نتایج جستجو برای عبارت :

وا یارت بگردی

دانلود آهنگ لری کوگ مل زرینم حسین صفامنش

اهنگ کوک مل زرین صفامنش

اهنگ لری کوگ مل زرین
دانلود اهنگ کوک مل زرینم صفامنش

دانلود اهنگ ولا دوست دیرم کوگ مل زرینم
دانلود آهنگ لری وا يارت بگردي حسین صفامنش

صفامنش لری صوتی
دانلود اهنگ لری بهار عمرم سوزه نازارم
❤☁
کاش امسال هیچ چیزش از بهارش پیدا نباشد!
#علی_قاضی_نظام
پی نوشت: تو زندگی لحظه هایی پیش میاد که با خودت میگی اوضاع اون طوری ها هم که به نظر میاد بد نیست، زندگی کردن سخت نیست و میشه با همه ی این سختی ها کنار اومد. برای لحظاتی امیدواری. به این دلگرم میشی که اوضاع همان طوری که تصور می کنی پیش میره و اگه این طور باشه جای هیچ نگرانی نیست. اما در عین حال چند لحظه نگذشته یه حسی بهت میگه نمیشه. میگه نباید خودت رو گول بزنی. با خودت میگی معلومه که نمیشه. اح
امروزه میخوای دنبال هرچیزی بگردي مثل این میمونه که بری میدون انقلاب!
دنبال کتابی بگردي که فقط یه نسخه فقطم یک کتابفروشی اون کتابو داره!موسیقی هم همینه خوبش خیلی کم پیدا میشه؛ قطعا سلیقه دخیله ولی خوب ممکنه سلیقۀ یکی بهش آسیب بزنه!و
اما بعد، این که موسیقی هایی که اتفاقی جلوی پای من می افتادند و من اون
ها رو از روی زمین برمی‌داشتم ببینم چیه! موسیقی های خوبی از آب در اومدند و
جالب اینکه با اینکه قبلا اصلا موسیقی گوش نمی دادم و روی آوردم به موس
همیشه، سعی کن دستت محکم تو دست خدا باشه، و هیچی غیر از خدا نبینی یه روزی ام که چشات نتونست ببینه خدا رو! اون موقع فقط و فقط بگردي که خدا رو پیدا کنی، که غیر از خدا چشمت، نبینه
 
دنیا رو زینت دادن برای ما
حواسمون باشه، نفروشیم آخرتمون رو
هیچی برای حال خوبم بعد از یه شکست تقریبا مهلک مثل رفتن به کلاس داستان نویسی و از اونور با بچه ها زدن تو دل کوچه و خیابون حال نمیده .گور پدر کلاسای دانشگاه فاطی جون!
مثل اینه که بگردي و بگردي .چشم بچرخونی تا دنیا بزرگتر از چیزی تو نظرته برات جلوه کنه.
امروز استاد تو کلاس تمرین داد جنگ درونی و ذهنی با یه شخصیت کلاسیک و یه شخصیت مدرن رو ترسیم کنین.و یکی باید خودکارو از تو دستم میکشید بیرون چون همون لحظه هزار تا شخصیت حتی پست مدرن تو ذهنم داشتن
خواستم باران شوم تا سیل را یاری کنم
انزوای بغض هایم را پرستاری کنم
بی تو لاهیجانِ من مثل کویر لوت شد
گریه کردم شهرِ سبزم را نگه داری کنم
باغ ملی تا شقایق، از گلستان تا خزر
گریه کردم هر خیابان را، نشد کاری کنم
خاطراتت مانده در هر جای ذهنم؛ ناگزیر
باید از یادآوری اش سخت خودداری کنم
گفته بودی دوستم داری ولی امروز.نه!
شرم دارم تا به تو ابراز بیزاری کنم
گفتنم انگار يارت در کنار دیگری است
در سکوتم گریه کردم آبروداری کنم
بعدِ گریه نیمه شب باید کمی ه
قبل از اینکه خودم وارد رابطه عاطفی بشم تصوری که از وابسته شدن داشتم کاملا متفاوت بود. و در واقع اینطور بود که فکر میکردم فقط مواقعی که رابطه به مشکل میخوره و جدایی پیش میاد، درد وابستگی ظاهر میشه.اما بعدا نظرم عوض شد و چیزی که تجربه کردم میگه وابستگی یعنی حال و احوال يارت تاثیر مستقیم داره بر روی تو یعنی اگر او شاد باشه توام دلت شاده و اگر غمگین باشه غمگین.و اینگونه بود که چهره ی منفی وابستگی برای من، به همزمان مثبت و منفی تغییر پیدا کرد.
(وقتی چترت خداست)بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد         (وقتی دلت با خداست)بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند         (وقتی توکلت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند        (وقتی امیدت با خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند       (وقتی يارت خداست)بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند       (همیشه با خدا بمان )چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنیاستچتر خدا بالای سر زندگیتون دوستان مهربانم
ممنون که مطالب رو دنبال میکنید و نظ
اینکه اول شغل و درآمد داشته باشی بعد واسه علاقه مندی هات خرج کنی قشنگه؛ نه اینکه اول علاقه مندی هاتو واردش شده باشی بعد دنبال شغل بگردي اینجوری سخته چون میدونی چی خوشحالت میکنه و اون رو توی شغل پیدا نمیکنی و سرخورده میشی و از اینجا مونده از اونجا رونده.
در ما خونی ریخته شده که بویش دست بر گلوگاه تهوع انداخته و می فشارد و می فشارد و ما بغض می کنیم. چیزی عجیب که نمی دانم تا به حال چیزی نامیده اندش یا نه. چیزی وحشی و رام نشدنی که می بایست شکسته شود. ما چیزی را جایی گذاشته ایم و هیچ گاه به خاطر نیاورده ایم چه را و کجا!
گویی فرزندی که هیچگاه زاده نشده را در جایی که هیچگاه نرفته ای گم کرده باشی و بخواهی پی اش بگردي. همینقدر تنها و غریب.
گویی کوچه به کوچه ی آسمان را پی چیزی بگردي که خدا می نامندش و کوه ها ر
خدا یک نقطه داردبهروز باغبان

شنیده ام به غزل حال تازه ای دادیبه شاعران غزل گو اجازه ای دادیرسیده ای تو به يارت اگر غلط نکنمتو رفته ای به ديارت اگر غلط نکنمتو رفته ای و به یادت همیشه می بارمبه روی دفتر شعرم که دوستت دارماصول فلسفه های تز اساطیریعزیز سر به هوای رجال کشمیریخدا مجال رسیدن نمی دهد ما رادوباره فرصت دیدن نمی دهد ما راهمیشه نام تو را با غرور می بوسمتو را همیشه من از راه دور می بوسماگر چه بی تو من از داغ عشق لبریزمدلم نیامد از این عا
دانلود آهنگ جدید ناصر زینعلی نفس
همین حالا دانلود کنید و لذت ببرید از ♫ اهنگ من دیوونه هوادارت میشم يارت میشم به نام نفس با صدای ناصر زینعلی به همراه تکست و بهترین کیفیت ♫
شعر و ملودی : نیما معین | تنظیم قطعه : حامد برادران
Download New Music BY : Naser Zeynali | Nafas With Text And 2 Quality 320 And 128
 متن آهنگ نفس ناصر زینعلی
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
منه دیوونه هوادارت میشم؛ يارت میشم
تو فقط آروم بگیر، خودم پرستارت میشم!
آره من روراست هستم؛ بی تو نمیتونم
گفتم که دیوونم!
کادو
بسم الله الرحمن الرحیماللهم عجل لولیک الفرجزمین بازی خدا پیچیده تر از اونیه که ما فکر می کنیم اینطوری نیست که اگر نخواستی برای خدا بازی کنی رها بشی تا تو زمین هرز بگردي، خدا یه شیطون برات ردیف می کنه که مدیریتت کنه بازی رو به هم نزنی. اگر نخواستی جزو کلاه سفیدهای عالم باشی مجبوری سیاه بازی کنی.  أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطینَ عَلَى الْکافِرینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (مریم  83)#سیاه_بازی_نکنیم#کلاه_سفید_باشیم#قرآن_کتابی_برای_فهمید
هوالمحبوب
 
حالا که توی این گرمای کلافه‌کننده، نشسته‌ام پشت میز کارم و مادام بوواری از لای دست‌هایم سُر می‌خورد و در انتظار خیانت اِما چشم‌هایم روی هم می‌رود، حالا که چشمم به آخرین پیامک آن دوست نامهربان است و مرددم بین جواب دادن و ندادن، دقیقا در همین لحظۀ باشکوه، جای تو خالیست!
حالا که سینی به دست جلوی  چشم‌های سیاه و قهوه‌ای و سبز و آبی خم و راست می‌شوم و دریای مواج هیچ چشمی غرقم نمی‌کند، جای تو خالیست.
حالا که عطر هیچ کس مستم نمی‌ک
_♡تولد مامان خانوم:
مامان جانِ من ؛ واژه ی "فرشته" با ♡تو♡ معنی پیدا میکند.
وقتی"فرشته ای مادر هم باشد" ، تمام زبان های دنیا را هم که بگردي ،
برای اندکی توصیف از این "آیه ی خدا" ،
 کلمه ای پیدا نمیشود که نمیشود که نمیشود.
حروف الفبا به هر طریقی کنار هم بنشینند و هر تعدادی هم که باشند ،
ناتوانند از به دوش کشیدن بار اندکی از توصیف هم نه! بلکه کمی "شرح" 
ازاین نشانه ی خلقت.
ادامه مطلب
 
این جمله رو همه مون بارها و بارها شنیدیم و قبولش هم داریم.
 
مهمترین قدم و اولین قدم برای انجام دادنِ هر کاری قدم اول و برداشتن است.
 
روابط هم اولین قدم برای وارد شدن به مسیرِ موفقیت هست.
 
وقتی روابطت رو با افرادی که پیش از این باهاشون وقتت رو سپری میکردی قطع میکنی و توجه و تمرکزت رو معطوفِ هدف و خواسته هات میکنی.جهان افرادی رو وارد زندگیت میکنه که با اهدافِ تو هم راستا هستن.
 
 
ادامه مطلب
سعی میکنم همه وسایلم رو ایرانی بگیرماز لباس بگیر تا چیزای دیگع
هرچند برخی جنسهای خوب ایرونی واقعا از ترکی و چینی و گاه اروپایش گرونتره
بخصوص صنایع دستیش.هر جای دنیا رو بگردي این همه رنگ و سلیقه و ذوق و رو یکجا‌نمی تونی پیدا کنی
از قالی دست بافش بگیر.تا میناکاریش که با روح و روانت حرف میزنه.
کاش برخی هموطنان اینقدر خودباخته نبودن 
وایسید وایسید وایسید.
امروز برای اولین باااااااااااااااار در تاریخ تحصیلم.سر امتحان آیین دادرسی مدنی که همه به آدم میشناسنش،یه جوووری بلد نبودم سوالا رو که گریه ام گرفته بود.از جلسه اومدم بیرون دیدم یکی میگه حکم حضوری بود یکی میگفت غیابی بود .یکی میگفت تجدید نطر نمیشد .یکی میگفت میشد.یکی گفت کدوم سوااال؟؟؟خلاصه بل بشوووویییییییی بود.
از قضیه کتابم بگم اینکه چون ۴ بار به پسر عمه و عمه محترم گفته بودم ندارم کتابو .دست به دامن که نه.
شعر محرم برای کودکان
دویدم و دویدم  به کربلا رسیدم
کنار نهر آبی لب های تشنه دیدم
یه باغبون خسته با یک دل شکسته
کنار باغ تشنه زانو زده نشسته
کوچولوی شش ماهه که پاک و بی گناهه
اگه طاقت بیاره عمو جونش تو راهه
آهای! آهای ستاره! یه دختر سه ساله
خواب باباش و دیده اشک می ریزه می ناله
امام مظلوم من! کاشکی کنارت بودم
وقتی تو تنها بودی رفیق و يارت بودم
                                                                                     
زیاد سخت گرفته ایم!
زندگی چیزی به جز گرفتن یک  استکان چای لب سوز از دستان مادر بود؟! که بنوشی و نفس آرامی بکشی و غرق شوی میان گل های سرخ پیرهنش؟؟!!
یا کنار پنجره ی چوبی بنشینی و انتظار بکشی برای آمدن بابا؟! برای شنیدن صدای امن پاهایش؟! که به دستان مردانه اش خیره شوی و دنبال دلخوشی های کوچکی برای ذوق کردن و بالا و پایین پریدن بگردي؟!
 
زندگی مگر چیزی به جز تماشای گلدان های سفا
سیمین بهبهانی:
 
 یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم 
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم 
از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین 
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم 
در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری 
از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم 
بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم 
چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم 
گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود 
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم 
هر شامگه در خانه ای ، چابکتر
 
یادم نیست دقیقا بیتش چی بود یا از کی بود ولی خوب یادمه زنگ ادبیات بود همون موقعی که معلممون اومد بیت رو معنی کنه و آخرش گفت کلا دو سری ادم خیلی نادونن!گروه اول اونایی ان که همه چیو سخت میگیرن.!یهو یاد مامانم افتادمخندم گرفت.ولی الان ک چند روز گذشته وقتی به حرفش فکر میکنم میفهمم این منم ک نادونم!!!#لطفا_نادان_نباشیم[:
 
+دارم سعی میکنم سخت نگیرم.دارم سعی میکنم به خودم بفهمونم آدم گاهی وقتا تا ی غلطایی رو نکرده باشه نمیتونه قدمای بعدی رو برد
توی بازی Get aCC_e55 باید توی اتاق های مختلف بگردي و وسایلی و پیدا کنی و معماها رو حل کنی و در و به سمت اتاق های دیگه و حل معماهای قبلی یا بعدی باز کنی . اگه حوصله سر و کله زدن با معما و گشتن های طولانی توی نقاط مختلف بازی و دارید پس همین حالا بازی اندروید Get aCC_e55 و نصب کنید .
ادامه مطلب
وقت دل باختن، تمام دلت، یعنی امیدهایی که به يارت بستی و آرزوهایی که بافتی و احساساتت و .، تقدیمش میکنی. 
اگر بخت یار نباشه یا اگر یار، یار نباشه، این سرزمین خرم، به خاکستر بدل میشه. 
وقتی آتشش خاموش بشه، چیزی باقی نمیمونه جز خاطره ای که دیگه شاید نتونه بسوزونه هر چند همین خاطره دوردست هم دلت رو خواهد برد هم آه از نهادت برخواهد خواست، اما سوختن به پایان رسیده.
البته که بلاهت محضه توی این سوختن بخواهی آتش عشق تازه ای رو توی دلت احساس کنی و مهار
شب بود.حداقل به قدری که چراغ ها را روشن کنند.من در شهر خودم نبودم.حس عجیبی بود.تنها روی سنگ‌ها،کنار شورابیل نشسته بودم.به آدم هایی فکر می‌کردم که قبل از من آن‌جا نشسته بودند و فکر می‌کردند.یا افکاری که از ذهن‌شان می‌گذشت.به همه چیز فکر می‌کردم.به هیچ چیز.فکر کردم که فکر ها کجا می‌روند؟یعنی می‌شود شورابیل را که بگردي،کلی فکر درش پیدا کنی؟افکار فلانی و فلانی و فلانی.یا من که از این‌جا بروم،فکر هایم می‌مانند توی آب؟گم می‌شوند؟نکند سردشا
رسیده بودم به دیدگاه رفتار گرایان که دیگه بریدم از درس خوندن و مخم پوکید و گفتم بسه دیگه نمیفهمم چی به چیه فقط دارم زیر لب زمزمه اش میکنم.دست کشیدم تا یکم خستگی در کنم راستش یکم که نه دست کشیدم که دیگه کلا درس نخونم.دلم خواست بهش پیام بدم و بگم خستم.
_اون بگه چه عجب یادی از ما کردی؟
+من همیشه به یادت بودم تو نخواستی باشم.
_من اگر نخواستم معنیش نخواستن نبود که داشتم ناز میکردم دلم میخواست تو بازم بگردي
تو همین فکرا بودم که یادم اومد این جمله ها هم
 
یه کلاس جاوا می سازی و extends fragment 
فرگمنت ینی هر تیکه از صفحه رو بدیم دست یه کسی هندل کنه (تو یه اکتیویتی)
 
می خوای یه فایلی باز کنی نخوای بری تو منوها بگردي: کامند شیفت N می زنی اسمشو می نویسی اگه هم نه باید بری تو میان برات نگاه کنی ببینی برا تو چیه 
 
اینفلیتر میاد یه view می کشه و return می کنه 
 
این اکتیویتی میزبانه فرگمنتا میرن توش قرار می گیرن 
این چیزی که تو layout این فرگمنتا توش قرار می گیرن Frame layout هست 
 
 
onview created توی فرگمنت
مثل همون oncreate توی
کم کم مغازه ها فروشگاه های فیزیکی جاشونو میدن به فروشگاه های مجازی .به نظر شما دلیلش چیه ؟؟؟؟
چنتا دلیل داره اولا اینکه شما تو خونه میشینی و با یک گوشی یا کامپیوتر هر محصولیو که نیاز داشتی سفارش میدی مستقیم میارن در خونت !!و دیگه نیازی نیست کلی راه بری به جاهای مختلف تا دنبال رفع نیاز هات بگردي !!
ادامه مطلب
بعضی از آدمها مثل یک آپارتمانند. مبله شیک راحت! اما دو روز که توش زندگی میکنی، دلت تا سرحد مرگ میگیره!بعضی آدمها مثل یه قلعه هستن! خودت را میکُشی تا بری داخلش! بعد میبینی اون تو هیچی نیست. جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته!اما.بعضیها مثل باغند! میری تو، قدم میزنی، نگاه میکنی، عطرش رو بو میکشی، رنگها رو تماشا میکنی. میری و میری، آخری هم در کار نیست. به دیوار که رسیدی بن بست نیست، میتونی دور باغ بگردي! چه آرامشی داره همنفس بودن با کسی که عمق سین
حتی اگر چنان بخت يارت باشد که پاسخ منفی معشوق، اودیسه‌ی عاشقانه‌ات را همان وقت به پایان نرساند، در اوج شادمانی ناشی از نزدیکی، با هراس دشوار دیگری روبرویی : آیا همان اندازه که من دوستت دارم، دوستم می‌داری؟ ترس پشت این سوال امنیت را نشانه رفته است. آیا من می‌توانم با تو امن باشم؟ می‌خواهم که مرا با تمام دلت دوست بداری و برایت مهم باشم. ازینرو ناگهان چیزهای کوچک اهمیتی مضاعف می‌یابند : روز تولد مرا به یاد داشته‌ای؟ نوشته‌هایم را این‌سو و
دلبر باید دلبری کردن بلد باشه.
وقتی صداش بزنی طوری بگه جانِ دلم که غنج بره ته دلت براش.
دلبر باید دلبری کردن بلد باشه؛ که وقتی بهش میگی حالم خوب نیست برگرده بهت بگه چرا دورت بگردم.
بعد یهو عصبانی شی بگی لازم نکرده تو دورم بگردي، بشین سرجات که خودم میخوام دورت بگردم، انقدر دورت بگردم تا یهو به خود بیای و ببینی پیله شدم برات. نکنه یهو پروانه شی یادت بره پیله تو؟ یادت نره دورت بگردم.
برو واسه هر شمعی میخوای دلبری کن. ولی یادت نره پیله ای که هنوز
دلبر باید دلبری کردن بلد باشه.
وقتی صداش بزنی طوری بگه جانِ دلم که غنج بره ته دلت براش.
دلبر باید دلبری کردن بلد باشه؛ که وقتی بهش میگی حالم خوب نیست برگرده بهت بگه چرا دورت بگردم.
بعد یهو عصبانی شی بگی لازم نکرده تو دورم بگردي، بشین سرجات که خودم میخوام دورت بگردم، انقدر دورت بگردم تا یهو به خود بیای و ببینی پیله شدم برات. نکنه یهو پروانه شی یادت بره پیله تو؟ یادت نره دورت بگردم.
برو واسه هر شمعی میخوای دلبری کن. ولی یادت نره پیله ای که هنوز
یک روز
میبینم بگردي سخت دنبالم
این ها همه بازیِ تقدیر است.
میفهمی؟
روزی که برگردی،
نه می‌گِریم نه میخندم.
روزی که برگردی دلم پیر است،
میفهمی؟
محمدحسین_سرخوش

گذشت زمان
بر آنها که منتظر می‌مانند بسیار کند، 
بر آنها که می‌هراسند بسیار تند، 
بر آنها که زانوی غم در بغل می‌گیرند بسیار طولانی، 
و بر آنها که به سرخوشی می‌گذرانند بسیار کوتاه است.
اما بر آنها که عشق می‌ورزند، زمان را آغاز و پایانی نیست…
ویلیام شکسپیر

یک مرد می تواند هی
فردا بناست روانه جنوب شوی
و من روانه یک کلنجار به بزرگی حال عجیب اکنونم .
این نیامدنم اختیار محض بود و پای هیچ جبری در کار نبود
وقتی راجع به اختیار خودم حرف میزنم یاد اون روز میفتم که بهم میگفتی امکان نداره کسی جلوت رو برای کاری بگیره و تو هر کاری بخوای میکنی!
شناخت داریم تا شناخت مگرنه !؟ این هم از این سری شناخت های درست و درمانت بود !
الان که دارم اعتراف میکنم یه جورایی درگیر یک جبر درونیم و برعکس مخالفتم با امدن پای هیچ اختیاری در کار نیست!
ن
عیدعرفه گلشن برشوردعاشد/راهی دل ماتا حرم کرببلاشد/رخسار ودلم جلوه معبودگرفته/این قلب زاو مملو ازنورولاشد/شرط است که با رمی بدان وصل بگردي/هرمحفل ازعشق علی غرق صفاشد/باآل نبی معرفت ونور بیاید/هرلطف که خواهی براسلام عطاشد/باعشق ولی روح دعا گشت اجابت/اعطابرهر درد نگر گنج دواشد/ازاشک روان شورگرفته دل مومن/مشمول عنایات خداوند ورضاشد/قرآن خدا پربوداز آیه رحمت/حاجات همه شیعه مولاکه رواشد/عیدعرفه یادکند مهدی موعود/تاروزفرج لطف برآن آل عباشد/
 
سالم زندگی کردن خیلی گرونه.هم گرون و هم سخت.در نظر بگیر به اندازه ی یه قوطی بزرگ روغن آفتابگردون بخوای از عصاری بگیری حدود 250 تومن میشه.بخوای قند و شکر مصرف نکنی باید کشمش و توت خشک و انجیر مصرف کنی که خشکبار گرونه.حالا گوشت و تخم مرغ و لبنیات تازه خریدن به نسبت آسونه و تفاوت قیمت چندانی نداره.سبزی جات هم تازگی گرون شده آدم نمیتونه راگو بپزه.این وسط اضافه کن که بخوای سبز خرید و زندگی کنی،سرگیجه میگیری.واسه خرید هرچیزی باید بگردي فله شو پیدا کن
بسم الله
صبح‌ها تقلا برای دانشگاه رفتن و حضوریِ مفید خوردن در کلاس‌‌های درس، عصرها کیو کیو بنگ بنگی هیجان‌انگیز. سیبل‌ها را یکی یکی سوراخ کنی و دقت کنی ببینی آیا توانستی هدف را ببینی یا حتی در ذهنت هم باید آرزوی تک‌تیرانداز شدن را دفن کنی. شب‌ها جزوه‌ها را باز کردن و حل تمرین‌های اصول رومه‌نگاری. در خبرگزاری‌ها بچرخی و به دنبال عناصر و ارز‌ش‌های خبری بگردي. بعد بیست الی سی دقیقه روی تردمیل بدوی و وزنه کار کنی و روی نفس‌گیری‌ات هم
.باسمه تعالی
چهل حدیث
پایداری
غزل ۶
مردم کوفه نمودند دعوت از خون خدا
لیک در وقت عمل ، تنها بماند مقتدا
می کند یزدان شرایط را چنان در زندگی
تا که گویی نیست فرد و حامی ما جز خدا
گر مصیبت یا غمی آید مشو افسرده حال
چونکه آن باشد تو را یک آزمون و اعتلا
سخت باشد در ره یزدان بمانی پایدار
بین قیام و دعوت یاران ، زمین کربلا
در وفا و عهد و پیمان با خدا اقدام کن
نقض عهد با ولایت، موجب رنج و بلا
پایداری و لجاجت در ره باطل خطاست
موجب انواع شر است و بگردي مبتلا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها