نتایج جستجو برای عبارت :

معنایه یزی یزی تمام تمام چیست

ای عطر خوش نارنج، سلام!
به عنوان آخرین پیام،
به عنوان آخرین سلام،
به عنوان آخرین کلام.
به تمام کوچه‌های نادیده‌ی شهرم،
به تمام پرستوهای این آسمان،
به تمام گل‌های ناروییده‌ی این جهان.
به تمام عزیزانِ گوشه‌ی قلبم،
به تمام خال‌های کُنج لب،
به تمام اشک‌ها و چشمِ تر.
به تمام دفتر‌های شعر خالی‌ام،
به تمام قلم‌های شکسته،
به تمام درختان خشک این دیار.
به هرکجا که رسیدی،
به هرکسی که دیدی،
به هر صدایی که شنیدی،
برسان سلام مارا »
خداحافظ؛
بنگ!
و
گاهی برای گریه کردن باید خندید به تمام عکس های دو نفره به تمام قدمهای بی شمار زیر باران به قربان صدقه های ناگهانی به تمام نیمکت های پارک به تمام مناسبت ها به تمام سادگی هایم به تمام قول های عاشقانه به تمام قسم های دروغین به تمام سادگی های بچگانه به تمام شعر.
گاهی برای گریه کردن باید خندید به تمام عکس های دو نفره به تمام قدمهای بی شمار زیر باران به قربون صدقه های ناگهانی به تمام نیمکت های پارک به تمام مناسبت ها به تمام سادگی هایم به تمام قول های عاشقانه به تمام قسم های دروغین به تمام سادگی های بچگانه به تمام شعر.
شما اما اگر توانستید ببوسید تمام گونه‌های از گریه خیس شده را؛ به‌خصوص اگر هوا سرد و تاریک بود و برف می‌بارید. ببوسید تمام چشمان از انتظار کم‌نور شده را. تمام لب‌های مشکوک به بوسه را. تمام دست‌های پاک آلوده شده به تن یار را. تمام قلم‌های از معشوق نوشته را. تمام چین‌های افتاده از انتظار بر پیشانی‌ها را. من نتوانستم اما اگر شما توانستید ببوسید تمام زخم‌های عاشقان را؛ که از بوسیدنی‌تر در جهانمان وجود ندارد.
من امروز از این لحظه تمام کسانی که بر من حقی دارند می بخشم، من امشب تمام کسانی که من دا از خود رنجانده اند می بخشم، من از امشب تمام خاطرات بد کودکی را فراموش میکنم، من از امشب تمام کاستی های زندگیم رو فراموش می کنم، من از امشب دوران بد دانشجویی و مدرسه را فراموش می کنم، من از امشب تمام معلم هایم را می بخشم، من امشب تمام استادهای دانشگاهم را می بخشم، من امشب تمام مسئولین کشورم را که به من ظلم کردن می بخشم، من امشب تمام کسانی را که باعث بی کاری من
تمام.
م تمام شد.
بی‌طاقتی نکن دلم.
تو همین رو می‌خواستی، یه غم. یه غم شیرین.
این هم غم شیرین.
مزه مزه کن مثل اسپرسوی تلخ هر روزت و صبر کن تا به جانت بنشینه.
این غم هم رفتنیه، مثل شادی، مثل درد، مثل همه‌ی داشتنی‌های خوب و بد.
باید که صبر کنی و بذاری ته نشین بشه.
م یا هر کس دیگه‌ای . فرقی نمی‌کنه. تمام میشه همه چی پس خوب دل بده به لحظه‌ها و عمیق درکشون کن تا تموم بشن
- دلتنگی تمام نمی‌شود:
دلتنگی در و پنجره نمی شناسد از هر رُوزنه‌ای به جانت می‌ریزدامانت را می‌بَردجان به لبت می‌کندتمام می‌شویاماتمام نمی‌شود!تا که دلیل دلتنگی‌ات را بیابی.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#هاشور_در_هاشور#شعر_کوتاه
بی صدا ببارم، تمام ایوان را آب بردارد و تمام غم هایم را بشوید و با خود ببرد. تمام دلواپسی ها، همه نشدن ها، همه دلتنگی ها، همه پستی هایی که غرقشان شدم و بلندی هایی که دستم بهشان نرسید.
تمام غم ها را.
یک دنیا حرف دارم.
از جنس بی صدا.
____________________________
نمیدونم به طلبه.
به رزق و روزیه
به قسمته
به هر چی هست، منم میخوام.
دلتنگ حرم قشنگتم آقای رئوف.
امشب هم گذشت
یک شب دیگر اضافه شد و هر شب
به خودم نوید میدم که تو قوی تر از دیروزی
چون یک روز دیگر بی او سر کردی
امشب هم گذشت
دلم گرفت برای تمام کسانی که
زیادی برایشان مهربان بودم
زیادی یک رو بودم
زیادی ساده بودم
دلم گرفت برای خودم
خودمی که بودم
خودمی که یک شهر را درمان میکرد
با حرف هایش
با آرامشش
خودمی که برای همه خوبی ها را میخواست
دلم گرفت برای خودم
برای خودمی که شدم
برای یک تکه سنگ
که اگر تمام آدم های دنیا
ها! بکنند هم ذوب نمیشود
دیگر تمام شد
تمام عشق من به تو  ، از آن  ، نگاه اولین
برای بردن دلم  ، چه کرده ای تو نازنین
تمام شوق وصل را  ، ز چشم تو گرفته ام
دگر چه مانده از دلم ، پر از تو گشته دلنشین
نگاه میکنم به تو ، به هر کجا که بنگرم
ببین چگونه مانده ام ، سر به هوا درین زمین
درین مجال عاشقی ، بر تو کسی حریف نیست
تمام دل نوشته ها ، به وصف توست مه جبین
میتونم تمام این مسافت رو چارتار گوش بدم. 
تمام این مسیر، تمام بلوار بهشت ، تمام چمران ، تمام عفیف آباد، تمام ارم
میتونم همه شون رو راه برم و با صدای بلند بخونم :
"من ایستگاه آخرم،عبور آخرین قطاری
در امتداد ساقه ام،تو ارتفاع بی مهاری"
 
بیای ته باغ ارم و برای اولین بار دستم رو محکم بگیری 
بیای عفیف آباد و محکم بغلم کنی و من دلم هری بریزه
بیای تو اون پیاده رو ها همه ی اردیبهشت ها رو قدم بزنیم و تو برام آهنگ کوردی بخونی 
دست بکشم رو تر قوه ت و تو حو
نشستم تو یکی از دهنه های  پل خواجو ، هنوز جای دندون عقلی که دیروز کشیدم درد می کنه .درد نبودنش تا مدت ها توی دهانت حس میشه ،
در این لحظه به تمام شدن نیازمندم ،تمام شدن هرچیز ،هرکس
 وفکر می کنم هیچ وقت تمام نمیشود .
پ .ن:غول سیاه افسردگیتو بردی .
.دلم برای خانه‌ای تنگ استکه تمام خنده‌های کودکیم را در آن جا نهاده‌ام.تمام بازیهایم.تمام قد کشیدنهایم و تمام آرامشم.دلم برای خانه‌ای تنگ است،که تمام رازهای دیروزم را درش جا نهاده‌ام.تمام شیطنتها و سادگیهای کودکانه‌ام.تمام همبازی‌های کودکیم.و تمام متل‌های شنیدنی زندگیم را

خانه ای که در ۲۰فروردین ۹۹ با همه ی زیبایی هایی که واسمون داشت تخریب شد.
آدمی چه بی‌واسطه درد می‌کشد. آدمی در حضورِ تمام کسانش چه بی‌واسطه تنهاست. آدمی چه غریبانه فهم‌ناشده می‌میرد؛ آدمی چه ساده خطی روایت می‌شود، چه ساده نقطه‌ای در انتهای هیکلش می‌گذارند، چه ساده تمام می‌شود.
خطاب من به شماست؛ که دیگر نمی‌خواهم ببینمتان. و حتی بیشتر کلمه‌ای ندارم که برایتان بگویم. به تمام شما که زیستن در میانتان تصنع نامربوطی بود که یک عمر، ساده‌لوحانه مشغول خلقش بودم. به تمام شما، بدون استثنا، به تمام شما که من را می‌ش
یک شاخه گل چه کارها که با یک زن نمیکند یک شاخه گل زورش خیلی زیاد است تمام زخم های زنها را خوب میکند تمام غصه هایش را پاک میکند عطر گل تمام وجودش را میگیرد خستگی هایش را میبرد یک شاخه گل آنقدر زورش زیاد است که تمام زن ها در مقابلش کم می آورند فقط گل را از دست چه کسی بگیرنداین مهم است
به همه چیز مشکوکم.
به تمام آدم‌ها، به تمام حس‌های عاشقانه، به تمام خوشی‌ها، به تمام آسونی‌ها، به تمام روز‌ها، به تمام ساعت‌ها و دقیقه و ثانیه‌ها.
از همه چیز مأیوسم. 
از آد‌م‌ها، عاشقانه‌ها، خوشی‌ها، آسونی‌ها، روزها، ساعت‌ها و دقیقه‌ها و ثانیه‌ها.
برای همه چیز نگرانم. 
نگران آدم‌ها، نگران عشق، نگران خوشحالی، نگران آسایش، نگران روزها، نگران ساعت‌ها و دقیقه‌ها و ثانیه‌ها. 
تو گاهی برای‌ تمام شک‌ها، یأس‌ها و نگرانی‌هام ت
من به تمام شعرهایی فکر می کنم که می شود در وصف تو سرود تو را که تصور کنم تمام شعرها را می توانم بسرایم اما تمام شعرها هم نمی تواند تو را در نظرم جلوه گر کند فرق تو و شعر همین است تو شعر می آوری برایم ,اما شعر تو را نمی آورد برایم قدت زیاد بلند نیست اما هنوز هم از پس سرایدنت بر نیامده ام و چشمانت را هر گاه که می کنم موجی تازه به سویم راه می اندازد و دستانت که تمام دنیای مرا در بر می گیرد و من هم روزی , روی دفتر شعرم به خواب می روم , خوابی آنچ
آخرین بار این‌قدر باران شدید بود که نمی‌شد جایی را دید. تمام بعدازظهر را منتظرت بودم که شاید بتوانم چند کلمه با تو حرف بزنم. آخر شب بالاخره آمدی و همان چند جمله و همان نگاه‌های کوتاه چند هفته‌ام را به هم ریخت.تمام آرزوها، تمام دل‌خوشی‌ها و تمام حس‌ها را با تو دفن کرده‌ام. حس می‌کنم مرده‌ام. آمده‌ام اینجا تا شاید کلمه‌ها مثل ضربه‌های پیاپی تیشه زمین را بشکافند. دنبال تو نمی‌گردم. دنبال خودم می‌گردم؛ دنبال کسی که مرد، دنبال کسی که گم ش
ما به اشتباه اینگونه می‌اندیشیم:
- درسم تمام شود راحت شوم- غذایم را بپزم راحت شوم- اتاقم را تمیز کنم راحت شوم- بالاخره رسیدم، راحت شدم- اوه چه پروژه‌ای، تمام شود راحت شوم
تمام شود که چه شود؟مادامی که زنده هستیم و زندگی میکنیم هیچ فعالیتی تمام شدنی نیست بلکه آغاز فعالیتی دیگر است 
پس چه بهتر که در حین انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنیم نه مانند یک ربات فقط به انجام دادن بپردازیم به تمام شدن و فارغ شدن. لذت باعث قدرتمند شدن میشود و
به سازمان مدیریت و برنامه‌ريزي، به دولت‌ها و به رئیس‌جمهور، از جمله‌ی توصیه‌هایی که سال‌هاست بنده دارم و الان هم توصیه می‌کنم این است که طرح‌های نیمه‌تمام را در کشور زودتر جمع‌وجور کنید. 
ما چند هزار طرح نیمه‌تمام داریم؛ طرح‌هایی که باید سه سال یا چهار سال تمام می‌شده، اما ده سال یا گاهی بیشتر طول کشیده. چرا؟ یک مقدار از آن مربوط به ضعف مدیریت‌هاست، بخشی از آن هم مربوط به کمبود منابع است. اگر بخواهیم طرح‌های نیمه‌تمام را تمام کنیم
ما به اشتباه اینگونه می‌اندیشیم:
- درسم تمام شود راحت شوم- غذایم را بپزم راحت شوم- اتاقم را تمیز کنم راحت شوم- بالاخره رسیدم، راحت شدم- اوه چه پروژه‌ای، تمام شود راحت شوم
تمام شود که چه شود؟مادامی که زنده هستیم و زندگی میکنیم هیچ فعالیتی تمام شدنی نیست بلکه آغاز فعالیتی دیگر است 
پس چه بهتر که در حین انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنیم نه مانند یک ربات فقط به انجام دادن بپردازیم به تمام شدن و فارغ شدن. لذت باعث قدرتمند شدن میشود و به
دلم میخواهد دوباره به مسیر دو سال پیش برگردم
این بار اشتباهات گذشته را تکرار نخواهم کرد
خدایا مرا بازگردان به جایی که بودم
این کابوس های شبانه مرا رها نمی کنند من کار نیمه تمامی دارم که اگر تمام نشود بسان خوره تمام مرا خواهد خورد
خدایا نوری در قلبم هست که می گوید من به آنجا بر خواهم گشت تا کارم تمام شود
می شود که بشود
 
سه روز عزای عمومی.
 
 
ساعت هفت بیدار شدم و خبر را خواندم. باور نکردم. هنوز هم باور نکرده‌ام. چون مرگ مهم نیست. چيزي که مهم است، تراژدی مرگ است. شاید ما بچه نداشته باشیم. شاید هیچ وقت بچه دار نشویم. ولی امیدوارم دنیا بماند و نسل های بعد این بلبشو را فقط در کتاب‌های تاریخشان بخوانند. امیدوارم تمام شود. به خوبی یا بدی، فرقی نمیکند، فقط تمام شود.
امیدوارم تمام جنگ طلبان، هرکجایی که هستند، هر دینی که دارند، تقاص خون تمام مردم بی گناهی که به خاطر شهو
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود.:)
 
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
 
این هم پی نوشت:) بالاخره کار این دو فصل تمام شد. تحلیل بخش کمی و بخش کیفی پایان نامه ام.
اگر به من بگویند زیباترین واژه ای که یاد گرفتی چيست؟
می‌گویم پذیرش است.
یعنی:
پذیرفتن شرایط با تمام سختی هاش.
پذیرفتن آدم ها با تمام نقص هاشون
پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد.
پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم.
پذیرش یعنی:
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم.
پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول زندگی من نیست.
پذیرفتن اینکه انتظار از دیگران نداشتن.
و.
 داشتن پذیرش توی زندگی یعنی پایان دادن به تمام دعواها، اختلاف ها و جدل ها.
دک
بیا و تمام جمعه‌ها را مچاله کن
بیا و تمام بوسه‌ها را بهانه کن
میان تمام آدمیان زنده در این جهان
بیا و دوباره قلب مرا نشانه کن
از خنده‌های شیرینت کمی نمک
بیا و به زخم‌هایم اضافه کن
نسیمی از عطر غزل‌های دلنشین
بیار و به جان خسته‌ام حواله کن
به تمام خیابان‌های سرد شهر من
گرمیِ مردادِ اصیلی اضافه کن
بیا و نمان و طوفان کن و برو
دمی حسرت دیدار را کرانه کن
از قبل خبرم نکن وَ بیا وَ فقط بیا
یک سلام نارنجی به من روانه کن
گر میروی چيزي به جا بگذار
پرو
هوالمحبوب 
تو یک مردی، شبیه همه مردهای دیگر، شبیه تمام آنهایی که در خیابان ولیعصر قدم می‌زنند، شبیه تمام مغازه‌دارهای بازار شیخ صفی، شبیه تمام کارمندان اداره آب، تمام راننده تاکسی ها، شبیه تمام دست فروش‌های نبش تربیت. تو غذا می‌خوری، راه می‌روی، خسته می‌شوی ، می‌خندی، گریه می‌کنی ، دلگیر می‌شوی، رانندگی می‌کنی ، شبها قبل از خواب به روزی که داشته‌ای فکر می‌کنی، تنها تفاوت تو در این است که میان هزاران مرد دیگر، من عاشقت هستم، تو در م
اگر به من بگویند زیباترین واژه‌ای که یادگرفتی چيست؟میگویم "پذیرش" است
پذیرش یعنی:پذیرفتن شرایط با تمام سختیهاش
پذیرفتن آدم ها با تمام نقص هاشون.
پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد.
پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم.
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم.
پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول زندگی من نیست.
پذیرفتن اینکه انتظار از دیگران نداشتن.
داشتن پذیرش توی زندگی یعنی پایان دادن به تمام دعواها و اختلافها
واقعا تسلیت میگم ب تمام خانواده های شیرازی و تموم کسایی ک اسیب دیدن و تشکر ویژه میکنم از تمام همشهری های مهمون نوازم .اگه میخواستیم منتظر باشیم ک دولت و شهردار و استاندار کاری کنه خیلی بیشتر خسارت میدادیم ممنونم از تمام محبت و خون گرمی و حس انسان دوستانتون  دمتون گرم و اجرتون با خدا 
من :باز از دور می آیی جانا ؟؟!! .من : دور ماندن گاهی تمام عقل است و گاهی تمام بی عقلی ،من همان عاقل دیوانه ام که شرط دیوانگی را به مرگ دنیای نزدیک ترجیح میدهم ،مجنون که باشی از بام شهر هم ،از همان دور همان پنجره ی معروف معلوم است ."گاهی تمام عقل به دور ایستادن است "
کابین آسانسور تمام استیل با کیفیت برتر و خرید و فروش با ارزان ترین قیمت ، عکس + تصاویر کابین آسانسور تمام استیل توضیحات و مشخصات فنی و مقایسه انواع کابین آسانسور تمام استیل  در بازرگانی آسانسور برزده
کابین آسانسور تمام استیل
کابین آسانسور تمام استیل با کیفیتکابین آسانسور تمام استیل قیمتکابین آسانسور تمام استیل جدیدکابین آسانسور تمام استیل عکسکابین آسانسور تمام استیل تصویرکابین آسانسور تمام استیل پخشکابین آسانسور تمام استیل خریدکابین
امتحان پایانی درس محیط های چند رسانه ای از بخش های زیر خواهد بود
فصل 1 - صفحات 14 تا 18 و 4 تا 10
فصل 2 - صفحات 1-13 
فصل 3 - صفحات 1 -23
فصل 4 - صفحات 1 تا 9 و 15 تا 24
فصل 5 - صفحات 15 تا 32
فصل 6 - صفحات 1 تا 20  
فصل 7- صفحات  1 تا 24
فصل 8 - صفحات 17 تا آخر
فصل 9- صفحات 1 تا  5 و  12 تا 18
فصل 10 - تمام صفحات بجز ( 12 و 14 و 32 تا آخر )
فصل 11- تمام صفحات بجز ( 23و 24 و 27 تا آخر )
فصل  12 - تمام  صفحات به جز ( نام و تاریخ فیلم ها )
لینک دریافت اسلاید
حالا که بعد از چند سال دوری خود خواسته از تو روبرویت نشسته ام و دست هایم را زیرچانه ام گذاشته ام و فقط به تو خیره شده ام و کلمات به ذهنم پا نمی گذراند تا با تویی که در مقابل من ساکت هستی،حرف بزنم دلم می خواهد تمام نشود این لحظه،انقدر روبرویت بنشینم و نگاهت کنم تا غرق شوم در این تماشا و تمام شوم.تمام.دلم می خواهد آن دستی نامرئی که مدت های طولانی است قلب مرا در مشت خود گرفته و فشار می دهد،بیشتر فشار دهد تا این قلب له شود و از کار بیفتد و من مقابل تو
خدایا امشب به زمین بیا،کنار نباتت بشین، یک امشب بخاطر دل نباتت کش بیاید، طولانی شود، از ته قلب، با تمام وجود دلم نمیخواهد امشب تمام شود،خدای نبات،خودت میدانی چه حس فوق العاده ای به تو دارم، امشب سر سجاده با تمام وجودم دعا کردم که همیشه و همیشه تسلیم خواست تو باقی بمانم، خدایا امشب دعا کردم آرام و مشتاق به آغوشت بیایم، خدایا، من تسلیمم، تسلیم هر چیز که تو برایم بخواهی، امشب دلم عجیب آغوش تو را می خواهد. کاش امشب تمام نشود. 
با دانلود گام به گام فارسی دوازدهم شما براحتی هرچه تمام تر تمام مفاهیم فارسی دوازدهم که به ظاهر سخت و بسیار دشوار بنظر می رسند رو خیلی روان و ساده یاد خواهید گرفت و با تحت پوشش قرار دادن تمام مباحث و بخش های کتاب دیگر هیچ مشکلی درابطه با درس فارسی نخواهید داشت چراکه تمام مباحث بصورت کاملا تشریحی و تفضیلی بیان شده تا هرکسی براحتی به آنها تسلط یابد!
ادامه مطلب
من پسر 14ساله تمام بی علاقگی ها به محیط مدرسه را با چشمان خود دیده ام.
 تمام عشق نورزیدن هارا ،تمام دل زدگی ها از کتاب و مدرسه و امتحان را.
من پسری هستم که با تمام وجوداین بی علاقگی ها را حس کرده است،تمام تمامشان را.
وقتی ویدیو ای را از مدارس کشور های اروپایی را تماشا می کنم به آن ها غبطه می خورم. 
من فرزند شهری کم برخوردار امید دارم تا با مطالب این وبلاگ بتوانم مدارسی شاد در شهرم،استانم وحتی کشورم ،به وجود بیاورم
تا دانش آموزان برای رفتن به مدر
تمام ثانیه هاى گذشته را با چشم انتظارى گذرانده ام.تمام ثانیه هایى ک اگر تو بودى میتوانستند رنگ بگیرند.میتوانستند لبخند بکارند.میتوانستند خودت را داشته باشد نه بویت راتنها اگر تو بودى.پى نوشت:چشم هایم را گرفته بودم و بعد سال ها دنبالت گشتم نمیدانم قواعد بازى قایم باشک تو چيست ک سک سک ندارد.
تمام ثانیه هاى گذشته را با چشم انتظارى گذرانده ام.تمام ثانیه هایى ک اگر تو بودى میتوانستند رنگ بگیرند.میتوانستند لبخند بکارند.میتوانستند خودت را داشته باشد نه بویت راتنها اگر تو بودى.پى نوشت:چشم هایم را گرفته بودم و بعد سال ها دنبالت گشتم نمیدانم قواعد بازى قایم باشک تو چيست ک سک سک ندارد.
تمام ثانیه هاى گذشته را با چشم انتظارى گذرانده ام.تمام ثانیه هایى ک اگر تو بودى میتوانستند رنگ بگیرند.میتوانستند لبخند بکارند.میتوانستند خودت را داشته باشد نه بویت راتنها اگر تو بودى.پى نوشت:چشم هایم را گرفته بودم و بعد سال ها دنبالت گشتم نمیدانم قواعد بازى قایم باشک تو چيست ک سک سک ندارد.
امروز تمام امیدم از خوندن اینه که آخرشب برسه،دوشی بگیرم،مسواک بزنم،آهنگ دهه شصتی پلی کنم،برقصم و صورتم رو بند بندازم و هیچ ایده ای ندارم که چطور میتونم همه ی این کارها رو طی چهل و پنج دقیقه ای که وقت دارم انجام بدم.
 
*من از آدمی که هستم تعجب میکنم.امروز به مادرم گفتم نمیدونم به چه منبع انرژی وصلم که تمام نمیشه.امیدوارم که تمام نشه البته!
یعنی انقدر از مردم و ارتباطشون می ترسید! 
تمام پیام رسان های ایرانی و خارجی بسته ان 
تمام جست‌وجوگر های ایرانی و خارجی بسته ان 
تمام شهر پر از نیروهای امنیتیه 
ترسو ها 
به جای ایجاد خفقان و فضای امنیتی به حرف مردم گوش کنید 
اگر به من بگویند زیباترین واژه‌ای که یادگرفتی چيست
 میگویم پذیرش است.
پذیرش یعنی :
پذیرفتن شرایط با تمام سختی‌هایش…
پذیرش یعنی :
پذیرفتن آدم‌ها با تمام نقص‌هایشان…
پذیرش یعنی :
پذیرفتن اینکه مشکلات هست و باید به مسیر ادامه داد…
پذیرش یعنی :
پذیرفتن اینکه گاهی من هم اشتباه میکنم…
پذیرش یعنی :
پذیرفتن اینکه من کامل نیستم…
پذیرش یعنی :
پذیرفتن اینکه هیچ کس مسئول زندگی من نیست…
پذیرش یعنی :
پذیرفتن اینکه انتظاری از دیگران نداشته باشم
از حق و تقصیر و درست و غلط هم که بگذریم، کاش می‌شد با تو نشست و حرف زد. گفت و شنید. فقط حرف. تنها کلماتی که که بردارند این مه غلیظ چسیبده به چشمانم را؛ که گمم هنوز در بیراهه. مجاب شد. مجاب کرد. این‌گونه نصف و نیمه ماندن، شبیه به خنجری است که هر شب در قلبم، زخمی تازه‌تر از قبلی ایجاد می‌کند. که تمام. که پایان. پذیرفته و محتوم و مختوم. هر که به راه خود. کاش کار به اینجا نمی‌رسید. این‌طور نبود. تا همیشه‌ها و تمام عمر، در درونم نیمه تمام خواهی ماند. خا
احمد یک کتاب به مهناز داده؛ یه کتاب که فکر میکنه یا بهتره بگیم مطمئنه خودش سال‌ها قبل اونو نوشته.
مثل خون در رگ‌های من” تمام فکرهای احمده و تمام احساساتش برای مهناز.
جالبیشم اینه که الف بامداد عزیز تمام نامه هارو به اسم احمد” امضا کرده و تموم کرده.
معمولا برای ما آدما همه چیز در آستانه ی نبودن، تمام شدن، از دست رفتن عزیز میشن!
البته که گاهی لازمه
یه وقتایی شما نمیرونید از موقعیتی که دارین راضی هستین یا نه!؟
نمیدونم تاحالا تو این موقعیت بودین یا نه؟! اینکه ندونی یه چيزيو واقعا میخوای یا نمیخوای؟! 
به هر حال آدم گاهی تکلیفش با خودش روشن نیست
همین تمام شدنها یا حس تمام شدنه که باعث میشه بفهمی موقعیتتو میخوای یا نه!
 
کفش تمام چرم  یکپارچه و تمام دست دوز مدل راینو
رویه کاملا یکپارچه از چرم گاوی قابل دوخت در رنگ و انواع چرم سفارشی
دارای زیره چرم گاو میش و آستر چرم بزی برای خنک نگه داشتم داخل کفش
دارای پاشنه ۴ سانتی متری قابل افزایش یا کاهش در دوخت سفارشی
کفش زیبا از طراحان کفش سی سی به مناسبت ثبت ملی شدن کفش چرم تبریز
مشاهده وخرید کفش مردانه تمام چرم مدل راینو
کاش آغوشی بود 
و این من،به وسعت تمام دردهای تمام دقایق خودم،تمام دردهای تمام دقایق عزیزانم و تمام دردهای تمام دقایق همان ها که اسمشان را هم نمیدانم اما دردهاشان آتشم میزنند در انحصارش میباریدم.
میباریدم میباریدم میباریدم چندان که همه ی ابرهای همه ی عالم کم بیاوردند و برای همیشه از باریدن باز ایستند.
میبارید میباریدم میباریدم چندان که در آخر کاسه ی چشمم هم آب شود و بچکد،تنم هم مچاله شود.و تمام شوم.برای همیشه.برای ابد."من با ابد بیگانه نیستم"
بهترین هتل های جزیره کیش + آدرس، تلفن و تمام خدمات 
جزیره کیش، مروارید خلیج همیشگی فارس. امروز نگاهی داریم بـه بهترین هتل های جزیره کیش بـه همراه آدرس، تلفن و تمام خدماتی کـه این هتل ها بـه مشتریان شان ارائه می دهند. اگر می‌خواهید بـه جزیره کیش سفر کنید یا قصد دارید در آینده بـه این مروارید زیبا سری بزنید مطالعه این مقاله کمک زیادی بـه راهنمایی و انتخاب شـما خواهد کرد. 
ادامه مطلب
ما عادت کرده بودیماما من هنوز تقلاهای تو را به خاطر داشتممن تمام این دنیای کثیف را گذاشته بودم لای صفحات کتابی که قرار بود هیچگاه به پایان نرسدمن تمام شهرها را به آتش کشیده بودممن اشک تمام نوعروسان بیوه را، من شیارهای خون آلود تمام درختان به دار آویخته را، من تو را، من خودم رامن خدا را به دریا سپرده بودم
اما تو از لابه لای سر انگشتانی که هیچگاه لمست نکرده بودند قد میکشیدیشهر خودش را به دریا می انداخت و بین آخرین گدازه های آتش به نوعروسان ب
بسم الله الرحمن الرحیم
یاحجت بن الحسن العسکری
یا ابوالفضل العباس
یقین کامل دارم به حقیقت شعر زیر
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند
تمام همت و تلاش خود را بکار بندیم تا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام یک نگاه از سر محبت بر ما بیفکند،بخداوند دوعالم سوگند که تمام مشکلات ‌‌‌ و موانع مانند برف آب میشوند
اگر چيزي را از تمام وجود بخواهی هزار راه را می روی .
خودت را با تمام وجود برای داشتن اش آماده میکنی .
با تمام وجود تلاش میکنی تا آن راه را ؛ راه داشتن اش را پیدا کنی و 
با تمام وجود فریاد بزنی 
یافتم یافتم 

روح وحشی
+انعطاف و تطابق برای چيزي که می خواهی اش کمترین بها است .
++وقتی زمان و انرژی و خودت را خرج چيزي نمیکنی و هزار بهانه میاوری تا نداشته باشی اش دیگر به خودت دروغ نگو که میخواهم اش اما نمیشود که داشته باشم اش .
اکنون میدانم
که با تمام عزیزانم
باید خوب خداحافظی کنم
زیرا هیچ یک از ما نمی دانیم
کدامین قرار
اخرین قرار خواهد بود
 
اتااُل بهرام اوغلو
میترسم دیر بشه .میترسم مثل همیشه حرفام جا بمونه. باید تا وقت هست بگم تمام دلتنگی های نگفته را باید. 
 
 
از این غربی بازی‌هایی که یک روز را در تقویم برای بزرگ‌داشت اختصاص دهیم، خوشم نمی‌آید. بهانه‌ای می‌شود برای آنکه بگویند ما تمام حق را ادا کردیم. چرا طلب کار هستید؟ یک روز به نام‌تان زدیم دیگر چه  می‌خواهی؟
در تمام موارد آدم این چنین حسی را دارد. حتی وقتی که روز مادر می‌گیریم احساس می‌کنیم که با دادن یک گل تمام حقوق مادر را ادا کرده‌ایم و تنها باید در همان روز مادر به فکر مادر بود.
به هر حال یک روز در تقویم‌مان روز قلم نام گرفته است و ما نا
از این غربی بازی‌هایی که یک روز را در تقویم برای بزرگ‌داشت اختصاص دهیم، خوشم نمی‌آید. بهانه‌ای می‌شود برای آنکه بگویند ما تمام حق را ادا کردیم. چرا طلب کار هستید؟ یک روز به نام‌تان زدیم دیگر چه  می‌خواهی؟
در تمام موارد آدم این چنین حسی را دارد. حتی وقتی که روز مادر می‌گیریم احساس می‌کنیم که با دادن یک گل تمام حقوق مادر را ادا کرده‌ایم و تنها باید در همان روز مادر به فکر مادر بود.
به هر حال یک روز در تقویم‌مان روز قلم نام گرفته است و ما نا
من دیگر اعتقاد به محدودیت های کهنه و کمبودها را انتخاب نمی کنم.
اکنون بر می گزینم که خود را از دیدگاه کائنات بنگرم: عالی، کامل و تمام عیار
حقیقت هستی من این است که عالی، کامل و تمام عیار آفریده شده ام.
اکنون من عالی، کامل و تمام عیارم.
همواره نیز عالی، کامل و تمام عیار خواهم بود.
✳️اکنون انتخاب می کنم که با این ادراک زندگی کنم:
در زمان درست، در مکان درست هستم و کار درست را انجام می دهم.
در جهانم همه چیز نیت.
@TheSFA
دانلود تمام فرمول های ریاضی هشتم 
-
تمام فرمول های ریاضی هشتم : با درخواست های بسیاری که در روز های گذشته از طرف دانش آموزان عزیز و کاربران گرامی سایت نمره برتر داشتیم تصمیم گرفتیم تا فرمول های مهم ریاضی هشتم را به صورت کامل در اختیار شما قرار دهیم. در این فرمول ها شما میتوانید به صورت فصل به فصل کتاب ریاضی را مشاهده نمایید.

ادامه مطلب
کسی را اگر دوست دارییک لحظه به نبودنش فکر کندلت اگر نریخت، دلش را نلرزانآسمان همیشه آبی نیستو آدم ها همیشه از سمتی که فکر می کنند محکم است می افتندهزار سال هم که بگذردتلخی دهان آدم های بریده را تمام شکر های دنیا هم عوض نمی کندکسی را اگر دوست داری، برایش همان باش که می خواهی باشدو یادت باشدتمام برگهای تقویمسهم تمام آدم ها نمی شود!
باورم نمیشه که اگه شرایط جور دیگه ای بود من میتونستم حداقل یه سال/یه سال و نیم دیگه فارق التحصیل بشم
ولی الان دوباره باید همه چیو شروع کنم.تمام اون حال و فضای نکبت،استرسا،گریه ها،عادت کردنا.دوباره و دوباره باید باشون رو به رو شم
تمام نقشه هام عقب میفتن.تمام زندگیم عقب میفته.
و بدیش اینجاست که حتی اینم معلوم نیست.زندگیم کاملا رو هواست.چی شد که به اینجا رسیدم واقعا؟
چه قدر #خوب است که:#دوست باشیم و دوست بداریم، همه دوستانی که دوست میدارند تا با ما دوست باشند.سکوت نکنیم، بگوییم #بخندیم. اخر انها را جز ما دگر چه #امیدی است جز خدا و ما؟ وانها #مسرور اگر ما گوشه چشمی بیندازیم به آنها.نه. اشتباه نکن. #گدایی_محبت نمیکنند؛ سرمان #منت مینهند، وگرنه چه کسی محتاج خلق بی سر و پای خدای تمام اراده و سر است؟ یا دریای تمام قد #خروش مگر مُرد از بی بارانی؟ .دلتان شاد و لبتان خندان به این دنیای پست تمام بغض و نفرت._____________
تمام هیاهوی دلم را
پس آن کوچه 
همان کوچه که دستانت در دستانم
شانه ات بر شانه ام برخورد داشت
پس همان کوچه تمام دلهره هایم را
بر روی زمین گذاشتم 
و ی زوار در رفته از پس دگر کوچه
پرید و تمام اندوه مرا با خود به یغما برد
پاهایم  پریشان، نیت بر دویدن بر عضله داشت
اما.
بر سر جایم میخ کوب شدم.
قطره ای بر گونه ام جاری
همانجا چمپاتمه نشستم
همچو سربازی که در برابر فرمانده اش
نشسته است.
دقایقی به همین منوال گذشت
که بی اختیار از جای پریدم
و به دنبال زو
بالاخره و با طی دقیقا یک ماه رابطه با ح دیروز تموم شد.
چی شد؟ ح خواست فیلم رابطه‌ی من و میم رو ببینه، دید و تمام. اون گفت شما خیلی هم رو دوست دارطن، میم خیلی تو رو دوست داره و من نمی تونم وارد رابطه‌ی شما بشم. 
حالم خیلی بد نییت نمی دونم چرا! خوابم میاد. استادم گفته تا  ۱۰ روز دیگه کاری رو بهش تحویل بدم. فعلا باید مشغول اون شم. ح واقعا دوسم داشت بگذریم تمام شد کاش دیگه عاشق نشم.

 
برام بگو 
از تک تک لحظه های زندگیت بگو تا بدونم 
بگو.
برام از خودت بگو 
مهم نیست چیا کشیدی 
من بازم کنارت میمونم 
مهم نیست فکرای توی مغزت چقدر وحشتناکن 
من درموردت هیچ قضاوتی نمیکنم 
بگو تا بتونم بهت بگم 
برات از تمام زندگیم بگم
بگم چرا گاهی یه دفه ای ساکت میشم
از زندگیم برات بگم 
مطمئن باش اونقدر بد هست که وسطش اشکم در بیاد 
میخوام بغلت کنم و برات بگم 
از تمام اون حس ها 
تمام اون خاطره های نفرت انگيزي که داشتم 
تمام اون لحظه هایی که
چه قدر #خوب است که:#دوست باشیم و دوست بداریم، همه دوستانی که دوست میدارند تا با ما دوست باشند.سکوت نکنیم، بگوییم #بخندیم. اخر انها را جز ما دگر چه #امیدی است جز خدا و ما؟ وانها #مسرور اگر ما گوشه چشمی بیندازیم به آنها.نه. اشتباه نکن. #گدایی_محبت نمیکنند؛ سرمان #منت مینهند، وگرنه چه کسی محتاج خلق بی سر و پای خدای تمام اراده و سر است؟ یا دریای تمام قد #خروش مگر مُرد از بی بارانی؟ .دلتان شاد و لبتان خندان به این دنیای پست تمام بغض و نفرت._____________
فردا جشن فارغ التحصیلی مان برگزار میشود و من هم خوشحالم و هم ناراحت.خوشحال بابت تمام کردن یه مرحله از زندگی و ناراحت بابت تمام شدن دوران هر چند سخت اما شیرین دانشجویی.
امروز و دیروز با جبرانی رفتنم کاراموزی م هم تمام شد.و عملا تنها پروسه اداری فارغ التحصیلی باقی مانده.
و دل کندن از این همه دوست.از این همه خاطره عجیب سخت است.
فردا روز شاد و غمگینی ست برای من.
تو بدترین لحظات زندگی تنها چيزي که میتونه باعث آرامش بشه معنویاته
پیوستن به اصل وجود یعنی خدا
فقط و فقط با استغفار
بابت همه چیز تمام اشتباهاتی که خواسته و ناخواسته مرتکب شدیم تمام افکار پریشون و منفی همه کم کاریها بابت تمام مسائلی که میتونستیم به خدا بسپاریم و ازش دست بکشیم تا درست بشن اما اینکارو نکردیم
یه استعفاری هست به نام " استغفار ۷۰ بند امیرالمومنین" به نظر من بی نظیره
وقتی قلبا میخونی و به معانیش فکر میکنی حالتو عوض میکنه
اینو م
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود.:)
 
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
دلم برای تخت خوابم  برای صدای بادی که به پنجره اتاقم میخورد و من را یاد آلمان می انداخت، تنگ شده است. دلم برای پنجره اتاقم که میتوانستم نور چراغ های دور دست را از آنجا ببینم و به یاد شبهای آرام اروپا بیوفتم  تنگ شده است. برای تمام کتابهای کتابخانه ام و برای تمام آن لحظاتی که میتوانستم در تنهایی های خودم در مورد آینده ام رویاپردازی کنم و تصمیمات بزرگ بگیرم، دلتنگم.
برای تمام آن روزها دلتنگم.  
دستم رو روی چوب خام روشن نارنج میکشم. بویش مستم میکند. مداد را بر میدارم و طرحی مبهم را رویش نقاشی میکنم. مثل اینکه کلافه باشم بر میگردم جاهایی که مبهم است دوباره پر رنگ میکنم. ار موئی را بر میدارم. کالبدی مبهم از انسان را برش میدهم. سپس نوبت مقار هست سطحش را تراش میدهم. پستی و بلندی های ظاهرش و تمام جذابیت جسمیش را به ظرافت طرح میزنم. بعد سطحش را با سنباده کاملا صاف و یکدست میکنم. تمام سر تا پاش رو پولیش میزنم جوری که برق میزند. با خوشحالی و ذوق ب
دختری هستم که بعد از ۵_۶ ماه توی خانه ای که ترسِ تنها ماندن در شب داشته ، تنها شده و توی تاریکی مانده. کمتر از چهل روز تا دفاعش فاصله دارد، بند اتصال به تمام  ادم های احمق و بیخود زندگی را بریده، ۹ کیلو لاغر تر از ۴ ماه قبل است، از قوی بودن خسته شده، پارادوکسیکال ترین و سورئال ترین روزها را پشت سر گذاشته، با پشت دست چپش توی دهان خیلی ها که حرف مفت زده اند کوبیده، کلمه هایش تمام شده و همچنان درصدد روشن نگاه داشتن تمام مشعل های امید توی دلش است . 
 
دختری هستم که بعد از ۵_۶ ماه توی خانه ای که ترسِ تنها ماندن در شب داشته ، تنها شده و توی تاریکی مانده. کمتر از چهل روز تا دفاعش فاصله دارد، بند اتصال به تمام  ادم های احمق و بیخود زندگی را بریده، ۹ کیلو لاغر تر از ۴ ماه قبل است، از قوی بودن خسته شده، پارادوکسیکال ترین و سورئال ترین روزها را پشت سر گذاشته، با پشت دست چپش توی دهان خیلی ها که حرف مفت زده اند کوبیده، کلمه هایش تمام شده و همچنان درصدد روشن نگاه داشتن تمام مشعل های امید توی دلش است . 
 
ای عشق ♥♥♥♥♥♥♥♥♥
از میان تمام چیز هایی که دیده ام 
تنها تویی که میخواهم به دیدنش ادامه دهم.
از میان تمام  چیز هایی که نفس کشیده ام 
  تنها تویی که میخواهم به نفس کشیدنش ادامه دهم .
خنده نارنج طعم ات را دوست دارم 
چه باید کنم ای عشق ؟؟؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است 
   هیچ نمی دانم عشق ها ی دیگر چه سان اند 
 اما  این را بدان من با نگاه کردن به تو ، 
  با عشق ورزیدن به تو 
زنده ام و نفس میکشم 
اصلا میدانی چيست ؟؟؟
عاشق تو بودن ذات
۲۶ در حال آمدن است و من نمی دانم چگونه بهت تبریک بگویم که تمام احساسم را در آن خلاصه کنم.
۲۶ در حال آمدن است و من می خواهم در آمدنش کنارت باشم اما مقابل روزگار ناتوانم.
۲۶ در حال آمدن است و من نارحتم که نمی توانم در آن روز تو را در آغوش بگیرم و تبریک بگویم.
۲۶ در حال آمدن است و من هنوز کادو نگرفتم، گشتم ولی هنوز چيزي نیافتم که بتواند تمام دوست داشتن مرا بیان کند.
۲۶ در حال آمدن است و من هنوز در انتظار شنیدن دوستت دارم هستم.
 
همیشه روزهایی در زندگیمان هستند که فکر می‌کنیم، شاید قرار نیست بگذرند. شاید قرار نیست تمام بشوند. گویی آمده‌اند که ما را تمام کنند، نه این که تمام بشوند.تمام دوران دانشجویی من از آن روزها بود.تحصیل در رشته و دانشگاهی که هیچ سنخیتی با روحیاتم نداشت، برای من چيزي جز یک روح خسته به یادگار نگذاشت؛ اما بالاخره تمام شد.تمام شد و رو سیاهیش برای آن شب‌هایی سختی ماند که هیچ‌کس جز خودم ندانست که چگونه صبح شد. شب‌هایی که از فرط احساس یک استرس وحشتن
قدر آدمایی که زود عصبی می‌شن رو بدونید!اینا همون لحظه داد می‌زنن، قرمز می‌شن، قلبشون درد میگیره، دستاشون می‌لرزه… ولیواسه زمین زدنتون هیچ نقشه‌ای نمی‌کِشن!اونا تمام نقشه‌شون، همون عصبانیته بوده و تمام!تمام آدمایی که زود عصبانی می‌شن آدمایی هستن که رقیق‌ترین و صاف‌ترین وجدان‌هارو دارن…
 
ادامه مطلب
نگاهی پر از خستگی
به تمام خستگی های آخر هفته روی میز
کلی کار عقب مانده
کلی برگه و خط خطی و مداد و خلاصه
یه اتاق بهم ریخته !
همچنان افسرده ولی ساکت تر !
همچنان بهم ریخته ولی پر احتیاط تر !
رک بگویم
برگشتنم را دوست ندارم
دوباره شروع کردن به نوشتن را دوست ندارم
حس میکنم اینجا محدود شده
کاش میشد یک سری چیز ها را حل کرد
یک سری حرف ها را پس گرفت
یک سری حرف ها را پس داد !
تمام مطالب قدیمی را میخوانم و اگر خوب بود میگذارم باشد
کمی طول میکشد ولی تمام م
تکست متن آهنگ بی آسمون مهدی جهانی

تمام قلب من تو هستی پر میزنم تو آسمونا
تمام قلب من تو هستی پر میزنم تو آسمونا
نباشی چی از من میمونه
دیوونتم خدا میدونه
کنارم راه میری زیر چتر خیابونا خیس بارونه
قلب تو صاف مثل بوی خوبه بارون و خاکه
تمام قلب من تو هستی آروم جون من تو هستی
پر میزنم تو آسمونا تو آسمون من تو هستی
تمام قلب من تو هستی آروم جون من تو هستی
پر میزنم تو آسمونا تو آسمون من تو هستی
مظومه چشمات خوبه حرفات
تا زنده ام میمونم همرات
نفس میکشم با
نیازمندی تمام مراکز درمانی استان گیلان به تمام گروه‌ های خونی 
مدیر کل انتقال خون گیلان گفت:
به علت شیوع ویروس کرونا و کاهش مراجعه اهدا کنندگان به مراکز انتقال خون در زمان کنونی به تمام فرآورده های خونی نیازمندیم.
بابک پاکدل از تمام اهداکنندگان جوان و اهداکنندگان مستمر خون که با اصول اولیه خود مراقبتی آشنا هستند درخواست کرد با اهدای خون به بیماران نیازمند یاری رسانند.
چه کسانی نمی توانند خون اهدا کنند.؟. و جواب سوالات متداول درباره اهدا
عقبه ها با بیرحمی تمام میکوبند 
به وجود من میکوبند 
سیاه و کبود شده تمام تنم. جای عقربه ها رو دست هایم مانده 
صدای مرا میشنوی؟ 
از ته این چاه ظلمانی بشنو مرا 
سایه من بر تمام جهان می افتد روزی 
روزی می اید که از این پیله رخت ببندم
روزی پروانه ی زیبایی می شوم
روزی بر بلند ترین بلند ترین قله ها می نشینم و به شما نگاه میکنم 
اینجا سرد است و تاریک 
سرد سرد 
صدای جرقه را از درون من میشنوی؟ 
اتش درون من خاموش نمی شود 
یا حضرت بقیه لله ارواحنا فداه:
 
یادینده  غم مهلتی تیکنمیشده آسوده اولدیگ بیردم؟
گشدیم بو دنیادن گلدیم یوخونه وجودیمه وردین دم.
نقدر دا گشسین دوباره سن منیمدن با هم بو یرده
اآلله منیم سهمیم بو عالمدن اولسه فقط او بیر دم
حضرت عباسی دءیم تمام دارایی ده اله او بیر دم
داها الله دن هچ ایستمز که تمام عشق هرنه آدم
باید یه کاری کنم که نهایتا روزی یک بار جیمیل رو چک کنم.
تمام شب رو هشیار میخوابم
و حتی شده یه چشمی هم ایمیل چک میکنم 
تقریبا تمام سه چهار ماه گذشته رو اینطور گذروندم
الان وخیم شده این وضعیتم
 
شروع کردم به کتاب خوندن و یه کارتون گذاشتم دانلود شه.
جنون گرفته تنم را به جستجوی کسی که نرفته، بازنیامد. سوار بر اتو.بوها. پیاده از اتوبوسم، دو چشمِ باز به ایستگاه. کجای شهرِ شلوغی عزیزِ آدم و حوّا! خطوط ویژه‌ و ماشین، سیاهِ متروی توحید؛ تمام شهر همین است: نبودنِ تو و تردید. بیا و رهگذری کن. بیا و چتر نگهدار. نرو، امید نمیران. نرو و پای نگهدار. تو کیستی که حضورت، تمام وزن و قوافی، تمام شعر و تباهی، تمام کوچه، دوراهی، تمام طول قدم‌ها، تمام عرض تناهی به انتظار نشستند برانیم ز سیاهی؟ نمی‌شود و ن
19مرداد 98ساعت18:16- اصفهان- ابتدای خیابان آمادگاه-روبروی هتل عباسی- کافه کندوحرف زدیم و نشستیم و کیک خوردیم و حرف زدیم و حرف زدیم و حرف زدیم. از همه چیز و همه جا و نگرانی های کوچولو کوچولوی هر دومان از آنچه که پیش روی مان است. راه رفتیم و رفتیم و رفتیم دوباره باز گشتیم به همان نقطه اول و گریه کردیم بعد خندیدیم در اخرین لحظات بغلش کردم و رفت احتمالا تا 5 سال آینده که دوباره بتوانم بغلش کنم.تمام شد. تمام آن دو روزی که از ناراحتی این 2 خداحافظی قلبم مچا
کاش می‌شد تمام آدم‌های غمگین وتنهای جهان را در آغوش کشید،برایشان چای ریخت،کنارشان نشست و با چند کلام ساده،به لحظاتشان رنگ آرامش پاشیدو حالشان را خوب کرد.کاش می‌شد این را قاطعانه و آرامدر گوش تمام آدم ها گفت؛ که غم و اندوه، رفتنی استو روزهای خوب در راه اند،که حال همه‌مان خوب خواهد شد.
#نرگس_صرافیان_طوفان‌  
تکنیک آرام سازی ذهن 
روزانه به مدت چند دقیقه تمام حرفهاى درون ذهن خود را بنویسید و آنها را بخوانید.تمام گفتگوهای ذهنی خود، تمام شکایتها، همه نگرانی ها و اضطراب ها را بنویسید و سپس بعد از چند روز آنها را بخوانید.
متوجه خواهید شد بسیاری از آنها فقط مسائل سطحی‌ان و اصلا مشکل بزرگی نیستند.
حتما امتحان کنید!با این کار کم کم دست از نشخوار ذهنی برداشته و آرامش بیشتری خواهید داشت.
 
 
همیشه روزهایی در زندگیمان هستند که فکر می‌کنیم، شاید قرار نیست بگذرند. شاید قرار نیست تمام بشوند. گویی آمده‌اند که ما را تمام کنند، نه این که تمام بشوند.
تمام دوران دانشجویی من از آن روزها بود.
تحصیل در رشته و دانشگاهی که هیچ سنخیتی با روحیاتم نداشت، برای من چيزي جز یک روح خسته به یادگار نگذاشت؛ اما بالاخره تمام شد.
تمام شد و رو سیاهیش برای آن شب‌هایی سختی ماند که هیچ‌کس جز خودم ندانست که چگونه صبح شد. شب‌هایی که از فرط احساس یک استرس وح
دارم حسودی میکنم به تمام آدم های زیر ۲۴ سالی که عمرشون رو اون طور که خودشون خواستن صرف کردن . دارم غبطه میخورم به تمام دوستام که خوشحالن و یه زندگی واقعی دارن . 
کجا بودن تمام رویایی که داشتم . کجا بودن اون آرزوها و رویاهایی که باهاشون خوابم میبرد . تمام جوانی و شادیم انگار دارد خورد میشود . میترسم .
میترسم روزی سرم رو بلند کنم و موهای سفید و کمر خم شدمو ببینم و بخاطر روزهای از دست رفته بشینم و گریه کنم  
 یه وزارت‌خونه بود تو کتاب ۱۹۸۴، مسئولیتش این بود که هر وقت از یه تصمیمی پشیمون می‌شدن، تمام آرشیو رومه‌ها و تمام مدارکی که نشون می‌داد اون تصمیم رو گرفتن،  از بین می‌برد. بعد از اون هم اگه کسی یادش میومد که چنین تصمیمی گرفته شده، مجرم محسوب می‌شد.
در تمام طول تاریکی سیرسیرکها فریاد زدند ماه ای ماه بزرگ در تمام طول تاریکی شاخه ها با آن دستان دراز که از آنها آهی شهوتناک سوی بالا می رفت و نسیم تسلیم به فرامین خدایانی نشناخته و مرموز و هزاران نفس پنهان در زندگی مخفی خاک و در آن دایره سیار نورانی شبتاب دقدقه در سقف چوبین لیلی در پره غوکها در مرداب همه با هم ‌ ‚ همه با هم یکریز تا سپیده دم فریاد زدند ماه ای ماه بزرگ . در تمام طول تاریکی ماه در مهتابی شعله کشید ماه دل تنهای شب خود بود داشت در ب
برای اولین بار است که در زندگی دچار حس شاد نبودن شده ام!این را که میگویم معنی اش این نیست که هیچ وقت غم نداشته ام و درد نداشته ام و همیشه همه چیز بر وفق مرادم بوده و چرخ روزگار را گرفته بودم دستم و به هر سو دلم میخواسته میچرخانده اماصلا هیچ وقت اینطور نبودهاما همیشه،نوع خاصی از سرسختینوع خاصی از غرورمانع از این میشد که قطع امید کنم. مانع از این میشد که بترسم، مانع از این میشد که به س برسم.همیشه راهی بود. همیشه تسکینی بود
اینبار اما کم آورده
 
پیش فروش نژادهای زیر در ماه بهمن انجام میشود:✅ابریشمی سفید✳️مرندی✅سلطان✳️کوشین✅سیبرایت
پیش فروش تمام نژادها با قیمت هر عدد جوجه ۲۰۰۰۰ تومانتحویل دونوبت در اسفند ماه
❇️تمام جوجه ها واکسن خورده و سالم ارسال میشوند
ارسال به تمام ایران
جهت ثبت سفارش با ما در ارتباط باشید 
کانال تلگرام :
morghe_zinaty
آیدی تلگرام :
@m_zinaty
شماره همراه:09132862998
 
مامان جانم!
تا ساعاتی دیگر معلوم خواهد شد که پسری به دنیا می آید که دنیای میچکا و تاج سرش را دگرگون خواهد کرد یا دختری. آن لحظه می دانی چه لحظه ای است؟! آن لحظه، لحظه ای است که از شوق دانستن تو تمام شهر را برایت با پای پیاده خواهم دوید. تمام شهر را برایت زیر و رو خواهم کرد. تمام شهر را خواهم فتح کرد . .
به این فکر می‌کنم که چطوری می‌تونم همه‌ی این‌ها رو خالی کنم؟ اصلا ممکنه؟ شاید اگر بهم یه اتاق عایق صدا بدن تا پشت گردنم رو چنگ بندازم، با رنگ سیاه تمام بدنم رو رنگ کنم و بعد تمام وسایل توش رو بشکنم و جیغ بزنم و گریه کنم، بعد به سمت بیرون بدوم و خودم رو توی رودخونه پرت کنم، به جواب نزدیک شده باشم. 
هر چقدر که می‌توانی صبور باشآرام و صبور.نه اینکه غصه‌ها را رج به رج، ردیف به ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی که صبورم.!
"صبور باش" یعنی:آنقدر فیــتیله‌ی چراغِ توکلت را بالا بکشی، که نور آرامش حضورشتمام دلت را روشن کند.تمام دلت را به امید فردا که نه،به امنیت همین لحظهبه شیرینی همین الانروشنِ روشن کند.بگذار گریه‌هایت که تمام شد،آفتاب مهربانی‌اش بتابد به گوشه گوشه‌ی دل و جانت.
آرام بگیر که خدا همیشه به موقع و
اینجا نشسته‌ام و به تمام کارهای نصفه و نیمه و رها شده‌ام فکر می‌کنم. حدود یک هفته است که نمی‌توانم بگویم درگیر چه حسی هستم. دیشب دچار حمله عصبی شدم. دومین بار بود که دچار حمله عصبی می‌شدم. بار اولش را خوب یادم هست: سه سال پیش بود و من در آن شهر سرد به تنهایی پرسه می‌زدم که دچار حمله عصبی شدم. بار اول، نمی‌دانستم علتش چيست. به اورژانس رفتم و گفتند حمله عصبی بوده و تکرار شدنش ممکناست خطرناک باشد.
بار اولش، فردای روزی بود که رفتی.
بار دومش، یک هف
می شود با کمی اغراق گفت یک روزِ تمام توی نت چرخ زده ام.
تمام اجراها،فیلم ها و آلبوم های موسیقیِ مرتبط،جلوی چشمم ورق خورده اند،توی گوشم،سرم،چرخیده اند.
فهمیده ام توی دنیا فقط من نیستم که می میرم برای این داستان.که این ماجرا،شیفتگان،بسیار دارد.
دلم می خواست یک نفر هر طور که شده آن آلبوم موسیقی بیست تِرَکی را برایم از آن ور دنیا گیر می آورد.دلم می خواست یک نفر حتی متن تمام آن آهنگ ها را برایم پرینت می گرفت.یک نفر دستم را می گرفت می برد تمام اجراها
جمع بندی تمام فرمول های فيزيک دبیرستان برای تمام دانش آموزانی که میخواهند قبول بشوند
برنامه ای برای کسانی که در هر موقعیتی به کتابشان دسترسی ندارند و فرمول ها در کتاب فيزيک بصورت پراکنده نوشته شده است و وقت آنها را میگیرد با این برنامه تمام فرمول های لازم فيزيک برای کنکور را در دست داشته باشید و هر لحظه که خواستید آنهارا مرور کنید منتظر برنامه های دیگر باشید به زودی .
دریافت فایل
چيزي که برای آدم میتونه آزاردهنده باشه محدودیت هست. چيزي که من به عنوان یک ایرانی با تمام وجود توی همه ابعاد زندگیم لمسش کردم. درسته نباید محدود شد، باید تهدید رو فرصت کرد، از نقاط ضعفت قدرت بسازی و بجنگی و تلاش کنی اما وقتی با تمام وجودت تلاش میکنی و بازم توی دنیا یک ایرانی می مونی که با تمام وجودت نگرانی لحظه به لحظه اتفاقات مملکتت توی صورتت موج میزنه و اشکت رو حتی درمیاره چيزي می مونه واسه گفتن؟ یه استادی داشتیم یه زمانی حرف قشنگ میزد، میگ
پریروز بود که اولین بار این حس را پیدا کردم.
حس کردم شب، کسی خواهد آمد. پیام خواهد داد. 
نمی دانم که. اما یک نفر که تازه می‌آید. می‌آید و می‌ماند.
تمام روز به انتظار گذشت. تا اینکه شب شد.
و من همه‌اش در این حس قشنگ انتظار بودم.
که او می‌آید. و سلام می‌دهد. و پاسخ می‌شنود. 
شب تمام شد، صبح هم رسید، اما کسی نیامد.
فردایش هم همین‌طور. امروز هم.
حالا امشب دارم به این فکر می‌کنم که فردا چه می‌شود؟
این حس قشنگ انتظار به کجا می‌برد مرا؟
یا در واقع ای
دانلود آهنگ شروین حاجی آقاپور تمام من { بهترین کیفیت }
امشب میتوانید ترانه تمام من با صدای خواننده خوب شروین حاجی آقاپور را دانلود کنید
Exclusive Song: Shervin Hajiaghapour | Ta Man With Text And Direct Links In jazzMusic

متن آهنگ تمام من شروین
به جای من یه قاصدک یه روز میاد توو خواب توتو قدرشو بدونبعد من اگه نبود کسی به یاد من تو شعرمو بخونبه جای من شاید یکی بیاد که می فهمتتکه می بره فکرمو از سرتبعد من شاید یکی بیاد که می شناستتبیشتر از من می خوادتتمام من بیا ولی تو به مزار منی
باهم حرف میزدیم. 
معلوم بود از زندگی که داره راضی نیست. همه چیز هم داره. البته از بیرون اینطور به نظر میرسه. 
ولی خوب از حرفهاش فهمیدم که به خاطر تمام کارهایی که باید میکرده ولی نکرده ,خود ِچند سال قبلش رو دوست نداره. میگفت: من خیلی خرفت بودم.
میدونی! اون لحظه بابت تمام کارهایی که منطقا نباید انجام میدادم ولی انجام دادم خوش حال شدم. 
بابت تمام ابراز عشق های نصف و نیمه حتی.
گاهی اوقات عاقلانه ترین تصمیم ممکن این هست که به خودت اجازه ی تست کردن و
  روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم!درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری.آن وقت پسر تمام سیب های درخت را چید و برای فروش برد.هنگامی که پسر بزرگ شد، تمام پولهایش را خرج کرد و به نزد درخت بازگشت و گفت می خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم.درخت گفت: شاخه های درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه ای بساز.و آن پسر تمام شاخه ه
دلم دویدن می خواست. می خواستم آن قدر بدوم تا دیر نرسم به قطاری که می خواست راه بیفتد. آن قدر که پاهایم کم بیاورند. کفش پشت پایم را بزند. به نفس نفس بیفتم. باد بر صورتم بکوبد. دلم می خواست آن قدر بدوم که از شهر، آدم هایش، گذشته ام، تمام سایه ها و حتا کلاغ ها دور شوم.
از انسان فرزانه پرسیدند: معنای زندگی چيست؟
گفت: روزی در بازار می‌رفتم، یخ‌فروشی را دیدم که دست خالی باز می‌گشت، یکی پرسید: چه شده؟ هرچه یخ داشتی فروختی؟» گفت: نخریدند، تمام شد.» یعنی زندگی مطاعی است که اگر به موقع و به قیمت نفروشی تمام خواهد شد.
پرسیدند: به چه بفروشیم؟
گفت: در بازار نشسته بودم، خطاطی شعری خوش بر کتیبه نوشته، بر دست گرفته بود تا بفروشد؛ گدایی او را گفت: این هنر به چه می‌فروشی تا خسران بر عمر و هنرت نباشد؟» خطاط اندکی فکر کر
و در این بخش می رسیم به دانلود گام به گام فيزيک دوازدهم به یکی از مهمترین ها البته تمام دروس دوازدهم پراهمیت هستند. شما برای یک نتیجه عالی باید به تمام آنها تسلط داشته باشید ما در این راه شمارو یاری می کنیم تا تسلط به این حجم انبوه از اطلاعات رو به شکل راحت تری انجام دهید. با ما باشید.
ادامه مطلب
 
 
مستمری بازنشستگی پیش از موعد به چه کسانی تعلق می­گیرد؟
 
از سال ۹۶ کلیه بیمه­ شدگانی تحت پوشش صندوق اجتماعی کشاورزان ، روستائیان و عشایر که به سن ۷۰ سالگی رسیده­ اند درصورت تقاضای آنان و داشتن سابقه پرداخت حق بیمه به مدت ۱۰ سال به صندوق ، بازنشسته و متناوب با سنوات حق بیمه پرداختی و برمبنای سطح درآمدی انتخاب شده توسط بیمه شده مستمری پرداخت می­ گردد .
در  سال ۹۶ بیمه شدگانی دارای ۷۰ سال تمام سن و ۱۰ سال سابقه بیمه
در سال ۹۷ بیمه شدگانی دا

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها