نتایج جستجو برای عبارت :

چجوری کوامی داشته باشیمgo

سلام دوستان.این مطلب در وبلاگ موجوده.اماچون یکم ناقص بود کاملترش کردم.
ریناروژ
میراکلس:گردنبند
کوامي:تریکس
سلاح:فلوت
قدرت:توهم
مالک:آلیا
کاراپاس
میراکلس:دستبند
کوامي:وایز
سلاح:سپر
قدرت:محافظت
مالک:نینو
کویین بی
میراکلس:شونه سر
کوامي:پولن
سلاح:فرفره
قدرت:نیش بی حس کننده
مالک:کلویی
بانیکس
میراکلس:ساعت دایره ای
کوامي:فلاف
سلاح:چتر
قدرت:سفر در زمان
مالک:الکس
وایپیپریون
میراکلس:دستبند
کوامي:سَس
سلاح:چنگ
قدرت:برگشتن به زمان مشخص شده.
مالک:لوکا
سلامما قراره توی داستان هامون یه چیزی داشته باشیم به نام catblog world (دنیای کت بلاگ)
حالا یعنی چی؟
یعنی اینکه ما یه سری نکات داریم که مخصوص داستان های خودمونه
مثلا یه کوامي خلق میکنیم تا تو داستانامون استفاده کنیم
شما هم اگه اجازه بگیرید میتونید داستان هاتون رو وارد کت بلاگ ورلد کنید
ساز و کار مغز یه سری انسان‌ها رو نمی‌فهمم. به شدت سعی می‌کنما ولی در مخیله‌ام نمی‌گنجه طرز برخوردی که دارن. مثلا نمی‌فهمم دان وقتی برنامه‌ی بیرون رفتنمون کنسل میشه و طی چهل دیقه‌ی گذشته داشته منو دلداری می‌داده چجوري یهو عصبانی میشه و داد می‌کشه سرم. یا نمی‌فهمم ممد چجوري وقتی می‌دونه ازش ناراحتم استوری اینستا رو سین می‌کنه و می‌ره. یا نمی‌فهمم غریبه‌ها چجوري میتونن اینقدر پررو باشن و تو اتوبوس به پهن‌ترین حالت ممکن بشینن. یا است
مادرم همیشه از ضرب المثل هایی که مادر بزرگم( مادر پدرم) میگفته یاد میکنه. هر اتفاقی که میوفته اگه براش ضرب المثلی وجود داشته باشه میگه خدا بیامرز مادر شوهرم اینو میگفت.
سوالی که همیشه تو ذهنم بود این بود که مادر بزرگم با اینکه سواد نداشته اینارو چجوري بلد بوده.یه ضرب المثل هایی هم هست که واقعا نشنیدم
 
حالا دیروز یه چیز  دیگه هم ذهنمو درگیر کرد، این بود که اصلا مادرم چجوري این همه رو تو ذهنش نگه داشته ، شاید مثلا اینا برای ۲۰ ،۳۰ سال پیش باشه
خیلی بیمعرفتی. 
فدات شه . (جای اسمته)
جانِ
جونِ
این حرفا خیلی راحت جاشونو با خفه شو ، خیلی کثیفی و دیوونم کردی  و عوض کردن. 
 
تو چجوري اون همه خاطره بازی رو ندید گرفتی چجوري چجوري
یکی بیاد برای من اینو توضیح بده . 
به گوش و چشمم ایمان ندارم دیگه. اون همه مثلا عشق و دوست داشتن با چهارتا دعوای معمولی پاک شدن.
چقد بی معرفتی
همون بهتر که رفتی 
اون همه وقت مریض و خیانتکار نبودم همین چند وقته این دوتا بهم اضافه شد.
خیلی بی معرفتی
خیلی خوب بلدی
دانلود آهنگ جدید و غمگین چجوري دلت اومد با دل من بد شی چجوري دلت اومد از دل من رد شی از دل من رد شی (کیفیت عالی)
Ahang Chejori Delet Omad Ba Dele Man Bad shi az dele man rad shi
دانلود آهنگ چجوري دلت اومد با دل من بد شی ، از دل من رد شی (کیفیت عالی)
چجوري دلت اومد با دل من بد شی
♪♪♪ ♫♫♫ ♪♪♪
چجوري دلت اومد از دل من رد شی
♪♪♪ ♫♫♫ ♪♪♪
دورت نگشتم بری
دانلود اهنگ چجوري دلت اومد با دل من بد شی ، از دل من رد شی (کیفیت عالی)
لینک دانلود آهنگ
حکم دل است، که مشکل استحکم دل است، که باختم همیشه استحکم دل است، که رفتن مشکل استحکم دل است، که صورتم خیس استحکم دل است، که دو دستم در هم استراست میگه هاحکم دل نبود ، انقدر نمیباختم.ارزششو داشت ولی؛دلم برای دلم میسوزه.نمیدونم چجوري میتونم دست بکشم رو موهاش، دستاشو بگیرم، نازش کنم، دلمونمیدونم چجوري
حکم دل است، که مشکل استحکم دل است، که باختم همیشه استحکم دل است، که رفتن مشکل استحکم دل است، که صورتم خیس استحکم دل است، که دو دستم در هم استراست میگه هاحکم دل نبود ، انقدر نمیباختم.ارزششو داشت ولی؛دلم برای دلم میسوزه.نمیدونم چجوري میتونم دست بکشم رو موهاش، دستاشو بگیرم، نازش کنم، دلمونمیدونم چجوري
دو روزه یکی از دغدغه‌های ذهنی من این شده که چجوري با یک سری آدم که در رشته‌های روانشناسی و علوم ارتباط و حقوق تحصیل کرده‌اند و خیلی ذهن فلسفی ندارند امیلِ روسو بخوانم. چجوري درگیر روسو کنم‌شان و رومه‌وار امیل را نخوانند. چجوري ذهنشان را در فرانسه قرن هجده نگه دارم که نپرد در زمان حال و امیل را در چارچوب خودش نفهمیده، از زاویه اکنون نقدش نکنند.
کارم شده سرچ کردن درباره چگونه یک حلقه مطالعاتی خوب داشته باشیم؟»(شبیه چگونه‌های زرد دیگر ن
از در میاد تو دستشو مشت کرده میگه چشماتو ببند دستتو بده بهم درست وقتی که منتظری سوسک پلاستیکی تو دستش باشه یه دستبند خوشگل میذاره کف دستت و میگه برات از جشنواره کسب و کار مدرسه خریدم، این اولین باره که تنهایی خرید کرده برام با پولی که میتونست کلی خوراکی خوشمزه بخره. کی انقدر بزرگ شدی لعنتی؟ چجوري میشه عاشقت نبود چجوري میشه با اینکه نمیذاری محکم بغلت نکرد؟ چجوري میشه برق خوشحالی تو چشماتو دید و گریه نکرد؟ چجوري میشه نمرد برات وقتی میگی دیدم
وی از آن سوی خانه ی 200 متری داد می زند:_بریدااااا! نصبو با چه س.ص ای مینویسن؟!!_بریدااااا! اطلاع رو چجوري مینویسن؟!!_بریدااااا! بگذارم چجوري نوشته میشه؟!!با لحنی آرام تر! به نظر خودش دلفریبانه تر و نازک تر:" عَی آجی بیا یه دیقه بشین کنارم تا من جواب این مشتریمو بدم!!"
+راهکار میدم بهش " خب وویس بده هم خودتو راحت کن هم منو :/ " دروغ میگم؟!
هی روزگار دیدی چجوري از قافله عقب موندم؟؟؟ دیدی چجوري نتونستم برا اونی و نفسی جونم جشن دوماهگی بگیرم؟؟دید چجوري اسیرم کردی و حیرون که وقت نکردم بیام براشون پست بزارم؟؟دیدی؟؟؟ حالا راحت شدی؟؟ دیگه ولم کن روزگار خستم کردیییی بست نیست اینقد ازارم دادی؟؟؟ دیگه چی از این بد تر که تو دوماهگیه نفس و اونی نبودم ها؟؟ دیگه چی  می خوای از جونم؟دلت خنک نشد منو اینجوری خجالت زده کردی پیششون ها؟؟
مییانههههههههههه اونیییییییییی و نفسییییییی

ادامه مطل
اینکه بری توی جمعی و مدام بشنوی که از مادرت میپرسن این دختر شماست .واااای ماشالاااا . چه خانومی . چند سالشه و .
بله درست حدس زدید ماجرا ، ماجرای خاستگاریه .
واقعا برام نهایت زجره.
اما 
من ساکت و آروم یه گوشه نشستم حتی گوشیم رو هم درنیووردم تا باهاش مشغول بشم .
تو کل این مدت به گلای قالی زل زده بودم و به این فکر می‌کردم این آدما چجوري هنوز اینجور روابط براشون جذابه.
اینکه بخوان لباس و طلا و مسافرت رفتناشون رو به رخ هم بکشن .
و سعی کنن تو زن
نمیدونم میدونی چقد سخته یا نهولی خوندن معماری کامپیوتر و همزمان فکر کردن به اینکه چجوري بهش بگم ازش دلخورم چجوري بگم دارم از حسودی میترکم چجوري بگم دلم میخواد یکی محکم بزنم تو صورتش و علاوه بر همه ی اینا حواسم باشه اشکم نریزه چون حوصله جواب پس دادن ندارم، باعث میشه احساس کنم سلول های قلبم داره دونه دونه از هم جدا میشه.
.
.
به تک تک آدمایی که هرروز میبیننش حسودیم میشه.
به هم کلاسیاش، به هم اتاقیاش، به استاداش، به همشون.
از همشون سخت تر اینکه هی
سلام. خوبی؟
خیلی وقت بود اینجا خالی بود. خبر خاصی نیس، صرفا دلم تنگ شده بود و دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و چیزی نفرستم P:
حرف خاصی ندارم، اومدم بدونم زندگی واست چجوري میگذره، قرنطینه رو چجوري میگذرونی، حالت خوبه؟ :)
ادامه مطلب
یه وقتی آدم از بس بلند و روزانه ننوشته دیگه یادش میره روزانه نوشتن چجوري بوده . پیش خودش فکر میکنه میبینه عه من اصلا یادم نمیاد قبلا چی ها مینوشتم ، یادم نمیاد قبلا چجوري بودم و .اتفاق های جدیدی نیوفتاده ، کار جدیدی یاد نگرفتم ، حال هم ندارم دارم سعی میکنم بیشتر بنویسم بلکه این طلسم بشکنه
دوستام میخوان برن بیرون ولی جدا حوصلشونو ندارم
خدایی هیچ جذابیتی برام ندارن.همیشه که میبینمشون.اون چیزاییم اونا دوست دارن من خوشم نمیاد
میخوام بپیچونم ولی نمیدونم چجوري(اخه چند هفته پیشم رفتن ولی باز پیچوندم من)
دلم میخواد تو اتاق خودم باشم حتی اگه هیچکاری نکنم
دانلود اهنگ چجوري از تو دست بکشم بدون تو نفس بکشم
دانلود آهنگ امام رضا از حامد زمانی - رسانه نوا چجوري از تو دست بکشم بدون تو نفس بکشم تویی که تنها آقا دل سوز منی آرزومه دوباره بیام تو حرمت بدم یه سلام بهونه ی اشکای هر روز منی بی تو می میرم آقام یه فقیرم .
دانلود آهنگ کبوترم هوایی شد + متن + MP3 - آپ موزیک ♬♫پنجره فولاد تو دوای هر چی درده♬♫ کسی ندیدم اینجا که نا امید برگرده ♬♫چجوري از تو دست بکشم بدون تو نفس بکشم♬♫ تویی که تنها آقا دل سوز منی آ
* بعد از کلی درد کشیدن می‌تونم بگم که خوب شدنه حالمو فقط در تموم شدن این رابطه می‌بینیم!
* به جرعت می‌تونم بگم که پشیمونم ازینکه برگشتنش رو قبول کردم!
* قرار بود با برگشتنش حال اونو خوب کنیم قرار نبود همه چی بدتر بشه
* البته شاید هم اون بین تمام درگیریهاش، که من هنوزم نمی‌دونم دقیقا چی هستن، این بدتر شدن رو حس نمی‌کنه و من واقعا نمی‌دونم اینو چجوري بهش بفهمونم⁦‍♀️⁩
* و خیلی چیزای دیگه که تو مغزم گره خوردنو نمی‌دونم چجوري از هم بازشون ک
* بعد از کلی درد کشیدن می‌تونم بگم که خوب شدنه حالمو فقط در تموم شدن این رابطه می‌بینیم!
* به جرعت می‌تونم بگم که پشیمونم ازینکه برگشتنش رو قبول کردم!
* قرار بود با برگشتنش حال اونو خوب کنیم قرار نبود همه چی بدتر بشه
* البته شاید هم اون بین تمام درگیریهاش، که من هنوزم نمی‌دونم دقیقا چی هستن، این بدتر شدن رو حس نمی‌کنه و من واقعا نمی‌دونم اینو چجوري بهش بفهمونم⁦‍♀️⁩
* و خیلی چیزای دیگه که تو مغزم گره خوردنو نمی‌دونم چجوري از هم بازشون ک
مرهم زخمای دلم بود. وقتی فکر میکردم هیچ موضوع خوشحال کننده ای تو دنیا وجود نداره خنده اونم در حد قهقهه به لبام میاورد، وقتی به این باور میرسیدم که بی عرضه و دست و پا چلفتی ام خلافشو بهم ثابت میکرد
تجربه تیچینگ رو میگم! معلم بودن و با بچه ها و نوجوون ها (و اخیرا بزرگسالا) اتفاق فوق العاده ای تو زندگیم بود که همیشه شکرگذارشم.
الان تو اولای راه زندگی ام اما تصمیم جدیم اینه که تو هر سن و سِمَت و مکان و شرایطی همچنان همون میس تیچر کول و باحالی که حر
امشبم مثل هرشب دوباره برات گریه کردمگریه کردمگریه کردم که شاید بدونی بگی برمیگردمامشبم زل زدم مثل هرشب به عکست رو دیوارگریه کردمگریه کردم که شاید بگیری تو دستای سردمکجایی بیا خیلی تنهامکجایی که تاریکه دنیامبرات می نویسم یه نامهکجایی که غم تو چشامهکجایی که من بی قرارمکجایی که طاقت ندارمکجایی بیا بسه دوریچجوري تونستی چجوريامشبم مثل هرشب یه نامه برات می نویسممی نویسممی نویسم میخوام خون بشه چشم خیسمامشبم پر شده کاغذ از اسمت از اشک چشمممی ن
بلاخره  یروزی ازین قفس ازاد میشم 
بلاخره یه نفس راحت میشه بکشم میون این همه تلخی و سختی ها 
یروزی منم ازاد میشم یروزی منم ازاد میشم 
دلم تخت خوابم رو میخواد 
بوی غذای خانگی مادرم 
ارامش و ازادی 
یک نفس راحت 
یک چای گرم صبحانه با خانواده
خدایا خستم خدایاااااااا
اگه زحمتام جواب نده چیکار کنم 
چجوري با خودم کنار بیام خدایا 
چجوري ادامه بدم؟ 
بلاخره  یروزی ازین قفس ازاد میشم 
بلاخره یه نفس راحت میشه بکشم میون این همه تلخی و سختی ها 
یروزی منم ازاد میشم یروزی منم ازاد میشم 
دلم تخت خوابم رو میخواد 
بوی غذای خانگی مادرم 
ارامش و ازادی 
یک نفس راحت 
یک چای گرم صبحانه با خانواده
خدایا خستم خدایاااااااا
اگه ضحمتام جواب نده چیکار کنم 
چجوري با خودم کنار بیام خدایا 
چجوري ادامه بدم؟ 
  حس خوبی بهم دست داده.در دقایق اولیه
سال 98 هر اتفاقی که بگی افتاد.سر هرچی دعوا   
 می کنیم،بعد آشتی می کنیم.خیلی
ما جالب هستیم.حالا خوب شد تو مهمونی های عید دعوا نشد.ولی این عید رو خوب ارزیابی
می کنم،چون همه کار رو انجام دادم از جمله شیطونی ها. خیلی حال می ده.ولی اگه بهم بگن 98 اولش و آخر 97 چجوري
بود می گم:بره دیگه برنگرده.چون واقعاً حوصله من سر رفته و خیلی بی کارم.در مورد عیدی ها حرف نمی زنم،چون ممکن
هستش یه کسی دلش بخواد انقد داشته باشه. یه
جزء اون دسته آدم‌هایی بودم و شاید هنوز هم هستم که یه پایان تلخ رو به تلخی بی‌پایان ترجیح می‌دادم. برعکس اطرافیانی که انگار طاقتش رو نداشتند. یک ترسی همیشه زیر پوست‌هامون بود. وقتی موضوعی در اختیار من نبود، من هم محکوم به تحمل تلخی بی‌پایان می‌شدم و کم‌کم ترس زیر پوست من هم می‌رفت. محتاط می‌شدم و دلسوز. اما امروز فکر می‌کردم به پایان‌های تلخ. دیدم پایان تلخ هم می‌تونه بعد از خودش یه تلخی بی‌پایان به بار بیاره. صرفا تموم نمی‌شه که بره. ا
     
    
یکی از دوستان تعریف میکرد که با یه بنده خدایی برای آشنایی رفتیم کافی شاپ.
میگفت اون سفارش رو که از منو داد منم گفتم منم همونو میخوام و دو تا سفارش دادیم.
وقتی سفارشمونو آووردن ، با خودم گفتم اینو چجوري باید بخوریم؟؟؟
میگه وقتی طرف شروع کرد به خوردن به هوای زنگ خوردن گوشیم پا شدم رفتم بیرون که بفهمم چجوري باید خورد :| :))
انصافا منوی بعضی از فست فودا و کافی شاپا رو باید یکیو بذارن برای آدم بخونه چند بار :))
    
    
    
دوستان، پیرهنِ مشکی با آستین‌های ساتن که طرح گل رز طلایی داره مناسبِ دانشگاه نیست. ستادِ امر به معروف و نهی از منکر. (واحد پردیس برادران)
انصافا با اون پیرهن چجوري می‌خوای معادله صفحه مماس بر رویه رو به دست بیاری؟ چجوري سیالات پاس می‌کنی با اون؟ چجوري وقتی روزی رو به یاد داری که چنین چیزی پوشیدی می‌تونی به ذهنت متبادر کنی که دینامیک ماشین پاس میشی؟ جواب بده برادر. چجوري با لباس شبِ دامادی اومدی دانشگاه و همزمان این انتظارات رو از خودت داری
هیچ تلخی ای رو نمیشه با شیرینی از بین برد!
حالا تو یه کیلو تو قهوت شکر بریزهیچی عوض نمیشه
فقط مزش بدتر میشه
شیرینیش هم دلتو میزنه
اما تلخیش میمونه هنوز تو گلوت.
حس خوبی ندارم
کاش جرات و جسارت داشتم
یه ادم منفعل ب چ دردی میخوره

از هرچی ک اتفاق افتاده منزجرم
کاش من این نبودم
از من متنفرم
مسلما تو بیشتر از من
چجوري میبینی و هیچ کاری نمیکنی؟
چجوري تحملم میکنی؟
این من دوست داشتنی نیس
دلم پرواز میخواد
و یک لحظه دیوونگی
خاطره به نقل از خانم محدثه علیرضایی:
چند روز قبل از سفرش بهم اصرار کرد که بریم گار شهدابرام خیلی عجیب بود. می‌گفت میخوام برم از شهدا یه چیزی بخوام و.تو گار شهدا ازم یه سوال عجیب پرسید:
محدثه چجوري آدم میتونه به خلوص نیت برسه؟
چجوري میشه برا خدا خالص شد؟؟
جوابی نداشتم گفتم مطهره واقعا نمیدونم
گفت آمدم اینجا ک از شهدا همینو بپرسمازشون بخوام ک کمکم کنن برای خدا خالص باشم.
به گفته ی جدید جرمی در فصل چهار ، شاید هاکماث به مدت کمی حضور داشته باشد و بعضی اتفاقاتی می افتد که 
 
هاک ماث اینده لایلا خواهد بود ، و چند تا کوامي جدید که در فصل های قبل حضور نداشته بودند حضور خواهند داشت، 
 
 شاید شاهد مکان های جدید ی به نام کاخ توکیو و جزیره ی قو خواهیم بود ، به احتمال زیاد استاد قبلی معجزه  گر ها بر
 
می گرددو می گوید یک دختر نمی تواند صاحب معجزه گر ها باشد ، به احتمال زیاد لیدی باگ و کت نوار قدرت های 
 
جدیدی را پیدا می کنن
به نام خدا

کمیک شماره دو لیدی باگ با ترجمه فارسی ((شماره یک رو از اینجا دانلود کنید)) خدمت شما می شود تیم ترجمه ما یک ترجمه روان و دقیق از این کمیک را ارائه کرده.
در ضمن خواندن این کمیک بسیار ضروری است زیرا طریقه به وجود آمدن کوامي ها در کمیک توضیح داده شده
ادامه مطلب
نشستم آناتومی سروگردن میخونم از عصری. مغزم. مغزم. مغزم! چقدر حفره و شکاف و سوراخ داره خدایا!:( عملا دیگه نمیکشم بیشتر پیش برم:( امیدوارم اینا رو استاد تصمیم داشته باشه درس بده! جلسه اول که اومد فقط همون اسامس استخونای اصلی رو گفت رفت:/ من نمیدونم یک و نیم ساعت کلاس چجوري فقط به چار تا استخون گذشت؟:/
 
قارچ چجوري با رعد و برق درمیاد؟؟
مثل ذرته که با حرارت سریع پف میکنه میشه پف فیل!!
 
ویروس چجوري سالها بی فعالیت میمونه ولی بره داخل بدنی فعال میشه ,چطور ممکنه؟؟
عین دانه، بذر میمونه سالها غیرفعال ولی زنده س بره تو آب یا خاک فعال میشه و جوانه میزنه!!!
 
چجوري بازدیدمو افزایش بدم و توی جستجو بیام اول گوگل؟؟
توی کلمات کلیدی،  علاوه بر کلماتی که مردم عموما حتی محاوره ای»»جستجو میکنند جملات و سوالات مرتبط با متنت»» رو کامل با انواعش بنویس و
نمیدونم چرا دستم به کار نمیره. یه خورده خیلی خستم. نمیتونم تمرکز کنم برای خوندن کتاب. اتفاقا به جای باحالش هم رسیده ولی خب حوصله ام نمیاد نه فقط کتاب کارای دیگه هم. وقتی وقفه هم میفته سخت میشه. ولی میدونم واسه خستگیه. 
گوشم میدونی از صبح آتی و اوتیو گذاشتم و در نیاوردم. وقتی در میارم اختلاف شنوایی اینقدر زیاده که میترسم از در آوردنش. اگه یروز با سمعک باز اینجوری بشه چی؟؟؟ چیکار باید بکنم. چجوري با ادما برخورد کنم چجوري ارتباط برقرار کنم. چقدر م
به نام خدا

کمیک شماره دو لیدی باگ با ترجمه فارسی ((شماره یک رو از اینجا دانلود کنید)) خدمت شما می شود تیم ترجمه ما یک ترجمه روان و دقیق از این کمیک را ارائه کرده.
در ضمن خواندن این کمیک بسیار ضروری است زیرا طریقه به وجود آمدن کوامي ها در کمیک توضیح داده شده
ادامه مطلب
تصمیم داشتم اگه نمره ام خوب شد تا اول مهر فقط تفریح کنم و یه کار خیلی خفیف.و اگه بد شد برم دنبال کار تو بهداشت برای صبحا و عصرا هم کار کنم و دیگه هم بمیرم درس نخونم.حالا باید یه چند روزی با این درد سنگین کنار بیام .و حالا هی فکر میکنم باید دوباره درس بخونم و رفیق میگفت اصلا به فکر درس دیگه نباش و بیخیالش شو.
حالا من موندم چجوري برم سرکار دوباره.چجوري خودمو ریکاوری کنم و چجوري تصمیم بگیرم برای اینده.شما بودین چکار میکردین؟
الان نه دلم میخوا
موارد استفاده از سیم تیغ دار                
این نوع سیم تیغ دار ها از پرکاربردترین سیم تیغ دارهای حلقوی می باشند که بیشتر برای حصار کشی های امنیتی مورد استفاده قرار می گیرند. این نوع سیم تیغ دارها از رشته سیم های گالوانیزه تشکیل شده که توسط تیغه هایی به شکل تبر هستند.قطر این سیم تیغ دارها 60 الی 90 سانتی متر می باشد .60 سانتیمتر، به مقدار 9 تا 13 متر از سیم را  به صورت استاندار پوشش می دهد و قطر 90 سانتیمتر، از 13 تا 17 متر از سیم را به طور استاندارد پو

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها