی در جنگ بدر در سال دوم هجری است.
نوزدهم ماه رمضان: سالروز ضربت خوردن امیر مؤمنان علی (ع) به دست ابن ملجم اشقی الآخرین (در سال چهلم هجری) است.
بیست و یکم ماه رمضان: سالروز شهادت مولای متّق
 
 
ترجمه کتاب راهنمای کمبریج برای جشنواره های بین المللی تئاتر را مهرماه سال گذشته شروع کردم. به سفارش دوست قدیمی ام که مسئول پژوهش دبیرخانه جشنواره چهلم فجر بود. کتابی ارزشمند که در 15 مقاله مفصل، برخی از مهمترین جشنواره های تخصصی تئاتر در سراسر دنیا را موشکافی کرده و ریک ناوِ محقق و استاد برجسته که سالها قبل سفری هم به ایران داشته، علاوه بر نگارش مقاله ای درباره جشنواره تئاتر بومیان ویراستاری کتاب را هم عهده دار شده است. قرار بود کتاب د
بسم الله
 
خواب می‌بینم مادر را برده‌ام غسال‌خانه. صبح فردایش باید برویم مادر را برداریم و برویم تشییع. پشت در غسال‌خانه ضجه می‌زنم. طوری که شاید نشد هیچ‌وقت در بیداری گریه کنم. یک نفر می‌خواهد آرامم کند اما دیگری می‌گوید بگذار بلند بلند گریه کند.یکی از رفقا زنگ می‌زند که انگار نتوانسته در هیچ مراسمی حتا چهلم شرکت کند. می‌پرسد امشب خانه هستید که بیاییم؛ می‌گویم خبر می‌دهم. همان طور که از غسال‌خانه برمی‌گردم و قرار است صبح برویم تشی
عکس نوشته درباره فوت پدربزرگ برای پروفایل ، عکس های متن دار و غمگین راجع به از دست دادن بابابزرگم ، جملات کوتاه به همراه عکس نوشته های تامل برانگیز و جدید در مورد خاطرات پدربزرپ ، عکس نوشته های متنوع زیبا با موضوع مرگ پدربزرگم

عکس نوشته مرگ پدر بزرگ

عکس نوشته و متن زیبای غم از دست دادن پدربزرگ

عکس های متن دار دوست داشتن بابابزرگ و تنهایی

در غم از دست دادن بهترین باباجون دنیا

عکس نوشته های غمگین برای تسلیت فوت پدربزرگ 98 جدید

جملات قصار و ن
در هر حال نمیفهمم
شب چله .چهل روز بعد از بیستم ابان حساب میشه؟
یا چرا اسمش اینه؟
اگه چهل روز گذشته 
از چی گذشته؟
بعدش قراره چی بشه؟
از شروع زودتر تاریک شدن هوا؟
معلوم نیس خلاصه
اما بنظر میاد ادما منتظر یه اتفاقن
بیاید با هم دعا کنیم 
هرکی به قسمت خیلی تاریک زندگیش رسیده
نور در بزنه 
صبح بشه
عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته است. نپرس که آیا باید در عشق الهی باشم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوت‌ها تفاوت می‌زاید. حال آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش.
#ملت عشق
امشب حس و حال شب هایی که پست را میزاشتم، ندارم.هیچ وقت دوست نداشتم پست های این شب رو از رو عادت بزارم. امشب نمیدونم چرا؟ولی میدونم!این دوسه روز کلن تمام حس و حال خوبم رفت.عهدم به منزل نمی رسدو تقریبا متزلعهدی که سحرگاه چهلم باید در بین الحرمین تمام میشدولی امسال شاید شاید . اربعین کربلا نباشم 
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
همین!
هیچوقت دخترایی که دوس داشتن پسر باشنو درک نمیکردم.
اما پریشب که دیدم پسرعمم اشک گوشه چشمش رو پاک کرد ، دوس داشتم پسر بودم ، میگرفتمش بغل ، سرشو میبوسیدم
خیلی سخته که پدرت فوت شده باشه و مادرت و همدمتو از دست بدی .
امروز چهلم عمه بود چه زود گذشت اما جای تو پر نمیشه عمه جان برای مهمونی مامان برای تو هم پیمانه برنج شمرد ، وقتی به م زنگ زد گفت سلام برسون . آخه کی مثه تو شیرین زبون ودلسوز بود ، همیشه سر مارو بوس میکردی . م اومد خونمون اشک تو
طرح لایه باز آگهی سوم و ترحیم پدر
دسته: فایل های لایه باز و PSDبازدید: 1 بارفرمت فایل: zipحجم فایل: 21129 کیلوبایتتعداد صفحات فایل: 1
آگهی ترحیم لایه باز پدر اعلامیه ترحیم پدر psd اعلامیه ترحیم پدرآگهی چهلم پدر ترحیم پدر
 
طرح لایه باز اعلامیه سوم و ترحیم پدر
اعلامیه ترحیم پدر
قابل ویرایش تمامی متون
با کیفیت فوق العاده
کیفیت 300
psd
قابل ویرایش با فتوشاپ
 

برچسب ها : آگهی ترحیم لایه باز پد , اعلامیه ترحیم پدر , psd اعلامیه ترحیم پدر , آگهی چهلم پدر , 
بابابزرگم به موهام نگاه کرد و گفت جای دستهای دخترم رو هنوز روش می بینم.موهام رو توی دستش گرفت و گریه کرد.
من اغلب شبها روی کاناپه ولو بودم و سرم روی پای مامان بود کتاب میخوندم؛ اینستا چک میکردم و مامان هم یا قرآن و کتاب میخوند یا تلویزیون میدید یا سرگرم گوشیش بود . بعد از مامان دیگه روی کاناپه نخوابیدم جز یک شب که از چهلم بابا اومدیم و سرم روی پای سعید بود خوابیده بودم. تا دستش رو برد لای موهام از خواب پریدم چون بوی مامان لحظه ای مشامم رو پر کر
 مرتضی قربانی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:
از روز های اول هی به خودمان می گفتیم از داخل گرا دادند سردارمان را از ما گرفتند و بعد لبمان را گاز میگرفتیم و میگفتیم فکر بد دور، دیگر آنقدر بی غیرت نیستند.
حالا خبری میشنویم که دوباره پا روی خون حاج قاسم گذاشتند و حرف از مذاکره با آمریکا می زنند.
در روزهای اول از دست دادن سردار، گفتم مردم باید بدانند که خون شهیدی که امروز ریخت نتیجه 6 سال مذاکره با شیطان بزرگ است، گفتند این روزها به اتحاد
موسسه خدمات مجالس یادبود و ترحیم هوالباقی با سابقه طولانی در برگزاری مراسم ترحیم و یادبود خدماتی صادقانه برپایه تعهد و انصاف انجام میدهد.
کلیه خدمات ترحیم از زمان تشییع تا انتها برای مراسم های : تشییع ، خاکسپاری ، شام غریبان ، سوم و هفتم ، چهلم و سالگرد توسط تیم هجران انجام میگیرد
خدمات 
بسم الله الرحمن الرحیم
شهود سال چهلم انقلاب با همان» آرمان‌ها و ارزش‌های چهل دهه‌ی پیش، یک معجزه در جهان امروز است.
و عجز نظام سلطه در مدیریت عمومی کشورهای خودشان نشانه‌ای برای کسانی است که می‌اندیشند.
دو سؤال:
استفاده و به کار بستن نسخه‌های پیشنهادی غربی که به بدبختی بی‌هویتی، فسادها و بی‌بند و باری‌ها و فلاکت آتش‌افروزی و شکاف طبقاتی خودشان دامن‌زده، چقدر می‌تواند ما را رشد دهد؟
هنوز در مرحله‌ی این هستیم که چه مدلی را باید پیاده
حالا هرکی ندونه فکر میکنه رفتم شیش ماه تور اروپا :/ دوروزم نشد رفتماصفهان برگشتم. ولی خوش گذشت با این که چهلم عمم بود. جاش خالی بود هرچند. 
حسابی گشنمه منتظرم چایی دم بکش صبحونه رو بخورم قرصمو بزنم به رگو تخت بخوابم دوروزه علنن نخوابیدم زیاد. امشب که رانندهه چراغارو خاموش کرد کلشو همه خوبیدن منم چرت میزدم یه کله اومد تهران. 
بعدش کلی برنامه دارم که میگم. راستی امروز چندمه؟ فردا وقت دکتر دارم. 
فصل دوم سیر تاریخی عاشورا
جلسه چهارصد و چهلم
توسط دکتر محمدابراهیم ضرابیها
فاطمه زهرا نماد رضایت و غضب الهی (1)
  متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دریافت
رمان یغمای بهار
دانلود رمان یغمای بهار اثر الف.کلانتری (یاسی) با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با لینک مستقیم
دلای ایلیاتی با فرار از بند بند ، خود را به بهشت شانه های مردی رساند که کوه و سبیی ممنوع . یک من ، یک تو و دنیایی حرف . یک کلام ، درد و درد و درد .
خلاصه رمان یغمای بهار
امروز پنجمین خرابکاریه . مراسم چهلم خراب شه دودمان همه رو به‬ باد می‬دم . ‫صدای فریادش آن قدر گویا و رسا بود که صدا از هیچ کس در نمی‬ آمد!
‫معمولا از زمانی که برگ
طرح لایه باز آگهی سوم و ترحیم پدر
آگهی ترحیم لایه باز پدر اعلامیه ترحیم پدر psd اعلامیه ترحیم پدرآگهی چهلم پدر ترحیم پدر

دسته بندی
فایل های لایه باز و PSD

فرمت فایل
zip

حجم فایل
21129 کیلو بایت

تعداد صفحات فایل
1

دریافت فایل


فروشنده فایل
کد کاربری 19487
تمام فایل ها
 

 

طرح لایه باز اعلامیه سوم و ترحیم پدر
اعلامیه ترحیم پدر
قابل ویرایش تمامی متون
با کیفیت فوق العاده
کیفیت 300
psd
قابل ویرایش با فتوشاپ

آگهی ترحیم لایه باز پداعلامیه ترحیم پدرpsd اعلام
سخنرانی آیت الله فاطمی نیا در مراسم چهلم سردار شهید قاسم سلیمانی 30 بهمن 1398 - مسجد جامع اُزگل تهران
 

 
صوت:
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دریافت
 

نمایش تصویری :
پخش مراسم بصورت تصویری کلیک نمایید
 
چهل روز از هنگامه ی واقعه می‌گذرد، و چهل نشانه ی بلوغ است و راز شکفتن و رمز تکامل. اربعین، روز کمالِ عاشورا و هنگامه بلوغ حقیقت است. غروب عاشورا طلوع بغض فروخفته و زخم خورده ی حقیقت است؛ و بذر خونین حسین بن علی که بر تربت کربلا نشست، و پس از چهل روز باغستانی از حقیقت به گستره ی زمین و به وسعت زمان رویید و در قلوب حیران و گمگشته آدمیان تکثیر شد. هر که می خواهد فاتح روز دهم را بنگرد باید اربعینی را سپری کند. که حسین در عاشورا کشته می شود و در اربعی
چهل روز از هنگامه ی واقعه می‌گذرد، و چهل نشانه ی بلوغ است و راز شکفتن و رمز تکامل. اربعین، روز کمالِ عاشورا و هنگامه بلوغ حقیقت است. غروب عاشورا طلوع بغض فروخفته و زخم خورده ی حقیقت است؛ و بذر خونین حسین بن علی که بر تربت کربلا نشست، و پس از چهل روز باغستانی از حقیقت به گستره ی زمین و به وسعت زمان رویید و در قلوب حیران و گمگشته آدمیان تکثیر شد. هر که می خواهد فاتح روز دهم را بنگرد باید اربعینی را سپری کند. که حسین در عاشورا کشته می شود و در اربعی
حتما شما هم دیدید و شنیدید، بعد از چهلم سردار وصیتنامه ی ایشون منتشر شد. امشب اون رو خوندم و ذهنم درگیر یک سری از مواردِ این وصیتنامه شد. پیشنهاد می کنم اگه نخوندینش، حتما بخونید.
یه نکته ای که خیلی ویژه، توجّهم رو جلب کرد این بود که سردار اصلا خودش رو ندیده، با این همه فعّالیت و رشادتِ همراه با اخلاص، کوله بارش رو خالی می بینه و از خدا درخواست کمک می کنه! اصلا انگار نه انگار که جزو محبوب ترینِ افراد بوده، خودش رو در حدّی هم ندیده که بخواد بگه ا
گوشه ای از خانه و روی یک پتو نشسته است. لباس نخی گرمی بر تن دارد. سرش با اینکه از مو عاری است، چند تار موی سمج و گستاخ هم دارد. پوست صورتش، زبر است و خشن؛ آنچنان که اگر ببوسی او را، لب هایت می سوزند. چشم هایش انگار چراغ های کم سویی اند. او همیشه، در لاک تنهایی خویش فرو می رود؛ چیزی هم ندارد برای گفتن به دیگران، دل و دماغی هم برایش باقی نمانده.پدربزرگ، پاهایش را روی فرش دراز می کند؛ ‌و با حرکتی مانند دراز و نشست، گویا دارد ورزش می کند. با اینکار، بد
مثل همیشه اول سلام!سلامی که پاسخش را هرگز نمی شنوم. حتی اگر شنیده باشی و پاسخ هم حتی داده باشی،به گوش من نمی رسد. گوش‌های منِ انسان جواب سلام فرشته‌گونه‌ی تو را نمی‌شنوند. سلام نازنین من!
چهلم را رد نکرده‌ایم هنوز. امروز بیست و سوم بهمن دقیقا روز چهلم است. من هر روز روزشمار می‌نوشتم برایت. شاید هم ننوشتم و فقط در دلم گفتم. اما این اوضاع تا روز بیست و هشتم یا سی‌ام بود. بعد از آن اتفاقی که می‌ترسیدم افتاد:غم تو را فراموش کردم. شاید بعضی روز ها
پدر بغض کرده و ناراحت دست های مادر را لای انگشتانش گرفته بود و می گفت: ای کاش من جای تو بودم . بر خلاف پدر، مادر تبسم کرد و گفت: این حرفها چیه مرد؟ دکترها گاهی وقتها اشتباه می کنند . مطمئن باش من، بر خلاف تشخیص دکترها که گفتند فقط شش ماه زنده ای، تا شصت سال دیگه می مانم. پدر با لحنی غمگین گفت: اگر برای تو اتفاقی بیفته، من یک ثانیه هم زنده نمی مانم. پسر یازده ساله که اینها را می شنید، اگر چه برای مادرش ناراحت بود، اما از با وفا بودن پدرش شادمان بود
مسجد کوفه، قربانگاه عاشقان جایی که در آن مولا رستگار گردید و در محراب عشاق: 
فریادی محراب کوفه را پر می کند: فُزتُ و ربِّ الکعبه»
ضربتی که بر سر مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت وارد شد، ضربتی بود بر اسطوره عدالت و حرّیت، ضربتی دردناک بر پیکره اسلام و انسانیت، که تاریخ بشریت را داغدار و سرنوشت اسلام را دگرگون نمود. پایان زندگی این عالم و پیشوای مسلمانان، آغاز فتنه ها و غوغای بلاها گشت.برای آشتایی بیشتر با
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:شهادت حسین سلام الله علیه آتشی در دل مومنان در انداخته است که هرگز سرد نخواهد شد. دانشنامه امام حسین (ع) ,ج10,ص32نخستین زائر امام حسین علیه السلامجابر بن عبد الله انصاری که از صحابه پیامبر اسلام(ص) است به عنوان نخستین زائر امام حسین (ع) شناخته می شود او در اولین چهلم شهادت امام  حسین(ع) در سال 61 ه.ق به همراه عطیه عوفی به کربلا آمد و قبر امام حسین (ع)  را زیارت کرد.جابر کیست؟
ادامه مطلب
پدر بغض کرده و ناراحت دست های مادر را لای انگشتانش گرفته بود و می گفت: ای کاش من جای تو بودم . بر خلاف پدر، مادر تبسم کرد و گفت: این حرفها چیه مرد؟ دکترها گاهی وقتها اشتباه می کنند . مطمئن باش من، بر خلاف تشخیص دکترها که گفتند فقط شش ماه زنده ای، تا شصت سال دیگه می مانم. پدر با لحنی غمگین گفت: اگر برای تو اتفاقی بیفته، من یک ثانیه هم زنده نمی مانم. پسر یازده ساله که اینها را می شنید، اگر چه برای مادرش ناراحت بود، اما از با وفا بودن پدرش شادمان بود
امروز مراسم چهلم بابا جان بود
خب روز عید هم بود و بخاطر فضیلتی که داره ،روزه گرفتم
فک میکردم خیلی ها روزه باشن و برا همین به خواهرم گفتم روزه م
ولی بعد دیدم هیچکس جز من روزه نیست
موقع ناهار میخواستم نرم ولی هی گفتن بیا
به مامانم گفتم روزه م،گفت خب نیا اگه روزه ای
اما زن عموها به خیال این که روزه م رو می‌شکنم به اصرار من رو بردن واسه ی ناهار
سفره رو که انداختن و نرفتم سر سفره ،هی یکی میگفت چرا نمیخوری بعد اون یکی می‌گفت روزه س بعد میگفتن واای ال
به نام خداوند مردان مرد غیوران با هر بدی در نبرد سفیران عدل خداوند نورسواران از مرز دل در عبور گذشته ز جان و ز نام و ز جاهشده همدل هر دل بی پناه سفیران غوغای بدر و حنین یلانی که در قلبشان شور و شیننشانده عطش را ز کام زمانغدیری که جوشیده در قلبشانچنان رستم و همچو آرش شدندبه پاکی شبیه سیاوش شدند غم بی کسان را به دل می‌خرندبرای علی مالک اشتر اندنه ننگ سقیفه، نه جور فدکبه سنگ وفا خورده دلها محکهمه بی قرار شه کربلاغیور و دلیر اند و بی ادعاسر و جان س
او مرد
انگارقرار بود بمیرد
خب،همه می میرند دیگر
او رفت
رفته به خاک
خب همه بعد از مردن مال خاک هستند دیگر
اما
خاکش، خاکش در نجف بود
به قول مادربزرگ خاکش را از وادی السلام برداشته بودند
او هم جنسش مثل پدربزرگ از نجف و وادی السلامش بود.
و
الان به وقت غروب و او در راه رسیدن به مولا
و پدربزرگ هم منتظرش
و ما دلتنگ، دلتنگ یک حرم، دلتنگ یک جدایی دیگر، دلتنگ
آخرش باید تنگی دل را رها کنیم و بگوییم
بگذار حالشان خوب باشد اگر تو مردی از اینج
تو یه کتابی خواندم که نوشته بود:
پیرمرد میگفت
با گذشت سالها می بینی که پیر شده ام
و امیدوارم داناتر هم شده باشم.
قدیم ترها وقتی توی خیابان و یا پارک ها راه می رفتی دست بیشتر پیرمردها مجله و رومه می دیدی،وقتی  هم خانه
پدربزرگ ها و مادربزرگ ها می رفتی کنج یکی از اتاق ها یک کتابخانه با کتاب های مورعلاقه شان بود،شنیدن اخبار و رادیو 
و دیدن مستندها هم از سرگرمی های جالب اونا بود.خب معلومه چنین پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی با کلی تجربه و آگاهی 
پیر
دومین یا سومین سحر ماه رمضون سال ۸۸ بود که پدربزرگ عزیزم سکته ی مغزی کرد و به کما رفت.
هیچ چیزی برام غم انگیزتر از دیدنش رو تخت بیمارستان نبود.
به زورِ دستگاه ها نفس می کشید و هر چی صداش می کردم بی فایده بود. دکتر می گفت صداتون رو میشنوه ولی مگه میشد صدام رو بشنوه و جوابمو نده؟
فقط دو روز رفتم ملاقاتش،بعدش همه ی نوه ها جمع شدیم تو خونه ی پدربزرگ تا منتظرش بمونیم.
یادم نیست دقیقا چند روز بعد بود اما یادمه اذان ظهر رو گفتن و همه ی نوه ها آماده ی نماز
بسم الله
 

خانم عبدی آنقدر با خانه‌مان تماس گرفت تا بالأخره برادرم راضی شد به بیمارستان بیاید. درست در روزی که خانواده‌ام در تدارک مراسم چهلم من بودند، برادرم بالای سرم آمد و با دیدن من از هوش رفت. این خبر در محله پیچید:شهید غلامرضا عالی زنده شد!
ادامه مطلب
اعتقادات مذهبی تنها به زمان و فرد خاصی تعلق ندارد بلکه در هر برهه ای از زمان می تواند وجود داشته باشد مثلآ ناصرالدین شاه قاجار برای ادای دین خود در چهلم شهدای عاشورا با همراهی رجال دیگر دربار اقدام به پخت آش نذری می کردند تا بدین صورت حوائج و خواسته هایشان برآورده گردد بنابر این در می یابیم یک شاه مملکت نیز می تواند آن هم دز زمان قاجار شخصآ اقدام به پخت آش نذری کرده و در مراسم های مذهبی شرکت کند.
ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش
اعتقادات مذهبی تنها به زمان و فرد خاصی تعلق ندارد بلکه در هر برهه ای از زمان می تواند وجود داشته باشد مثلآ ناصرالدین شاه قاجار برای ادای دین خود در چهلم شهدای عاشورا با همراهی رجال دیگر دربار اقدام به پخت آش نذری می کردند تا بدین صورت حوائج و خواسته هایشان برآورده گردد بنابر این در می یابیم یک شاه مملکت نیز می تواند آن هم دز زمان قاجار شخصآ اقدام به پخت آش نذری کرده و در مراسم های مذهبی شرکت کند.
ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش
امروز تقریبا احساس خفتی درونخوار مرا فرا گرفته بودبالاخره پس از ۴۵ روز پایم را از درب خانه بیرون گذاشتم و به دورهمی خانه ی پدربزرگ رفتیمالبته من مقصر نبودم و تا توانستم حنجره خرج کردمحتی دیگر اعضای خانواده هم تقصیری نداشتندپدربزرگ ابهت خودش را دارد و از آنهاییست که حرفش حکم آخر استکم حرف اما سخت و مستحکمپدر و مادرم دیگر روی نه گفتن به تلفنهایش را نداشتنداما مرا بازهم احساسی از تهوع به خویش فرا گرفته
              : اللهم الی الله ترجع الامور والسارق السارقة فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبانکلا من الله واله عزیز حکیم((97) )
 
هرکه این سوره را بخواند حق تعالی او را از ترس قیامت در پناه خود گیرد و او را از آتش دوزخ نگه می دارد و به سنت پیامبر از دنیا رود جهت محبت یا اداء قرض 21 بار این سوره را بخواند و جهت وسعت رزق سه بار اثر بخش باشد
هرکه این آیه را بخواند وبشوید و در جمعی بی تقوی بپاشد جدال و قتال بر پا شود . هم چنین برای پرهیزکار بیرون شدن از شبهات
مادر شهید جاویدالاثر مدافع حرم علی عبداللهی :
سه روز بود که علی تماس نگرفته بود.
به امید اینکه زخمی شده باشه، تموم بیمارستانها رو گشتم تا اینکه خبر مفقود شدنش رو برام آوردن
 مراسم سوم و هفتم گرفتیم اما چهلم برگزار نکردیم؛ کسی ندیده علیِ من شهید شده باشه.
و حالا هر میرم قطعه ۴۰(سرداران بی پلاک) گار شهدا بهشت زهرا سلام الله علیها میشینم و با علی جانم درد دل میکنم.
@Agamahmoodreza
قوانین و مقررات شرکت تکسو 
 
شرایط خرید، توزیع و عودت کالا:
بند دو- دریافت کالاهای خریداری شده به دو روش متصور است:
1- دریافت از طریق پست به نشانی قراردادی و ثبت شده از سوی مشاور فروش در هنگام ثبت نام.
2- دریافت حضوری با مراجعه به دفتر های اعلامی از سوی شرکت و تحویل کالا با امضای رسید تحویل.
 
تبصره: کلیه کالاها فقط به خریدار و یا نماینده قانونی وی تحویل میگردد. در صورت وجود هرگونه نقص در کالا خریدار موظف است از پذیرفتن کالا خودداری نماید. پس از ت
تاحالا به این موضوع فک کردی که ۵۰ سال دیگه ، داستان عشق مجازی تو چه طوری برا نوه ات تعریف میکنی ؟ اگه نمیدونی، حتما این مطلبو بخون.
 
این یادداشت رو خیلی وقت پیش نوشتم، یادم میاد زمانیکه تازه سایتمو زده بودم نوشتمش. خیلی فی البداهه و خودمونی.
 
قدیما، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها پیش نوه ها می نشستن، گل میگفتن و گل میشنیدن ! و از خاطرات شیرین سال های قدیم تعریف میکردن و اگه جاش بود، نحوه آشناییشون باهمدیگه رو هم میگفتن . 
 
اما حالا چی ! بزرگتر ها خص
تاحالا به این موضوع فک کردی که ۵۰ سال دیگه ، داستان عشق مجازی تو چه طوری برا نوه ات تعریف میکنی ؟ اگه نمیدونی، حتما این مطلبو بخون.
 
این یادداشت رو خیلی وقت پیش نوشتم، یادم میاد زمانیکه تازه سایتمو زده بودم نوشتمش. خیلی فی البداهه و خودمونی.
 
قدیما، پدربزرگ ها و مادربزرگ ها پیش نوه ها می نشستن، گل میگفتن و گل میشنیدن ! و از خاطرات شیرین سال های قدیم تعریف میکردن و اگه جاش بود، نحوه آشناییشون باهمدیگه رو هم میگفتن . 
 
اما حالا چی ! بزرگتر ها خص
آدمی وقتی داغ می‌بیند سیاه می‌پوشد. فرو می‌رود در سیاه. یکی می‌شود با سیاه. می‌گویند به خاک سیاه نشسته، می‌گویند به روز سیاه افتاده، گویی زمینش سیاه شده، زمانش سیاه شده. هر چه داغش داغ‌تر باشد، سیاه‌تر. بعد هی خو می‌کند به سیاهی. آن‌قدر که انگار نه انگار جز سیاهی چیزی بوده روزی. خودش را در هیچ رنگی تصور نمی‌کند. نمی‌تواند.اما آدمی است و خاک. خاک هم که از آب سردتر است. چهل روز بعد هم اگر نشد، به سال که می‌رسد خاک کار خودش را می‌کند. (بگذری
قاتل امیرمؤمنان (ع) یکی از مشهورترین چهره‌های خوارج عبدالرحمن بن عمرو بن ملجم مرادی» است. وی از قبیله حمیر» و از تیره‌های مراد» است.
ابن ملجم اهل و ساکن کوفه بود که همراه با بازمانده خوارج به مکه رفت.
او پس از بیعت مردم با امام علی (ع) چندین بار برای بیعت نزد امام آمد، ولی حضرت ایشان را نپذیرفت، برای بار سوم که خدمت امام رسید، حضرت فرمودند: او محاسن مرا با خون پیشانی‌ام خضاب می‌کند.
ابن‌ملجم از 9 نفری بود که در جنگ نهروان جان سالم به در برد
 
عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته است. نپرس که آیا باید در عشق الهی باشم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوت‌ها تفاوت می‌زاید. حال آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش.
قاعده چهلم شمس تبریزی
 
من خودم خیلی تعریف این کتابو شنیده بودم! اما خوب اصلا اون چیزی نبود که بهش فکر میکردم!
کاملا متفاوت تر از اونچه که تصورشو میکردم 
خیییی
پدر بزرگ در یکی از روستا های کوچک غرب اصفهان زندگی می‌کرد.همان جا بزرگ ازدواج کرد.پدر بزرگ از خودش هیچ نداشت.بزرگ در یکی از اتاق های خانه ی پدرش زندگی شان را شروع کردند.پدربزرگ فقط یکی دو ماه به مکتبِ آن زمان رفته بود.از بچگی کار می‌کرد.روی زمین مردم هم کار می‌کرد.مثلا روی زمین پدرِ مادر بزرگ.روزانه مزد می‌گرفت.گاهی هم کمک بنا می‌شد.با همین دو کار که برای هیچ کدامشان دوام و تضمینی نبود،زندگی خود را می‌گرداند.
پدر بزرگ می دوید
من خاطره چندانی از پدربزرگ پدریم ندارم.۳ ساله بودم که فوت شدن.تنها خاطراتم فقط تعریف هایی هست که مامانم از پدربزرگم کردهخوبی هایی که گفته و جوری که صدام میزده تا یاد دارم خاطراتم از هر دو مادربزرگا و پدربزرگ مادریم بوده
و امروز دفتر عمر آقاجونم برای همیشه بسته شد.و شد خاطره که یادم بیاد و بگم بابابزرگم اینجور بود و اونجور
آقاجونم رفتخیلی قشنگ رفت.خودش میدونست وقت رفتنهتسلیم شد وصیتشو کردحلالیت هاشو طلبیدهمه رو
امروز بعد از جلسه‌ای که عصر داشتم از کالج تا انقلاب پیاده رفتم تا ساعت طرح بگذره و علی بیاد دنبالم. رفتیم طرشت سنت حسنه خوردن چای نذری در استکان‌های کمرباریک رو به جا بیاریم. تو کوچه‌های قدیمی و باصفای طرشت که انگار یک تکه جدا از تهرانه چندجا هست که تا چهلم چایی میدن. نشستیم رو تخت‌هایی که جلوی تکیه گذاشتن و چای خوردیم. هوا خنک بود بوی نون تازه میومد.علی گفت بریم خامه عسل بگیریم با بربری همینجا بخوریم که تهش به پنیر راضی شد. من خوراکی‌ها
پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد.او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست.پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد.آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بو
۳۱ شهریور برای شما یادآور هرچه باشد برای من یادآور از این دنیا رفتن دایی مهدی ست.قرار بود شام را خانه ی ما باشد.بساط منچمان به راه بود(خانوادگی اهل تفریحات سالم و بدون دودیم)دایی دیر کرد و مادر نگرانِ یخ کردن شام و من زنگ به خانه ی دایی و گوشی دایی و جواب ندادن دایی و گذاشتن گوشی و زنگ زدن پسرخاله و فراخواندن ما به بیمارستان و دیدن قامت افقی دایی و چشمان گریان پسرخاله و گریه و زاری کردن ها و غش کردن ها و داد زدن ها.القصه ،دایی را به خاک سپردیم
به پایان امد این دفتر حکایت همچنان باقیست.
 
گون از نسیم پرسیددل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر اما، تو و دوستی خدا راچو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتیبه شکوفه ها به باران برسان سلام ما را.
 
(محمد رضا شفیعی کدکنی)
 
راستی شب یلدا مبارک
و چهلم پیش رو بر ملت واقعی ایران تسلیت عرض می کنم .
۳۱ شهریور برای شما یادآور هرچه باشد برای من یادآور از این دنیا رفتن دایی مهدی ست.قرار بود شام را خانه ی ما باشد.بساط منچمان به راه بود(خانوادگی اهل تفریحات سالم و بدون دودیم)دایی دیر کرد و مادر نگرانِ یخ کردن شام و من زنگ به خانه ی دایی و گوشی دایی و جواب ندادن دایی و گذاشتن گوشی و زنگ زدن پسرخاله و فراخواندن ما به بیمارستان و دیدن قامت افقی دایی و چشمان گریان پسرخاله و گریه و زاری کردن ها و غش کردن ها و داد زدن ها.القصه ،دایی را به خاک سپردیم
حضرت آیت‌الله ‌ای ۱۹ بهمن ۱۳۹۷: راه‌پیمایی در بیست‌ودوّم بهمن یکی از شگفتی‌سازی‌های انقلاب اسلامی است، واقعاً شگفتی‌ساز است؛ مثل خود انقلاب. اینکه مردم چند ساعت بیایند در خیابانها، در هوای سرد زمستان. برف باشد، باران باشد، سرد باشد، این جمعیّت‌های عظیمِ مردم راه بروند. این کار چهل سال هم ادامه داشته باشد -بحث یک سال و دو سال که نیست، امسال سال چهلم است- خود این یکی از معجزات است که از شگفتی‌سازی‌های انقلاب عظیم اسلامی است.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
دور زندگی می کنیم، از همه ی خانواده
دیشب وقتی پدربزرگ و مامان جون و خاله هات داشتن با دخترک خداحافظی می کردن.
می گفت منم میخوام بیام گچساران
بهش می گفتن مامان نمیاد ها!
می گفت چرا میاد
شب که توی گهواره تش می ئادم باهام اتمام حجت می کرد که من فردا می خوام با پدر بزرگ و مامان جون و مامان ع برم گچساران
صبح بعد از نماز صبح راه افتادن همه و رفتن
دخترک توی گهواره خواااب.
چقدر ئل مامان جون و پدربزرگ نرفته براش تنگ شده بود
چقد
بسم الله الرحمن الرحیم
دور زندگی می کنیم، از همه ی خانواده
دیشب وقتی پدربزرگ و مامان جون و خاله هات داشتن با دخترک خداحافظی می کردن.
می گفت منم میخوام بیام گچساران
بهش می گفتن مامان نمیاد ها!
می گفت چرا میاد
شب که توی گهواره تش می ئادم باهام اتمام حجت می کرد که من فردا می خوام با پدر بزرگ و مامان جون و مامان ع برم گچساران
صبح بعد از نماز صبح راه افتادن همه و رفتن
دخترک توی گهواره خواااب.
چقدر ئل مامان جون و پدربزرگ نرفته براش تنگ شده بود
چقد
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای چهلم از صحیفه سجادیه:
 
هنگاهی که خبر مرگ کسی را به امام زین العابدین (علیه السلام) دادند آن حضرت مطالبی فرمودند که ما به فراز‌هایی از آن اشاره می‌کنیم تا مگر از خلال آن کلمات نورانی دلهای خفته امان بیدار شود و به خود آئیم و به پایان کار و راه خویش بیشتر بیاندیشیم و از عواقب گناه و عصیان بر خدا بهراسیم و تا دیر نشده و در به رویمان بسته نشده است به حول قوه خداوند متعال خود را از آلودگی‌ها بیرون کشیم و سر انجام به حیا
در مراسم چهلم شهادت تیمسار بابایی در میان ازدحام سوگران ،مرد میان سالی با کلاه نمدی و شلوار گشاد که معلوم بود از اطراف اصفهان است برمزار عباس خاک بر سر میریخت وبه شدت گریه می کرد .
گریه اش دل هر بیننده ای را به درد می اورد .آرام به او نزدیک شدم وبا بغضی که در گلو داشتم پرسیدم :پدر جان این شهید با شما چه نسبتی دارد ؟
مرد گفت : من اهل روستای ده زیار هستم . اهالی روستای ما قبل از اینکه شهید بابایی به آنجا بیاید از هر نظر در تنگنا بودند . ما نمی دانستیم
دخترِ جوانِ مو بوری، پذیرفت به من در خانه درسِ خصوصی بدهد، بی آنکه مدیره اش بویی ببرند. او گاهی وقتها از املا گفتن دست می کشید تا با آه های عمیق دلتنگی اش را آرام کند: بهم می گفت که تا سرحدِّ مرگ خسته است، که در تنهاییِ دردناکی زندگی می کند، که برای داشتنِ شوهرْ حاضر به پرداختنِ هر چیزی بوده، هرکی می خواهد باشد .
وقتی شکایتهاش را به پدربزرگ گزارش می دادم، پدربزرگ ام می زد زیر خنده: او بسیار زشت تر از آن بود که مردی بخواهدش. من، نخندیدم: آیا می شد
                      رفع تب:وان یمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو وان یمسسک بخیر فهو علی کل شی قدیر((68 ))
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه این سوره را بخواند ملائک با صدای بلند ی که همه اهل عرصات بشنوند بگوید این بنده من از جمله خاصان من است پس وی را به به بندگان صالح ملحق کنید ودر بهشت نعیمش ساکن کنید واورا شراب دحیق که بکافور  مختوم باشد بچشانید . هرکه بخواند مثل این است که با پیامبر در فتح مکه شهید شده ودر قیامت در زمره کسانی باشد که پیامبر با وی
شهید عبدالحسین یوسفیان
ولادت:۱۵تیر۱۳۶۵
شهادت:۱۷آبان۱۳۹۴
خاطرات شهید
همسرم علاقه‌ای خاص به شهدا داشت و همواره زمزمه می‌کرد که شهدا شرمنده‌ایم.» هرزمانی هم که به زیارت شهدا می‌رفتیم از آنها طلب شهادت می‌کرد. آنقدر پاک و معصوم بود که به نظرم لباس شهادت سایز او و برازنده‌اش بود. خوب به یاد دارم مرداد ماه ۱۳۹۴ که دو غواص شهید را به شهرمان آوردند همسرم از هیچ خدمتی در مراسم این شهدا دریغ نکرد. تمام لحظات از زمان ورود این شهدا به شهر تا روز چه
امام جمعه اهل سنت ایرانشهر گفت: کشور‌های مستکبر تصور می‌کنند با اقداماتی مانند تحریم می‌توانند ملت ایران را تسلیم کنند، اما امروز مردم بار دیگر نشان دادند در هر شرایطی پای نظام هستند.
به گزارش شریعت نیوز ، مولوی عبدالصمد کریم‌زایی امام جمعه اهل سنت ایرانشهر  در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن  اظهار داشت: ۲۲ بهمن امسال مصادف شده با چهلم شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی و همین امر موجب شده مردم با حال و هوای دیگری در راهپیمایی حضور یابند.
امام جمعه
به نام خدا
 
مارتین گریکس کیست؟
 
مارتاین خَریتْسِن (هلندی: Martijn Garritsen؛ زادهٔ ۱۴ مهٔ ۱۹۹۶) که با نام مارتین گریکس (به انگلیسی:Martin Garrix) شناخته می‌شود یک دی‌جی و سازنده موسیقی اهل هلند است؛ که صاحب لیبل STMPD RCRDS است و او با آهنگ حیوانات مشهور شد.
 
نام شناسنامه‌ای : مارتایت جرارد خریتسن
سبک ها : 
رقص الکترونیک _ پروگرسیو هاوس _ الکترو هاوس _ بیگ روم _ هاوس
ناشران :
 Musical Freedom _ STMPD RCRDS _ Spinnin Records
وبگاه : 
 
مارتین گریکس در سال ۲۰۱۳ میلادی به انتخاب مجله دی
بسم الله الرحمن الرحیم
دعای چهلم از صحیفه سجادیه:
 
هنگاهی که خبر مرگ کسی را به امام زین العابدین (علیه السلام) دادند آن حضرت مطالبی فرمودند که ما به فراز‌هایی از آن اشاره می‌کنیم تا مگر از خلال آن کلمات نورانی دلهای خفته امان بیدار شود و به خود آئیم و به پایان کار و راه خویش بیشتر بیاندیشیم و از عواقب گناه و عصیان بر خدا بهراسیم و تا دیر نشده و در به رویمان بسته نشده است به حول قوه خداوند متعال خود را از آلودگی‌ها بیرون کشیم و سر انجام به حیا
به خاطر ندارم در طول چند سالی زندگی که روی این کره خاکی داشتم در دی ماه زندگیم بر وفق مراد بوده باشد! شاید احساس کنید کولی باز در آورده ام یا مثل ادم هایی حرف می زنم که دیدشون به زندگی سیاه وسفیده! اما نه زندگی این روزهام گاهی خاکستری و گاهی روزنه هایی از آبی داشته
 
دی ماه امسال دیگه ته بدشانسی بود. روز تولدم ب مراسم چهلم آبان 98 مصادف شد و فرهاد خسروی کولبر کوردی که در سرما و برف یخ زد!
از امتحانات بی برنامه و بی حساب و کتاب دانشگاه که به خاطر مر
به نام خدا
 
مارتین گریکس کیست؟
 
مارتاین خَریتْسِن (هلندی: Martijn Garritsen؛ زادهٔ ۱۴ مهٔ ۱۹۹۶) که با نام مارتین گریکس (به انگلیسی:Martin Garrix) شناخته می‌شود یک دی‌جی و سازنده موسیقی اهل هلند است؛ که صاحب لیبل STMPD RCRDS است و او با آهنگ حیوانات مشهور شد.
 
نام شناسنامه‌ای : مارتایت جرارد خریتسن
سبک ها : 
رقص الکترونیک _ پروگرسیو هاوس _ الکترو هاوس _ بیگ روم _ هاوس
ناشران :
 Musical Freedom _ STMPD RCRDS _ Spinnin Records
وبگاه : martingarrix.com
 
مارتین گریکس در سال ۲۰۱۳ میلادی به انتخا
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا به امید توسلامبچه های قصد من از گذاشتن این پست بخت گشایی جوون های سرزمینمه.همین اول ازتون خواهش میکنم اونایی که به این چیزا اعتقادی ندارن هیچ نظری ندن تا حداقل باعث دلسرد شدن بقیه نشنبچه ها قرار نیست تو این پست همه با هم تو ختم ها شرکت کنیم من فقط چند تا ختم مجرب که بسیاری از دوستان از اون ها نتیجه گرفتن رو میذارم که هر کی دوست داره استفاده کنه.اول از همه باید ایمان داشته باشید و با ناامیدی این ختم ها رو نگیرید
همه چیزمان شده دنیای مجازی ؟زندگیهایمان مجازی عشقهایمان مجازی که اگر بلاک شوی دیگر دستت ب جایی بند نیست و شکست سنگین ی ازعشق میخوری.اعتراض هایمان مجازی به همه کس و ناکس شخص  فحش میدهیم و مرگ میفرستیم.نه بر این و ان و گرانی.با هشتگ های رنگارنگقبلاً بود اعلامیه های دیوار چسبان با سوت های پاسبان و فرارهایماناکنون.هشتگ.و فیلتر از پاسبان و زدن اکانت دیگر.و تکرارسر شکستن هاهم همینطور .دعوا میکنیم همه کس هم را اباد میکنیم ولی جرات لوکیشن و ا
قصه‌ی من و رشت از 12 سالگی شروع شد، از تابستان 12 سالگی که با پدربزرگ رفتیم رشت پیش عمو و طلی جان
قصه‌ی من و رشت از خانه سفید خیابان گلسار و باغچه جادویی‌اش شروع شد
 عشق من به رشت با ابرهای مرطوب و پر قصه‌اش شروع شد. وقتی عصرها چهار نفری زیر آسمان چند رنگ مرطوبش می‌نشستیم و حرف می‌زدیم و دنیای ابرها را کشف می‌کردیم
با ابرها شروع شد و با جادوی بازارهای رنگی و ساغری‌سازان و آبی‌ها و صداهایش شدت گرفت
از یک جایی به بعد برایم شمال فقط گیلان بود و
پنج هفته پیش بود که داشت برف میومد.شبهای برفی یه سکوت و سنگینی عجیبی برام داره. اصلا این سکوتی که میگم ربطی به سر و صداهای اون بیرون نداره. انگار که ذاتش سکوته. از اون سکوتها که پر از حرفه. سینه ت سنگینه. شاید یه عالمه غم که هی داره میباره و تلنبار میشه.پنج هفته پیش، فردای اون شب برفی بابا عمل کرد.از اون روز تا حالا انگار تو شهر بازی ام و سوار یه ترن. همه ش بالا و پایین شدم و قلبم به تپش افتاده.بابا بیست روز بعد از عملش تونست به مامانی سر بزن
نمی‌دونم شما هم بچه بودید Rise of Nations بازی می‌کردید یا نه؟
و نمی‌دونم آیا شما هم از خوندن کتاب‌های داستانی و روایت‌های انقلاب ۵۷ مثل من لذت بردید یا نه؟ یا از دیدنِ صحنه‌های به خیابان آمدن مردم در بهمن ۵۷؟ دیدن شادیِ چهره‌‌های ساده مردم؟ دیدن پیروزی؟
احساس می‌کنم دوباره انقلاب شده. ولی این‌بار ایران و تمام متحدانش انقلاب کردند. 
انقدر این شادی و شعفی که توی چهره مردم می‌بینم قشنگه، انقدر همه چیز باعث افتخارمونه، انقدر دل دل می‌کنم که ز
https://www.openstreetmap.org/user/طرح لایه باز آگهی ترحیم https://www.openstreetmap.org/user/دانلود رایگان طرح لایه باز اعلامیه ترحیم مادر https://www.openstreetmap.org/user/آگهی ترحیم لایه باز پدر رایگان https://www.openstreetmap.org/user/آگهی ترحیم چهلم لایه باز رایگان https://www.openstreetmap.org/user/دانلود اعلامیه ترحیم آماده رایگان https://www.openstreetmap.org/user/دانلود قالب اعلامیه ترحیم رایگان https://www.openstreetmap.org/user/دانلود رایگان آگهی ترحیم پدر https://www.openstreetmap.org/user/دانلود رایگان نمونه اعلامیه ترحیم word https://www.openstreetmap.
و نام ابوجعده هم ردیف حماقت و بی‌غیرتی سعد بود که صدایش خش افتاد :از همون روز دنبالته. نه به خاطر انتقام زنش که تو لو دادی و تا الان حتماً اعدام شده، به خاطر اینکه تو رو با یه سپاهی ایرانی دیدن و فکر میکنن از همون شبی که سعد تو رو برد تو اون خونه، جاسوس سپاه بودی. حالا می‌خوان گیرت بندازن تا اطلاعات بقیه رو ازت دربیارن.». 
 
 
ادامه داستان در ادامه مطلب.
 
متن کامل داستان در پیام رسان های اجتماعی تقدیم حضورتان
 
https://eitaa.com/dastanhaye_mamnooe
https://sapp.ir/d
- امیر. امیر کبیر. بله، فامیلم کبیره. واسه شما جالبه، واسه من خیلی هم مسخره‌ست.
- حتماً یکی از اجدادم خیلی آدم گنده‌ای بوده واسه همین به ما می‌گن کبیر. مسخره چیه مومن، راست میگم. پدر و پدربزرگم همیشه چشماشونو درشت می‌کردن و یه طوری حرف می‌زدن انگار من رعیت بودم و اونا شاه، حالا بماند که از مال دنیا آه در بساط نداشتن. بعد یه بار از پدربزرگم پرسیدم که چرا به ما می‌گن کبیر؟
- ببخشید من یکم گلوم خشک شده بود. شما آب نمی‌خورید براتون بیارم؟. خب
واقعا ورزش یکی از کارای خوبیه که میتونیم برای خودمون انجام بدیم.هرچی صبح دنبال چوب ایروبیکم گشتم ندیدمش.حس میکنم مامانم انداختتش دور! 
به ورزش با ایروبیک استپ بسنده کردیم! دلم پیاده روی میخواس که پایه نداشنم و البته میخواستم برم حمام دیگه نمی رسیدم! 
امیدوارم که شیطون گولم نزنه و از امروز دیگه خوردن آجیل و شیرینی و شام سنگین رو ترک بکنم.و همچنین ته دیگ نخورم ظهرها :/ و همینطور ترشی فلفل .
دیگه اینکه کاملا به تنبلی عادت کردم و خوشحال و خندان بر
مرحوم آیت‌الله سیّد محمود مرعشى نجفى، پدر آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشى نجفی (ره) بسیار علاقه‌‌مند بود که محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا (س) را به دست آورد.ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت امام صادق (ع) مشرّف شد.امام به ایشان فرمودند: عَلَیْکَ بِکَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَیت» یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن.ایشان به گمان اینکه منظ
از آغاز سال 1355 شمسی تاریخ رسمی کشور از حزب دموکرات به ریاست جمهوری آمریکا رسید و با اعلام ت حقوق بشر خود، محمدرضاشاه، ناگزیر برای جلب رضایت بیش از پیش او فضای باز ی را اعلام کرد. انقلاب اسلامی با شهادت مشکوک آیت‌الله سیدمصطفی خمینی در نجف اشرف توسط عوامل رژیم، وارد مرحله تازه‌ای شد و امواج خروشانی در بین مردم به پا کرد. امام خمینی این حادثه را از الطاف خفیه الهی دانستند.
 
روز 17 دی 1356، در رومه اطلاعات مقاله اهانت آمیزی تحت عنوان "
علی اصغر جدایی را از سال 82 می شناسم، زمان فوت مرحوم حاج عبدالله ضابط، علمدار روایتگری سیره شهدا.
داشتیم تا قبل از چهلم آن مرد بزرگ کتابی را آماده می کردیم که اصغر جدایی نیز به تیم ما ملحق شد. به کار نویسندگی و پژوهشی علاقه داشت؛ اما استعداد ویژه وی در فن بیان و خطابه بود. صدای گرمش توأم با لهجه شیرین آذری و آرامش در بیان و اشراف بر سخن از امتیازاتی بود که صحبت های این جوان را جذاب می نمود. منبرهایش در بین جوان های بسیجی و هیاتی طرفدار داش
هایدی (Heidi)، دختر بچه‌ای پنج ساله است که یک سال بعد از تولدش، پدر و مادرش را در سانحه‌ای از دست‌ می‌دهد و خاله‌اش سرپرستی او را بر عهده‌ می‌گیرد. شروع داستان از زمانی است که خاله‌ی هایدی کاری در شهر فرانکفورت پیدا می‌کند و دیگر نمی‌تواند از او نگهداری کند. بنابراین تصمیم می‌گیرد که هایدی را نزد پدربزرگش که تنها فامیل اوست ببرد تا مسئولیت سرپرستی‌اش را به عهده بگیرد.
اما پدربزرگ در دامنه‌ی کوه‌های آلپ دور از روستا و مردمش، به تنهایی رو
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تسلیت می‌گم
برای خ
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تسلیت می‌گم
برای خ
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تسلیت می‌گم
برای خ
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تسلیت می‌گم
برای خ
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تسلیت می‌گم
برای خ
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ / مادربزرگ

پیام تسلیت فوت پدربزرگ و مادربزرگ
درگذشت پدربزرگ/مادبزرگ گرامی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت می‌گویم.
امید که روح مرحوم مشمول رحمت بی منتهای الهی قرار گیرد.
اس ام اس تسلیت فوت پدربزرگ
بابابزرگ یعنی قشنگ‌ترین کلمه دنیا
که هیچ مترادفی نمی‌تونی براش پیدا کنی!
نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
درگذشت پدربزرگ عزیز و مهربانت رو تسلیت می‌گم
برای خ
یک داستانی را هرچند وقت یکبار پر و بالی برایش در نظر می گرفتم با اسم عنوان. داستانِ خسرو نامی بود که با خانواده ـش زندگی می کرد و حال و هوای اوایل دهه ی هفتاد را داشت، او شب ها در پشت بام خانه ـشان می خوابید. کار نمی کرد، سیگار می کشید، کفتر بازی می کرد و عادت داشت هر شب قبل از خواب از آن بالا آب دهانی به کوچه و خودش را به تخت می انداخت! داستان این گونه شروع می شد: که شب بود، اما نه مثل شب های قبل، خسرو آب دهانی به تخت و خودش را به کوچه انداخت! راویِ د
در  آستانه دهه فجر چهلم  و یکم انقلاب اسلامی روز جمعه ١١ بهمن ١٣٩٨ ؛ نمازجمعه پرصلابت کرج به امامت آیت الله حسینی همدانی ؛ نماینده ولی فقیه در استان البرز و امام جمعه کرج  در مصلی  بزرگ امام خمینی کرج با حضور اقشار مختلف مردم  برگزار شد .
سخنران پیش از خطبه ها ؛ اقای دکتر سید جواد هاشمی فشارکی ؛ پژوهشگر و استاد دانشگاه ؛  با موضوع  تببین مولفه های قدرت ملی ؛ و ضرورتها و اامات مجلس شایسته همگام با انقلاب در گام دوم انقلاب بود
ادامه مطلب
از چند روز پیش، ذهنم درگیر مراسم چهلم پدر همسرم بود. می‌دانستم از شهرستان مهمان دارند، شلوغ ست و از حال‌وحوصلۀ این روزهای من، خارج. دنبال راهی می‌گشتم که نباشم. مادر همسرم صدایم کرد که"پیشنهاد می‌کنم بری سفری چند روزه، اصلاً فرصت مناسبیه که تنهایی بری و تنها باشی. برو کمی به خودت استراحت بده و از این شلوغی اگر دوست نداری، دور باش. نگران چیزی نباش". خدا می‌داند چقدر از ته دل برایشان دعا کردم.
 
برنامۀ قم را ریختم. جزوه و کتاب و درس هم همراهم
دکتر فرنوش صفوی فر، روان پزشک و فلوشیپ گویا درمانی به همشهری آنلاین گفت: از دست دادن عزیزان آرامش و نظم معمول مان را بوسیله حزن می زند. گاه برای ما سخت است که بتوانیم قلب از هم و بی تابی بکَنیم و مکرر بوسیله زندگی متعارف خود برگردیم. درباره فرایند سوگواری بعد از دست دادن عزیزان، چه در تک خودمان چه در تک اطرافیان توجه بوسیله برخی نکته ها می تواند بسیار راهگشا باشد. صفوی فر افزود: اولین نکته آن است که متوجه حس های مختلفی که سپس از دست دادن عزیزی
بسم الله الرحمن الرحیم
پنج شنبه ۲ شهریور: شب قبل به مربی تنیسم گفتم خیلی دیر دارم می‌رسم قزوین و خسته و پاره ام. اونم گفت اوکی و پنج شنبه صبح خوابیدم. رفتم عصری پیش مریم و فاطی. وقتی رفتم خونه واقعا حالم خوب نبود. یه چیزی داشت بهم فشار میاورد که شبش کشفش کردم.
جمعه ۳ شهریور: چیزی که بهم فشار میاورد کنجکاوی بود. می‌خواستم از یه چیزایی سر در بیارم. من ادم حدس و گمان نیستم. به شادی پیام دادم شبش. دیگه هنه چیو گقتم.! یک اعتراف واقعی.
بعدش خوابیدم و برا
یک داستانی را هرچند وقت یکبار پر و بالی برایش در نظر می گرفتم با اسم عنوان. داستانِ خسرو نامی بود که با خانواده ـش زندگی می کرد و حال و هوای اوایل دهه ی هفتاد را داشت، او شب ها در پشت بام خانه ـشان می خوابید. کار نمی کرد، سیگار می کشید، کفتر بازی می کرد و عادت داشت هر شب قبل از خواب از آن بالا آب دهانی به کوچه و خودش را به تخت می انداخت! داستان این گونه شروع می شد: که شب بود، اما نه مثل شب های قبل، خسرو آب دهانی به تخت و خودش را به کوچه انداخت! راویِ د
از وقتی دو ماهه شدی من تو مغازه ها دنبال یه لباس زمستونه برای تو بودم،هر چی لباس میخریدم تا سایزت نیست،همشون واست گنده بودن،چون بابات اجازه نمیداد تو رو ببرون برم که مبادا سرما بخوری مجبور بودم لباس بگیرم بیارم خونه تنت کنم،منم قبل از خرید دیگه با فروشنده عهد میبستم که اگر سایزش نبود پس بگیره اونام اوکی مدادن،سه بار من فقط لباس پس دادم،الهی دورت بگردم دختر کوچولوی من،خلاصه بعد از کلی دوندگی بالاخره یه لباس خرگوشی خوووشکل واست گیر اوردم و
شناسنامه اجمالی از دوران زندگی امام مجتبی( علیه السلام )
 

نام: حسنکنیه: ابو محمد.نام و کنیه آن حضرت را پیامبر اکرم (ص) تعیین فرمودند.القاب: مجتبى، سید، سبط، زکى، تقى، حجت، برّ، امین، زاهد و طیب.منصب: معصوم چهارم، امام دوم شیعیان و پنجمین خلیفه اسلامى.تاریخ ولادت: نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجرى. برخى نیز تولد آن حضرت را سال دوم هجرى دانسته‏اند. او نخستین فرزند امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه زهرا (س) است.محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستا
این وبلاگمه و بجز اینجا جایی رو ندارم حرفای دلمو بزنم
پس مجبورم یه جور خودمو خالی کنم
پست قبلی گفتم برام مهم نیست حقیقتا ته دلم یکم مهمه،مهمه بدونم کی اینارو میگه!
مامانم حدسش روی یکی از اقوامشه
این قومشون من تا به امروز فکر میکردم یک درصدم من توی زندگیشون اهمیتی ندارم
چند تا دختر داره
فقط یکشون دانشجوی دکتری یه رشته هست که اصولا اینده شغلی انچنانیم نداره:) و کلن هم همه دختراش دانشگاه دولتی نبودن
بقیه توی کارای زیبایین
ولی درعوض هم خودشون هم
طرح لایه باز آگهی ترحیم Psd
طرح لایه باز آگهی ترحیم چهلم
طرح لایه باز آگهی ترحیم در فرمت psd
دانلود طرح لایه باز اعلامیه ترحیم پدر psd
دانلود رایگان طرح لایه باز اعلامیه ترحیم
دانلود طرح لایه باز آگهی ترحیم رایگان
دانلود رایگان طرح لایه باز آگهی ترحیم
طرح لایه باز آگهی ترحیم سالگرد
طرح لایه باز آگهی ترحیم رایگان
طرح لایه باز آگهی ترحیم
طرح لایه باز اعلامیه ترحیم سالگرد
طرح لایه باز اعلامیه ترحیم جوان ناکام
طرح لایه باز اعلامیه ترح
من خاطره چندانی از پدربزرگ پدریم ندارم.۳ ساله بودم که فوت شدن.تنها خاطراتم فقط تعریف هایی هست که مامانم از پدربزرگم کردهخوبی هایی که گفته و جوری که صدام میزده تا یاد دارم خاطراتم از هر دو مادربزرگا و پدربزرگ مادریم بوده
و امروز دفتر عمر آقاجونم برای همیشه بسته شد.و شد خاطره که یادم بیاد و بگم بابابزرگم اینجور بود و اونجور
آقاجونم رفتخیلی قشنگ رفت.خودش میدونست وقت رفتنهتسلیم شد وصیتشو کردحلالیت هاشو طلبیدهمه رو
تیتر، عبارت آشنایی‌ست برای آنانی که جزء از کل» را خواند‌ه‌اند. آن‌جایی که پدر نویسنده از پدربزرگ و مادربزرگ برای نوه می‌گوید. وقتی که مادربزرگ لهستانی، بی‌آنکه انگلیسی بلد باشد، زن پدربزرگ استرالیایی می‌شود. تا این‌جایش مشکلی نیست؛ اما به‌قول نویسنده:مادربزرگم همزمان تمام توانش  را صرف یادگیری زبان کرده و فاجعه هم از این‌جا آغاز شده؛ هرچه‌قدر بیشتر زبان یادمی‌گرفته، شوهرش را بیشتر می‌شناخته.» از نگاه مادربزرگ، کریه‌بودن و خ
سالن اجرا : سالن فرهنگسرای ولایت
- آدرس
جاده ملارد - بعد از سه راه انبار نفت - انتهای خیابان گلستان چهلم - سالن بوستان ولایت



قیمت بلیت ها (ریال)

700,000

800,000

900,000

1,050,000

1,200,000

1,350,000

1,500,000










پنج‌شنبه 24 بهمن 1398 ⏰ ساعت 21:00




 تهیه بلیط 
بسم الله الرحمن الرحیم
قربة الی الله 
دروازه بهشت
و چهل روز گذشت. . . .
رفتی و داغ فراقت همه را بر دل ماند پیش هر دل ز تو سد واقعهٔ مشکل ماند دولت وصل تو چون مدت گل رفت و مرا خار غم حاصل از این دولت مستعجل ماند روز م به تو گویم که چه با جانم کرد از تو داغی که مرا بر دل بی‌حاصل ماند ساربان ناقه بر انگیخت ز پی بشتابید وای بر آنکه در این بادیهٔ هایل ماند. . .
. وااااای بر آنکه در این بادیهٔ هایل ماند. . .
.چهلم حامد رفیق رفاقت تا بهشت شهید محرم ترک او

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها