نتایج جستجو برای عبارت :

میخواهم یک دختر بامن محبت کند

سخنی باید گفت!
با لبانی خاموش و صدایی دلگیر
که چرا غصه چنان غرق دوچشمان تو شد؟!
سخنی باید گفت!
تو چه کردی که اگر قطره ز چشمت ریزد 
سیل آید زبر چشمانم 
غصه گردد آب و بغض گردد نانم
تو چه کردی بامن؟!

توچه کردی با من  که به نجوای تو معتاد شدم
من چه بودم؟ و چه شد تاکه گرفتار شدم؟
خسته ام 
عریان در جامه ی خواب
آسمانم غمگین
غصه باید خوردن 
زیر لب می پرسد، قلبک بی تابم:
تو چه کردی بامن؟
_ بهم زیاد محبت نکن.!
+چرا اینو میگی؟ چی شده؟
_هیچی نشده فقط بهم زیاد محبت نکن 
من زود عادت ميکنم و اگه یه روز حواست بهم نباشه و بهم محبت نکنی .اون وقته که من .!
+من نمیفهمم چی میگی
_اشکال نداره ولی بهم زیادی محبت نکن
+باش 
 
پ.ن:واسه نوشتن این متن دلیل دارم و واسم اتفاق افتاده 
بله محبت می کردم
ولی به چه کسانی؟
به کسانی که با من هم سلیقه باشند
در واقع اون هایی که من رو تایید کنند!
 
این محبت نیست
این کاسبی و خودستایی است
 
دلم می خواد روزی برسه که آدم ها رو بدون محاسبه بخوام
هنر اینه به کسی محبت کنی که اطمینان داری نمی تونه جبران کنه
 
محبّتِ همسرِ شما به
شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید محبّتش محفوظ
بماند، باید رفتار خودتان را محبّت برانگیز کنید. بایستی وفاداری کنید، امانت نشان
بدهید، صفا نشان بدهید. توقّعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید،
باید اظهار محبّت کنید، اینها محبّت ایجاد می‌کند.

محبّت ورزیدن، سرمایه‌ای است که در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هدیه می‌کند.
به يکدیگر محبّت پیدا می‌کنند. این را باید نگه داشت. |link|
الان دلتنگ خودم هستم خوب به من چه اون کسی رو که مورد پسندم هست رو تاب حال پیدا نکردم.من از اون تیپ ادم هایی نیستم که بخوام با یه موقشنگ دیزلی ونصفه ونیمه وداری پستی وبلندی مو وشلوار تنگ پوش واصلاح کرده با شمع ازدواج کنم من الان سر دوراهی ایستاده ام ایا کسی به تقدیر من دچار شده؟!!من دلم يک فنجان ارامش از جنس دوری از ادمهای دور ورم ميخواهم .وهمین ها باعث
ما یه بار دعوامون شد
یارو ، با موتور افتاد دنبالمون با دمپایی ابری
میزد  شیشه ماشینو بشه
پ ن ۱: بخند لطفا  
پ ن۲ :بابا ابجی نازی رو بوسید
و گفت دختر گل باباا
ژست حسودی گرفتم و گفتم
عه پس من چی نازی فقط دخترگلتهه
مامان گفت بی نام تو بزرگ شدی
هنوز انتظار داری بابات مث
بچه گی هات ببوسه تورو حسود خانمم
بعد ک اومدم تو اتاق مامان ب بابا گفت
باید ب هردوشون ب يک اندازه محبت کنیم
من حسودیم نشد اصلا
الان دارم با خودم فک ميکنم
چرا پدر و مادر ها فک ميکنن،ب
فایل محبت به خداوند در دسته بندی #کامپیوتر در سایت فایل مهم قرار گرفت .
--------------------محبت به خداوند
دانلود فایل محبت به خداوند
عنوان فایل : محبت به خداوند
دسته بندی : کامپیوتر
برچسب ها:
محبت به خداوندنام فایل : محبت به خداوند
فرمت : .doc
تعداد صفحه/اسلاید : 24
حجم : 73 کیلوبایت
محبت به خداوندمحبت یعنى دوست داشتن چیزى یا کسى دوستى با گرایش، کوشش و جذب شدن شناخته مىشود. حالت محبت هر گاه در انسانى پدید آید آن کس به محبوب خود مایل مىشود و براى رسیدن به محب
ای دختر خسته از آدمیان نمایش گر، ای دختر خسته از آمدن های زود رفتن. به من گوش کن. گوش کن به این پسر که در راهت می دود. می دانم هم جنس من بودند آنهای که از شانه های تا ابد گفتن اما باعث شدن که چشمایت به گریند بخاطر گوش های که فقط دروغ می شنیدند. ای دختر پر غرورِ مهربان، ای دختر تنهای عاشق. به من گوش کن. گوش کن به پسری که هم یار غم هایت گریه کرده. می دانم هم جنس من بودند آنهای که برایت می سرودند اما عشقشان به تو فقط در نوشته های مانده بود که حسی نداشتند.
ای همراه بی همراهان؟!
ای مونس بی همدمان؟
ای یار و دلسوز آنکس که دلسوزی ندارد
ای پناه هر طرد شده؟
ای راهنمایم در سرگردانیخدایا؟من جز تو چه کسی رادارم؟!
از تو ميخواهم بامن مداراکنی و بمن رحم کنی و به آنچه روزی ام نموده ای 
خشنود و قانع بداری آمین یا رب العالمین
محبت در لغت، به معنای دوست داشتن و علاقه مندی آمده است و در اصطلاح عرفان عملی، به سرور و لذتی که ناشی از جذب شدن به کمال و جمال حقیقی باشد، تعبیر شده است. این کشش درونی، قابل شدت و ضعف است که در مرتبه ضعیف، همان ارادت است. در مرتبه بعد، شوق خوانده و در مرتبه قوی تر به آن محبت گفته اند. اگر محبّت و علاقه مندی، به شدت برسد به آن، عشق گویند.
ادامه مطلب
محبت ها و ارادت ها و تحویل گرفتنهایی که به خاطر امنیت شغلی و منافع شخصی هست حالم رو بهم میزنه.
چطور بعضی دخترها و پسرهایی که به خاطر زیبایی شون یا موقعیت اجتماعی شون یا موقعیت اقتصادیشون یا هر چیزی که باید توی این دنیا گذاشت و رفت بهشون محبت ميکنن، اون محبت و توجه رو جدی میگیرن.
چطور بالا نمیارن؟!!!
حالم از بعضی از توجه ها بهم میخوره.
 
بزرگترین اشتباه عمرمو کردم.
یه کاری کردم که ۵۰ درصد امکان داره حق بامن باشه
و ۵۰ درصد امکان داره اشتباه کرده باشم
اگه اشتباه باشه که بزرگترین اشتباه عمرم میشه واگه 
حق بامن باشه هم باز من باختم.
در هر دو صورت بازنده ی این بازی منم
” دلیل_عشق.
روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟ پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!! پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما میتوانم ثابت کنم که دوستت دارم دختر گفت : اثبات؟!!!! نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد اما تو نمی توان
شناخت نشانه های علاقه مندی خیلی امر مهمی است. 
چون زمانی ممکنه شما از دختر یا پسری خوشتون بیاد اما نمیدونید ان شخص هم به شما علاقه دارد یا نه؟
قبل از هرچیزی باید به شناخت برسید؛ برای روشن کردن ماشین به بنزین نیازه و بعد استارت پس برای عشق ورزیدن شما احتیاج به جلب نظر و محبت و جلب محبت طرف مقابل نیاز دارید.
گاهی پیش اومده که شنیده باشید "طرف مهره مار " داره ، یا" دعای محبت خلقی" انگار داره" حتی گاهی برای خوده شماهم پیش اومده ک با يک نظر از کسی خوشت
از غم که بگذریم دیروز یه اتفاق خنده دار افتاد.
بین دانش آموزانم يک دخترکوچولو دارم که خیلی دوستم داره و دوستش دارم. اغلب کنارم هست و دیروز خیلی جدی داییش اومد ظاهرا درباره ی خواهرزاده ش با من حرف بزنه. بحث از وضعیت دانش آموز به سن و رشته تحصیلی من رسید. گویا دختر کوچولو در راستای اینکه میخواسته زمان بیشتری رو بامن بگذرونه تلاش کرده من در کسوت زن دایی ش کنارش باشم. داییش از من دو سال کوچيکتر بود. صحبت کردیم و به توافق رسیدیم زن دایی اون دخترکوچو
مامان میدونی تو لجباز ترین و خرف گوش نکن ترین دختر دنیا رو داری
اما همین دختر لجباز تنها جای امن دنیا براش همین آغوش توعه تنها جایی که بدون قضاوت اطرافیان با ارامش گریه ميکنه ، میخنده
مامان اما تو بهترینی همیشه بودی شاید خیلی لفظی بهم محبت نکنیم انا تو با رفتارات نشانم دادی چقدر عاشقمی
مامان خیییلییی دوست دادم❤
انسان به خاطر محبوبش کارهای خاص انجام می‌دهد. کارهایی که او دوست دارد و می‌پسندد.
محبت يک حس تنها نیست. محبت از جنس #اعتقاد است.
قیمت هر کس به این محبت‌های اوست!
چه چیزی را دوست داریم؟ قیمت ما چه قدر است؟
@nasretooba
[عکس 1101×1279]
Add a commentمشاهده مطلب در کانال
اگر زن احساس کرد شوهرش به او دروغ می‌گوید یا مرد احساس کرد که زنش به او
دروغ می‌گوید و هر کدام احساس کردند دیگری در اظهار محبّت صادق نیست، این
دیگر پایه‌های محبّت را سست خواهد نمود. اگر می‌خواهید محبّت باقی بماند،
اعتماد را حفظ کنید و اگر می‌خواهید زندگی پایدار بماند باید محبّت را
نگه‌دارید.
+ به نظر شما اعتماد چگونه می‌تواند در محبت تاثیر بگذارد؟
بازنشر:ای که از دستت میرسد. (مردم سیل‌زده)
" از راه های پایداری و عمیق شدن محبت این است که محبت، خودخواهانه نباشد
شاید جنبۀ شعاری داشته باشد. اما
اگر دو نفر، هر دو عاشق و دلدادۀ يک ذات با عظمت باشند، به نحوی که آن عظمت دلِ این دو را برده باشد و خودخواهی را از این دو گرفته باشد، در این صورت آن دو به همدیگر علاقه ای پایدار و ماندگار و عمیق پیدا خواهند کرد."

پ.ن: به روزگار که هیچش وفا میسر نیست
محبّتِ همسرِ شما به
شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید محبّتش محفوظ
بماند، باید رفتار خودتان را محبّت برانگیز کنید. بایستی وفاداری کنید، امانت نشان
بدهید، صفا نشان بدهید. توقّعات خود را خیلی بالا نبرید، باید همکاری کنید،
باید اظهار محبّت کنید، اینها محبّت ایجاد می‌کند.

محبّت ورزیدن، سرمایه‌ای است که در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هدیه می‌کند.
به يکدیگر محبّت پیدا می‌کنند. این را باید نگه داشت. |link|

یه اعتراف بکنم؟ من وقتی دانشج
عاشقانه هایم را سرود می کنم
انگاه که در میا نه شب ، باد
عطر گیسوانت را، سوغات می اورد
من با نی لبکی از جنس اشکهای پنهان
تاسحرگاه می نوازم ؛ آرام . . . آرام
واژه واژه شعرم از نم چشمت معطر است
واین سرخی هر سطر، خون دل سالهای انتظار
بامن بمان ای ستاره روشن شب تیره گی ام
بامن بمان ای حسرت فروع خورده عاشقی
بامن بما ن  تنها بهانه هستی ام
با. . من . . بمان
بسم الله.
یادمه نامزد بودیم که بزور نیومدم خونه تون و می موندم.
مامانم راضی نبود به اینکه با او خلوت کنم اما من بخاطر تو راضیش ميکردم
هیچوقت محبت خالصانه بهم نداشتی.
فقط روز اول عقد یه محبت واقعی ازت دیدم که اجازه گرفتی و سرمو بوسیدیاونم لابد مقدمه چینی بود
برای نزديک تر شدن.
بعدش دائم محبت ميکردی که به خواسته ت برسی، بعد رابطه ام که میرفتی رو تختت و من تنها بدون توجه تا صبح گریه می کردم.
از تنهایی.
بی توجهیت.
نامردیت.
و.
به ندرت ازت مح
یعنی کلِ امروزم با ویدئو کال گذشت :)) به خدا اگه میدونستم انقدر کاربردیُ با حالِ انقدر در برابرش مقاومت نميکردم D: اول که با همزاد ^^ بعدش هم با دختر عمهُ عمه :* بعدش هم با دافِ تهِ قاآنی O-o بعدش هم با دختر عمه *-* خلاصه که حسابی سرم شلوغ بود :| البته دختر عمهُ دختر داییُ دختر عمه هم جواب ندادن -_- به دختر خاله هم نمیدونم چرا زنگ نزدم :( فردا میرم تو کارِ چهارتاشون ;)
- ترس از تنها شدن، ترس از این که کسی آن ها را دوست نداشته باشد، ترس از این که ارزشمند نباشند، نادیده گرفته بشن و فراموش شوند. 
ما عشقمان را ارزانی می کنیم به این امید که به انتهای این ترس برسیم. اما اگر محبت تولید محبت متقابل نکند، به هراسمان اضافه می شود. 
- ما وقتی با روشی که انتخاب کرده ایم به خواسته ی خود نمی رسیم، بیشتر محبت می کنیم و این موقع است که ماگرفتار "عشق بی تناسب" شده ایم 
که نشانه افکار، احساسات و رفتار بیمارگونه است.
نشانه عدم رعا
بیست وهشت سال در يک خانواده شلوغ ،بدون محبت پدر و مادر رشد کردم، جنگیدم و بزرگ شدم . بزرگ شدم ، مستقل شدم و ازدواج کردم.
و الان ده سال بدون عشق، بدون محبت و بدون دلبستگی دارم ادامه میدم. چون نمیخوام به گذشته برگردم. چون ، انگار ، هنوز ، باید به جنگیدن ادامه بدم .دوباره باید بجنگم .
شاید هم من قابلیت دریافت محبت و عشق را نداشته باشم.شاید اینقدر در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی سنسورهای عاطفی من کم کار بوده اند که دیگر بلد نیستم محبت کنم و محبت دریا
من؟ دختر بی اراده ی این داستانم. اگر پاک شوم، مرا می بخشی؟ فقط لازم است این را بدانم که خیالم راحت باشد که راهی هست. وقت هایی که از کلاس بچه ها دارم می روم سمت دفتر، وقت هایی که در جلسه وقت نماز می شود، وقت هایی که منتظر اسنپ جلوی در خانه ایستاده ام، شب ها که می خواهم بخوابم، از تو می پرسم: آیا هنوز هم می شود کاری برای زندگی ام کرد؟ من؟ من دختر نشانه ها بودم! من دختر آیه ها بودم! من دختر مشهد آذر 97 بودم! من دختر باور داشتن بودم. دختر دانستن اینکه کسی
یه دختر میبینم که مانتو نخی لی پوشیده و باد شال و موهای پیچ و تاب خوردش رو تو صورتش پریشون ميکنه.باد تیشرت سفید دختر رو به بدنش میچسبونه و عطر تن دختر رو بو ميکشه
دختر ناراحته ؛ آروم و بیصدا گریه ميکنه  و بغضشو قورت میده
از پسر کنارش فاصله میگیره
همراه باد قدم میزنه
ده قدم
بیست قدم
پسر صداش ميکنه
دختر برمیگرده
باد هو کشان فاصله بینشون رو بیشتر ميکنه
دختر رو به پسر فریاد میزنه
" ازت متنفرم"
پسر خشکش میزنه
دختر بر میگرده و راهشو میره
پسر فاصلش
در زمان های قدیم يک دختر از روی اسب می افتد و باسنش ( لگنش ) از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند ؛ هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که ميکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به باسنش بزند.
به ناچار دختر هر روز ضعیف تر و ناتوان‌تر میشود.
ادامه مطلب
من؟ دختر بی اراده ی این داستانم. اگر پاک شوم، مرا می بخشی؟ فقط لازم است این را بدانم که خیالم راحت باشد که راهی هست. وقت هایی که از کلاس بچه ها دارم می روم سمت دفتر، وقت هایی که در جلسه وقت نماز می شود، وقت هایی که منتظر اسنپ جلوی در خانه ایستاده ام، شب ها که می خواهم بخوابم، از تو می پرسم: آیا هنوز هم می شود کاری برای زندگی ام کرد؟ من؟ من دختر نشانه ها بودم! من دختر آیه ها بودم! من دختر مشهد آذر 97 بودم! من دختر باور داشتن بودم. دختر دانستن اینکه کسی
محبت واقعی کجاست؟
چگونگی ایجاد محبت بین زوجین از بحث هایی است که از دیرباز بین خانواده ها بر سر زبان هاست و هرجا سخن از خانواده باشد، صحبت از محبت بین زوجین برای ایجاد خانوادۀمتعادل نیز مطرح است؛ اما محبت، تنها با آرام سخن گفتن و خوب صدازدن همسر، کامل نمی شود؛ بلکه اصول و روشی همه جانبه دارد که با رعایت هوش مندانۀاغلب موارد، محبت عمیق ایجاد می شود؛ بنابراین، در قدم اول لازم است برای ایجاد محبت واقعی، هر يک از زن و مرد، با عمل به وظایف شرعی و
ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺯ ﺴﺮ ﺮﺳﺪ : ﺁﺎ ﻣﻦ ﻧﺰ ﻮﻥ ﻣﺎﻩ ﺯﺒﺎﻢ ؟
ﺴﺮ ﻔﺖ : ﻧﻪ ، ﻧﺴﺘ 
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻧﺎﻫ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﺮﺳﺪ : ﺁﺎ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻪ ﺍ ﺍﺯ ﻗﻠﺒﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫ ؟
ﺴﺮ ﺧﻨﺪﺪ ﻭ ﻔﺖ : ﻧﻪ ، ﻧﻤﺪﻫﻢ 
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺮﻪ ﺮﺳﺪ : ﺁﺎ ﺩﺭ ﻫﻨﺎﻡ ﺟﺪﺍ ﺮﻪ ﺧﻮﺍﻫ ﺮﺩ ؟
ﺴﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻔﺖ : ﻧﻪ ، ﻧﻤﻨﻢ 
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺩﻟ ﺷﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟ ﻪ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﺍﺷ ﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﺮﺩ 
ﺍﻣﺎ ﺴﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺮﻓﺖ ، ﺩﺭ ﺸﻤﺎﻧﺶ ﺧﺮ
       پیشتر ها يک همسر، فرزند دختر، خواهر، لولی، خواهر زاده، برادر زاده، عروس، زن دایی، زن داداش، دختر خاله، دختر عمه، دختر عمو، دختر دایی، پزشک و خانمِ همسایه اینجا می نوشت . من بعد با حفظ تمامی این سمت ها يک خواهرشوهر در اینجا می نویسد.
بزرگترین ظلمی که به بچه هامون می کنیم، این تنها بودنشونه.
دیروز دختر خونه از صبح پیش ما بود و کلی باهم بازی کردیم، شبکه پویا دیدیم، مشق نوشتیم و نقاشی کردیم.
آخر سر بعداز ظهری که بردمش خونشون، در پارکینگشون که باز شد و چند قدم از راه پله ها رفت بالا، صداش کردم.
برگشت اومد و بغلش کردم و چند تا بوسه ریز و ابراز محبت که خیلی دوستتتت دارم.
این محبت کردنه باعث میشه این بچه صبح زود، صبحانه نخورده پاشه بیاد خونمون و.، اگرچه حدود يک ماه بود همدیگرو ند
رفتم دیدنش ولی دلم گرف
گف شاید میم بیاد یدفه ک دیده بودت بهش گفته بودم 
دوس دختر فلانی هستی،گفتم ادم قحط بود عین رو مثال
زدی 
یجام برگش بهم گف اصن تو داداش منی
مشکلم همینه هیچ وقت ب عنوان ی دختر ب چشمش نیومدم
مگه تقصیرمنه ک واس بودن تو این جامعه لعنتی و مستقل
زندگی کردن عین مرد بار اومدم :(( همیشه عادت کردم مواظب
خودمو اطرافیانم باشم مردونه مرام خرج کنم و لوس وننر 
نباشم عین خیلی دخترا،و از لوس و با ناز رفتار کردن بدم میاد
عین خیلی ازدخترا صدقل
سلام
به شخصه به روز دختر هیچگونه اعتقادی ندارم، محدودیت، ممنوعیت، اینکارو بکن، اونکار رو نکن، موتور سوار نشو، دوچرخه سوار نشو، حق استادیوم رفتن نداری، حق بدون اجازه ازدواج کردن نداری، حق انتخاب پوشش نداری و تازه  اینا برای جامعه است، جامعه ای که پسری رو تربیت ميکنه تا به دخترش به خواهرش بگه حق نداری از خونه بری بیرون، حق نداری با دوستات رفت و آمد داشته باشی، حق نداری دیر بیای خونه . واقعا روز این دختر مبارکه؟ البته که روز دختر برای اونایی
بسم رب اهرا سلام الله علیها
محبت والد به ولد بیش از محبت ولد به والد است،
که آن اثر است نه این،
با این که اعداد است و علیت و معلولیت نیست،
پس محبت تو به ما که علت مطلق مایی تا چه اندازه است
(یحبهم) کجا (یحبونهم) کجا؟!
علامه حسن زاده
رمان : زمزمه های مرموز عشقنویسنده : سمیرا ۱۰۰۰ژانر : عاشقانهتعداد صفحات : ۸۶خلاصه رمان زمزمه های مرموز عشق :در مورد یه دختر ساده اس دختری که تو زندگیش هیچ عشقی رو تجربه نکرده فقط محبت پدر و مادرشو میخواد ولی دریغ از این محبت به هر حال وارد دانشگاه میشه و با دختری به اسم شیرین اشنا مییشه و این شیرین خانم دختر پر شر و شوریه که میخواد هستی رو از لاک خودش دربیاره واسه همین اونو به جشن تولدش دعوت ميکنه و هستی هم با هزار ضرب و زور بالاخره به این جشن می
مردان بنده محبت هستند و نیروی محبت می تواند آن ها را به هر کاری ترغیب کند.
حال تصور کنید مردی خسته وارد خانه می شود وبا آغوش گرم همسر و يک استکان چای و چند جمله دلنشین مواجه شود . این حجم از محبت به راحتی خستگی چندین ساعته مردان را از تن آنها بیرون خواهد کرد.
خلق خوش ؛ ظاهر آراسته ؛ مهربانی در کلام ؛ درک خستگی ها ؛ سوال پیچ نکردن و از راس اموری ست که در هنگام ورود يک مرد خسته باید مورد توجه قرار گیرد.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها